سخنرانی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر هنگام گشایش کنفرانس بین‌المللی مدیریت - تهران ۴ اردیبهشت ۱۳۴۴

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی درگاه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی

برنامه عمرانی سوم/سال‌های ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۵


سخنرانی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر هنگام گشایش کنفرانس بین‌المللی مدیریت - تهران ۴ اردیبهشت ۱۳۴۴


با مسرتِ خاطر کنفرانس بین‌المللی مدیریت تهران را می‌گشاییم و به کسانی که از کشورهای دیگر آمده‌اند تا به اتفاق صنعتگران، بازرگانان، دانشمندان و کارشناسان دولتی ایران در کنفرانس شرکت جویند خوش آمد می‌گوییم. متخصصین ایرانی مشتاقانه در کنفرانس حضور یافته‌اند تا در دانش و تجربه با شما سهیم شوند و پیرامون مسائل مربوط به مدیریت رشته‌های خاص خود و پیشرفت عمومی میهن خویش با شما تبادل نظر نمایند.


مایه رضایت خاطر ما است که ابتکار اصلی تشکیل این کنفرانس را انجمن مدیریت تهران که سازمانی است خصوصی و غیر انتفاعی و در زمینه‌های مدیریت صنعتی، کشاورزی، بازرگانی، بانکی، دولتی و فرهنگی فعالیت می‌کند به عهده گرفته است و همه شرکت کنندگان در کنفرانس چه ایرانی و چه خارجی هدف واحدی دارند که بهبود فنون مدیریت در میهن ما است. بنابراین، اجتماع کنونی نشانه علاقه واقعی سوداگران و کارشناسان تعلیم و تربیت و کارمندان ایرانی به بهبود فنون مدیریت است و تشکیل کنفرانس در عین حال دلیل بر این نکته است که بازرگانان و دولت ایران عقیده دارند که لازمه پیشرفت سریع ملت ایران بکار بستن فنون درست و مناسب مدیریت در تمام زمینه‌های فعالیت انسانی است.


درک این نکته دشوار نیست که مدیریت صحیح کلید پیشرفت است. مللی که بر اثر کوشش و فعالیت و یا بر حسب اتفاق می‌توانند از منافع طبیعی و نیروهای انسانی خود با دقت بیشتر استفاده کنند و کمتر آن‌ها را به هدر دهند، قادرند با سرعت بیشتری به رفاه و سعادت نایل آیند. عکس این نکته نیز تا حدود زیاد صادق است و اغلب بر اثر فقدان مدیریت درست ملت‌ها نمی‌توانند با سرعت به آرزوهای خود دست یابند و بناچار عقب می‌مانند.


علل این عقب ماندگی و به عبارت دیگر علل فقر در کشورهای در حال توسعه و ممالکی که توسعه آن‌ها به حد کفایت نیست متعدد و متنوع است و در کشورهای مختلف علل مزبور به صورت‌ها و ترکیب‌های متفاوت جلوه‌گر می‌شود. بعضی از علل اساسی این عقب ماندگی را می‌توان چنین بیان کرد:
کمبود منابع طبیعی، جدایی جغرافیایی، بهره‌برداری دولت‌های استعماری، وجود سیستم فئودالی، کمبود سرمایه، سیاست‌های نادرست اقتصادی، بیسوادی و جهل و عدم مهارت، فقدان امنیت در برابر مداخلات خارجی.


علل احتمالی فقر و بینوایی ملت‌ها به همین جا پایان نمی‌یابد. لکن برای نشان دادن پیچیدگی مسایلی که کشورهای در حال توسعه در کوشش به خاطر نیل به یک سطح عالی تر زندگی با آن روبرویند کفایت می‌کند. نمی‌توان گفت که تنها یک عامل می‌تواند موجب کندی پیشرفت کشوری باشد. تحلیل ساده علل عقب ماندگی ملت‌ها نشان می‌دهد که نسخه‌ای وجود ندارد تا بتواند همه دردهای آن‌ها را علاج کند و حتی برای یک کشور واحد نیز نمی‌تواند راه حل روشن و سهل‌الوصولی وجود داشته باشد. تعدد علل و تفاوت تدابیری که برای برطرف ساختن آن‌ها مورد نیاز است و پیوند درونی علت و معلول در ساختمان یک جامعه مفروض موردی برای نسخه‌های قطعی باقی نمی‌گذارد. از این رو بایدت مشکلات هر کشور را جداگانه مورد بررسی قرار داد و در هر کشور نقش عواملی را که موجب کندی پیشرفت است تعیین کرد و سپس تدابیر مناسبی برای رفع آن‌ها بکار بست.


