سخنان حائریزاده نماینده مجلس شورای ملی در انتقاد به سیاستهای محمد مصدق و نداشتن اعتماد به وی ۲۹ اردیبهشت ۱۳۳۲
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هفدهم | روز رستاخیز ملی ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ | مذاکرات مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری هفدهم |
حائریزاده - من سعی دارم که حتی الامکان کمتروقت آقایان و رفقارا درنطق قبل ازدستور مشغول کنم ولی حوادث و اوضاع و سم پاشیهایی که شدهاست من را مجبورکرد که وقت آقایان را بگیرم درمجلس سه موضوع من را من باید توضیح بدهم هرقسمتی که شد امروز صحبت میکنم و اگر نشد آقایان اجازه میدهند بعدها صحبت میکنم یک موضوع چون خیلی ازمن پرسیده میشود که چراسلب اعتماد از دولت آقای دکتر مصدق نمودهای این یک موضوع است که باید در اطراف این من یکقدری توضیحات بدهم که دکتر مصدق ارتباطی که ما با هم در سیاست پیداکردیم روی چه اصولی بودچه شد که آمد؟ اشتباهات او در سیاست چه بود؟ موافقت یاسکوت من روی چه بود؟ و مخالفت شدید من اخیرا روی چه موضوعی است این باید در اطرافش قدری صحبت شود یک موضوع دیگر هم برای این است که چرا در۲۷ فروردین ما مهاجرت کردیم و موجبات تعطیل موقت مجلس را فراهم کردیم یکی اینکه چرا دو مرتبه آمدیم و مشغول شدیم برای انجام وظیفه این سه چیز است که باید در اطرافش صحبت شود من خیلی نمیخواهم سیرقهقرایی بکنم و سوابق قبل از ۱۳۲۹ جناب دکتر مصدق را صحبت کنم چون بدیهی است که جناب دکتر مصدق از یک فامیل خیلی قدیمی هستند مادرشان از قاجار پدرشان هم از مستوفیهای مملکت و در دربار مظفرالدین شاه ایشان آنجا تربیت شدهاند و بزرگ شدهاند و بعد هم وارد خدمت استیفاء شد حالا فرامینی که صحبتها هست در اطرافش من مدارکی موجود ندارم و پروندههایش را هم مسلما دولت در اختیار ما نمیگذارد و راجع به آن فرامین که راست یا دروغ میگفتند ساخته شده وارد آن موضوع نمیشوم آنها مشمول مرورزمان شده من وارد آنها نمیشوم چیزی که خود من وارد این جریان شدم موقع جنگ بین المللی اول چون من بچه بودم ولی یک آدم تسلیم و مطیع و راحتی نبودم (رفیع - مثل حالا) (خنده نمایندگان) بدتر از حالا بودم در آن موقع قوای انگلستان که برای جنگ آمده بود بایران و مهاجرت پیش آمد کرد و مجلس ایران درنتیجه مهاجرت تعطیل شد بودن من را درجنوب به صلاح قوای انگلیس تشخیص ندادند حالا اسمش را تبعید میگذارید اسمش را احضار میگذارید آمدم در طهران و درتهران هم سرگردان و بلاتکلیف تا موقعی که انقلاب روسیه پیش آمد و اوضاع صورت دیگری پیداکرد من توانستم دو مرتبه برگردم به یزد با اینکه من رئیس طایفه و ایل و عشیرهای نبودم که بگویند ایل قشقایی اردو کشیده - من بودم و زبانم مطالبی را که میفهمیدم محافظه کاری نمیکردم و با مردم میگفتم این به مصلحت انگلیسها نبود من تبعیدی دربدر در تهران سرگردان بودم پرونده وزارت کشورشاهد این مدعاست آقای عدل الملک دادگر در آن موقع معاون وزارت کشوربودند من را احضارکردند و من آنجا گفتم که آخر من را چرا احضارکردهاید؟ چه فرمایشی دارید فرمودند که بله حوادث ایران که در داخله اتفاق میافتد ممکن است در خارج برای خارجیها زحمت درست کند برای اینکه چنین مزاحمتی ایجاد نشود ما مصلحت دیدیم که بیایید تهران - و در همان موقع که ما سرگردان بودیم جناب دکتر مصدق وارد ایران شد به فارس که رسیدند استاندار فارس شدند بنده تعبید و سرگردان ولی ایشان طرف اعتماد حکومت و دولتی که آن روز فرمانفرمای جهان بود و انگلستان بود بودند و استاندار فارس شدند کودتا پیش آمد کرد کودتا را قرار بود داییزاده ایشان نصرت الدوله بکنند حوادث در این میانه بازی کرد آقا سیدضیاء الدین کرد جناب قنسول انگلیس تلگراف کرد بدولت وقت که جناب دکتر مصدق خیلی خوب