بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران هنگام باریابی نمایندگان مجلس سنا و مجلس شورای ملی ۶ اردیبهشت ماه ۱۳۳۹

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
برنامه عمرانی دوم اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۱۳۳۹ خورشیدی تازی

بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۳۹


۶ اردیبهشت ۱۳۳۹

بیانات شاهنشاه در شرفیابی نمایندگان مجلسین سنا و شورای ملی


چون اختتام این دوره مجلس شورای ملی نزدیک است، لازم دانستم به آقایان متذکر شوم که درمورد چند لایحه مهمی که در جریان است، توجه بیشتری به کار برند و امیدوارم این لوایح قبل از پایان این دوره مجلس از هر دو مجلس بگذرد و رأی نهایی نیز صادر شود. یکی از این لوایح لایحه بانک‌ها است که در کمیسیون مشغول رسیدگی به آن هستند و لایحه مهمی است، زیرا دست ما را خیلی باز خواهدکرد و با اجرای آن گشایش زیادی در امور پیدا خواهدشد. دیگر لایحه بیمه‌های اجتماعی کارگران است که قاعدتاً اکنون در کمیسیون‌ها مورد رسیدگی است. همچنین لایحه اصلاح ارضی که در سنا است و لایحه تملک اراضی از طرف دولت که باز هم در سنا است و لایحه سد دز که بسیار اهمیت دارد و لایحه واگذاری اراضی خالصه به کارگران که آن نیز خیلی مهم است. وزارت دادگستری هم چندین لایحه در کمیسیون مشترک مجلسین دارد که هر چه زودتر تکلیف آنها معلوم شود، بهتر است. لایحه الحاق ایران به بانک جدید توسعه اقتصادی اهمیت خاص دارد. امریکایی‌ها بانکی تشکیل داده‌اند که با شرایط فوق‌العاده مناسبی وام می‌دهد، این وام‌ها طویل‌المدت و با ربح بسیار کمی است که از دو درصد تجاوز نمی‌کند و پولش را هم می‌توان به پول رایج محلی تسعیر کرد.

قانون مربوط به اعطای اختیارات به افسران رانندگی و کنترل عبور و مرور از لوایحی است که می‌باید هر چه زودتر به آن رسیدگی شود، زیرا وضع رانندگی در تهران خیلی بد و عبور و مرور واقعاً مشکل است. اینها از اهمّ لوایحی است که خیلی به آنها احتیاج داریم و امیدوارم تکلیف آنها تا آخر دوره این مجلس به کلی معلوم شده‌باشد.

همانطور که قبلاً گفتم، این مجلس در دوران بسیار مهم و حساسی به کار مشغول بود و در واقع دوره عمر آن یک دوره تاریخی بود. سابقاً نیز تذکر دادم که ما از لحاظ قوانین از پیشروترین ممالک دنیا هستیم، منتها باید قانون خوب اجرا شود. بنابراین وظیفه و تکلیف ما از لحاظ قوانین معلوم است و فقط دستگاه‌های مملکتی و قوه مجریه باید بتوانند این قوانین را به وجه احسن عملی کنند.

خوشبختانه دیگر راه عذری باز نیست که گفته‌شود چیزی مانع پیشرفت کار است و یا اعمال نفوذی می‌شود و چون سال به سال نیز دستگاه‌های ما دارای عوامل بهتر و افراد مطلع‌تر و با ایمان‌تری می‌شوند، طبعاً کار مملکت ما نیز رونق بیشتری خواهدیافت.

برای آینده کارهای زیادی در پیش داریم که انجام آنها مستلزم پشتکار و سرعت عمل و ایمان به کار و دلسوزی است. سیاستی که ما دنبال خواهیم‌کرد، بر این اساس خواهدبود که در امور اداری از لحاظ درستکاری افراد خیلی سخت‌گیری کنیم. متأسفم بگویم که در سال گذشته روی هم رفته بیش از ۴۰۰۰ نفر از ادارات دولتی یا از کار بر کنار شدند یا مورد تنبیهات انضباطی قرار گرفتند و یا تسلیم دادگاه گردیدند. ما همه باید کم‌کم عادت کنیم که در مقابل انجام وظیفه انتظار پاداش نداشته‌باشیم، زیرا طبیعی است هر کسی باید وظیفه خود را انجام دهد. اگر کسی اضافه بر وظیفه خودش کار فوق‌العاده‌ای کرد، البته باید تشویق شود و در عوض کسی که وظیفه خود را انجام نداد، حتماً باید مورد تنبیه قرارگیرد و الا جامعه رو به سستی و رخوت و بی بند و باری خواهدرفت، همانطور که در دوران بعد از شهریور ۱۳۲۰ نظیر آن را دیدیم.