در ایران طی ۴۰ سال گذشته تغییرات اساسی پدید آمده است. ایران در این سال‌ها یک مرحله برزخی دشوار را پیموده است که حد فاصل یک جامعه باستانی و ساکن از یک جامعه نوین و متحرک و کاملاً در راه پیشرفت است. کشور من طی این چهل سال مراحل متفاوتی از پیشرفت را پشت سر گذاشته است که هر کدام مشکلات خاص خود را داشته‌اند. پدرم در ۱۵ سال اول اساساً در راه استقرار نظم و قانون و وحدت کشور در زیر لوای یک دولت مرکزی لغو حقوق برون مرزی دولت‌های خارجی و رها ساختن کشور از مداخلات دُوَل استعماری اجرای یک سلسله طرح‌هایی که زیربنای اقتصاد است و آوردن شیوه‌ها و تکنیک‌های اروپایی در زمنیه فرهنگ و حکومت و صنایع کوشید.


جنگ دوم جهانی مرحله اول پیشرفت کشور مرا ناگهان متوقف ساخت و در دوره پنج ساله جنگ اصلاحی صورت نگرفت. با این حال جنگ به ایرانیان امکان داد که با شیوه‌ها و فنون و روش‌های غربی تماس و آشنایی بیشتری یابند که در جریان تغییرات جامعه ما طی بیست سال گذشته حایز اهمیت بوده است. بزودی پس از جنگ دوم جهانی اولین برنامه برای استفاده از منابع ملی و نوسازی برخی از فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی کشور طرح شد. این برنامه بر اثر قطع درآمدهای نفتی که منبع عایدات آن بود نتوانست به هدف برسد.


با جریان دوباره درآمدهای نفت برنامه دوم عمرانی با هدف مبارزه مصمم و عقلانی بر ضد فقر آماده شد. در دوران برنامه دوم طرح‌های بسیاری که جنبه زیربنا دارد مانند ساختمان راه‌های عمده بنادر و سدهای هیدروالکتریک و کارخانه‌های برق انجام شد. تقریباً برای تمام شهرها آب، برق و تسهیلات بهداشتی تأمین گردید. طی برنامه دوم مکانیزاسیون، اصلاح بذر، توزیع کود شیمیایی، آبیاری، اصلاح شیوه‌های کار کشاورزی مورد توجه شدید قرار گرفت و از راه برنامه‌های بهداشتی و درمانی علیه بیماری‌های مسری با موفقیت زیاد مبارزه شد.


مدارس فراوانی ساخته شد و در ایالات دانشگاه‌های جدید تأسیس گردید و دانشگاه‌های موجود توسعه یافت و تقویت شد. کارخانه‌های دولتی تعمیر گشت و توسعه یافت و واحدهای متعدد تازه‌ای تأسیس گردید.


همزمان با توسعه اقتصاد بخش دولتی، بخش خصوصی نیز که مخصوصاً مورد تشویق دولت قرار گرفته بود در زمینه کشاورزی و خدمات و خاصه در صنعت فعالیت شدیدی را آغاز کرد. در نتیجه میزان رشد سالانه متوسط اقتصاد ایران طی برنامه دوم تقریباً ۶ درصد برآورد شد.


