ربودن رییس اتحادیه کارفرمایان آلمان غربی از سوی تروریستهای فراکسیون ارتش سرخ همدستان کنفدراسیون دانشجویان ۱۵ شهریور ۲۵۳۶ شاهنشاهی
برنامه عمرانی پنجم ۱۳۵۲ - ۱۳۵۶ | کنفدراسیون دانشجویان ایرانی
سازمانهای تروریستی برای براندازی حکومت مشروطه پارلمانی در ایران |
برنامه عمرانی ششم/سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی |
کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور همدستان تروریستهای ارتش سرخ
ربودن هانس مارتین شلایر رییس اتحادیه کارفرمایان آلمان غربی از سوی تروریستهای فراکسیون ارتش سرخ همدستان کنفدراسیون دانشجویان ایرانی ۱۵ شهریور ۲۵۳۶ شاهنشاهی
در روز دوشنبه ۵ سپتامبر ۱۹۷۷ ساعت ۱۷ و ۱۰ دقیقه راننده هانس مارتین شلایر وی را از دفترش در شهر کلن سوار خودروی بنزش کرد، تا وی را به منزلش برساند. پشت سر، خودروی دومی که در آن سه پلیس گارد محافظ جان مارتین شلایر نشسته بود نیز به راه افتاد. چهار تن از تروریستهای فراکسیون ارتش سرخ که میان راه خود را پنهان کرده بودند. در ساعت ۱۷ و ۲۸ دقیقه زمانی که خودروی شلایر به خیابان فینسنز شتاتز [۱] پیچید و به تروریستها نزدیک تر شد، ناگهان یکی از تروریستها با خودرویی راه را به بنز شلایر بست، راننده شلایر به سختی توانست ترمز کند، ولی خودرو پشتی که پلیسهای محافظ در آن نشسته بود، نتوانست به هنگام ترمز کند و از پشت به سختی با خودروی شلایر برخورد کرد. بنز شلایر از جلو و پشت میان خودروی تروریستها و پلیس گیر افتاد.
تروریستهای فراکسیون ارتش سرخ بی درنگ به سوی راننده شلایر آتش گشودند و در ۹۰ ثانیه بیش از ۱۲۰ تیر به راننده شلیک کردند و وی را سوراخ سوراخ چون آبکش نمودند. یکی از تروریستها روی موتور هابه خودروی پلیس پرید و از پنجره جلو، سه پلیس سرنشین را به گلوله بست. در این هنگام دیگر تروریستها هانس مارتین شلایر را از خودرو بیرون کشیدند و وی را درون یک مینی بوس فولکس واگن سفید رنگی کشاندند و متواری شدند. مینی بوس وارد پارکینگ زیرزمینی ساختمانی در خیابان وینر وگ شماره ۱ ب [۲] شد. در این پارکینگ زیرزمینی، تروریستها با گروگان خود از مینی بوس پیاده شدند و سوار خودروی دیگری گردیدند. آنگاه با این خودرو به سوی منطقه ارفت اشتات لیبلار [۳] راندند.
پلیس جنایی آلمان غربی[۴] آگاه شد که تروریستها در خانهای در لیبلار پنهان شدهاند. تروریستهای فراکسیون ارتش سرخ در روز ۱۶ سپتامبر، مارتین شلایر را به شهر لاهه در هلند بردند. سه روز پس از آن تروریستها مارتین شلایر را در ویلایی در بروکسل پنهان کردند.
تروریستها پس از ربودن مارتین شلایر رهبر صاحبان صنایع آلمان به دولت آلمان غربی التیماتومی دادند و خواستار آزادی ۱۱ تروریست فراکسیون ارتش سرخ از زندان شدند. تروریستهای درجه یک آلمان در این پهرست بودند: ۱- آندریاس بادر (Andreas Baader) ۲- گودرون انسلین (Gudrun Ensslin) ۳- یان کارل رَسپه (Jahn- Karl Raspe) و هشت تروریست دیگر.
