بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۴۴

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
درگاه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران

بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر

درگاه انقلاب شاه و مردم


شاهنشاه لحظات حساس تاریخ ربع‌قرن اخیر را شرح می‌دهند.


شاهنشاه ضمن اظهار ناراحتی از مورد پذیرش قرار نگرفتن فوری قانون استخدام فرمودند:

«برای ثمردادن انقلاب کادر اداری مملکت باید تجهیز شود و کارمندان دولت نباید در بلاتکلیفی به‌سر برند.

سرعت اصلاحات ارضی را کسی نمی‌تواند منکر شود و سپاه دانش ایران بیش از حد تصور خوب کار کرده‌است.

دولت نباید در کسب و کار مردم دخالت نماید، باید برنامه صنعتی‌کردن ایران را دنبال نماید.»


شاهنشاه درباره آموزش و پرورش شاهزاده و سیستم آموزشی و کتاب تازه‌ای که درباره انقلاب شاه و مردم نوشته‌اند، مطالبی فرمودند.


انقلاب بزرگ شاه و مردم در ششم بهمن‌ماه چگونه و تحت چه عواملی انجام شد؟ نحوه اجرای اصول این انقلاب و وضع دستگاههای اداری مملکت برای اجرای آن چگونه بایستی باشد؟ حساس‌ترین لحظات زندگی شاهنشاه ایران، در طول ۲۴ سال سلطنت کدام است و نظر شاهنشاه درباره مشکلات مهم اجتماعی و اقتصادی ایران و رویدادهای مهم و حساس بین‌المللی چیست؟

شاهنشاه به مناسبت آغاز ربع‌قرن پادشاهی خود، طی گفتگویی که به درخواست گروه نگارش "اطلاعات" و به وسیله سناتور مسعودی، مدیر سازمان انجام شد، به این پرسشها پاسخ فرمودند که به شرح زیر به آگاهی هموطنان گرامی می‌رسد:


درخواست از شاهنشاه


چند روز پیش از شاهنشاه درخواست شد در این زمان که مردم ایران سرگرم برگزاری جشن و سرور آغاز بیست‌وپنجمین سال پادشاهی هستند و بی‌گمان مایلند از افکار و نظریات بلند اعلیحضرت همایونی در زمینه اجرای برنامه‌های پیش‌رفته بیشتر آگاه شوند، اجازه فرمایند گفتگویی با ایشان انجام گردد تا به ویژه در اطلاعات هفتگی و سپس در روزنامه اطلاعات و روزنامه انگلیسی و فرانسوی‌زبان اطلاعات، هم زمان با هم چاپ شود.


اندوه شاهنشاه


شاهنشاه این درخواست را پذیرفتند و در روزی که مقرر گردید گفتگو انجام شود، شاهنشاه از رخدادهای هند و پاکستان افسرده و اندهگین به نظر می‌رسیدند، چهره ایشان گرفته و به خوبی مشخص بود اخبار مشوش و ترسناک جنگ خاطر ایشان را به خود جلب ساخته‌است. بدین سبب هرگز گمان نمی‌کردم در چنین موقعیتی شاهنشاه حاضرباشند به پرسشهای روزنامه‌نگاری درمواردی دور از جریان روز پاسخ گویند. اما به زودی دریافتم که در برابر یک زمامدار ورزیده و مسلط بر اوضاع و احوال جهان، رهبر بزرگواری که در طول ۲۴ سال سلطنت نشیب و فرازها، دشواریها و مشکلات بی‌شمار را پشت سر گذارده‌اند، قرار دارم که هر موضوع را با تسلط کامل در جای خود مورد مطالعه و دقت قرار می‌دهند.

در همان روز شاهنشاه دیدارهای فراوانی داشتند که هر یک بحث جداگانه‌ای بود و هیچ یک را با دیگری رابطه‌ای نبود. با این وجود هر یک از پذیرفته‌شدگان به حضور شاهنشاه، در انجام کارهای خویش پیروز بودند و به همین جهت به محض اینکه آمادگی خود را برای پاسخ به پرسشها به آگاهی رساندند، گویی تمام توجهشان متوجه پرسشی است که مطرح می‌گردد.


