سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی در نخستین کنگره شرکتهای تعاونی روستایی ایران ۱۹ دی ماه ۱۳۴۱
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
انقلاب شاه و مردم | درگاه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر | اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی |
در روز ۱۹ دی ماه ۱۳۴۱ شاهنشاه گردهمآیی تاریخی کنگره ملی دهقانان ایران در تالار ورزشی محمدرضا شاه پهلوی را گشودند. این گردهمآیی با بودن ۴۸۰۰ تن از دهقانان سراسر کشور و نمایندگان اتحادیهها و شرکتهای تعاونی روستایی برگزار شد. شاهنشاه در سخنرانی تاریخی خود پس از روشن ساختن چگونگی سیاسی کشور پیش از جنگ جهانی دوم و پیشرفتهایی که به تازگی در کشور انجام شده است چون تقسیم املاک سلطنتی و فروش زمینهای خالصه، انحلال دو مجلس و اجرای قانون اصلاحات ارضی، فرمودند که برای جلوگیری از خدشهدار کردن این اصلاحات از سوی عوامل سیاه ارتجاع و قوای مخرب سرخ منشور ششگانه انقلاب شاه و ملت را به عنوان پادشاه مملکت و رییس قوای سه گانه به آرای مردم ایران میگذارم و مستقیم رای مثبت ملت ایران را در استقرار آن درخواست میکنم:
- قریب به بیست و دو سال از سلطنت من میگذرد و اغلب شما در این مدت شاهد و ناظر وقایع این مملکت بودهاید و میدانید که تمام این مدت روزهای خوش و با سعادتی نبود. مملکت ما دچار گرفتاریهای گوناگونی بود. مدت زمان جنگ و بعد از جنگ دچار اشکالات فراوانی بودیم و این اشکالات را به خواست خداوند توانستیم یکی پس از دیگری از آنها بگذریم، تا این که امروز به بزرگترین آرزوهای قلبی خودم و می دانم ملت ایران برسیم که ببینیم چنان جمعیتی به نمایندگی حقیقی اکثریت مردم ایران در اینجا جمع شدهاند برای پیریزی و شالوده همکاریهایی که اولا بین خودشان به وسیله شرکتهای تعاونی و سازمان مرکزی شرکتهای تعاونی از طرفی، و از طرف دیگر حصول همکاری بین طبقه جدید زارع یا دهقان ایرانی با سایر طبقات تولید کننده و زحمتکش و احیانا مصرف کنندهی این مملکت. برای من که از طفولیت، از زمانی که در مدرسه درس میخواندم به فکر خود، در صدد چارهجویی برای بهبود زندگی آن موقع رعیت ایران بودم، پاداشی بالاتر از این نیست که امروز ببینم به خواست خداوند، نه فقط زندگی آن رعیت سابق بهبود پیدا کرده است، بلکه نه فقظ ما رعیت و کلمه رعیت و خاصیت رعیت را از بین برده و او را یک نفر دهقان آزاد و حاکم بر سرنوشت خود کردهایم. از همه مهمتر شخصیتی است که من امروز در فرد فرد دهقانهای ایران میبینم و او را گردن فراز و پر از امید به آتیه و مصمم به کارکردن بیشتر میبینم. خداوند را شکر که ما توانستیم امروز در چنین جلسهای این آمال و آرزوی دیرینه خود را این طور، به این سرعت، به این خوبی، جامه عمل پوشیده ببینیم. چیزی که شاید سایر ممالک نه به این خوبی و در قرنها کشمکش و خونریزی توانستهاند احیانا به دست بیاورند، ما در عرض یک سال به دست آوردهایم. علت این کار چیست؟ علت این کار یکی صحیح بودن برنامه و قانون، دوم قبولی اکثریت قاطع ملت ایران با وجود تمام دسایس و کارشکنیها، و سوم اینکه مسلما تمام افرادی که مامور اجرای این کار بودهاند با جان و دل و یا از روی انجام وظیفه به وظیفه خود پرداختهاند که در این راه بهترین شاهد اول طرز انجام وظیفه مامورین اصلاحات ارضی است در سر تا سر مملکت که چطور شب و روز با یک روحیه و ایمان عجیبی کارکردند و مسلما سایر مامورین دولت نیز به نوبه خود همه به این امر خطیر کمک کردند. عظمت این اصلاح عمیق اجتماعی به قدری زیاد است که چون ما از یک فاصله کوتاه و نزدیکی به آن نگاه میکنیم شاید قادر به درک آن نباشیم، هر چقدر فاصله دورتر بشود و زمانی بگذرد آن وقت ما میتوانیم پی به عظمت و قاطعیت این کار ببریم، چیزی که مسلما در تاریخ ایران بی سابقه بوده است. این موضوع، یعنی آزادی اکثریت ملت ایران، توام با رفاه حال او، توام با آسایش خیال او، این محدود به بهبود زندگی دهقانی ایران نخواهد بود. دهقان ایرانی که بیشتر تولید خواهد کرد و بیشتر پول به دست خواهد آورد، این پول خود را صرف خواهد کرد. مطمئنم با رشدی که من در شما میبینم این پول را در راه صحیح صرف میکنید، یعنی برای خودتان منزل میسازید، یعنی برای خودتان یا به وسیله شرکتها تهیه وسایل زراعت جدید میکنید، زراعت را کم کم مکانیزه میکنید، به طرق جدید آشنا میشوید، به کود شیمیایی آشنا میشوید. آنهایی که قادر هستند اضافه بر زراعت، حشم مختصری نگهداری خواهند کرد، مرغ نگاهداری خواهند کرد، درخت خواهند زد؛ این تولید اضافی و ایجاد ثروت اضافی کمک خواهد کرد به رونق کارخانجات این مملکت ، به رونق صنعت این مملکت، صنعت که رونق پیدا کرد و بازار بیشتری پیداکرد، وضع کارگرهای این مملکت به نوبه خود به همان تناسب بهتر میشود. برای کارگرها همانطور که اطلاع دارید و دیروز یا پریروز قانون آن منتشر شد یک اقدام مترقی دیگری که امیدواریم آن هم به زودی نتایجش معلوم باشد. وقتی که رونق صنعتی پیدا شد مسلما درآمد کارگر اضافه میشود. درآمد کارگر که اضافه شد به نوبه خود قدرت خرید او بالا میرود، وقتی که قدرت خرید زارع و کارگر بالا رفت و زندگی مرفه تری داشتند، زندگی متمدن تری داشتند خانه داشتند لباس داشتند غذا به اندازه کافی خوردند، یک طبقه جدیدی وارد کار میشود که او باید این وسایل این کارها را فراهم بکند یا واسطهای باشد و آن اصناف هستند، پیشه وران هستند که آنها به نوبه خود از رونق زندگی دهقان و کارگر زندگیشان رونق پیدا میکند، و همین طور این سلسله سرایت میکند به عموم طبقات مملکت و باعث این میشود که تمام افراد این مملکت دارای زندگی مرفه تر و بهتری باشند. الان کلید این زندگی بهتر و مرفه تر در دست شما دهقانان ایران است، برای اینکه اکثریت ملت ایران را فعلا شما تشکیل میدهید و تا چند سالی این اکثریت همین طور با شما خواهد بود تا اینکه هر چقدر مملکت رو به ترقی برود، هر چقدر وسایل کشاورزی مکانیزه بشود و هر چقدر که ما بتوانیم اراضی جدیدی مهیا برای کشت و زرع بکنیم و از طرفی صنعت مملکت رونق پیدا کند و مملکت هم صنعتی بشود، این حد نصاب فعلی عوض خواهد شد ولی تا اقلا یک نسل مسئولیت اساسی استقرار و ثبات این مملکت بر دوش شما طبقات نجیب، زحمتکش و شریف دهقانان ایرانی خواهد بود.
