فخرالدین عراقی (غزلیات)/ساقی قدحی شراب در دست

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' فخرالدین عراقی (غزلیات) (ساقی قدحی شراب در دست)
از فخرالدین عراقی
'


ساقی قدحی شراب در دست آمد ز شراب خانه سرمست
آن توبه‌ی نادرست ما را همچون سر زلف خویش بشکست
از مجلسیان خروش برخاست کان فتنه‌ی روزگار بنشست
ماییم کنون و نیم جانی و آن نیز نهاده بر کف دست
آن دل، که ازو خبر نداریم هم در سر زلف اوست گر هست
دیوانه‌ی روی اوست دایم آشفته‌ی موی اوست پیوست
در سایه‌ی زلف او بیسود وز نیک و بد زمانه وارست
چو دید شعاع روی خوبش در حال ز سایه رخت بربست
در سایه مجو دل عراقی کان ذره به آفتاب پیوست