تفاوت میان نسخه‌های «سوگند پادشاهی محمدرضا شاه پهلوی»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۵۰: خط ۵۰:
  
 
=== آنچه که گذشت ===
 
=== آنچه که گذشت ===
از هفتاد و هشت سال پیش در روز ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰ که اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی در برابر مجلس شورای ملی سوگند پادشاهی یادکردند،  سراسر ایران هر ساله آذین بندان می‌شد و جشن و شادمانی از کران تا کران برگزار می‌گردید. ولی! در روز ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰ جشنی بر پا نگردید و شهر نیز آذین بندان نشد و ایرانیان نتوانستند جشن و سرور برپادارند. کشور ایران از سوی ارتش شوروی و بریتانیا اشغال شده بود و استالین خواستار از میان برداشتن شاهنشاهی در ایران از چرچیل نخست‌وزیر انگلستان شد. پروپاگاندای انگلیسی از شش ماه پیشتر علیه رضا شاه بزرگ آغاز شده بود و چرچیل از اعلیحضرت رضا شاه پهلوی خواسته بود که از شاهنشاهی ایران کناره‌گیری کنند. نیروهای استعماری گذشته، دوباره یکدیگر را یافتند و همانند قرارداد سن پترزبورگ بسته شده در سال ۱۹۰۷ میلادی برابر با ۸ شهریور ماه ۱۲۸۶ خورشیدی تازی، که کشور ایران را میان خود به دو بخش کردند، بخش شمالی از سوی شوروی و بخش جنوبی ایران از سوی بریتانیا اداره می‌شد. همانگونه که رضا شاه بزرگ در کودتای سوم اسفند ماه ۱۲۹۹ ، ایران را از کمونیستی شدن رهایی بخشیدند، در سال ۱۳۲۰ رضا شاه بزرگ به همراه نخست‌وزیر خردمندشان محمدعلی فروغی، بار دیگر کشورایران را از تجزیه شدن و نابودی نگاهبانی کردند. اعلیحضرت رضا شاه بزرگ به نفع ولیعهد ایران والاحضرت محمدرضا پهلوی کناره‌گرفتند و بدین سان حکومت مشروطه پارلمانی ایران را از سرنگونی نجات دادند. خویشکاری‌های شاه جوان ایران در زمانی که کشور در اشغال نظامی دو کشور استعماری بودند، بسیار پیچیده و دشوار و بزرگ بود. مهمترین وظیفه شاه جوان ایران این بود که کوشش نماید ایران به گرداب جنگ دوم جهانی نیفتد و این تنها راهی بود که اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی می‌توانستند یکپارچگی کشور ایران و جان ایرانیانی که زنده مانده بودند را پاسداری کنند. در شمال، ارتش آلمان نازی به سوی مسکو و استالینگراد پیش می‌رفتند، و در جنوب، فیلد مارشال اِروین رومل <ref>Erwin Rommel, Field Marshal</ref> به سوی مصر پیش روی می‌کرد. ارتش آلمان نازی برنامه داشت که از قفقاز تا باکو مرز ایران جلوبروند و مارشال رومل در سر داشت که از راه فلسطین تا شاخاب پارس (خلیج پارس) پیش روی کند. فرانسه و لهستان در سال ۱۹۳۹ از سوی ارتش آلمان نازی اشغال شده بودند، دانمارک و نروژ در سال ۱۹۴۰ ، انگلستان از ۱۹۴۰ پیوسته بمباران می‌شد و آلمان نازی برآن بود که انگلستان را اشغال نماید. در سال ۱۹۴۱ نیروهای آلمان نازی از راه یوگسلاوی به یونان لشکر کشیدند. لهستان میان آلمان نازی و شوروی به دو بخش شده بود، در ژوییه ۱۹۴۱ نیروهای آلمان نازی از این مرز مشترک وارد خاک شوروی شدند.  
+
از هشتاد سال پیش در روز ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰ که اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی در برابر مجلس شورای ملی سوگند پادشاهی یادکردند،  سراسر ایران هر ساله آذین بندان می‌شد و جشن و شادمانی از کران تا کران برگزار می‌گردید. ولی! در روز ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰ جشنی بر پا نگردید و شهر نیز آذین بندان نشد و ایرانیان نتوانستند جشن و سرور برپادارند. کشور ایران از سوی ارتش شوروی و بریتانیا اشغال شده بود و استالین خواستار از میان برداشتن شاهنشاهی در ایران از چرچیل نخست‌وزیر انگلستان شد. پروپاگاندای انگلیسی از شش ماه پیشتر علیه رضا شاه بزرگ آغاز شده بود و چرچیل از اعلیحضرت رضا شاه پهلوی خواسته بود که از شاهنشاهی ایران کناره‌گیری کنند. نیروهای استعماری گذشته، دوباره یکدیگر را یافتند و همانند قرارداد سن پترزبورگ بسته شده در سال ۱۹۰۷ میلادی برابر با ۸ شهریور ماه ۱۲۸۶ خورشیدی تازی، که کشور ایران را میان خود به دو بخش کردند، بخش شمالی از سوی شوروی و بخش جنوبی ایران از سوی بریتانیا اداره می‌شد. همانگونه که رضا شاه بزرگ در کودتای سوم اسفند ماه ۱۲۹۹ ، ایران را از کمونیستی شدن رهایی بخشیدند، در سال ۱۳۲۰ رضا شاه بزرگ به همراه نخست‌وزیر خردمندشان محمدعلی فروغی، بار دیگر کشورایران را از تجزیه شدن و نابودی نگاهبانی کردند. اعلیحضرت رضا شاه بزرگ به نفع ولیعهد ایران والاحضرت محمدرضا پهلوی کناره‌گرفتند و بدین سان حکومت مشروطه پارلمانی ایران را از سرنگونی نجات دادند. خویشکاری‌های شاه جوان ایران در زمانی که کشور در اشغال نظامی دو کشور استعماری بودند، بسیار پیچیده و دشوار و بزرگ بود. مهمترین وظیفه شاه جوان ایران این بود که کوشش نماید ایران به گرداب جنگ دوم جهانی نیفتد و این تنها راهی بود که اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی می‌توانستند یکپارچگی کشور ایران و جان ایرانیانی که زنده مانده بودند را پاسداری کنند. در شمال، ارتش آلمان نازی به سوی مسکو و استالینگراد پیش می‌رفتند، و در جنوب، فیلد مارشال اِروین رومل <ref>Erwin Rommel, Field Marshal</ref> به سوی مصر پیش روی می‌کرد. ارتش آلمان نازی برنامه داشت که از قفقاز تا باکو مرز ایران جلوبروند و مارشال رومل در سر داشت که از راه فلسطین تا شاخاب پارس (خلیج پارس) پیش روی کند. فرانسه و لهستان در سال ۱۹۳۹ از سوی ارتش آلمان نازی اشغال شده بودند، دانمارک و نروژ در سال ۱۹۴۰ ، انگلستان از ۱۹۴۰ پیوسته بمباران می‌شد و آلمان نازی برآن بود که انگلستان را اشغال نماید. در سال ۱۹۴۱ نیروهای آلمان نازی از راه یوگسلاوی به یونان لشکر کشیدند. لهستان میان آلمان نازی و شوروی به دو بخش شده بود، در ژوییه ۱۹۴۱ نیروهای آلمان نازی از این مرز مشترک وارد خاک شوروی شدند.  
  
