سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی گروه بررسی مسایل ایران در پرتو انقلاب شاه و ملت ۱۷ خرداد ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۴۰ توسط Bellavista1 (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
آتش زدن سینما رکس آبادان ۲۸ امرداد ۱۳۵۷ سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی

درگاه محمدرضا شاه پهلوی آریامهر

انقلاب شاه و مردم
Shahanshah Aryamehr 24 a.jpg

شاهنشاه آریامهر پیش از نیم روز چهارشنبه ۱۷ خرداد ماه اعضای گروه بررسی مسایل ایران در پرتو انقلاب شاه و ملت را در کاخ نیاوران به حضور پذیرفتند.

در این باریابی که هموندان گروه شرکت داشتند شاهنشاه با اشاره به نقش خطیر و حساسی که این گروه به عهده دارد از آنها خواستند که هر عیب و نقصی را که در امور جاری مملکت می‌بینند بگویند.

عادتی که این چند سال اخیر پیدا شده است با خانم‌ها و آقایان که در این گروه شرکت دارند از نزدیک ملاقات بکنم. قبل از هر چیز، باید از زحماتی که در طی سال گذشته در تهیه گزارشاتی که مستقیما به دست خود من رسیده اظهار امتنان بکنم. البته این گزارشات به دستگاه‌های مختلف منعکس شده و چه بسا که خیلی از پیشنهاداتی که کرده‌اید مورد عمل قرار گرفته باشد. من تعجب می‌کنم یک چنین گروه مهم اندیشمند و روشنفکر چون در راه مثبت و مملکت قدم بر می‌دارد در اطرافش هیچ وقت حرفی زده نمی‌شود اما اگر پنج نفر منحرف که پایه علمی آنها به مراتب از شما هم کمتر هست دو کلمه برضد مملکتشان صحبت بکنند، اینها معروفیت پیدا می‌کنند. شاید طبیعت بشر همینطور باشد، شاید در سایر نقاط ایران هم همین طور، ولی الان عادت خوبی نیست، به خصوص برای مملکت ما در این دوره سازندگی، در این دوره تهیه برای ورود به جرگه ممالک بزرگ و مترقی، این عادت پسندیده‌ای نیست که خوبان در اطرافشان بحث نشود و تمام جنجال برپاکن‌ها ورد زبان‌ها باشند. شاید این گروه بیشتر از این باید در اطراف شناسایی خود اقدام بکند. مسلما این گروه همین عده‌ای که اینجا هستند نیست، شاید تنها این جمعیت شما نیست شاید هزاران نفر دیگر یا آشنایی دارند با شما، و یا به شما عقیده دارند، یا اصولا هم فکر هستید و باید که تمام کسانی که در راه مثبت و روشنفکرانی که دلشان برای مملکت خود می‌تپد جولان دار میدان باشند و آنها هم شناخته شده باشند. بگذریم.

از گذشته‌ای که این اواخر متاسفانه هر دفعه مجبورم تکرار بکنم ایران در سال ۱۹۰۷ ایران چه بود، در سال ۱۹۱۹ چه بود در بیست امرداد ۲۵۱۲ [۱۳۳۲] این مملکت را به کجا رساندند. از این بگذریم، فعلا ایران ما دارد خود را برای ورود به دروازه‌های تمدن بزرگ مهیا می‌کند. زیرسازی این امکان نوزده ماده انقلاب بود که من به کرات گفته‌ام غیر از موادی که غیرقابل تغییر است و آن موادی است که ثروت‌های ملی، ثروت‌هایی که خداوند خلق کرد و انسان در ایجادش اشتراکی نداشته، این ثروت‌ها طبیعتا باید به جامعه متعلق باشد و به وسیله دولت که باید خدمتگزار جامعه باشد به نفع جامعه باید اداره شود. حالا شاید در بعضی از فرآورده‌های همین صنایع بزرگ هم در کارخانجاتش ما بگوییم که مردم ایران را می‌شود تا ۹۹ درسد سهامش شریک کرد و یک درصد را نگه می‌داریم برای اداره کردن آن، ولی مطالب دیگر این نوزده ماده انقلاب همیشه گفته‌ام که اگر فکر بهتری باشد که یا این اصول را تکمیل کند و یا جایگزین این مواد بشود من اولین کسی خواهم بود که این فکر را بپذیرم.