رفتارکردند در فارس خوب است که دولت مرکزی بایشان اطمینان بدهد که نگران نباشند این را که عرض میکنم در این مجلس چون تلگرافش راخوانده بودند من عرض میکنم و اسنادش هست در پروندههای مجلس ایشان از حکومت مرکزی اطمینان پیدا نکردند تشریف بردند بختیاری منزل سردار محتشم بختیاری حکومت سید یک چند روزی بیشتر دوام پیدا نکرد و سقوط کرد آن روز سیاستی غیر از سیاست انگلستان در ایران نبود تمام انتخابات تمام بگیر و ببندها تمام ماموریتها در سایه تقویت آن مقام غیرصالح بود دولتی که تشکیل شد در طهران جناب دکتر در بختیاری تشریف داشتند ولی طرف اعتماد کامل بودند در غیاب ایشان ایشان را بعنوان وزارت دارایی تعیین کردند و دعوتشان کردند به تهران اینها عدله ایست که سوابق ایشان و وضعیت ایشان نسبت به سیاست اجنبی از چه قراربوده ولی یک نوکراجنبی دیگری پیداشد که همه را کوبید آن رئیس قزاق بود که آمد و تهران را قبضه کرد و همه را کوبید چه نوکرهای ارباب خودش را چه مخالفین آنها را جناب دکتر مصدق در دوره رضاخانی مطرود واقع شدند ولی البته خدای ایران خدای ایشان خدای رضاخان سلامتی ایشان را تامین کرد و تا بحال این ذخیره برای ما ماند و من مطمئن شدم که این مملکتی که مثل سایر ممالک شرقی اجنبیها در آنجا فرمانفرما بودند اشخاصی که از سیاست شوم اجنبی صدمه دیدهاند حس انتقامی در آنها تولید شده و برای مبارزه با اجنبی ساعد و جاهی هستند و میتوان به آنها صد در صد اعتمادکرد حقیقتا جناب دکتر مصدق برای اینکه اقلیت تخریبی در مجلس باشد وجودش بسیارمفید بود و من در انتخابات و من در انتخابات فعالیت بسیارکردم مردم تهران کوشش کردند خود ایشان کنفرانسها دادند تا موفق شدیم آمدیم باین مجلس حمایتها و علاقه مندی من نسبت به جناب دکتر مصدق از نظر نمایندگی اقلیت و انتقاد از دستگاه حکومت بوده و حالا هم هست اگر سنشان مقتضی باشد حالا هم معتقدم که یک وکیل انتقادی تخریبی خوبی هستند در مجلس این را حالا هم درباره ایشان معتقدم اما موضوع نفت من وارد آن کشمکشهای سی سال پیش نمیشوم که در مجلس نطق من هست کشمکشهایی که با کمپانی دارسی داشتیم منتهی قدرت انگلستان مافوق این حرفها بود ما یک چیزی میگفتیم خنده میکردند و مسخره میکردند در دوره چهاردهم مجلس بنده در مجلس نبودم در خارج که روزنامهها را میخواندم یک طرحی جناب دکتر به مجلس داده بودند که در امتیاز بخارجی هیچ دولتی حق ندارد وارد مذاکره بشود بعقیده من آن طرح را اگر آقایان مطالعه بفرمایند که صورت قانون بخودش گرفته ازجنبه انشاء املاء و معنی خیلی ساده نیست آن چیزی راه قوامالسلطنه در آخر آن قانونی که از مجلس گذشت موافقت کرد که حساب کمپانی هم رسیدگی شود در این چیزی که مفهم این معنی باشد نبوده و فقط برای جلوگرفتن روسها مفید بوده حالا چه اشخاصی ذینفع بودند و در کجا تنظیم شده یک اخباری بمن رسیده که چون مدرکی در دست ندارم در اطراف آن نمیخواهم صحبت بکنم که مذاکره کردهاند که این طرح آقا سیدضیاء الدین بدهد به مجلس یا جناب دکتر مصدق مصلحت دانستند که آقای دکتر مصدق بدهد طرزانشا و عبارت آن طرح ترجمه یک طرح خارجی است و کسانی که اطلاع دارند میدانند که ترجمهاست. انشانیست این طرح در مجلس مطرح میشود رحیمیان نامی در مجلس بود که وکیل قوچان بوده و یکی از وکلایی بود که در دوره ۱۵ همکار ما بود او طرحی حاضرمیکند و در همان موقعی که ایشان این طرح را میدهند برای الغای قرارداد انگلیسها. ایشان گویا میگویند قرارداد است ولی توافق طرفین قابل الغاء نیست این موضوع مسکوت میماند و دوره پانزده جناب دکتر در مجلس تشریف نداشتند کسانی که در مجلس بودند بعضی معنا کمک کردند بعضی علنا مبارزه کردند در کار نفت جناب دکتر دراین صف نبودند ایشان بیرون تشریف داشتند آقای مکی بود این آقای دکتر بقایی بود