- چیزی که مایه کمال خوشوقتی و امیدواری من است، این است که سعی کردم در تمام این تماسهایی که با شما در مسافرتهایی که به اقصی نقاط مملکت میکردم، در این تماس سعی کردم که به روحیه شما آشنا بشوم، دیدم که کاملا به تمام این مطالب آشنا هستید. مخصوصا هر دفعه سعی کردم بپرسم که چرا شما این طور پشتیبان و دنبال این برنامه هستید. به چه علت؟ دیدم که فقط به علت ظاهری اینکه، خوب! یک قطعه زمینی را به شما میدهند و فقط به دلخوشی مالکیت یک سند، شما دلخوش نیستید، شما معنی اساسی این کار را فهمیدهاید و معنی اساسی این کار آزادی است که در خودتان احساس میکنید. به زبانهای مختلف از دهان افرادی که یکی مثلا در مراغه بود، دیگری لرستان،و سومی شاید اهل مازندران بود و چهارمی شاید اهل اردبیل بود، همین مطلب را من شنیدم که: "مثل این است که ما زندگی جدیدی را از نو شروع کردهایم. یکی میگفت "من مثل اینست که که از نو به دنیا آمدهام". یکی میگفت من با وجودی که هفتاد سالم است تازه یک نیروی جوان بیست ساله در خود احساس میکنم و پشت گاوآهن مینشینم و کار میکنم. اینها قیمت ندارد، این حس وقتی که در اکثریت یک مردمی پیدا شد، این حس را هیچ چیز نمیتواند جبران بکند، هیچ قدرتی بالاتر از این حس ایمان و امید در یک جامعهای نمیتواند باشد. تمام هَمِ مسولین امور در هر نقطهای از دنیا، تمام همِ سیاستمدارهای مسول و دلسوز اینست که وسایلی فراهم بکنند که در یک ملتی ایجاد امید و ایمان بکنند. این چه کار عظیمی است که ما در این مملکت به خواست خداوند موفق شدهایم که در میان شما دهقانان که به تنهایی هفتاد و پنج درصد این مملکت را تشکیل میدهید، در میان شما این ایمان باشد چه برسد که این ایمان مسلما مطمئن هستم در طبقه کارگر نیز با این قانونی که وضع کردهایم پیدا شده است و در سایر طبقات نیز پیدا خواهد شد. هر کسی و هر طبقهای به یک علتی، اصناف برای اینکه کارشان بهتر خواهد شد، کارمندان دولت برای اینکه امیدواریم به وسیله قانون جدید استخدامی وضع آنها هم بهتر بشود، دیگر یا از راه اعتلای فرهنگ ایران، یا از راه اعتلای علوم در ایران یا از راه ایجاد یک محیط سالمی که در آن فساد ریشه کن شده است، محیطی که فقط کسانی که لیاقت دارند در آن پیشرفت میکنند، محیطی که پاداش خدمتگزاران را میدهد، و همین محیطی که احیانا کسانی که از راه راست منحرف شده باشند، در آن به مجازات حقه میرسند. پس برای من این ساعت شاید گرامی ترین و شریف ترین ساعات زندگی من باشد، چون هم یکی از آرزوهای دیرینه خود را برآورده میبینم و هم اینکه لااقل هفتاد و پنج درصد جمعیت این مملکت را آزاد و خوشبخت و امیدوار به آینده مشاهده میکنم. هیچ محلی را مناسبتر از این نقطه، یعنی از پشت این تریبون، این تریبونی که ریاست افتخاری یا ریاست جلسه به این بزرگی را جلسهای که مسلما بر قاطبه افراد این مملکت ریاست دارد، هیچ مکانی از اینجا مناسب تر نمی دانم که اظهاراتی را که با ملت ایران دارم از پشت همین تریبون در این لحظه بنمایم. [غریو شادی و هلهله باشندگان در کنگره]
- ملت ایران! روزی که مسولیت سنگین پادشاهی را بعد از استعفای پدر تاجدار خود برعهده گرفتم، به کلام الله مجید سوگند یاد کردم[۱] که تمام هَمِ خود را مصروف حفظ استقلال ایران نموده و حدود مملکت و حقوق ملت را محفوظ و محروس بدارم و تعهد کردم که در تمام اعمال و افعال خداوند عز شانه را حاضر و ناظر دانسته منظوری جز سعادت و عظمت دولت و ملت ایران نداشته باشم [کف زدن باشندگان] و از خداوند مستعان و ارواح طیبه اولیای اسلام استمداد کردم که در خدمت به ترقی ایران توفیق پیدا کنم.