ستون پنجم

این چند سال سلطنت من را در نظر بگیرید - در حدود سی و هفت سال ببینیم که ایران از چه مراحلی گذشته - جمعیت ایران در اوایل سلطنت من چقدر بود؟ مسلما فکر می‌کنم زیر ۱۷ یا ۱۶ میلیون بوده چون در زمان ولیعهدی من فکر می‌کنم جمعیت شاید ۸ یا ۹ میلیون نفر بیشتر نبود، جمعیت ما از لحاظ تعداد باسوادها فکر می‌کنم که در اوایل سلطنت من در حدود نود در صد بی سواد داشتیم، نمی دانم کسی آمار دارد. در همین حدود بود - چون مملکت اشغال شد ستون‌های پنجم بیگانه هم ایجاد شد[۱]، احزابی تشکیل شد که تمام سرنخش در دست بیگانگان بود و عوامل دیگری که ذکر نمی‌کنم.

مجالس مقننه شما از سال ۱۳۲۰ تا سال ۱۳۳۲ که آن کابوس وحشتناک را یک رستاخیز ملی [۲] از بین برد اگر اشتباه نکنم حتی یک مرتبه هم بودجه سالانه تصویب نکرد، هر چه تصویب کرد بودجه یک دوازدهم بود و چه بسا بعضی اوقات که مجلس خودش دوره خودش را تمدید می‌کرد. تازه آنهم چه مجلسی که نماینده سفارت انگلیس می‌رفت نخست وزیر وقت را می‌دید و می‌گفت اینها کاندیداهای ما هستند و بعد از ظهرش نماینده سفارت روس پیش نخست وزیر می‌رفت و می‌گفت اینها نماینده ما هستند. اینها بودند نمایندگان مجالس ملی ایران، آنهم طرز کارشان، آنهم طرز عملشان. خوب طبیعی است که در ۱۹۴۵ وقتی که ایران گرفتار بود فورا وزرای خارجه اتفاقا ممالک غربی به وزیر خارجه مملکت شمالی پیشنهاد تقسیم ایران به استان‌های خودمختار آذربایجان ، کردستان و خوزستان کرده باشند.

