سخنان دکتر بقایی نماینده مجلس شورای ملی درباره قیام مردم ایران در روز ۹ اسفند ۱۳۳۱

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هفدهم روز رستاخیز ملی ۲۸ امرداد ۱۳۳۲

درگاه روز رستاخیز ملت ایران ۲۸ امرداد ۱۳۳۲

مذاکرات مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری هفدهم

- اخذ رای و تصویب فوریت دوم و سوم ومذاکره در اصل طرح پیشنهادی مربوط به گزارش هیئت ۸ نفری

۳- اخذ رای و تصویب فوریت دوم و سوم ومذاکره در اصل طرح پیشنهادی مربوط به گزارش هیئت ۸ نفری


نایب رئیس – وارد دستورمی‌شویم اعلام رای شده‌است نسبت بفوریت دوم چند نفر از آقایان تقاضای رای با ورقه کرده‌اند بنابراین با ورقه رای می‌گیریم (آقای معتمددماوندی (منشی) اسامی آقایان نمایندگان را به ترتیب ذیل اعلام و در محل نطق اخذ رای بعمل آمد):

آقایان: مهندس زیرک‌زاده. مهندس حسیبی. دکتر سنجابی. پارسا. انگجی. میلانی. قنات‌آبادی. محمدحسین قشقایی. دکتر فاخر. محمد ذوالفقاری. دکتر معظمی. مکی. دکتر بقایی. خسرو قشقایی. کیان. شبستری. افشار. کهبد. وکیل پور. دکتر ملکی. کریمی. مجتهدی. میراشرافی. موسوی. هدی. افشار صادقی. حمیدیه. جلالی. حاج سیدجوادی. شهیدی. دکتر فلسفی. اخگر. اقبال. مدرس. خلخالی. مصدقی. ملک مدنی. دکتر طاهری. ذکایی. زهری. مجدزاده. شاپوری. شادلو. شوکتی. جلیلی. منصف. دادور. مهندس غروی. فرزانه. پورسرتیپ. ریگی. احمد فرامرزی. شهاب خسروانی. نبوی. نجفی. گنجه. امیرافشاری. نریمان. صفایی. حائری‌زاده. رفیع. تولیت. ناظرزاده. معتمددماوندی. امامی اهری. (شماره آرا بعمل آمده ۵۵ ورقه موافق و چهارورقه مخالف و شش ورقه سفیدبی اسم شمرده شد)

نایب رئیس - فوریت دوم با۵۵ رای موافق تصویب شد.

اسامی موافقین - آقایان: ناظرزاده. جلیلی. دکتر فاخر. امیرافشاری. نجفی. فردوسی. مکی. خسروقشقایی. کهبد. محمدحسین قشقایی. کریمی. دکتر ملکی. تولیت. صفایی. دکتر معظمی. مجدزاده. محمدذوالفقاری. مهندس زیرک‌زاده. دکتر سنجابی. ناصرذوالفقاری. جلالی. دادور. شوکتی. امامی اهری. پارسا. مجتهدی. ریگی. مهندس حسیبی. دکتر کیان. انگجی. اقبال. دکتر فلسفی. رفیع. شاپوری. حاج سیدجوادی. موسوی. فتحعلی افشار. میلانی. وکیل پور. شبستری. شهیدی. ذکایی. معتمددماوندی. نریمان. خلخالی. ملک مدنی. منصف. مهندس غروی. شادلو. گنجه. دکتر طاهری. نبوی. شهاب خسروانی. مدرس. اخگر. مصدقی اسامی مخالفین - آقایان: میراشرافی. افشارصادقی. حمیدیه. هدی (با ذکر این شرح در ورقه فاعتبرو یااولوالابصار اصل ۲۷و۲۸ با آن صراحت زیر پا گذارده شد اصل ۴۴ و ۴۵ با آن صراحت بدون دلیل مورد تفسیر واقع می‌شود خداوند عاقبت کار این مملکت را در دوره ۱۷ بخیر گرداند) ورقه سفید علامت امتناع (با قید کلمه (آرزو) در یکی از آنها) ۶ ورقه.

نایب رئیس - چون فوریت دوم تصویب شده‌است وارد فوریت سوم می‌شویم آقای زهری تقاضا کرده‌اند بعنوان مخالف بفرمایید آقای زهری

زهری - دلیل اصلی مخالفت بنده با فوریت‌ها و با فوریت سوم مخصوصا این است که این گزارش و این موضوع الان قریب دوماه است که مطرح است و در اطرافش صحبت می‌شود و بحث می‌شود و تحقیقات می‌شود و در این مدت بطوریکه آقایان ملاحظه فرموده‌اند بجای اینکه علت وجودی این گزارش یعنی اختلافات بین دولت و دربار زیادتر شده باشد بحمدالله طبق گفتار سخنگوی رسمی دولت و سخنگوی رسمی دربار رفع شده لذا بنظر بنده این موضوع علاوه براینکه تصویبش اصولا معنی ندارد فوریتی نمی‌تواند داشته باشد ولی برای اینکه عرایضم روشنتر خدمت آقایان عرض شده باشد یک مختصری از تاریخچه این گزارش هیئت ۸ نفری و طرحی که امروز مطرح است بعرض آقایان میرسانم بعد از وقایع نهم اسفند و ۱۰ اسفند نطق جناب آقای نخست‌وزیر هیئتی در جلسه خصوصی تعیین و انتخاب شدند که برای رفع اختلاف بین دربار و دولت مطالعاتی بکنند و در حدود امکان رفع این اختلافات را بنمایند آقایان رفتند و با طرفین اختلاف صحبت کردند و گزارشی تهیه کردند که آقایان از آن اطلاع دارند در این گزارش چند اصل از قانون اساسی عینا نقل شده برای اینکه سوء تفاهمی بوجود نیاید و اسم تفسیرقانون اساسی گذاشته نشود تفسیرقانون اساسی نیت عین قانون اساسی است که نه تنها شاه و دربار ونه تنها دولت بلکه تمام مردم مجبور و موظف به متابعت از آن هستند ولی متاسفانه این موضوع خیلی ساده و روشن یک عقده‌ای شد و وسیله‌ای شد برای هو و جنجال و هیاهو و تبلیغات گردید بطوری که اگر ما درست با نظرانصاف باین جریان نگاه کنیم می‌بینیم که عمل آقایانی که این همه اصرار دارند این گزارش بدیهی و این اصول بدیهی مورد تایید و تصویب قراربگیرد درست مثل عمل کسانی است که که بقول یک ضرب المثل چینی زیر دیگ خالی را آتش بکنند بطوریکه قبلاهم ما اظهارکردیم نمی‌توانیم ما بین قانون اساسی و موادی از قانون اساسی که عینا در این گزارش گنجانیده شده‌است مخالف باشیم نه تنها با این مواد بلکه با تمام مواد آن موافقم چون اینجا ما قسم خورده‌ایم برعایت و احترام و حفظ مواد قانون اساسی (صحیح است) موضوعی که اشکال دارد بنظر ما این است که قانون اساسی نه قابل بحث در مجلس است و نه قابل رد در مجلس است و نه قابل تصویب این یک چیزی است تصویب شده و مسلم لذا این عمل که هیچ فوریت هم ندارد چون اختلاف رفع شده مطرح کردن و در اصلش وارد بحث شدن یک عمل زایدی است و ممکن است سابقه بدو خطرناکی برای آینده بشود (بعضی از نمایندگان - صحیح است) (کریمی – ما هم تفسیرنکردیم)عین قانون اساسی است احتیاج به تفسیرنیست قابل طرح و بحث هم نیست کسی حق ندارد در اطرافش و برعلیهش صحبت کند و چیزی که طرح می‌شود بایستی بشود علیهش صحبت بشود کسی نمی‌تواند اینجا برخلاف قانون اساسی صحبت کند آقایان هم قسم خورده‌اند بحفظ و احترام قانون اساسی از این لحاظ عقیده ما این است که این موضوع اصلا قابل طرح و بحث نیست کسی نمی‌تواند با آن مخالف باشد (صحیح است) فوریتش هم اگر اختلافاتی بوده‌است که رفع شده‌است اگر واقعا حسن نیت و علاقه مند بحفظ سنت‌های مشروطه باشد برای اینکه یک سابقه بدی برای آینده برای یک دولتهایی و یک اکثریتهایی که شاید قصدهای ناگفتنی داشته باشند بوجود بیاید به نظر ما نه فوریتش صحیح است و نه اصل موضوع قابل بحث است قانون اساسی که تصویب شده‌است احتیاج به تکرار ندارد

نایب رئیس - آقای اخگر موافقید بفرمایید

اخگر - جناب آقای زهری تصدیق فرمودندکه این مطلب مطلبی است ساده دو اصل از قانون اساسی است و فرمودند که کسی هم مخالف با آن نیست ولی پرسیدندکه علت اصراربه گذراندن این طرح چیست؟ ما اصراری برای گذراندن این طرح نداشتیم یک هیئتی مامور شدنداز طرف مجلس رفتند گزارشی تهیه کردندودرآن گزارش خواستار شدند که این گزارش در مجلس قرائت و تاییدبشود مخالفت‌هایی که با گفتگوشدن این مطلب در مجلس شد ما را مجبورکرد برای اینکه پافشاری کردیم والا همانطور که فرمودند مطلبی است ساده که مربوط دو اصل قانون اساسی است و اصلا موضوعی نیست که ربطی باختلاف دربار و دولت داشته باشد همانطوری که فرمودند بین دربار و دولت داشته باشد همانطوری که فرمودند بین دربار و دولت اختلافی نیست این یک حقی بوده‌است برای دولتهای وقت و قبلا هم بواسطه پیش آمدهایی که شده‌است این حق از بین رفته بود و برای حالاهم نیست برای همیشه و برای تثبیت قانون اساسی است که هر کس موظف است کار خود را بکند اشخاصی که مسئولیت دارنداختیار هم بایدداشته باشند و اشخاصی که اختیار دارندمسئولیت هم بایدداشته باشندباین مناسبت این طرح مطرح شده و همانطوری که ملاحظه فرمودید اکثریت قریب باتفاق مجلس هم با آن موافق است چون مصلحت است.

نایب رئیس- بنابراین اعلام رای می‌شود بفوریت سوم یعنی طرح فی المجلس تقاضای رای با ورقه هم شده‌است آقایانی که موافقند ورقه سفید خواهند داد (اسامی آقایان نمایندگان بقرار ذیل بوسیله آقای نجفی اعلام و در محل نطق اخذ رای بعمل آمد):

آقایان: مهندس زیرک‌زاده. مهندس حسیبی. دکتر سنجابی. پارسا. دکتر ملکی. انگجی. میلانی. ناصر ذوالفقاری. محمد ذوالفقاری. صفایی. دکتر معظمی. محمدحسین قشقایی. دکتر کیان. امامی اهری. گنجه. پورسرتیپ. کهبد. دکتر فاخر. مجتهدی. موسوی. میراشرافی. حمیدیه. امیرافشاری. قنات‌آبادی. جلالی. حاج سیدجوادی. شهیدی. دکتر فلسفی. کریمی. اخگر. نبوی. افشار. اقبال. مدرس. خلخالی. وکیل پور. مصدقی. تولیت. دکتر طاهری. ذکایی. مکی. زهری. مجدزاده. دکتر بقایی. شاپوری. شبستری. افشارصادقی. شادلو. شوکتی. جلیلی. دادور. مهندس غروی. خسروقشقایی. فرزانه. ریگی. احمد فرامرزی. صفایی. نریمان. حائری‌زاده. رفیع. هدی. شهاب خسروانی. معتمددماوندی. ناظرزاده. نجفی. ملک مدنی. منصف (آرا ماخوذه شماره شده ۵۴ ورقه موافق و ۳ ورقه مخالف و شش ورقه سفیدبی اسم بود)

نایب رئیس - فوریت سوم یعنی موافقت با طرح فی المجلس با ۵۴ رای موافق تصویب شد.

اسامی موافقین - آقایان: نریمان. شادلو. گنجه. موسوی. کهبد. منصف. جلالی. اخگر. حاج سیدجوادی. رفیع. خسروقشقایی. دکتر فاخر. دکتر کیان. مدرس. ذکایی. شاپوری. دادور. نجفی. دکتر طاهری. معتمددماوندی. مکی. جلیلی. شبستری. ناظرزاده. محمدحسین قشقایی. دکتر ملکی. امیرافشاری. تولیت. شهاب خسروانی. ریگی. ناصر ذوالفقاری. پارسا. انگجی. مهندس غروی. مصدقی. فتحعلی افشار. خلخالی. نبوی. دکتر فلسفی. اقبال. ملک مدنی. شهیدی. امامی اهری. محمد ذوالفقاری. میلانی. مهندس حسیبی. صفایی. دکتر معظمی. مجتهدی. مهندس زیرک‌زاده. دکتر سنجابی. مجدزاده. شوکتی. وکیل پور.

