سخنان مسعود ثابتی نماینده مجلس شورای ملی دوره پانزدهم در بررسی درآمد ایران از شرکت نفت انگلیس و ایران ۲۸ دی ۱۳۲۶

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پانزدهم تصمیم‌های مجلس

روز نفت ۹ امرداد ماه

درگاه نفت

سخنان مسعود ثابتی نماینده مجلس شورای ملی دوره پانزدهم در بررسی درآمد ایران از شرکت نفت انگلیس و ایران ۲۸ دی ۱۳۲۶

- سوال آقای مسعود ثابتی راجع به شیلات و نفت جنوب و جواب آقای وزیر دارائی

۳- سؤال آقای مسعود ثابتی راجع به شیلات و نفت جنوب و جواب آقای وزیر دارائی

مسعود ثابتی-یکی از مواردی که به بنده فرصت می‌دهد مطالبی را بعرض برسانم همین مورد سؤال است بنده قبلاً هم اجازه خواسته بودم و مطالب زیادی داشتم که تصور می‌کنم بعضی از آنها کاملاً ضرورت داشت ولی فعلاً فقط در اطراف سؤالی که دارم می‌خواهم توضیحاتی بعرض برسانم و امیدوارم در آینده فرصت پیدا کرده و مخصوصاً در امر زراعت و اختصاصاً راجع به رابطه بین زارع و مالک با اینکه تا چه حد خطرناک است هر گاه بدون مراعات نکاتی در این قسمت دخالت بشود بعرض آقایان برسانم و همچنین به شدت آرزو دارم که اگر فرصت شد با دلایل قطعی ثابت سازم که بالاترین خدمت به مردمی که ما نماینده آنها هستیم این است که از این تماس فوق العاده زیاد مأمورین دولت با آنها جلوگیری کنیم و بنابراین من با مالیات املاک هر چند زیاد هم باشد و به هر مقدار موافقم ولی چه گناه بزرگی مرتکب خواهیم شد اگر این مالیات نوعی باشد که مستلزم مراجعه دائمی مأمورین از ممیزی و بازرسی و تجدید نظر و کمیسیون تشخیص و از این قبیل باشد که در این صورت این زراعت ناقص هم از بین خواهد رفت(صحیح است) و عواقب بسیار وخیم برای مملکت خواهد داشت به هر صورت عرایض بنده زیاد است و مترصد فرصت خواهم بود اما سؤال بنده دو قسمت است یکی راجع به شیلات است و دیگری راجع به نفت جنوب و هر چند عرایض بنده بعنوان سؤال است ولی اتفاقاً وارد در متن دستور جلسه هم هست و راجع به عواید مملکت است(صحیح است) و بنابراین امیدوارم که آقایان هیئت دولت هم کسل نشوند اگر بنده مختصر وقتی بگیرم ممکن است از نوبه خودم استفاده نکنم و بنابراین باقی مذاکرات مختصر شود البته تردید ندارد و آقایان تصدیق می‌فرمایند که جز در سایه اقتصاد رسیدن به هیچ هدفی و تأمین، هیچ آرزوئی ممکن نخواهد بود اصل اقتصاد است و صحیح است بزر می‌تواند لشگر آراستن نظم مملکت رفاه ملت، آسودگی رعیت ترقی و تعالی و همه چیز فقط و فقط در سایه اقتصاد ممکن است و بس(صحیح است) بنابراین وقتی اقتصادیات مملکت مطمح نظر ما بود ناچار اولین شرط بهبود اقتصاد این خواهد بود که از منابع عایدات مملکت و ثروت داخلی مملکت به نحو کامل استفاده کرده و حقوق حقه خودمان را در هر قسمت و نزد هر کس باشد بدون چشم پوشی و اغماض تا دینار آخر مطالبه کنیم(صحیح است) که منبع مهم ثروت مملکت ما یکی در جنوب شرکت نفت است ویکی در شمال شرکت بهره برداری شیلات(صحیح است) در هر دو قسمت طرف معامله مادو دولت همجوارند که دولت و ملت ایران به دوستی و یگانگی با این دو دولت معظم و مقتدر کمال اهمیت را می‌دهد(صحیح است) و آرزومند است که همه روزه مبانی این دوستی و حسن تفاهم محکمتر شده و خلل ناپذیر گردد(آفرین، صحیح است) وخیلی جای تأسف است هر گاه تقاضاهای حقه ما با ایراد و اعتراض نسبت به حساب منافع ما و یا شکایات از شریکی که به منافع شرکت فیمابین ضرر میرساند و بالاخره اقداماتی که در راه بهبود اقتصاد ضرورت دارد و با این منابع تماس حاصل می‌کند دوستان معظم ما غیر دوستانه تلقی کرده و من غیر حق از ما رنجش حاصل کنند زیرا مطابق حق و انصاف، نصفت و عدالت بایستی این دو قسمت از هم جدا بوده و حساب معامله با روابط دوستانه مخلوط نگردد(صحیح است) که هر گاه غیر از این باشد ایکاش طرف معامله ما اشخاصی بودند که تا این پایه مقیدبه قیود دوستی نبودیم و اینکه ازقدمی گفته شده‌است معامله با بیگانه و باید حتی المقدور از معامله با آشنا ودوست خودداری کرد برای همیناست که بعقیده بنده منظور از بیگانه یعنی طرفی که رنجش او یا قهرا و تیرگی روابط او مؤثر نباشد و بالاخره حق و حساب فدای روابط دوستانه نشود(صحیح است) در اشتیاق و آرزوی دولت و ملت ایران تردیدی نیست اما این نکته قابل توجه تست که آیا دول معظمی که ما چنین اشتیاقی به دوستی آنان داریم آیا آنان هم مقابلة چنین اشتیاقی دارند یا اینکه فقط این عش و علاقه یک طرفی است؟ زیرا ملت ایران در گذشته خاطرات نامطلوبی از این دوستی یک طرفی دارد و بنده انتظار دارم با جوابی که به سؤالات بنده داده خواهد شد در آینده امیدوار باشیم که اشتیاق به دوستی وابراز حسن تفاهم طرفینی باشد و روابط دوستانه ما از معامله و حقوق حقه ما تفکیک گردد حساب حساب باشد و کاکا برادر، و نظر به اینکه بنده مخصوصاً یادگار تلخی از اصطکاک منافع و حقوق خودمان با حسن روابط داریم و ضمناً برای اینکه بعضی رادیوها و خبرگزاریهای خارجی را راهنمائی بکنیم که برای موجبات عدم رضایت نمایندگان مجلس شورای ملی ایران نسبت به شرکت با همسایگان زحمت بیهوده به خود راه نداده بدون جهت تحمل مشقت سفر دریا نکرده و به آن ور دنیا سفر نکند که بلکه موجبات اصلی عدم رضایت در همین رفتاری که در شمال و جنوب به مملکت خودمان می‌شود جستجو کند توضیحاً قسمتی را بعرض میرسانم بنده در ۱۳۲۱ بعضویت هیئت مدیره شیلات برقرار شدم اولاً اینکه راجع به شیلات عرض می‌کنم چون تابحال از چهل سال مشروطیت راجع به شیلات در اینجا صحبتی نشده‌است ووضعیت عمومی شیلات ولو مختصر هم در اینجا تشریح نشده‌است حالا اگر میل دارید بنده مختصر عرض می‌کنم بنده در ۱۳۲۱ بعضویت هیئت مدیره شیلات برقرار شدم شرکت شیلات در ۱۳۰۳به موجب قرار دادی که در مجلس شورای ملی به تصویب رسیده به وجود آمده سهام این شرکت بین ایران و اتحاد جماهیر شوروی مساوی است و خلاصه امتیاز استفاده از شیلات با شرایطی و برای مدت ۲۵ سال از طرف دولت به این شرکت واگذار گردید، هیئت مدیره شرکت شش نفر است که سه نفر ایرانی و سه نفر از طرف شوروی تعیین می‌گردد ودر قرار داد صریحاً قید شده که کارکنان شرکت غیر از چند نفر از متخصص باید ایرانی باشند و باز به موجب ماده ۴ و ۱۱ همین قرارداد مخصوصاً قید شده‌است که باید حتی المقدور سعی شود هرچه زودتر متخصصین هم تبدیل به ایرانی گردد(صحیح است) تا ۳۱۰ مدیر عامل از طرف شوروی انتخاب می‌شد و متخصصین هم شوروی بودند و چون همه ساله در موقع انتخاب مدیرعامل ایجاد گفتگو می‌شد و طرف شوروی از اصرار و ابرام نسبت به انتخاب مدیر عامل که از طرف شوروی باشد خودداری نمی‌کردند بالاخره در ۳۱۰ برای اینکه تکلیف این قسمت به طور قطع معین شده باشد و بعد از آن به طرف ایران داده شود ده سال تمام شد و باز برای یک سال تجدیدشد، یک سال هم تمام شد و باز برای یکسال تجدید شد و همینطور شد تا این تاریخ که شش سال گذشته و هنوز هم به طرف ایران داده نشده‌است حالا باید دید مدیرعامل چه تأثیری دارد مدیر عامل یعنی تمام شرکت برای نمونه تأثیر مدیر عامل عرض می‌کنم در سالی که بنده عضویت هیئت مدیره شیلات را پیدا کردم در پائیز همان سال به مناسبت بعضی دستورات بی مطالعه مدیر عامل راجع به قدغن صید ماهی جا ر و جنحالی در بندر پهلوی ایجاد شده بود که بیم بلوا می‌رفت و تلگرافاتی به دولت و هیئت مدیره شیلات می‌رسید و قضایا صورت جدی پیدا می‌کرد هیئت مدیره ایران که در آن موقع آقای معززالدوله نبوی ریاست هیئت مدیره را عهده دار بودند و آقاتی غلامحسین ابتهاج و بنده عضویت هیئت مدیره را داشتیم بدواً تلگرافی به اداره مرکزی شیلات یعنی بندر پهلوی مخابره کردیم و متذکرشدیم که مقتضی است از هر گونه تغییر رویه معمول و دستور جدیدی خودداری شود تا با مطالعه بیشتری طبق مقتضیات ومصالح شرکت تصمیمات لازم اتخاذ گردد و برای رسیدگی به این موضوع بنده مأموریت پیدا کردم که به بندر پهلوی رفته و با مشاهده وضعیت و اطلاع از جریا به نحوی که ممکن باشد اختلافاترا مرتفع کنم و بنده هم رفتم(صحیح است) حالا برای اینکه آقایان از وضعیت عمومی شیلات و تأثیر مدیر عامل چه از نظر مالی و چه از نظر تأثیری که در زندگانی مردم ساحلی دارد تاحدودی مسبوق باشند قسمتی از یادداشتهائی که در مراجعت از همین مسافرت برای عرض گزارش تهیه کرده بودم بعرض میرسانم، این جریانات مربوط به سال ۱۳۲۱ است ولی متأسفانه ضمن همین جریانات با مختصر شدت و ضعفی تکرار می‌شود و تا همین امسال هم تغییری در این رویه داده نشده‌است چنانچه دو ماه قبل باز هم تکرار شد و در بندر پهلوی جنجالی بود که حتی آقای دماوندی می‌گفتند در این موضوع صحبت خواهم کرد نمیدانیم فرصت پیدا نکردند برای این اختلافی که عرض کردم بنده رفتم اصل و ریشه اختلاف ماهی سفید است که در قرارداد استثناء شده ولی مدیر عامل کوشش دارد صیادان آزاد را ملزم نماید که مانند سایر ماهیهای دیگر شصت درصدآن به شیلات تحویل گردد زیرا به طور کلی ماهیهای حرام صد در صد و سایر اقسام ماهی حلال شصت درصد طبق آئین نامه صیادی به اداره مرکزی یعنی شیلات تحویل می‌گردد.

