سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران هنگام دادن سندهای مالکیت کشاورزان همدان ۱۸ خرداد ماه ۱۳۴۲

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بازدید اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر از برنامه‌های عمرانی همدان و گشایش سد شهناز ۱۸ خرداد ماه ۱۳۴۲ درگاه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۱۳۴۲ خورشیدی تازی

اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی
ShahanshahAryamehrHamedanEslahatArziKhordad1342.jpg

سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران هنگام دادن سندهای مالکیت کشاورزان همدان ۱۸ خرداد ماه ۱۳۴۲


برای من جای خوشوقتی است که امروز در این میدان که به اسم مرد بزرگ تاریخ علمی ایران یعنی ابوعلی سینا و در نزدیکی مزار اوست توانسته‌ام اسناد مالکیت قریب چهارده هزار نفر دهقان آزاد و جدید ایران را توزیع بکنم.
مامورین اصلاحات ارضی این نقاط مثل همکاران دیگرشان در سراسر مملکت وظیفه خود را به خوبی انجام داده‌اند و نتیجه آن را امروز مشاهده کردیم. باعث خوشوقتی است که آن روحیه که از روز اول ما در این مامورین مشاهده کردیم نه تنها به قوت خود باقی است بلکه روز به روز محکمتر و قوی‌تر می‌شود.
برای شما دهقانانی که امروز سند مالکیت و سند آزادی خود را گرفتید، توضیح در اطراف فواید این کار لزومی ندارد. برای ادامه دادن این کار در زمان هر چه کوتاهتر همان طور که می دانید تا آخر مهر امسال مرحله اول اصلاحات ارضی در سر تا سر مملکت خاتمه پیدا خواهد کرد.
اگر همان طوری که اطلاع دارم و شما درک کرده‌اید در سرمایه‌گزاری در شرکت‌های تعاونی که مال خودتان است بکوشید و از اصول جدید کشاورزی پیروی بکنید و اگر در عرض دو تا سه سال به خصوص مثل امسال رحمت الهی هم همراهی بکند و بارندگی کافی بشود خواهید توانست قیمت کل املاکی را که خریداری کرده‌اید، به دست بیاورید و از آن به بعد لااقل نسبت به گذشته از لحاظ مادی پنج برابر بیشتر استفاده ببرید، بخصوص که اضافه به آن، چیزی خواهید داشت که اصلا روی آن قیمت نمی‌شود گذاشت، یعنی مردمانی آزاد خواهید بود.
در کنگره دهقانان ایران در دی ماه سال گذشته موقعی که مواد ششگانه انقلاب ملی خودمان را برای دهقانان ایران و ملت ایران توضیح می‌دادم، متذکر شدم که دو قوه از پای نخواهند نشست، چون در آزادی ملت ایران و رفاهیت آنها آن دو قوه مرگ خودشان را مشاهده می‌کردند. یکی از آنها ارتجاع سیاه بود که تجلی آن را در روز چهارشنبه پانزده خرداد در شهر تهران مشاهده کردیم.
مرتجع سیاه از چندی پیش این اقدامات را شروع کرد، به هر کسی که تریاک می‌کاشت گفت تریاک بکار و به هر کسی که تریاک می‌کشید گفت تریاک بکش. افراد قاتل پیشینه‌دار، کسی که برادر خویش را کشته بود و نظایر آنها را در ملاقات‌های شبانه در کافه‌های تهران پس از صرف مشروب با مقداری پول روانه کوهستان‌های فارس کردند برای اینکه آنجا قطاع‌الطریقانه امنیت مملکت را بهم بزنند.