اسامی مخالفین - آقایان: میراشرافی. حمیدیه. افشار صادقی. ورقه سفیدعلامت امتناع ۶ ورقه (که در یکی از آن‌ها کلمه آرزو نوشته شده)

نایب رئیس - اصل طرح قرائت می‌شود و مطرح می‌شود (بشرح زیرقرائت شد):

مجلس شورای ملی. برای اینکه گزارش هیئت هشت نفری برطبق آئین‌نامه داخلی مجلس شورای ملی مطرح و بصورت قانونی درآید امضا کنندگان ذیل پیشنهاد آن هیئت را به صورت ماده واحده با قید ۳ فوریت تقدیم و تقاضای تصویب آنرا داریم.

ماده واحده - نظر باینکه موافق اصل ۳۵ متمم قانون اساسی سلطنت ودیعه‌ای است که به موهبت الهی از طرف ملت به شخص شاه تفویض شده و طبق اصل ۴۴ متمم شخص پادشاه از هر گونه مسئولیت مبری است و از طرفی طبق همین اصل و اصل ۴۵ متمم مسئولیت ادارات امور مملکتی بعهده وزرا و هیئت دولت می‌باشد بدیهی است که اداره و مسئولیت امور مملکتی اعم از کشوری و لشگری از شئون مقام شامخ سلطنت نبوده و حقوق هیئت دولت و وزیران است که در اداره امور وزارتخانه‌های مربوطه بنام اعلیحضرت همایونی سعی و کوشش در اجرای مقررات قانونی که نموده منحصرا و متشرکا در عهده مسئولیت در مقابل مجلس شورای ملی برآیند.

نایب رئیس - آقای دکتر بقایی

دکتر بقایی - در اینجا آقایان محترم مواجه با یک موضوعی هستندکه اگر درست توجه نکنند و به کنه آن پی نبرند ممکن است متناقض بنظرشان برسد و آن این است که بنده یکی از امضاکنندگان هیئت هشت نفری هستم آمده‌ام و با لایحه‌ای که روی این گزارش تنظیم شده‌است مخالفت بکنم برای اینکه مطلب روشن بشود و آقایان نمایندگان محترم بتوانند توجه بفرمایند که این تناقض ظاهری از کجا ناشی شده‌است بنده مجبورم باختصار یک مقدمه‌ای برای این موضوع عرض کنم و آن مقدمه عبارت از این است که چطورشد اصلا این گزارش هیئت هشت نفری بوجودآمد و چطورشد که بصورت طرح در آمد البته آقایان محترم بخاطردارند که صبح روز سه شنبه ۹ اسفندماه از طرف مقام ریاست معظم مجلس شورای ملی به آقایان نمایندگان محترم مجلس اطلاع داده شد که برای شرکت در جلسه خصوصی به مجلس بیایند این را همه آقایان بخاطرشان هست بله؟ وقتی که ما آمدیم به مجلس ختم جسته گریخته آقایان نمایندگان یک اطلاعی پیدا کرده بودند و آن این است که شاه می‌رود به مسافرت دلیل رفتنش چیست هیچکس نمی‌دانست در موقعی هم که ما به مجلس آمدیم اگر آقایان خاطرشان باشد فراکسیون محترم نهضت ملی ساعتی بود که تشکیل جلسه داده بود مقدمتا این موضوع خیلی زیاد است نمی‌خواهم اسباب تصدیع آقایان بشوم فقط این نکته را عرض کنم که رفتن شاه مسلم بود و هیچکس از نمایندگان خارج از فراکسیون نهضت ملی اطلاعی از این رفتنشان نداشتند (مهندس حسیبی - فراکسیون نه از رفتنشان نه از دلیلش اطلاعی نداشت) اجازه بدهید من ثابت می‌کنم عجله نکنید وسط حرف من ندوید چون یک مطلب مهمی را می‌خواهم پشت این تریبون ثابت کنم و آن این است که آقایان می‌خواستند رژیم این مملکت را تغییر بدهند (همهمه نمایندگان - زنگ رئیس) (جمعی از نمایندگان - دروغ است) اجازه بدهید من حرفم را بزنم بیاید رد کنید با دلیل با مدرک ثابت می‌کنم که شماها بقانون اساسی خیانت کرده‌اید (دکتر معظمی - دروغ می‌گویی (در حالی که قرآن را بلند کرده بود) باین قرآن دروغ می‌گویی) قرآن بیرون نکشید خیلی‌ها قرآن بیرون کشیدند زدند سرنیزه بیایید جواب بدهید بگذارید من حرفم را بزنم بیایید رد بکنید (بعضی از نمایندگان - شلوغ نکنید) (پارسا- صدا بلند کردن که مدرک و دلیل نیست) شماشلوغ کردید ساکت باشید بگذاریداستدلالاتم را بکنم بعد بیایید جواب بدهید (دکتر معظمی - بنده جواب می‌دهم) بنده هم جواب می‌خواهم بنده گفتم اگراین طرح به مجلس کشیده شود می‌گویم آن حرفهایی را که نبایستی گفته شود (بعضی از نمایندگان – بگویید ولی دروغ نگویید) (میراشرافی - آقای رئیس چرا جلسه را ساکت نمی‌کنید؟ اما تا من صدایم در می‌آید فورا زنگ می‌زنید)

نایب رئیس - ساکت باشید شما حق اظهارنظرندارید

میراشرافی - بنده حق دارم اظهار نظر بکنم جنابعالی باید بی طرف باشید

نایب رئیس - ساکت باشید

میراشرافی - ساکت هم نمی‌شوم وقتیکه شما بیطری را رعایت نکنید مسخره کرده‌اند خیال کرده‌اند با این حرفها می‌شود جمهوری درست کرد آرزو را به گور باید ببرید بگور سر قبر آقا

نایب رئیس - آقا ساکت باشید

دکتر بقایی – ما در اطراف این موضوع فکرمی‌کردیم میدیدیم که رفتن اعلیحضرت همایونی به اروپا ممکن است یکی از چندعلت را داشته باشد یا اینکه اعلیحضرت میلشان کشیده‌است یک سفری بروند به اروپا تفرجی بکنند یا یک کسالت مزاحی باعث اینکارشده یا اینکه بعنوان تعرض نسبت به دولت اینکار را می‌خواهند بکنند یا اینکه یک توافق محرمانه‌ای بین مقام سلطنت و دولت شده باشد برای یک موضوعی که نمی‌دانم و تصمیم گرفته شده باشد که اعلیحضرت برای یک مدت کوتاهی در مملکت نباشند یا اینکه این یا اینکه آخر را درست توجه بفرمایید یا اینکه بشما گفته باشند که شما باید تشریف ببرید (میراشرافی - این درست است) ولی ماهیچ اطلاعی راجع باینکه علت این مسافرت چیست نداشتیم اینجا هم از هر کس که پرسیدیم کسی اطلاع نداشت و تکرارمی‌کنم آنروز فراکسیون نهضت ملی از ساعت ۹ تشکیل جلسه داده بودند و اگر آقایان بخاطرشان باشد وقتیکه ما رفتیم در جلسه خصوصی نشستیم مدت هامنتظرشدیم تا اینکه آقایان مذاکراتشان در فراکسیون تمام شد و تشریف آوردند من خیلی متاسفم آقای دکتر معظمی که شما اینجا قرآن بیرون کشیدید (در این موقع از طرف یکی از تماشاچیان تظاهری شد و طبق دستور نایب رئیس از جلسه خارج شد)

نایب رئیس - بفرمایید

دکتر بقایی - عرض کنم موضوع دعوت مقام ریاست معظم مجلس معلوم شد راجع به همین مسافرت اعلیحضرت همایونی بود نامه‌ای نوشته بودند که همه آقایان محترم بخاطر دارند نوشته بودند که خبرمسافرت ناگهانی اعلیحضرت همایونی ایجاد اضطراب و نگرانی کرده‌است مسافرت غیرمترقبه یک همو چیزی حالا عین عبارت کاملا به نظرم نیست روح مطلب این است که اینکه باستحضار نمایندگان مجلس شورای ملی (این نکته را توجه بفرمایید) باستحضار نمایندگان مجلس شورای ملی از مقام شاهانه تقاضامی‌شود که از این مسافرت صرفنظربفرمایید رئیس مجلس شورای ملی سیدابوالقاسم کاشانی این نامه خوانده شد آقایان یک مدتی به همدیگر نگاه کردند ما انتظارداشتیم شاید آقایانی که در فراکسیون بودند اطلاعی داشته باشند می‌خواهنداطلاعی بدهند شایدهم یکی دوتایشان خواستنداطلاعی بدهند ولی یکنفرکه اسم نمی‌برم اشاره کرد و ساکتشان کرد و من چون داشتم صحبت می‌کردم آن اشاره از نظرمن دور نماند بهر حال هیچکس چیزی نگفت آقای فرامرزی گفتند نشستیم شاه دارد می‌رود و این وضع خوبی نیست پاشویم همه برویم دربار نگذاریم شاه برود بنده اجازه گرفتم و عرض کردم که این رفتن ما باین ترتیب یک عمل سبکی است برای اینکه ما نمی‌دانیم شاه برای چه می‌رود یکدفعه رفتم دربار گفتندکه من مریض هستم و دکتر گفته‌است باید عمل کنم آنوقت ما بعنوان مجلس کجا برویم بنده تقاضاکردم اگر از آقایان کسی اطلاعی دارد راجع باین موضوع این اطلاع را بگوید همینجا بود که قبلاعرض کردم که یکی دونفر به نظرآمد که می‌خواهند یک چیز بگویند ولی یکنفر دیگر بهشان دستور داد که ساکت باشند باز بنده خودم پیشنهادکردم که آقای علاء احضارشود به مجلس و از او بپرسیم آقای علاء را هم هرجا تلفن کردند هیچ جا گیر نیاوردند بالنتیجه بعد از مذاکراتی قرارشد که هیئت رئیسه مجلس نامه ریاست معظم مجلس را تهیه و تقدیم اعلیحضرت بکند و تقاضا بکند که ایشان منصرف شوند بطوریکه خاطرتان هست اینهاهم رفتند مذاکره کردند اعلیحضرت هم اظهار کسالت کرده بودند و گفته بودند که من باید بروم در خلال این احوالی که ما انتظار می‌کشیدیم که هیئت رئیسه برگردد و ببینیم جریان چه شده‌است عده زیادی مراجعه می‌کردند چه با یادداشت چه با تلفن که شاه برای چه می‌خواهد برود ما هم جواب می‌دادیم که نمی‌دانیم برای چه می‌روند و طبعا ایجاد یک نگرانی فوق العاده‌ای در مردم کرد برای اینکه خوب در مملکت ما اگر بقال در خانه مان بخواهد برود زیارت مشهد یک هفته پیش همه خبر می‌شوند اگر یک پیشخدمت اداره بخواهد برود به مرخصی بقم همه خبرمی‌شوند و یک وکیل و یک وزیر که جای خود دارد و آنوقت ما که در متن سیاست مملکت هستیم خبرنداریم که شاه مملکت می‌خواهد برود حالا آن مقدمه اش را نگفتم چون یک خبر شایع شد که شاه ساعت چهار بعد از نصف شب رفت خبرهای زیادی بود که کاری ندارم خبری هم صبح شایع شد که بعد از ظهر شاه می‌رود چرا می‌رود؟ هیچ کس نمی‌داند عرض کنم بعد آن جریانات تاسف آور روز شنبه پیش آمد کرد و این نکته را هم بنده باید عرض کنم که وقتی یک نگرانی پیش می‌آید و یک صحبتی می‌شود از طرف مردم طبعا آن دار و دسته‌ها و اشخاص که دنبال آب گل آلوده می‌گردند برای ماهی گرفتن خودشان را می‌آورند قاطی می‌کنند ممکن است از توی یک تجمعی چیزهایی پیدا بشود که اصلا در فکر و مخیله آن اشخاص که دفعه اول آمده بودند جمع شده‌اند نبوده‌است این یک چیز طبیعی است بهر حال جلسه خصوصی را مجددا برای غروب همان روز شنبه و شب یکشنبه دعوت کردند و ما آمدیم به مجلس و قرار شد که یکنفر از هیئت دولت احضار بشود که بیاید راجع به جریانات امروز گزارش بدهد موقعی که در انتظار آمدن آن یکنفر بودیم یک دفعه دیدیم که جناب آقای نخست‌وزیر و رئیس ستاد و وزرایشان تشریف آوردند به مجلس بعد معلوم شد که بعد از ظهر آنروز ریخته بودند توی خانه شان و ایشان هم از نردبان رفته بودند به ستاد و فقط یک نکته برای بنده مبهم است و آن این است که جناب آقای دکتر مصدق که به دربار شرفیاب شده بودند حضور اعلیحضرت و از آنجا آمده بودند به منزل و بعد نیمساعت یکساعت بعدش هم آن حمله بخانه ایشان اتفاق افتاده بود از لحاظ تاریخی آن نکته‌ای که برای من تاریک مانده بود این است که ایشان با پیژامه که نرفته بودند بدربار با لباس رسمی رفته بودند کی فرصت کرده بودند که لباسشان را عوض بکنند و با پیژامه بیایند خوب این یک چیزکوچکی است (مهندس حسیبی – نخیر خیلی مهم است) صبر کنید آقای مهندس حسیبی فرصت استوس برایتان خیلی است خیلی زیاد است جلسه خصوصی مجلس تشکیل شد ابتدا آقای دکتر شایگان همکار غایب ما بلند شدند و یک مقداری صحبت فرمودند در ضمن صحبتشان گفتند که صحبت اینکه اعلیحضرت همایونی برای معالجه می‌خواهند به اروپا بروند از دو ماه پیش که ایشان یعنی ایشان گفتند بنده مقصود خودشان بود با یکعده از آقایان که اگر اشتباه نکنم یکیشان آقای میلانی بودندشرفیاب حضور اعلیحضرت بودند اعلیحضرت فرمودندکه من می‌خواهم بروم به اروپا برای معالجه و آقای دکتر شایگان گفتند که من جدا باین تصمیم اعلیحضرت آنروز اعتراض کردم و گفتم که بهیچوجه صلاح نیست اینکار بشود و اگر بخاطر داشته باشید جناب آقای دکتر شایگان آن کسانی هم که در آنروز همراهشان بودندبه شهادت طلبیدند گفتند که آقا اینطورنبود (پارسا- بنده بودم ولی اینطورنبود دو ماه قبل اعلیحضرت همایونی بایشان فرموده بودند که می‌خواهم به مسافرت بروم و ایشان گفته بودند که بصلاح مملکت نیست و آنروزی که خدمت جناب آقای میلانی رفتیم همچو صحبتی نشد) نه مقصودم همان صحبت دوماه پیش بود تصحیح می‌کنم صحبت خودم را مقصود همان صحبت بود اما باز یک هفته دیگر هم باید از نهم اسفند برویم عقب تر اگر بخاطر آقایان باشد روز جمعه قبل از نهم اسفند یک دفعه یک خبری منتشرشد که جناب آقای دکتر مصدق می‌خواهند روز سه شنبه از رادیو صحبت کنند و پرده‌ها را بالا بزنند و نگفتنی‌ها را بگویند و همه دست پاچه شدند که این مطالب گویا چه باشد و چه نباشد فراکسیون نهضت ملی هفت نفررا به نمایندگی خودشان معین کردند که بروند با آقای دکتر مصدق صحبت کنند آقایان تشریف بردند با ایشان صحبت کردند روی صحبت‌هایی که با ایشان شده بود رفته بودند با اعلیحضرت همایونی هم صحبت کرده بودند مجددا با آقای دکتر مصدق صحبت کرده بودند این طورنبود آقای دکتر معظمی (دکتر معظمی – تکرار بفرمایید تا جواب عرض کنم) عرض کردم آن هیئت هفت نفری رفتند با دکتر مصدق صحبت کردند و بعد رفتند با اعلیحضرت همایونی هم صحبت کردند و برگشتند مجددا با دکتر مصدق صحبت کردند (حاج سیدجوادی - به دعوت دربار آن هفت نفررفتند)