عرض کنم که در قرارداد شیلات اشخاص زیادی یعنی افراد کارگر ایرانی خیلی تعداد زیادی در سواحل شمالی هستند که ریشه ارتزاق آنها، زندگانی آنها از همان صید ماهی و ریشه ارتزاق همین است(صحیح است) حقوق اینها محفوظ است و اینها حق صید دارند اولاً اینکه بایستی در تحت یک شرایطی که آئین نامه صیادی برای اینها معین کرده و بر طبق آن عمل بکنند و طبق این آئین نامه صیادی صیادان آزاد بایستی هر چه ماهی حرام صید می‌کنند صد درصد به شیلات بدهد و آنچه ماهی حلال صید می‌کنند از اقسام ماهی که باب ایران تشخیص شده‌است از قبیل سوف و کپور و کلمه از این قبیل ماهی بایستی شصت درصد بدهند فقط و فقط ماهی سفید استثناء شده‌است زیرا بابت ایران تشخیص شده ووسیله ارتزاق اهالی تشخیص شده بنابراین در قرارداد صریحاً استثناء شده که شیلات نبایداز صیادان آزاد ماهی سفید مطالبه کنند ولی شیلات یعنی مدیر عامل اصرار دارد که این قسم ماهی سفید بایستی شصت درصد بیاورند و به من بدهند و چون در قرارداد با وکلاوریب اسپیت که یک شرکت شوروی و خریدار انحصاری محصولات شیلات ایران می‌باشد قیمت این قسم ماهی دو ریال وکسری معین گشته البته اداره مرکزی مقید ا ست به قیمتی ارزانتر یعنی بالاخره حداکثراز قرار هر عدد یک ریال و ده شاهی خریداری بکند تمام محصول شیلات ایران فروخته می‌شود به کمپانی کلاوریپ اسپیت که این خریدار انحصاری محصول شیلات ایران است و قیمت اینها را هم مدیر عامل به هر قسم که خودش دلش می‌خواهد معین می‌کند در آن سال هم قیمت را با این کمپانی دو قران معین کرده بود در صورتی که سال ۲۱ سختی بود گیلان در مضیقه بود تهران هم در مضیقه بود به طوری که در همان سال به ۶ تومان، ۷ تومان ماهی در تهران بفروش رسید و بنابراین در بندر پهلوی در خود بندر پهلوی ماهی یک تومان قیمت داشت ولی اینها ۳۰ شاهی قیمت معین کرده بودند و البته برای مردم مشکل بود که بیایند این کار را بکنند و به میل شیلات رفتار بشود کار مشکلی بود در نتیجه همین جنجال پیدا شد البته آقایان توجه دارند که چنانچه عرض شد این یادداشت‌ها مربوط به سال ۱۳۲۱ است که در آن سال قسمتها دافعتاً چندین برابر شدو افراد خیلی در مضیقه زندگی بودند در تهران هم سختی بود چنانچه قیمت ماهی به هفت تومان رسید به هر حال مدیر عامل برای رسیدن به مقصود از تشبث به هر اقدامی و عملی کوتاهی نکرده و هیچ منطق و دلیلی را قبول نمی‌کند سال گذشته از یک طرف اخذ التزام و سخت گیری مدیر عامل و از طرفی وفور صید ماهی که به هر دو قسمت کمک و مساعدت مأمورین محلی هم اضافه شده بود که شهدالله در مساعدت به شیلات کاملاً انجام وظیفه کرده و از هیچ قسم کمک خودداری ندارند در نتیجه اداره مرکزی شیلات موفق شده بود که یک میلیون و ششصد هزار عدد ماهی سفید به قیمت هر عدد یک ریال و چهار شاهی خریداری نماید در صورتی که در بازار آزاد دو قران و ده شاهی قیمت داشت نصف قیمت معین کرده بود در نتیجه یک میلیون و ششصد هزار عدد گرفته بودند از صیاد بندر پهلوی ولی سالی که بنده رفتم اولاً مدعی بود که باید قطعاً دو میلیون بیاورند ماهی سفید و یک میلیون و ششصد هزار کم است و ثانیاً باید قیمتش سی شاهی باشد در صورتی که به همان نصف قیمت هم اگر معین می‌کرد باید پنج قران تفاوت قیمت داشته باشد با این دو تفاوت فاحش یعنی مضیقه زندگی در آن سال و از آنطرف هم تفاوت فاحش قیمت تازه ۲۷ درصد از قیمت نصف هم پائینتر بود بنابراین کار خیلی مشکلی بود که صیاد آزاد زیربار برود… همین پیش بینی که کار مشکلی است باعث شده بود که مدیر عامل اطمینان ندارد که عمل پارسال هم تجدید شود درصورتی که برعکس مایل است در سالجاری بیشتر اطمینان داشته و لااقل دو میلیون ماهی سفید از بندر پهلوی به وسیلة صیادان آزاد محصول داشته باشد و بنابراین خود را مجهز کرده‌است که به همین نسبت فشار وسخت گیری و محدودیت نسبت به صیادان آزاد را شدیدتر نماید تا بالاخره برخلاف صریح قرارداد مجبور باشند محصول خودشان را به قیمت ارزان تحویل نمایند در این زمینه تمام قرارداد امتیاز و آئین نامه صیادی را مورد دقت قرار داده می‌خواهد از تمام اختیارات و امتیازاتی که برای شرکت منظور شده برضرر صیادان آزاد استفاده نماید وتاجائی که ممکن شود آنان را در مضیقه و زحمت انداخته به قسمی که عرصه را بر آن جماعت تنگ سازد که به ناچار تسلیم گشته و به منظور او که تحویل ماهی سفید باشدتن در دهند راهی که در این زمینه به نظر مدیر عامل رسید و بدان اقدام نموده و منجر به جار و جنجال شده از این قرار است که باستناد تبصره ماده ۴۴ آئین نامه صیادی که می‌گوید شرکت می‌تواند به اقتضای جهت حرکت ماهی محل صید صیادان آزاد را از نقطه‌ای به نقطه دیگر از لحاظ طرز صحیح استفاده از ذخایر ماهی انتقال دهد(معتمد دماوندی- در آئین نامه جدید اینها اصلاح شده‌است)صید در درگاه را قدغن کرده وخودش در این نقاط صید نماید، چنانکه ملاحظه میفرمائید مفهوم تبصره غیر از عمل مدیر عامل است زیرا قدغن وقتی ممکن خواهد بود که از لحاظ حفظ ذخایر ماهی باشد که در این صورت البته خود شرکت هم نباید اقدام به صید نماید.