از لحاظ تربیت اجتماعی چه در خانواده و چه در مدرسه باید همین نکته مورد نظر قرار گیرد. در امر مدارس شاید لازم باشد که تجدیدنظری کنیم و سیستم فرهنگی خودمان را تغییر دهیم. فکر من این است که تحصیلات دبستانی باید برای همه اجباری و مجانی باشد و تحصیلات متوسطه باید بیشتر در مدارس ملی صورت گیرد و با این شرط که برای افراد برجسته و با ذوق و مستعد، ولی کم بضاعت بورس‌هایی تخصیص داده‌شود.

مدارس حرفه‌ای به عقیده من باید مجانی باشد تا مردم دنبال یادگرفتن کار عملی و تولیدی بروند. در دانشگاه نیز باید همینطور عمل شود، یعنی اشخاص برجسته‌ای که در تحصیلات دبستانی و دبیرستانی ذوق و استعداد خود را نشان داده‌اند، اگر بی‌بضاعت باشند به آنها بورس داده‌شود تا بتوانند افراد برجسته‌ای شوند و احیاناً فقدان وسیله مانع بروز استعداد ذاتی آنها نشود. تمام اینها برای این است که همه کسانی که وارد دستگاه‌های اداری ما می‌شوند، افراد مطلع و پرهیزکار و با ایمانی باشند. به طور کلی باید توجه خاصی به تعلیمات حرفه‌ای بشود. کارگری که در کارخانه کار می‌کند باید از لحاظ تعلیمات فنی مطابق کارگران ممالک پیش رو باشد، زیرا اگر این نسبت حفظ نشود، هیچ وقت سطح زندگی ما به پای آنها نخواهد رسید. اگر کارگر خارجی پنجاه ماشین را با هم اداره کند و کارگر ما فقط دو ماشین را، تفاوت از ۲۰ برابر بیشتر است و به همین جهت است که می‌بینید حقوق کارگر خارجی ۱۰ برابر کارگر ما است و معهذا قیمت کالاهایی که از فلان مملکت خارجی با چند هزار کیلومتر فاصله وارد می‌شود، از فرآورده‌های مشابه آن در داخل مملکت ما کمتر است.

همین حقیقت درمورد زراعت ما صادق است. ما از یک هکتار زمین چای‌کاری خود ۶۰۰ کیلو محصول برمی‌داریم، در صورتی که در بعضی ممالک که چای‌خیز هستند دو تن و گاهی اوقات سه تن محصول از همین اندازه زمین به دست می‌آید. همه این مسائل باید انشاءالله با همت و پشتکار حل شود. البته در این رشته‌ها خیلی کار شده، مثلاً درمورد همین چای‌کاری شمال تا دو سال پیش هر روز عریضه و شکایت و درخواست به ما می‌رسد، ولی امروزه منظماً نامه‌های تشکر و ابراز رضایت و دعاگویی می‌رسد. در امر کشت برنج و محصولات دیگر وضع همین طور است. شاید پیشرفت‌هایی که می‌کنیم و کارهای تولیدی و عمرانی که هر روز صورت می‌گیرد برای خود ما عادی شده‌باشد، ولی به حمدالله چرخ‌های امور ما به کار افتاده‌است و عن‌قریب سرعت گردش این چرخ‌ها به همان اندازه‌ای خواهدشد که همه ما باطناً آرزوی آن را داریم.

اما در سیاست خارجی ما، البته همه شما وارد هستید و می‌دانید که سیاست ما چیست؟ آرزوی همه ما این است که در دنیا صلح برقرار باشد و وسیله کنترل خلع سلاح پیدا بشود و اصولاً علت بروز اختلاف و جنگ از بین برود. در این راه البته هر چه از دست ما برآید می‌کنیم، منتها ما وظایفی داریم که هر مملکت مستقل و آزادی باید آن را انجام دهد و درمورد این وظایف ما کوتاهی نمی‌کنیم. البته سیاست ما در این باره غیر قابل تغییر است، برای اینکه منافع مملکت ما این سیاست را ایجاب می‌کند. در این زمان، یعنی در قرن بیستم که عموم ملل مستعمره و آنهایی که کمترین سابقه تاریخی هم ندارند، دارند استقلال کامل به دست می‌آورند، طبعاً ما نمی‌توانیم بعد از هزاران سال تاریخ در این زمان استقلال خودمان را از دست بدهیم و تازه به چه مناسبت این کار را بکنیم؟ مگر آنها که سستی به خرج دادند و تسلیم شدند، چه نتیجه‌ای گرفتند؟ لابد از مطالبی که دو سه روز پیش در کنفرانس مطبوعاتی گفتم اطلاع دارید و آنها را خوانده‌اید. ما منتهای حسن نیت را ابراز داشتیم، ولی حسن نیت یک طرفه چقدر می‌تواند ادامه داشته‌باشد و تا کی می‌توانیم شاهد بی‌اعتنایی به پیشنهادهای خیرخواهانه خود باشیم؟