انقلاب شاه و مردم


نخستین پرسش از شاهنشاه به شرح زیر بود:

«شاهنشاه مسلماً بهتر از هر کس اطلاع دارند که انقلاب ششم بهمن تا چه حد در تاریخ معاصر ایران اثر گذارده و از لحاظ بین‌المللی نیز انعکاس پیدا کرده‌است، با توجه به این موضوع، ممکن است اعلیحضرت بفرمایند که چگونه و با توجه به چه شرایط و عواملی این اصول را طرح فرمودند و پایه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن را تجزیه و تحلیل فرمایند؟»

اعلیحضرت فرمودند:

«مسائلی که طرح انقلاب ششم بهمن را تشکیل می‌داد، چیزی نبود که در یک روز به نظرم رسیده‌باشد. سالها بود آرزو داشتم برای تأمین رفاه و سعادت ملی قدمی مؤثر بردارم، از دوران کودکی خاطراتی داشتم که در فکر خود می‌پروراندم، هنگامی که به سلطنت رسیدم با توجه به نتایج ضعف قوای جامعه خودمان به این نتیجه رسیدم که اگر در کشور عزیز ما اقدامات اصلاحی سریع، در مقابل پیشرفتهای عجیب دنیا، صورت نگیرد و ایران به سوی صنعت و کشاورزی مدرن، تأمین رفاه اجتماعی و بالاخره بهره‌مندی از قوانین مترقی سوق داده‌نشود، چنین اجتماعی را چگونه می‌توان تا بیست سال دیگر که دنیا همچنان به سرعت به سوی ترقی می‌رود، به همین وضع نگاه داشت؟

اصولاً تمدن و ترقی سایر مجامع دنیا آنقدر سریع پیشرفته است و چنان در حال پیشرفت است که در بیست سال آینده، اگر ممالکی نتوانند خود را هماهنگ ترقیات دنیایی سازند، خود به خود در مرام دیگران جذب می‌شوند و تحلیل می‌روند و نام و نشان خود را از دست می‌دهند. از این رو افکاری که در طول سالهای دراز در من غلیان داشت، بر اساس اینکه روزی بتوانم اجتماعی بر اساس عدالت و دموکراسی اقتصادی و آزادیهای فردی به وجود آورم، به صورت لایحه شش ماده‌ای در آمد و آن را به معرض افکار عامه و مرحله اجرا گذاردم تا ملتی استوار و متکی به نفس، علاقمند و مترقی به وجود آید و با پیشرفتهای سریع دنیا در راه صنعت و رفاه اجتماعی و بهره‌مندی از قوانین مترقی همگام گردد.»


اجرای اصول انقلاب


پرسش دیگر این بود که؛

«آیا اعلیحضرت از نحوه اجرای اصول شش‌گانه انقلاب ملی و آنچه که تاکنون در این زمینه انجام شده، راضی هستند؟»

شاهنشاه پس از اندکی درنگ فرمودند:

«انسان هیچوقت از هیچ کاری نمی‌تواند کاملاً راضی باشد، ولی باید به امکانات هم توجه کرد که با محدودیت کادر اداری کشور آیا پیشرفت کرده‌ایم یا نه؟

سرعت اصلاحات ارضی را کسی نمی‌تواند منکر شود، ولی این نکته هم قابل توجه است که اجرای برنامه‌های مفید اصلاحات ارضی محتاج به داشتن پانزده‌هزار شرکت تعاونی روستایی است، که این شرکت نیازمند داشتن افراد مطلع و متخصص در این کار است، و این مطلبی نیست که بتوان از زیر ماشین چاپ بیرون ریخت و یا قالبی اختراع کرد که انسان بیرون بیاورد. تربیت چنین افرادی زمان می‌خواهد و مدت معینی طول خواهدکشید.

همچنین ملی‌کردن جنگلها خیلی آسان است، ولی بهره‌برداری از آن کار مشکلی است، سازمان وسیعی لازم دارد، نیازمند افراد مطلع و بصیر و یک سلسله اقداماتی هستیم که ثمربخش باشد و ملت ایران بتواند از ثمرات این ثروت بزرگ ملی برخوردارشود.

ولی در امر سهیم کردن کارگران در سود کارخانجات بالنسبه موفقیتهایی به دست آمده و خوشبختانه خوب پیشرفت کرده‌است.