عبدالقدیرآزاد بود یک عدهای بودند و آن ساعات خطرناک و آن روزهایی که خداوند برای هیچ ایرانی وجود نیاورد که ما امید بهیچ چیز نداشتیم غیر از فضل خداوندی و آن مبارزه با کمپانی شروع شد دوستان خیلی نزدیک ما بما با نظرترحم نگاه میکردند که شماخودتان با پای خودتان به مسلخ میروید با این عملی که انجام میدهید اراده خداوندی همت ملت ایران مخصوصا مردم تهران موجب شد که آن عملی که در آن چند روز آخر مجلس راجع به مبارزه نفت و انگلستان در مجلس شروع شد و آن روز انگلستان نقشه اش شکست خورد عملی نشد و همینطور راکد ماند حوادث دنیا هم به ملت ایران کمک کرد و اوضاع رابرای انگلستان تیره و تار کرد پس از این که ما را حبس کردند و انتخابات صندوقش را عوض کردند دو مرتبه تجدید کردند انتخابات را جناب دکتر در آن جریانها هیچ وارد نبود بقول آقای شمس قناتآبادی کسانی که آن روز همه را اجنبی و اجنبی پرست و دشمن ایران میدانستند همانها خودشان مسبب این اصلاحات هستند افتخارشان این بود که نطقهایی را که در مجلس ماها کرده بودیم چاپ و منتشرکنند امروزهم ماها جزو نامحرمها هستیم و کسانیکه بعقیده من جناج چپ انگلستان هستند ماشین را دارند میچرخانند این عقیده من است و خدا کند اشتباه کرده باشم موقعی که ما با جناب دکتر مصدق در مجلس شروع به همکاری کردیم اختلاف سلیقه از قدیم باایشان بود لازم هم نیست دو نفر در تمام مسائل باهمدیگر توافق داشته باشند.
نایب رئیس - وقت جنابعالی تمام شدهاست آقای حائریزاده
حائریزاده - من خیلی مطلب دارم اگر آقایان اجازه میدهند حالا صحبت میکنم اجازه نمیدهند یک وقت دیگر صحبت میکنم من این حرفها را پشت این تریبون اگر زنده ماندم باید بگویم تا ملت ایران و دنیا روشن بشوند که این آتش از کجا شعله گرفته آن شیاطین و مخربین مملکت چه اشخاصی هستند اینها را باید بشناسند من وظیفهام را باید انجام بدهم اگر حالا اجازه میدهند حالاعرض میکنم والا بعد...
نایب رئیس - چقدروقت میخواهید؟
حائریزاده - من نیمساعت میخواهم اگراجازه بدهند
نایب رئیس - آقایانی که موافقند تا نیمساعت آقای حائریزاده ادامه بدهند به صحبت قیام بفرمایند(اکثربرخاستند) تصویب شد. بفرمایید
حائریزاده - عرض کنم در موضوع نفت ما جلسات زیادی تشکیل دادیم آن جلسات مرتب بود از افرادی که در مجلس بعنوان نمایندگی آمده بودند یا رفقایی که بنام جبهه ملی در خارج بودند و در مجلس وارد نشده بودند. آن مجلسهای ما صورت مجالسی نداشت ولی خوشبختانه همه شان حی و حاضرند و شاهد واقعه هستند. در آنجاهم اختلاف سلیقه خیلی بود برای طرز کوتاه کردن دست انگلستان جناب دکتر معتقد بودند که قرارداد۱۹۳۳ که به اکراه و اجبار تهیه و تنظیم شده بود برفرض ما موفق بشویم و آنرا ملغی کنیم قرارداد ۱۹۰۱ دارسی بقوت خودش باقی است و ۶۰ تا ۶۰ سال یعنی ۱۹۶۱ این استثمار و بهره برداری را انگلستان خواهد داشت استدلالی که من علیه ایشان میکردم این بود که یک قراردادی با توافق طرفین لغوشده طرفین توافق کردهاند موضوعی دیگر برای این قرارداد باقی نمانده ما وقتی بدنیا اعلام کردیم که قرارداد ۱۹۳۳ باکره و اجبار و فشار و حکومت قلدری رضاخانی بوده موضوعی دیگر برای قرارداد باقی نخواهد ماند باید حساب کمپانی از ۱۹۰۱ تا ۱۹۳۳ طبق قرارداد دارسی تصفیه شود و از ۱۹۳۳ به بعد باید یک حق العملی برای مباشرینی که نفط ایران را استخراج و تصفیه میکردند در دنیا میفروختند ما قائل شویم بیشتربه آنها نمیتوانیم حقی بدهیم و اگر وارد این حساب بشویم میلیاردها ما طلب داریم از انگلستان حقوق ایران را غصب کرده برده ما طلب داریم باید بگیریم این بحث خیلی طول کشید تا وقتیکه مذاکره شد که باید اصل دیگری را که خود دولت انگلستان دولت کارگری در مملکت خودش عمل کردهاست ما این اصل را اتخاذ بکنیم تا از پیچ و تاب محاکم