سخنرانی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر هنگام دریافت درجه دکترای افتخاری در رشته حقوق بین‌الملل از دانشگاه ورشو ۳ شهریور ۲۵۳۶ شاهنشاهی

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
دیدار رسمی سران دیگر کشورها از ایران سفرهای رسمی محمدرضا شاه پهلوی آریامهر

سفر رسمی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر و علیاحضرت شهبانو به لهستان و چکسلواکی ۳۱ امرداد - ۸ شهریور ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی

برنامه عمرانی ششم/سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی


سخنرانی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر هنگام دریافت درجه دکترای افتخاری در رشته حقوق بین‌الملل از دانشگاه ورشو ۳ شهریور ۲۵۳۶ شاهنشاهی


بعد از ظهر ۵ شنبه ۳ شهریور ماه آیین باشکوهی در دانشگاه بزرگ ورشو برگزار شد، که در آن آیین درجه دکترای افتخاری این دانشگاه در رشته حقوق به شاهنشاه آریامهر و درجه دکترای افتخاری در رشته فلسفه به علیاحضرت شهبانو تقدیم شد. دانشگاه بزرگ ورشو در سال ۱۸۱۷ تأسیس شد و دارای سابقه ۳۰۰ ساله است. این دانشگاه در حال حاضر دارای ۳۰ دانشکده می‌باشد که بیش از ۲۰ هزار دانشجو سرگرم تحصیل هستند.

شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو در ساعت ۱۷ و ۴۵ دقیقه به وقت تهران و ساعت ۱۵ و ۱۵ دقیقه به وقت ورشو در میان ابراز احساسات پرشور دانشجویان وارد پهنه دانشگاه شدند و در مقابل در ورودی ساختمان اصلی، رئیس، معاونان و گروهی از استادان شاهنشاه و شهبانو را استقبال کردند. اعلیحضرتین سپس در حالی که لباس مخصوص استادی دانشگاه ورشو را به تن داشتند به سالن آمفی تئاتر این دانشگاه تشریف فرما شدند و همراه با رئیس و معاونان دانشگاه در جایگاه مخصوص قرار گرفتند. ابتدا دسته کُر دانشگاه ورشو سرود دانشگاه را اجرا کرد. آنگاه رئیس دانشگاه پس از عرض خیر مقدم طی سخنان کوتاهی ضمن ستایش از شخصیت جانی شاهنشاه آریامهر و توجه شهبانوی ایران به هنر و فرهنگ اظهار امیدواری کرد که روابط دانشگاه‌های لهستان و ایران گسترش بیشتری پیدا کند.

پس از آن آقای بیرزانک رئیس دانشکده حقوق دانشگاه ورشو طی سخنانی اظهار داشت:

دانشگاه ورشو مفتخر است که به سیاستمدار برجسته عصر حاضر اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر دکترای افتخاری که عالی‌ترین درجه علمی این مؤسسه فرهنگی لهستان است تقدیم نماید و این بزرگترین افتخاری است که نصیب دانشگاه ورشو می‌شود. زندگی و فعالیت‌های شخصیت ممتازی که دکترای افتخاری ما را می‌پذیرند در راه پیشبرد اهداف عالی انسان و ملی صرف شده و معظم له همیشه برای رفاه و سعادت مردم ایران و اجرای برنامه‌های اصلاحی اجتماعی کوشا بوده و طی تلاش‌های پی گیر ایران را به یک کشور صنعتی و پیشرفته عصر حاضر مبدل کرده‌اند و فعالانه می‌کوشند تا ایران را به مقام ممتاز جهانی که در خور شأن این ملت بزرگ و ثروتمند است، ارتقاء دهند. در پرتو رهبری‌های معظم له دولت ایران تمام منابع طبیعی کشور را زیر نظرات خود درآورد سود حاصله را در راه توسعه صنایع، اقتصاد و رفاه اجتماعی به کار گرفته است. اعلیحضرت همایونی دو کتاب زیر عناوین «مأموریت برای وطنم» و «انقلاب سفید» نوشته‌اند که به چندین زبان خارجی ترجمه شده و شهرت جهانی دارد. شاهنشاه طی نوشته‌هایشان تجربیات و نتیجه گیری‌های سیاست ملی و بین‌المللی خویش را بازگو کرده‌اند. شاهنشاه ایران فعالیت بارور و سازنده‌ای انجام داده‌اند که پاره‌ای از آن‌ها انعکاس جهانی داشته و حالت قانون بین‌المللی به خود گرفته است.