سپاه دانش بیش از حد تصور نتایج خوب بار آورده‌است. سپاهیان دانش با علاقه انجام وظیفه می‌کنند. همچنین سپاهیان بعدی که به طرح شش‌ماده‌ای اضافه شد مسلماً ثمرات نیکویی برای ترقی سطح زندگی اکثریت ملت ایران در بر خواهندداشت. کار سپاهیان بهداشت با اینکه تازه شروع به کار کرده‌اند، بسیار رضایت‌بخش بوده و سپاه آبادانی‌وترویج هم امیدوارم به همان نسبت خوب باشد و به موازات این اقدامات برای به ثمررسیدن انقلاب، کادر فنی مملکت، اعم از اداری و ملی باید تجهیز شود. این تجهیز از لحاظ فراگرفتن فنون مختلف می‌باشد. کشور ما اکنون در مرحله‌ای قرار گرفته که باید افراد خود را برای کارهای فنی از هر قبیل آماده سازد تا برنامه‌های صنعتی ما به خوبی پیشرفت کند.»


همراه جهان پیشرفته


پرسش سوم به شرح زیر به آگاهی شاهنشاه رسید:

«آیا برای اجرای اصول شش‌گانه مذکور مدت معینی در نظر گرفته شده‌است؟ و در صورت اجرای کامل این اصول، مرحله بعدی تحولات کشور و برنامه‌های آینده شاهنشاه چگونه خواهدبود؟»

شاهنشاه فرمودند:

«مرحله بعدی تحولات این است که هر تکاملی در دنیا برای پیشرفت جامعه پیداشود، باید مصمم باشیم از آن تکامل و ترقی جهانی عقب نمانیم و من می‌توانم به نبوغ و استعداد ایرانی مباهات کنم، هم‌اکنون در خیلی کارها که ابداع آن از خودمان بوده‌است، ما موفقیت بیشتری به دست آورده‌ایم به همین جهت در برنامه آینده ما این نکته مهم است که اگر خود ما بتوانیم ابداعی در کار داشته‌باشیم، به کار اندازیم و من امیدواری کامل دارم که ملت ایران در سایه جهد و کوشش و تلاش خود برای پیشرفت، آینده درخشانی در پیش خواهدداشت.»


دستگاه اداری


پرسش چهارم بدین قرار مطرح گردید:

«آیا به نظر اعلیحضرت دستگاه اداری کنونی به تغییرات دامنه‌دار و تجدید سازمان نیازمند می‌باشد و اگر چنین است آیا قانون استخدام، کمکی به تجدید سازمان دستگاههای دولتی خواهدکرد؟»

شاهنشاه فرمودند:

«چگونه ممکن است دستگاههای اداری و سازمانهای مملکتی طبق قانون خاصی استوار نباشد و کارمندان دولت پیوسته در بی‌تکلیفی و عدم توازنِ حقوق و احتمالاً تبعیض به سر ببرند؟

بر مبنای همین اصول مقرر گردید قانون استخدامی که جامع تمام نکات باشد و نقائص کنونی را مرتفع سازد و ریشه تبعیضات و خاصه خرجی‌ها را بسوزاند، به تصویب مجلس برسد که این امر خود در اصلاح دستگاههای اداری مملکت بسیار مفید بوده، آشفتگی‌ها و اختلافات فاحش حقوقها را از میان می‌برد، ولی جای تأسف است که تصویب این قانون در مجلسین به عهده تعویق افتاده و کمیسیونهای مربوط توجه ندارند که غرض از وضع قانون استخدام، سامان‌دادن به وضع استخدامی و حقوقی و تأمین آینده مستخدمین دولت به هر نحو که مقتضی می‌دانند، می‌باشد.

منظور این است که منافع عمومی را برداشته باشد، نه اینکه به خاطر حفظ منافع یک دسته و طبقه مشخص، کشور ما از قانونی که برای استواری دستگاههای مملکت ضروری است، محروم باشد.

اگر سازمانهای ما بر اساس قانون استخدام جدیدی که مبنای آن حفظ حقوق و منافع عامه باشد استوارگردد، چرخهای ادارات ما گردش منظمی را پیش خواهدگرفت که در وضع اقتصادی و اجتماعی ما مؤثر خواهدبود.»