بین المللی و اصول حقوقی نجات پیداکنیم و آن اصل ملی شدن نفط است و میگوییم گذشته هرچه بوده صحیح یا غلط میگوییم امروز احتیاجات ملی ایران بما اجازه میدهد که اکتشاف و استخراج نفط را بطور ملی خودمان اداره کنیم سر فرمهایی که به چه فرم بیرون بیاید بحث و انتقاد شد من نظرم هست اولین مجلسی که این مطالب بروی کاغذ آمد در منزل آقای نریمان بود با حضور حضرت آیت الله کاشانی و سایر رفقایی که در آن موقع با ما رفیق بودنددراین موضوع طرح ملی شدن مطرح شد و روی کاغذ آمد جناب دکتر این را محتاج مطالعه دانستند که موافقت کنند و بعد از چندی ایشان هم موافق شدند ولی در آن جلسه موافقت نکردند این هم برای طرز ملی شدن تهیه شد یکی از فرمها فرمی بود که باید اسمش را گذاشت فرمی که من تهیه کرده بودم البته من تنها که تهیه نکردهام با رفقا مشورت میکردم و حسن و قبحش را میسنجیدیم ولی عبارتش را من تهیه کرده بودم (مهندس حسیبی – با کی مشاوره میکردید؟) با کسی که بعد پشیمان شد و گفت عجالتا مسکوت میگذاریم این طرح تهیه شد برای این طرح دو سه موضوع در نظر ما بود یکی کوتاه کردن دست انگلستان بود از ایران که قدم اول فکرما بود دوم این است که ملت ایران از منابع نفتی بهره مند بشود نه این که در دروازه نفت را ببندیم بگوییم ما نفت نداریم نظر ما این بود مردم ایران از این منابع ثروت استفاده بکنند و دست انگلستان هم کوتاه بشود و یک موضوع دیگری که طرف توجه من بود این بود که نفت را در ایران فقط جنبه اقتصادیش مورد توجه ما باشد جنبه سیاسیش را در ایران بکشیم که ایران بواسطه نفت ملعبه سیاستهای خارجی نباشد تا هر روز یک مشتی به مغز این ایرانی ضعیف از طرف دولت قوی کوبیده شود حفظ بیطرفی ملت ایران شده باشد یکی دیگر فکر من این بود که ما تمام ملل روی زمین را که مشتری نفت ما هستند به آنها از این نمد کلاهی بدهیم که آنها با ما کمک باشند نه کمک انگلستان بدیهی است یک ضعیف و قوی وقتی باهم کشمکش میکنند عدالت دنیا هنوز به آن درجهای نرسیدهاست که درست قوی و ضعیف را در یک کپه ترازو بسنجد آن قوی وسایل دارد استدلال میکند تهیه اسباب میکند هو و جنجال میکند رادیو دستش است تبلیغات میکند همه جور وسیله دارد ممالک قوی را هم سهیم بکنیم تا از دست انگلستان نجات پیداکنیم این طرح من مشعراین معنی بود (بعدعبارتش را برای آقایان قرائت میکنم) که ما اکتشاف و استخراج نفت را به طریق ملی اداره بکنیم حق ندهیم به کمپانیهای اجنبی که در کوهها و دشت و بیابان و شهرهای ما بعنوان اکتشاف یله و رها باشند و باسم نفت هزار جور جنایت و جاسوسی را انجام بدهند ما دست اینها را ببندیم و همچنین استخراج نفت یک موقعی در دنیا حوادثی پیش آمد میکند که مصلحت ایران نیست نفتش را بفروشد بتوانیم این شیر نفت را ببندیم اکتشاف و استخراجش تحت اختیار دولت که نماینده ملت ایران است باشد سایرعملیات نفتی از قبیل تصفیه و حمل و نقل خرید و فروش تمام کارها صد رشته کار دارد کمپانیهای مختلفی برای این کارها تشکیل بشود که نصف سهامش مال ایران باشد و نصف سهامش را هم همه ملل روی زمین حق داشته باشند خریداری بکنند سهامش هم البته با اسم باشد غیرقابل انتقال باشد و هیچ ملت و مملکتی بیش از عشر از سهام را حق نداشته باشند مالک بشود ملیت آن ممالکی هم که سهام را میخرند مجلس ایران تصدیق بکند نه اینکه پنج حکومتی که توی شکم حکومت انگلستان است یا مللی که توی شکم حکومت اتحاد جماهیر شوروی است باسامی مختلف این سهام را بخرند و ما بهمان دردی که در مسئله شیلات گرفتار بودیم گرفتاربشویم این پیش بینیها را من در موقع تنظیم آن طرح کرده بودم این طرح عبارتست از:
- ۱- مجلس شورای ملی دولت رامکلف میسازد کلیه عملیات اکتشاف و استخراج نفت را در تمام ایران خودعهده دارشده به طریق صنعت ملی اداره نماید.
