فخرالدین عراقی (غزلیات)/بگذر ای غافل ز یاد این و آن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فخرالدین عراقی (غزلیات) (بگذر ای غافل ز یاد این و آن) از فخرالدین عراقی |
' |
بگذر ای غافل ز یاد این و آن | یاد حق کن تا بمانی جاودان | |
تا فراموشت نگردد غیر حق | در حقیقت نیستی ذاکر، بدان | |
چون فراموشت شد آنچه دون است | ذاکری، گرچه بجنبانی زبان | |
خود نیابی چاشنی ذکر دوست | تا کنی یاد خود و سود و زیان | |
چون ز خود وز یاد خود فازغ شوی | شاهد مذکور گردی بی گمان | |
بگذری از ذکر اسماء و صفات | چون شود مذکور جانت را عیان | |
ذکر جانت را فراگیرد چنانک | نایدت یاد از دل و جان و روان | |
واله و مدهوش کردی آن نفس | در جمال لایزالی، بینشان | |
هر چه خواهی آن زمان یابی ازو | خود کسی خود را نخواهد آن زمان | |
این چنین دولت نخواهی تو مگر | بر کنی دل را ز یاد این و آن | |
یاد ناید هیچ گونه حق تو را | تا تو یاد آری ز یار و خان ومان | |
ای عراقی، غیر یاد او مکن | تا مگر یاد آیدت با ذاکران |