اقدامات دلیرانه شاهنشاه

باید به خاطر داشت که اقدامات دلیرانه ایشان در تنظیم نظام اقتصادی جدید جهانی، احترام به حقوق قانونی تمام ملت‌های گیتی و خاتمه بخشیدن به تبعیضات و موانعی که در راه برنامه‌های عمران بین‌المللی قرار می‌گرفت از جمله شاهکارهای فراموش نشدنی و جاویدان است که اثرات دیرپای آن را بیشتر کشورها درک می‌کنند. همکاری‌های بین‌المللی میان تمام کشورهای جهان که نظام اقتصادی و اجتماعی متفاوت دارند، تحکیم بنای صلح و امنیت در پناه همکاری‌های متقابل، احترام متقابل به حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها، عدم تجاوز و عدم دخالت در امور داخلی دیگران، همکاری بین کشورها طبق اصول حقوق متساوی و سود مشترک از جمله مسائل مورد علاقه رهبر دوراندیش ایران است.

آنگاه در آیین ویژه‌ای که به زبان لاتین انجام یافت، درجه دکترای افتخاری در رشته حقوق بین‌الملل به پیشگاه شاهنشاه آریامهر تقدیم شد. در این هنگام رهبر عالیقدر ایران در سخنرانی خود فرمودند: [۱]

آقای رئیس دانشگاه، استادان محترم، خانم‌ها و آقایان. از اینکه امروز به دریافت عنوان دکترای افتخاری از دانشگاه بزرگ شما نائل می‌شوم، بسیار خوشوقت و مفتخرم. من نیل به این مقام عالی علمی را در عین آنکه برای شخص خودم مایه مباهات می‌دانم، درود محبت آمیزی از جانب جامعه علمی لهستان به کشور و ملت خویش و انعکاس تازه‌ای از رابطه کهن معنوی و فرهنگی دو کشور می‌شمارم. رابطه‌ای که اینک چند قرن از آن آغاز آن می‌گذرد و از حسن تصادف نخستین سنگ بنای آن در یک دانشگاه دیگر لهستانی نهاده شده است. بطوری که می‌دانیم، دانشگاه معروف کراکوی، از بدو تأسیس خود در بیش از شش قرن پیش، تدریس آثار ابن سینا و رازی دانشمندان و پزشکان نامی ایران را در برنامه کار خود قرار داده و درست پانصد سال پیش بود که ترجمه کتاب قانون ابن سینا همراه با تفسیر جامعی از مطالب آن توسط دانشمند برجسته لهستانی «یلونک» از طرف آن دانشگاه انتشار یافت. از آن پس تا به امروز، لهستان یکی از مهمترین پایگاه‌های فرهنگ ایرانی در جهان غرب بوده است. در این مدت قسمت اعظم از آثار کلاسیک علم و ادب ایران به زبان لهستانی ترجمه شده، بررسی‌های فراوان و پرحاصلی در زمینه ایران شناسی در این کشور انجام گرفته، فرهنگ‌های متعددی درباره زبان فارسی تدوین شده، و آثار ادبی و هنری ارزنده‌ای توسط شعرا و نویسندگان و موسیقی دانان لهستانی درباره ایران بوجود آمده است. حتی در کشورهای دیگر اروپایی نیز به کرات دانشمندان و سخنوران لهستانی نخستین معرف و مترجم برخی از آثار ادب فارسی بوده‌اند. به این ترتیب، من به خود حق می‌دهم که مراسم امروز دانشگاه ورشو را ادامه یک سُنّت استوار چند صد ساله بشمارم، و از این بابت از جانب ملت ایران به خاطره احترام‌انگیز همه دانشمندان کشور شما که در این مدت به فرهنگ ایرانی و طبعاً از این راه به فرهنگ بشری خدمتی پرارزش کرده‌اند درود بفرستم.

