بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران هنگام باریابی نمایندگان مجلس سنا و مجلس شورای ملی ۹ آذر ماه ۱۳۳۸
برنامه عمرانی دوم | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۳۸ |
۹ آذر ۱۳۳۸
بیانات شاهنشاه در شرفیابی نمایندگان مجلسین سنا و شورای ملی
به حمدالله در این سال وضع مملکت و مردم و شئون مختلف کشور ما از هر جهت خوب بودهاست و هر روز که میگذرد ما با امید و اطمینان بیشتری به آینده مینگریم و آتیه روشنتر و درخشانتری را در برابر خویش میبینیم.
این امر چندین علت دارد که علت اساسی آن روحیه مردم مملکت است، زیرا این مردم در هر موقعی نشان دادهاند که حقیقتاً منافع مملکت را خوب تشخیص میدهند و نه آنها را میتوان گولزد و نه با حرف و تهدید، به اصطلاح از میدان به در کرد.
ملتی که چند هزار سال تاریخ در پشت سر دارد، ملتی است که سرد و گرم روزگار را چشیده و خوب و بد را تشخیص دادهاست و راست را از دروغ میشناسد. حالا هم این ملت دریافتهاست که چه آینده روشنی در انتظار او است و برای رسیدن به این آتیه چه راهی را باید انتخاب کند.
در این یکی دو سال اخیر در قسمت اقتصادی قدمهای بزرگی برداشته شدهاست و این صحیح هم هست، زیرا ما طبعاً میباید به امر زراعت و کشاورزی در این مملکت توجه خاص کنیم و سطح تولید خودمان را بالا ببریم تا بتوانیم با سیستمهای فلاحتی ممالک مترقی دیگر رقابت کنیم و هر قدر بیشتر اراضی زراعتی ما به وسیله ماشین عمل بشود، افراد زائد دهات باید بتوانند در شهرها و کارخانههای ایران کار پیدا کنند.
یک سال پیش به من گزارش رسیدهبود که ما در آینده باید برای سالی پنجاههزار نفر کار ایجاد کنیم. اگر بخواهم مقیاس به دست بدهم، باید بگویم که مثلاً کارخانه چیتسازی ری که در حدود چهلهزار دوک دارد دارای تقریباً ۱۷۰۰ نفر کارگر است. به این حساب برای پنجاههزار نفر باید سی برابر چنین کارخانهای مشغول کار باشد، بنابراین چنانکه به آسانی تشخیص میتوان داد، ایران باید صنعتی بشود. اما برای اینکه حقیقتاً این مملکت به صورت صنعتی درآید باید گذشته از ساختن و به کار انداختن کارخانه و ماشین، تهیه محصول و تولید کار جنبه اقتصادی داشتهباشد، یعنی باید قبل از هر چیز کارگر متخصص تربیت کنیم. اصولاً دنیای ما که روزبهروز بیشتر رو به پیشرفت تکنیک میرود ما را ملزم میکند که نسل فعلی و نسل آینده را با تربیت فنی بار بیاوریم. امروز این الزام در همه شئون زندگی بشر محسوس شده و حتی وضع ادارات کار و افراد پشت میز نشین را نیز تغییر دادهاست.
مثلاً امروزه ماشینحساب به تنهایی کار چندین نفر را انجام میدهد. به طور کلی میبینیم که در تمام مظاهر زندگی ملت روزبهروز جنبه تکنیک نمودارتر میشود و این وضع طبعاً سرعت بیشتری را در کارها ایجاب میکند. کاری که به طور عادی باید مثلاً در یک ساعت انجام گیرد، اگر در دو دقیقه انجام گیرد و این صرفهجویی در وقت را ضرب در تعداد افراد ملتی بکنیم و آن را به مقیاس پول نیز بسنجیم، فکر کنید که در آخر سال چقدر نفع یا ضرر از این بابت حاصل میشود.