هلموت اشمیت صدراعظم آلمان در نشست فوق العاده کابینه ربوده شدن « هانس مارتین شلایر » از سوی تروریستهای گروه « بادر ماینهوف » را بررسی کرد. در این نشست دولت آلمان بر آن شد که خواستهای تروریستها را نپذیرد. هلموت اشمیت در پیامی از تروریستها خواست به کار جنون آمیز خود پایان دهند، زیرا که وی نخواهد گذاشت از این کار جنون آمیز بهره برداری کنند. تروریستها به عبث خیال میکنند دولت ضعیف است و با آنها مقابله نخواهد کرد. اما حکومت به هیچ روی ناتوان نیست. رویداد کلن یک جنایت است و عاملان آن جانیانی بیش نیستند.
با اعلام تصمیم دولت، تروریستها با جبهه تروریستی آزادیبخش خلق فلسطین [۵] تماس گرفتند. این جبهه از سوی وادی حداد و جرج حبش بنیاد نهاده شده بود. به دنبال آدم ربایی تروریستهای بادر ماینهوف و درخواست کمک از جبهه تروریستی آزادیبخش فلسطین، جبهه نیز چهار تروریست فلسطینی برای ربودن هواپیمای لوفت هانزا در تاریخ ۱۳ اکتبر ۱۹۷۷ برابر با ۲۲ مهر ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی فرستاد و هواپیما با ۸۶ تن مسافر و خدمه به چنگ تروریستها افتاد. تروریستهای فلسطینی هواپیمای بویینگ ۷۳۷ لوفت هانزا را که از پالما دو مایورکا به سوی فرانکفورت پرواز میکرد، بر فراز ریویرا ربودند و به رم بردند. آنگاه تروریستهای فلسطینی به رهبری « سروان والتر محمد» یک فلسطینی الاصل مترجع هواپیما را به نیکوزیا و سپس به بحرین و دوبی و عدن و سرانجام به موگادیشو پایتخت سومالی بردند.
در اینجا دوباره تروریستهای فراکسیون ارتش سرخ به دولت آلمان التیماتوم دیگری دادند که اگر ۱۱ تروریست زندانی آزاد نشوند، نه تنها مارتین شلایر را خواهند کشت بلکه مسافران هواپیمای لوفت هانزا را یکی پس از دیگری به گلوله خواهند بست. این بار دوباره کابینه هلموت اشمیت صدراعظم آلمان درخواست ربایندگان شلایر را رد کرد. به جای آن هلموت اشمیت گروه ضربتی تشکیل داد و به موگادیشو گسیل داشت. گروه ضربت سه تن از تروریستهای رباینده هواپیما را کشتند و چهارمی به نام سهیلا آندراویس دستگیر شد.
پس از آنکه تروریستهای فراکسیون ارتش سرخ که در زندان بودند آگاهی یافتند که مسافران هواپیما در مگادیشو آزاد شدهاند، در شب ۱۸ اکتبر ۱۹۷۷ آندریاس بادر و گودرون انسلینگ و یان کارل رَسپه خودکشی کردند. از سوی دیگر ربایندگان مارتین شلایر وی را با شلیک گلوله به قتل رساندند و جسد شلایر را به شهر مرزی مولهاوزن در فرانسه [۶] بردند. تروریستها نامهای به روزنامه چپی لیبراسیون نوشتند که آنان هانس مارتین شلایر را کشتهاند و جسد وی در خیابان شارل پگی [۷] در یک آ - او - دی میباشد و گناه کشتن شلایر به گردن هلموت اشمیت است.
چگونگی همکاری میان کنفدراسیون دانشجویان ایرانی و فراکسیون ارتش سرخ
بنیاد جنبش تروریستی در آلمان غربی با قتل بنو اونه زورگ [۸] آغاز شد. بنو اونه زورگ دانشجوی آلمانی بود که در روز ۲ ژوئن ۱۹۶۷ هنگام سفر شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو در شهر برلین به دست پلیس برلین غربی کارل هاینس کوراتز یکی از ماموران اطلاعاتی آلمان شرقی کشته شد.[۹] در این روز کنفدراسیون دانشجویان ایرانی علیه شاهنشاه و شهبانوی ایران تظاهراتی در برلین به راه انداختند. بهمن نیرومند هموند کنفدراسیون، در برلین در دانشگاه آزاد برلین در برابر ۴۰۰۰ دانشجو سخنرانی ایراد کرد و گفت: که ایرانیان علف میخورند و در بدترین و فقیرین شرایط زندگی میکنند. در جایی که شاه و همسرش میلیونها دلار و جواهر و برلیان از کشور فقرزده ایران خارج میکنند و خوش میگذرانند.
