بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران هنگام باریابی نمایندگان مجلس سنا ۳ اردیبهشت ماه ۱۳۳۶

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
برنامه عمرانی دوم اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۱۳۳۶ خورشیدی تازی

بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۳۶


بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران هنگام باریابی نمایندگان مجلس سنا ۳ اردیبهشت ماه ۱۳۳۶

در سلام نوروز اشاره‌هایی به برنامه‌ها و پیش‌بینی‌هایی که برای سال جدید می‌شود، کرده‌بودم.

خوشبختانه مملکت ما الان به وضعی درآمده و به فضل خداوندی طوری بر اوضاع مسلط هستیم و خائنین و مزدوران بیگانه را تار و مار کرده‌ایم که می‌توانیم با کمال آزادی زندگی کنیم و مردم ایران هم از مواهب حکومت‌های دموکراسی برخوردار شوند.

مفهوم حکومت دموکراسی همانا آزادی مردم در اظهار عقیده و تشکیل جمعیت‌هایی است که به آنها اعتقاد داشته باشند، یا به عبارت دیگر تشکیل احزاب سیاسی است.

در ممالک دیگر دنیا، پس از تجربیاتی بسیار زیاد می‌بینیم آنجاهایی از دموکراسی کامل برخوردارند که اغلب بیش از دو حزب ندارند. دو حزب بزرگ در خدمت به مملکت با هم مسابقه می‌گذارند و گاهی این حزب سر کار است و گاهی حزب دیگر، اگر مردم از طرز کار این حزب راضی باشند در انتخابات به آن رأی می‌دهند و نمایندگانش را به مجلس می‌فرستند، و اگر جلب رضایت کامل نکرده‌باشد، حزب دیگر مورد توجه واقع می‌شود و سر کار می‌آید.

مملکت ما هم در آینده همینطور خواهدشد. من نمی‌گویم غیر از دو حزب حزبی نباشد، ولی احزاب کوچک و بدون جمعیت در احزاب بزرگ مستهلک خواهندشد، زیرا امروز مرام‌ها معین و محدود است. مسلماً احزابی تشکیل می‌شود که ممکن است یکی محافظه‌کار باشد و دیگری تندرو، و این امری قطعی است. البته موقعی که احزاب از افراد ناپاک و نامطمئن دور ماندند و این افراد راهی به این احزاب نداشتند و افراد شناخته شده به دشمنی با استقلال مملکت نتوانستند حزبی تشکیل دهند، احزابی که تشکیل می‌شود مورد اعتماد ملت خواهندبود، و به این ترتیب احزاب در نظر من کاملاً مساوی خواهندبود و در عمل فرقی بین آنها نخواهم گذاشت، و می‌توانند با کمال آزادی فعالیت کنند و هر کدام بیشتر فعالیت کردند و بیشتر نظر مردم را جلب کردند، تشکیلات بهتر خواهدبود.

خاطره‌ای به همین مناسبت از سال ۱۳۱۸ دارم که به جا است نقل کنم. آن سال در کلاردشت بودیم و در حضور پدرم صحبت مملکت و تشکیلات اداری بود. خاطرم هست پدرم به من گفتند تنها تأسف من این است که نمی‌دانم آیا وقت آن را خواهم داشت که در این مملکت تشکیلاتی بدهم که بعد از من بتواند به طور خودکار مملکت را اداره کند؟ من در آن موقع چیزی نگفتم و سکوت کردم. پیش خود این طور فکر کردم که آیا بعداً نخواهم توانست کارهای پدرم را دنبال کنم؟ آن روز گذشت و شهریور ۱۳۲۰ پیش آمد و دیدم چه حرف صحیحی بود، زیرا با آن حوادث و رفتن پدرم، همه چیز رفت. تشکیلاتی وجود نداشت و در نتیجه خلاء قدرت و تشکیلات پیدا شد و طی سالیان دراز مملکت با هزاران مرارت و اشغال خارجی و مرام‌های مخرب روبه‌رو شد، و سرانجام به خوست خداوند مملکت باقی ماند. البته امروز اگر قدرت من بیشتر از شهریور ۱۳۲۰ نباشد، کمتر نیست و این نتیجه خواست خدا است.

برای شخص من دوازده سال طول کشید تا این کارها انجام شد و آن دوران سپری گردید، ولی این دوازده سال در زندگی یک ملت کم نیست، به علاوه معلوم نیست اگر واقعه ۲۸ مرداد پیش نمی‌آمد، چه می‌شد؟

بنابراین تا موقعی که من قدرت دارم و در حیات هستم باید تشکیلات ثابتی به وجود آید و این تشکیلات، یکی سازمان‌های اداری است، که گفته‌ام باید روی اصول صحیحی قرار داده شود، دیگری تشکیلات سیاسی مملکت که باید با تشکیل احزاب باشد و نفوذ احزابی که حقیقتاً مردم عضو آن شدند و از روی عقیده محکم بایستند، احزابی که مرامشان به نفع مملکت و خدمت مملکت است و استقلال مملکت را می‌خواهند، ایجاد شود. به طوری که این احزاب وقتی به قدرت رسیدند، به نفع مملکت قدم بردارند، و ما امیدواریم به خواست خداوند در انجام این مقصود موفق شویم.