چند ماه پیش من در مصاحبهای با شخصی خارجی ادعای بزرگی کردم، یعنی گفتم که در ده سال آینده سعی خواهیمکرد درآمد هر فرد ایرانی را که در سال گذشته ۱۲۰ دلار بوده، به سالی ۱۰۰۰ دلار برسانیم. البته تفاوت خیلی زیاد است، ولی حساب من این است که اگر درست کار کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید. حسابهایی که در این مورد پیش خود کردم در این زمینه بود که ما در حال حاضر ششمیلیون هکتار زمین در ایران زراعت میکنیم، در صورتی که در این مملکت پنجاهمیلیون هکتار اراضی قابل کشت زرع وجود دارد، یعنی تقریباً ده برابر آن مقدار زمینی را که اکنون زراعت میشود میتوان مورد استفاده کشاورزی قرار داد.
از طرف دیگر اکنون زارعین ما خیلی راضی هستند اگر از هر تخم که میکارند ده تخم بردارند، در صورتی که در جاهای دیگر اگر از هر تخم ۳۵ تا ۴۰ تخم برندارند، دست به کشت نمیزنند، یا مثلاً امسال خیلیها خوشحال هستند که در یک هکتار زمین چایکاری ۷۰۰ کیلو چای به دست آوردهاند، در صورتی که در سیلان یک هکتار زمین چایکاری سه تن، یعنی بیش از چهار برابر محصول ما محصول میدهد. همین طور درمورد پنبه، ما راضی هستیم که از هر هکتار تنها یک تن به دست آوریم، در صورتی که امروز حد متوسط جاهای دیگر دو تن و نیم است.
این نظریات کلی درمورد کشاورزی بود. اما در رشته صنعت، یادم هست که سابقاً در مقابل هر ماشینی دو نفر زن و بچه میایستند. البته حالا وضع خیلی بهتر شده، مثلاً در کارخانه چیتبافی کورس در شهر ری دیدم که یکی دو کارگر دوازده ماشین را اداره میکردند. ولی میدانید که در حال حاضر حد متوسط در این مورد برای یک کارگر اروپایی و امریکایی یک کارگر برای ۲۵ ماشین است و در ژاپن کارگرهایی هستند که حتی ۷۵ ماشین را تحت نظر دارند.
در عین حال سیستم ماشینها روزبهروز خود کارتر میشود و وقتی که تفاوت این قدر زیاد باشد، طبیعی است که با اینکه کارگر امریکایی ده برابر بیشتر حقوق میگیرد، معهذا کار او صرف میکند. پس اگر ما هم کارخانههای خودمان را مدرن کنیم و کارگر متخصص در همین کارخانهها تربیت نماییم، به عوض آنکه الان ۳۵ ریال (که البته اشارهام در این مورد به حداقل مزد است) حقوق کارگر دادهشود، به آسانی میتوان روزی ۳۰۰ ریال به آنها داد و باز هم استفاده بیشتری نسبت به حال حاضر از کارخانه برد. تنها در این صورت همین کارگر مزد خیلی بیشتری دریافت خواهدکرد و در نتیجه درآمد سرانهای که ما آخر سال حساب میکنیم، چندین برابر بالا خواهدرفت.
موضوعی که خیلی میتوانیم روی آن حساب کنیم، صنعت مشتقات نفت است که شاید از خود نفت مهمتر باشد. صنعتی که امروز در دنیا از مشتقات نفت به وجود آمده در آتیه وسیعترین میدان صنعتی است که ممکن است وجود داشتهباشد و روزبهروز این رشته مهمتر میشود.