- ۲- در اجرای ماده ۱ دولت مکلف است به عملیات متکی به قراردادهای غیرقانونی ۱۹۰۱ و ۱۹۳۳ کلا خاتمه دهد.
- ۳- دولت اجازه دارد برای حمل و نقل و لوله کشی و تصفیه و سایر عملیات فنی و تجاری و غیره اعم از بری و بحری و هوایی داخلی و خارجی شرکتهایی تشکیل دهد که اقلا نصف سهام بااسم آن متعلق به دولت ایران بوده و بقیه سهام با اسم را سایر ممالک خریدار نفت میتوانند مالک شوند مشروط براینکه هیچیک از ممالک و اتباع آنها رویهمرفته حق مالکیت بیش از عشر سهام را نداشته باشند و مجلس شورای ملی قبلا موافقت با واگذاری سهام بهریک ازممالک خریدار و اتباع آنها نموده باشد
این طرح را بنده تقدیم کردم جناب دکتر مصدق امضایشان پای این طرح هست. دکتر شایگان. آزاد. اللهیار صالح. دکتر بقایی کرمانی. دکتر بقایی تاریخ هم گذاشتهاست ۳۰-۹-۲۹ که این معلوم میکند این طرح قبل از کشته شدن رزم آرا تهیه شدهاست و این طرح را ما نتوانستیم به ۱۵ امضا درمجلس برسانیم زیرا مجلس آنروزهم شبیه مجلس امروز مرعوب از حکومت وقت بود و ما نتوانستیم این کار را انجام بدهیم این ماند این طرح و بعضی از آقایان رفقا هم که اول در تنظیم این طرح با آنهامشورت شد موافقت فرمودند بعد یکی از آقایان گفت که شما دست انگلستان را میل دارید کوتاه کنید و ممالک دیگر را وارد ایران کنید آنهم پشیمان شد و حرفش را مسکوت گذاشت در صورتی که من معتقدم ایران نمیتواند مثل چین قدیم حصار دور خودش بکشد ما باید با تمام ممالک روی زمین روابط حسنه داشته باشیم روابط اقتصادی داشته باشیم روابط فرهنگی داشته باشیم ما باید با دنیای امروز با هم همکاری بکنیم و ملعبه هیچ یک از این دول و ممالک نباید باشیم با هیچیک از این دول و ممالک هم ستیز نباید بکنیم ما باید وضعیت ایران را یک وضعیت بیطرف که مقید باشد وجود ایران آبادی ایران برای تمام ملل روی زمین درست کنیم (نریمان - مداخله هم نباید بهشان بدهیم) ما دخالت بهیچ دولت و مملکتی نباید بدهیم ولی دروازه را بروی هیچ دولتی نباید ببندیم ما وقتی اجازه دادیم که روسها اینجا مریضخانه داشته باشند اجازه دادیم انگلستان در اینجا مریض خانه داشته باشد اگر افغانستان و هندوستان هم اجازه خواستند مریضخانه داشته باشند باید بهشان اجازه بدهیم ما باید همه ممالک را بچشم واحد ببینیم سیاست بیطرفی را همیشه در نظرداشته باشیم و کاملا رعایت کنیم حیات ایران روی سیاست بیطرفی است ما جنبه اقتصادی نفت را باید شکلی تامین کنیم که ملت ایران منتفع بشود نه اینکه وعدههای دروغی به مردم ایران بدهیم که اگر یک روز دیرتر این طرح بگذرد روزی سیصد هزار لیره ضرراست دوسال گذشتهاست غیر از دردسر کاری عاید ما نشده برای اینکه با یک سلیقه خوب نبوده با یک ایادی فاسد مرموزی به لباس دوستی وارد مغز مصدق شدند و پا را از آن خط سیری که درپیش گرفته بودیم که وحدت ملت ایران و ایجاد اختلاف بین کمپانیهای نفتی و نفت جنوب بود از آن محور ما را منحرف کردند امروزه در ایران رویهای حکومت اتخاذکرده که برادر با برادر پدر با پسر زارع با مالک مالک و مستاجر تمام طبقات را هم با یکدیگر خونی کرده.