 
پشتیبانی امریکا از نیروهای شوروی و بریتانیا با رساندن سرباز، اسلحه، مواد خوراکی، هواپیما، کامیون‌های سنگین، و دیگر نیازمندی‌های جنگ از پیشروی نیروهای آلمان نازی جلوگیری کرد. کشور ایران به راهرویی برای این سیل عظیم اسلحه و خوراکی و هواپیما رسانی از خلیج پارس به درون شوروی دگرگون شد که بیگانگان آن را « پرشن کریدور » نامیدند. در کنفرانس تهران چرچیل، استالین و روزولت توانستند نخستین پیروزی خود را جشن بگیرند. این نیز زمانی برای اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی بود که با  پیروزمندان این جنگ درباره سرنوشت آینده ایران به گفتگو بنشینند. در کنفرانس تهران تصمیم گرفته شد که ایالات متحده امریکا به آلمان نازی اعلان جنگ بدهد و با ارتش امریکا در کنار شوروی و بریتانیا وارد جنگ شود.  این برای کشور ایران بدان چَم (معنا ) بود که افزون بر ارتش شوروی و بریتانیا، ارتش امریکا نیز وارد ایران شود. در چنین شرایطی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی دو تصمیم کلیدی گرفتند که بر پایه آن گسترش سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور ایران تعیین شد. نخستین تصمیم شاهنشاه این بود که ایران نه با شوروی و نه با بریتانیا دو پیر استعمارگر بلکه با ایالات متحده امریکا همکاری نماید، تصمیم دوم اینکه ایران در بنیاد سازمان ملل متحد پیشگام شود و بخشی از جامعه ملل گردد. با تصمیم همکاری ایران و امریکا، اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی توانستند پس از پایان جنگ همه ارتش‌های بیگانه را از ایران بیرون کنند. هم چنین شاهنشاه توانستند استالین و ارتش سرخش را از آذربایجان بیرون رانند. کشور ایران توانست به عنوان یکی از بنیادگزاران سازمان ملل، شکایت از شوروی در جداکردن آذربایجان از مام میهن،  را به شورای امنیت بَرَد. سرانجام با فشارهای بین‌المللی، استالین نتوانست آذربایجان را از ایران جدا سازد. چه بنیادین بود تصمیم‌هایی که اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی در آن زمان گرفتند، بنیادین و درست بودن این تصمیم‌ها در آن زمان را وضعیت ایران کنونی  نشان می‌دهد. ایران در خطر تجزیه شدن است همانند عراق و سوریه. هیچ کشوری دیگر در دنیا نیست که از تجزیه نشدن ایران پشتیبانی نماید، سازمان ملل کشور ایران را کنارگزارده است زیرا که ایران آخوندی سرمایه‌گذار اصلی ترور جهانی است. تنها امیدی که برجای مانده است این است که دوباره شاهنشاه قانونی ایران اعلیحضرت رضا شاه پهلوی، رضا شاه دوم به ایران بازگردند و سرنوشت کشور و مردم ایران را در دست‌های آریایی خود گیرند و ایران را  به جایگاهی بازگردانند که چهل سال پیش در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی قرارداشت.
 