خوشبختانه ما مواد اولیه این صنعت عظیم را به فراوانی داریم و چیزی که در این مورد برای ما بسیار خوب است، این است که شاید تنها صنعتی است که ما در آن نسبت با دیگران زیاد عقب نیستیم، زیرا این صنعت جدیدی است که ده پانزده سال بیشتر از عمر آن نمیگذرد. بنابراین ما در این زمینه فقط همان ده پانزده سال را عقب هستیم، در صورتی که در خیلی صنایع دیگر شاید تا چند صد سال عقب باشیم. این ثروتهای ما نیز اگر درست مورد بهرهبرداری قرار گیرد چون در واقع ملی است، نفعش به سرمایه اضافه میشود. از همه این حسابها به اضافه حساب نتایج فعالیتهای مختلف دیگری که انجام میگیرد، من نتیجه گرفتم که اگر درست کار کنیم و نقشه صحیح داشتهباشیم و همه در کار شرکت ورزیم و وقتمان را بیهوده تلف نکنیم، یعنی برای کار یک ساعته واقعاً همان یک ساعت را صرف کنیم و کاری را که باید یک نفر انجام دهد از همان یک نفر بخواهیم، هیچ علت ندارد که ما در ظرف ده سال چنین موفقیت فوقالعادهای را به دست نیاوریم و درآمد سرانه افراد این کشور را تا رقمی که گفتیم بالا نبریم. ولی چنانکه تذکر دادم، این مستلزم آن است که مردم به کار صحیح و سریع عادت کنند.
در کشورهایی که سطح زندگی خیلی بالاتر است، تقریباً عموم افراد ملت در این تلاش شرکت میکنند. مثلاً در امریکا مرد و زن هر دو کار میکنند و حتی محصل که قاعدتاً نمیباید درآمدی داشتهباشد، کار میکند و پول درمیآورد و درآمد سرانهای دارد. بنابراین وقتی افراد مملکتی بیشتر و بهتر کار کنند، به همان نسبت درآمد سرانه آنها نیز زیاتر میشود.
باید همه متوجه باشیم که کار کردن برای هیچ کس ننگ نیست و نوع کار هم فرقی نمیکند که کسی پشت میز کار کند یا پای ماشین. در مذهب اسلام مخصوصاً به شرافت کار توجه کامل شدهاست. با توجه به تمام این تحولات، من فکر میکنم و امیدوارم هستم که این حدس بزرگی که زده شده، انشاءالله به صورت عمل درخواهدآمد و این مسلماً توأم با همان عدالتهای مختلف اجتماعی خواهدبود که همیشه به آنها اشاره کردهام، یعنی باید مالیاتهای عادلانه از ثروتهایی که به دست میآید گرفته شده و در راه صحیح خرج شود.
باید فرهنگ و بهداشت و مسکن برای همه تأمین شود. اینها کارهایی است که دست دولت است و با حسن انجام آنها و تولیدات زیادی که به وسیله مردم عملی خواهدشد، ما میباید به همان سطح زندگی که گفتم برسیم، اما راجع به عدالت اجتماعی که گفتم ما با یکی دو قدم مهم دیگر تمام پایههای اساسی عدالت اجتماعی را ریختهایم.
ما با عواید حاصل از مالیات بر درآمد، بیمارستان میسازیم و اگر فقیری اصولاً پول نداشت او را مجاناً معالجه میکنیم. مدرسه به اندازه کافی و غالباً به صورت مجانی برای مردم درست میکنیم. در خیلی از مدارس ما در نقاطی که مردم وضع زندگیشان پایین است، یک وعده غذا و شیر نیز به رایگان به شاگردان میدهیم، مثلاً در خیلی از نقاط بلوچستان و کردستان یک وعده غذا و در بعضی جاهای دیگر لباس میدهند.
البته نمیگویم که همه اینها که گفتم کاملاً عملی شدهاست. وقتی که میگویم ما قانون بسیار مترقیانهای درباره مالیات داریم، مفهومش این نیست که از طرز اجرای آن راضی هستیم. میگویم ما قانونش را داریم، ولی نمیگویم مالیات خوب وصول میشود. یا مثلاً در مدارس نقشه و هدف ما این است که گفتم، ولی ادعا نمیکنم امروز همه اطفال ایران به مدرسه میروند.
هنوز خیلی مدرسهها باید ساخت و خیلی کارهای فرهنگی باید کرد. مخصوصاً باید خیلی معلم تربیت کرد. اگر بنا شود مدرسه بسازیم ولی کسی نباشد که در آن درس دهد، فایدهاش چیست؟ یا مثلاً اگر بیمارستان بنا شود ولی پزشک به اندازه کافی نباشد، چه نتیجه دارد؟ چنین جایی به جای بیمارستان قتلگاه خواهدشد. ما قوانین کار مترقیانهای داریم که باید خوب اجرا شود.
