سخنان هوشنگ انصاری هماهنگ کننده جناح سازنده حزب رستاخیز در گفت و شنود با مردم اسپهان ۶ اردیبهشت ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۰۲ توسط Bellavista (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
برنامه عمرانی ششم/سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران

مصاحبه‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی بر پایه تاریخ
هوشنگ انصاری هماهنگ‌کننده جناح سازنده حزب رستاخیز

سخنان هوشنگ انصاری هماهنگ کننده جناح سازنده حزب رستاخیز در گفت و شنود با مردم اسپهان ۶ اردیبهشت ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی

خواهران و برادران عزیزم قبل از هر چیز اجازه می‌خواهم گرمترین درودهای جناح سازنده حزب رستاخیز ملت ایران را تقدیم شما کنم و از اینکه دعوت این جناح را برای شرکت در اجتماع را برای شرکت در اجتماع امروز ما پذیرفته‌اید، صمیمانه سپاسگزاری نمایم.
اجتماع امروز ما، از نظر جناح سازنده که در راه همبستگی، آزادی و سازندگی تلاش می‌کند، اهمیتی خاص دارد. این اجتماع اولین قدم در اجرای برنامه ملی جناح سازنده برای ارتباط مستقیم با مردم در همه استان‌ها و بالنتیجه جذب افکار و نظریات همه مردم کشور است. برنامه‌ای که امروز با این اجتماع در اصفهان شروع می‌شود، نماینده حرکتی است تازه در راه بسط و تقویت تفاهم ملی بر اساس گفت و شنود آزاد و شناخت صحیح تحولات جاری جامعه.
ما آغاز این برنامه ملی از شهر زیبای اصفهان را به فال نیک می‌گیرم. زیرا اصفهان از جهات بسیار یک شهر استثنایی است. در این شهر خاطرات دیروز، واقعیات امروز و امیدهای فردا را در کنار هم می‌بینیم. اصفهان یکی از عالیترین یادگارهای فرهنگی اسلامی ایران است و در مقیاسی وسیع‌تر بخش مهمی از مجموعه میراث انسانی را تشکیل می‌دهد. در عین حال اصفهان امروز یکی از بزرگترین کانون‌های صنعتی میان قاره اروپا و خاور دور نیز هست.
در این شهر فنون و هنرهای چندهزار ساله قوم ایرانی، در کنار پدیده‌های صنعتی و دانش امروزی خودنمایی می‌کند. اصفهان یکی از مهمترین کانون‌های تجربه هیجان‌انگیز ایران در راه تلفیق ارزش‌های اخلاقی و معنوی ملت کهنسال ما با وسایل و الزامات یک جامعه مترقی امروزی است.
شهر انقلاب صنعتی
این شهر تنها در طول زندگی یک نسل از عصر مکتب‌های سنتی به روزگار دانشگاه‌های امروزی رسیده‌است. در این شهر جهش از دوران صنایع دستی به روزگار انقلاب صنعتی، در فاصله‌ای رخ داده که در مقیاس تاریخ ایران، لحظه‌ای بیش نیست.
نسلی که در اصفهان یکصدهزار نفری زندگی خود را آغاز کرد. در آینده‌ای نه چندان دور، شاهد رسیدن جمعیت اصفهان به مرز یک‌میلیون نفر خواهد بود. یک جامعه نیمه بسته روستایی و ایلی در زمان فوق‌العاده کوتاه و به عبارت دیگر در یک چشم به هم زدن تاریخی، خود را با چشم‌انداز امکانات، تسهیلات و در عین حال مسائل یک جامعه شهری قرن بیستم روبه‌رو می‌بیند.
سرگذشت اصفهان در طی زندگی این نسل، در واقع سرگذشت تمامی مردم ایران در پانزده سال گذشته است. تنها در این پانزده سال است که در کشوری که اکثریت جمعیت آن یا رعیت به شمار می‌آمدند و یا اهالی کوچ‌نشین این یا آن منطقه، سخن از مردم به معنای انسانی امروزی آن گفته می‌شود و امروز این مردمند که قدرت فزاینده و فناناپذیر انقلاب زندگی‌بخش ایران را تشکیل می‌دهند. این نخستین نکته مهمی است که در اندیشیدن به ایران امروز و آینده به چشم می‌خورد.