در روز ۲ ژوئن در برلین دانشجویان آلمانی و ایرانی تظاهراتی به راه انداختند. پس از کشته شدن بنو اونه زورگ، دانشجویان ایرانی و آلمانی سوگند خوردند که از هم اکنون مبارزه مسلحانه باید آغاز شود.
نخستین جنبش تروریستی در آلمان « جنبش ۲ جون » یعنی روزی که بنو اونه زورگ کشته شد، نام گرفت. جنبش دوم جون عامل بمبگزاریها ، دزدی از بانکها، آدم ربایی و غیره بودند و بسیاری از آنها از سوی پلیس آلمان دستگیر و زندانی شدند. در اینجا بود که این تروریستها بر آن شدند که مهرههای سیاسی آلمان را بربایند و با زیر فشار گذاشتن دولت بتوانند همدستانشان را آزاد نمایند. نخستین آدم ربایی جنبش دوم جون، در روز ۲۷ فوریه ۱۹۷۵ با ربودن نماینده پارلمان پتر لورنز [۱۰] از حزب کریست دموکرات [۱۱] انجام یافت. هلموت اشمیت گفتگو با تروریستها را نپذیرفت ولی حزب نماینده سی دی یو - هلموت کول [۱۲] و نماینده حزب سی اس یو ، فرانتس یوزف اشتراوس [۱۳] و شهردار برلین کلاوس شوتز [۱۴] از حزب اس-پی - دی ، شرایط تروریستها را پذیرفتند و پتر لورنز را آزاد ساختند. در روز ۴ مارس ۱۹۷۵ دولت آلمان تروریستهای جنبش دوم جون را با هواپیمای لوفت هانزا به یمن جنوبی برد و روز پسین پتر لورنز از چنگال تروریستها رهایی یافت.
این تروریستها دیگر نمیتوانستند با نام اصلی خود زندگی کنند، بنابراین به نامهای جدید و پاسپورتهای جدید و ملیت دیگری نیاز داشتند، در اینجا بود که کنفدراسیون دانشجویان ایرانی همکاری خود را با تروریستهای آلمان آغاز کرد.
کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور در ماه جون ۱۹۷۶ به کنسولگری شاهنشاهی ایران در ژنو یورش بردند و کنسولگری را اشغال کردند و بیش از ۳۰۰۰ سند و پاسپورت سفید با خود بردند. پاسپورت ایرانی با شماره ۱۴۰۴۸۱۷ نزد یک زن تروریست آلمانی پیدا شد، نام اصلی وی کریستینا برستر [۱۵] بود ولی پاسپورت ایرانی با نام « شهرزاد نوبری » با خود داشت و با آن سفر میکرد. کریستینا برستر هنگامی که از مرز کانادا میخواست وارد ایالات متحده امریکا شود دستگیر شد. با کنترل پاسپورت آشکار شد که این یکی از پاسپورتهایی است در ژنو از کنسولگری شاهنشاهی ایران دزدیده شده بود. پس از روشن شدن همکاری کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور با تروریستهای جنش دوم جون، این دانشجویان در ژنو دستگیر و دادگاهی شدند. وکیل این دانشجویان دنیز پایوت [۱۶] از دانشجویان تروریست ایرانی در برابر دادگاه دفاع کرد و گفت که اینان همه مبارزین آزادی علیه دیکتاتوری شاه و ساواک هستند. دنیز پایوت هنگامی که مارتین شلایر ربوده شد، سخنگوی تروریستهای آلمان غربی شد.
سند دیگری که همدستی کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور را با تروریسم بین المللی نشان میداد، پاسپورتهای ایرانی به نامهای ثریا انصاری، شهناز غلامی و رضا عباسی بود که با آن سه تن از چهار تروریست فلسطینی که هواپیمای لوفت هانزا را ربودند و به مگادیشو بردند وارد هواپیما شدند.