هزینه زندگی


پرسش پنجم درباره پایین آوردن هزینه زندگی بود و از شاهنشاه پرسیده‌شد:

«آیا تنها پایین آوردن نرخ کالاهای انحصاری دولت کافی است؟ و یا اقدامات دیگری به موازات آن باید صورت گیرد؟»

شاهنشاه فرمودند:

«باید نشریات شما به این سؤال جواب بدهند، چون مسئله تنزل هزینه زندگی تا آن قسمت که مربوط به دولت و از راه پایین آوردن کالاهای انحصاری است، درست، اما بقیه مربوط به خود مردم است. آیا تأثیری که تنزل کالاهای انحصاری در زندگی می‌گذارد، نباید مورد توجه صاحبان دیگر کالاها باشد که آنها نیز به همان نسبت کالای خود را تنزل بدهند و این حساب را بکنند که اگر یک قلم جنس در اختیار آنها است، هشتاد قلم دیگر مایحتاج زندگی خودشان است که باید از دست دیگر خریداری کنند. و اگر همه تصمیم بگیرند کالای خود را به همان نسبت که پایین آمده، تنزل دهند، خودبه‌خود هزینه زندگی تنزل می‌کند و در غیر این صورت هزینه زندگی در سطح بالا می‌ماند.

ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که دارای اقتصاد آزاد هستیم و باید این اصول رعایت شود، دولت نباید در کسب و کار مردم دخالت کند. جامعه‌ای که بر اساس تجارت و کسب آزاد زندگی می‌کند و دارای فعالیت، در رشته‎‌های مختلف صنعت و کشاورزی است، خود باید نظارت بر امر نرخ‌ها را عهده‌دار باشد و نگذارد تحت تأثیر نفع‌پرستیها کنترل از دست برود. بنابراین طریقه اقتصاد آزاد که ما انتخاب کرده‌ایم و در تقویت آن می‌کوشیم باید به دست مردم تأمین شود و صاحبان کالا و حرف و صنعت خود منافع عموم را که مستلزم حفظ منافع خصوصی خودشان می‌باشد مورد توجه قراردهند.»


صنعت ایران


از شاهنشاه پرسیده شد:

«نظر اعلیحضرت درباره صنعتی‌کردن کشور چیست؟ و آیا علاوه بر کارخانه ذوب‌آهن اقدامات مهم دیگری انجام خواهدشد؟»

شاهنشاه پاسخ فرمودند:

«ما در این خصوص صحبت کرده‌ایم که بیست، سی سال آینده، هفتادوپنج درصد جمعیت کشور که در قراء و قصبات و دهات زندگی می‌کنند، با آنها که در صنعت به کار مشغول خواهندشد نسبت معکوس پیداکند و بنابراین برنامه دولت صنعتی‌کردن ایران است و این کار هم یک رشته و چند رشته نیست، دامنه وسیعی دارد، ذوب‌آهن را که ذکر کردید، رشته‌ای است که می‌توان پیش‌بینی کرد از آن چند رشته مشتق گردد، ولی در نظر بگیرید که صنعت پتروشیمی که چند سال است از آن نیز صحبت می‌شود، در طول مدت گذشته اگر یک‌صدوهشتاد نوع آن را شناخته‌ایم، الان این صنعت به قدری دامنه‌دار شده که گفته می‌شود دوهزاروپانصد صنعت به پتروشیمی تعلق دارد.

خوشبختانه در کشور ما همه گونه امکانات آن موجود است و این صنعت معلوم نیست مرزش کجا است و افقش کجا است؟ این صنعت بزرگ در برنامه‌های ما نقش عمده‌ای خواهدداشت و به طوری که می‌دانید دولت تسهیلات بسیار در سرمایه‌گذاری خصوصی در کارخانجات فراهم می‌آورد و سعی دارد اقتصاد آزاد در همه رشته‌ها تجلی کند.»


فرهنگ ایران


پرسش هفتم درباره امور فرهنگی و آموزشی کشور بود، مبنی بر اینکه؛

«عقیده اعلیحضرت درباره تحولات فرهنگی کشور چیست؟ و نسبت به طرح جدید فرهنگی، چالش دانشجویان، به ویژه درباره اعزام دانشجو به خارج چه نظری دارند؟»

شاهنشاه با علاقه ویژه‌ای به این پرسش توجه فرمودند و گفتند:

«سیستم آموزشی ما سیستم فرسوده، مندرس و کهنه قرن ۱۹ است و به هیچ وجه تطبیق با نیمه دوم قرن بیستم نمی‌کند و باید به کلی زیر و رو شود. چون هیچ تناسبی بین طرز تعلیم و تربیت آن روز با امروز نیست. جوانان ما باید خود را برای آینده آماده کنند، نه برای گذشته. متأسفانه زیان کشور از چگونگی طرز تعلیم و تربیت کهنه بسیار بوده که محتاج به توضیح زیاد نیست.