انقلاب ایران را یک فرمانده استثنایی، یک فرزند شجاع و از خود گذشته ایران به اتکای نظام شاهنشاهی میهن ما و با الهام از سنن و فرهنگ غنی این سرزمین طرح و آغاز کرد. در آن زمان، در آغاز انقلاب، همچنان که هر فرمانده بزرگ در لحظه اندیشیدن به تغییر مسیرهای شناخته شده تنها است، شاهنشاه ما هم تنها بودند. انقلاب، با فراهم آوردن شرایط لازم برای شکل گرفتن و رشد نیروی مردم، این واقعیت را به وجود آورد که شاهنشاه ایران دیگر، هرگز، چه در لحظه‌های پیروزی، چه در لحظات خطر، چه در روزهای خوش و چه در روزهای سخت زندگی این مملکت تنها نخواهد بود. این دومین نکته مهمی است که در اندیشیدن به ایران امروز و آینده به چشم می‌خورد.
دوستان عزیزم،
بی‌تردید همه شما از حوادث و اتفاقاتی که در چند ماه گذشته به خصوص در هفته‌های اخیر رخ داده و هدفی جز تخطئه انقلاب شاه و ملت نداشته‌است با خبرید.
اما ببینیم تخطئه دستاوردهای انقلاب یعنی چه؟ یعنی تخطئه حاصل و نتیجه کار و کوشش میلیون‌ها زن و مرد ایرانی که طی پانزده سال تلاش بی‌وقفه ایران امروز را ساخته‌اند. آیا می‌توان بر نتیجه کار تمامی یک ملت در طی یک نسل فعالیت و زحمت خط بطلان کشید؟
در حالی که ایران امروز را همه مردم این آب و خاک ساخته‌اند و حفظ می‌کنند. تخطئه ایران نمی‌تواند معنایی غیر از تخطئه همه مردم ما داشته باشد.
تفکر انتقادی
اما انتقاد با تخطئه فرق دارد. جامعه ما، درست به خاطر تغییرات و تحولات خود در پانزده سال اخیر به مرحله‌ای از رشد سیاسی و بلوغ اجتماعی رسیده‌است که خود را نیازمند تفکر انتقادی احساس کند. یکی از مهمترین هدف‌های جناح سازنده، تشویق تفکر انتقادی است که باید جای تحریک احساسات و تعصبات را بگیرد.
انسان آگاه و روشن‌بین ممکن نیست تصور کند که تمامی یک جامعه را می‌توان در طی یک نسل زیر و رو کرد و از نو ساخت بدون آنکه در هیچ یک از زمینه‌های زندگی موردی برای انتقاد پیش بیاید. تنها انقلاب‌هایی که از علم خیال یا از قفسه کتابخانه‌ها جلوتر نرفته‌اند از نظر اجرایی و عملی قابل انتقاد نیستند. انقلاب ایران متعلق به قلمرو اوهام و خیال‌های نوشته شده یا نوشته نشده نیست. انقلابی است که در عمل خود را نشان داده و اثرات آن را در هر زمینه و هر لحظه از زندگی خود احساس می‌کنیم. واقعیت وجود این انقلاب را در زندگی مردم این کشور نمی‌توان نفی کرد. انقلاب ایران که متعلق به دنیای عمل و واقعیات است می‌تواند و باید از نظر اجرایی مورد ارزیابی و قضاوت قرار بگیرد.
این ارزیابی و قضاوت نه با دادن شعرهای تکراری و عرصه حرف‌های قالبی ممکن است و نه با منفی‌بافی و عوام‌فریبی.
امروز ملت ایران می‌تواند با سربلندی توأم با انصاف و واقع‌بینی درباره دستاوردهای خود در اولین مرحله انقلاب قضاوت کند. در یک قضاوت منصفانه و دور از چاپلوسی یا تخطئه چه می‌بینیم؟
می‌بینیم که در بعضی زمینه‌ها از دورترین امیدهای خود جلوتر رفته‌ایم.
می‌بینیم که در بعضی زمینه‌ها به آنچه توانسته‌ایم، رسیده‌ایم و نه آنچه انتظار انقلاب از همه ما بوده و هست.
می‌بینیم که در بعضی زمینه‌ها سرعتمان بیش از دقتمان بوده‌است.
می‌بینیم که در همه زمینه‌ها روح و فلسفه این انقلاب بزرگ همواره جلوتر از تلاش و کار و کوشش ما بوده‌است و هست.
اما از همه مهمتر، در یک جمع‌بندی نهایی می‌بینیم که ملت ما در پرتو رهبری شاهنشاه بزرگ خود حماسه‌ای از حرکت و سازندگی آفریده‌است.