مسلما بعد از سرنگونی دستگاه مملکت برباد دهنده در ۲۸ مرداد ۲۵۱۲ [۱۳۳۲] لازم بود که این مملکت جمع و جور شود، لازم بود که تمام کانون‌های خیانت و فساد یا مضمحل بشود یا معرفی بشود به جامعه. تا رسید به ۱۹۶۳ میلادی یا ششم بهمن سال ۱۳۴۱ خودمان که ما انقلاب ششم بهمن را شروع کردیم.[۳] آن موقع می‌گفتیم انقلاب سپید، بعد مبدل شد به انقلاب شاه و ملت و محکم کاری‌های داخلی و خارجی مملکت ادامه داشت. در داخل خیلی چیزها را امتحان کردیم و دیدیم که برای سر و صورت دادن به زندگی سیاسی مملکت فعالیت‌های حزبی و اجتماعی لازم است. حزب‌هایی که حزب ملی بودند تشکیل شدند. یادتان هست هنوز آنقدر دیر نیست، احزاب ایران نوین و مردم تشکیل شدند.[۴] افراد خوبی هم داشتند، ولی همانطور که گفتم چون یکی از احزاب در این مورد حزب ایران نوین حامی دولت بود و دولت در یک مرحله زندگی مملکت بود که تمام کارها با موفقیت پیش می‌رفت دوره انقلاب بود، هر چند وقت یک ماده جدید انقلاب برای پیشبرد کار مردم ایجاد می‌شد مسلما هر کسی که می‌گفت من کاندیدای دولتی هستم که مثلا این کارها را انجام داده، طبیعتا پیشرفت می‌کرد. کسانی که در حزب مخالف بودند لو اینکه افراد بسیار برجسته و خوبی بودند به طور طبیعی و خودکار از گردونه کار خارج می‌شدند. پس آن دمکراسی که ما برای مملکت ایران می‌خواستیم و شرکت در اموری که از همه احاد مملکت انتظار داشتیم به عقیده من عملی نبود. این است که پیشنهاد کردیم یک حزب فراگیری باشد که حتی همان اختلاف عقیده‌ها در داخل حزب برای پیشبرد کار، برای موشکافی امور برای ایجاد گفت و شنود ولو تند و حاد باشد ولی همه از ثمرات انقلاب و ثمرات روحیه‌ای که انقلاب در ایران ایجاد کرده بود برخوردار باشند . این است که پیشنهاد کردیم که «  حزب رستاخیز ملت ایران » تشکیل بشود که در درون آن بسترهای فکری مختلف و برخوردهای عقاید باشد و با کمال صراحت و البته وطن پرستی این گفت و شنودها یا پیشنهادات یا انتقادات عملی بشود.

دوره تمرکز خیلی شدید برای پیشبرد انقلاب ایران با باسواد شدن مردم، امروز تقریبا ۱۰ میلیون از افراد این مملکت در مدارس ایران از مدارس عالیه تا پایین ترین مدارس که کودکستان باشد مشغول هستند. نسبت ۱۰ میلیون به ۳۵ میلیون جمعیت نسبت کمی نیست ولی البته ما هنوز راضی نیستیم این نسبت را حتی باید بیشتر از این بالا ببریم.


بهای رسیدن به آزادی

موقعی وارد تمدن بزرگ خواهید شد که در این مملکت بی سواد نباشد.[۵] معهذا پیشرفت‌های ما آنقدر بوده که حدود یک سال و نیم پیش یا یک قدری پیشتر شروع کردیم به دادن آزادی‌های بیشتر و امکانات بیشتر از هر لحاظ به مردم ایران البته یک عده‌ای می‌گویند دادن این آزادی‌ها باعث هیاهو شده باعث وقفه در کارها شده، باعث حمله به بانک و شکستن شیشه شد و باعث تمام این همه جریاناتی که این چند وقت اخیر شما شاهد آن هستید، ولی می‌گویم که این قیمتی است که ما باید برای رسیدن به هدف بپردازیم و هدف یعنی به حداکثر آزادی در حدود قوانین مملکت. مهمترین قانون مملکت قانون حفظ استقلال مملکت است. بعد از استقلال و آزادی مملکت قوانین است که به نفع اجتماع است. تمام ۱۹ ماده انقلاب ایران در واقع همین است. همین فلسفه است. ولی این اصول است، در اطراف اصول صدها مطالبی هست که زندگی مردم را می‌گرداند و روشن می‌کند. به تناسبی که جمعیت ما زیاد می‌شود شاید بعضی‌ها کتاب به سوی تمدن بزرگ را خوانده باشند[۶] در آنجا بالاخره این مرحله می‌رسیم که وقتی که افراد ایرانی باسواد شدند و وقتی که مصالح مملکتش مصالح خودش و کارهای روزانه اش را فهمید و تشخیص داد و ما وسیله اظهار عقیده را به او می‌دهیم یا در شرکتش در حزب یا هر چند سالی در انتخابات و از انتخابات ده گرفته تا انجمن‌های شهر، تا شوراهای داوری، تا مجلس شورای ملی و سنا بالاخره این ملت در چنین مملکتی دارای آن دمکراسی صحیحی که ما از کلمه دموکراسی می‌فهمیم خواهد رسید، یعنی اراده مردم اظهار و اجرا بشود.

