تلگراف علمای تبریز به مظفرالدین‌شاه در پشتیبانی از بست‌نشینان قم امرداد ۱۲۸۵

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
اصل دوم متمم قانون اساسی انقلاب مشروطه

ضد انقلاب

۲۲ بهمن
درگاه انقلاب مشروطه

تلگراف علمای تبریز به مظفرالدین‌شاه در پشتیبانی از بست‌نشینان قم امرداد ۱۲۸۵ [۱]

عرض حضور مبارک پادشاه اسلام پناه خلدالله سلطانه – دستخط مبارک از جانب سین الجوانب همایونی در جواب عریضه تلگرافی این دعاگویان زیارت شد. این خادمان و شریعت مطهره هیچوقت از تقویت دولت اسلام فروگذار نبوده وجود مبارک پادشاه ظل الله را سرمشق عدالت و دینداری و شرع پرستی دانسته و می دانیم و واضح می بینیم که متغرضین درباری نمی گذارند عرایض ما و سایر خادمان شریعت مطهره چه در تهران و چه در سایر نقاط ممالک محروسه درست به عرض حضور حضرت سلطانی برسد و مقاصد حقه مشروعه ما را در البسه ای که منافی اغراض خودشان نباشند جلوه می دهند ما خادمان شریعت مطهره و سایر اهل آذربایجان که چهل سال است به فرمایشات ملوکانه آشنا هستیم می بینیم که عرایض ما را هیچکدام از لحاظ مبارک نگذرانیده اند و هیچیک از عبارات دستخط جوابیه از الفاظ دُرَر بار و زایش طبع عدالت پرور ملوکانه نیست اوضح من الشمس است که نص عبارت خائن بوده این است مختصری از اوضاع مملکت را از اول مذاکره که علمای دارالخلافه باهره با اولیای دولت روزافزون داشته اند الی یومنا هذا به عرض می رسانیم و باقی را به تکلیف دینداری خود بندگان حضرت همایونی می گذاریم.
سابقاً علمای دارالخلافه تهران با رضای کافه علمای ممالک محروسه از اولیای دولت خواستار شدند که قراری در اصلاح وضع محاکمات و دفتر مالیه دولت علیه داده آید که در ظل پادشاه اسلام عموم رعایا از بی اعتدال های عدیده آسوده و در مهد امن و امان باشند چون هر دو این مقصود منافی با طریقه استبداد و ظلم وزرای درباری بود علمای دارالخلافه را به وعده های بی اساس امیدوار کرده آن ها را از مهاجرت اولیه به آستان مطهر حضرت عبدالعظیم رجعت دادند و به مواعید کاذبه چندی سرگردان نگاه داشته از آنطرف خاطر خطیر سلطانی را از انجاح حوایج آنها مطمئن ساختند علمای دارالخلافه هر چه منتظر شدند که مواعید اولیای دولت صورت خارجی بهمرساند نتیجه ندیدند و کم کم از جانب اولیای دولت و وزرای درباری اقدام در نفی و طرد جمعی از وضعی و شریف که جز خیرخواهی ملت و دولت اسلام گناهی نداشتند شده علمای دارالخلافه که این نقض عهد و حرکات مستبدانه را از وزرای درباری دیدند مجدداً مستدعیات خود را مجدانه خواستند و این مرتبه یقین داریم همان وزرای خائن بدون اطلاع خاطر مهر مظاهر همیونی دست به رشته تشدد و سختی گذاشته جواب علمای دارالخلافه را به تهدیدات دادند آخرالامر که آن ها را مصمم در کندن اساس این ظلم و مرکز علم عدل دیدند فلهذا دانستند اگر این طرح نو روی کار آمد دست استبداد و ظلم آن ها کوتاه و خیانت های آن ها مشهود خواهد شد محض حفظ خود و منافع خود طلاب علم و ذریه رسول را هدف گلوله سرباز کردند مسجد و معبد اسلام و خانه خدا را مثل قلاع اشرار و متمردین محاصره نمودند به بام مساجد سرباز و قراول گذاشتند نان و آب به روی علماء اسلام بستند گویی یاغی و قاتل بودند.
از صدر اسلام الی یومناهذا از هیچ ملت کفری نسبت به علمای اسلام این توهین وارد نشده بود این بی احترامی نه تنها به شخص علماء اسلام شده بلکه در واقع به شرع محمدی صلی الله علیه و آله گردیده و ناموس شریعت هتک شده است.

اکنون جمیع هیأت علماء مذهب بلکه تمام مسلمین اثی عشریه جبر این توهین را به وجه کامل از حضور اقدس همیونی خواستگارند که امر و مقرر شود مقصد حضرات علماء مهاجرین را انجاح کرده و دلجوئی از ایشان نموده و با احترام به وطن مألوف معاودت دهند و خصوص دعاگویان تبریز در دولتخواهی خاص که از سابق مشهود خاطر دریامقاطر است جسارت می کنیم که قبول این استدعا و ارجاع مهاجرین مقضی المرام عاجلاً لازم است و به وعد و قول اصلاح و اسکات عامه ممکن نیست مترقب است بلوای محیطی باشد که رشته از دست دعاگویان رفته و به حکم ضرورت و الجاء اقداماتی شود که باعث روسیاهی دعاگویان گردد.

منبع

  1. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، چاپ سیزدهم، دی ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی، ص. ۱۱۶ - ۱۱۳