سخنرانی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران در دهکده دهپول اراک هنگام دادن سندهای مالکیت به کشاورزان ۲۵ شهریور ۱۳۴۱

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
برنامه عمرانی سوم اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۱۳۴۱ خورشیدی تازی

بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۴۱


۲۵ شهریور ۱۳۴۱

سخنان شاهنشاه در دهکده «دهپول» اراک هنگام اعطای اسناد مالکیت به زارعین

امروز بار دیگر در مراسمی شرکت می‌کنم که هم باعث خوشوقتی قلبی و باطنی من است، و هم می‌دانم که باعث آسایش و رفاه یک عده دیگر از هموطنان پاک و شریف ما است.

همانطوری که قبلاً گفته‌ام چون شما دهقانهای ایران اکثریت جمعیت این مملکت را تشکیل می‌دهید، به همین مناسبت و علل دیگر، طبیعی است که وسایل آسایش زندگی بهتر شما فراهم شود. البته همانطوری که می‌دانید، این فکر تازه‌ای نیست. از مدتها قبل شاید شکل دیگری در نظر من بود، و در عالم جوانی راههایی به نظرم می‌رسید که بعد با مرور زمان و ایام، و پیداکردن تجربه بیشتری، بالاخره در سال ۱۳۲۹ با تقسیم اولین قسمت دهاتی که متعلق به خود من بود، این کار، یعنی تقسیم اراضی بین کسانی که در آن اراضی زحمت می‌کشند و کشت می‌کنند، شروع شد.

از آن موقع همیشه در صدد این بودم که به چه وسیله‌ای این فکر شخصی خود، این برنامه شخصی خود را تعمیم بدهیم و سعی بکنیم آن را تا حداکثر ممکن در مملکت عمومیت بدهیم. این کار این قدرها هم ساده نبود. پس از یکی دو سال از شروع تقسیم اراضی شخصی بین دهقانها، موانع پیش آمد. یعنی اصل اشکال این بود که کسانی که در آن موقع سر کار بودند جلوی تقسیم اراضی شخصی مرا هم گرفتند، چه برسد به عمومیت دادن این کار. بگذریم از اینکه خود آنها مالک عمده بودند و مانع این کار شدند، ولی فکر می‌کنیم که اساس کار این بود که آن قبیل سیاسیون فکر می‌کردند که فقط موقعی ممکن است بر گرده یک ملتی سوار شد و با فریب و دروغ یک عده‌ای را گمراه کرد، که آنها از مملکت خودشان، از اوضاع خودشان، از زندگی خودشان، بی‌خبر باشند، سواری را فقط بر دوش یک مشت مردم نفهم و بدبخت می‌شود انجام داد، و الا چطور می‌شود که وقتی که اکثریت ملتی آزاد بود، فهمید، تشخیص داد، و منافع خودش را به دست داشت، اینها را آلت دست قرار داد و به هر سمتی مثل حیوان کشید؟

یک قصد عمده ما از این کار که اکثریت مردم این مملکت مشمول آن خواهندشد، این است که اکثریت جمعیت این مملکت مردمانی باشند آزاد، بافهم، به منافع خود وارد، و یک چنین کسانی طبعاً آماده حفظ زندگی خود، وضعیت خود، و طبعاً به همین مناسبت آماده حفظ مملکت و آب و خاک خود، و سرزمین خود می‌باشند.

بعد که موانع برطرف شد به تقسیم املاک شخصی پرداختیم. به فکر افتادیم که چطور این کار را عمومیت بدهیم. به تقسیم املاک خالصه شروع کردیم. این کار با سرعت زیاد پیشرفت نکرد. منتظرم که بعدها کار تقسیم املاک خالصه با سرعت بیشتری تمام بشود. به اینجا اکتفا نکردیم. بالاخره در چند سال پیش لایحه اصلاحات ارضی را پیشنهاد کردیم. این لایحه اصلاحات ارضی به یک شکلی داخل مجلس شد و به شکل دیگری خارج شد. درست حکایت شیر بی یال و دم و اشکم است. نفوذهای معینی در آن مکان متأسفانه این لایحه را از صورت عملی خارج کردند. بعد گفتیم که این کار مهم را نمی‌شود سرسری نگاه کرد. به هر طوری که شده، به هر قیمتی که شده، این کار را ما انجام خواهیم‌داد. این است که تصویب‌نامه مربوط به لایحه قانونی اصلاحات ارضی عملی شد. عده‌ای در این راه زحمت کشیدند. به خصوص یک عده‌ای با جان و دل زحمت کشیدند. اینها مردمی هستند مؤمن به این کار که شاید استراحت را به کلی بر خودشان حرام کردند. چه پشت میز، چه در روی زمینها، چه در اطراف و اکناف و نقاط مختلف. اینها شب و روز کار می‌کنند و ما اینها را روزبه‌روز مهیاتر برای انجام وظیفه می‌کنیم. کلاسهای مخصوصی می‌بینند، تخصص پیدا می‌کنند، و فکر می‌کنیم بهترین راهی که در مملکت ما عملی هست و این راه را هم با افتخار می‌توانیم طی کنیم، همین است.