پشتیبانی امریکا از نیروهای شوروی و بریتانیا با رساندن سرباز، اسلحه، مواد خوراکی، هواپیما، کامیون‌های سنگین، و دیگر نیازمندی‌های جنگ از پیشروی نیروهای آلمان نازی جلوگیری کرد. کشور ایران به راهرویی برای این سیل عظیم اسلحه و خوراکی و هواپیما رسانی از خلیج پارس به درون شوروی دگرگون شد که بیگانگان آن را « پرشن کریدور » نامیدند. در کنفرانس تهران چرچیل، استالین و روزولت توانستند نخستین پیروزی خود را جشن بگیرند. این نیز زمانی برای اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی بود که با  پیروزمندان این جنگ درباره سرنوشت آینده ایران به گفتگو بنشینند. در کنفرانس تهران تصمیم گرفته شد که ایالات متحده امریکا به آلمان نازی اعلان جنگ بدهد و با ارتش امریکا در کنار شوروی و بریتانیا وارد جنگ شود.  این برای کشور ایران بدان چَم (معنا ) بود که افزون بر ارتش شوروی و بریتانیا، ارتش امریکا نیز وارد ایران شود. در چنین شرایطی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی دو تصمیم کلیدی گرفتند که بر پایه آن گسترش سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور ایران تعیین شد. نخستین تصمیم شاهنشاه این بود که ایران نه با شوروی و نه با بریتانیا دو پیر استعمارگر بلکه با ایالات متحده امریکا همکاری نماید، تصمیم دوم اینکه ایران در بنیاد سازمان ملل متحد پیشگام شود و بخشی از جامعه ملل گردد. با تصمیم همکاری ایران و امریکا، اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی توانستند پس از پایان جنگ همه ارتش‌های بیگانه را از ایران بیرون کنند. هم چنین شاهنشاه توانستند استالین و ارتش سرخش را از آذربایجان بیرون رانند. کشور ایران توانست به عنوان یکی از بنیادگزاران سازمان ملل، شکایت از شوروی در جداکردن آذربایجان از مام میهن،  را به شورای امنیت بَرَد. سرانجام با فشارهای بین‌المللی، استالین نتوانست آذربایجان را از ایران جدا سازد. چه بنیادین بود تصمیم‌هایی که اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی در آن زمان گرفتند، بنیادین و درست بودن این تصمیم‌ها در آن زمان را وضعیت ایران کنونی  نشان می‌دهد. ایران در خطر تجزیه شدن است همانند عراق و سوریه. هیچ کشوری دیگر در دنیا نیست که از تجزیه نشدن ایران پشتیبانی نماید، سازمان ملل کشور ایران را کنارگزارده است زیرا که ایران آخوندی سرمایه‌گذار اصلی ترور جهانی است. تنها امیدی که برجای مانده است این است که دوباره شاهنشاه قانونی ایران اعلیحضرت رضا شاه پهلوی، رضا شاه دوم به ایران بازگردند و سرنوشت کشور و مردم ایران را در دست‌های آریایی خود گیرند و ایران را  به جایگاهی بازگردانند که چهل سال پیش در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی قرارداشت.