باید جوانان ما با حرفه و فنونی که به کار امروز می‌آید و تولید ثروت می‌کند آشناشوند و طرح جدید فرهنگی ما باید بر این مبنا و اصول و بر هم ریختن اساس کهنه باشد.

اما درباره مسئله دانشجویان و اعزام محصل به خارج، ما باید در درجه اول احتیاجات خود را در داخل کشور از راه توسعه و تکمیل دانشگاهها تأمین کنیم و با تجهیز سازمانهای خود و در صورت لزوم جلب دانشمندان خارجی، وسایل تحصیلات رشته‌های عالی را در کشور فراهم آوریم که حتی‌المقدور نیازمند اعزام دانشجو به خارج نباشیم، ولی مسئله‌ای که باید مورد توجه باشد این است که داوطلبان رشته‌های تخصصی و عالی باید پس از فراغت از تحصیلات دانشگاهی، بروند و از فنون و اختراعات تازه جهان بهره‌مند شوند، پیشرفت کشور خود را با کشورهای مترقی جهان تطبیق دهند و در نتیجه روابط علمی ما با دنیای خارج پیوسته برقرار باشد.»


گسترش و استوارسازی دموکراسی


پرسش هشتم از شاهنشاه این بود:

«درباره توسعه و تقویت مبانی دموکراسی و حکومت سلطنت مشروطه، اعلیحضرت چگونه فکرمی‌کنند و نظرشان درباره مسئله احزاب چیست؟»

اعلیحضرت فرمودند:

«مبانی دموکراسی و پیشرفت آن بستگی به رشد مردم و پیشرفتهای اجتماعی دارد.

همانطور که در پیام ۲۸ مرداد گفتم، آزادی انفرادی بدون دموکراسی اقتصادی امکان ندارد، و بالعکس دموکراسی اقتصادی بدون آزادی فردی دوام ندارد. هر یک مکمل یکدیگرند. پس باید اصولاً مردم رشد و فهم و درک استفاده از این اصول را پیداکنند که یکی از عوامل نیل به این هدف مبارزه با بی‌سوادی و جهل است که همه مردم به روشنایی معرفت برسند و در اینجا متدهای آموزشی ما باید طوری باشد که فهم و درک مطلب برای مردم آسان شود.

مملکت را خوب بشناسند، امکانات میهنشان را بدانند، عدالت اجتماعی و دموکراسی اقتصادی را تشخیص دهند و این عوامل به تقویت مبانی حکومت مشروطه و پیشرفت دموکراسی کمک خواهدکرد.

بدیهی است در یک جامعه مرفه که درک معنا و حقیقت کند، احزاب نضج می‌یابند و می‌توانند نقش خود را در حکومت مشروطه و آزادی بازی کنند. نقشی به دست می‌گیرند که منعکس‌کننده سلیقه‌ها و منافع اجتماعی باشد نه سلیقه‌ها و نظریات خصوصی.

وقتی اجتماع به این حد از ترقی رسید، اختلاف سلیقه‌ها و منافع محدود و رشد اجتماعی محسوس و پایه‌های حکومت دموکراسی استوارتر می‌گردد.»


پرورش جانشین


نهمین پرسش مربوط به والاحضرت جانشین شاهنشاه ایران بود که از شاهنشاه پرسیده شد که؛

«درباره تعلیم و تربیت والاحضرت رضا پهلوی چه نظری دارند؟»

اعلیحضرت با تبسمی که در لبان ایشان نقش بست، فرمودند:

«ولیعهد تحصیلات خود را در ایران انجام خواهدداد و در همین محیط تعلیم و تربیت می‌یابد، البته بعدها برای شناختن سایر ملل و آگاهی از وضع دنیا مسافرتهایی به کشورهای جهان خواهدکرد تا به زندگی ملل دیگر عالم، آشنایی پیداکند.»


دوران ویژه شاهنشاهی


پرسش دهم درباره حساس‌ترین دوران شاهنشاهی بود و از شاهنشاه پرسیده‌شد:

«ممکن است اعلیحضرت بفرمایند طی سلطنت ۲۵ ساله، حساس‌ترین لحظات تاریخ میهن ما چه زمانی بوده‌است؟»

اعلیحضرت نگاهی ژرف با اندک درنگی فرمودند و گفتند:

«من در زندگی خود مراحل حساس بسیار دیده‌ام. با مشکلات زیاد روبه‌رو شده‌ام. ولی حساس‌ترین مراحلی که در زندگی من روی داد، یکی همان حادثه شوم سوم شهریور بود که بدون اطلاع قبلی قوای خارجی وارد وطن ما شدند و سربازخانه‌های ما را بمباران کردند و مملکت ما را به صورت غافلگیر اشغال کردند.