آن وحدتی را که ما ایجادکرده بودیم یعنی خود ملت ایران هوش و فراست و استعدادش فهمیده بود که در سایه وحدت میتواند در مقابل اجانب ایستادگی بکند آن روزهایی که ما در محبس تهران بودیم دسته دسته مردم را میاوردند در محبس آنجا این شکنجههایی که من امروز میشنوم نبود و امروز نشنیده بودم در مجلس ولی امروزمی شنوم وقتی مرخصشان میکردند که بروند من فراموش نمیکنم من آنجا توی مریضخانه خوابیده بودم آنها پشت پنجره گریه میکردند که ما شما را اینجا گذاشتهایم کجا برویم من میگفتم موقع مبارزه انتخاباتی است باید بروید جهادکنید ما که دستمان نمیرسد اینجا خوابیدهایم شما بروید مبارزه خودتان را ادامه بدهید مردم با یک ایمانی با یک وحدتی از تمام طبقات برای مبارزه با اجنبی کنفس الواحد قیام کردن کوشش کردند حالا ممکن است ما اشتباه کرده بودیم دکتر مصدق را با آن سوابقی که داشت گفتیم که فشار دوره دیکتاتوری را دیدهاست نطقها و بیاناتی را که در مجلس دارد پیرمرد مجربی است از وجود او بنفع مملکت میشود استفاده کرد مع الوصف ما هیچوقت او را کاندید نخست وزیری نکردیم از خود او بپرسید از رفقا بپرسید هیچوقت در صحبت ما درجبهه ملی درآن فراکسیونی که داشتیم اسم اینکه آقای دکتر مصدق کاندید نخست وزیری است برده نشدهاست اگر برده میشده همه با آن مخالفت میکردیم چون اسباب حکومت نداریم حزب و تشکیلات و اسباب و ابزار که بتوانیم تحولی در مملکت ایجاد بکنیم و مملکت را از دستگاه هزار فامیل نجات بدهیم نداریم ما معایب را میتوانیم تذکر بدهیم سنگ بگذاریم لای چرخ دولت که بطرف سقوط نرود نگاهش داریم تا این محیط رجالی تربیت کند آدمهایی رشد و نموکنند چون در دوره بیست ساله هرچه رجال بود ازبین بردند و یک مشت پیر و پاتال ماندند مثل بنده که یک مشت نمیارزیدند و یک مشت هم نوکر تربیت کردند آقا و آقا منشی که مملکت را مال خودشان بدانند و با تمام دنیا مبارزه کنند تربیت کردند این مرورمی خواهد زمان میخواهد که آدم تربیت بشود و یک مشت جوانهای ما را هم فرستادند برای تحصیل به خارج و افرادی که در مملکت برای دفاع از اجتماع بایستند و مبارزه کنند نبود این یک چیزی نیست که شما بروید در دکان عطاری بگیرید رجال را در دوره ۲۰ ساله دوره شاه سابق تخمش را برانداختند در این مملکت رجالی که بایستند برای دفاع از حقوق ملت و مملکت خودشان امروز نیست خیلی کم شدهاند و عاجز و ناتوان در کنارها افتادهاند کسانی هم هستند که حسابگر هستند که امروزه سیاست بین المللی چطوراست روس و انگلیس و امریکا چه میگویند پول کجامیدهند و همه اش پایه اش روی قدرتهای دیگران است میخواهند زندگی کنند و همه اش با مال مردم میخواهند زندگی کنند و همه اش با مال مردم میخواهند آقایی کنند هیچ ملت و دولتی تا خودش فداکاری نکند نمیتواند در دنیا آقایی بکند ملل و ممالکی که باتکای ملل و ممالک دیگر استقلال دارند وزن شعر است این حرفها دروغ است باید هر ملتی خودش برای آقایی خودش فداکاری بکند جانبازی بکند هر خطری را تحمل بکند تا بسرمنزل مقصود برسد حالا جناب دکتر ضعف روحی دارند یا سوابق زندگیشان طوری بودهاست هر چه هست آن خط سیری را که ما داشتیم از آن خط ایشان منحرف شدند نگاه کنیداین دستگاه نفت این مکی رفت آنجا فداکاری کرد زحمت کشید امروز مطرود دستگاه است کسانی که در دوره پانزدهم چشم از حیاتشان پوشیدند و مبارزه کردهاند امروز برایشان پرونده میسازند آزاد بیچاره و بدبخت گرسنگی میخورد توی کوچهها این وضعیت زندگانی آنهایی است که برای نفت مبارزه کردند ولی آن کسانیکه نشان وفاداری انگلستان