دکتر بقایی - عرض کنم آقای دکتر مصدق در روز جمعه قبل از نهم اسفند از عده‌ای دعوت کرده بودند (دکتر معظمی - آقای میلانی و آقای ملک مدنی و آقای دکتر شایگان را دعوت کرده بودند) آن سه نفررادعوت کرده بودند در حضور آن سه نفر بوسیله آقای والاتبار پیغام‌هایی داده بودند به دربار و یک التیماتومی داده بودند که سه شنبه من توی رادیو حرف می‌زنم روی این جریان فراکسیون نهضت ملی هم ۷ نفررا انتخاب کرد.

دکتر معظمی - در اینجا اشتباه می‌کنید آقای علاء تلفن کردند و از طرف دربار دعوت کردند که چند نفر از فراکسیون شرفیاب شوند بعد اعضای فراکسیون گفتند که چون ماعضو فراکسیون هستیم اگرمایل هستند از فراکسیون دعوت کنند بعد ایشان رفتند بعرض اعلیحضرت رسانیدند و دعوت کردندهفت نفر را بدون اینکه اصلا مطلب در فراکسیون مطرح شود که برای چه می‌روند.

دکتر بقایی – بعد آنجا رفتند به دربار خدمت آقای دکتر مصدق هم رفتند (دکتر معظمی - آنرا هم عرض می‌کنم حالا بفرمایید) بالاخره روز بعد هم از منفردین مجلس آمدند از دربار خواستند آنهاهم رفتند صحبتی کردند با آقای دکتر مصدق هم صحبت کردند موضوع سخنرانی توی رادیو منتفی شد این سابقه بود بر آن لاحقه‌ای که قبلاعرض کردم موقعی که صحبت آقای دکتر شایگان تمام شد همکار محترم بنده جناب آقای دکتر معظمی پاشدند یک نطق خیلی موثری در آن جلسه در شب یکشنبه دهم اسفند فرمودند و ضمنا گفتند که به نمایندگی فراکسیون روز جمعه قبل که خدمت جناب آقای دکتر مصدق بودم که می‌شود شنبه سوم اسفند؟ (دکتر معظمی - بلی) جناب آقای دکتر معظمی را از دربار خواسته بودند بروند پای تلفن و گفته بودند به آقای دکتر معظمی که اعلیحضرت برای معالجه می‌خواهند بروند به اروپا و خواسته بودند که آقای دکتر معظمی این پیغام را به آقای نخست‌وزیر بدهند آقای دکتر معظمی هم از آن جایی که خیلی در همه امور محتاط هستند گفته بودند که من چرا این پیغام را بدهم خودتان بیایید این پیغام را بدهید بهر حال هفت نفرآقایان منتخبین فراکسیون نهضت ملی دورتختخواب جناب آقای دکتر مصدق بودند آقایان علاء و حشمت الدوله والاتبار آمده بودند آنجا و گفته بودند که اعلیحضرت برای معالجه می‌خواهند بروند به اروپا (پارسا - این هم صحیح نیست دروغ است آن هفت نفرحضورنداشتند) (میلانی - اشتباه است) اجازه بفرمایید الان ثابت می‌کنم که حضورداشتند.

آقای دکتر معظمی در آن جلسه خصوصی بقیه داستان آن مسافرت را واگذارکردند باینکه خود آقای دکتر مصدق بگویند آقایان خواهش می‌کنم باین نکات توجه بفرمایند چون اینها یک نکات خیلی کوچکی است ولی برای تاریخ خیلی اهمیت دارند. جناب آقای دکتر مصدق پا شدند صحبت کردند اولا راجع به مداخلات دربار در امور صحبت کردند ثانیا راجع به مذاکرات خودشان با اعلیحضرت صحبت کردند و ثالثا راجع به همین جریان مسافرت صحبت کردند و ایشان اینطور گفتند (آقایان خواهش می‌کنم توجه بفرمایید چون این نکته حساسی است من می‌خواهم استشهاد بکنم از آقایان) ایشان اینطورفرمودند که وقتی آقایان پهلوی من نشسته بودند آن نمایندگان منتخب نهضت ملی آمدند بعد گفتند که آقای دکتر معظمی را از دربار پای تلفن خواستند آقای دکتر معظمی پاشدند رفتند پای تلفون آمدند با رفقایشان نجوی کردند آقای دکتر مصدق اینطور گفتند این حرف را آقایان یادشان هست (صحیح است) و بعد من دانستم که موضوع مسافرت شاه است این چیزی که آقای حاج سیدجوادی تکذیب کردند آقایان تصدیق کردند (پارسا- این نبود جناب آقای دکتر بقایی) خواستند ضمنا تکذیب کنند که ما هم از مسافرت خبرنداشتیم بنده از تمام این مقدمات خواستم نتیجه بگیرم که تمام آقایان که آنجا تشریف داشتند همه از مسافرت اطلاع داشتند و آقای دکتر مصدق هم باز گفتند که آقای دکتر معظمی قول گرفته‌اند از رفقایشان راجع به این موضوع چیزی گفته نشود (دکتر معظمی - برحسب خواهش آقای علاء) برحسب خواهش هر کسی یعنی جنابعالی قول گرفتید از آقایان که این مطلب افشانشود اینجا باید تاریخ مملکت روشن شود یک چیزخیلی مهمی است (پارسا- خیلی کوچک است) پس آنچه که بطور مسلم و غیرقابل تکذیب از این تصدیقی که تا اینجا کرده‌اند این است که آقایان ۷ نفرمنتخبین فراکسیون نهضت ملی روزشنبه سوم اسفند ماه ۳۳۱ اطلاع داشته‌اند که اعلیحضرت در آن هفته برای معالجه به مسافرت خواهند رفت (حاج سیدجوادی و پارسا - در آن هفته نه) (دکتر سنجابی - روزش بهیچوجه معلوم نبود بلکه هفته اش هم معلوم نبود) بحث ما سرهفته و روزش نیست آقای دکتر سنجابی پس آقایان اطلاع داشتند که چنین مسافرتی هست و اختلافی هم تا اینجا نیست و قول هم داده بودند که هیچ جا صدایش در نیاید یک نکته دیگری جناب آقای دکتر مصدق در نطق آنروز گفتند که در بعضی از روزنامه‌ها نوشته شد و آن این بود که من به شاه گفتم یا شما تشریف ببرید یا من رفراندوم می‌کنم در آن جلسه مذاکره چهار ساعتی که دنباله این مذاکرات شد (مهندس حسیبی - کی آقا چنین چیزی بود اینطور نیست) بعد بفرمایید تکذیب کنید (میلانی - سکوت ما دلیل بر رضانیست)

