سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی رییس‌های خانه‌های انصاف سراسر کشور ۲۱ مهر ماه ۱۳۴۴

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
خانه انصاف درگاه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی

برنامه عمرانی سوم/سال‌های ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۵
شاهنشاه با رییس‌های خانه‌های انصاف گرگان گفتگومی‌کنند

سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی رییس‌های خانه‌های انصاف سراسر کشور ۲۱ مهر ماه ۱۳۴۴


عدالت از موقعی که تمدن در دنیا پیدا شده است عالی‌ترین ایده‌آلی بوده است که بشر سعی می‌کرده است به آن برسد. در تاریخ ایران باستان می‌بینیم زمانی را فرخنده و نیکو می‌پنداشته‌اند که توأم با عدالت بیشتری بوده است. در سایر نقاط دنیا نیز جامعه‌ای بیشتر به خود افتخار می‌کند که می‌تواند ثابت کند اساس عدل و انصاف در آن بیشتر پیشرفت کرده است. برای فراهم کردن عدالت به معنی حقیقی آن باید موضوع را از چندین نظر بررسی کرد:
یکی عدالت قضایی که به معنای تشخیص حق و رساندن حق به حقدار می‌باشد. اگر در جامعه اساس روابط بین طبقات بر اساس ظالمانه بنا نهاده شده باشد فقط با قضاوت از روی مدرک، چه بسا نتوان کاملاً به حقیقت پی برد.


جای دوری نمی‌رویم و فقط مملکت خود را مثل می‌زنیم. آیا تا قبل از بهمن ۱۳۴۱ که بساط ارباب و رعیتی در این مملکت ریشه کن شد، با اینکه ما که عدلیه داشتیم و علی‌الاصول در محاکم مان روی اصل مشروطیت و آزادی و استفاده همه از قانون بطور مساوی عمل می‌شد، آیا حقیقتاً اگر به یک زارع یا رعیت سابقی ظلمی و اجحافی می‌شد در دادگاه‌ها بطور عادلانه قضاوت می‌شد و حق به حقدار می‌رسید؟ آیا تا موقعی که آن ارباب می‌توانست زارع را به میل خود از ده تبعید بکند، بیرون بکند، هر بلایی به سرش بیاورد و نمی‌گویم چه کارهای دیگری، برای اینکه حتی ذکر آن‌ها برای من ناگوار است، می‌شد گفت که با وجود داشتن قانون و با وجود داشتن دادگاه عدالت به معنی واقعی خود حکمفرما بود؟ نه! پس برای برقرار کردن عدالت که عالی‌ترین آمال بشری است می‌بایستی چه کرد؟ اول می‌بایست تمام مظاهر ظلم و عدم تساوی در مقابل قانون برطرف بشود. بدترین این مظاهر همان روابط کهنه و فرسوده و در خیلی اوقات ظالمانه ارباب و رعیتی بود. از معنی و مفهوم کلمه ارباب و رعیت ارتباط این دو معلوم می‌شد، یعنی حاکم و محکوم. این درست برخلاف معنی عدالت است.
دوم، برای فراهم کردن وسیله تشخیص و فهم بیشتر می‌بایستی بیسوادی در مملکت ریشه کن شود که هر کسی قادر باشد از تمدن امروزه مملکت خود و پیشرفت تمدن در دنیا تا حدی که لازم باشد باخبر و در واقع چشمهایش باز باشد. در مدتی که در این روزگار و در روی این زمین زندگانی می‌کند با چشم باز و در واقع در روشنایی قدم بردارد. برای این کار یکی از مواد انقلاب ششم بهمن ایجاد سپاه دانش بود.
سوم، همان اندازه‌ای که داشتن دانش و سواد برای روشن بودن اهمیت دارد بدن سالم هم مهم است، چه از یک شخص رنجور، از شخصی که جسماً ضعیف باشد، از کسی که احیاناً دچار مالاریا باشد یا بعضی امراض بومی دیگر یا تراخم و غیره داشته باشد، نمی‌شود انتظار کار و در موقع خود تولید و دفاع از حق خود داشت. پس اگر هم ما بساط ارباب و رعیتی می‌داشتیم و هم بیسوادی و هم تن‌های ضعیف و رنجور، می‌بینید که این سه چیز بهیچوجه به برقراری عدالت نه فقط کمک نمی‌کرد بلکه دشمن مستقیم عدالت در جامعه بود. به خواست خداوند اساس ارباب و رعیتی را بهم زدیم. امروز رعایای سابق یا زارعین امروز یا برای خود کار می‌کنند و صاحب زمین خود هستند یا اگر برای دیگری کار می‌کنند از حقوقی برخوردار هستند و بخصوص خواهند بود که جنبه استثماری ندارد، بلکه جنبه استخدامی خواهد داشت. یعنی در واقع کارگر کشاورزی خواهد بود یا به هر صورت روی توافق عمل خواهد شد.
امیدواریم بیسوادی را تا ده سال دیگر از این مملکت بکلی ریشه کن کنیم. با ایجاد سپاه بهداشت امیدواریم در دورافتاده ترین نقاط مملکت وسایلی فراهم شود که هیچ دهی، هیچ روستایی نباشد که از طرف گروه‌های بهداشتی به آن‌ها سر زده نشود و در موقع لازم به آن‌ها رسیدگی ضروری نشود و در اختیار آن‌ها دارو گذاشته نشود، یعنی برای تمام آن‌ها رسیدگی پزشکی خواهد بود و در موقعش دوای لازم در اختیار آن‌ها گذاشته خواهد شد که اولاً اگر کسالتی داشته باشند کسالت رفع بشود و ثانیاً با ارائه اصول بهداشتی و با فرستادن سپاهیان آبادانی و ترویج اصول بهداشتی طوری مراعات بشود که اصولاً به خواست خداوند افراد این مملکت کمتر بیمار و رنجور بشوند. اما در تکمیل این سه اصلی که گفتیم، موضوع ایجاد خانه‌های انصاف پیش می‌آید. فکر می‌کنم ما می‌توانیم به این موضوع آنقدر اهمیت بگذاریم که اگر تابحال بر شش اصل انقلابی ششم بهمن و سه اصل سپاهیان بهداشت و سپاهیان ترویج و آبادانی را اضافه کردیم، خانه انصاف اصل نهم انقلاب ما خواهد بود این شاید ساده‌ترین و سالم ترین وسیله‌ای باشد که در سطح روستا به اختلافات افراد مملکت در اسرع وقت و با کمترین مخارج رسیدگی شود. طبق گزارش‌هایی که به من می‌رسد خوشوقتم بگویم که نتایج اولیه کارخانه‌های انصاف کاملاً رضایت بخش و امیدوار کننده است. آرائی را که شما صادر کرده‌اید می‌شود حقیقتاً با قانون تطبیق داد و همیشه این آراء از کمال منطق و استدلال و انصاف برخوردار بوده است. شاید در سطح روستا هیچ کس به اندازه خود شما کسانی که روی سوابق کار خود مورد اطمینان مردم محل بوده‌اید نتواند دعاوی اهالی محل را فیصله دهد و روی آشنایی محلی و شناختن فرد فردِ طرفین دعوا، با قضاوت صحیح و منصفانه و شاید در بعضی اوقات روی اصل کدخدا منشی به تمام این دعاوی خاتمه بدهد. امیدوارم تعداد خانه‌های انصاف به همان مقداری که مورد احتیاج است ازدیاد پیدا کند و شما مردم که غیر از حقیقتاً انجام وظیفه در راه عدالت نظری ندارید دین خود را با یک چنین خدمتی به همنوع خود نسبت به این مملکت ادا کنید.