- خداوند قادر متعال را به شهادت میطلبم که تا امروز با وجود مخاطراتی که در راه انجام این مقاصد، حتی زندگی مرا تهدید میکرد به این پیمان وفادار بودهام، و در راه حفظ حدود ایران با وجود اشغال نظامی کشور در زمان جنگ و مصائبی که بعد از آن در دوره هرج و مرج به کمک عوامل مخرب ایجاد شده بود به توفیق الهی و پشتیبانی ملت عزیز ایران عموما و مردم فداکار آذربایجان خصوصا، توانستم خطه مقدس آذربایجان را از کام تجزیه طلبان برهانم [کف زدن باشندگان] و تمامیت ارضی میهن خود را محفوظ و محروس بدارم.
- بعد از رهایی آذربایجان[۲] و گذراندن گرفتاریهای ناشی از اشغال نظامی ایران در دوران جنگ جهانگیر،[۳] من بر سر پیمان خود در حفظ حقوق و ارتقای ملت عزیز ایران ایستادم و از طریق اختیاراتی که در اصل بیست و هفتم متمم قانون اساسی [۴]از طرف ملت به من سپرده شده و به موجب آن حق انشای قانون به پادشاه و مجلسین تفویض گردیده، به منظور ساختن ایران مترقی و آزاد که در آن استقلال اقتصادی و اجتماعی افراد تامین شده باشد، چه از راه دستورات مکرر به دولتها برای پیشنهاد لوایح قانونی مفید، و چه از راه سفارش به نمایندگان مجلسین اقدام نمودم، [کف زدن باشندگان] ولی متاسفانه ملاحظه شد بعضی از لوایح مربوط به اصلاحات اجتماعی که دولتها برای ارتقای ملت ایران و پاک کردن دستگاههای مملکتی از فساد، به مجالس تقدیم کردند به صورت قوانین مسخ شدهای درآمد که ضرر آن مستقیما متوجه مردم و مملکت میشد و نفع زودگذر آن، به عدهای متنفذ میرسید.[۵] چنانکه لایحه قانونی اصلاحات ارضی و لایحه قانونی مربوط به رسیدگی به دارایی وزرا و کارمندان دولت به صورتی از تصویب مجلسین گذشت که فقط ناظر به حفظ منافع تصویب کنندگان قانون یا گروهی متنفذ خارج از مجلس بود.
- در سال ۱۳۲۹ برای دادن نمونه عملی اقدامات اصلاحی دستور دادم املاک موروثی سلطنتی را میان کشاورزان تقسیم کنند[۶] [کف زدن باشندگان] و قانون فروش خالصجات را تدوین نمایند. معذالک هیچ یک از مالکان بزرگ سرمشق نگرفتند و در عناد و لجاج خود در مقابل سیر جبر تحولات زمان ایستادند.