نسخهٔ ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۲۱

سوگند پادشاهی رضا شاه پهلوی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۱۳۲۰ خورشیدی تازی

اشغال ایران به وسیله ارتش بریتانیا و شوروی
پرونده:OathHIMMohammadRezaShahPahlavi25Shahrivar1320.mp4
سوگند پادشاهی محمدرضا شاه پهلوی ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰
رضا شاه بزرگ ولیعهد را می‌بوسند و بدرود می‌گویند
رضا شاه بزرگ از شاهنشاهی ایران کناره می‌گیرند ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰
سوگند محمدرضا شاه پهلوی به نگاهبانی از قانون اساسی سکولار مشروطه ایران ۲۶ شهریور ۱۳۲۰
سوگند محمدرضا شاه پهلوی به نگاهبانی از قانون اساسی سکولار مشروطه ایران ۲۶ شهریور ۱۳۲۰
شاهنشاه ایران سوگند پادشاهی را دستینه می‌نهند
OathHIM.pdf
MohammadRezaShahPahlaviOath25ShahrivarAnniversary1321.jpg

سوگند پادشاهی محمدرضا شاه پهلوی - روز سه شنبه ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰ والاحضرت همایون محمدرضا پهلوی ولیعهد ایران در برابر مجلس شورای ملی سوگند پادشاهی یاد کردند و شاهنشاه ایران شدند، همزمان ارتش شوروی و بریتانیا تهران را نیز اشغال کردند. در این روز نخست‌وزیر ایران محمدعلی فروغی در نشست فوق‌العاده مجلس شورای ملی، کناره‌گیری اعلیحضرت رضا شاه پهلوی از شاهنشاهی ایران و برقرار شدن والاحضرت محمدرضا پهلوی ولیعهد ایران به مقام سلطنت را به آگاهی نمایندگان ملت ایران رساند. آنگاه فروغی استعفانامه اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ را خواند:[۱] [۲]

« نظر به اینکه من همه قوای خود را در این چند ساله مصروف امور کشور کرده و ناتوان شده‌ام حس می‌کنم که اینک وقت آن رسیده‌است که یک قوه و بنیه جوانتری به کارهای کشور که مراقبت دائم لازم دارد بپردازند و اسباب سعادت و رفاه ملت را فراهم آورد بنابراین امر سلطنت را به ولیعهد و جانشین خود تفویض کردم از کار کناره نمودم از امروز که روز ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰ است عموم ملت از کشوری و لشکری ولیعهد و جانشین قانونی مرا باید به سلطنت بشناسد و آنچه نسبت به من از پیروی مصالح کشور می‌کردند نسبت به ایشان بکنند - کاخ مرمر - تهران - به تاریخ ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰ امضا »

اجرای آیین سوگند از سوی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی در مجلس شورای ملی

بر پایه اصل ۳۹ متمم قانون اساسی مشروطه[۳]

اصل سی و نهم: هیچ پادشاهی برتخت سلطنت نمی‌تواند جلوس کند مگر این که قبل از تاجگذاری در مجلس شورای ملی حاضر شود با حضور اعضای مجلس شورای ملی و مجلس سنا و هیات وزراء به قرار ذیل قسم یاد نماید:

بر پایه فراخوان رییس مجلس شورای ملی، در ساعت ۴ پس از نیمروز روز ۲۶ شهریور ماه با بودن هیات وزیران، امرای لشکر، معاونین و مدیران کل وزارتخانه‌ها و رییس‌های اداره‌های دولتی همه با پوشاک رسمی در ساختمان مجلس شورای ملی و باغ بهارستان گرد آمدند.

موکب همایونی ولیعهد ایران محمدرضا پهلوی در ساعت ۴ پس از نیمروز از کاخ مرمر به راه افتاد و از خیابان پهلوی و سپس از خیابان شاه گذشت و ساعت ۴ و سی دقیقه پس از نیمروز در میان ابراز احساسات و هلهله و هورای مردم به مجلس شورای ملی رسید. در میدان بهارستان مامورین شهربانی ایستاده بودند.

گروهان گارد احترام با دسته موزیک ارتش درون باغ مجلس شورای ملی با ورود اعلیحضرت همایون آیین احترام نظامی را انجام دادند و دسته موزیک سرود ملی ایران را نواخت.[۴]

هیات وزیران و امرای لشکر در سرسرای ساختمان مجلس ایستاده بودند. بی‌درنگ پس از ورود اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی به ساختمان مجلس شورای ملی پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان ایران بر بام مجلس شورای ملی به اهتزاز درآمد. اعلیحضرت پس از ابراز مهربانی به هیات دولت به تالار آیینه تشریف فرما شدند. هیات دولت از سرسرا وارد تالار نشست شدند و بر سر جاهای خود قرارگرفتند. رییس تشریفات دربار شاهنشاهی ایران ورود اعلیحضرت همایونی محمدرضا شاه پهلوی را به تالار نشست‌های مجلس شورای ملی به آگاهی رساند و نمایندگان همه برخاستند.

اعلیحضرت همایونی در برابر میز ویژه ایستادند. سوگندنامه از سوی رییس تشریفات دربار به اعلیحضرت همایونی داده شد و اعلیحضرت همایونی نوشتار سوگند که در متمم قانون اساسی اصل سی و نهم آمده است را خواندند و بر سوگندنامه دستینه نهادند.[۵]

من خداوند قادر متعال را گواه گرفته به کلام الله مجید و به آن چه نزد خدا محترم است قسم یاد می‌کنم که تمام هم خود را مصروف حفظ استقلال ایران نموده حدود مملکت و حقوق ملت را محفوظ و محروس بدارم قانون اساسی مشروطیت ایران را نگهبان و برطبق آن و قوانین مقرره سلطنت نمایم و در ترویج مذهب جعفری اثنی عشری سعی و کوشش نمایم و در تمام اعمال و افعال خداوند عز شانه را حاضر و ناظر دانسته منظوری جز سعادت و عظمت دولت و ملت ایران نداشته باشم و از خداوند مستعان در خدمت به ترقی ایران توفیق می‌طلبم و از ارواح طیبه اولیای اسلام استمداد می‌کنم.

