سخنان اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران هنگام دادن سندهای مالکیت کشاورزان قم ۴ بهمن ماه ۱۳۴۱
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
درگاه انقلاب شاه و مردم | درگاه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر | اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی |
سخنان اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران هنگام دادن سندهای مالکیت کشاورزان قم ۴ بهمن ماه ۱۳۴۱
- امروز باز فرصت دیگری به دست آمده است که ما بتوانیم اسناد مالکیت را به یک عده دیگر از هموطنان خود از رعایای سابق و دهقانهای امروز تسلیم بکنیم.
- می دانم هیچ عملی بیشتر از این کارهایی که امروز ما انجام میدهیم و منجمله رهاکردن رعیت اسیر بدبخت سابق ایران از زنجیر اسارت و مالک کردن ۱۵ میلیون جمعیت این مملکت در زمینی که در آن کار میکنند بیشتر مورد پسند خدا و ائمه اطهار نخواهد بود. هیچ چیزی خداپسندانه تر از عدالت اجتماعی و رفع ظلم نیست. البته در این مورد همیشه در راه ما سنگهایی بوده است. افراد قشری و نفهمی بودهاند که هیچوقت مغز آنان تکان نخورده و نمیتواند تکان بخورد، برای اینکه متاسفانه قابل تکان خوردن نیستند. به هر زمانی و در هر موقعی به یک طریقی توانسته بودند تا اندازهای اجرای این افکار و این نیات را به تاخیر بیاندازند، ولی این تاخیر دیگر جایز نیست. ما در بین سایر ملل دنیا زندگی میکنیم و نمیتوانیم یک دیوار بلند دور خودمان بکشیم و بگوییم که ما با دنیا کاری نداریم و فقط با خودمان زندگی میکنیم و در کثافت خودمان غوطهور خواهیم بود. این دیگر قابل دوام نیست. ما امروز مقرراتی داریم که از هر مقررات دیگر ممالک آزاد دنیا اگر جلوتر نباشد عقبتر نیست. این عدالت اجتماعی مورد پسند خداوند است، مورد پسند رسول خدا است. اگر کسی بتواند بگوید که خداوند و رسول او غیر از این عدالت و مساوات چیزی گفتهاند من خوشوقت میشوم که بشنوم، ولی گمان میکنم که تا آخر عمر چنین چیزی نشنوم. در کنگره دهقانان موقعی که لوایح شش گانه را میشمردم و توضیح میدادم گفتم که در راه جلوگیری از اصلاحات ایران مسلما ارتجاع سیاه و قوای مخرب سرخ از پای نخواهند نشست و تمام سعی خود را به کار خواهند برد که مانع این اصلاحات بشوند، البته هر کدامی به یک عللی. ارتجاع سیاه اصلا نمیفهمد، زیرا از هزار سال پیش یا بیشتر فکرش تکان نخورده و در جاهای دیگر هم شاید به همین طریق باشد. شاید بیشتر اینان فکر میکنند که زندگی فقط این است که از یک جایی ولو به ظلم باشد، به زور باشد، به بطالت باشد، به بیکاری باشد، یک چیزی به او برسد و او یک غذایی بخورد و شب سر به بالین بگذارد و فردا دو مرتبه همین زندگی تکرار بشود. حالا مگر او متوجه است که جامعه امروزه مقرراتی دارد، تمدن امروزه شرایطی دارد که مهمترین آنها عدالت است، رفع ظلم است، تساوی حقوق است، موضوع کارکردن است، زحمت کشیدن است. امروز در دنیا مفت خوری از بین رفته، ولی برای او چه فرقی میکند؟ به او یک چیزی برسد ولو سایرین همه از فلاکت، بدبختی و گرسنگی و بمیرند، این به حال او فرقی نمیکند، ولی هیچ مقرراتی برخلاف طبیعت، برخلاف انسانیت، برخلاف تمدن قابل دوام نیست. خوشبختی ما این است که مذهب ما مذهب اسلام که مترقی ترین مذاهب جهان است.
