سخنرانی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در دانشگاه بانکوک هنگام دریافت دکترای افتخاری دانشگاه ۳ بهمن ماه ۱۳۴۶
برنامه عمرانی سوم/سال ۱۳۴۵ | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و دوم |
۳ بهمن ۱۳۴۶
نطق شاهنشاه در دانشگاه بانکوک
(بهمناسبت دریافت دکترای افتخاری دانشگاه)
آقای رئیس دانشگاه، خانمها و آقایان،
برای من مایه کمال خوشوقتی است که امروز از دانشگاه شما دکترای افتخاری دریافت میدارم، و مخصوصاً خوشوقتم که گواهینامه این مقام توسط اعلیحضرت پادشاه که سمت ریاست عالیه این دانشگاه را دارند، به من اعطا شدهاست. چنین عنوان فرهنگی برای من ارزش معنوی بسیار دارد، زیرا ملتهایی نظیر تایلند و ایران بر اساس میراثهای فرهنگی کهن خویش برای آنچه مربوط به علم و ادب است، مقامی بسیار بلند قائلند و حقاً نیز میباید همینطور باشد، زیرا نیروی معنوی ناشی از همین ریشههای استوار فکری و روحی در طول تاریخ و در کشاکش حوادث مهمترین ضامن بقای آنها بودهاست.
اعتقاد راسخ من این است که در دنیای امروز ما نیز با همه ترقیات خارقالعاده صنعتی و اقتصادی، و حتی درست به علت همین ترقیات، عامل فرهنگ میباید نقش درجه اول خود را به عهده داشتهباشد، زیرا هیچ پیشرفت مادی به تنهایی نمیتواند سعادت جوامع بشری را تأمین کند مگر آنکه با پیشرفت معنوی و فرهنگی نیز همگام باشد.
دنیای کنونی صحنه بزرگترین تحولی است که تاکنون از لحاظ کیفیت و کمیت در تاریخ جامعه انسانی روی دادهاست. کلیه عواملی که در طول تاریخ جهان، چه از نظر مادی و چه از لحاظ معنوی، به صورت اصول ترکیب کننده تمدن و اجتماع بشری تکوین یافتهبودند امروزه دستخوش دگرگونی و تغییری عمیق شدهاند. به عبارت دیگر در معادله زندگی جامعه بشری تمام معلومات و مجهولات قبلی عوض شده و معادله را اصولاً به صورتی تازه درآوردهاند. امروزه بشر بر اثر پیشرفتهای صنعتی و علمی خود و بر اثر ارتباط روزافزون جغرافیایی و سیاسی و فکری، در آستانه عصر تازهای قرار گرفتهاست که باید آن را عصر وحدت جامعه بشری نام نهاد. اگر جبر تاریخ مفهومی داشتهباشد، این مفهوم به بارزترین صورت خود در همین حقیقت تجلی میکند.
در این صورت خواهناخواه باید به موازات توسعه وسایل ارتباطی و مبادلات خبری و نزدیکی جغرافیایی، زمینه روحی و فکری افراد و جوامع بشری نیز برای چنین تحولی آمادهگردد. این کار مسلماً به مراتب مشکلتر از پیشرفتهای وسایل و مبادلات ارتباطی است، زیرا در این مورد پای معتقدات و رسوم کهن، پای تعصبها و خودخواهیهای دیرینه در کار است که در طول قرون یا بر حسب الزامات زمانی و مکانی و یا به طور عمری و به دست افراد یا طبقاتی که از چنین وضعی بهره میبردهاند در روح و فکر جوامع مختلف ریشه دوانده و استوار شدهاست، و اصلاح این وضع در دنیای امروز، که دیگر اقتضای ادامه آن را ندارد، بیش از هر چیز مستلزم تحولی عمیق در طرز فکر و در اصول آموزش و پرورش افراد بشر است. اینجا است که نقش تعیینکننده و حیاتی فرهنگ، مقصودم مفهوم و معنای وسیع و جهانی این کلمه است، به چشم میخورد.
البته کشورهای جهان امروز بیش از هر وقت دیگر ارتباط سیاسی دارند، و ارتباط اقتصادی آنها نیز، به صورتی که از مرحله ارتباط و مبادله ساده گذشته بلکه صورت وابستگی اقتصادی پیدا کردهاست، روزبهروز بیشتر میشود. ولی اگر این دو نوع ارتباط با نوع سوم، یعنی ارتباط و تفاهم کامل فرهنگی و معنوی همراه نباشد، ناهماهنگی حاصل از این وضع نه فقط کار آن دو نوع رابطه دیگر را مختل میسازد، بلکه غالباً برخوردها و اصطکاکهای خطرناکی را باعث میشود.