این است که بنده عرض کردم باستناد این تبصره گفت صید قدغن است و کسی حق ندارد و موقعیت مخصوص بندر پهلوی را البته آقایان که دیده‌اند مسبوقند که مرداب به وسیله چند درگاه با دریا متصل است و چون به طور کلی ماهی در فصل معینی برای تخم ریزی به طرف مرداب که آب شیرین است هجوم می‌کند واضح است که در درگاهها اقدام به صید خیلی آسان خواهد بود و بعضی درگاهها اصولاً قدغن است که راه عبور ماهی به کلی مسدود نباشد. به این جهت ملاحظه میفرمائید که صیاد را قدغن کرد که استفاده نکند و خودش استفاده کرد ودر نتیجه جار وجنجال شد و در نتیجه این توضیحات معلوم شد که جنجال از چه لحاظ پیدا شده بود و عمل صیادان از روی چه بود، و خلاصه بعداز این عمل صیادان آزاد از روی ناچاری و کمال بیچارگی حاضر شدند که تعهداتی مطابق میل مدیرعامل بدهند و بالاخره با همان قیمت ارزان شصت درصد صید خودشان را تحویل نمیند ولی مدیر عامل زیر بار نرفت و بالاخره چنین می‌گوید که شرکت حاضراست از این حق خودش یعنی استفاده از تبصره ماده ۴۴ صرفنظر نماید مشروط بر اینکه صیادان آزاد به موجب سند رسمی که باید از طرف مأمورین رسمی به رسمیت شناخته شود متعهد شوند مقدار ۲ میلیون ماهی سفید به قیمت هر عدد سی شاهی به شرکت تحویل نمایند و مبلغ یکصدر هزار تومان هم وجه نقد قبلاً به شرکت وجه التزام کارسازی دارند، البته مذاکرات خیلی مفصل است وخیال می‌کنم که آقایان خسته شده باشند باقی این یادداشت خیلی مفصل است و بنده نمی‌خواهم وقت آقایان را بگیرم ولی همینقدر عرض می‌کنم که آخر این جریان چه شد … یک روز هم بالاخره این جماعت گرسنه عصیان ورزیدند و بی اجازه به صید پرداختند که معلوم است فوراً به وسیله مأمورین وظیفه شناس سرکوب شدند و مورد تعقیب و مجازات سخت قرار گرفتند عاقبت هم در یکی از جلسات یا آخرین جلسه که بنده اطلاع دارم که مأمورین و فرماندار هم حاضر بودند ویکی از مأمورین رسمی سیاسی آنها هم حضور داشت بعد از مذاکرات مفصل و تأسف از بیفرمانی و خودسری صیادان و بعضی گفتگوهای دیگر که م خارج از موضوع صیادان تشخیص می‌دادم ولی در نتیجه سختی و فشار و گرفتن آخرین نفس مردم معلوم نیست با چه صورت و قبول چه تکالیف طاقت فرسا همین مردم فقیر شخصی را به نام هادی نظری حاضر کردند که صد هزار تومان را بدهد و هر چه دلخواه مدیر عامل است قبول کند و این عمل الان هم تجدید می‌شود و بنده بعد از چند سال که با این یادداشتها نگاه می‌کنم حقیقتاً متأثر می‌شود زیرا این قضیه تمام شد ولی خاطرات شوم آن هرگز از یاد من نخواهد رفت زیرا همه روزه این مردم فقیر و خوش قلب بندر پهلوی و این تودة کارگران نجیب ایران را که در کنار دریا می‌دیدم استغاثه و تضرع آنهارا می‌شنیدم و به دشت متأثر می‌شدم تا بامروز این عقده در گلوی من باقی است چرا؟ به چه مناسبت؟ این چه عدالت است؟ افراد نجیب ایران در زمین ایران در سواحل ایران و زیر آسمان ایران این چه رفتاری است؟ باری نتیجه که از همین یک معامله نصیب ما شده‌است و بنده در آن تاریخ بعنوان پیش بینی یادداشت کرده بودم و عیناً همانطور بود قسمتی از آنها از این قرار است:

۱- ضرر به افراد بی بضاعت و فقیر پهلوی هفده میلیون ریال.