این واقعه در نظر من از این جهت از لحظات حساس بود که اعتماد ما را با اصول و مقررات بین‌المللی و عهود ضعیف می‌کرد و نشان می‌داد که هر کس زور دارد، می‌تواند به دیگری بتازد و کارش پیش می‌رود. این واقعه مرا در جهت فکر تکیه بر قوای خود راسخ و استوار ساخت.

مرحله بعد حساسیت حادثه سوم شهریور، در به هم ریختگی شالوده مملکت بود که اثر مستقیم اشغال قوای بیگانه بود، سازمانهای مملکت دچار آشفتگی شد، هر گردنکشی نغمه‌ای ساز کرد و مرتباً یک رژیم ملوک‌الطوایفی مضحکی برای تضعیف حکومت مرکزی درست شد که می‌توان گفت فقط برای این بود که ایرانی نباشد تا باعث زحمت خارجی گردد. ایرانی نباشد که حساب مملکت را خوب نگاه دارد. تحریک و دسته‌بندی و ایجاد ستون پنجم بیگانه، همه به همین منظور طرح‌ریزی شده‌بود.

مرحله حساس بعدی، آذربایجان بود که اگر ما اقدام نمی‌کردیم، یک سال بعد حتی ممکن بود آنها به سایر نقاط تعرض کنند و ایران را بگیرند.»

در اینجا شاهنشاه با اندوه فراوان فرمودند:

«چه روزها و چه شبها و چه بی‌خوابیها با چه نگرانیها طی شد، تا توانستیم در کار آذربایجان عزیز توفیق حاصل کنیم که البته بعدها تاریخ قضاوت خواهدکرد.

نکته بسیار جالب و حساس در این امر میهن‌پرستی و عواطف و احساسات عالی مردم بود، که وقتی وارد عمل شدیم معلوم شد ملت ایران یکپارچه است و بدون هیچگونه تزلزلی برای حفظ و حراست میهن خود آمادگی دارد و به همین جهت بود که در ظرف مدت ۲۴ تا ۴۸ ساعت ما نتیجه گرفتیم، خطه آذربایجان از وجود عناصر خیانتکار پاک شد، یا گریختند و یا به دست مردم و مأمورین گرفتار شدند.

نکات حساس زیادی در دوره سلطنت خود سراغ دارم که البته شخصاً نمی‌توانم بدان اشاره کنم و می‌گذرم.

که یکی واقعه ۱۵ بهمن دانشگاه بود که می‌دانید.

دیگری ۹ اسفند و مسافرتم به خارج بود که احساسات پاک مردم تهران جلوه‌گر شد و مانع مسافرتم شدند.

و مرحله دیگر ۲۸ مرداد بود که صفحه تازه‌ای در حیات سیاسی و اجتماعی کشور گشود.

و بالاخره تاریخ ششم بهمن است که همه مشحون از لحظات حساس لذت‌بخش زندگی من می‌باشند.»


مشکلات جهان


پرسیده‌شد:

«قطعاً اعلیحضرت استحضار دارند که با وجود همه کوششهای رهبران بزرگ جهان، مسئله پراکندگی سلاحهای اتمی و موشکی کم‌کم صورت واقعیت پیدامی‌کند، تا جایی که حتی در خاورمیانه نیز کشورها با این مسئله آلوده می‌شوند. در چنین شرایطی روش ایران چگونه باید باشد؟»

شاهنشاه فرمودند:

«ما نباید دنبال کارهای عبث برویم. این گونه سلاحها بیهوده و باعث اتلاف ثروت ملی است. قرارداد منع آزمایشهای اتمی را ما بلافاصله امضاکردیم و بدان پیوستیم. برای اینکه معتقد به خلع سلاح عمومی و برچیدن سلاحهای مخوف و خطرناک امروزی هستیم و روش ما در سازمان ملل متحد هم در این امر همیشه روشن و صریح بوده و خواهان صلح و سلامت جهان هستیم، اما در عین حال غافل هم نمی‌نشینیم و پیرو اصولی هستیم که دنیا به سوی خلع سلاح و از بین رفتن سلاحهای خطرناک سوق داده‌شود.»