- سعی کردم با حفظ اصول انتخاباتی قدیم معمول ایران از طریق تشویق افراد به تشکیل احزاب اکثریت و اقلیت شاید گروههای متشکل حزبی در پارلمان پشتیبان افکار و پیشنهادهای اصلاحی بشوند، دیدیم از این راه نیز نتیجهای حاصل نشد. انتخابات دوره بیستم و تجدید آن نیز نمونهای از نارسایی قانون انتخابات و عدم امکان اظهار نظر حقیقی و آزاد اکثریت مردم مملکت بود.[کف زدن باشندگان]
- مجموعه این غرضورزیها و بیاعتناییها به مصالح مملکت و سرنوشت ملت ایران که مکرر مشاهده گردید، مرا بر آن داشت تا برای انجام اصلاحات لازم و اساسی، دولت تازهای را با اختیارات بیشتر مامور نمایم و آن دولت در قدم اول، شرط انجام اصلاحات را انحلال مجلسین دانست و تقاضای انحلال پارلمان را نمود و استدلال دولت مورد موافقت قرارگرفت و فرمان انحلال مجلسین را صادر نمودیم.[کف زدن باشندگان] تاکید در اصلاح قانون انتخابات مندرج در فرمان انحلال، به رعایت اصل دوم قانون اساسی[۷] که اعلام میدارند "مجلس شورای ملی نماینده قاطبه اهالی مملکت ایران است که در امور معاشی و سیاسی وطن خود مشارکت دارند" و اجرای این اصل عملا به دلیل وجود رژیم ارباب و رعیتی در دهات ایران که هفتاد و پنج درصد مردم ایران را شامل میشود و نبودن کارت انتخاباتی که جلوگیری از تقلبات انتخاباتی در شهرها بنماید، متوقف مانده بود و با استفاده از قانون انتخاباتی[۸] که بدون تجربه کافی و با توجه به نظام اجتماعی و اقتصادی زمان تصویب شده بود عملا مردم واقعی ایران را از حق رای آزاد و مملکت را از دموکراسی که حکومت آرای اکثریت مردم است محروم میداشت.
- بعد از انحلال مجلسین، دولت بر اساس دستورالعملی که دادم و معروف به فرمان شش ماده شد، اقدام به یک سلسله اصلاحات عمیق اجتماعی کرد که نتایج و آثار آن، اساس نظام اجتماعی کهن ایران را دگرگون خواهد کرد و از این لحاظ در سراسر تاریخ، تاریخ دو هزار و پانسد ساله ایران بی سابقه است، مانند لایحه اصلاحی قانون اصلاحات ارضی و ملحقات آن که امروز در سراسر کشور در حال اجرا است و روح تازهای به کالبد جامعه روستانشین ایران دمیده و به شانزده میلیون ایرانی حق حیات اجتماعی بخشیده است. با تشکیل سپاه دانش [۹]به منظور تسهیل تعلیمات عمومی و اجباری، تاریکی جهل و بیسوادی از جامعه ملت ایران رخت برخواهد بست و در نتیجه مردم به حفظ حقوق خود و رعایت حقوق دیگران آشنایی بیشتری پیدا خواهند کرد.
- اجرای این اصلاحات و آماده کردن ملت ایران برای شرکت در مسابقه ترقی و تعالی جامعه بینالمللی امروز، آرزوی من و هر فرد اصلاحطلب وطن پرست است. آنچه در زمینه اصلاحات تاکنون اقدام شده عبارت از زیرسازی بنای ایران نوین بر پایه جامعه آزاد و دموکرات و مترقی و مرفه است که باید تا آخرین مرحله به همین نحو پیش برود و از مردم زحمتکش ایران ملتی شاداب و متحد و مرفه و سعادتمند بسازد و بی عدالتیهای اقتصادی و اجتماعی را از میان مردم وطن ما بزداید [کف زدن باشندگان] و فواصل طبقاتی را از میان بردارد.