۲- دو سه مقابل شدن قیمت ماهی در تهران از نظر کمپانی(چنانچه شد و تا پنج تومان و هفت تومان به فروش رسید) و سختی معاش ساکنین گیلان

۳- مستقیماً حیات و ممات بیست هزار نفر ساکنین بندر پهلوی صد در صدد قبضه اقتدار آنها است و ضررهائی که از این راه عاید گردیده و مقتضیات دیگر محتاج به شرح نیست.

۴- ضرر دولت بابت تفاوت همین معامله دو میلیون ریال توضیح اینکه همین ماهی برای شرکت با همین قیمت ارزان و سایر مخارج تازه نسبت به قیمتی که به گلاوریب اسپیت محسوب خواهد شد هر عدد یک ریال ضرر خواهد داشت.

شرکت شیلات حقیقت معنایش این است که یعنی یک شرکتی در آنجااست و مردم می‌روند ماهیهای حلال را هم شصت درصد بیاورند و تحویل شرکت بدهند این شرکت تازه ضرر ندارد بیلانش این ضرر را نشان می‌دهد، این بیلان چند ساله‌است که بنده عرض می‌کنم در ۱۹۴۰ سود ویژه داشته‌است ۲۹۵۵۴/۲۰ ریال در ۱۹۴۱ زیان داشته ۲۰۷۳۸۰۲/۲۰ ریال و باز در ۴۲ سود داشته‌است ۱۴۵۵۲۳۹/۵۵ ریال در ۱۹۴۳ سو داشته به میزان ۱۴۲۴۴۱/۶۰ ریال و در ۱۹۹۴ زیان داشته به مبلغ ۱۲۷۹۶۹۸/۱۵ ریال و در ۱۹۴۵ باز سود داشته‌است بله این میزان ۴۷۷۶۹۲/۶۵ ریال و در ۱۹۶۴ سود داشته‌است یعنی ۱۷۵۷۷۰۲/۳۵ ریال است، خلاصله به طوری که ملاحظه میفرمائید یک سال سود یک سال زیان داشته تمام این بودجه را که آقایان ملاحظه میفرمائیدآن قسمتی را که نوشته شده ست بابت امتیازشیلات و رودخانه‌ها قسمت رودخانه‌ها را که تفکیک بکنید چیزی جز آن هشتادهزار تومان باقی نمی‌ماند و حالا منظور بنده از آن عرایضی که کردم و نتیجه‌ای که می‌خواهم بگیرم مدیر عامل است که مدیر عامل حتماً بایستی نصیب طرف ایرانی بشود (صحیح است) چون آئین نامه صیادی هر سه سال یک مرتبه تحدیدمیشو و در هیئت وزراء تصویب می‌شود توجه داشته باشند عبارت آن خیلی ساده و روشن بوده و خلاسه نظایر تبصره ۴۴ در آن وجود نداشته باشد و دیگر آنکه چون در اکتبر اختیارات یک ساله مدیر عامل تمام شده وباید مدیر عامل جدید انتخاب شود و سال گذشته هم شنیدم برای آخرین مرتبه با قید کلمه استثنائاً موافقت شه بود بنابراین هر چه زودتر نسبت به انتخاب یک نفر مدیر ع امل ایرانی اقدام شود و برای لزوم انجام این قسمت دلایل بیشماری موجود است که بنده به ذکر مختصری از آنها اکتفا می‌کنم این مورد تصدیق است که علاقه مندی دولت نسبت به شمال و بندر پهلوی منحصر به اداره شیلات نیست بلکه تمام مأمورین و دوار مربوطه بایستی اشتراک نظر داشته و در عین حال برای حسن جریان اداره مربوط به خودشان به انحام وظیفه بپردازن نسبت به منظورهای اساسی دولت که عبارت از حفظ انتظامات، وصول عایدات و سایر نظریات باشد با یکدیگر مشترکاً بذل مساعی نموده و در ضمن تأمین منافع اداره مربوطه سایر مقتضیات را نیز از نظر دور ندارند. نه مانند مدیر عامل شرکت که برای تأمین یکی از اقلام ماهی تمام مقتضیات را فراموش کرده پشت سر هم تصمیماتی اتخاذ کند که هر یک از آنها دولت را دچار مخمصه و مشکلات بسازد؟ در ایامی که بنده آنجا بودم شکایات مفصلی از عده زیادی از اهالی بندر پهلوی رسیده بود که راه عبور و مرور آنها مسدود گشته و دچار زحمت شده‌اند و نیز اداره دارائی محل شرحی شکایت کرده و دلایلی متذکر شده بود که چون راه را اداره و شیلات مسدود ساخته ضرر و زیان هنگفتی به مالیات و عوارض وصولی دولت متوجه گشته بعداز رسیدگی معلوم شد آقای مدیر عامل از نظر اینکه راه متصل به شیلات را مسدود نماید از نظر جلوگیری قاچاق ماهی مؤثر است چنین اقدامی کرده مثل آتش زدن قیصریه برای دستمالی. ایرادات کاملا وارد به جریان تشکیلات داخلی شرکت زیاد است ولی بالاخره آخرین دلیل که جای هیچگونه بحثی باقی نمی‌گذارد وضعیت مالی شرکت است که بعضی نمونه‌های آن بعرض رسید و بیلان شرکت بهترین معرف وضعیت مالی آن است و هر گاه بهره برداریی شیلات به طور صحیح اداره شود مطمئن باشید که یکی از منابع مهم عایدات کشور خواهد بود و مردم ساحلی نیز از قید مشکلات آزاد خواهند بود بنده تصور نمی‌کردم که عرایضم خیلی مفصل بشود(سزاوار- بنده اخطار نظامنامه‌ای دارم) تصور می‌کنم سؤال دوم بنده خیلی انترسانتر باشد خواهش می‌کنم در این قسمت سؤال بنده دقت بفرمایند چون عرایض بنده در قسمت شمال مفصل شد در قسمت دوم سؤال هم عرایضی دارم که بایستی کاملاً دقت بفرمایند اما سؤال دوم بنده راجع به حساب نفت جنوب است (صحیح است) که چون عرایض بنده در قسمت شیلات مفصل شد سعی می‌کنم به اختصار بکوشم.