دموکراسی اقتصادی

خوشوقتم که با دریافت دکترای افتخاری دانشگاه ورشو، امروز من نیز مستقیماً در ادامه این سُنّت کهن سهیم می‌شوم. شما این دکترا را در رشته حقوق به من داده‌اید و به نظر من این امر، وقتی که دریافت کننده این عنوان رئیس یک کشور باشد، مفهومی عمیق دارد، زیرا به اعتقاد من در دنیای امروز نحوه درک و تعبیر مفهوم واقعی حقوق به صورت‌های مختلف آن برای کسانی که رهبری و اداره یک مملکت را به عهده دارند دارای اهمیت اساسی است. در واقع در عصر حاضر، با تحولات ژرف و بنیادی که در جامعه بشری و در ترکیب سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی این جامعه روی داده است، دیگر نمی‌توان برای «حقوق» همان مفهوم سُنّتی مشخص و کلاسیک گذشته را قائل شد. زمانی این مفهوم، تنها به صورت حقوق سیاسی و مدنی در نظر گرفته می‌شد، ولی امروز دیگر جنبه سیاسی این حقوق را چه در زمینه کشوری و چه در زمینه بین‌المللی از جنبه‌های اقتصادی و اجتماعی آن مجزا نمی‌توان کرد. همچنانکه در یک جامعه مترقی، دموکراسی سیاسی را بدون ترکیب آن با دموکراسی اقتصادی و دموکراسی اجتماعی، جوابگوی نیازهای واقعی آن اجتماع نمی‌توان شمرد. این اصالتی است که پایه ایدئولوژیک تمام دگرگونی‌ها و تحولات جامعه کنونی ایران بشمار می‌رود. زیرا انقلاب اجتماعی عمیق و همه جانبه‌ای که اکنون در ایران در حال تحقق است صرفاً بر همین اساس پی‌ریزی شده است. این انقلاب اجتماعی که از پانزده سال پیش به نام انقلاب سفید یا انقلاب شاه و ملت در ایران آغاز شد، ساختمان پیشین این اجتماع را که بهیچوجه با الزامات. مقتضیات عصر نوین سازگار نبود بکلی دگرگون کرد و جامعه ایرانی را در مسیری قرار داد که می‌توان با اطمینان از آن به عنوان یکی جهت‌گیری کاملاً مترقی و پیشرو نام برد.
من امروز نه تنها به عنوان یک رئیس کشور، بلکه به خصوص به عنوان دکتر افتخاری دانشگاه ورشو، از فرصت سخنرانی که در این جا به من داده شده است استفاده می‌کنم تا مانند یک همکار علمی شما، اصول کلی این تحول را در مدتی کوتاه برایتان تشریح کنم، زیرا یقین دارم آشنایی بیشتر شما با آنچه در جامعه امروز ایران می‌گذرد، به تفاهم دو ملت ما و طبعاً به تقویت پیوندهای دوستی دیرینه کمک خواهد کرد. وقتی که در پنجاه و پنج سال پیش، ایران جدید نخستین قدم‌های خود را در راه تجدید حیات خویش برداشت، جامعه ایرانی در یکی از عقب افتاده‌ترین شرائط سیاسی و اجتماعی و اقتصادی به سر می‌برد و یک نظم ارتجاعی قرون وسطایی بر آن حکمفرما بود. این دوران انحطاط از آغاز قرن نوزدهم، تقریباً درست در همان هنگامی آغاز شده بود که دانشگاه ورشو پا به وجود می‌گذاشت. در طول بیش از یک قرن، بر اثر ضعف داخلی و اعمال نفوذهای خارجی، ارزش‌های دیرینه سیاسی و اخلاقی و اجتماعی معروف و ریشه دار ایرانی که دیرزمانی مورد ستایش و احترام جهانیان بود، جای خود را به ضعف سیاسی و انحطاط اخلاقی و اجتماعی و ورشکستگی اقتصادی و عقب ماندگی از همه شئون تحول و ترقی جهان حاضر داده بود. اگر از دیدگاه فلسفی ایران کهن به این وضعی که تشریح کردم بنگریم، باید گفت که در آن هنگام در پیکار دائمی خوب و بد، یا جدال «اورمزد و اهریمن» که ما یکی از زیباترین توصیف‌های آن را در ادبیات جهانی از زبان شاعر بزرگ ملی شما «آدام میتسیه ویچ» شنیده‌ایم تاریکی در جامعه ما در حال غلبه کامل بود. ولی مثل همیشه در تاریخ چند هزارساله، این کشور ورق برگشت و مجدداً دوران روشنی آغاز شد.

