سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در گشایش کارخانه پتروشیمی آبادان ۳۰ دی ۱۳۴۲

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
درگاه انقلاب شاه و مردم درگاه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی

برنامه عمرانی سوم


هر دفعه که به این منطقه و به این شهر آبادان پا می‌گذارم چند چیز احساسات مرا تحریک می‌کند؛ یکی غرور ملیت ایرانی در این منطقه مرزی و حساس، دیگری لیاقت و شایستگی کارمندان، مهندسین و رؤسا و کارگران. چه آن‌هایی که در فن خودشان تخصص دارند و چه ساده ترین کارگرانی که در این منطقه در این شرکت کار می‌کنند. از لحاظ اول یعنی احساسات مردم و اهمیت این منطقه خیلی می‌شود صحبت کرد. الآن در این استان بزرگترین ثروت ملی تولید می‌شود و از این ثروت ما ثروت‌های دیگری ایجاد می‌کنیم که به نوبه خود با یک دور تسلسلی مملکت را امیدوارم آباد بکند. اما چه بکنیم که از این ثروت خدادادی این منطقه حداکثر استفاده را بکنیم؟ اولین وظیفه ما این است که روز بروز در تمام رشته‌ها خودمان را مهیا بکنیم، یعنی اینکه اگر کسی الآن متخصص است سعی کند که باز هم بیشتر معلومات خودش را تکمیل بکند تا به اندازه کافی چه کارگر فنی و چه مهندس و چه افراد اداری تربیت بکنیم که صنعت نفت ما کمتر احتیاجی به افراد غیر ایرانی داشته و یا احیاناً هیچ احتیاجی به این افراد نداشته باشد. این هم از لحاظ صرفه جوئی خوب است و هم از جهات دیگر. ما باید سعی بکنیم که در تمام بازارهای دنیا بوسیله مشارکت و احیاناً بازاریابی سرمایه‌گذاری در تأسیسات نفتی در نقاط دیگر جهان بکنیم.


بر اساس عقب افتادگی مملکت ما در دو قرن اخیر که مصادف شده بود با پیشرفت فوق‌العاده ممالک صنعتی دنیا، و چون مملکت ما فاقد حکومت قوی مرکزی بود، ما دچار کشمکش‌های داخلی، بی‌نظمی‌ها، بی‌تربیتی‌ها و دستخوش تجاوزات داخلی و خارجی و اسیر ملوک‌الطوایفی بودیم. نمی‌دانم عمر چند نفر از شما به اندازه‌ای است که شنیده یا دیده باشید که قبل از ۱۲۹۹ این منطقه خوزستان چه وضعی داشت. به هر صورت در این مدت زمان که سایرین باصطلاح چهار اسبه پیشرفت می‌کردند و صنعتی می‌شدند مملکت ما اضافه بر گرفتاری‌ها و ابتلائات و ضعف حکومت مرکزی از لحاظ فنی بی نهایت عقب افتاده بود، بطوری که وقتی اصولاً صنعت نفت در دنیا کشف شد ما باصطلاح معروف شاید به زور می‌توانستیم لولهنگ بسازیم. در نتیجه نفت ما به دست شرکت‌های خارجی شروع به بهره برداری شد و در جنگ بین‌المللی اول اهمیت فوق‌العاده آن ظاهر گردید و بین دو جنگ بر استخراج آن و بر وسعت تأسیساتش بطور تقریبی اضافه می‌شد. در زمان جنگ دوم این صنعت بیشتر پیشرفت کرد، تا پس از جنگ بین‌المللی دوم ما روی احساسات خیلی شدید وطن پرستی که تا این حدش مورد تأیید همگانی بود نفت خودمان را ملی اعلام کردیم. منتها راه حل عاقلانه آن را، یعنی رساندن این نفت را به بازار مصرف دنیا یا نخواستیم یا نتوانستیم در آن زمان پیدا بکنیم. استخراج نفت از عمق زمین تا سر چاه بطوری که شما بهتر از من اطلاع دارید کار مشکلی نیست، اما اساس بعدی آن این است که از آن سر چاه برسد به بندرگاه، از بندرگاه برود به کشتی، از کشتی برود و تقسیم بشود به بازارهای دنیا، بخصوص اگر مملکتی بخواهد و بتواند مثل ایران رُل درجه یک در صنعت نفت دنیا داشته باشد. یعنی تولیداتش همانطور که امیدواریم تا یکسال یا دو سال دیگر به سالی صد میلیون تن برسد. صد میلیون تُن نفت را نمی‌شود پیت پیت یا بشکه بشکه فروخت. تا آن روزی که ما بتوانیم بازارهای نفتی را مستقیماً به دست آوریم یا در ممالک دیگر سرمایه گذاری بکنیم و ضمناً کادر متخصص از لحاظ فنی و اداری و کارگر متخصص و لابراتوارهای کافی برای تحقیق در امور فنی و تمام وسایل دیگری که یک مملکت یا یک شرکت را قادر به رقابت بین‌المللی می‌کند برای خود تأمین کنیم طبعاً وسیله فروش نفت را لازم داریم.