استدعا می‌کنم توجه بفرمائید برای اینکه با توجه به این قسمت بنده تصور می‌کنم که ۱۵۰ میلیون بودجة مملکت در این قسمت تفاوت خواهد کرد. بنده در دورة نهم سمت نمایندگی داشتم و خوب بخاطر دارم که در اوایل آن دوره بعد از مدتی گفتگو و جریاناتی که آقایان بی اطلاع نیستند امتیاز نامة فعلی جانشین امتیاز دارسی شد(آشتیانی زاده – آقا خود شما هم رأی دادید) …اصولاً رأی بنده تأثیری نداشت ولی اتفاقاً رأی ندادم شما که به بنده لطف داشتید بنده خیلی چیزها رأی ندادم و هر چند در آن ایام فقط اداره یک نفر یعنی شخص اول مملکت حکومت می‌کرد و اراده ملت ایران در این تجدید و تمدید دخالت نداشت اما چنانچه معمول آن ایام بود نسبت به انجام تشریفات قصور نمی‌شد و بنابراین نسبت به امتیاز جدید و مزایای آن چه در مجلس و چه در کمیسیونهای مربوطه (معتمد دماوندی- هیچ کدام مزایائی ندارد)… آقایان تصور بفرمائید بنده در متن بودجه صحبت می‌کنم الان هم دستور جلسه بودجه‌است این را ملاحظه بفرمائید توضیحات داده می‌شد و در آن تاریخ به طوری که بنده استنباط می‌کردم قیافه عمومی مجلس و همچنین وزرا از جمله جناب آقای تقی زاده که فعلاً هم تشریف دارند نسبت به تمدید ناراضی بود و حتی شنیده شد که خود اعلیحضرت فقید هم با اکراه در قسمت تمدید موافقت کرده‌اند ولی راجع به مزایای امتیاز جدید هیچ تردیدی نبوده وآینده درخشانی از نظر عایدات پیش بینی می‌کردند این قسمت شیفر است خواهش می‌کنم دقت بفرمائید و خلاصه چنین می‌گفتند که:

۱- سابقاً ۱۶ درصد منافع خالص به دولت می‌رسید مطابق امتیاز جدید سی درصد سود سهام متعلق به دولت خواهد بود.

۲- از بابت هر تنی که استخراج می‌شود ۴ شلینگ پرداخت خواهد شد که در سابق نبوده.

۳- از بابت مالیات هر تنی شش پنس و از شش میلیون به بالا هر تنی ۹ پنس دریافت خواهد شد که آن هم نبوده‌است.

۴- ۱۶ درصد سابق منحصراً از منافع خود شرکت پرداخت می‌شد در صورتی که از حالا به بعد منافع تمام شرکتهای تابعه نیز محسوب خواهد شد.

۵- و مهمتر از همه اینکه عواید ما با طلا تضمین شده‌است.

زیرا در همان ایام تازه انگلیس باز طلا را از روی لیره کاغذ برداشته بود و شاید در آن موقع ۲۰ الی ۳۰ درصد تفاوت بین لیره طلا و کاغذبیشتر شه بود و احتمال می‌رفت تفاوت در آینده بیشتر شود(چنانچه شد) بنابراین عوای ثابت به موجب بنده یک از قسمت پنج ده امتیاز نامه با طلا تضمین شده‌است که ماده مزبور از این قرار است هر گاه موقعی قیمت طلا در لندن از شش لیره استرلینگ در مقابل انس تری تجاوز نماید برای هر پنی که علاوه بر ۶ لیره استرلینگ در مقابل یک انس تری در روز پرداخت قیمت طلا ترقی نماید بر کلیه مبالغ لازمة التأدیه به دولت از طرف کمپانی به موجب این قرار داد(باستثنای مبالغی که بر حسب جزوه‌های یک و سه الف و ب این ماده و جزو ۱ الف از اده ۲۳ باید به دولت برسد) به میزان یک یکهزار و چهارصد چهلم به مبالغ مزبور افزوده خواهد گردید.

هرچند عباراتی که در امتیازنامه جدید ذکر شده تا حدی پیچیده به نظر می‌رسد ولی خلاصه این است که قیمت یک انس تری که میزان وزن آن ۲۸/۳۵ گرام است شش لیره معین شده که ۱۳۰ شلینگ باشدو ۱۴۴۰ پنی می‌شود و گفته شده‌است که قیمت انس تری هر چه از این مبلغ ترقی بنماید به همان نسبت تفاوت در حساب عواید ما منظور می‌گردد یعنی اگر مثلاً انس تری ۹ لیره قیمت پیدا کرد و عواید ما که معین شده باشد و پنج درصد علاوه خواهد شد ۱۲ لیره قیمت خواهد داشت و اگر سه برابر شده بود بایستی ۱۸ میلیون بپردازند صد در صد و بنابراین عواید ما طلا خواهد بود حالا بنده از توضیحات خودداری می‌کنم و می‌خواهم به قول مرحوم تیمور تاش که غالباً می‌فرمودند زیان ارقم از هر بیانی فصیح تر است به ذکر بعضی ارقام بپردازم و امیدوارم از مقایسه ارقام قضیه به قدر کافی روشن شود و آقایانی که مثل بنده شاهد مذاکرات سابق بودند منافعی که پیش بینی می‌شد با نتایج حاصله مقایسه کنند.