آغاز رستاخیز

نخستین دهه‌های این دوران پنجاه و چند ساله، صرف از میان بردن آثار منفی گذشته شد که عواقب جنگ دوم جهانی به نوبه خود آثار منفی دیگری بر آن‌ها افزود. ولی از قریب یک ربع قرن پیش، کشور من توانست به صورتی استوار و قاطع در راه رستاخیز مادی و معنوی خویش قدم بگذارد و زیربنای اقتصادی و صنعتی و اجتماعی و فرهنگی استواری را برای ایران نوین پی ریزی کند. این نهضت سازندگی و فعالیت، ایران را در مسیر پیشرفت و شکوفایی سیاسی و اقتصادی قرار داد، ولی از همان وقت برای من، به عنوان مسئول سرنوشت کشور و ملتم، روشن بود که رونق اقتصادی و سیاسی، بدون آنکه با موازین عدالت اجتماعی و دموکراسی اقتصادی و اقتصاد دمکراتیک توأم باشد، یعنی بدون آنکه این رونق و رفاه به جای عده‌ای معدود حداکثر افراد ملت را شامل شود، نمی‌تواند پیشرفت و رفاه واقعی برای جامعه همراه بیاورد. بر اساس این اصل کلی بود که تحول انقلابی همه جانبه‌ای که امروزه اساس همه فعالیت‌ها و برنامه‌های اجتماع نوین ایرانی است، آغاز شد. منشور این انقلاب که نخستین اصول آن در سال ۱۹۶۳ توسط خود من به رفراندوم ملی گذاشته شد و با قاطع‌ترین اکثریت ممکن به تصویب ملت ایران رسید، بر این اساس ایدئولوژیک متکی بود که دموکراسی اصیل در تمام مفاهیم خود، چه سیاسی، چه اقتصادی و چه اجتماعی باید همه مردم یک کشور را به صورتی یکسان دربر گیرد و تنها حافظ حقوق یک عده یا حافظ قسمتی از حقوق همه افراد نباشد. بنا بر این مردم کاملاً حق داشتند که همراه با حقوق سیاسی خود، برای حقوق اقتصادی و اجتماعی خویش نیز تضمین بگیرند. برای فردی که در تنگدستی غوطه ور است، آزادی سیاسی، اگر هم معنایی داشته باشد، فقط جنبه تجمّلی دارد. از این رو وظیفه اساسی ما این بود که دموکراسی سیاسی را به موازات دموکراسی اجتماعی و توأم با یکدیگر، به نفع توده‌های وسیع مردم برقرار سازیم.