آنگاه اعلیحضرت همایونی محمدرضا شاه پهلوی برای مجلس شورای ملی و ملت ایران سخنرانی کردند:

اکنون که مقتضیات داخلی کشور ایجاب نموده‌است که من وظایف خطیر سلطنت را عهده‌دار شوم و در چنین موقعی سنگینی مهام امور کشور را مطابق قانون اساسی تحمل نمایم لازم می‌دانم با توجه وافی به اصول مشروطیت و تفکیک قوا لزوم همکاری دایم و کامل را بین دولت و مجلس شورای ملی خاطر نشان نموده برای تامین مصالح کشور متذکر شوم که هم من و دولت و هم مجلس شورای ملی و عموم افراد ملت هر یک باید مراقبت تام نسبت به انجام وظایف خود داشته‌باشیم و هیچگاه به هیچوجه از رعایت کامل قوانین فروگذار نکنیم در این زمینه مخصوصا برای رفاه اهالی کشور فرمان موکد داده شده که به عموم مامورین و مستخدمین کشوری و لشکری ابلاغ گردد که هر کس از حدود قوانین و مقررات وابسته تجاوز نماید و یا به حقوق افراد تعدی کند موافق قانون به کیفر مقرر خواهد رسید.
دولت ماموریت دارد گذشته از اهتمام جدی در اجرای دقیق قوانین برای حصول تامین قضایی برنامه جامعی حاکی از رئوس اصلاحات مربوطه به امور اجتماعی و اقتصادی و مالی و تغییر مقرراتی که با احتیاجات و مقتضیات امروز وفق نمی‌دهد هر چه زودتر با موافقت و تصویب مجلس تهیه نموده به موقع اجرا بگذارند که موجبات آسایش عموم طبقات اهالی کشور و هم چنین بهبود اوضاع زندگی خدمتگذاران لشکری و کشوری از هر جهت آماده و وسایل رفاهیت آینده کشور فراهم گردد. این نکته را مخصوصا یادآور می‌شوم که من جد وافی خواهم داشت پیوسته وظایف خود را موافق قانون و وجدان انجام‌دهم و انتظاردارم نمایندگان ملت و عموم کارکنان ادارات دولت و طبقه روشن‌فکر هم همین معنی را نصب‌العین خود نموده برای سعادت و بهروزی میهن که مقصود مشترک همه ماها می‌باشد از این روش منحرف نگردد ضمنا دولت من با اهتمام کامل به عمل خواهد آورد که با همکاری نزدیک با دولت‌هایی که منافع ما با آنها ارتباط مخصوص دارد به طوری که مصالح مملکتی کاملا رعایت شود مشکلاتی که فعلا برای ما پیش آمده حل شده و جریان امور بر وفق دلخواه گردد در این صورت امیدوارم به فضل خداوند با منتهای کوشش که همه با تمام قوا به عمل خواهیم آورد کشتی سلامت کشور را به ساحل برسانیم.

سخنرانی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی در میان کف زدن ممتد باشندگان به پایان رسید و اعلیحضرت همایونی در میان ابراز احساسات عمومی به تالار آیینه بازگشتند و پس از درنگی کوتاه به شیوه برنامه ریزی شده برای آمدن به مجلس شورای ملی به کاخ مرمر بازگشتند. آیین سوگند و سخنرانی اعلیحضرت همایونی محمدرضا شاه پهلوی از رادیو ایران زنده برای ملت ایران پخش شد.

به هنگام بازگشت، هزاران تن از مردم پایتخت در برابر مجلس شورای ملی گردآمده بودند و همه راه بازگشت، پیرامون خودروی شاهانه را گرفتند و تا کاخ مرمر همراهی کردند. مردم ساعت‌ها در برابر کاخ مرمر ایستاده بودند و کف می‌زدند و هورا می‌کشیدند. این ابراز احساسات آن اندازه‌ای بود که اعلیحضرت به ایوان کاخ تشریف فرما شدند و چندین دقیقه با اشاره سر و دست از این همه شادمانی و احساسات مردم ابراز خوشوقتی و قدردانی کردند.