از سال ۱۹۳۳ طبق امتیاز نامه جدید عمل می‌شود ولی اختلاف با شرکت از دو سه سال قبل برآن شرع شده بود که بالاخره اولاً از ۱۹۳۰ دولت ایران شرکت را مشمول مالیات می‌دانست و علاوه اختلافات دیگری بود که خلاصه بعد از تراضی بابت همان سه میلیون لیره تصفیه شد بنابراین حساب عادی شرکت طبق امتیاز دارسی همان سالهای ۱۹۳۰ به قبل است که بنده چند سالی بعرض آقایان میرسانم و این ارقام درست همان است که آقای سرجان سیمون در جامعه ملل سابق ذکر کرده بودند:

  • ۵/۷۰۰/۰۰۰/۲۹ تن ۱/۴۳۷/۰۰۰ لیره
  • ۴/۲۵۰/۰۰۰/۲۸ تن ۱/۳۱۰/۰۰۰ لیره
  • ۴/۸۰۰/۰۰۰/۲۷ تن ۱/۴۰۰/۰۰۰ لیره
  • ۴/۰۰۰/۰۰۰/۲۶ تن ۱/۰۵۴/۰۰۰ لیره
  • ۱۸/۷۵۰/۰۰۰ تن ۵/۲۰۱/۰۰۰ لیره
  • به طور متوسط ۴/۷۰۰/۰۰۰ تن استخراج و ۱/۳۰۰/۰۰۰ ریال دریافتی

و حالا یعنی در ۱۹۴۶ آنچه به ما پرداخت شده از این قرار است:

  • ۱۸/۴۱۸/۱۷۰ تن استخراج از بابت چهار شلینگ تنی ۳/۶۸۳/۶۳۴ لیره از بابت مالیات ۵۳۷/۴۵۲/۵ لیره صرف طلای

عواید فوق ۱/۸۳۷/۰۶۱/۶ لیره از بابت ۲۰ درصد سود سهام ۱/۰۷۴/۰۰ لیره ۷/۱۳۰/۱۴۹/۱۱ لیره (صرف طلا به سود تمام تعلق نمی‌گیرد) و رقمی به نام عواید شرکت‌های تابعه در حساب نیست در اینجا مقایسه دوقسمت خیلی جالب توجه‌است یکی سود سهام و دیگری عواید کلی اما سود سهام که به تصور ما ۲۵ درصد ترقی کرده و ۱۶ درصد تبدیل به ۲۰ درصد شده یعنی زیادتر شده‌است وقتی که چهار میلیون و هشتصد هزای تن استخراج می‌شد اگر با پول طلا حساب بکنید چون حساب ما روی طلا می‌شد نتیجه حاصله از این قرار است که چنانچه ملاحظه فرمودید با همان حساب امتیاز دارسی سالیانه به طور متوسط ۱/۳۰۰/۰۰ یعنی لیره طلا به ما می‌رسد در مقابل حد متوسط چهار میلیون ونیم تن استخراج یعنی با حساب امروز صد میلیون تومان یا بیشتر و جمع چهار ساله تقریباً مطابقت دارد

با استخراج یک ساله ۱۹۴۶ و بنابراین مخصوصاً با جنابعالی که دنیا راجع به نفت دارد هیچ کس تصور نمی‌کند که نفت تنزل کرده باشد و حق داشتیم منتظر باشیم که عواید ما بابت سود سهام لااقل با حساب سابق یعنی چهار صد میلیون دریافتی بابت همین مقدار استخراج مطابقت داشته بلکه ۲۵ درصد هم اضافه بوده و بالاخره پانصد میلیون تومان عواید سهام داشته باشیم در صورتی که کلیه عواید سهام ۱/۰۷۴/۰۰ لیره‌است که این پول تضمین زر هم ندارد و بنابراین چهارده میلیون یا به حساب بازار سیاه ۲۵ میلیون تومان است یعنی از نظر مقایسه ۲۰ یا سی برابر کمتر و بنده حقیقتاً نسبت به این حساب متحیرم.

اما وقتی تمام حساب را در نظر بگیریم بالاخره ۷/۱۳۰/۰۰۰ تمام مبلغ است که با نرخ رسمی ۹۰ میلیون و به حساب بازار سیاه ۱۴۰ میلیون تومان است و از عواید شرکتهای تابعه هم بنده اثری در این حساب ندیدم چنانچه در قسمت مربوط به تضمین زر ذکر شده قیمت یک انس تری شش لیره معین شده‌است و حالیه با اینکه طلا نسبت به لیره کاغذ ۲۵۰۰ درصد ترقی کرده تفاوتی که از این بابت در حساب مامنظور شده فقط در حدود ۴۰ درصداست یعنی گفته می‌شود که قیمت طلا در بازار لندن از ۱۲۰شلینگ به ۱۷۲ شلینگ ترقی کرده ولی حقیقت قضیه این است که در همان بازار قیمت ه مان سه لیره و نیم است و این قیمتی که برای طلا قائل شده‌اند پرس فرسه و قیمت دولت است که به این قیمت خرید وفروش نمی‌شود و بنابراین حرف است نه طلا و چنانچه در بندب از قسمت پنج ماده ده امتیازنامه قید شد که هرگاه از طلا مبنای عمومی قیمت نباشد دولت می‌تواند تضمین دیگری تقاضا نماید به هر حال اگر باز هم طلا مبنای قیمتهاباشد در هر صورت حرف طلا مبنای قیمها نیست و به نظر بنده دولت بایستی در اصل حساب دقت نماید و واقعاً فهمیده شود که چه اتفاقی افتاده آیا واقعاً نفت تا این پایه تنزیل کرده و بالاخره چه شده که حساب ما به این صورت درآمد و همچنین نسبت به تفاوت قیمت طلا قطعاً بایستی اقدام شود و بدیهی است که هر گاه محصول ما بتواند از مملکت ما خارج شده و به مملکت آنها وارد شود ناچار قیمت آن هم بایستی از آنجا خارج شده و به اینجا واردگردد و خلاصه ترتیبی بدهند که یا به قیمت عادله پرداخت شود و یا اینکه صد در صد بایستی طلای تضمین شده عیناً پرداخت گردد.