پنج اصل ضروری

برای استقرار چنین دموکراسی، تأمین پنج اصل ضروری عدالت اجتماعی، غذا، پوشاک، مسکن، بهداشت و آموزش شرط اساسی اجتناب ناپذیر است و طبعاً حداقل درآمد یک انسان باید به حدی باشد که وی را قادر به تأمین این ضروریات، چه برای خود و چه برای خانواده‌اش بکند. تحقق این هدف، مستلزم برقراری دموکراسی اقتصادی و اقتصاد دمکراتیک در کشور بود، زیرا توزیع دمکراتیک بازده کار همانقدر مهم است که بهره‌وری نیروی کار اهمیت دارد. فلسفه اقتصاد دمکراتیک و دموکراسی اقتصادی که اکنون همراه با دموکراسی سیاسی در ایران پیروی می‌شود بر دو اصل متکی است: اول اینکه حداکثر افراد مملکت از حداکثر رفاه مادی ممکن تا آن حد که تأمین آن برای کشور امکان داشته باشد بهره‌مند شوند، دوم اینکه حقوق فردی کارگران، کشاورزان، دانشمندان، روشنفکران و تمام افراد دیگری که در ساختن جامعه نوین ایرانی سهیم هستند حفظ شود. بدین ترتیب در کشور ما دیگر جایی برای استثمار کسانی که شرافتمندانه کار می‌کنند، باقی نمانده است، و همه مقرراتی که وضع می‌شود بر این اصل کلی متکی است که حقوق و مزایای اقتصادی و اجتماعی این افراد را بیشتر و بهتر تضمین و تأمین کند. بر اساس این برداشت کلی در کشور ما- که چنانکه می‌دانید دارای اقتصادی غیر از اقتصاد سوسیالیستی است- همه منافع اساسی ثروت ملی که انسان در ایجاد و تولید آن‌ها دخالتی نداشته است ملی اعلام شده و حق مالکیت خصوصی بر آن‌ها سلب شده است. این منابع شامل آب‌ها، جنگل‌ها، مراتع، مواد معدنی از قبیل آهن و مس و نفت است. این‌ها منابعی اعلام شده‌اند که می‌باید برای رفاه و ترقی همه مردم کشور و نه تنها برای منافع عده‌ای محدود مورد استفاده قرار گیرند. اصول دوم و دهم منشور انقلاب اجتماعی ایران اختصاصاً ناظر بر این موضوع است. بدیهی است در تمام این موارد، احترام به اصالت و شرافت انسانی اساس هر تحول و تغییر بنیادی است. این هدف کلی رکن اساسی دو تحول بنیادی، در مورد کشاورزان و در مورد کارگران ایران بود، که در نتیجه آن، از یک طرف نظام اراضی فئودالی که قرون متمادی در کشور حکمفرما بود ملغی شد و از طرف دیگر نظام کهن جای خود را به یکی از مترقی‌ترین سیستم‌های کارگری سپرد. در زمینه ارضی، طبق نخستین اصل منشور انقلاب، زمین‌های زراعتی سراسر کشور که تا آن وقت در تملّک مالکان محدودی بود از آن‌ها خریداری شد و در نتیجه کشاورزان از صورت بنده و رعیت، به صورت کشاورزانی آزاد درآمدند. البته در این جا فرصت آن نیست که درباره مراحل مختلف اجرای برنامه توضیح دهم. فقط تذکر می‌دهم که اجرای این اصل اجتماع ایرانی را در مدت چند سال، بکلی دگرگون کرد و راه را برای همه اصلاحات بعدی آماده ساخت. در مورد کارگران، ما به اقدام انقلابی مشابهی دست زدیم. طبق چهارمین اصل منشور انقلاب، کارگران کشور در منافع کارگاه‌های تولیدی و صنعتی که در آن‌ها کار می‌کنند سهیم شدند، و بعداً برای تکمیل این تحول، طبق اصل سیزدهم انقلاب که گسترش مالکیت واحدهای تولیدی نام دارد، کارگران و سپس عموم مردم توانستند ۹۹ درصد سهام واحدهای تولیدی در بخش دولتی البته جز در صنایع نفت و فولاد و سایر صنایع اصلی و ۴۹ درصد سهام در بخش خصوصی سهیم شوند، تا بدین ترتیب مشارکت وسیع کلیه مردم کشور در فعالیت‌های اقتصادی و توزیع عادلانه تر درآمدها و شرکت مستقیم آن‌ها در نتایج فعالیت‌های خودشان به نحو بیشتری تأمین گردد. مواد مختلف دیگری از منشور انقلاب ایران، ایجاد سپاه‌های دانش و بهداشت و آبادانی، تأمین تساوی کامل حقوق زنان و مردان کشور و امور متعدد دیگری را شامل می‌شود.

آموزش رایگان

با این همه، مایلم درباره چند اصل از آخرین اصول اعلام شده منشور اطلاعات بیشتری در دسترستان بگذارم. یکی از این اصول، آموزش رایگان و اجباری است. امروزه در ایران نزدیک به ۹ میلیون نفر دانش آموز و دانشجو وجود دارند که بیش از یک چهارم جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند. این جوانان طبعاً در شرائط مادی و اقتصادی مختلفی هستند که ممکن است بر اثر آن، نداشتن وسائل لازم و امکانات مالی آنان را از ادامه تحصیل محروم سازد و بدین ترتیب استعدادهای ایشان را بی حاصل بگذارد. قبول این وضع طبعاً با ایدئولوژی کلی ما که باید هر فرد ایرانی از حداکثر حقوق انسانی و اجتماعی برخوردار باشد هماهنگ نبود. بدین جهت تحصیلات هشت ساله اول تحصیلی برای عموم جوانان ایرانی رایگان و در عین حال الزامی اعلام شد. و علاوه بر آن تصمیم گرفته شد که پس از این مدت نیز تحصیلات برای کسانی که متعهد شوند پس از پایان تحصیل مدتی برابر مدت تحصیل رایگان خود به استخدام دولت باشند رایگان باشد. روحیه بنیادی این اصل این است که به هر جوان ایرانی، در هر موقعیت و شرائطی که باشد، امکانات مساوی با دیگران برای رسیدن به عالی‌ترین درجات زندگی اجتماعی داده شود. در سال تحصیلی گذشته، بیش از چهار میلیون کودک و نوجوان ایرانی از طرح آموزش رایگان بهره‌مند شدند. اکنون این آموزش نه تنها به صورت کلاسیک آن انجام می‌گیرد، بلکه در عین حال از مدارهای ویژه ماهواره‌ای و از قسمتی از تلویزیون دولتی که اختصاص به خدمات آموزشی دارد نیز در این راه بهره گرفته می‌شود. شاید تذکر این موضوع جالب باشد که اجرای آموزش رایگان، با توزیع رایگان غذای کافی شامل شیر و میوه و مواد کالری زا در ساعات تحصیل بامدادی همراه است.