املاک خود من و املاک خالصه تقسیم میشود و امروز آخرین نظر ما درباره لایحه محدودیت اراضی اتخاذ خواهدشد و بلافاصله نیز این لایحه به مجلسین داده میشود که تکلیف قانونی آن روشن شود.
وقتی که این لایحه را بخوانید، خواهیددید که چه قانون عادلانه خوبی است. طبق این لایحه به اشخاصی که میخواهند در زمین کار بکنند، فرصت دادهمیشود که هم زمین و هم کار داشتهباشند. اگر درست عمل شود، همان زمینی که به ایشان میرسد درآمد مکفی و قابل توجهی برایشان خواهدداشت. از طرف دیگر آنها که نمیتوانند به آبادکردن زمین خود برسند، از گرفتاریهای ناشی از آن خلاص میشوند. در مملکت ایران به عکس آنچه خیلیها تصور میکنند، اکثریت با خردهمالکین است و تعداد عمدهمالکین در واقع انگشتشمار است. ولی چرا باید چنین موضوعی چه در داخله و چه در خارجه چنین وانمود شود که در ایران املاک زراعتی خاصِ چند نفر معدود است و این چند نفر نیز از زمین خود استفاده نمیبرند و آنقدر وسعت املاکشان زیاد است که حتی اسامی آنها را هم نمیشناسند و نمیدانند و همیشه چند نفر مباشر از خدا بیخبر را میفرستند که عواید را وصول کند؟ از طرف دیگر واقعاً به چه دلیل باید در بعضی نقاط کشور ما خانهای که رعیت در آن مینشیند، مال خودش نباشد؟ زمین رعیت یا درخت آن چرا باید مال مالک باشد؟ این وضع غیرعادلانه باید از بین برود و تکلیف این کار روشن شود و همچنین از لحاظ تأمین عدالت و تساوی همه در مقابل قانون باید اقدام گردد.
اجرای قوانین
در امر نظام وظیفه و سایر موارد باید هیچ گونه تبعیضی به عمل نیاید. چنانکه میبینید در تمام شئون اجتماعی کشور ما، مترقیترین قدمهایی که ممکن است در یک مملکت دموکراتیک برداشتهشود، به صورت قانون برداشته شدهاست، به طوری که از لحاظ حقوقی و قانونی هیچ جای دیگری را نمیتوانید پیدا کنید که در آن قوانین دموکراتیک و مقررات بهتری از مملکت ما وجود داشتهباشد. در این صورت تنها چیزی که باقی میماند، اجرای صحیح قوانین است.
این کاری است که در وظیفه و مسئولیت دولت و در نظارت مجلسین مملکت است. البته در جزئیات امور دائماً مواردی پیش آمد که میباید احزاب و دستجات سیاسی روش کار خود را معلوم کنند و به این ترتیب آنهایی که بر سر کار هستند تا موقعی که جلب رضایت مردم را میکنند در سر کار خود بمانند و الا جای خود را به دسته دیگر بدهند. گمان میکنم با آنچه گفتم ثابت شد که اگر این یکی دو کار هم که تذکر دادم انجام گیرد، از لحاظ مقررات قانون هیچ جا از ما جلوتر نخواهدبود و به عکس ما از خیلیها پیشرفتهتر خواهیمبود.
این نظر سرعت باید در تمام شئون کشور مراعات گردد. من جمله توجه به سرعت کار در مجلسین مملکت بسیار لازم است. چه نفعی بر این مترتب خواهدبود که قانونی که باید مسیر طبیعی خود را طی بکند، پنج یا ده روز بیشتر از حدی که لازم است معطل بماند؟ این تأخیر نه فقط هیچ وقت مفید نیست، بلکه گاهی اوقات ضررهای فاحشی نیز دارد.