تعارف و پرده‌پوشی
ارکان فلسفی این انقلاب چنان مستحکم و حضور عملی آن در زندگی واقعی همه ما چنان مشخص و نیرومند است که با هیچ سفسطه‌ای نمی‌توان آن را انکار کرد. درست به همین جهت است که مخالفان انقلاب شاه و ملت در میدان نبرد مسلکی و فلسفی با آن روبه‌رو نمی‌شود. و باز هم به همین جهت است که انقلاب ایران در مسیر حرکت سازنده خود نیازی به تعارف و پرده‌پوشی ندارد. مردم ما باید در بررسی مسائل امروز و فردای مملکت، تعارف را کنار بگذارند. اما کنار گذاشتن تعارف به معنای ندیده‌گرفتن حریم‌های اخلاقی فردی و اجتماعی نیست. همه ما باید پرده‌پوشی را کنار بگذاریم، اما کنارگذاشتن پرده‌پوشی به معنای پرده‌دری نیست.
برای تحقق بیشتر و بهتر آرمان‌ها و هدف‌های انقلاب ایران، تنها یک راه وجود ندارد و بر ما است که در همه زمینه‌ها در جستجوی بهترین راه‌ها باشیم. بهترین راه هنگامی شناخته می‌شود که امکان آشنایی با راه‌های گوناگون و مقایسه آنها با یکدیگر وجود داشته باشد.
مهمترین هدف فضایی سیاسی باز، یعنی موضوع اصلی دومین مرحله انقلاب، به وجود آوردن و گسترش همین امکان است.
اما باید دید که از برخورد آزادانه فکرها و عقیده‌ها و سلیقه‌ها و مقایسه نظرهای متفاوت چگونه می‌توان استفاده کرد؟
جناح سازنده همواره تأکید کرده‌است که آزادی اظهارنظر و عقیده در چارچوب قانون و به طور مسالمت‌آمیز نه تنها حق همه مردم، بلکه وظیفه ملی همه مردم است. اما اعمال این حق و انجام این وظیفه نباید به شکلی باشد که تعصب جای تعلق را بگیرد. جار و جنجال، تهدید و ارعاب، قانون‌شکنی، خشونت و بی‌اعتنایی به منافع مردم مغایر مفهوم یک فضای سیاسی باز است.
هدف دومین مرحله انقلاب ایران، آزادی در پناه قانون است.
جناح سازنده همه روش‌های افراطی را که به بی‌اعتنایی به قانون می‌انجامد از طرف هر فرد یا گروه و به هر عذر و بهانه‌ای که باشد رد می‌کند. با ایجاد خصومت و اعمال خشونت، نه آزادی‌های قانونی گسترش می‌یابد و نه مسیر پیشرفت تثبیت می‌شود.
تبلیغ خشونت تنها علامت ورشکستگی فلسفی و سیاسی است. در فضای سیاسی آزاد گره‌ها باید با دست باز شود و نه با دندان.
حرکت ایران در جهت فضای سیاسی باز بیش از دو سال پیش به اراده و ابتکارات شاهنشاه آغاز شد. حرکت در جهت فضای سیاسی باز یک تغییر و تحول انقلابی است. اگر هنوز نتوانسته‌ایم از امکانات این فضای تازه به نحو شایسته استفاده کنیم، اگر بعضی‌ها از این امکانات به شکل‌های گوناگون سوءاستفاده کرده‌اند و شاهد وقایع تأسف‌آور ناشی از این سوءاستفاده‌ها بوده‌ایم، نباید به هیچ وجه در صحت و ضرورت گسترش آزادی‌های قانونی تردید کنیم.
دموکراسی راه رسیدن به تفاهم بر اساس جمع‌بندی منصفانه و عاقلانه خواست‌ها و نظریات مختلف و حتی متضاد یک جامعه است. اما این راه را یک شبه نمی‌توان پیمود. سعادت نسل‌های کنونی ایران در این است که جامعه ما اکنون زمینه‌های لازم را از نظر اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی برای حرکت جدی در این راه دارد. نوسازی و تحول زندگی سیاسی کشور باید با نوسازی و تحول اقتصادی و اجتماعی ایران در پانزده سال اخیر هماهنگ شود. رسیدن به این هماهنگی تنها وظیفه دستگاه‌های اداری و اجرایی نیست. همانطور که ساختن زیربنای اقتصادی مملکت نیز تنها وظیفه این دستگاه‌ها نبوده و نیست. مواهب این کشور، در رابطه با کار و کوشش و زحمت و خلاقیت فردفرد مردم ما است. به همین ترتیب، مسائل مملکت نیز مسائل همه جامعه ما است.
