بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران هنگام باریابی هیات رییسه و کارمندان پیشین شرکت ملی نفت ایران ۲۸ اسفند ماه ۱۳۳۹
برنامه عمرانی دوم | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۳۹ |
۲۸ اسفند ۱۳۳۹
بیانات شاهنشاه در شرفیابی هیأت رئیسه و کارمندان قدیمی شرکت ملی نفت ایران
(به مناسبت جشن دهمین سال ملیشدن صنعت نفت در ایران)
خوشوقتم که در این چنین روز میمونی که عید سعید فطر، یعنی عید بزرگ مذهب مقدس اسلام مصادف با جشن ملیشدن صنایع نفت ایران شدهاست، نمایندگان قدیمی و کارکنان زحمتکش این سازمان را میپذیریم و این فرصتی است که با افرادی که عمری زحمت کشیدهاند، آشنایی پیدا بکنم.
همانطوری که میدانید، صنعت بزرگ نفت دیر زمانی است که در ایران شروع شده، ولی تا موقع ملیکردن این صنعت به نظر من حقوق حقه ما ایفا نمیشد و ملت ما پس از فداکاریهایی که در زمان جنگ کرد، بعد از جنگ حق خودش میدانست که نه فقط از این فداکاریها قدردانی بشود، بلکه چون به عقیده ما شرکت ما با متفقین برای پیشرفت جنگ کاملاً مؤثر بود، ما حقوق ملی را که برای خودمان قائل بودیم به اندازهای میدانستیم که انتظار داشتیم ممالکی که از این بابت استفادههای سرشاری بردند و شاید هم در جنگ اول و هم در جنگ دوم همین باعث پیشرفت و پیروزی دول متحده مغرب زمین علیه دشمنانشان شد، چنانکه لازم بود سهم ایران را در این پیروزیها بشناسند. این است که عموم افراد این مملکت که فکر میکردند به حق خود نرسیدهاند و در این راه در واقع مغبون هستند، با روح واحدی تصمیم گرفتند این صنعت را ملی بکنند و خودشان از این امر بهرهبرداری نمایند.
متأسفانه این فکر مقدس به دست افرادی افتاد که از امور صنعتی و تجاری و بازارهای دنیا کوچکترین اطلاعی نداشتند و یک چنین امر بزرگی را فقط وسیله تبلیغات سیاسی و به اصطلاح استفاده از آن برای حفظ و حراست موقعیت شخص خودشان قرار دادند. در نتیجه به جای اینکه ملیکردن صنعت نفت به آبادکردن مملکت و ازدیاد ثروت ما کمک بکند، کار به جایی رسید که ما برای حفظ دستگاه و برای پرداخت حقوق افراد شرکت، مجبور شدهبودیم اسکناس بدون پشتوانه چاپ بکنیم و چند هزار بشکه نفت را به قیمتهای مضحکی به مشتریهای غیر معتبر بفروشیم و در واقع عوض استفاده از این کار، مملکت را به ورشکستگی و نابودی حتمی بکشانیم، ولی خدای ایران نخواست چنین شود و چون نیت مردم و ملت ایران مقدس بود، خدای این مملکت که همیشه در موقع خطر ما را نجات میدهد، اجازه داد که با این رستاخیز ملی، نظر اصلی از ملیشدن صنعت نفت را که کوتاه کردن دست خارجی به عنوان صاحب امتیاز و در واقع همه کاره و آمر و مالکالرقاب بود، تأمین کنیم.
ما در آن موقع که وضع اقتصادی و سیاسی ما شاید بیش از آن اجازه نمیداد، قرار گذاشتیم که از طرف ما چند شرکت با هم کنسرسیوم نفت ما را اداره بکنند، برای اینکه مجدداً ما بتوانیم وارد بازارهای دنیا بشویم، ولی سعی ما از آن به بعد این بوده و روزبهروز بیشتر خواهدبود که اولاً تا جایی که ممکن است از تعداد کارمندان خارجی کم بکنیم و به جایشان ایرانیهای لایق و مستعد و تحصیلکرده بگذاریم و تفاوت حقوقی و استخدامی بین ایرانیها و خارجی حتیالمقدور کمتر گردد و وضع زندگی کارمندان و کارگران روزبهروز بهبود یابد و برای آنها خانه و مسکن و وسیله زندگی و وسیله رفاه فراهم بکنیم و ضمناً به فکر آینده این صنعت باشیم، زیرا معتبرتر از هر صنعتی در آینده، صنایع پتروشیمی است که ما باید در صدد ریختن شالوده این صنایع در ایران باشیم.
