بیانات محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی نمایندگان کارگران کشور و سندیکاهای کارگری برای پیشکش نشان درجه اول کار به شاهنشاه آریامهر

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
پیشاهنگی ایران درگاه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی

برنامه عمرانی سوم/سال ۱۳۴۵
نمایندگان کارگران کشور نشان درجه اول کار را به شاهنشاه پیشکش می‌کنند

بیانات محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی نمایندگان کارگران کشور و سندیکاهای کارگری برای پیشکش نشان درجه اول کار به شاهنشاه آریامهر ۳ اردیبهشت ماه ۱۳۴۵


نشان کار را که امروز از طرف کارگران ایران نزد من آورده‌اید باکمال خوشوقتی می‌پذیرم و از این بابت اظهار امتنان‌می‌کنم.
موضوع کار و کارگری برای مملکت و جامعه ما هر روز اهمیت بیشتری پیدامی‌کند. به کرات گفته‌ام تعداد جمعیت فعلی مملکت که ۷۵ درصد آن در دهات و در روستاهای ایران زندگی می‌کنند، باید تا نسل دیگر یعنی تا تقریباً ۳۰ سال دیگر، از نظر نسبت معکوس بشود و لااقل ۷۵ درصد جمعیت این مملکت در شهرها و در کارگاهها و درقسمتهای صنایع و بازرگانی ایران مشغول بشوند، و چون در این مدت جمعیت مملکت بیش از دو برابر اضافه خواهدشد، پس ملاحظه‌می‌کنید که تا چه اندازه باید مشاغل جدید ایجادبشود. ولی صرفاً کافی نبود که ما کارخانه بسازیم. ماشین بیاوریم و یک عده‌ای هم بروند پشت ماشین بایستند و اسم کارگر روی آنها بگذاریم. باید قبل از هر چیز موضوع انسانیِ کار حل می‌شد. به همین جهت یکی از اساس انقلاب ششم بهمنِ ما، حل‌کردن موضوع انسانی و اهمیت گذاشتن به حیثیت فردی مثل یک بشر و یک انسان به طبقه‌ای است که اسم آن را طبقه کارگر می‌گذاریم. البته به‌خاطر دارید که در تمام صحبت‌ها و نطق‌ها و مجامعی که در آن مدت برگزارشد، همیشه این طبقه را به عنوان طبقه زحمتکش و شریف کارگر عنوان کردیم، برای اینکه حقیقتش همین است.
اساس و فلسفه انقلاب ما در امور کارگری این است که هرگونه مظاهر استثماری را از ملت ایران برداریم. کارگر نمی‌بایستی فقط انسانی باشد که محیط از او به عنوان یک ماشین گوشتی استفاده‌بکند و لاغیر. روابط کارفرما و کارگر می‌بایستی بر اساس قوی برقرارمی‌شد، که آن را ما در قسمت استفاده کارگران از منافع کارگاهها تعریف کردیم. قوانین کارِ ما اتفاقاً زیاد بد نبود، ولی نقایصی داشت و شاید هنوز دارد که باید تکمیل‌بشود. مظاهر استثماری فقط این نیست که در یک مملکت سرمایه‌داری یک کارفرمایی از کارگر سوءاستفاده بکند و او را استثماربکند، بلکه در تحت لوای هر اسمی، هر رژیمی، کارگر چه برای کارفرما کاربکند چه برای دستگاه به اصطلاح دولتی کاربکند، اگر تمام این نکاتی که ما گفتیم مراعات‌نشود، همان جنبه استثماری را دارد. چه فایده‌دارد که مثلاً یک عده‌ای بگویند ما حکومت کارگر هستیم یا حکومت طرفدار کارگر هستیم ولی در عین حال به کارگر می‌گوییم که باید این‌قدر کاربکنی و اگر این‌قدر کارنکنی زندانیت می‌کنیم و انتخاب شغل هم با خودت نیست، چشمت کور بشود در آن نقطه باید این کار را بکنی، حقوقت هم این‌قدر است بیشتر از این هم نیست، این‌قدر هم بیشتر نمی‌توانی غذا بخوری، این‌قدر هم در سال بیشتر نمی‌توانی پارچه بخری یا کفش بخری. مگر استثمار چیست؟ حالا این کار یا به‌وسیله کارفرما بشود یا به‌وسیله دستگاهی که اسمش را دستگاه دولتی می‌گذارد، هیچگونه فرقی نمی‌کند. بلکه کارفرما نمی‌تواند به یک کارگری بگوید که حتماً باید در این شهر زندگی بکنی و این شغل را انتخاب بکنی، درصورتی که آن قبیل دستگاهها شاید می‌توانند که تا این حد هم مجبوربکنند. پس ما با اساس فکر استثمار یک کارگر مبارزه کردیم و کارگر ایرانی درحدود قوانینی که فکرمی‌کنیم به نفع او وضع شده‌است، از قبیل قانون کار و قانون بیمه‌های اجتماعی و قانون استفاده از سود ویژه، اجبار به هیچ کاری ندارد، اجبار به اقامت در هیچ جایی ندارد، انتخابش با خود اوست و به‌وسیله این قوانین تا حدی که ممکن‌است، حمایت و پشتیبانی می‌شود. این اساس کار است ولی در آتیه باید کارگر ایرانی از سطح زندگی بالاتری برخورداربشود. این چطور ممکن است؟ موقعی که تولیدات کارگاههای ما بالاتر برود و به قیمت ارزان‌تری برای کارگاه تمام بشود که هم منافع کارگاه بالاتر برود، هم دستمزد کارگر اضافه‌بشود و هم منافعی که از سود ویژه و خالص کارخانجات می‌برد. آن موقع ممکن‌است که کارخانجات ما درست اداره‌بشود، ماشینهایش به بهترین سیستمی تبدیل بشود و اتوماتیک بشود که با حداقل کارگر حداکثر استفاده را ببرد و به همان نسبت استفاده دستمزد کارگر بالا برود، و با این بیست درصد سهیم‌شدن اضافه بر دستمزد وضع زندگی کارگر ایرانی به پایه ممالک مترقی دنیا برسد.
برای این کار چند چیز لازم است: یکی آنکه کارفرماها چه شخصی و چه دولتی، دائم مترصد بهترکردن ماشین‌آلات کارخانجات باشند و پیوسته وضع اداری کارخانجاتشان را با پیشرفتهای اداری دنیا تطبیق بدهند و وضع بازاریابی، وضع بسته‌بندی و بالاخره همه چیز را در نظربگیرند. از طرف دیگر کارگرها روزبه‌روز فنی‌تر بشوند، روزبه‌روز به این موضوع برخوردبکنند که در دنیای امروز، در دنیایی که در هر زمینه‌ای مثل این است که میدان مسابقه‌ای است، باید کارگر بااستعداد ایرانی هر روز در رشته خود متبحرتر و فنی‌تر و ماهرتر بشود، باید کاربکند، باید درس بخواند و در قسمتهای فنی اطلاعات بیشتری به‌دست‌بیاورد، و البته آن وقت وزارت کار است که باید این هماهنگی بین دستگاه کارفرما را چه شخصی باشد و چه دولتی با کارگرهای این مملکت برقراربکند. و البته مدافع حقوق حقه کارگران این مملکت باشد که هیچوقت دستخوش کوچکترین تخطی یا بی‌اعتنایی واقع‌نشود.
با این منظور و این هدف، امیدوارم که کارگرهای این مملکت، این طبقه شریف و زحمتکش، روزبه‌روز به مدارج عالی‌تری در یک ایران آباد و سربلندی پیش بروند.