به طوری که می‌دانید، عازم مسافرت به اروپا هستم و در این سفر به ممالک سوئد و بلژیک و اتریش خواهم رفت. همه این کشورها با ما دارای روابط بسیار دوستانه‌ای هستند. امیدوارم هم خود من در این سفرها بیشتر با وضع زندگی این ملل آشنا شوم و هم تا جایی که ممکن باشد ایران، آنطور که هست در آنجاها معرفی بشود. از این شناسایی متقابل می‌شود انتظار نتایج خوبی را داشت.

در اواخر مسافرت من، کنفرانس سران تشکیل خواهندشد و ملل دنیا امیدوارند که نتایج مطلوبی از این کنفرانس گرفته‌شود و وحشت مردم از خطرات احتمالی جنگ‌های اتمی و هیدروژنی کاسته‌شود. مسافرت من کمتر از یک ماه طول خواهدکشید و گمان می‌کنم تا موقعی که مراجعه کنم، هنوز مجلس شورای ملی مشغول کار باشد و بتوانم آقایان نمایندگان را قبل از پایان دوران نمایندگی ایشان ملاقات کنم. همانطور که تذکر دادم، انتظار دارم در این مدت لوایح دولت به سرعت مورد رسیدگی قرار گیرد و کارهای ما عقب نماند.

امیدوارم دوره آینده مجلس نیز مثل این دوره بتواند خدمات مهمی انجام دهد و انشاءالله شاهد پیشرفت‌های خیلی درخشانی برای مملکت ایران باشیم.

یک لایحه دیگر نیز اهمیت خاص دارد و آن اساسنامه شرکت ملی نفت است، چون از لحاظ اداری بر مبنای این اساسنامه عمل می‌شود و وضع کار، آن طور که باید محکم نیست، یعنی مثل این است که مسئولیت‌ها مشخص نیست و گاهی اوقات سستی‌هایی در کارها به نظر می‌رسد. شاید با اساسنامه جدید بتوان این اشکال را بر طرف کرد.

ما مشغول مذاکراتی هستیم و فکر می‌کنم که از بعضی جهات می‌توانیم مطابق همین قرارداد موجود وجوه بیشتری دریافت کنیم که البته خیلی زیاد نیست. اما این طبعاً وظیفه ما است که همیشه بکوشیم تا راهی برای تأمین بیشتر و بهتر منافع مملکت پیدا کنیم. البته ما قراردادی داریم که قانونی و معتبر است و ما هم از آن اشخاص نیستیم که دنبال ماجراجویی برویم و مملکت را به همان روزگار ۱۳۳۱ دچار کنیم، ولی معنی این حرف این نیست که در تأمین منافع مملکت کوتاهی کنیم و یقین بدانید که تا آنجا که بشود، در این راه کوشش خواهیم کرد.

درباره موضوع تعلیمات حرفه‌ای، به طوری که می‌دانید ما مدارس حرفه‌ای تأسیس کرده‌ایم و در آینده باز هم خواهیم کرد. اخیراً در جایی خواندم که در آلمان از هر چند هزار نفر شاگرد که به دبیرستان می‌روند، شاید یک‌سی‌ام یا یک‌چهلم آنهایی که فارغ‌التحصیل‌های دبیرستان‌ها می‌شوند، به دانشگاه نمی‌روند. از طرف دیگر تحصیل مجانی جز برای عده‌ای بی‌بضاعت و مستعد در دانشگاه معنی ندارد، زیرا همان‌هایی که در اینجا پذیرفته نمی‌شوند، به خارج می‌روند، ماهی مبالغ گزافی پول می‌دهند.