بیمه‌های اجتماعی

اصل دیگری که سال گذشته در منشور انقلاب ایران اعلام شد، تعمیم بیمه‌های همگانی است. اساس ایدئولوژیک این اصل این است که هر ایرانی از لحظه‌ای که پا به جهان می‌گذارد، تا پایان زندگی خود در پوشش بیمه‌های اجتماعی باشد. در این مورد می‌توانم بگویم که این پوشش حتی دوران پیش از تولد او را نیز شامل می‌شود، زیرا وقتی که ما از مادران باردار مراقبت می‌کنیم عملاً فرزندان آن‌ها را حتی پیش از تولد بیمه کرده‌ایم. مهمترین طبقه اجتماعی که مشمول این اصل می‌شود گروه کارگران کشاورزی است که تا کنون بیمه به طور خود بخود شامل آن‌ها نمی‌شد. سازمانی که انجام این برنامه را به عهده دارد، موظف است افراد را در مقابل حوادث و بیماری‌ها بیمه کند، غرامت دستمزد ایام بیکاری، مستمری بازنشستگی، مستمری از کار افتادگی، کمک ازدواج و بارداری و عائله‌مندی و مستمری بازماندگان را بپردازد. طبق این قانون، فرزندان پسر بیمه شدگان تا سن ۱۸ سال و دختران بی شوهر تا ۲۰ سال و در صورت اشتغال به تحصیل یا داشتن بیماری دائمی یا نقص عضو بدون محدودیت سنی، از خدمات درمانی استفاده می‌کنند. برای اینکه آهنگ توسعه بیمه‌های اجتماعی را برایتان روشن ساخته باشم، کافی است تذکر دهم که در دوران اجرای اصول منشور انقلاب، تعداد کارگاه‌های بیمه شده ۲۱۹۵٪ تعداد بیمه شدگان ۵۲۱٪ افزایش یافته است. اصل دیگری که می‌خواهم به آن اشاره کنم،
شانزدهمین اصل انقلاب به نام حمایت دولت از مادران باردار و کودکان شیرخوار است که ما اجرای آن را در واقع یک سرمایه گذاری ملی در جهت پرورش نسل سالم و فعال می‌شماریم. به طوری که می‌دانیم، رابطه نزدیکی بین وزن کودک در هنگام تولد او مراقبت‌های دوران بارداری وجود دارد و سلول‌های مغز انسان در فاصله زایش تا دو سالگی با توجه به وضع تغذیه شکل می‌گیرند. همچنین شرایط اقتصادی و اجتماعی و خانوادگی در تکوین شخصیت فرد تأثیر قاطع دارد. بدین جهت ما اکنون در نظر داریم این برنامه‌های بهداشت مادر و کودک را به عنوان یک برنامه زیربنایی عملی سازیم که افزایش پوشش خدمات حمایتی از مادران و کودکان با استفاده از کوچکترین واحد شبکه بهداشتی و درمانی کشور، در نظر گرفتن اولویت‌های اجرایی نظیر بهداشت مادران باردار و بهداشت کودکان شیرخوار را شامل می‌شود. یکی از مواد این برنامه توزیع رایگان غذا به کودکان نیازمند و مادرانشان تا سن دو سالگی است. ما به مادران باردار نیز که بیمه‌های اجتماعی آنان را نیازمند معرفی کند کمک می‌کنیم تا رشد اطفالشان تأمین شود، زیرا به نظر ما این در مسئولیت همه جامعه است که کودکان آن امکان را داشته باشند تا به شیوه‌ای هماهنگ و یکنواخت رشد کنند. توجه به تأمین مسکن برای عموم نیز از اصول مهم برنامه‌های انقلاب اجتماعی ایران است.