البته صحبت رفراندوم که بنده نکرده بودم همه می‌دانند که صحبت آقای دکتر مصدق بود عرض کنم حالا کار به صحبتهای دیگری که در آن شب شد نداریم بنده نمی‌خواهم وارد آن چیزها بشوم چون وقت کم است همین یک موضوع را دنبال می‌کنم. بعد جلسه که بهم خورد بنده خدمت یکی از آقایان عرض کردم که آقا شما که خبر داشتید چرا برای ما چیزی نگفتید که شاه به مسافرت می‌رود جوابی نداشت بدهد بنفر دوم هم گفتم جوابی نداشت بدهد چون یک مطلب مسلم بود و آن این بودکه اگر آنروز صبح ما وکلای مجلس اطلاع پیداکرده بودیم که شاه بطور عادی به مسافرت می‌رود مریض است برای معالجه می‌رود یا دلش می‌خواهد برود فرنگ تفریح کند بطور مسلم نصف این تشنج بوجود نمی‌آمد اگر بنده می‌دانستم حزب زحمتکشان ملت ایران در این کار دخالت نمی‌کرد و شاید آقایان تصدیق داشته باشند که حزب ما در این کار خیلی تاثیرداشت اگر همین قدر صبح می‌دانستیم که شاه برای معالجه می‌خواهد برود اقدامی نمی‌کردیم بنده این مطلب را از سه نفراز آقایان سوال کردم نتوانستند بمن جواب بدهند که چرا ما نگفتیم که شاه برای معالجه می‌خواهد برود تا این که به نفر چهارم رسیدیم به آقای دکتر معظمی که اگر قرآن نمی‌کشیدند بیرون بنده اسم ایشان را نمی‌بردم ولی چون قرآن کشیدند بیرون (دکتر معظمی - در چه ساعتی این فرمایشها را می‌فرمایید؟) ساعت ده شب بود بایشان عرض کردم که چرا نگفتید که شاه می‌خواهد برود چون ایشان همیشه متخصص فرمول و جواب هستند گفتند که آقا ما قول شرف داده بودیم که راجع باین موضوع چیزی نگوییم (صحیح است) آقایان همه قول شرف داده بودید که بکسی نگویید شاه می‌خواهد برود بفرنگ (حاج سیدجوادی - همین جا کلاه سر ما رفت به تقاضای آنها) (کریمی - و خیلی جاهای دیگر) شما این را قول دادید به تقاضای آنها یا غیر آنها شما قول شرف داده بودید به کسی نگویید که شاه می‌خواهد به مسافرت برود ولی این را توجه کنید آقای دکتر معظمی شما قول داده بودید که نگویید شاه می‌رود به مسافرت گفتم چیز دیگر هم قول داده بودید وقتی که معلوم شد رفتن به مسافرت شاه چرا علتش را بیان نکردید بچه دلیل نگفتید ما خبرداریم برای معالجه می‌رود این نکته حساس است آقایان نکته حساس این جا است که نگفتند شاه برای معالجه می‌رود آقایان قول شرف داده بودند که نگویند شاه می‌خواهد برود به مسافرت منهم قبول دارم پای قولشان هم ایستادند ولی چرا وقتی که معلوم شد شاه می‌خواهد برود به مسافرت چرا نگفتید می‌خواهد برای معالجه برود این یکی ولی تمام نشد وقتی که رئیس مجلس یک نامه می‌نویسد روی کاغذ عادی خودش امضا می‌کند بفرستد این یک نامه ایست از طرف حضرت آیت الله کاشانی ولی وقتی که این روی نامه مارکدار مجلس نوشته شد نامه ایست از طرف مجلس ولی اگر در این نامه قید شده باشد با استحضار نمایندگان مجلس یعنی این نامه از طرف مجلس است برای این جلسه خصوصی دعوت کردند این نامه در آنجا قرائت شد تویش نوشته شد با استحضار نمایندگان مجلس شورای ملی این را شما از هرکس می‌خواهید بروید بپرسید معنای این قید جمله (با استحضار نمایندگان مجلس شورای ملی از خبرغیرمترقبه مسافرت شاهنشاه مضطرب و نگران شدیم ما تقاضا می‌کنیم که اعلیحضرت از این مسافرت صرف نظر بفرمایند) (خلخالی - این نامه کی خوانده شد؟) توی جلسه خصوصی بود شاید شما تشریف نداشتید یک عده زیادی از آقایان بودند خوب اینجا که من فرض می‌کنم که آقایان منتخبین فراکسیون نهضت ملی قولشان را هم حفظ کرده بودند و توی فراکسیون هم بروز ندادند گو اینکه این یک عمل فراکسیونی نیست ولی فرض می‌کنیم که بروز ندادند گو اینکه دلیل هم دارم که بروز دادند و آن دلیلش را نمی‌گویم حداقل این است که شش نفر از آن هفت نفر قول دهنده توی آن جلسه خصوصی حضور داشتند (دکتر معظمی - من تصادفا نبودم) بلی گفتم شش نفرچون جنابعالی مرد بسیار دانا و فطنی هستید و آن روز تشریف نداشتید و خود این برای من دلیل است بطور تصادف هم نبود (دکتر معظمی - تصادف بود درس در دانشگاه داشتم) بلی وقتی این روزها پیش می‌آید جنابعالی کار خارج دارید ولی اگرشما قرآن نکشیده بودید بیرون بنده این حرفها را نمی‌زدم چون قرآن کشیدند بیرون مکلف می‌دانم خودم را. آقای دکتر معظمی تصادفا آنروز درس داشتند نیامده بودند ولی آن ۶ نفر بودند آقایان نمایندگان منتخب فراکسیون نهضت ملی شما چرا اجازه دادید که یک چنین دروغی بنام شما نوشته شود چرا شما گفتید که ما استحضارنداریم یا نگرانی نداریم کاغذ را رئیس مجلس بنام شما فرستاده‌است شما را دعوت کرده‌است توی جلسه خصوصی می‌خواهد اگر کسی مخالفت نمی‌کند فرستاده شود شما که اطلاع دارید پس چرا بدروغ اظهار بی اطلاعی می‌کنید؟ (پارسا - دانستن ما دلیل ندارد که...) آقا بعد حرف بزنید من وقت ندارم (زنگ رئیس) (حاج سیدجوادی – آقاچرا بهتان می‌زنید شما؟) (میراشرافی - آقای حاج سیدجوادی تو که آبروی هر چی عمامه به سر است بردی) (زنگ رئیس) آقایان انتظار نداشتند که مطلب اینطور فاش شود. داد بزن قربان دردت گرفته‌است داد بزن ای قربانت بروم (مهندس حسیبی – اینها هوچی بازی است)

قنات‌آبادی - جناب آقای رئیس جنابعالی از بیطرفی خارج می‌شوید

نایب رئیس - آقای دکتر بقایی جنابعالی صحبتتان رابفرمایید

دکتر بقایی - آقای ملاحظه می‌فرمایید که آقایان روی صحبت من چکار می‌کنند من نیم ساعت مقدمه می‌چینم تا می‌خواهم از این کار نتیجه بگیرم آقایان می‌ترسند رسوا بشوند هیاهو می‌کنند. رسواهستید وقتی که کسی می‌خواهد خیانت کند کسی که می‌خواهد زیر قسمش بزند کسی که می‌خواهد قانون اساسی را تغییر بدهد کسیکه می‌خواهد تغییررژیم بدهد این که نمی‌باید سند ثبتی بدهد این که نمی‌آید در یک محکمه شرع اظهار بکند بنده نیمساعت صحبت می‌کنم زحمت می‌کشم مقدمه می‌چینم وقتی که می‌خواهم از یک نکته حساس استفاده بکنم و به نتیجه برسم تا می‌خواهم به نتیجه برسم بلافاصله آقایان دردشان می‌گیرد و شروع می‌کنند به هوچیگری کردن شماها گوش کنید بعد بیایید جواب بدهید (مهندس حسیبی - بشرطی که استناد بسکوت ما نکنید) در صورت جلسه قید کنید که بنده بسکوت هیچیک از آقایان اعضای فراکسیون نهضت ملی تا آخر این جلسه تا وقتی که دارم صحبت می‌کنم بسکوت آنها استناد نمی‌کنم پس ساکت باشید.

نایب رئیس - آقای دکتر بقایی وقت جنابعالی تمام شده‌است

دکتر بقایی - موضوع محاکمه تاریخی است موضوع توطئه ایست که برای تغییر رژیم بود که بنده نمی‌توانم یک ربع ساعت تقاضای وقت بکنم اگر آقایان می‌خواهنداین موضوع روشن بشود اگر آقایان نمی‌ترسند پرده‌ها بالابرود آقایان موافقت کنند تا مطالبم تمام بشود صحبت کنم