را دارند آنها ازشان دفاع میشود کسانی که قرارداد ۱۹۳۳ را در مجلس گذراندند و رای دادند و نایب رئیس بودند اینها زمام نفت را بدست میگیرند بحلوا حلوا گفتن دهنمان شیرین نمیشود باید رفت روی عمل من هیچوقت در زندگی رویه مرید و مراد نداشتهام که وقتی به آقای امامی اهری ارادت داشته باشم هرچه ایشان بگویند چشم بسته بگویم صحیح است مسلما من همچو ارادتی به هیچکس نداشتهام ارادت بایشان دارم و مطلبشان را هم گوش میدهم فرمایشاتشان را استماع میکنم آن نکته اش که با ترازوی عقل من و منطق عقل من سنجش دارد تبعیت میکنم جناب دکتر مصدق را من در ترازوی فکر خودم سنجیدهام گفتم خوب راست است این سوابق را دکتر مصدق دارد این فامیل مخلوق انگلستان هستند اینها از صد فامیلی هستند که انگلستان آباء و اجدادشان را نشان داده فرمان داده لقب داده همه چیزداده ولی این آدم کسی است که ۲۰ سال تو سری نوکر انگلستان را خورده چه میخواهد آخرعمری ثروت و اندوخته و ذخیره که ازسابق بهر اسم و رسمی که هست دارد نمیتوانیم وارد رسیدگی به سیاست گذشته او بشویم که اینهارا از کجا آورده زندگی شخصیش که تامین است از حیث حیثیت حیثیت و آبرو که ملت ایران امروز او را روی شانه خودش میگذارد و احترام میگذارد مگر چند هزار سال میخواهد عمربکند در دنیا عمرش هم چهار پنج دهسال دیگر بیشتر نیست این را هم برای افتخار خودش برای مبارزه ملت خودش صرف خواهدکرد این حساب من این ترازوی من این حکم را کرد در موقعی که ایشان داوطلب نخست وزیری شدند و رئیس الوزرا شدند من مخالفت با ایشان نکردم گفتم خوب این بدتر از رزم آرا و بدتر از هژیر و بدتراز ساعد نیست خوب یک شخصی است که آمده در یک قسمتهایی که اختلاف سلیقه داشتم من اختلاف سلیقه خودم را اظهار کردم بنده موضوع نفت را معتقدبودم که اگر این روش و این خط مشی را دکتر مصدق تعقیب کرده بود امروز نه دستگاه نفت معطل بود و نه انگلستان در ایران نفوذ داشت سطح زندگانی مردم بالا آمده بود شما در کوچه که میایستید یک لشگر گدا هوچی و جاسوس دورتان را نمیگرفت مردم همه دنبال کشت و کارشان بودند این یا مال اشتباهی است که ایشان در سیاست کردهاند یا آنچه من در اطراف و شواهد قضیه مطالعه میکنم ایشان ملعبه یک ایادی شدهاند که آن ایادی مسلم از طرف دستگاه تخریبی انگلستان موظفند که ایران را به طرف فناببرند و دارند میبرند من وقتی این رویه را دیدم یواش یواش قسمتهای مختلفی پیش آمد کرد گفتیم که شاید اشتباه کرده باشیم تا در ضمن عمل به جریان انتخابات رسیدیم من فکر کردم که دکتر با این حالت مزاج علیلی که دارد که از روی تختخوابش بلند نمیشود اختیار قانونگذاری را بگیرد دخالت کردن قوه مجریه در کار قوه مقننه این هیچ مصلحت مملکت نیست یک سابقه بدی میشود برای بعدها رضاخان اینکارها را نکرد داور آمد اختیاری برای کمیسیونهایی گرفت موقتا و بعد هم آن قوانین در مجلس تعیین تکلیف شد و برای شخص هم اختیاری داده نشد اختیار تشکیل کمیسیونهایی باو داده شد و آنهم غلط بود من آنروز اظهارات خودم را کردم من دیدم که سنگرنفت یک سنگرعجیبی شده ناندانی برای جماعتی شدهاست دریا بخیال خویش موجی دارد خس پندارد که این کشاکش از اوست. جریان ایران نفت ایران سیاست ایران اوضاع بین المللی یک خط سیری دارد ما اینجا بریش و سبیل خودمان بستهایم که ما در موضوع نفت چه کردهایم این حرفها را قبول بکنیم؟ من بسهم خودم غیر از انجام وظیفه کاری نکردهام یک فردی هستم که هیچ کاری از من ساخته نبود و حالا هم ساخته نیست یک فردی هستم که این اندازه به خودم تحمیل میکنم که مصالح امور را فدای مصالح شخص خودم نکنم من وقتی وکالت را قبول کردم باید بوظیفه نمایندگی خودم عمل کنم اگر میخواستم مصالح عمومی را زیر پا بگذارم برای این که چهار تا بر طرفداران خودم بیفزایم که دوره بعد هم انتخاب شوم میتوانستم ولی مادامیکه هستم باید به وظیفه نمایندگی خودم عمل کنم اینجا موضوع اختلاف پیدا شد بین بنده و ایشان در بعضی انتخاباتشان هم نرفتم خدمت ایشان ماشاءالله ایشان حسن انتخاب داشتند میگشتند میگشتند اشخاصی را که هیچ تناسبی برای این مقامات نداشتند انتخاب میکردند من هیچوقت بایشان نگفتهام که این شخصی که من صحبتش را میکنم خیلی خوبست شما شغلی باو بدهید هیچ من کاری نداشتم و هیچوقت هم همچو حرفی نزدهام چرا یک تقاضایی از ایشان کردم در فاصله بین مجلس شانزدهم و هفدهم که از امریکا ایشان مراجعت کردند و من خدمتشان رسیدم و گفتم که من پنج دوره وکیل بودم که بیشترش راهم در اقلیت بودم و جریان کارانتخاباتی را که شما شروع کردید من نمیبنیم یک حزب و دسته منظمی که روش اصلاحی داشته باشد و یک تحولی در این مملکت ایجادبکند در مجلس پیدابکنیم و من باز بایستی بروم در صف اقلیت و انتقادکردن در اینکه اقلیت باشم و انتقادکنم وحشتی ندارم ولی بنیهام خوب نیست و مزاجم مقتضی نیست در این مملکت پنج دوره نمایندگی مجلس داشتهام برای من کفایت میکند که من یک شغلی داشته باشم کارمند دولت که هستم در دیوان کشور دیگر حوصله و حواس مطالعه دوسیههای مفصل و اظهار نظرکردن برای من مقتضی نیست یکی از مشاغلی که در فاصله بین دوره ۱۵ و ۱۶ بعنوان تبعید بمن رجوع کرده بودند بمن داده بشود که بروم خارج از مملکت این تقاضا را از ایشان کرده بودم که ایشان نپذیرفتند. این تقاضای شخص من بود که از کاربروم کنار این مختصر فهرستی بود از این که چرا سلب اعتماد از دکتر مصدق نمودم و اگر خواسته باشم در اطراف این زیاد صحبت بکنم وقت مجلس زیاد تضییع میشود اینها را باید رفت و تاریخ نوشت وقت مجلس را برای کارهای مهمتری ذخیره کرد در این مجلس وقتی آمدیم نمیدانم بچه علتی ۵۵ کرسی انتخاباتش را معوق گذاشتند و این هفتاد هشتاد کرسی که نمایندگان آن انتخاب شدهاست اگرحساب کنیم بیشتر از۱۶ دوره که وکیل انتخاب شدهاست تلفات وارد شده که وکیل انتخاب شده مردم بهم ریختند زدند و کشتند تا یک کسی انتخاب شده و یک مجلس نیم بندی تشکیل شد مجلسی که با مهاجرت ۱۰ و ۱۲ نفر از اثر و قدرت میافتد حالا اگر نظر سوء ظنی داشته باشیم ممکن است بگوییم عمدا این کارشده که هروقت دولت مجلس را مخل اجرای مقاصد خودش تشخیص داد ۱۰-۱۲ نفر رفقایی که در مجلس دارد باینها یک شغل و مقام و ماموریتی میدهد مجلس منحل میشود کار باستیضاح نمیرسد کار بودجه کشور نمیرسد ممکن است اگر سوء ظن داشته باشیم بگوییم فلسفه اش این بوده اگر سوء ظنی نداشته باشیم هم باید بگوییم دولت خیلی ضعیف و ناتوان است نتوانستهاست انتخابات را بجریان بیندازد دولتی که در تهران هست هر روز مردم دارند توی سرهم میزنند و سرهم را میشکنند در دهات و قصبات که دولت قدرتی ندارد و یا نمیخواهد قدرتی اعمال بشود چرا این قدرت برای کوبیدن اشخاصی که با آنها یک نظرهای خصوصی هست خیلی خوب اعمال میشود دوسیههای جزایی در هیچ جای دنیا در مرحله تحقیق علنی نیست خوب آقای امامی اهری در دادگستری بودند خیلی از رفقاهستند که از قضاتند و از علمای حقوق پروندههای جزایی در مراحل اولیه در مراحل تحقیقاتی مسائل جزائی در مرحله تحقیقات که هنوز به نتیجه مثبت یا منفی نرسیده هیچ جای دنیا معمول نیست که اینها را توی روزنامهها منتشرکنند...