خواندن کتاب


پرسیده‌شد:

«آیا اعلیحضرت همایونی در حال حاضر وقت مطالعه دارند؟ بهترین کتابی که در سالهای اخیر مطالعه فرموده‌اید، کدام است؟»

شاهنشاه بی‌درنگ فرمودند:

«مگر وقتی برای من می‌ماند که به مطالعه کتاب بپردازم؟ بیشتر وقت من در شبانه‌روز صرف رسیدگی به امور مملکت و یا تفکر در مسائل دنیایی و توجه به آنچه در سیاست بین‌المللی می‌گذرد، می‌گردد. معهذا گاه‌گاهی انتشارات جدید دنیا و مباحث علمی را با کمی وقت می‌خوانم.»


کتاب تازه شاهنشاه


پرسیده‌شد:

«آیا اعلیحضرت همایونی در نظر دارند همانگونه که به انتشار آثاری از قبیل: "مأموریت برای وطنم" و بیوگرافی اعلیحضرت فقید در کتاب "مردان خودساخته" دست زدند، در آینده نیز اثری منتشرسازند؟»

شاهنشاه فرمودند:

«ممکن است فلسفه انقلاب ششم بهمن را به رشته تحریر درآورم.»


ورزش ایران


چهاردهمین پرسش از شاهنشاه به شرح زیر بود:

«با توجه به کوشش خارق‌العاده کشورها برای موفقیت در المپیک مکزیک، به نظر اعلیحضرت همایونی برنامه‌ها و کوششهای فعلی ما در زمینه ورزش و برای پیروزی کافی است؟ و چنانچه به نظر اعلیحضرت همایونی کافی نمی‌رسد، پیش‌بینی‌ها و برنامه‌های آینده چه خواهدبود؟»

شاهنشاه فرمودند:

«تا ورزش در میان مردم عمومیت پیدانکند، نمی‌شود گفت موفقیت کلی به دست خواهدآمد. ورزش به معنی واقعی خود، عبارت از گرفتن چند مدال نیست، بلکه ورزش در کشوری دارای ارزش و اهمیت است که تمام مردم بدان علاقمند باشند و توجه کنند به اینکه روح سالم در بدن سالم است.

ما نیازمند زمینهای ورزش و سازمانهای ورزشی هستیم. در هر شهری از ایران بپرسید چند زمین فوتبال و یا ورزشهای دیگر ساخته شده؟ خیلی کم و به نسبت جمعیت چیزی نیست که مردم را تشویق به ورزش سازد.

مسئله عمومیت دادن ورزش ربطی به المپیک مکزیک ندارد. این اقدامات برای خاطر مکزیک نیست. نقطه‌نظر من علاقمند ساختن ملت به ورزش و ایجاد سازمانهای ورزشی است برای عموم مردم و در همه شهرها.

اما نتیجه کلی و اساسی که در نقشه‌های دامنه‌دار آینده باید بگیریم، فراهم‌آوردن موجبات ورزش برای عموم افراد مملکت است. البته قهرمان‌پروری خود مسئله دیگری است که باید دنبال شود و در مسابقات بین‌المللی افراد ورزیده در هر فنی داشته‌باشیم، لکن نقطه نظر اصلی و کلی تعمیم ورزش میان تمام افراد مملکت است که این امر از هدفها و آرزوهای من می‌باشد.»


فرصت اندک


پرسش پایانی این بود که؛

«اعلیحضرت همایونی به کدام یک از ورزشها بیشتر علاقمند هستند؟»

شاهنشاه فرمودند:

«من همه ورزشها را دوست دارم و بدان علاقمند هستم ولی با این وقت محدود به کدام یک از ورزشها می‌توانم برسم؟ از هر فرصتی برای ورزش استفاده می‌کنم و هر وقت کمی هم که پیداکنم به ورزش می‌پردازم.»

این بود گفتگویی که در آغاز بیست‌وپنجمین سال پادشاهی اعلیحضرت همایونی انجام گرفت و ایشان با گرفتاریها و فرصت اندک، حاضرشدند به پرسشهای مدیر اطلاعات پاسخ گویند و از این بردباری که به خرج دادند، مراتب سپاس و تشکر کارکنان سازمان را فراهم آوردند.