ولی درمورد مسکن، اکنون وضع ما از این حیث به جایی رسیده‌است که باید وزارت مسکن تأسیس کنیم. ما در عرض بیست سال آینده باید سه‌میلیون خانه بسازیم، چون به طوری که بعضی‌ها حساب کرده‌اند، در عرض این بیست سال جمعیت ایران به چهل‌میلیون نفر می‌رسد و اگر در هر خانه‌ای ۱۰ نفر هم زندگی کنند، ۲۰میلیون نفر اضافه جمعیت مستلزم دومیلیون خانه است و تصدیق می‌کنید که اقلاً نصف خانه‌های فعلی ایران نیز تا ۲۰ سال دیگر قابل سکونت نیست. بنابراین رقم کلی خانه‌هایی که باید ساخته‌شود، می‌شود ۳میلیون، یعنی ۱۵۰۰۰۰ خانه است. اگر ساختمان ببندیم و طبعاً باید همه این تشکیلات را در یک جا ریال مخارج داشته‌باشد، مجموع این مخارج می‌شود ۴۵میلیارد ریال در سال. بنابراین این کار یکی از بزرگترین برنامه‌های ما است. ما اکنون هم بانک رهنی و هم بانک ساختمانی داریم و هم می‌خواهیم قراردادهای تازه‌ای برای ساختمان ببندیم و طبعاً باید همه این تشکیلات را در یک جا متمرکز کرد. وزارت مسکن در انگلستان با خیلی مباهات به اطلاع عمومی رسانیده‌بود که در یک سال سیصدهزار خانه ساخته‌است. فکر کنید ساختن ۱۵۰۰۰۰ خانه در مملکتی که هنوز وسایل آن ابتدایی است و کارگر و سیم‌کش و الکتریسین کافی ندارد، چقدر دشوار است.

البته در حال حاضر ما مسلماً نخواهیم توانست چنین برنامه وسیعی را عملی کنیم، ولی باید در سال‌های آینده به قدری فعالیت کنیم که از این جهت جبران مافات بشود. این کار یکی از وسیع‌ترین برنامه‌های ما در آینده خواهدشد. کار بانک رهنی را هم باید تشویق کرد که مردم نیز چند برابر بانک رهنی سرمایه‌گذاری کنند.

در اینجا اشاره به پیشرفت‌های فارس شد. امیدوارم تمام نقاط ایران شاهد همان پیشرفت‌هایی باشد که درمورد فارس به آن اشاره شد. اصولاً وضع مملکت فرق کرده و طبعاً وضع فارس نیز تفاوت کرده‌است. مقصودم فقط فرق ظاهری نیست، بلکه مخصوصاً فرق باطنی است. وضع مداخله خارجی و خان‌خانی و ملوک‌الطوایفی سابق به کلی از بین رفته و طبعاً این تغییر وضع در فارس که مرکز حکومت ملوک‌الطوایفی بود، بیشتر محسوس است. اما استعداد استان فارس زیاد است. فارس نه فقط استان زرخیزی است، بلکه مهد ملیت ما و مهد افتخارات باستانی ما است. درمورد راه بدیهی است که امروزه اساس تمدن خطوط مواصلاتی است، منتها برای احداث راه‌آهن باید در نظر داشت که خرجی که صرف آن می‌شود با ملاحظه تعداد مسافر و بار و امکان استهلاک آن ارزش داشته‌باشد. امروزه متأسفانه یا خوشبختانه خیلی‌ها عقیده دارند که جاده‌های مجهزی که تحمل کامیون‌های عظیم کنونی را داشته‌باشد، از لحاظ اقتصادی به مراتب از راه‌آهن بهتر است. البته اگر یک روز مثلاً ظرفیت بندر بوشهر به یک‌میلیون تن برسد و یک‌میلیون تن کالا نیز در آن بندر وارد و خارج شود و سالی چند صدهزار مسافر بین بوشهر و شیراز رفت و آمد کنند، ایجاد چنین خط‌آهن صرف می‌کند، نه اینکه صرفاً برای آن این کار بشود که بگویند راه‌آهن به آنجا کشیده شده‌است. مقصودم این نیست که حتماً این کار نشود، ولی این امری است که احتیاج به مطالعه دارد. درمورد ساختمان‌ها باید حتماً اقدام شود. از سال ۱۳۲۰ به بعد در این باره کار زیادی در مملکت نکرده‌ایم و چند تجربه‌ای که داریم نیز متأسفانه تجربه‌های تلخی بوده‌است. امیدواریم که حالا وضع عوض شود.