البته در هر کاری ضوابطی هست. به همین جهت می‌گویند که سه قوه است قضاییه، اجراییه و مقننه، اینها باید از هم مستقل باشند، در کار هم دخالت نکنند، برای هر قوه‌ای یک حدود و ثغوری معین شده است. برای دستگاه مملکت، برای سلطنت ایران، برای شاهنشاهی ایران یک چیزهایی مقرر هست. تاریخ تان هم یک تکالیفی را معین کرده است که در یک موقعی مملکت به چه شکل پیش می‌رود و در یک موقع دیگر مملکت به چه شکلی رو به عقب یا اضمحلال می‌رود.

از تمام این تجربیات نتایجی می‌شود گرفت که به همان نقشه اصلی برسیم. ورود به تمدن بزرگ در یک جامعه آزاد. آزاد از لحاظ فردی و از لحاظ جمع، البته مستقل و محترم. یک تمدن بزرگ بدون عدالت اجتماعی ممکن نیست. اغلب اصول انقلاب بر اساس فلسفه عدالت اجتماعی است. پس ما در ارائه ۱۹ ماده انقلاب و فلسفه همین انقلاب شاه و ملت دورنمایی برای شما ترسیم می‌کنیم که اساسش بر همین مطالبی است که گفتم و به خصوص مترقی بودن این افکار. این افکار که هست و ارائه شده و از شما هم همیشه کمک فکری می‌خواهیم افکار امروز است، افکار صد یا صد و پنجاه سال بیشتر نیست که برای آن دوره و زمان نوشته شده است، امروز روابط اجتماعی تمام مجامع دنیا عوض شده است. امروز روابط اقتصادی و تکنولوژیک عوض شده است. روزی که شما با چراغ استیلن هزار متر زیرزمین می‌رفتید که یک خرده ذغال استخراج کنید و انفجارهای گازی سالی چقدر از جمعیت دنیا را تلف می‌کرد با وسایل مکانیکی امروز خیلی فرق داشت.

پس گفتم طرز کار امروز ما به ده سال پیش فرق داشت. ده سال پیش جمع آوری شدید برای پیشبرد انقلاب بود امروز به مرحله‌ای رسیدیم که می‌توانیم عدم تمرکز بدهیم، همین است که سعی می‌کنیم بیشتر کارها را به خود استان‌ها مراجعه بکنیم. در استان‌ها هم به شرطی که در آنجا تمرکز پیدا نشود، در خود استان‌ها هم در داخل خودشان عدم تمرکز بدهد. حداکثر آزادی‌های منهای خیانت که هر روز آثارش را تا به حال دیده‌اید و باز هم خواهید دید، تا جایی که ممکن هست می‌دهیم و این روی اطمینانی است که ما روی پیشرفت مملکتمان داریم. اگر این اطمینان را نداشتیم که این کارهای را نمی‌کردیم، منتها روزهای اول ، ماه‌های اول شاید یکی دو سال اول هیاهویی هست که باید این هیاهو را میهن‌پرستان هم تحمل کنند و هم به موقع جوابش را بدهند. اینست که فکر می‌کنم یکی از وظایف بزرگ شما، چه در خارج از حزب چه در داخل حزب مقایسه اصول فلسفه انقلاب ایران با هر مرام دیگر در دنیا است. من فکر می‌کنم در این قسمت ما یک قدری کوتاهی کرده‌ایم. من فکر می‌کنم که به آسانی می‌توانیم فلسفه خودمان و مرام و ایده آل‌های خودمان را با هر چیزی که در دنیا موجود است مقایسه بکنیم. بعضی از شما در همین رشته تربیت شده‌اید، اگر هم بعضی‌ها تربیت نشده باشند شاید ذوق به خصوصی در این قبیل مقایسه‌ها داشته باشند. فکر می‌کنم که این سازمان این کانون شاید بهترین نقطه برای همین کار باشد.

