قانون اساسی مشروطه چارچوب قانونی آینده کشور و ملت ایران
جمهوری اسلامی یک کابوس | مفهوم آتش زدن سینما رکس آبادان برای ایرانیان
چگونه روزنامه کیهان و اطلاعات حکومت اسلامی را در ایران جا انداختند |
پایههای قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران |
قانون اساسی مشروطه چارچوب قانونی آینده کشور و ملت ایران
گفتگوها درباره اهمیت و مفهوم قانون اساسی میان مردم بیشتر و بیشتر شده است. شوربختانه این گفتگوها از سوی ماموران فرستاده شده از سوی جمهوری اسلامی به بیراهه کشیده میشود و این مزدوران خود را در این گفتگوها وارد میکنند و دست درازی میکنند. این مزدوران کوشش میکنند که گفتگوها را درهم و برهم کنند، گروهی میگویند ما قانون اساسی نمیخواهیم فقط شاه. این کسان خود را هواداران شاه مینامند، اما همه اینها فرستادگان جمهوری اسلامی هستند زیرا که میبینیم اینان کوشش میکنند ایران را به زمان قاجار، زمانی پیش از انقلاب مشروطه، زمانی که تنها شاه قاجار بود و قوانین از او برمیآمد، مجلس شورای ملی وجود نداشت ، قانون، شریعت اسلام بود و قاضی، ملایان دستاربند. کسی که میگوید ما فقط شاه میخواهیم، ایده سلطنت دیکتاتوری قاجار را برای فرم حکومت پروپاگاند میکند.
گروهی دیگر میگویند ما پادشاهی پارلمانی میخواهیم، یعنی شاه ایران مانند یک نوتار یا محضردار است که قوانینی که پارلمان تصویب کرده را باید توشیح کند و زیر دیده بانی نخست وزیر باشد. این ورزیون را ما پیشتر در زمان مصدق قاجاری داشتیم که نخست وزیر را روس و انگلیس برای ما برمیگزیدند و دیدیم که چه بر سر کشور و ملت ایران آمد. همین را مصدق قاجاری خاین به ملت و کشور ایران انجام داد، مصدق قانون اساسی مشروطه را شکست و اصل بیست و هفتم متمم قانون اساسی مشروطه یعنی جدایی و استقلال سه قوه قانونگذاری، اجراییه و دادوری را از میان برداشت یعنی بزرگترین اساس مشروطه را زیر پا گذاشت و خود قوه قانونگذاری و قوه مجریه شد.
تنها این دو نمونه نشان میدهد چه اندازه اهمیت دارد که قانون اساسی مشروطه به جایگاه اعتبارش بازگردانده شود. اینکه مردم ایران در این مصیبت فرورفتهاند و راه به جایی ندارند از همین جا سرچشمه میگیرد که سه قوه قانونگذاری، مجریه و دادوری که همواره باید از یکدیگر جدا و مستقل باشند در جمهوری اسلامی زیر قدرت رهبر هستند.
امروز پرنسیبهای قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران میگوییم و هم چنین اینکه قانون اساسی چیست و فونکسیون آن را روشن میسازیم. تاریخچه قانون اساسی مدرن به انقلاب فرانسه و انقلاب آمریکا بازمیگردد. در انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ زایشی، سلطنت مطلقه لویی شانزدهم جایش را به سلطنت مشروطه یا کانستیتیوشنال مونارشی لویی شانزدهم داد. سلطنت مشروطه بدین چم است که کونیگ که آزاد از قوانین بود این بار قوانین را میبایستی رعایت کند و قوانین قوانینی بودند که در پارلمان نوشته میشد. مهمترین قوانینی که خویشکاری کونیگ را روشن میسازد در قانون اساسی به نوشتار کشیده شد.