ما راهی را انتخاب کردیم که شاید از راهی که سایرین رفته باشند بهتر باشد، و این گزافه‌گویی نیست. برای اینکه نتیجه کار را ما هر روز می‌بینیم. این عمل در خیلی از نقاط مملکت شروع شد. با موفقیت شروع شد، همه جا با استقبال فراوان زارعین مملکت مواجه شد، زارعینی که می‌گفتند نمی‌فهمند و سواد ندارند، و بدون ارباب قادر به زندگی نیستند، همین‌ها در کوتاه‌ترین مدتی طوری از خود رشد اجتماعی نشان دادند که باعث تعجب ما شد. اینها بلافاصله وارد شرکتهای تعاونی شدند، همه سهم خود را بلافاصله پرداختند، همه معنی این کار را درک کردند، و این باعث امیدواری ما است، و به این جهت کسانی که هنوز نمی‌خواهند معنی این کار را بفهمند، باید بدانند که هیچ پیشامدی نمی‌تواند باعث نه فقط متوقف شدن این کار بشود، حتی باعث مکث مختصری در این کار نخواهدشد. دیگر موضوع این نیست که فقط میل من باشد، یا یک وزیر کشاورزی را من پیدا کرده‌ام که دنبال این کار می‌دود. خیر! اعم از اینکه میل من تغییر کند، که البته هیچ وقت تغییر پیدا نخواهدکرد، و یا اینکه این وزیر کشاورزی یا هر کس دیگر باشد، محال است که این برنامه تغییر پیدا کند و این به جلو خواهد رفت. من که مبتکر این فکر بودم می‌گویم تمام همت خودم را گذاشتم دنبال این کار. اما این را بدانید اگر خدای نخواسته و به فرض محال، من هم تغییر عقیده بدهم، این کار متوقف شدنی نیست و رو به جلو می‌رود و روزبه‌روز ریشه‌دارتر می‌شود. چرا؟ برای اینکه معنی این کار را اکثریت مردم فهمیده‌اند.

اما چیزی که اهمیت دارد، این است که قانون اجرابشود. تا روزی که این قانون هست باید اجرا بشود. هر روز که قانون تغییر پیدابکند مطلب دیگری است، ولی تا آن ثانیه‌ای که این قانون به قوت خودش باقی است، همه باید مطیع قانون باشند و الا هرج و مرج ایجاد می‌شود. ما نمی‌توانیم تحمل بکنیم که قانون تا موقعی که به قوت خودش باقی است اجرا نشود. اگر این پیشامد بکند معنیش این است که دولت و قدرت قانون صفر است. وقتی که دولت نتواند یک قانونی را اعمال بکند معنی دیگر نمی‌دهد یعنی حکومت هرج و مرج، یعنی حکومت قضا و قدر، و این نمی‌شود. تشخیص دادم بهترین کسانی که می‌توانند قانون را اجرا بکنند، یعنی هم طرف اعتماد ما هستند و هم طرف اعتماد مردم، خود دستگاه اصلاحات ارضی است. اینها هم مجهز هستند هم دلسوز هستند و هم در پیش من مسئول هستند که این قانون را اجرا بکنند و مطمئن هستم که به بهترین وجهی هم این کار را خواهندکرد.

و اما منظور دیگر از تمام این کارها و این اصلاحات ارضی این است که تولید کشاورزی این مملکت و به همین مناسبت درآمد کشاورزان مملکت به نسبت فاحشی بالا برود. وقتی که اکثریت کامل دهقانهای ما آزاد شدند، و به همین مناسبت معنی زندگی و استقلال فردی را فهمیدند بیشتر کار خواهندکرد. مروجین کشاورزی به اینها متدهای جدید یاد می‌دهند، تولیدشان اضافه می‌شود، و درآمدشان اضافه خواهدشد. به همین جهت قدرت خریدشان اضافه می‌شود. قدرت خریدشان که اضافه بشود صنایع مملکت بیشتر و بهتر به کار خواهد افتاد، و آن هم به نوبه خودش به صاحب سرمایه و صاحب کارخانه و کارگرها که آنها را هم ما مایلیم تا بیست درصد در منافع کارخانه شرکت بدهیم، استفاده خواهد رسانید. این اضافه تولید لوازمی هم دارد که آن یادگرفتن فنون جدید کشاورزی است، استعمال کود شیمیایی است و فراهم کردن آب کافی است.

امیدواریم با این حرکتی که امروز ما در همه جا مشاهده می‌کنیم، با رشد عمیق روحی و اخلاقی مردم این مملکت، این تحول در تاریخ ایران به بهترین وجهی عملی بشود و نتایج آن عاید کلیه مردم این مملکت انشاءالله بشود.