در چهارشنبه پانزدهم خرداد ارتجاع سیاه چه کرد؟[۱] کتابخانه پارک شهر را آتش زد، زیرا هر چه مطابق علم و سواد و احتیاجات امروز باشد به درد او نمی‌خورد. ورزشگاه را آتش زد، وسیله عبور و مرور و باجه‌های بلیت‌فروشی اتوبوس را آتش زد، برای اینکه لابد او فکر می‌کند که در این قرن که دنیا به سمت تسخیر فضا می‌رود ما باید سوار الاغ یا قاطر بشویم. ارتجاع سیاه به اتوبوس‌هایی که دختران دانش آموز را حمل می‌کرد، حمله کرد، ارتجاع سیاه به وسایل عبور و مرور و چراغ راهنمایی حمله کرد، ارتجاع سیاه به زن‌های بی دفاع در خیابان‌های تهران حمله کرد. اگر بخواهم بشمارم که چه کردند و چه تجاوزاتی کردند و چه اعمال وحشیانه‌ای بروز دادند از فرصت صحبت امروز خارج می‌شویم، ولی مشت نمونه خروار است و آنها در آن روز توانستند ماهیت خود را نشان بدهند.
حرف آنها اینست که شما دهقان‌هایی که آزاد شده‌اید دو مرتبه بروید برده بشوید، و این ملکی را که حالا به شما داده شده است، پس بدهید. حرف آنها اینست که نصف جمعیت این مملکت یعنی زن‌های ایران که بعد از قرن‌ها مرارت امروز به حقوق مساوی با مردها مثل همه ممالک مترقی دنیا رسیده‌اند، دو مرتبه توی لانه و سوراخ بخزند و مثل جانور زندگی بکنند. حرف آنها اینست که دختران دانش آموز دیگر به مدرسه نروند و مثل یک عضو بدبخت و بیمار و جذامی جامعه به یک گوشه‌ای بخزند. ارتجاع سیاه در آن روز لوله‌کشی آب را خراب کرد برای اینکه لابد آب تصفیه شده خوردنش حرام است ولی آب جوی کثیف مباح است. ارتجاع سیاه به کارخانه برق حمله کرد برای اینکه کارخانجات ایران متوقف بماند. ارتجاع سیاه با حمله به کارخانه برق لابد می‌خواست که این روشنایی که در دل شب به درد تحصیل علم و خواندن کتاب و کسب و هنر و معلومات می‌رسد مثل دل خودش تاریک و سیاه بشود. ولی آیا ممکن است همچو افکار پوسیده‌ای تا یک نفر از شما زنده هستید پیشرفت بکند؟ این امر فقط در مملکت مردگان و در قبرستان امکان دارد. هیچ مملکتی دیگر امروز در دنیا نمی‌تواند ادعای زندگی چه برسد به استقلال بکند اگر از تمام این مواهبی که گفتم برخوردار نباشد. در آن روز این نمونه طرز فکر ارتجاع سیاه بود. اما خود شما قضاوت بکنید که این اقدامات وحشیانه عهد بربریت کدامش هزارها فرسخ از دین مقدس ما دور نیست؟ تمامش از لحاظ دین ما محکوم است و هر کسی که به این نوع اقدامات دست بزند در واقع نه دین دارد، نه دنیا دارد و نه آخرت.
برای من ذکر این مطالب بی اندازه ناگوار است. من موقعی که انقلاب ایران را اعلام کردم می‌گفتم که ما خوشبخت هستیم که این انقلاب همه جانبه ایران، این انقلاب اجتماعی و انقلاب اقتصادی ایران، انقلاب سفیدی است که در کمال نظم و آرامش پیشرفت می‌کند، ولی اگر ارتجاعیون سیاه و دسته دیگری که فکر و ذکرشان به دنبال تخریب است این راه را نمی‌پسندند و راه دیگری می‌بینند که راه خون است، این ملت آماده دادن این قربانی‌ها هست.
کسانی که این راه، این راهی را که مورد پسند خداوند است، نفهمند، متاسفانه به سزای اعمال خودشان خواهند رسید، ولی تمام این اقدامات و تمام این تلاش‌ها یک میلیمتر از سرعت سیر ترقی ما و انقلاب ما را نمی‌تواند کُند بکند، بلکه آهنگ پیشرفت ما تسریع خواهد شد. اینست که همه شما را به خداوند بزرگ که ناظر اعمال همه ما هست می‌سپارم. او می داند که در قلب ما چه می‌گذرد، زیرا ما نه چیزی از او می‌توانیم پنهان داریم و نه می‌توانیم در مقابل او نقاب به صورت خود بزنیم.

پانویس