البته ما هر روز سعی می‌کنیم تا سر حد امکان و تا جایی که منطق و امکانات فعلی اجازه می‌دهد، منافع خودمان را بیشتر بکنیم. موفقیت‌های خوبی هم در این اواخر به دست آورده‌ایم که مسلماً ادامه خواهد داشت تا همانطور که گفتیم روزی یا از همین استخراج فعلی یا از نقاط دیگر به حد کمال بهره برداری از این منبع ثروت طبیعی برسیم. البته این چیزی نیست که بشود با آن شوخی کرد و ما هم احتیاجی به عوامفریبی نداریم. آتیه در پیش ماست، آتیه‌ای روشن، آتیه‌ای درخشان. ما از آن زمامدارانی نیستیم که چون قادر به هیچ عمل مثبتی در داخله خودشان نیستند، چون هیچ کار اصلاحاتی نمی‌توانند انجام بدهند، چون آتیه در مقابلشان غیر از فقر یا بدبختی یا حداکثر در جا زدن چیزی نیست، افکار مردم خودشان را با استعمال کلمات بزرگ و وعده دادن هدف‌هایی که ممکن نیست به آن برسند مشغول می‌کنند. این قبیل مشغولیات در این ممالکی که هم متأسفانه دارای ثروت نیستند و هم از هر لحاظ عقب افتاده هستند، همیشه تراشیدن یک لولوی خارجی است. خوشبختانه ما چنین احتیاجی نداریم. ما نسبت به خارجی به هیچ وجه هیچگونه احساس حقارت یا کمتری نمی‌کنیم. خارجی در امور معمولی برابر ماست و در مواردی مستخدم ماست. این است که از نفت این منطقه به این صورتی که گفتم حداکثر بهره برداری را خواهیم کرد. خارجی باید به نفع ما کار بکند و البته خودش نیز نفع مشروعش را ببرد. این نفع مشروع را ما محترم می‌شماریم در صورتی که منافع خود ما تأمین شده باشد. ترقی صنعت نفت در این منطقه در دو سه سال آینده فوق‌‎العاده خواهد بود. برنامه‌ای که قریب یک ماه پیش به اطلاع من رسید وقتی که به اطلاع شما هم برسد خواهید دید که چه آتیه بزرگی برای صنعت نفت در این منطقه هست. در عین حال ما یا با شرکت‌های دیگر و یا در داخله خود ایران مشغول اقدام هستیم. موضوعی که شرکت ملی رأساً اقدام می‌کند این است که لوله نفتی از منطقه اهواز به سمت تهران بکشیم. ظرفیت لوله زیاد خواهد بود و شاید سالی بیش از پنج میلیون تُن باشد. بعید نیست که در منطقه البرز و قم پالایشگاه بزرگی تأسیس کنیم که ظرفیت آن پالایشگاه هم در حدود پنج میلیون تُن باشد. تفحصات ما در تمام مناطق مملکت ادامه دارد، و فکر می‌کنم که هر استان ایران دارای منافع نفتی کافی باشد که قابل استخراج و بهره برداری نیز باشند. در عین حال توجهی که به امور زندگی ساده ترین کارگرها تا بالاترین رؤسای این شرکت می‌شود از مدّ نظر دور نیست. در این چند سال اخیر شنیده‌ام که در این قسمت هفت هزار خانه ساخته شده است. باید چهار پنج هزار خانه دیگر نیز ساخته شود و امیدوارم هر چه زودتر این کار عملی گردد.