هم چنین یک زن هلندی به نام لودوینا یانسن [۱۷] که از سوی ماموران اسراییلی دستگیر شده بود، تعریف کرد چگونه همکاری میان کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور با تروریسم بین المللی انجام میشد. یانسن گفت که دانشجویان کنفدراسیون به سفارتها و کنسولگریهای شاهنشاهی ایران حمله میبردند تا به پاسپورتهای سفید دست یابند. این پاسپورتهای ایرانی به یاری سازمان تروریستی آزادیبخش فلسطین به رهبری یاسر عرفات به یمن جنوبی برده میشد. در جنوب یمن کمپهای آموزش تروریستی وجود دارد که تروریستها پس از دیدن دورههای گوناگون ترور و آدمکشی با نامهای جدید و پاسپورتهای جدید وارد میدان میشدند.
این شبکههای تروریستی که کنفدراسیون دانشجویان ایرانی علیه حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران بر پا داشتند، پس از انقلاب اسلامی، زیر کنترل خمینی و پاسداران و دیگر همدستانش درآمد و گسترده تر شد. اکنون میتواند دریافت چرا حوتیهای یمن از سوی رژیم اسلامی در ایران پشتیبانی میشوند زیرا که یمن جنوبی یکی از مرکزهای آموزش و گِرد آمدن تروریست هاست.
زن تروریست آلمانی هموند فراکسیون ارتش سرخ به نام بریگیته مون هاپت [۱۸] در روز اول ماه مه ۱۹۷۸ با یک پاسپورت سوئدی از تهران به پراگ پرواز کرد. در روز ۲ ماه مه با یک پاسپورت لیختن اشتاین از پراگ به سوی لیما پایتخت پرو پرواز کرد. در روز ۳ ماه مه از پرو با پاسپورتی از کشور پرو به سوی اسپانیا پرواز کرد. این نشان میدهد که چه اندازه مدرک و سندهای قلابی در دست تروریست هاست و به همه جای دنیا سرک میکشند.
آنچه باید آموخت! مقایسه میان رفتار دولت آلمان با دولت ایران در برابر تروریسم
هنگامی که در آلمان غربی نخستین کنشهای ترور، چون دزدی از بانکها، ربودن پایوران کشوری، بمبگزاریها و دیگر کارهای تروریستی انجام یافت،
۱- دولت آلمان غربی با همه امکاناتی که داشت، کوشش کرد که تروریستهای را بیابد و زندانی کند و در برابر دادگاه قرار دهد.
۲- در این زمان پاراگراف نوینی به قوانین جزا افزوده شد. بدین سان، بنیاد نهادن گروه تروریستی جرم اعلام شد. با این کار دولت از اینکه تروریستها بتوانند سمپات برای خود گِرد آورند جلوگیری کرد و تروریستها را در انزوا قرار داد. کسانی که به گونهای پشتیبان کار تروریستی بودند، در رده خود تروریستهایی که ماشه را کشیدند، قرار گرفتند و مجرمینی به شمار آمدند که باید دستگیر و زندانی شوند و در برابر دادگاه قرارگیرند تا حکم برای آنها صادر شود.
۳- هر گونه گفتگو با تروریستها رَد شد، و تروریستها در گروه قاتلین و مجرمین سنگین قرار گرفتند. با این کار، دولت از این که تروریستها خود را « مبارزین برای آزادی » بنامند، جلوگیری کرد و به مردم نشان داد که آنها گروهی مجرم و قاتل هستند. پشتیبانان تروریستها کوشش کردند که آنان را در ردیف زندانی سیاسی مبارز آزادی جا بزنند، ولی دولت آلمان غربی اعلام داشت که تروریستها قاتلین و مجرمین هستند و با آنها گفتگو نخواهد کرد.
۴- دولت آلمان در همه جاهای همگانی پوسترهایی از تروریستها با فرتورهایشان آویخت، و برای کسانی که بتوانند پلیس را راهنمایی کنند جایزه تعیین شد. با این کار، مردم تروریستها را دشمنان حکومت و دولت و ملت دیدند و علیه آنان برانگیخته شدند.