کوشش‌های عمرانی ما در این سال‌های طولانی موفقیت‌ها و ثمرات نیکویی ببار آورد لکن درس‌های تلخی را نیز به همراه داشت. دانستیم که مساعی ما در زمینه توسعه منابع اقتصادی کاملاً پاداش خود را دریافت نداشته‌اند. حتی طرح‌ای بزرگ اقتصادی اغلب نمی‌توانست در نواحی اطراف مایه فعالیت اقتصادی شود. خاصه در زمینه کشاورزی معلوم شد که مزایای سرمایه‌گذاری در بخش‌های بزرگی از کشور محدود به همان نقاطی است که در آن سرمایه‌گذاری شده است. از سرمایه‌گذاری نتیجه اندک حاصل می‌شد و طرح‌ها چون وجودهای جدا افتاده‌ای بودند که اثرات تکمیلی اقتصادی را به دنبال نمی‌آورند. سایر فعالیت‌های صنعتی و رفاه اجتماعی نیز عموماً در مناطق روستایی نیروهای دهقانی بوجود نمی‌آورد و یا آن‌ها را آزاد نمی‌ساخت تا در راه پیشرفت بکار روند. بنابراین ما به این نتیجه رسیدیم که برای ایجاد نیروی لازم به منظور پیمودن مرحله خیز رشد اقتصادی فقط اقدامات و عملیات اقتصادی کفایت نمی‌کند. ما برای یافتن راه حل کوشیدیم و به این نتیجه رسیدیم که شرایط سیاسی و اجتماعی پیشرفت ایران هنوز به حد کفایت آماده نشده است و می‌باید بنای کهنه اجتماعی ایران از نو ساخته شود تا به همه ایرانیان امکان آن دهد که در طرح سیاست‌های ملی و برنامه‌هایی که زندگی آن‌ها و سرنوشت ملت را تعیین می‌کند سهیم شوند. بدین ترتیب ضرورت ایجاد یک رفرم عمیق آشکار گردید.


بدین منظور در ۲۶ ژانویه ۱۹۶۳ یک برنامه ۶ ماده‌ای اصلاحات سیاسی و اجتماعی پیشنهاد کردیم که به تصویب ملی گذاشته شد و مورد قبول صمیمانه و پرشور مردم قرار گرفت و سپس اجرا شد. برنامه ۶ ماده‌ای حاوی مواد زیر بود:
۱- برنامه اصلاحات ارضی که طبق آن املاک بزرگ میان کشاورزان تقسیم می‌شد که زمین را می‌کاشتند و از عواید آن سهم اندک می‌بردند. اصلاحات ارضی فقط تبدیل به دهقان بی زمین به مالک زمین نبود، بلکه می‌خواستیم که دهقان برده را به کشاورزی که از عزت نفس برخوردار است و فرصت دارد تا در امور جامعه خود و سرنوشت ملت خویش شرکت کند تبدیل نماییم.


۲- برای تحکیم برنامه اصلاحات ارضی پیشنهاد فروش صنایع دولتی شد تا تمام و یا قسمتی از بهای آن به ملاکین پرداخت گردد که زمین‌های آنان تقسیم شده بود. هدف این برنامه جلوگیری از تورم پولی بود که بر اثر پرداخت بهای اراضی به ملاکین ایجاد می‌شد. هدف دیگر فروش صنایع دولتی تشویق ملاکین بود تا وجوه خود را در زمینه فعالیت‌های صنعتی بکار اندازند.


۳- در این اصلاحات طبعاً نمی‌توانستیم نقش و اهمیت روزافزون کارگران صنعتی را ندیده بگیریم. احساس ما این بود که اگر کارگران کارخانه‌ها واقعاً به ازدیاد قدرت تولید صنایع جوان ایران علاقمند نشوند صنایع رونق نخواهد یافت. پس پیشنهاد کردیم که صاحبان صنایع قسمتی از منافع سالانه خود را به کارگران بپردازند.


۴- جنگل‌های ایران که یکی از منابع مهم ملی بود و تا آنگاه مورد استفاده نادرست قرار گرفته و درباره آن‌ها اهمال روا داشته بودند ملی شد.


۵- سپاه دانش برای محو بیسوادی در مناطق روستایی تشکیل گردید. دهقانان تا هنگامی که بیسواد بودند نمی‌توانستند کاملاً آزاد شوند و از تمام حقوق خود استفاده کنند و سعادتمند گردند.


۶- قانون انتخابات اصلاح شد تا جریان انتخابات بهبود یابد و حق انتخاب کردن توسعه داده شد.