در قسمت اداره شرکت شاید لازم باشد جریان وضع صحیح تری پیدا کند. اگر احیاناً تبعیضاتی بوده، این تبعیضات باید برطرف شود. از لحاظ روحی نیز چیزی که برای سرتاسر مملکت اعلام کرده‌ایم البته در مورد این شرکت هم صدق می‌کند، و آن این است که پیشرفت و ترقی فقط و فقط منوط به شخصیت و قدرت کار و لیاقت افراد خواهد بود و لاغیر. هیچکس به عنوان اینکه پسر فلانی است یا برادر فلانی است یا دوست فلانی است، نمی‌تواند ترقی کند، بلکه صرفاً شخصیت خود او و نتیجه کار خود او است که مؤثر است. و اما این همه توجه ما به این که این ثروت بزرگ خدادادی روز بروز ازدیاد پیدا کند برای چیست؟ در اول صحبت خودم گفتم که این ثروت باعث تولید ثروت‌های دیگر خواهد شد که بطور زنجیری شاید باعث رفاهیت مردم بشود. ولی معنی این رفاهیتی که امروز در مملکت ایران مقدماتش را فراهم کرده‌ایم و باید هر چه زودتر حکمفرما بشود این نیست که یک عده ثرومتندی ثروتمندتر بشوند. مفهوم این رفاهیت این است که اول حداقلی که مطابق تمدن امروز دنیا باشد برای همه فراهم بشود، به شرطی که کار بکنند. از آن بیشتر منوط به لیاقت و دقت و فعالیت خودشان خواهد بود. نمی‌گویم در زندگی عامل تصادف یا شانس وجود ندارد. چرا! این لازمه زندگی و لازمه اجتماع و لازمه بشریت است، ولی مجوزی برای تبعیض نمی‌تواند باشد. این ثروت‌هایی که ما می‌خواهیم استخراج بکنیم همانطور که اطلاع دارید برای این است که امروز دهقان ایرانی آزاد باشد و یا برای خودش کار بکند یا به عنوان یک کارگر کشاورزی با تمام حقوق و مزایایی که امروز کارگر مطابق قانون کار دارد برای کسی که او را استخدام کرده است کار بکند مثل کارگری که در کارخانه کار می‌کند. کارگر ایرانی که امروز با قانونی که اطلاع دارید در سود کارخانجات شریک می‌شود باید یک انگیزه پیشه‌ای داشته باشد. این انگیزه فقط مادی نیست، بلکه او حس می‌کند که در این مملکت شک شرافت ذاتی دارد و در آن کارخانه‌ای که کار می‌کند صورت اجیر ندارد، بلکه نتیجه حاصله کار هم به خودش می‌رسد، یعنی کارخانه را تقریباً به یک اندازه‌ای از آن خودش می‌داند. وجود این نوع جامعه چه از لحاظ زارع و چه از لحاظ کارگر در واقع خداحافظی است که ما با هر گونه استثماری در مملکت مان به عمل می‌آوریم، و این چیزی است که می‌شود به آن فخر کرد. امروز زیاد نیستند ممالکی در دنیا که در پایه اجتماعی امروز ایران باشند. وقتی که زارع صاحب مال خودش بود و با سربلندی کار کرد و کار را عمل شرافتمندانه‌ای تلقی کرد، وقتی که کارگر به ترتیبی که گفتم به آن نتایج و هدف‌ها رسید و سایر افراد مملکت نیز در هر شغلی که بودند بر اساس همان توصیفی که دادم که تبعیض در کار نخواهد بود هر کدام به فراخور حال و لیاقت و پشتکار خود امکان ترقی داشتند، جامعه‌ای که به وسیله دستگاه اداری منزه مترقی و همگام با این جریان پیشرفت کند محیطی است که هر فرد بشری افتخار خواهد کرد که در آن زندگی بکند. خیلی بی‌عدالتی‌های دیگر بوده که ما آن‌ها را نیز برطرف کرده‌ایم.


نمی‌خواهم در این باره صحبت را طولانی بکنم و فقط به دو چیز اشاره می‌کنم: یکی اینکه ننگ بزرگ اجتماعی ایران یعنی محرومیت نصف جمعیت مملکت ایران برطرف شد. شما در این جا لابد در محیطی مترقی هستید و افرادی هستید که در زندگانی‌تان با منطق و تمدن سر و کار دارید و خوب می‌فهمید که چه می‌گویم.


دوم این است که ما با چنان پی‌گیری با هر نوع فسادی در مملکت مبارزه می‌کنیم که نتایج اولیه آن را دیدید، ولی اجتماعی که به سمت هدفی عالی پیش می‌رود ناچار است از این نوع قربانی‌های فساد بدهد و این ادامه خواهد داشت و امیدوارم به زودی روزی در مملکت خواهد رسید که باید با ذره بین نگاه کنیم تا آثار فساد را ببینیم. این مختصری است از وضع آینده این مملکت. این همه که ما تلاش می‌کنیم و باصطلاح جوش می‌زنیم که ثروت‌های این مملکت بیشتر استخراج بشود و از آن بیشتر منافع ببریم، برای تسهیل کارهای اساسی این اجتماعی است که برای شما توضیح دادم و مطمئن هستم که همه شما برای اینکه هر چه زودتر به چنین هدفی برسیم، از حداکثر تلاش و خدمت فروگذار نخواهید کرد.