اما در همان قسمت صنایع نفت و ملیشدن نفت، باید اضافه کنم یکی از کوششهای ما این است که خود ما کمکم وارد بازارهای نفتی دنیا بشویم. موقعی که ما توانستیم وارد بازارهای نفتی بشویم، این مملکت با این ذخایر نفتی که دارد و با افراد متخصص و تحصیلکردهای که خودش دارد، میتواند در آینده شاید از هر شرکت نفتی که امروزه در دنیا به کار مشغول است، مهمتر باشد، به علت آنکه نفت مال خودش است، یعنی نهایت آرزو و ایدهآل ما این است که در مناطقی که در ایران کاملاً در اختیار خودمان هست، خود ما کاوش و استخراج بکنیم و بازار کافی به دست بیاوریم و نفت را با نفتکشهای خودمان بفرستیم و به حساب خودمان بفروشیم.
در بین این ایدهآل و وضع فعلی، حد وسطی پیدا کردهایم که خودش در تمام دنیا در بین ممالکی که خودشان جزو ممالک بزرگ صنعتی هستند، بیسابقه است و نمونه آن قراردادی است که ما با شرکتهای پانامریکن امریکایی و سیریپ ایتالیایی امضا کردهایم. ما اولین مملکتی در دنیا بودیم که موفق به عقد چنین قراردادی شدیم و به آن افتخار میکنیم. فراموش نکنیم که این عمل در بیش از دو سال پیش انجام گرفت و تازه از ملیشدن صنعت نفت شاید هفت سال بیشتر نمیگذشت و به خصوص از نجات مملکت که در سال ۱۳۳۲ اتفاق افتاد، فقط ۵ سال نمیگذشت.
به این گذشته، گذشتهای که پر از مقاومت و پر از نبرد بود و بالاخره با پیروزی کامل توأم شد، امیدوار هستیم که با مهندسین لایقتر و کارمندان متبحرتر و آروز و ایمان بیشتر و تشکیلات صحیحتر و کارگرهای دارای تخصص بیشتر، ما بتوانیم صنعت نفت را در ایران به پایه صنایع نفت ممالک مترقی صنعتی جهان برسانیم و ایران دوشادوش پیشرفتهترین ممالک صنعتی که احیاناً در داخل خودشان هم نفت پیدا میشود، پیش برود و ما این ثروت خداداده ملی را طوری بهرهبرداری بکنیم که منافع آن نه فقط به نسل آینده ما برسد، بلکه نسل فعلی هم در زمان حیات خودش بتواند از آن حداکثر استفاده را بکند. شاید این حرفی که من میزنم باعث تعجب بشود که نسلهای آینده چطور بیشتر استفاده بکنند؟ ولی این تعجب ندارد، زیرا این مخارج هنگفتی که ما میکنیم، بنادری که میسازیم، راههایی که میسازیم، راهآهنهایی که میسازیم، و به خصوص سدها و صنایعی که اکنون تأسیس میکنیم، اینها در واقع فشاری است که به دوش نسل فعلی میآید، زیرا ایشان باید از پولی که ممکن است به دستشان برسد، صرفنظر بکنند و آن را خرج کارهای آبادانی مملکت بنمایند، ولی در نسلهای آینده دیگر تقریباً این کارهای عظیم خودش مستهلک شدهاست و چیزی لازم نیست از جیب خودشان برای این کارهای اساسی مملکتی بردارند.
اما امیدواریم اینقدر ما بتوانیم استفاده بکنیم، که نسل فعلی ما هم بتواند از این ثروت خدادادی کمال فایده را ببرد و برای خود یک زندگی پر از آسایش و خوشی تأمین کند.
امروز قدردانی از خدمات افرادی است که بیش از سی سال خدمت کردهاند. امیدواریم این رویه پسندیده را همیشه بتوانیم ادامه بدهیم، زیرا این باعث دلگرمی کسانی است که خدمت کردهاند و مایه تشویق و امیدواری کسانی میشود که تازه شروع به کار و خدمت مینمایند.