یکی از پایههای مهم همه قانونهای اساسی در جهان رعایت حقوق شهروندی و انسانی آن ملت است. در ایران ۱۱۷ سال به درازا کشید تا مردم ایران اراده کردند که حکومتی بر پایه کانستیتیوشنال مونارشی داشته باشند و سلطنت مطلقه قاجار را به مشروطه شاهنشاهی دگرگون ساختند. در قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران، حقوق مردم در متمم قانون اساسی اصل هشتم تا ۲۵ آورده شده است. متمم قانون اساسی در مجلس شورای ملی، دوره قانونگذاری نخست نوشته شد و گفتگوهای بسیار درباره هر یک از اصلهای آن درگرفت. اصل هشتم متمم قانون اساسی پر افتخار مشروطه شاهنشاهی ایران میگوید که اهالی مملکت ایران در مقابل قانون دولتی متساوی الحقوق هستند. این اصل مشتی است بر دهان شریعت و اسلام. بر پایه اسلام زنان و مردان حقوق برابر ندارند. مسلمان و زرتشتی و مسیحی و یهودیان در برابر قانون حقوق برابر ندارند. دستاربندان و مردم نیز در برابر قانون مساوی نیستند. این به اصطلاح روحانیون خود را بالاتر از قانون میدانند. دیدیم که در ایران با جمهوری اسلامی، بی درنگ دادگاه جداگانه روحانیون بر پا شد و قتل و جنایت و دزدی هایشان پنهانی میان خودشان حل میشود.
بر پایه همین اصل هشتم متمم قانون اساسی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر به بانوان ایران، نیمی از جمعیت کشور، حقوق اجتماعی و سیاسی برابر با مردان ایران را دادند. بانوان ایران از رده دیوانگان و محجورین بیرون آمدند و حق انتخاب شدن و انتخاب کردن در مجلس شورای ملی، مجلس سنا، انجمنهای شهر و شهرستان و ده و خانههای انصاف و شوراهای داوری یافتند.
مشتی مزدور و خود فروخته، راه انداختهاند که قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران دمده شده است و ما به قانون اساسی نوینی نیاز داریم. اصل هشتم متمم هیچ گاه نمیتواند دمده شود، بلکه بخش مهم یک قانون اساسی است که تنها چارچوبی است برای نوشتن قوانین از سوی پارلمان و توشیح شاهنشاه ایران که پایبند به این قوانین است. شوربختانه ملت ایران این حقوق پایهای خود را در جمهوری اسلامی از دست دادند و این هیولا بر سر ملت ایران خیمه زد و نوشتند که حقوق بشر در اسلام وجود ندارد.
پایه دیگر یک قانون اساسی روشن ساختن این است که چگونه قدرت در مملکت بخش میشود. در زمان قاجار قدرت تام در دست یک فرد بود و آن شاه قاجاری بود. در قانون اساسی مشروطه قدرت به سه قوه بخش میشود و آن قوه قانونگذاری، قوه اجراییه و قوه دادوری است. با تجزیه قدرت به سه قوه، از هر گونه دیکتاتوری جلوگیری میگردد. در جمهوری اسلامی...
ببینیم چه کسی قدرت را به قوه قانونگذاری یا مجلس شورای ملی، به قوه اجراییه یا هیات دولت و وزیران و وزارتخانهها و سازمانهای وابسته و به قوه دادوری یا دادگستری قوه قضاییه میدهد. در زمان دیکتاتوری قاجار سلطانهای قاجار اعلام داشتند که الله این قدرت را به آنان داده است، اما در قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران در ماده بیست و ششم متمم قانون اساسی این مهم به نوشتار کشیده شده است و آن ملت است که قدرت را میدهد.
در جمهوری اسلامی، ملت حق این را که قدرت را بدهد، از دست داده است، رهبر و فقیه مدعی هستند که قدرت آنها از الله میآید. هم چنین در جمهوری اسلامی جدایی و استقلال سه قوه وجود ندارد و این سه قوه زیر قدرت مطلقه رهبر است. این پرنسیب که قدرت در دست مردم است را آریامهر شاهنشاه ایران در سخنرانیهای خود همواره تکرار میکردند که قدرت من ناشی از قدرت شماست. و دوباره اینکه قدرت نهایی در دست ملت ایران است در بخش حقوق پادشاه اصل سی و پنجم آمده است که میگوید: سلطنت ودیعهای است که از سوی ملت به شخص پادشاه داده میشود.