نایب رئیس - آقای دکتر بقایی بفرمایید

بیانات دکتر بقایی

دکتر بقایی - صحبت در جلسه خصوصی صبح شنبه نهم اسفند بود موقعی که توی آن مرقومه تصریح شده بود با استحضار نمایندگان مجلس شورای ملی و گفتم که ۶ نفر از هفت نفر منتخبین فراکسیون محترم نهضت ملی در آن جلسه تشریف داشتند سوال این بود که این آقایان چرا اجازه دادند یک مطلب دروغی از طرف آنها اعلام شود آقایان که علت مسافرت رامی دانستندقاعدتا نمی‌بایستی اضطراب و نگرانی داشته باشند پس وقتیکه این آقایان حاضرمی‌شوند با سکوت خودشان یک مطلب دروغی از طرف آنها اعلام شود این آقایانی که اینجا می‌نشیند و اگر من یک کلمه یازده را زبانم گرفت گفتم دوازده اینجور فریاد می‌کشند که آقایان زده بود تو چرا گفتی دوازده آنجا ساکت هیچ بروی خودشان نمی‌آورند که با استحضار نمایندگان مجلس نوشته می‌شود و منهم یکی از نمایندگان هستم و هیچ نگرانی ندارم شاه برود برای این حرف که قسم نخورده بودند این حرف را نزنند پس می‌دانید که این سکوت آقایان در آن روز روی یک نقطه‌ای بود و برای اینکه به آقایان نمایندگان محترم مجلس شورای ملی یک مطلبی را بنده یادآوری کرده باشم تا بتوانند در قضاوت خودشان صحیح قضاوت بکنند اگر آقایان غیر اعضای فراکسیون نهضت ملی که آن رو در جلسه خصوصی حضور داشتند بعد از آن سه ربع یکساعت که آن موقع ما منتظر اعضای محترم فراکسیون نهضت ملی بودیم برای اینکه جلسه خصوصی تشکیل بشود اگر آقایان خاطرشان باشد وقتیکه در باز شد و آقایان اعضای محترم فراکسیون نهضت ملی وارد اطاق جلسه خصوصی شدند همه با گردنهای افراشته همه با یک لبخند فتح و ظفر روی لبانشان مثل اینکه از یک فتح برگشته وارد شدند و نشستند این را خواهش می‌کنم که آقایان روی حافظه خودشان مرور کنند و یادشان بیاورند ولی در جلسه خصوصی که آن شب تشکیل شد همان شب یکشنبه باصطلاح که بعدش آقای نخست‌وزیر آمدند باز هم اگر آقایان یادشان باشد وقتیکه اعضای فراکسیون آمدند توی جلسه و این را من با دو سه نفر از رفقایمان آنجا توی جلسه صحبت کردیم بالعکس سبیلها آویزان با یک حالت پکری یک حالت ناگواری در سیمای همه آقایان خوانده شد در صورتیکه صبح با قیافه باز با گردن کشیده حالت فاتحانه با تبسم آمدند که بلی ما رژیم را تغییردادیم شب دیدند نشد با حالت نگرانی آمدند این مطلب را برای کسانی گفتم که در هر دو جلسه بودند و حتما باین موضوع پی برده بودند توجه می‌فرمایید. عرض کنم بنده بار دیگر نمی‌خواهم راجع به جریانات و نگرانیها صحبت کنم خیلی طول می‌کشد و از مطلب خارج می‌شویم باین جهت سعی می‌کنیم که تمام عرایضم در اطراف این یک موضوع باشد تشنج در مملکت ایجادشد مردمیکه رفته بودند برای اینکه نگذارند شاه برود و روزنامه‌های دولتی وانمود کرده بودند که مردم برای مشایعت رفته بودند همی می‌دانند که تا صبح آنروز آن چند نفر آقایانی که قسم خورده بودند به هیچکس نگویند کس دیگری اطلاع از موضوع مسافرت نداشت بقیه جریان را همه می‌دانید بنده هم جزیئاتش در خاطرم نیست معترض نمی‌شوم می‌رسیم باینکه بعد از مذاکرات و کشمکشهای بسیار قرار شد که از طرف مجلس در جلسه خصوصی البته این پیشنهاد شد کاری به جلسه رسمی نداشت قرار شد که یک هیئت هشت نفری تعیین شوند برای رسیدگی و رفع اختلافات که بنشینند و ببینند که موضوع چه بود یک راه حلی پیشنهاد کنند برای اینکه تشنج از بین برود این هیئت هشت نفری انتخاب شدند و بنده هم با وجود اینکه داوطلب نبودم و تقاضا کردم که بنده را عفو بدارید مورد قبول واقع نشد و بنده هم انتخاب شدم و یکی از آنها بودم و بنده نمی‌خواستم قبول کنم برای این بود که بنده مدتها است حداقل از آخر مرداد ماه پارسال هیچ ترددی با جناب آقای نخست‌وزیر ندارم و باینجهت اگر لازم می‌شد که این هیئت به منزل ایشان برود مسلتزم این بود که بنده هم بروم برای این بود که نمی‌توانستم قبول کنم و روی اصرار آقایان محترم بنده بالاخره قبول کردم ملاقاتها شد هفت نفرآقایان با نخست‌وزیر ملآقات کردند و مذاکره کردند موقعی که آقایان به دربار رفتند بنده هم بودم صحبتهایی شد بالاخره ریشه‌های اختلاف معلوم شد یکی از ریشه‌های اصلی اختلاف بین جناب آقای دکتر مصدق و دربار نه بین دربار وجناب آقای دکتر مصدق یکی از ریشه‌های اصلی اختلاف این بوده‌است که آقای دکتر مصدق مخالف تقسیم املاک هستند یعنی این راهی را که شاه پیدا کردند یا اینکه بایشان پیشنهاد کردند که بیایند املاکشان را تقسیم کنند بدهند به رعایا (میراشرافی - برای احمدآباد است) منحصر به احمدآباد نیست این البته برای یکعده‌ای ناگواراست (نریمان - پولش راهم می‌گیرند) بلی پولش رامی‌گیرند ولی همین قدرهم برای یکعده‌ای ناگواراست آقای نریمان جنابعالی در دوره پانزدهم در مجلس تشریف داشتید در این مجلس وقتیکه صحبت شد که این املاک را بدهند به شاه که دوست عزیزمان آقای مکی مخالفت کرد و بنده و چند نفر دیگر هم مخالف بودیم وقتی که ماها خواستیم بیک صورتی آن کاملا برنگردد به دربار صحت از این کردیم که وقف بشود (مکی - روی این موضوع ده دفعه هم اخطارکردند یکماه حقوق من روی آن اخطارها رفت) بودند آقایانی که می‌گفتند وقف یعنی چه این مال شاه است باید بدهیم به شاه و باکمال تعجب بعد از سه چهار سال شنیدم که همان اشخاصی که مخالف بودند عنوان وقف روی این املاک گذاشته شود همین روزها توی جلسه خصوصی می‌گفتند و اصلا شاه چه حق داشته که املاک مرقومه را تقسیم بکند همین آقایان اسم نمی‌برم که اسباب ریا بشود از این چیزها ما خیلی دیده‌ایم عرض کنم که اساس قضیه این بود که شاه شروع کرده بود به تقسیم املاک با همین صورت خودش ولی شما نمی‌دانید جناب آقای نریمان ما با کشاورزها تماس داریم و نمی‌دانید این موضوع چقدر و تا چه اندازه‌ای جلوی کمونیسم را می‌گیرد (صفایی - اتفآقا تاثیرش بد بود و بیشترکرده بود) بلی جنابعالی هم (صفایی - بله بنده هم مالکم) هیچ لازم نیست که جنابعالی مالک باشید و آدم خودش در یک طبقه‌ای باشد و از آن طبقه باشد و بنده متاسفانه با کمونیسم مبارزه می‌کنم برای این گردن کلفتهایی که نمی‌فهمند ولی من مقصودم حفظ مال آنها نیست مقصودم حفظ استقلال و آزادی مملکت است مهم نیست که آدم حتما از یک طبقه‌ای باشد اشتباه نکنید ولی یک چیز را توجه داشته باشید که درد اسلام در مملکت همیشه آنوقت زیاد می‌شود و جایش زخم می‌شود که بعضی از طبقات یک پف بشود یک تلنگر بخورد یک نگاه کج بشود فوری اسلام متزلزل می‌شود و این خیلی اسباب تاسف من است که این دین حنیف را اینجور آلت بکنند. عرض کنم درد اصلی این بود که جناب آقای دکتر مصدق با تقسیم املاک مخالف است دلیلش هم واضح است بنده که مالک هستم اگر آن همسایه ملکی من آمد یک چیززیادتری برعایا و کشاورزها داد طبعا کشاورزهای منهم می‌گویند آنها بیشتر گرفته‌اند بما هم بدهید آنها بمن چیره می‌شوند باین جهت بنده باید یک کاری بکنم که نه تنها خودم بلکه آن همسایه ملکی من هم قدمی برایشان برندارد چون اگر بنا باشد که چند هزار پارچه املاک سلطنتی تقسیم شود حالا بهرعنوان و من این را هم اینجا تکرار می‌کنم مخصوصا که راجع به طرز عمل تقسیم املاک بنده وارد صحبت نشد و نگفتم که این طرز عمل صحیح بوده اینرا بنده هرگز نگفتم چون این یک مطلب قابل بحثی است ولی چون جناب آقای دکتر معظمی در اینکار وارد بودند حتما یک عمل صحیحی بوده‌است بهر حال جناب آقای دکتر مصدق با تقسیم املاک مخالف بودند (ملک مدنی - جناب آقای کاشانی هم مخالف بودند) شما هم مخالف هستید (ملک مدنی - من هم مخالف هستم برای اینکه مخالف دین و اسلام است و خواهش می‌کنم داخل این مذاکرات نشوید) خیلی معذرت می‌خواهم جناب آقای ملک مدنی جنابعالی مرا بحرف آوردید شما در دوره ۱۵ کسی بودید که مخالف بودید املاک به صورت موقوفه واگذار بشود و شما کسی بودید که پریروز در جلسه خصوصی می‌گفتید والاسلام. وسط حرف من حرف نزنید چون وقتی من راه بیفتم دیگر چشمهایم بسته می‌شود و سگ نازی آباد می‌شوم دفعه اول که گفتم اسم نیاوردم خودتان مرا به میدان کشیدید (ملک مدنی - بنده هم عرض کردم که آیت الله کاشانی هم این عقیده را داشتند) (شمس قنات‌آبادی - جنابعالی کی از آیت الله کاشانی استفتاء فرمودید که این عقیده را اظهارکرده تقسیم از نظر فروش هیچ مانع شرعی ندارد) جناب آقای دکتر مصدق با تقسیم املاک مخالف بودند عده دیگری هم با اینکار مخالف بودند اگر یکقدری برگردیم بعقب آقایانی که در آن موقع در مجلس تشریف داشتند بخاطردارند که در ابتدایی که صحبت تقسیم املاک شده بود یکی از وسائلی که آن نابغه فقید رزم آرا می‌آمد پشت این تریبون هارت و پورت‌ها می‌کرد یادتان هست برای آنکه وکلا را جمع بکند همین موضوع را عنوان کرده بود و آن جلساتی که آقایان مومنین در منزل آقای معدل شیرازی تشکیل می‌دادند برای جلوگیری از همین تقسیم املاک بود من هیچ خوش ندارم که خاطرات گذشته را بیاد بیاورم چون آدم باندازه‌ای چیزها یادش می‌آید و باندازه لجن می‌بیند که متاثر می‌شود بهرحال مالکین بزرگ گردن کلفت و جناب آقای دکتر مصدق السلطنه با تقسیم املاک شاه مخالف بودند ولی یک طبقه دیگری هم بودند که با این تقسیم مخالف بودند و آن کمونیستها بودند نه آن کمونیستهای پابرهنه بدبختی که خودش را به کشتن می‌دهد و نمی‌داند چکار می‌کند مقصودم اینها نیست آن سران قوم آن گردانندگان کار برای اینکه آنها خوب درک می‌کنند که اگر در یک دهی رعیت شکمش سیرشود و زندگیش راحت شود اگر کسی رفت و تبلیغ کمونیستی کرد با اردنگ بیرونش می‌کنند این را به تجربه می‌دانند اینها تمام سیاستشان تمام تاکتیک و استراتژیشان و تمام کارشان این است که این فقر کشاورزان ایران روز بروز بیشتر و بدتر بشود و اینجا من یک نکته‌ای را شاید برای آخرین دفعه خدمت آقایان عرض کنم اینکه تصور می‌کنید که بعضی از آقایان سرمایه دارها فکرمی‌کنند که اسلام جلوی کمونیسم را می‌گیرد اشتباه می‌کنند اسلام اگر عملی باشد جلوی کمونیسم را می‌گیرد این اعتقاد من است ولی اگر باسلام عمل بشود. آقایان در جیرفت یعنی حوزه انتخابیه آقای شاپوری کشاورزانی پیدامی شوند که ۳ چهار ماه از سال را با علف تغذیه می‌کنند. آنجایی که کشاورز گندم و جو و برنج بکارد و خودش یک قسمت از سال را با علف تغذیه بکند این دین سرش نمی‌شود هرکس که بگوید دین سرش می‌شود دروغ است (رفیع – همچو چیزی نیست) (میلانی - اسلام خیلی قدرت دارد همه چیز می‌تواند بکند عمل نمی‌کنند شما می‌گویید اسلام جلو چیزی را نمی‌گیرد اسلام جلوی همه مفاسد را می‌گیرد توهین باسلام نکنید) بله اگرعمل بشود آن روحانیون که باید عمل بکنند باسلام آنها می‌روند دور و برگردن کلفتها و سیاست آن مالکین را اجرامی‌کنند (دکتر معظمی - همه اینطورنیستند) البته همه را نمی‌گویم تردیدی ندارم مالکین بسیار خوب در ایران داریم توی همین مجلس داریم خارج از مجلس داریم که کشاورزان را مثل اولاد خودشان می‌دانند این را بنده می‌دانم ولی حکم بر نادر نمی‌کنند حکم براغلب است اغلب هم این طورنیست از قدیم گفته‌اند شکم گرسنه دین و ایمان ندارد. آقای میلانی اگر شما می‌بینید یکقسمت از کشاورزان غیور آذربایجان پافشاری کردند پایداری کردند حتی من اطلاع دارم در بسیاری از موارد بعد از بیرون کردن آن کیست اسمش را نمی‌خواهم بیاورم که ماده ۹۰ بخواهند (میراشرافی - منظورتان پیشه وری است همکارانش اینجاهستند) که بعد از بیرون کردن آنها دو سه جا را من اطلاع دارم که بعضی از کشاورزان سهم مالک را کنار گذاشته بودند (میلانی - در اثر تبلیغات دینی ما بود) نه برای آن نبود در اثر این بود که شکمشان سیر بود گرسنه نبودند کشاورزان آذربایجان وضعشان خوب است آقای میلانی خواهش می‌کنم تشریف بیاورید برویم در حدود کرمان هر چه هم دلتان می‌خواهد تبلیغ بفرمایید آن کسی که ۳ ماه از سال علف می‌خورد دین سرش نمی‌شود خودمان را نباید گول بزنیم اول شکمش را سیر کنید بعد با نظر شما همراه می‌شود بهر حال کمونیستها می‌دانند که اگر کشاورز ایرانی و هرایرانی غیر از کشاورز اگر چنانچه احتیاج نداشت هیچوقت گوش به تبلیغات آنها نمی‌دهد برای اینکه در وطن پرستی ایرانی هیچ تردیدی نیست ولی یک عده‌ای هم هستند که به تبلیغات گوش می‌دهند فقط برای اینکه زندگی بکنند مثلا ما اشخاصی را داریم که اینها در بعضی از شهرهای مرکزی ایران برای اینکه بتوانند تحصیل بکنند زندگی بکنند اینها رفته بودند مسیحی شده بودند غسل تعمید کرده بودند از این چیزها ما داریم ولی این واقعا مسیحی نشده چون این می‌رود آنجا می‌بیند که کشیش پنجاه تومان پول بهش می‌دهد شام دعوتش می‌کند می‌رود غسل تعمید می‌کند ولی اگر یک همچو شخصی توی این مملکت فرضا وکیل شده باشد پانصد هزار تومان هم بهش بدهند نمی‌رود غسل تعمید بکند (میراشرافی - در کابینه دکتر مصدق از آن غسل تعمید کرده‌ها هست) خواهش می‌کنم وسط حرف من صحبت نکنید عرض کنم کمونیستها با این تقسیم املاک مخالفند دلیلش راهم می‌خواهید این دلیلش جز آن قرار بازپرس نبود توی روزنامه هایشان هست همانطوری که ابتدای ملی شدن صنعت نفط می‌گفتند این غلط است راجع باینهم مخالف هستند ما می‌بینیم مالکین بزرگ یکعده شان گردن کلفتها آن اشخاصیکه صلاح خودشان و صلاح مملکت را نمی‌فهمند و در راس همه اینها جناب آقای دکتر مصدق و کمونیستها این چهار دسته مخالف تقسیم املاک شاه هستند این رفراندم و سفراندم و تمام این بازیها و من توی رادیو می‌گویم و چه می‌کنم و اینها تمام برای این بود. کشیدند اینقدر کشیدند تا بالاخره شاه تسلیم شد همین که اداره املاک را واگذارکرد به دولت تمام این چیزها تمام شد حالا یک دلیل دیگر می‌خواهید برایتان می‌آورم در ۳ چهار ماه پیش از این یعنی تحقیقا در ۵ ماه پیش یکروز توی روزنامه ها خواندیم که جناب آقای دکتر مصدق تقدیرنامه بالا بلندی صادر فرموده که: جناب آقای علاء نایب رئیس سازمان خدمات اجتماعی شاهنشاهی من خیلی خوشوقت هستم که این سازمان اینقدر خوب کار کرده اینقدر خوب خدمت کرده (ناصر ذوالفقاری - آقای دکتر بقایی واقعا سازمان خدمت کرده اینرا توجه داشته باشید که واقعا خدمت کرده) حالا به آن کاری ندارم مقصودم چیز دیگری است خیلی متاسفم که چون این مطلب در نظرنبود مدارکش را نیاورده‌ام یک تقدیرنامه بالا بلندی از زحمات و خدمات سازمان شاهنشاهی بود و یک نکته‌ای هم که بنده بسهم خودم این جا باید شهادت بدهم جاهای دیگر را بنده نمی‌دانم چطور عمل کرده‌اند بد یا خوب بود نمی‌دانم چطور عمل کرده‌اند بد بود یا خوب بود ولی انصافا عملی را که سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در دزفول انجام داده عملی است که هیچکدام از دولتهای ما در این چهل سال مشروطیت انجام نداند (صحیح است) (چند نفر از نمایندگان - در همه جا همین طوراست) جای دیگر را نمی‌دانم ولی آنجا را می‌دانم آنجا یک شهری بود سر تا پا تراخم آقای دکتر ملکی البته اطلاع دارند که اهالی آنجا صدی ۹۶ مبتلا به تراخم بودند در عرض ۵ شش سال مبارزه تراخم در آنجا تمام شده پزشکان فرهنگ آنجا بمن گفتند که شاگردانی که تراخم دارند شش درصد است در صورتیکه گزارش رسمی صدی ۹۶ خودم دیده‌ام تراخم از بین رفته و اقداماتی هم برای شهرسازی شده که جای دیگر سابقه ندارد مقصودم آن نیست که مقصودم تقدیرنامه بسیار صحیحی است که جناب آقای دکتر مصدق کرده‌اند بعد مدت زیادی طول نکشید که در کمیسیون بودجه که بودجه را دادند دیدند که یک مقداری از بودجه سازمان خدمات شاهنشاهی را حذف کرده‌اند تبدیلش کرده‌اند نمی‌دانم به چقدر(معتمددماوندی - به دومیلیون و چهار صد هزارتومان) ۲ میلیون و چهار صد هزارتومان و اینرا بنده عرض می‌کنم که بنده با پرداخت این ۶ میلیون تومان به سازمان شاهنشاهی همیشه مخالف بودم و از آنها نمی‌خواهم دفاع بکنم بنده همیشه می‌گفتم که این املاک عایداتش زیاد است می‌برند و می‌خورند دیدیم که مقداری از اینرا آقای نخست‌وزیر دستورداده‌اند از بودجه حذف شده‌است یک مقداری راجع باین موضوع صحبت شد البته این صحبتها مصادف شد با۳ چهار هفته پس و پیش از این جریانات اخیر بودیکدفعه دیدیم که آقای وزیر دارایی آمدند و یک قلم نه کشیدند روی اعتبار کمک سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی که ما چرا پول بدهیم گفتند آقا این خدمت کرده گفتند نه خیر خدمت نکرده بسیار هم بد عمل کرده خوردند و بردند و صرف تبلیغات برعلیه مملکت شده‌است آقای نخست‌وزیر گفته‌اند که هیچ چیز ندهید چون بنده خودم یکی از اشخاصی بودم که کرارا صحبت از دخالتهای بی رویه والاحضرت اشرف کرده و خودم اعتراض کردم به بعضی از جریانات و سوءاستفاده‌های سازمان خدمات شاهنشاهی اینها را خود من گفته بودم ولی من فکر کردم آن وقتی که ایشان تقدیرنامه صادرکرده راجع به سازمان خدمات شاهنشاهی والاحضرت اشرف در ایران نبود و تا آنجایی که ما اطلاع داشتیم اشخاصی هم که در سازمان خدمات شاهنشاهی هستند اینها خودشان کاره‌ای در سیاست نبودند و از این گذشته چه عملی در این ۲ ماه اتفاق افتاده‌است شما دو ماه پیش تقدیرنامه صادر کرده‌اید که بسیار خوب عمل کرده‌اند و حالا می‌گویید بودجه سازمان خدمات شاهنشاهی را بزنید این موضوع یک قدری اسرارآمیز است گمان می‌کنم بایستی یک عمل خیلی ناراحت کننده‌ای در این دو ماه از طرف سازمان خدمات اجتماعی اتفاق افتاده باشد که این عکس‌العمل را نشان می‌دهند ولی چون چنین عملی نبود (یکی از آقایان نمره کارت مسیحیت یکنفر را نوشته نظر من به آن شخص خاص نبود از این اشخاص خیلی هستند) (بهادری - آقای دکتر نمره آن چند است) برایتان می‌نویسم (میراشرافی - بیست است) عرض کنم این جریانات پیش آمد و این تشنجات و بعد املاک تسلیم دولت شد یعنی جناب آقای دکتر مصدق از این نگرانی که برای تقسیم املاک داشتند بیرون آمدند یکروز در کمیسیون بودجه نشسته بودیم جای همه آقایان خالی دیدیم که جناب آقای کاظمی مثل فرشته رحمت تشریف آوردند و با کمال گشاده رویی بودجه سازمان خدمات شاهنشاهی را برگرداندند و تمام شد معلوم شد که‌ای دعوا سر لحاف ملا نصرالدین بودکه نمی‌خواستند املاک آن به آن صورت تقسیم بشود نه آقای دکتر مصدق این را می‌خواستند و نه گردن کلفتها نه هر گردن کلفتی آن گردن کلفتهای نفهم و نه توده ایها قضیه حل شد موضوع سازمان خدمات شاهنشاهی هم البته درست شد و بودجه اش هم در اثر جدیت آقای دکتر ملکی خبرش تهیه شده فردا پس فردا منتشرمی شود و آقایان خواهند دید که درست شده تمام این الدرم و بلدرم و این رفراندام و اینکه در رادیو می‌گویم یک مدتی مد شده بود من می‌گویم پس فردا توی رادیو صحبت می‌کنم فوری این فراکسیون آن فراکسیون دستمالها را برداشتند بردند که آقا صحبت نکند چقدر این تهدید شد که من می‌خواهم توی رادیو بگویم هی رفتند التماس کردند آقا ترا بخدا نگو بعد این آخری هم که گفتند دیدیم هیچ همچو خبری نبود که اینقدر جای نگرانی داشته باشد چون گفتنی هم چیزی دیگر باقی نمانده بهر حال این هیئت ۸ نفری وقتی که رسیدگی کردیم و حرفهای طرفین را شنیدیم و آنچه بایستی بفهمیم فهمیدیم دیدیم که موقعیت مملکت اقتضا می‌کند که این موضوع را یکطوری به اصطلاح سرش را هم بیاوریم که باین تشنج و باین نگرانی‌ها خاتمه داده بشود در یکی از جلسات که منزل آقای حائری‌زاده تشکیل شده بود بنده پیشنهادکردم (در این موقع یادداشتی به آقای دکتر بقایی رسید و اظهار نمودند) بلی این راهم دیدم نخواستم بگویم در این یادداشت یادآوری کرده‌اند که در روزنامه‌ها نوشته شده بود که املاک را اجاره ۹۹ ساله بدهند به زارعین این هم اسباب عصبانیت و نگرانی یکعده از مالکین بزرگ شده‌است (بهادری - صحیح است) یکی از نعمتهای بزرگ خدا حقیقتا نعمت فراموشی است اگر انسان این نعمت را نداشت خیلی موجود بدبختی می‌شد اگر بنا بود آدم همه چیز یادش باشد خیلی بیچاره می‌شد برای اینکه یک وقت صحبتی می‌کنید و دنباله این مطلب کشیده می‌شود بجاهای دیگر باصطلاح الکلام یجرالکلام این خیلی بد می‌شود