اهمیت این امر، باعث شد که قسمت مهمی از اصل هیجدهم انقلاب که یک هفته پیش اعلام گردید، بدان اختصاص یابد. همچنین مسئله تعمیم سواد در جامعه ایرانی از برنامه‌های بنیادی کشور است و ما امیدواریم با اجرای جنبه‌های مختلف این برنامه، بیسوادی که هنگام آغاز انقلاب اجتماعی ایران از ۸۰٪ بیشتر بود، تا چند سال دیگر بکلی از کشور ما ریشه کن گردد. بدیهی است انجام برنامه‌هایی بدین وسعت در هیچ کشوری بدون اشکال نیست که قسمت عمده آن‌ها اشکالات پیش بینی نشده است. یکی از این اشکالات موضوع تأمین مسکن برای عموم مردم کشور است که حق مسلم آن‌ها است ولی ما در این مورد تاکنون دشواری‌های بسیاری داشته‌ایم که امیدواریم در آینده جبران شود. مورد دیگر کمبود کارشناس و متخصص است ولی مشکلات دیگری نیز هست که مستقیماً مربوط به ما نیست منجمله، مسئله تولید انرژی برق توسط مؤسسات صنعتی خارجی که در چند ماه اخیر برای ما زیان‌های بسیار سنگینی ببار آورد. بدیهی است در تمام فعالیت‌هایی که بدان‌ها اشاره کردم، ما به اشتراک کامل و همه جانبه خود مردم متکی هستیم، زیرا اساس این است که تنها دولت نیست که در برابر افراد وظایف و مسئولیت‌های مشخص دارد، بلکه هر فرد از افراد مملکت به نوبه خود در این مسئولیت‌ها و وظائف سهیم است. آنچه در جامعه کنونی ایران انجام می‌گیرد کار مشترک دولت و ملت و بسیج آزادانه و عمومی همه نیروها و استعدادها و خلاقیت‌ها در راه ساختن جامعه‌ای است که پیشرفت اقتصادی با عدالت اجتماعی در آن همواره با یکدیگر دوشادوش باشند.
مسلماً من نمی‌خواهم ادعا کنم که راهی که در پیش گرفته‌ایم تنها راه یا بهترین راه تحقق این منظور است. ما همواره اعتقاد راسخ داشته‌ایم که هر ملتی حق دارد راهی را که بهتر با مصالح خود و با روحیات ملی و موازین تاریخی و اجتماعی و با امکانات و شرائط مادی و معنوی خود سازگار می‌داند برای پیشرفت خویش برگزیند، ولی در عین حال عقیده داریم که اگر هم راه‌ها فرق کند، هدف‌ها متفاوت نیست و بر همین اساس است که ما همکاری و تفاهم بین‌المللی را با همه کشورها، حتی اگر دارای سیستم‌های سیاسی و اقتصادی کاملاً جدایی از ما باشند، اساس سیاست مستقل ملی خود قرار داده‌ایم، زیرا دنیای ما بیش از پیش برای اینکه صحنه اختلافات اعضای یک خانواده واحد بشری باشد کوچک می‌شود و در مقابل پیشرفت‌های فکری و علمی و تکنولوژی جهانی هر روز بیشتر اصل همزیستی و همکاری کشورها را در راه تأمین منافع ملی و بین‌المللی، به صورت امری الزامی درمی‌آورد.
آقای رئیس دانشگاه،
ما همه می‌‎دانیم که در هر کشور، مراکز عالیقدر آموزشی کانون‌های پر احترام تجلی اندیشه‌ها و نوآوری‌ها هستند و هر پیشرفت معنوی و فکری طبعاً با چنین کانون‌هایی ارتباط دارد. بدین جهت خواستار موفقیت هر چه بیشتر دانشگاه بزرگ شما و توسعه همکاری‌های ثمربخش دانشگاه ورشو و سایر دانشگاه‌ها و مراکز علمی و فرهنگی لهستان با دانشگاه‌ها و مراکز فرهنگی ایران هستم و آرزو می‌کنم که دانش و اندیشه بشری که شما و همکارانتان در سراسر جهان خدمتگزاران شایسته آن هستند، بتواند در اجرای وظیفه پرافتخار خود، راه‌گشای جامعه بشری به سوی ایفای رسالت جاودانی و اعلاء به سوی کمال باشد.
  1. [[سخنرانی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر هنگام دریافت درجه دکترای افتخاری در رشته حقوق بین‌الملل از دانشگاه ورشو ۳ شهریور ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی]]