خاقانی (غزلیات)/چه نشینم که فتنه بر پای است

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۳۹ توسط Hushang (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خاقانی (غزلیات) (چه نشینم که فتنه بر پای است)
از خاقانی
'


چه نشینم که فتنه بر پای است رایت عشق پای برجای است
هرچه بایست داشتم الحق محنت عشق نیز می‌بایست
صبر با این بلا ندارد پای بگریزد نه بند بر پای است
راستی به که صبر معذوراست بر سر تیغ چون توان پای است
بیخ امید من ز بن برکند آنکه شاخ زمانه پیرای است
کار من بد شده است و بدتر ازین هم شود، تا فلک بر این رای است
از که نالم بگو ز کارگزار یا از آن کس که کار فرمای است
ناله دارد ز زخم، مار سلیم مار از آن کس که ما را فسای است
خیز خاقانی از نشیمن خاک که نه بس جای راحت افزای است