در این زمینه همه ملتهای جهان سهم خود را از مسئولیت به عهده دارند، ولی شاید این سهم درمورد مللی که میراث فرهنگی و مدنی عظیمی در پشت سر خویش دارند زیادتر باشد و دو ملت ما از همان ملتهایی هستند که چنین میراثی را در پشت سر دارند. آن اصولی عالی فلسفی و فکری که در طول قرون در سرزمینهای ما رشد کرده و به حد کمال رسیدهاست، به حق میتواند از عوامل اساسی آن فرهنگ جهانی باشد که امروزه ضرورت آن احساس میشود، زیرا این اصول فکری و فلسفی بر موازینی نهاده شدهاست که جوابگوی احتیاجات معنوی بشر در عصر حاضر و اصولاً در هر عصر و زمانی است. در تمدن دنیای فردا میباید حقایق مادی و معنوی، پیشرفتهای صنعتی و عوامل اخلاقی، چون عناصر مختلف شیمیایی که در یک لابراتوار ترکیب میشوند با یکدیگر درآمیزند و ترکیب مناسبی برای همه جامعه بشری در تمام نقاط جهان به وجود آورند، زیرا امروز دیگر هیچ قسمتی از اجتماع واحد جهانی نمیتواند برای خود امتیازات خاصی را تجویز کند که مستلزم محرومیت قسمت دیگری از این اجتماع از نظیر همان امتیازات باشد.
در این راه مراکز فرهنگی و آموزشی جهان در واقع سربازان مقدم این جبهه پیکار مقدس هستند. به همین دلیل است که به نظر من هر دانشگاه حکم سنگری را دارد و این درمورد دانشگاه شما مانند هر دانشگاه دیگر جهان صادق است.
امروز درست نیم قرن از تأسیس دانشگاه بانکوک میگذرد. دانشگاه تهران که دانشگاه مادر دانشگاههای ما است، اندکی کمتر از این عمر دارد، ولی این دانشگاه در واقع وارث مرکز علمی دیگری در کشور ما است که دانشگاه گندیشاپور نام دارد و به زودی یکهزاروهفتصد سال از تأسیس آن میگذرد. امیدوارم در مراسمی که بدین مناسبت برپا خواهیم کرد، نماینده دانشگاه بانکوک از نخستین مدعوین این مراسم باشد.
برای من تذکر این نکته نیز مایه خوشوقتی است که رابطه فرهنگی و اجتماعی دو ملت ما سابقهای خیلی قدیمیتر از ارتباط امروزی بین دو کشور ما و دو دانشگاه اصلی ما دارد، زیرا در گذشته ایرانیان بسیاری از کشور خود به سوی سرزمین میهماننواز شما روی آورده و در آنجا توطن کردهاند.
شاید در این محیط دانشگاهی که بیش از هر جای دیگر با تاریخ سر و کار دارد، یادآوری این واقعه تاریخی جالب باشد که تقریباً درست سه قرن پیش هیأتهای سیاسی و فرهنگی بزرگی بین ایران و تایلند مبادله شدند و سفرنامه جالبی که از مسافرت هیأت ایرانی در دست است نشان میدهد که در آن زمان چه ارتباط نزدیکی میان دو ملت تایلند و ایران وجود داشتهاست. از این سفرنامه اکنون یک نسخه در کتابخانه اکسفرد انگلستان و یک نسخه نیز در یک کتابخانه خصوصی تهران موجوداست.
به موجب این سفرنامه، هیأت ایرانی در سال ۱۶۸۵ میلادی از جانب پادشاه صفوی به دربار تایلند آمد، و در آن زمان در پایتخت تایلند ایرانیان بسیاری میزیستند که مورد اعتماد و توجه پادشاه و مردم بودند. هیأت ایرانی در بازگشت به کشور خود، نمونههای بسیاری از آثار هنری سیام را همراه آورد که مردم ایران را با ظرافت و نبوغ هنری خاص ملت شما آشنا ساخت. مقصودم از تذکر این خاطره تاریخی، این است که معلوم شود رابطه دو ملت ما رابطهای ریشهدار است که طبعاً زمینه را برای رابطه وسیعتر و ثمربخشتری در دوران حاضر آمادهتر میکند. این رابطه جدید با سفر اعلیحضرت پادشاه و علیاحضرت ملکه تایلند به کشور ما آغازشد، و خوشوقتم که اکنون سفر شهبانو و من به کشور زیبای شما، که ما همواره نسبت بدان علاقه و احترام خاصی احساس کردهایم، این ارتباط را استوارتر میسازد.
صمیمانه امیدوارم که این رابطه، مقدمه توسعه هر چه بیشتر روابط دو کشور ما و تفاهم هر چه ثمربخشتر دو ملت ما باشد، ولی به خصوص در این محیط دانشگاهی، آرزوی من این است که رابطه فرهنگی ما روزبهروز توسعه زیادتری پیداکند، و دانشمندان دو کشور با مسافرتهای خود و با آشنایی با فعالیتهای فرهنگی یکدیگر زمینه را برای ایفای نقش معنوی مهمی که چنانکه گفتم دو ملت باستانی ما بر اساس میراثهای کهن فکری و فلسفی خود برعهده دارند، آمادهتر سازند.
آقای رئیس،
از اینکه به من فرصت آن دادید که در این کانون بزرگ علمی پیامآور احساسات گرم جامعه علم و ادب ایران باشم، تشکرمیکنم، و از بابت افتخار معنوی بزرگی که با اهدای دکترای افتخاری دانشگاه بانکوک نصیب من کردهاید، نیز صمیمانهترین احساسات خود را ابرازمیدارم.