اندکی بعد دو ماده دیگر به ۶ ماده قبلی افزوده شد و به صورت قانون در آمد. این دو ماده عبارت بود از:
الف- اعطای حق انتخاب کردن و انتخاب شدن به زنان ایران
ب- ایجاد سپاه بهداشت برای کمک به ساکنان روستاها تا وضع بهداشت دهات اصلاح شود و بدین طریق قدرت تولید روستاییان افزایش یابد
همراه اجرای برنامه اصلاحات اجتماعی به انجام سومین برنامه عمرانی پرداختیم که هدف‌های بلندی دارد و بدینوسیله کارهایی که در برنامه دوم آغاز شده ادامه و توسعه خواهد یافت. هدف برنامه عمرانی سوم افزایش قدرت تولید کشاورزی تسریع در صنعتی شدن کشور افزایش ظرفیت بنادر و توسعه شبکه راه‌ها، رساندن نیروی برق به روستاها، بهبود توسعه سیستم مدارس و تحصیلات دانشگاهی، تهیه مسکن بیشتر و بهبود وضع شهرها است. این برنامه طرح شده است تا سطح زندگی مادی و معنوی مردم را بالا برد.


ما اکنون با مشکلات بسیاری روبرو هستیم و مسلماً در آینده که خواهیم کوشید تا توسعه ملی و برنامه‌های اصلاحی را بطور کامل و موفقیت آن را انجام دهیم مشکلات بیشتری نیز قد علم خواهد کرد. ما این مشکلات را ندیده نمی‌گیریم و از اهمیت آن‌ها نمی‌کاهیم. در آینده وظیفه ما دشوارتر خواهد بود و بیشتر به مبارزه خوانده خواهیم شد.


با آنکه مردم ایران به خوبی به راه خویش می‌روند، هنوز باید از نظر اداره شایسته یک اجتماع فعال و پر جوش و خروش قرن بیستم بسی چیزها بیاموزند. رعایای سابق که به کشاورزان آزاد تبدیل شده‌اند وظیفه دشوارتری در برابر دارند و اگر بخواهند از مزایای تکنیک جدید و پیچیده کشاورزی برخوردار شوند باید به صورت مدیران کشاورزی نوین در آیند.


بازرگانان و ملاکین سابق که اخیراً در صنایع سرمایه‌گذاری کرده‌اند باید تبدیل به مدیران صنعتی گردند و فنون جدید مدیریت را فرا گیرند و آن‌ها را در کارخانه‌ها بکار برند تا خود آن‌ها به شکل انفرادی و خاص و همه ملت به شکل عام از ثمرات صنعتی شدن کشور برخوردار گردند.


کسانی که در سابق وام می‌دادند باید راه درازی را بپیمایند تا بر مسایل و مشکلات مالی کسب و کار جدید چیره شوند.


از کارمندان دولت نمی‌توان انتظار داشت که مردم را راهنمایی کنند و به آنان یاری دهند، مگر آنکه نخست خود بیاموزند که چگونه باید امور داخلی ادارات را به وجهی نیکو منظم کنند و اهمیت وظایفی را که بر عهده دارند خوب دریابند و از روحیه خدمت به مردم سرشار شوند.


مدیریت خوب نمی‌تواند در شرایط ناروای حقوقی رونق یابد، از اینرو قوانین و مقررات و تشریفات اداری ما باید از نو مورد ارزیابی قرار گیرد و بر این اساس اصلاح شود.


هنگامی که پیچیدگی و فوریت مشکلات ایران را در نظر می‌آوریم و بر مشکلات سایر کشورهای در حال توسعه نیز می‌نگریم بدین نتیجه می‌رسیم که تهیه یک نسخه برای برطرف ساختن دردهای حتی یک ملت بینهایت دشوار است و دادن نسخه‌ای کلی برای عموم آن‌ها احتمالاً غیر ممکن بنظر می‌رسد. لکن شاید بتوان یک اصل و قاعده کلی را بیان داشت که مورد اقبال عمومی است و قانون مزبور این است که در همه کشورها مردم عامل اصلی پیشرفت هستند و تا زمانی که مردم اصلاح نشده‌اند پیشرفت میسر نخواهد بود. این نکته اصلی تئوری و عمل مدیریت است که همگی باید با اعتقاد راسخ پیرو آن باشند.


کوشش بزرگ ملت ایران در ده سال آینده برای پیشرفت باید این باشد که دولت فعالیت اصلی خود را به بهبود مدیریت در تمام زمینه‌های فعالیت کشور معطوف دارد. از اینرو من با در نظر داشتن هدف مزبور سال ۱۳۴۴ را سال پیشرفت مدیریت در ایران اعلام می‌کنم.


برای همه شما آرزوی موفقیت دارم.