باز راجع باین موضوع هم مطلبی یادم آمد و از گفتنش صرفنظرمی‌کنم خوشبختانه این دیوارها صداها را منعکس نمی‌کنند والا اگر این دیوارها صداها را منعکس می‌کرد که من در دوره ۱۲ و۱۵ و۱۶ و بعد در دوره ۱۷ چه گفته‌ام اگر این صداها همه منعکس می‌شد آبرو برای خیلی‌ها نمی‌ماند بهرحال در آن جلسه منزل جناب آقای حائری‌زاده بنده پیشنهادکردم که یک چیزی روی کاغذ نوشته شودهمینطور بود جناب آقای رفیع؟ (دکتر معظمی – پیشنهاد فرمودید که خوبست آقای نخست‌وزیر با اعلیحضرت همایونی کاغذی رد و بدل کنند) نه نه نه پیشنهاد کردم که ما یک چیزی بیاوریم روی کاغذ و باین جریان خاتمه بدهیم مقصود این بود که یک چیزی نوشته شود یک تصریحی در وظایف طرفین بشود و ما از این فرصت استفاده بکنیم برای تحکیم قانون اساسی مذاکراتی شد چند نفر از آقایان رفتند با آقای نخست‌وزیر هم مذاکره کردند و بعد هم مینوت این گزارش نوشته شد در مذاکراتی که بنده در آن جلسه منزل جناب آقای حائری‌زاده گفتم: حالا که ما آمدیم و می‌خواهیم راجع به تحکیم و تشیید قانون اساسی یک عملی انجام بدهیم مستلزم این است که در این اختیارات هم یک تجدید نظری بشود و مخصوصا اینکه از این اختیارات استفاده زیادی بنفع مملکت نشده اقلا باین صورت در بیاید که قسمتی از این اختیارات برگردد به مجلس و بجای این که این کمیسیونها منزل جناب آقای نخست‌وزیر این کارها را بکند خود کمیسیونهای مجلس که برای اینکار مجهزتر و آماده تر هستند خودشان طرحها و پروژه‌هایی که جناب آقای دکتر مصدق می‌دهند رسیدگی بکنند و از طرف مجلس هم باین کمیسیون‌ها اختیار تصویب داده شود و ضمنا چون یکی از آقایان گفتند که نگرانی از این است که مبادا لوایح برود در کمیسیونها دفن بشود ضمناهم برای پیش بینی این موضوع گفتیم ممکن است مجلس که به کمیسیونها اختیار قانونگذاری می‌دهد قید شود که این کمیسیونها باید در ظرف ۱۰ یا ۱۵ روز لوایح را رسیدگی بکند و نظرمثبت یا منفی خودش را اعلام کند بنده همانطور که عرض کردم خدمت جناب آقای دکتر مصدق نرفتم ولی آقایان رفته بودند در آنجا راجع به اختیارات صحبت شده بود خود جناب آقای دکتر مصدق هم آنطوری که آقایان برای بنده نقل کردند روی خوش باین موضوع نشان داده بودند و حتی از تختخوابشان بلند شده بودند و آن لایحه اختیارات را آورده بودند در حضور آقایان خوانده بودند ماده به ماده گفته بودند این ماده را لازم ندارند آن ماده را لازم دارند این یکی ضروری است این صحبتهاشده بود جناب آقای رفیع اینطور بود؟ (رفیع - از کی می‌پرسید؟) از جنابعالی (رفیع - بله) (مهندس حسیبی – قرار شد که صحبت نشود) ولی از شما نپرسیدم (مهندس حسیبی - از ایشان هم نباید بپرسید) (زنگ رئیس) بعد یک جلسه‌ای تشکیل دادیم این گزارش تقریبا بهمین صورتی که آقایان می‌بینند با کمی اختلاف خوانده شد بنده گفتم که آقا این گزارش باینصورت ناقص است و