برای زندگی امروز ما که اساس آن سرعت است، تعلل قابل درک و فهم نیست. هر کسی در جامعه و مملکت وظیفهای دارد. یکی بیل میزند و یکی با ماشین کار میکند، یکی هم قانونگذار است، اما این وجه مشترک در همه هست که برای مملکت کار میکنند و فقط عنوانها و طرز کارها با هم فرق دارد. این مطلبی است که سابقاً به آن اشاره کردم و باز ناچارم متذکر شوم که طرز فکر ما در این کار باید به کلی عوض شود.
وقتی کمیسیونهای مجلس مثلاً باید ساعت نه صبح تشکیل شوند، کسی که ساعت نه و یک دقیقه بیاید یک دقیقه در انجام وظیفه و مسئولیت خود قصور کردهاست.
کارگری را که چند دقیقه دیر به کارخانه بیاید تنبیه میکنند، چه فرقی بین این کار و آن کار هست؟ هر کسی در مقابل مملکت وظیفهای دارد. میل دارم آقایان به این موضوع مخصوصاً توجه کنند و فکر نکنند که این تذکر یک تذکر سرسری است. خیر، خیلی هم جدی است، زیرا چنانکه گفتم اگر ما همه در شئون مختلف مملکت به دقت و سرعت اهمیت نگذاریم، محال است به جایی برسیم.
این نظریاتی کلی بود. جزئیات را شاید هر روز میشنوید و میبینید. امیدوار هستم که در آینده این پیشرفتها سریعتر شود و اشکالات ما روزبهروز کمتر گردد و هر فردی در مملکت مسئولیت فردی و اجتماعی خود را بیشتر حس کند، زیرا در راه تأمین عظمت یک مملکت، یکایک افراد آن در تعیین سرنوشت خود مؤثرند، هر قدر هم کاری که انجام میدهند کوچک باشد.
ما قوانین خوب داریم و خواهیم داشت، به شرط آنکه این قوانین درست اجرا شوند. در بعضی موارد مثل شهربانی و ژاندارمری میبینید که وضع افراد حالا تا چند سال پیش چقدر تفاوت کردهاست. البته میشود گفت که چون این سازمانها دارای دیسیپلین نظامی هستند و شاید تنبیهاتشان شدیدتر است، اصلاحات در آنها سریعتر و بهتر صورت گرفتهاست، ولی این خود نشان میدهد که میشود کار کرد. اگر اشخاص صحیح پیدا بشوند و تشکیلات هم صحیح باشد کارها به خوبی پیشرفت خواهدکرد. یکی از کارهای اساسی ما همین است که در این مملکت اشخاص صحیح را پیدا کنیم و آنها را تقویت نماییم که سر کارشان باشند. پیدا کردن این قبیل اشخاص حوصله، وقت و دقت میخواهد، ولی وقتی که پیدا شدند، باید در کار خود ثابت باشند. یکی از وسایل پیشرفت کارها همان ثبات است، زیرا باید به هر دستگاهی وقت داد که خودش را نشان بدهد، به همین جهت است که در ممالک مترقی دولتها چهار سال و پنج سال سر کار میمانند. خوشبختانه امروز در ایران هم این ثبات دیده میشود. اگر یادتان باشد در سابق دولتها هر دو ماه یا چند روز یا حتی چند ساعت یک بار عوض میشدند.
یکی از نتایج این وضع همانطور که دیدید واقعه آذربایجان بود. یادم هست که همین آقای صدر نخست وزیر بود و چهل روز تمام مجلس تشکیل نشد که به دولت رأی اعتماد دهد. خود همین کار مقدمه جدایی آذربایجان از مملکت ایران بود. شاید اشخاصی که وارد در این کار بودند، نمیدانستند که عملشان این نتیجه را دارد و فکر میکردند کار صحیحی میکنند، ولی من حال میگویم که نتیجه همان کارها واقعه آذربایجان و همچنین وضع سالهای ۱۳۲۹ و تا ۱۳۳۲ بود.