همزمان آنچه در ایران رخداد
در سالهای درازی که سازمان تروریستی مجاهدین خلق، حزب توده، سازمان تروریستی چریکهای فدایی خلق، نهضت آزادی، فداییان اسلام، فداییان اکثریت و اقلیت، پیکار و بسیاری دیگر گروهکهای تروریستی در ایران به کشتن پایوران کشوری و لشکری، دزدی از بانکها، آتش زدن سینماها، آموزش در کمپهای تروریستی فلسطین و لیبی و کوبا و غیره مشغول بودند تا حکومت و دولت و ملت ایران را به ویرانی کشانند که کشاندند:
۱- سازمان اطلاعات و امنیت کشور، این تروریستها را درون کشور و برون مرز که همه زیر کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور گرد آمده بودند، شناسایی کرد و آنها را دستگیر نمود و به دادگاه نظامی سپرد. ولی قانونی که بنیادگزاری و هموندی در سازمانهای تروریستی را جرم بنامد را به تصویب نرساند و سمپاتهای این گروههای تروریستی در ایران آزاد ماندند. به ویژه سرکردگان و بنیانگزاران سازمانهای تروریستی چون روح الله خمینی زندانی نشدند و آزاد برای خود میگشتند. این سبب شد که سمپاتها، تبلیغات بیشتری بکنند و جوانان را به دام بیاندازند.
۲- استراتژی این تروریستها چنین بود که دولت را از مردم جدا سازند تا مردم دولت را دشمن خود بداند.
۳- شوربختانه دولت فرتورهای این تروریستها را پخش نکرد که در ساختمانهای دولتی و بخش خصوصی به دیوارها آویخته شوند و مردم ماهیت این تروریستها را دریابند و آنان را بشناسند. در نتیجه تروریستها در ایران خود را مبارزین برای آزادی به مردم ایران فروختند.
۴- از آنجا که تروریستهای ایرانی، مُهر مبارزین برای آزادی خوردند، با پروپاگاندای دانشجویان کنفدراسیون در خارج از کشور قاتلین و دزدها و آدمکشهای آموزش دیده در کمپهای تروریستی را زندانی سیاسی خواندند و برای آنها در رسانههای همگانی خارج از کشور، آزادی از زندانها بر پایه حقوق بشر را خواستند. دولت با سازمان عفو بین الملل گفتگو کرد و شوربختانه تا آنجا پیش رفت که به آنها پروانه بازدید از زندانهای ایران را داد. سپس گروه گروه تروریستها از زندان آزاد شدند. تاثیر این کار بر روی مردم ایران این بود که آنان باور کردند که این تروریستهای خطرناک مزدور بیگانه، مبارزین آزادی هستند و فاصله میان مردم و دولت بیشتر شد و دولت در چشم مردم ایران دشمن شمرده شد.
باید برای مردم روشن شود که تروریستها، تروریست هستند و تروریست میمانند. سمپاتهای تروریستها به همان درجه خطرناک و تروریست هستند. با تروریستها نباید به گفتگو نشست و معامله کرد. فرتورهای تروریستها باید برای همه مردم قابل دیدن باشد تا مردم چهره کثیف این دشمنان را بشناسند و بدانند که اینان ویرانگران کشورشان و آینده شان هستند.
بنمایهها
- ↑ Vincenz-statz Strasse
- ↑ Wiener Weg 1b
- ↑ Erftstadt- Lieblar
- ↑ Bundeskriminalamt
- ↑ Popular Front for the Liberation of Palestine (PFLP)
- ↑ Mülhausen - France
- ↑ Rue Charles Peguy
- ↑ Beno Ohnesorg
- ↑ کنفدرسیون دانشجویان ایرانی - دیدار شاهنشاه آریامهر از آلمان غربی خرداد ۱۳۴۶
- ↑ Peter Lorenz
- ↑ Christian Democratic Union - CDU
- ↑ Helmut Kohl
- ↑ Franz Josef Strauß
- ↑ Klaus Schütz
- ↑ Kristina Berster
- ↑ Denis Payot
- ↑ Luduina Janssen
- ↑ Brigitte Mohnhaupt