موضوع اختیارات هم باید در اینجا قید شود بعضی از آقایان جواب دادند که نه آقای دکتر مصدق باین قسمت راضی نیستند و اگر اختیارات از طرف مجلس ازشان پس گرفته بشود این یک نوع تضعیف دولت ممکن است تلقی بشود باینجهت خود آقای دکتر مصدق این قسمت از اختیارات را که لازم ندارند خودشان طی یک نامه یا یک لایحه مسترد می‌دارند. اینجا بنده هم باین منطق تسلیم شدم چون مقصود ما تضعیف دولت نبود مقصودمان این بود که وقتی یک عملی بنفع قانون اساسی صورت می‌گیرد ما بتوانیم یک کار صحیحی انجام داده باشیم ولی قصدمان این نبود که دولت را تضعیف کرده باشیم این را بنده قبول کردم تا اینکه یک روز آمدند و گفتند این گزارش را امضا کنم گفتم آقا آن بقیه اش چطورمی‌شود گفتند آقای دکتر مصدق می‌نویسند به مجلس بنده هم امضا کردم مخصوصا اینکه این گزارش به طوریکه آقایان محترم ملاحظه فرمودند بخودی خود هیچ چیزی را اضافه و کم نمی‌کند چهار تا عبارت قانون اساسی است که پشت سر هم گذاشته شده بنده هم امضا کردم بعد یک عده‌ای خواستند این گزارش را باینصورت در مجلس مطرح کنند بنده دلایل خودم را در جلسه خصوصی عرض کردم که این قابل طرح در مجلس نیست و دلائلم را هم عرض کردم بعد از جلسه آمدم بیرون یک وقت دیدم که جلسه خصوصی بهم خورد و آقایان بلند شدند که بیایند توی جلسه رسمی برای طرح این گزارش اگر آقایان خطر مبارکشان باشد آنجا دم در بنده عصبانی شدم و گفتم که بنده با اینصورت مخالفم و اگر بخواهید باینصورت مطرح کنید مجبورم بیایم پشت تریبون مجلس و یک حرفهایی بزنم که شایسته نمی‌دانم و باینصورت ناقص است اگرآقای دکتر مصدق هم موضوع اختیارات را حل بکند می‌شود قبول کرد آن جلسه عمل نشد آقایان رفتند با آقای دکتر مصدق صحبت کردند راجع به موضوع اختیارات ایشان بکلی یادشان رفته بود که اصلا صحبتی از اختیارات شده بوده‌است گفته بودند که من از اختیارات یک (و) هم تغییرنمی‌دهم بعد آقایان پافشاری کردند برای گذراندن این گزارش هیئت هشت نفری از مجلس شورای ملی هر چه ما استدلال کردیم که این هیئت جنبه رسمی نداشته در جلسه خصوصی تعیین شده‌اند گزارشش هم مربوط به جلسه خصوصی است جهت ندارد در جلسه علنی مطرح شود و بهش رای گرفته شود موضوع این است که این اصرار برای یک چیزی است والا همانطور که عرض کردم این طرح بخودی خود نه هیچ چیزی را زیاد می‌کند نه هیچ چیزی را کم ولی در عمل یک معنی و تفسیری از تصویب این طرح باین صورت عاید خواهدشد که اگر گزارش به آن صورتیکه از اول پیش بینی کرده بودیم بود این معنی را نمی‌داد اما حالا این معنی رامی‌دهد حالا برای آقایان توضیح عرض می‌کنم. فرض کنید بین دو نفر اختلافاتی هست و هر کدام قائلند دیگری نسبت باو قصوریا تقصیرکرده این دو نفرمی آیند حکمیت امر را بجناب آقای نبوی واگذار می‌کنند ایشان هم برای اینکه اصلاح ذات البینی فرموده باشند و به کشمکش خاتمه داده باشند رای می‌دهند که من رسیدگی کردم البته ایشان اینطور تصور می‌کردند و خیال می‌کردند اینطور شده‌است رای می‌دهند که من رسیدگی کردم و بعد از مطالعه معلوم شد که چیزی نبوده و اینها سوءتفاهم بوده و الحمدالله رفع شد. مقدمه آن گزارش هیئت هشت نفری را که در این ماده واحده حذف شده‌است اگر آقایان بخوانند این معنی را می‌دهد که ما رسیدگی کردیم چیزی نبود (دکتر معظمی - مقدمه را ما قبول می‌کنیم میل دارید مقدمه را هم اضافه کنید) مقدمه بدون نتیجه که فایده ندارد مقصودم یادآوری این است که در مقدمه گفتیم بین طرفین سوءتفاهم بوده‌است والحمدالله رفع شده‌است حالا درذی المقدمه باید یک چیز راجع باینطرف باشد و یک چیزراجع به آن طرف که تا مقدمه باذی المقدمه تعادلش برقرار بشود ولی این تعادل برقرار نشده یعنی یکطرف را گرفتند و یک طرف را فراموش کردند چطور؟ در همان رای داوری فرضی که بنده نسبت بجناب آقای نبوی جسارتا عرض کردم ایشان رای می‌دهند که آقای زید مدعی است که عمرو نسبت به او تقصیرکرده و عمرو هم مدعی است که زید نسبت باو تقصیرکرده من رسیدگی کردم و دیدم سوءتفاهم بود عمرو تقصیر ندارد و زید هم تقصیر ندارد ضمنا آقای زید مبلغ پنجاه هزارریال به آقای عمرو بپردازد معنای این البته صورت ظاهر هیچ نیست ولی وقتی شما درست توجه کنید باین رای می‌بینید که این زیدی که بدون ذکر محکومیت البته داور خواهش کرده که این پنج هزار ریال را بپردازد بدون ذکر محکومیت ولی باید این ۵ هزار ریال را بپردازد هر کس که این را بخواند می‌فهمد که تقصیر با زید بوده برای اینکه دلیل نداشت که ایشان بگویند من رسیدگی کردم معلوم شد زید تقصیری نداشت عمرو هم تقصیری نداشت پس بچه حساب زید ۵ هزارریال بدهد بعمرو پس معلوم می‌شودکه زید یک نقصی در کارش بوده‌است قضیه این گزارش و این ماده واحده عینا همین است در آن مقدمه که نوشته شده بود و آقایان و جناب آقای دکتر معظمی فرمودند که ما قبول داریم اگر می‌خواهید اضافه کنید نوشته شده‌است که ما رسیدگی کردیم چیزی نبود و بطوریکه عرض کردم این مواد نه چیزی اضافه می‌کند نه چیزی کم می‌کند ولی در قضاوت اینطور به نظر می‌رسد که با این مواد یا شاه را محکوم کردیم یعنی شاه تقصیرکار بوده‌است ما رسیدگی کردیم ولی از لحاظ رو در بایستی و حفظ مقام سلطنت بروی خودمان نیاوردیم ولی اگر این (ولی) یک (ولی) دیگر هم دنباله اش راجع باختیارات بود این همان مطلبی بود که بنده عرض کردم ولی چون آنوقت حاضرنشدند و آن قسمت سلب اختیارات را حذف کردند باینصورت رای باین موضوع جنبه مخالفت یعنی جنبه محکوم کردن شاه را دارد و علت اصراری که نه تنها این آقایان دارند آقایان که البته باید اصرارداشته باشند و اصراری که توده ایها دارند از این جهت است کمونیستها یک اصرار فوق العاده‌ای برای تصویب این طرح دارند گو اینکه بازپرس اصلاح شده جناب آقای دکتر مصدق قرار صادرکرد که کمونیستها اشتراکی نیستند و توده ایها طرفدار قانون اساسی هستند این قرار را صادرکردند و یک قرار مفتضح تر دیگری که چند روز پیش توی روزنامه‌ها خواندم یک نفر را گرفته بودند که توی خیابان نوشته بود مرگ بر پسر رضا خان این را بردند آقای قاضی رسیدگی کرده و رای صادر کرده‌است که اولا رضا خان خیلی است و معلوم نیست که این نویسنده مقصودش کدام رضا خان بوده خیلی خوب بعد مسلما که مقصود از رضاخان رضاه شاه بوده او دارای پسرهای متعددهست و معلوم نیست که نویسنده دیوارمقصودش کدام یک از پسرهای رضاخان بوده و بنابراین توهین به مقام سلطنت نیست. این از کارهای دادگستری اصلاح شده‌است و این شعبده بازی منتظرخدمت کردن آن بازپرس و دادیار باندازه‌ای مفتضح و رسوا بود باندازه بچگانه بود که بچه‌ها هم خندیدند که فورا اینها را معلق کردند و فرستادند به محکمه انتظامی بعد هم دیدند بدکاری کردند با آن حرفهای سابقشان تناقض پیدا می‌کند چون قبلا هم وزیر دادگستری هم دادستان و هم سخنگوی دولت وزیر امورخارجه جور دیگری راجع به این موضوع صحبت کرده بودند و دیدند آبرویشان می‌رود بعد پریروز دیدیم که آقای وزیر دادگستری یک اظهاراتی کردند که این بازپرس که تحت تعقیب درآمده‌است برای این موضوع بوده‌است که یک پرونده زندانی داشته‌است و اهمال کرده و آن پرونده را مقدم نداشته و پرونده‌های دیگر را جلو انداخته‌است (پورسرتیپ – قرار خودشان را چه می‌گویند؟ خود آقای وزیر دادگستری قبلاهم چنین قراری صادرکرده‌اند) (میراشرافی - موقعی هم که خود ایشان رئیس شعبه ۲ دیوان کشور بودند قرارصادر کردند) بهرحال هر چه از این قرارها صادربشود ماهیت توده ایها بر کسی پوشیده نیست و علاقه‌ای که بقانون اساسی دارند برکسی پوشیده نیست کسانیکه به اصل قانون اساسی معتقد نیستند کتابها نوشته‌اند مقاله هانوشته‌اند باصلش معتمد نیستند حالا سنگهای ده منی برداشتند به سینه می‌زنند که (وا گزارش هشت نفر یا) چرا تصویب نمی‌کنید این گزارش را؟ این خائنین این جاسوسان این ماکدارها اینها نمی‌خواهند این گزارش راجع به چهار اصل قانون اساسی تصویب بشود جناب آقای میلانی جنابعالی که این همه راجع به اسلام می‌فرمایید این را من خواهش می‌کنم که امشب بروید فکر کنید ببینید چرا توده ایها دلشان می‌خواهد این گزارش تصویب بشود اگر غیر از تضعیف مقام سلطنت است مرا روشن بفرمایید اینجا نوشته‌اند که آقای مهاجر عضو حزب ایران است (مهندس حسیبی - از این چیزها خیلی می‌نویسند) این آقای علی اشرف مهاجر عضو هر کجا باشد اسباب افتخاراست حقیقتا کسی که یک همچو قراری صادر کند باعث افتخاراست (مهندس حسیبی – حتما عضو حزب شماست) نخیر قطعا عضو حزب ما نیست توی حزب ما از این افتخارات نیست (شمس قنات‌آبادی - مخبر اتحاد ملی با او مصاحبه کرده و گفته‌است که عضو حزب ایران است این روزنامه اتحاد ملی است) پس خواهش می‌کنم بگردید برای من پیدا کنید چون من فرصت پیدا کردنش را ندارم (آقای قنات‌آبادی روزنامه را جهت آقای دکتر بقایی فرستادند) عرض کنم مخبر اتحاد ملی سوال می‌کند از این بازپرس که عضو چه حزبی هست گفتم آیا عضو هیچ حزبی هستید گفت بلی پنج شش سال قبل در حزب ایران اسم ثبت کردم ولی کمتر رفته‌ام هنوز هم اسمم در آن حزب ثبت است یادم آمد چند روز قبل روزنامه جبهه آزادی ارگان رسمی حزب ایران در شماره ۱۸۳ مورخه ۳۰-۲-۳۲ راجع بصدور این رای چنین نوشته بود بازپرس جاسوس و نوکرمآب دادگستری با این عمل بزرگترین لطمه را به پرستیژ و اعتبار دادگستری ایران زد (مهندس زیرک‌زاده - پس مسلما بوده) نه از این تضادها در کار شما خیلی زیاداست (مهندس زیرک‌زاده – شما که اصلا تضاد ندارید) شما می‌آیید از جاسوس مارکدار حرف می‌زنید و بعد می‌آیید پشت تریبون می‌گویید دکتر فلاح آدم درستی است در صورتیکه مدارک جاسوسیش را خودتان هم دیده‌اید.