در این روز ارتش شوروی و انگلیس، تهران را اشغال کردند و همه وزارتخانه‌ها و اداره‌های دولتی را به دست گرفتند. برای ناآگاه نگاهداشتن مردم ایران از آنچه که در کشورشان می‌گذرد، روزنامه‌ها زیر سانسور شدید رفتند و نوشتارهای هر روزنامه می‌بایستی که از بخش مطبوعاتی سفارت شوروی و انگلستان بگذرد تا پروانه چاپ شدن بگیرد. کشور ایران سه بخش شده بود، بخش اشغال شده از سوی ارتش شوروی در شمال ایران و بخش اشغال شده از سوی ارتش انگلستان در جنوب ایران و بخش سوم که منطقه بی طرف نامیده می‌شد بخش میانی ایران بود که تهران را نیز دربرداشت. ارتش ایران پروانه نداشت که در بخش اشغالی از سوی ارتش شوروی در پادگان‌ها باشد. کنترل بر روی شمال ایران از دست دولت مرکزی بیرون کشیده شد. در تهران سربازان شوروی زندان‌ها را بازکردند و آن ۵۲ تن کمونیست خطرناک سرسپرده شوروی را از زندان بیرون آوردند و بی‌درنگ حزب توده از سوی استالین در ایران بنیاد شد. از همین جا "پرشین کریدور" برپا شد تا اسلحه و مهمات امریکایی که به شاخاب پارس (خلیج فارس) ترابر شده بود از راه ایران به ارتش سرخ شوروی داده شود. [۶] استالین نیز زمینه را برای صادرکردن فرمان‌هایش در جداساختن استان‌های شمالی ایران فراهم ساخت.[۷] [۸] [۹]

آنچه که گذشت

از هشتاد سال پیش در روز ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰ که اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی در برابر مجلس شورای ملی سوگند پادشاهی یادکردند، سراسر ایران هر ساله آذین بندان می‌شد و جشن و شادمانی از کران تا کران برگزار می‌گردید. ولی! در روز ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰ جشنی بر پا نگردید و شهر نیز آذین بندان نشد و ایرانیان نتوانستند جشن و سرور برپادارند. کشور ایران از سوی ارتش شوروی و بریتانیا اشغال شده بود و استالین خواستار از میان برداشتن شاهنشاهی در ایران از چرچیل نخست‌وزیر انگلستان شد. پروپاگاندای انگلیسی از شش ماه پیشتر علیه رضا شاه بزرگ آغاز شده بود و چرچیل از اعلیحضرت رضا شاه پهلوی خواسته بود که از شاهنشاهی ایران کناره‌گیری کنند. نیروهای استعماری گذشته، دوباره یکدیگر را یافتند و همانند قرارداد سن پترزبورگ بسته شده در سال ۱۹۰۷ میلادی برابر با ۸ شهریور ماه ۱۲۸۶ خورشیدی تازی، که کشور ایران را میان خود به دو بخش کردند، بخش شمالی از سوی شوروی و بخش جنوبی ایران از سوی بریتانیا اداره می‌شد. همانگونه که رضا شاه بزرگ در کودتای سوم اسفند ماه ۱۲۹۹ ، ایران را از کمونیستی شدن رهایی بخشیدند، در سال ۱۳۲۰ رضا شاه بزرگ به همراه نخست‌وزیر خردمندشان محمدعلی فروغی، بار دیگر کشورایران را از تجزیه شدن و نابودی نگاهبانی کردند. اعلیحضرت رضا شاه بزرگ به نفع ولیعهد ایران والاحضرت محمدرضا پهلوی کناره‌گرفتند و بدین سان حکومت مشروطه پارلمانی ایران را از سرنگونی نجات دادند. خویشکاری‌های شاه جوان ایران در زمانی که کشور در اشغال نظامی دو کشور استعماری بودند، بسیار پیچیده و دشوار و بزرگ بود. مهمترین وظیفه شاه جوان ایران این بود که کوشش نماید ایران به گرداب جنگ دوم جهانی نیفتد و این تنها راهی بود که اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی می‌توانستند یکپارچگی کشور ایران و جان ایرانیانی که زنده مانده بودند را پاسداری کنند. در شمال، ارتش آلمان نازی به سوی مسکو و استالینگراد پیش می‌رفتند، و در جنوب، فیلد مارشال اِروین رومل [۱۰] به سوی مصر پیش روی می‌کرد. ارتش آلمان نازی برنامه داشت که از قفقاز تا باکو مرز ایران جلوبروند و مارشال رومل در سر داشت که از راه فلسطین تا شاخاب پارس (خلیج پارس) پیش روی کند. فرانسه و لهستان در سال ۱۹۳۹ از سوی ارتش آلمان نازی اشغال شده بودند، دانمارک و نروژ در سال ۱۹۴۰ ، انگلستان از ۱۹۴۰ پیوسته بمباران می‌شد و آلمان نازی برآن بود که انگلستان را اشغال نماید. در سال ۱۹۴۱ نیروهای آلمان نازی از راه یوگسلاوی به یونان لشکر کشیدند. لهستان میان آلمان نازی و شوروی به دو بخش شده بود، در ژوییه ۱۹۴۱ نیروهای آلمان نازی از این مرز مشترک وارد خاک شوروی شدند.