انتظارات دیگری که البته از این جمع داریم خیلی است. یکی همان چیز همیشگی است که هر فکری دارید به ما ارائه بدهید، هر عیبی که می‌بینید به ما بگویید، ولی به خصوص چیزهایی که امروز به نظر می‌آید که مورد اهمیت است یکی همان عدم پیشرفت انقلاب اداری است یا فسادهایی که در مملکت هنوز موجود است. اینها مطالبی است که هر چقدر در اطرافش فکر کنید و رساله بدهید زیاد نخواهد بود.


تورم و فساد

مطلب دیگر موضوع زندگی مردم و تورم است. تورم مطلبی است، خطری است که دنیا را تهدید می‌کند. خوشبختانه اخبار دیروز ما خیلی دلگرم کننده بود، ولی این نباید یک چیز موقتی یکی دو ماهه باشد، گو اینکه از اواسط سال گذشته شروع شد به پایان رفتن ولی باید خیلی مراقب این تورم باشیم تورم باعث فساد است اصلا به طور عجیب و مضحکی ممکن است که تورم تولید فساد کند. امروز شاید قیمت یک فرآورده‌ای اگر بالا برود کسان دیگر به تناسب تفاوتی که برای این یک فرآورده می‌پردازند قیمت هایشان را بالا می‌برند، همه فکر می‌کنند که الان موقعیتی است برای گران کردن و استفاده ولی نمی دانند که یک فردی، نمی دانم مصرف یک دویست - سیصد - چهارصد نوع شیئی خانواده رویهم رفته چقدر است چند جنس است فکر نمی‌کنم بیش از صد یا دویست باشد ولی دو هزار جنس تولید می‌شود، این اگر یک جنس را گران بفروشد باید دو هزار جنس را گران تر بخرد و متوجه این چیزها نیستند.

تورم همان طور که دنیا را می‌تواند تهدید و متزلزل کند مملکت ما را همین طور می‌تواند تهدید و متزلزل کند اگر جلویش را نگیریم. تورم‌هایی هست که حتی سالم است، کلمه بزرگی است می‌گویم « حتی » ولی شرایطش را ببینید چه باید باشد. شرایطش این است که رشد جمعیت، درآمد سرانه، رشد درآمد ملی و فرآورده‌ها تفاوتش آنقدر زیاد باشد که این خودش تولید تورمی را بکند ولی آن تورم قابل جذب است، به شرطی که تولیدات داخلی شما قابل رقابت با قیمت‌های بین المللی باشد ولی هر تورمی که قیمت‌های داخلی شما را قابل رقابت با قیمت‌های بین المللی نکند تورمی خطرناک است.

پس در قسمت مبارزه با تورم باید دقت هر چه بیشتری بکنید با فساد که گفتم و انتظارات ما از این گروه حتی بیش از سابق است ما فکر می‌کنیم چه به عنوان فردی، چه حزبی و چه دسته جمعی یک جمعیتی که می‌توانیم به آن چه اندیشمند بگوییم چه روشنفکر - در ساختمان ایران از حالا تا دروازه‌های تمدن بزرگ و بعد در خود تمدن بزرگ می‌تواند اثر به سزایی داشته باشد که امیدوارم با علاقه‌ای که مسلما در فرد فرد شما موجود است، این نتایج حتما ظاهر بشود و شاید جمعیت شما روز به روز هم توسعه پیداکند، همفکران بیشتری پیداکنید، همکاران بیشتری به گروه شما بپیوندند و کلماتی که در اول کار استعمال کردم دوباره تکرار می‌کنم : معنی روشنفکر و اندیشمند معلوم باشد که این معنی اش حتما در راه تخریب و یا احیانا خدای ناخواسته در راه ضدیت با مملکت نیست بلکه در راه سازندگی و خدمت به وطن است.

توفیق همگی شما را از خداوند متعال خواستارم.

بن‌مایه‌ها