نایب رئیس - ده دقیقه از وقت شما مانده‌است

دکتر بقایی - عرض کنم کمونیست‌ها یکی از لحاظ اینکه این موضوع یک تضعیفی برای مقام سلطنت هست این جور سنگ تصویب این طرح را به سینه می‌زنند یعنی در سرمقاله‌های شهباز و یک شماره روزنامه مخفی مردم را هم دیدم که یک مطلبی نوشته بود خطاب به فراکسیون نهضت ملی که بگیرید بکشید این خائنین را این مرتجعین را این مستبدین را این مزدوران را له کنید زودتر این طرح هشت نفری را امضا کنید یک علت دیگری هم دارد و آن علت این است که می‌خواهند باب بشود که قانون اساسی در مجلس مطرح بشود باینصورت و این جواب این است که چرا ما این طرح را آن گزارش را امضا کردیم ولی الان روی این داریم مخالفت می‌کنیم. الان بنده روی یک کاغذی می‌نویسم لااله الاالله محمد رسول الله و می‌فرستم پیش آقایان پای این کاغذ را امضا می‌فرمایید یا خیر؟ (جلالی - تا نویسنده کی باشد؟) لااله الاالله که تفسیر و شرحی ندارد هر کس بنویسد پایش را امضا می‌کنید مگر اینکه دولت به بعضی‌ها بگوید امضا نکنند کما اینکه راجع به موضوع مشروبات الکلی کسانیکه سنگ به سینه می‌زدند رای دادند که ششماه دیگر مباح باشد (پارسا- آقا توهین به نمایندگان محترم نفرمایید) (میلانی – ما تجویز مشروب نمیکینم این چه عبارتی است؟ چرا توهین می‌کنید) نمی‌گوییم مشروب را تجویز می‌کنید گفتم آن طرح را وقتی که معلوم شد که می‌خواهند ششماه دیگر ادامه داشته باشد معنیش این است که رای می‌دهند که ششماه دیگر هم مشروب فروشیها باز باشد (مهندس حسیبی – شما که نمی‌خوردید و دیگر هم نمی‌خورید) صحبت من نیست (حسیبی - دلسوزی شما را می‌خواهم بگویم) من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش (مهندس حسیبی - دلسوزی را می‌گویم) من تاریخچه رامی‌گویم ولی یادآوری صحبتهای گذشته برای بعضیها خیلی دردناک است مقصود بنده این نبود اگر یک کسی هرکجا روی کاغذ بنویسند لااله الا الله محمد رسول الله هر مسلمانی زیر این را امضا می‌کند ولی اگر بگویند که آقا بیایید این را طرح کنید در مجلس و رای بدهید (پارسا- خیلی ببخشید قربان شما خودتان امضا فرمودید و تاییدش را از مجلس خواستید) آقای پارسا بعد بیایید جواب بدهید چرا توی حرف من می‌دوید من خیلی متاسفم که آقایان این سیاست را بکار می‌برند که من هی مقدمه می‌چینم و وقتیکه می‌خواهم نتیجه بگیرم می‌ترسند که رسوا بشوند می‌دوند توی حرف من شما نمی‌فهمید که وقتیکه یک ناطق مقدمه چید و می‌خواهد نتیجه بگیرد نباید توی حرفش دوید این حقیقتا شرم‌آور است نمی‌گذارند روشن شود (میراشرافی - این مال نفت ترکیه‌است که می‌خواهند معامله بکنند می‌خواهند دلالی این نفت را بکنند که این جوشها را می‌زنند) چیز عجیبی است این حقیقتا شرم آوراست که نمی‌خواهند بگذارند صحبت بکنم. عرض کنم گفتم یک مطلب بدیهی و مسلم برای هر مسلمان یعنی تکبیر و شهادت را هر مسلمانی پایش را امضا می‌کند ولی هر مسلمانی اجازه نمی‌دهد که این به رای گذاشته شود.

هیچ مسلمان فهمیده‌ای این اجازه را نمی‌دهد که این به رای گذاشته شدن یعنی حتی اگر ردش یا تصویبش مسلم باشد که این را نیست رای دو طرف دارد وقتی که یک مطلب را به رای می‌گذارند یعنی این مطلب ممکن است صحیح باشد ممکن است مورد تصویب واقع نشود یا موردتصویب واقع بشود یک مسلمان هرگز اجازه نمی‌دهد که بکلمه لااله الا الله رای بگیرند. بنده پیشنهادمی‌کنم راجع به صحبت کلمه لااله الاالله جز مسلم است قابل برای گذاشتن نیست ولی یک چیزی هست که قابل برای گذاشتن است آن تفسیراست چون ممکن است رازی یک آیه‌ای را یک طور تفسیر کرده باشد و بخاری یک طور دیگری تفسیرکرده باشد این را ممکن است از حاجات علم از کسانی که وارد هستند بروند رایشان را بپرسند و بخواهند که نظر شما صحیح بخاری درست نوشته یا تفسیر رازی؟ این مملکت اگر این دو ماده واحده بصورت تفسیر بود طرحش هیچ مانعی نداشت ۱۵ نفر ۱۸ نفر ۵۰ نفر از نمایندگان می‌آیند برای یک اصل قانون اساسی یک تفسیری پیشنهاد می‌کنند نظر این است که این ماده اینطور تفسیر شود و البته به اصطلاح جز حقوق مجلس شورای ملی است (مدرس - مختصات متشکرم جز مختصات مجلس شورای ملی است ممکن است وقتی این طرح شد اکثریت رای بدهند که این تفسیر صحیح بوده‌است تصویب می‌شود ممکن است بگویند شما که این را امضا کرده‌اید غلط بوده این رد می‌شود در صورتیکه رد بشود یا تصویب بشود باصل آن ماده خللی وارد نمی‌آید و این نکته را خواهش می‌کنم هم درست توجه بفرمایید که اگر یک تفسیری به رای گذاشته شد چه قبول بشود و چه رد بشود خللی باصل وارد نمی‌آید حالا اگر آمدیم راجع بیک اصلی خودش را به رای گذاشتیم یک وقتی هست که یک تفسیری از کلمه لااله الاالله را به رای بگذاریم این اگر رد شد اصلا صورت ندارد صورت پذیرنیست این موضوع هم عینا همان است یعنی عبارات قانون اساسی را ما پشت سر هم ردیف کردیم نظر باینکه مطابق اصل ۷۷ متمم قانون اساسی نظر باینکه مطابق فلان اصل تمام عباراتی را نوشتیم که اینطوراست آقایان چیزی خارج از قانون اساسی در این ماده نوشته نشده و از قانون اساسی چیزی خارج نیست حالا آمدیم این ماده واحده رد شد یعنی مجلس شورای ملی ایراد چهار اصل از قانون اساسی را مردود شناخته است؟ این نکته را خواهش می‌کنم درست توجه کنید (دکتر کیان - هیچ همچو معنایی ندارد) چرا معنی دارد شما نمی‌خواهید متوجه بشوید (دکتر کیان – ما صلاحیت برای رد این اصول نداریم) من هم همین را می‌خواهم بگویم و چون مجلس شورای ملی قائم به قانون اساسی است خودش حق اظهار نظر حق اضافه کردن و کسر کردن قانون اساسی را ندارد ما اینجا بعنوان قانون اساسی نماینده شده‌ایم آمده‌ایم توی این مجلس و نمی‌توانیم بگوییم اصل دوم قانون اساسی خطاست یا اصل ۱۵ متمم قانون اساسی نباید باشد یا یک اصل ۷۹ هم ما اضافه می‌کنیم نه حق حذف داریم و نه حق اضافه چون ما چنین حقی نداریم این موضوع قابل طرح نیست چون اگر تصویب شود چی تصویب شده بله؟ اگراین موضوع تصویب بشود چی تصویب شده؟ اگرتصویب بشودآن چیزی تصویب شده‌است که ما هم بآن معتقدیم چون به آن قسم خورده‌ایم یعنی چهار اصل قانون اساسی تصویب شده اما اگرآمدیم رد شد چه می‌شود؟ آخر این طرح به رای گذاشته می‌شود برای اینکه یا تصویب بشود و یا رد. اگر آمدیم و رد شد آنوقت مجلس یک کاری کرده‌است که صحیح نیست حالا ممکن است آقایان بگویند خوب حالا پس شما همه رای بدهید که تصویب بشود اینهم صحیح نیست برای اینکه یک سابقه‌ای می‌شود برای اینکه هر مطلب خلاف حقیقت و قانون اساسی را که یک فراکسیون بخواهد حالا برای دوره‌های دیگری که ممکن است باشند و بخواهند یک اصل قانون اساسی را بگذارند به رای یک چیز بدی را هم بگذارند بدنبالش و این راهم بدنبالش بگویند که آقا اگر رای ندهی قانون اساسی لق شده پس باید رای بدهید و آن مطلب هم به دنبالش است رای داده شده والا همانطوری که عرض کردم در عبارات این طرح هیچ مطلب خلافی نیست هیچ مطلب غلطی نیست تمام مطالبی که اینجا نوشته شده صحیح است بنده یکدفعه دیگر هم پایش را توی این مجلس امضا می‌کنم ملاحظه می‌فرمایید؟ (مهندس حسیبی - عمل لغو) ولی لغوتر از به رای گذاشتن این موضوع نیست عمل لغو این است که این موضوع را به رای بگذاریم یعنی درست مثل این است که حضرت محمد بن عبدالله پیغمبر اسلام هست یا نیست این قابل به رای گرفتن نیست حالا ما بگوییم نظر باینکه ما موحد هستیم نظر باینکه ما مسلمان هستیم نظر باینکه محمدبن عبدالله در فلان تاریخ به پیغمبری مبعوث شد امضا کنندگان این طرح ایشان را به سمت پیغمبر اسلام می‌شناسیم این طرح عینا مثل این است این نوشتنش توی تاریخ کاملا صحیح است همه هم معتقدهستند تمام مسلمین هم ایشان را پیغمبر مبعوث و حق میداینم ولی این موضوعی نیست که به رای گذاشته شود و من در آخر عرایض خودم خیلی متشکرم از اظهار لطفی که آقایان کردند برای اصغاء عرایض بنده و یک مطلبی هم که اینجا یادداشت نشده بود و فراموش کردم بگویم موضوع سیاست دولت است در موارد مختلف که یکی از دوستان تذکر دادند گاهی موازنه منفی می‌شود گاهی موازنه مثبت داریم خیلی تماشایی است یعنی یک وقتی توده ایها را می‌گیرند و چند تا انگلیسی را هم می‌گیرند مثل آن شاهرخ و ناوارا بعد توده ایها را ول می‌کنند و آنها را هم مرخصشان می‌کنند این از لحاظ موازنه مثبتی که دولت دارد یک نکته قابل توجهی بود و یک موضوع دیگری هم...

نایب رئیس - آقای دکتر بقایی وقت جنابعالی تمام شد اگر دو سه دقیقه دیگر وقت لازم دارید بفرمایید.

دکتر بقایی – دو سه دقیقه بیشتر وقت نمی‌خواهد یک موضوع دیگری هم که می‌خواستم حضور آقایان عرض کنم در تایید عرایض اولیه خودم آن جلسات اولی که مجلس بعلت کشمکش روی همین طرح تشکیل نشد متاسفانه آن ماده واحده‌ای که ما پیشنهاد کرده بودیم متنش پهلوی من نیست آقای قنات‌آبادی پهلوی شما هست؟ (قنات‌آبادی- عقبم نیست) ما یک ماده واحده‌ای پیشنهاد کردیم که رای اعتماد به دولت آقای دکتر مصدق را تایید کردیم موضوع شاه را هم تایید کردیم خلاصه یک ماده واحده‌ای تهیه کردیم که هم رای اعتماد به دکتر مصدق را تایید کرده بودیم هم وفاداری به قسمی که بحفظ مقام سلطنت خورده بودیم این طرح بامضای عده زیادی هم رسید حالا اگر اشتباه نکرده باشم توی روزنامه‌ها نوشته نشده حالا بنده جزئیاتش یادم رفته از طرف یکعده از سران محترم فراکسیون نهضت ملی نگذاشتند که این جلسه تشکیل بشود در صورتیکه همه اینها توی آن طرح هم بوده فقط برای اینکه اسم شاه تویش بود ولی این را فراموش نفرمایید بفرض اینکه شما اکثریت دارید و می‌توانید این طرح را تصویب کنید ما همه مان اینجا قسم خورده‌ایم برای حفظ مقام سلطنت (صحیح است) و خوشترمان می‌آید که توی خانه خودمان باشیم با همین وضعیتی هم که داریم باشیم تا یک غلام یحیای بسیار خوب تحصیلکرده از ماورای مرز بیاید بر ما حکومت بکند که البته یک مجلسی هم پیدا خواهدشد که رای بدهد که او ایرانی الاصل است همانطوریکه آن مردکه روسی کی بود که رفت به لهستان و مجلس لهستان هم رای داد که او لهستانی الاصل است (دکتر کیان - واسیلوسکی) واسیلوسکی این جریان را بنده تصورمی‌کنم اگر آقایان توجه بفرمایند و بگذارند بهمین ترتیب خاتمه داده شود و رای بدهند و بهمین که گفته شد اکتفا شود گمان می‌کنم بصلاح طرفین باشد بنده بعدا پیشنهاد خروج از دستور خواهم داد راجع به این موضوع چون می‌دانید لجاجت خوب نیست و امیدواریم که آقایان توجه کنند که این موضوع را ما از دستور خارج کنیم و بگذاریم باشد برای یک موقع بهتری چون وقتی که یک نقشه‌ای خوانده شد و کشف شد هرچه اصرار کنند دیگر نتیجه‌ای نخواهد داشت.

منبع