- بدون شک عوامل سیاه ارتجاعی که به خاطر حفظ منافع خود ملت ایران را در غرقاب مذلت و فقر و بی عدالتی میخواهد در قبال این تحول عمیق و اساسی از پای نخواهد نشست. همچنین قوای مخرب سرخ که هدفش اضمحلال مملکت و تسلیم آن به اجانب است از پیشرفت این برنامه ناراضی است و در تخریب آن خواهد کوشید.[۱۰] در اینجا من به حکم مسولیت پادشاهی و وفاداری به سوگندی که در حفظ حقوق و اعتلای ملت ایران یاد کردهام، نمیتوانم ناظری بی طرف در مبارزه قوای یزدانی با نیروهای اهریمنی باشم، زیرا پرچم این مبارزه را خود بردوش گرفتهام.[غریو شادی و کف زدن باشندگان] برای آنکه هیچ قدرتی نتواند در آینده رژیم بردگی دهقان را از نو در مملکت مستقر سازد و ثروتهای ملی کشور را به تاراج جماعتی قلیل بسپارد، وظیفه خود می دانم به نام رییس قوای سه گانه مملکتی بر اساس اصل بیست و هفتم و استناد به اصل بیست و ششم متمم قانون اساسی که اعلام میدارد:[۱۱]
- قوای مملکت ناشی از ملت است
- مستقیما به مردم ایران رجوع کنم و استقرار این اصلاحات را از طریق مراجعه به آرای عمومی [کف زدن باشندگان]، پیش از انتخابات مجلسین، از ملت ایران که حاکم بر مجلسین و منشای اقتدارات ملی است تقاضا کنم، تا بعد از این منافع خصوصی هیچکس و هیچ گروهی قادر به محو آثار این اصلاحات که آزاد کننده دهقان از زنجیر اسارت رژیم ارباب و رعیتی و تامین کننده آینده بهتر و عادلانهتر و مترقیتری برای طبقه شریف کارگر و بهبود زندگی کارمندان صدیق و زحمتکش دولت و رونق زندگی اصناف و پیشهوران و حافظ ثروتهای ملی است، نباشد. [کف زدن باشندگان] من علاقهمندم این قوانین که به منظور تحقق تحول عظیم تاریخی در ایران به موقع اجرا گذاشته شده است مستقیما مورد تصویب افراد ملت ایران قرارگیرد.[کف زدن باشندگان] پس برای سعادت ملت ایران و به منظور استقرار اصلاحات انجام شده و احتراز از خدشهدارکردن این اصلاحات از طرف عوامل ارتجاعی و مخرب، به پاداش مجاهداتی که در راه رستاخیز ملی ایران شده است و با توجه به علاقه قلبی که مرا با ملت ایران پیوسته داشته از فرد فرد مردم ایران در هر جا که هستند تقاضا میکنم برای تصویب ملی این اصلاحات شرکت کنند و آرای مثبت خود را بدهند و شایستگی خود را در مقابل جامعه مترقی جهانی و نسلهای آینده و تاریخ ایران به مرحله ثبوت برسانند.
- اصولی که من به عنوان پادشاه مملکت و رییس قوای سه گانه به آرای عمومی میگذارم و بدون واسطه، مستقیما رای مثبت ملت ایران را در استقرار آن تقاضا میکنم به شرح زیر است:
- ۱- الغای رژیم ارباب و رعیتی با تصویب اصلاحات ارضی ایران بر اساس لایحه اصلاحی قانون اصلاحات ارضی [غریو شادی و کف زدن باشندگان] مصوب نوزدهم دی ماه ۱۳۴۰ و ملحقات آن.
- ۲- تصویب لایحه قانونی ملی کردن جنگلها در سراسر کشور.[غریو شادی و کف زدن باشندگان]
- ۳- تصویب لایحه قانونی فروش سهام کارخانجات دولتی به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضی. [غریو شادی و کف زدن باشندگان]
- ۴- تصویب لایحه قانونی سهیم کردن کارگران در منافع کارگاههای تولیدی و صنعتی. [غریو شادی و کف زدن باشندگان] جاوید شاه
- ۵- لایحه اصلاحی قانون انتخابات. [غریو شادی و کف زدن باشندگان]
- ۶- لایحه ایجاد سپاه دانش به منظور تسهیل اجرای قانون تعلیمات عمومی و اجباری. [غریو شادی و کف زدن باشندگان]
منبع
- ↑ قانون اساسی مشروطه اصل سی و نهم سوگند پادشاهی
- ↑ روز نجات آذربایجان
- ↑ اشغال ایران به وسیله ارتش بریتانیا و شوروی
- ↑ قانون اساسی مشروطه اصل ۲۷ متمم قانون اساسی
- ↑ مالکان بزرگ ایران
- ↑ املاک سلطنتی
- ↑ اصل دوم قانون اساسی مشروطه
- ↑ قانون انتخابات مجلس شورای ملی ۱۳۰۴
- ↑ سپاه دانش
- ↑ روز ننگین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲
- ↑ اصل بیست و ششم قانون اساسی مشروطه