- این طور نمیشود که یک عدهای عدهای را استثمار بکنند و دست به هیچ چیز نزنند و فقط منتظر باشند که دیگران تمام زحمت را بکشند و آخر سال به او یک چیزی یعنی تقریبا هر چه دارند بدهند و او خوش باشد و آنهای دیگر بدبخت. همین طور است راجع به تمام طبقات مملکت امروز بیشتر صحبت ما راجع به دهقانان است برای اینکه اینها اکثریت عظیم مملکت را تشکیل میدهند، ولی بدیهی است که تمام طبقات مملکت باید از مواهب عدالت، از مواهب تمدن امروز جهان برخوردار بشوند و برای تمام آنها فکر مناسب شده است، کما اینکه قسمتی از آن را شما در این لوایح شش گانه میبینید. کارگر ایرانی، کارگر زحمتکش و شریف ایرانی هم حقوقش در آنجا کاملا رعایت شده است و به زندگی بهتری خواهد رسید. وقتی دهقان ایرانی و کارگر ایرانی یعنی اکثریت مردم این مملکت به زندگی بهتری رسیدند دیگران نیز از آن برکات استفاده خواهند کرد. اصناف، دکانداران، زحمتکشان، بازرگانان و تمام افراد دیگر مملکت از این اساس که اساس صحیح اقتصادی مملکت را تشکیل میدهد کمال بهره را خواهند برد.
- و اما چه کسان دیگری مخالفند؟ صحبت از ارجاع سیاه کردیم و کسان نفهمی که قابل درک مطالب و عقاید نیستند. اینها بدبختند و ما دلمان به آنها میسوزد و ما انشاءالله ایرانی میسازیم آباد، ایرانی آزاد، ایرانی مرفه، این اشخاص در حدود قوانین باز هم خواهند توانست زندگی مرفهی بکنند، ولی دل من برای آنها میسوزد که چرا نمیفهمند. اما مخربین سرخ، تکلیف آنها روشن است. من اتفاقا نسبت به آنها کینهام کمتر از این اشخاص نفهم است. چرا؟ برای اینکه آنها علنی میگویند که "من خائنم و میخواهم مملکتم را تحویل دیگران بدهم". خوب! تکلیف همه روشن است. آدم با یک آدم پست و خائن تکلیفش روشن است. این دیگر دروغ نیست، این دیگر تزویر نیست. علنا میگوید. اما کسانی که این حرف را نمیزنند ولی در عمل عین این رفتار را میکنند، آنها که ماسکهای دیگری به صورت دارند، آنها که به دروغ صحبت از آزادی خواهی میکنند، آنها چه میگویند؟ ببینیم اینها در این بیست سال چه کردهاند؟ از موقعی که من به سلطنت رسیدهام من چه کردهام و اینها چه کردهاند؟ در تمام مدت جنگ یک کلمه سدا از اینها درنیامد. اینها در موقع وقایع آذربایجان کجا بودند؟ بگویند کجا بودند؟ اینها بودند که با پیشهوری ائتلاف کردند. پریروز در تهران در بین یک جمعیت محدود مضحکی، اینها که آن روز به سلامتی پیشهوری شراب خوردند، رفته بودند بین چند بازاری و مردم را تشویق میکردند که بروند در مسجد شلوغ بکنند. در موقع پیشهوری با او ائتلاف کردند و در خانه هایشان خزیدند و قایم شدند، ولی من و ملت ایران به پیشباز حوادث رفتیم. من و آن دهقان بیچاره آذربایجانی که زحمت میکشید قیام کردیم، او در خود آذربایجان و من هم از تهران به همراه ملت ایران. اینها کجا بودند؟ کسانی که تمام زندگی کثیف سیاسی سابقشان روی اجنبی پرستی و گرفتن دستور از خارجی بود امروز ادعای وطن پرستی میکنند. این یعنی چه؟ البته چنین کسی نمیخواهد مملکت آباد بشود، زیرا در مملکتی که آباد شد، مردمی که غنی و مرفه شدند فقط به منافع ایران نگاه میکنند و دیگر حاضر نیستند که هیچ چیز غیر از منافع خودشان را قبول بکنند. آنهایی که گوشت و پوست واستخوانشان متعلق به دیگران است البته ناراحتتند و حالا جمع شده و بیانیه صادر کردهاند و گفتهاند که ایران احتیاج به ارتش ندارد. از طرف دیگری سرمشق را حکومت مصر تعیین کردهاند. حکومت مصری که تمام اعمالش برخلاف ایران است. میگوید که خلیج فارس، خلیج فارس نیست بلکه خلیج عربی است. سعی میکند همه جا را بهم بزند برای اینکه اموال سایرین را تصاحب بکند، و ایدهآلش از بین بردن ارتش ایران است. آن وقت نمونه ایدهآلی اینها حکومت مصر است، حکومت مصر غیر از اسلحهای که میخرد و تا به حال شاید هزار میلیون دلار اسلحه خریده، سالی سه برابر ایران خرج بودجه نظامی خود میکند. چطور ما ارتشمان منحل بشود ولی او این قدر خرج ارتش خود بکند؟ به گفته اینها ما که در این مملکت ۱۵ میلیون افراد را آزاد کردیم یعنی زارعین ایران را دهقان کردیم و صاحب زمین کردیم، ما که به کارگر و سایرین این امکانات را دادیم، ما که در قانون انتخابات وسایل تقلب را تاجایی که ممکن بود برطرف کردیم، حکومتمان مخالف آزادی است، ولی عبدالناصر مصری که ۱۵ هزار زندانی سیاسی در محبسهایش بسر میبرند و در مملکتش اصلا نه انتخاباتی هست و نه مجلسی، ایدهآل این حضرات است. در آنجا آزادی است و اینجا مملکت غیرآزاد! اینها البته مخالف این اصلاحات هستند، برای اینکه در یک مملکت آزاد، در یک مملکت آباد، جایی که همه مرفه و آسوده باشند، دیگر اینها کی را بتوانند اغوا کنند؟ به کی بتوانند دروغ بگویند؟ از کی بتوانند استفاده تبلیغاتی بکنند؟ کی را بتوانند تشویق به مخالفت و خدای نخواسته احیانا به ضدیت با دولت خودش بکنند؟ من اینها را سد برابر بدتر از تودهای خائن میدانم. مقصودم از توده خائن ، حزب کمونیست توده خائن ایران است. این ماسک برداشته شد و این جواب را شما امروز در اینجا دادید و پس فردا در سرتاسر ایران خواهید داد، من اطمینان دارم که راهی که ما میرویم راه خدا است، راه عدالت است، راه انصاف است، راه تمدن است. هر چه فکر میکنم میبینم بهتر از این راهی برای خدمت به خداوند نیست، همان خداییکه تا به حال اینطور مرا نگه داشته و امروز هم نگاه خواهد داشت.
- در مقابل این اعمالی که مورد پسند شما مردم ایران و مورد اعجاب و تقدیر و تحسین تمام دنیا است، این اقداماتی که مسلما مورد پسند خداوند و ائمه اطهار اوست، من و شما ملت ایران به جلو خواهیم رفت و هیچ مانعی نمیتواند در مقابل این پیشرفت ملی و این پیشرفت صحیح مقاومت بکند. مملکت ایران مملکت آزادگان خواهد بود، مملکتی مترقی و مرفه خواهد بود. انشاءالله برای همه ما عمری باقی باشد که در آتیه نزدیکی تمام اینها را به چشممان ببینیم. کسانی که از این فرصتی که باز ما به آنها میدهیم که بمانند و علیرغم افکار ناشایست و پوسیده خودشان از این مواهب هم استفاده بکنند و در رفاه و آسایش بسر برند، با وجود این بزرگواری اگر بازهم از این گذشت ما استفاده نکنند، مسلما جامعه آنها را از خود دور خواهد کرد. یا باید خودشان را با این جامعه جدید و مترقی تطبیق بدهند، یا برای خودشان فکر دیگری بکنند. باز هم امیدوارم خداوند آنها را هدایت بکند. به هر صورت بیایید در این مکان مقدس دست دعا به درگاه الهی ببریم و استغاثه بکنیم که:
- خداوندا! ما را در تمام افعال و اعمال و افکار خود هدایت بفرما و چیزی غیر از خیر هموطنان و سعادت و سلامت آنها به فکر ما راه مده، و در اجرای هر چه از دست ما ملت کهنسال، ما ملت متمدن و ما ملت مسلمان بر میآید که در راه خیر و در راه خداوند بتوانیم انجام بدهیم ما را کامیاب بفرما.