اصل همین حسابها ست و باقی همه حرف است اصل اقتصاد است و این وضعیت حساب ما است(صحیح است) آنوقت ما برای زندگی یومیه مان معطلیم، چند روز قبل بنده با آقای عزت الله خان هدایت رئیس بنگاه راه آهن صحبت می‌کردم و از ایشان پرسیدم که آیا شما می‌توانید بگوئید که راه آهن مشهد چقدر خرج لازم دارد و چقدر عایداتش خواهد شد گفت من الان می‌گویم راه آهن مشهد ۲۵ میلیون تومان خرج دارد و به طور قطع تمام خواهد شد و وقتی تمام شد به طور قطع با همین وضعیت فعلی عبور ومرور بدون اینکه زیاد شده باشد سالی ۱۲ میلیون از نظر مسافر عایدات خواهد داشت وسی میلیون از نظر باقی حمل و نقل به طور کلی بنابراین بنده می‌خواهم ببینم از نظر خراسان، خراسان خیلی حق دارد، خوب تا حالا گوش نکردند از حالا به بعد ما مجبوریم که صدای خراسان را به سمع آقایان برسانیم (معتمد دماوندی- همه جا حرف دارند) ولی من مجبورم ببینم نه از نظر خراسان، دولت ما که الحمدالله تجارت می‌کند همه کار می‌کند، زراعت می‌کند آخر از نظر خودتان این کار را بکنید و این تجارت را بکنید و ۲۵ میلیون بگیرید این بد تجارتی است؟ شما که تاجر هستید پس اینکار را بکنید چرا نمی‌کنید؟ لابد پول ندارید به این حسابها برسید این حساب نفت بایستی مورد توجه قرار بگیرد(صحیح است) و بنده پیشنهاد می‌کنم باید از طرف مجلس در اینموضوع حتماً رسیدگی شود(صحیح است، احسنت، آفرین)

اردلان- آفرین. بسیار خوب است.

نائب رئیس-آقای وزیردارائی.

وزیر دارائی - آقای نماینده محترم این طور فرمودند که قصد دارند راجع به بودجه راجع به سه دوازدهم یک صحبتهائی بکنند و در ضمن هم یک سؤال مختصری راجع به شیلات و نفت جنوب دارند بنده هم عرض کردم که برای جواب سؤالات آقای نماینده محترم حاضر هستم ولی ایشان یک سؤال خیلی مشروح مفصل فنی با ارقام اینجا فرمودند که اگر بنده می‌دانستم قبلاً از ایشان خواهش مکردم تشریف بیاورند در وزارت دارائی، در اداره مربوطه تا این ارقام را درست ببینیم و بررسی بکنیم و تبادل نظر بکنیم و آنوقت اگر یک مطالبی درست توجه نشده و اگر درست مستحضر شدیم بفهمیم و حالا همینقدر می‌خواهم به طور اجمال از ایشان تشکر بکنم و همچنین از تمام آقایان محترم که راجع به بودجه ومسائل اقتصادی و مالی به دولت تذکر می‌دهند و راهنمائی هائی می‌کنند و بعضی مسائل را مطرح می‌فرمایند، راجع به این دو مسئله که فرمودند و تصدیق میفرمائید که این دولت چند روز است مشغول کار شده‌است(صحیح است) تمام این مسائلی که اینجا مذاکره شد راجع به بودجه و همچنین دو سؤالی که آقا فرمودند مورد توجه دولت هست و دولت در هر قسمت مشغول مطالعه‌است، مشغول مذاکره‌است و تا همان منظوری را که آقایان محترم دارند و دولت هم دارد انجام بگیرد و آنها جزء وظایف دولت است مشغولیم و البته راجع به هر کدام نتیجه‌ای گرفته شد بعرض آقایان محترم میرسانیم این مسئله مسلم است، و البته مورد توجه‌است و هم مسائل راجع به نفت و حسابمان با نفت جنوب و امیدوار که بعد از مطالعه دقیق و اقدام و نتیجه آن مطالب را بعرض آقایان برسانیم و لهذا بنده استدعا دارم همانطوری که آقایان توجه دارند این لایحه سه دوازدهم لایحه بودجه نیست لایحه بودجه که عنقریب تهیه می‌شود و به کمیسیون بودجه خواهد آمد و تمام مطالب در آن هست راجع به این سه دوازدهم خواهش می‌کنم که توجه بفرمائید زودتر تصویب شود(صحیح است) و با اینکه همیشه هم وعده میفرمائید که دولت را تقویت میفرمائید یکی از علائم آن این است که زودتر این کار را ا نجام بدهید و بودجه را بگذرانید (صحیح است)

- منبع

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۸ دی ۱۳۲۶ نشست ۴۰