پشتیبانی امریکا از نیروهای شوروی و بریتانیا با رساندن سرباز، اسلحه، مواد خوراکی، هواپیما، کامیون‌های سنگین، و دیگر نیازمندی‌های جنگ از پیشروی نیروهای آلمان نازی جلوگیری کرد. کشور ایران به راهرویی برای این سیل عظیم اسلحه و خوراکی و هواپیما رسانی از خلیج پارس به درون شوروی دگرگون شد که بیگانگان آن را « پرشن کریدور » نامیدند. در کنفرانس تهران چرچیل، استالین و روزولت توانستند نخستین پیروزی خود را جشن بگیرند. این نیز زمانی برای اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی بود که با پیروزمندان این جنگ درباره سرنوشت آینده ایران به گفتگو بنشینند. در کنفرانس تهران تصمیم گرفته شد که ایالات متحده امریکا به آلمان نازی اعلان جنگ بدهد و با ارتش امریکا در کنار شوروی و بریتانیا وارد جنگ شود. این برای کشور ایران بدان چَم (معنا ) بود که افزون بر ارتش شوروی و بریتانیا، ارتش امریکا نیز وارد ایران شود. در چنین شرایطی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی دو تصمیم کلیدی گرفتند که بر پایه آن گسترش سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور ایران تعیین شد. نخستین تصمیم شاهنشاه این بود که ایران نه با شوروی و نه با بریتانیا دو پیر استعمارگر بلکه با ایالات متحده امریکا همکاری نماید، تصمیم دوم اینکه ایران در بنیاد سازمان ملل متحد پیشگام شود و بخشی از جامعه ملل گردد. با تصمیم همکاری ایران و امریکا، اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی توانستند پس از پایان جنگ همه ارتش‌های بیگانه را از ایران بیرون کنند. هم چنین شاهنشاه توانستند استالین و ارتش سرخش را از آذربایجان بیرون رانند. کشور ایران توانست به عنوان یکی از بنیادگزاران سازمان ملل، شکایت از شوروی در جداکردن آذربایجان از مام میهن، را به شورای امنیت بَرَد. سرانجام با فشارهای بین‌المللی، استالین نتوانست آذربایجان را از ایران جدا سازد. چه بنیادین بود تصمیم‌هایی که اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی در آن زمان گرفتند، بنیادین و درست بودن این تصمیم‌ها در آن زمان را وضعیت ایران کنونی نشان می‌دهد. ایران در خطر تجزیه شدن است همانند عراق و سوریه. هیچ کشوری دیگر در دنیا نیست که از تجزیه نشدن ایران پشتیبانی نماید، سازمان ملل کشور ایران را کنارگزارده است زیرا که ایران آخوندی سرمایه‌گذار اصلی ترور جهانی است. تنها امیدی که برجای مانده است این است که دوباره شاهنشاه قانونی ایران اعلیحضرت رضا شاه پهلوی، رضا شاه دوم به ایران بازگردند و سرنوشت کشور و مردم ایران را در دست‌های آریایی خود گیرند و ایران را به جایگاهی بازگردانند که چهل سال پیش در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی قرارداشت.

منبع