اسلحه نارضایی
عقیده راسخ ما این است که در دفاع از دستاوردهای انقلاب، نمی‌توان و نباید مسائل امروز جامعه ایرانی را نادیده گرفت و یا انکار کرد. در برابر نارسی‌ها نباید دست روی دست گذارد و تعلل کرد و اجازه داد که مخالفان موجودیت ایران خود را معرف بعضی نارضایی‌های مردم قلمداد کنند و این نارضایی‌ها را به صورت سلاحی در دست خود درآورند.
باید اذعان کرد که رشد نهادهایی که می‌بایست امکانات مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم ما را گسترش دهند، کمتر از رشد نهادهای اقتصادی و اجرایی بوده‌است. حزب ما و جناح‌های آن، انجمن‌های ملی و مطبوعات جزو نهادهایی هستند که به رشد کافی نرسیده‌اند. تقویت این نهادها و رشد سریع‌تر آنها ضرورت دارد. تأمین این ضرورت به برقراری دولت از یک طرف و احتیاج تعادل میان احتیاج مردم به دولت، به مردم از طرف دیگر کمک می‌کند.
سطح بازده و بهره‌وری عوامل تولید در ایران از امکانات بالقوه ما پایین‌تر است. این یکی از مهمترین علل بروز تورم است. در حالی که افزایش حجم سرمایه‌گذاری عمومی و خصوصی همچنان ضرورت دارد. کار بیشتر و بهتر کنید واقعی حل این مسئله است.
نباید فراموش کرد که برای رسیدن به دروازه‌های تمدن بزرگ، سرعت پیشرفت برای جامعه امروز ایران اهمیت خاصی دارد. جامعه ما چاره‌ای جز این ندارد که فاصله میان خود و پیشرفته‌ترین جوامع امروزی را هر چه سریع‌تر پر کند. دنیای امروز دنیای حرکت حلزونی نیست اما در عین حال اگر سریع‌ترین دونده به سرعت از نفس بیافتد، افتخاری کسب نخواهد کرد. رسیدن به تعادل مطلوب در عین حفظ سرعت لازم، باید از هدف‌های اساسی ما باشد.
وجود فساد یک تهدید اجتماعی است. انقلاب نمی‌تواند و نباید میکرب فساد را تحمل کند. ریشه کنی فساد از طریق حرکت‌های صرفا اداری ممکن نیست. فساد منحصر به سوءاستفاده‌های مالی و رشوه‌خواری نیست. کم کاری، لاابالیگری تلف کردن وقت، ناتوانی در تصمیم گیری، بی اعتنایی به مسایل و مشکلات و بی اعتنایی به مردم نیز جزو انواع فساد است.
احترام به قانون قابل نیست آنها که حمایت قانون را انتظار دارند خود احترام به قانون را نباید فراموشش کنند. در حالی که از تغییر فرامین در جهت خیر و صلاح مردم نباید ترسید مجموعه روند قانونی را به عنوان زمینه اصلی مناسبات فردی و اجتماعی باید پذیرفت.
خواهران و برادران گرامی:
راه کسانی که اصول تفاهم ملی ایران را نمی‌پذیرند، از راه ما جداست راه کسانی که همه چیز را سیاه و همه کس را گیج می‌بینند، از راه ما جداست، راه کسانی که همه چیز را سفید و همه کس را راست می‌بینند از راه ما جداست. ما عقیده داریم که نه تاکید کورکورانه ما را به حقیقت می‌رساند و نه رد کورکورانه.
امید ما اینست که در این اجتماع و گردهم آیی‌های کوچکتر دیگری که به دنبال این جلسه داریم به نظرها و تجربه‌ها و ارزیابی‌های شما در زمینه مسایل مختلف مملکتی آشنا شویم و در عین حال دیدگاه‌های گوناگون جناح سازنده حزب رستاخیز ملت ایران را برای شما تشریح کنیم. آنچه از نظر ما حائز اهمیت است ایجاد و توسعه یک جریان فکری است زیرا تا عقاید و نظرات با هم مقایسه نشود امکان انتخاب بهترین‌ها به دست نمی‌آید.
توفیق همه شما را در خدمت بیشتر به شاهنشاه آریامهر و میهن آرزومندم.