بازمیگردیم به مزدورانی که مدعی هستند که قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران دمده شده است. این پرنسیب که اهالی مملکت در برابر قانون دولتی متساوی الحقوق هستند (اصل هشتم) که تکمیل کننده آن حقوق مردم ایران است که بر پایه حقوق شهروندی و انسانی (اصل هشتم تا بیست و پنجم)، که قدرت در دست مردم است (اصل بیست و ششم) ، و اینکه قدرت در سه قوه تقسیم شده است ۱- قوه قانونگذاری ۲- قوه اجراییه ۳- قوه دادوری که این سه همواره از یکدیگر جدا و مستقل هستند. آنچه که گفتیم در اصل هفتم متمم قانون اساسی مشروطه آورده شده است که اساس مشروطیت جزا و کلا تعطیل بردار نیست. این بدان چم است که هیچ کس یا هیچ قدرتی نمیتواند این پرنسیبها را از ملت ایران بگیرد. هنگامی که ما میگوییم که قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران باید دوباره به جایگاه اعتبارش بازگردد، دقیقا در باره حقوق ملت ایران میگوییم که بر همه امور کشوری چیره است.
نوشتاری که این ویژگیها در آن نباشد، قانون اساسی نیست. مانند به اصطلاح قانون اساسی جمهوری اسلامی که قانون اساسی نباید به آن گفته شود. رژیم اسلامی کاملا غیرقانونی است آن را حکومت و دولت و سازمان و غیره ننامید.
کسانی هستند که کوشش بر آن دارند که در ایران یک رفراندوم راه بیاندازند، مانند همان رفراندومی که خمینی بر پا ساخت و از آن جمهوری اسلامی با ۹۹/۹۹ در صد آرا بیرون آمد. پرنسیبهای مشروطه ، پرنسیبهایی است که مردم ایران با آن زاده شدهاند و نیازی به اینکه رفراندوم انجام شود، نداریم.
در اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا آمده است: آفریننده انسانها حقوق جدا نشدنی به آنان داده است، و در میان چنان حقوق اساسی، حق زندگی، حق آزادی و حق پیگیری خوشبختی خویش نهفته است؛ که برای دست یابی به این حقوق، دولتها از سوی مردم بنیاد نهاده شدهاند و دولتها قدرت خود را از توافق شهروندان میگیرد؛ اینکه هرگاه هر فرمی از حکومت، نابودی مردم را پیشه سازد، حق مسلم شهروندان است که آن حکومت را دگرگون و یا براندازد، و مردم حق این را دارند که حکومتی نوین بر پایه این پرنسیب بر پا سازند و قدرتها را چنان سازمان دهند که آن حکومت بالاترین امنیت و رفاه و شادمانی مردم را فراهم سازد.
این بدان چم است که مردم حق این را دارند که دولتی که این پرنسیبها را ندارد، براندازد و مردم ایران حق این را دارند که رژیم اسلامی را سرنگون کنند و از پای درآورند و حکومتی نوین بر پایه این پرنسیبها یعنی همان مشروطه شاهنشاهی ایران را بر پا سازند.
همانگونه که این چهل و شش سال نشان داده است، رژیم اسلامی این حق را از ملت ایران گرفته است. به تظاهرات آرام و صلح آمیز در خیابانها شلیک میشود و مردم ایران را میکشند و زخمی میکنند و دستگیر میکنند و به آنها تجاوز جنسی میکنند و به سیاه چالها میاندازند.
همانگونه که دیدیم، قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران یک اسلحه قدرتمند علیه رژیم اسلامی است. خویشکاری ما این است که مبارزههای خود را علیه این رژیم چنان سامان دهیم. این گفتگوها که باید قانون اساسی نوینی بنویسیم باید پایان داده شود. همه ما زیر پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان، سرود ملی ایران سرود شاهنشاهی ایران و قانون اساسی مشروطه گرد میآییم. این سه پرچم، سرود ملی و قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی آینده ایران هستند.