بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران هنگام باریابی طبقه‌های گوناگون مردم سراسر کشور ۶ بهمن ماه ۱۳۳۸

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
برنامه عمرانی دوم اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۱۳۳۸ خورشیدی تازی

بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۳۸


۶ بهمن ۱۳۳۸ از بیانات شاهنشاه در سلام عید مبعث

تعالیم اسلامی همواره بزرگترین سرمشق و راهنمای ما بوده‌است و خواهدبود و من همیشه بر این عقیده بوده‌ام که جز با نیروی ایمان نمی‌توان کار مفید و مؤثری انجام داد. اساس تعالیم اسلامی خدمت به خلق است و در این راه باید آقایان وزیران پیوسته منتهای توجه و کوشش را داشته‌باشند. آنچه در این مورد اهمیت بسیار دارد، سرعت در انجام کارها است، زیرا فقط با سرعت عمل و فعالیت شدید ما خواهیم توانست به هدف‌های خود برسیم. نه فقط دولت، بلکه عموم افراد باید با فعالیت بیشتری کار کنند و سرعت زیادتری در انجام کارها نشان دهند تا به خواست خداوند کشورما روزبه‌روز به پیشرفت‌های زیادتری نائل گردد.

امیدوارم بیش از پیش شاهد انجام آمال وآرزوهایی که برای این مملکت داریم، باشیم.

باید خداوند را شکر کنیم که ما را از موهبت آزادی و امنیتی که اکنون از آن بهره‌مند هستیم برخوردار فرموده و من‌جمله به ما امکان آن داده‌است که به فرائض دین مبینی که مورد اعتقاد و پیروی ما است، آزادانه عمل کنیم و احترام بگذاریم.

شاید به نظر عده‌ای این موضوع مهم نیاید، ولی نگاه کنید که هم‌اکنون در اطراف کشور ما چه می‌گذرد؟ همانطور که گفتم ما باید خداوند را شکرگزار باشیم که این آزادی‌ها برای ما باقی مانده‌است واگربخواهیم آنها را حفظ کنیم، طبعاً می‌باید در حفظ استقلال و حاکمیت مملکت خود بیش از پیش بکوشیم و متوجه منافع کشور خویش باشیم، دشمنان و مغرضین را تشخیص دهیم و فریب آنها را نخوریم و یک آن و یک ثانیه از انجام وظیفه خود و مخصوصاً از انجام کارهایی که برای مملکت لازم است، خودداری نکنیم.

در این راه چنانکه گفتم باید خودمان را با دنیای مترقی و اصول اجتماعی آن تطبیق بدهیم و در دنیای قرن بیستم و به اصطلاح دنیای قرن اتم که در آن انسان در چند ساعت به اقطار دنیا می‌رسد و در عرض چند ثانیه خبرهای سراسر گیتی را می‌شنود، زندگی اجتماعی ما نیز با این وضع تطبیق کند، یعنی با زندگی اجتماعی ملل راقیه هماهنگ باشد. ما نمی‌توانیم دربعضی شئون اجتماعی خودمان مثل دوران قرون وسطی زندگی کنیم و به ناچار باید آنچه با مقتضیات عصر جدید تطبیق نمی‌کند، هر چه زودتر عوض شود و الا حفظ استقلال مملکت مشکل‌ترخواهدشد. چرا ما باید برای خاطر بعضی چیزهای کوچک اینطور به دنیا معرفی بشویم که کشور ما از بعضی جهات یک مملکت قرون وسطایی است، درصورتی که این حقیقت مسلمی نیست، منتها باید بهانه‌های ظاهری یا خیلی محدودی را که امکان سوءاستفاده به مغرضین می‌دهد از بین ببریم.

در مصاحبه مطبوعاتی روز شنبه گذشته من تذکر دادم که ما با یکی دو کار کوچک یا بزرگ دیگر خواهیم توانست بگوییم که صاحب مترقی‌ترین قوانین اجتماعی هستیم. منتها باید این قوانین را اجرا نماییم. فی‌المثل ما دارای قوانین بسیار عادلانه مالیاتی هستیم. البته هستند ممالکی که در آنها تا هشتاد و نود درصد بردرآمد مالیات گرفته می‌شود، ولی ما به همان حداکثر پنجاه درصد قناعت کرده‌ایم. منتها این قانون موقعی خوب و مفید است که واقعاً به آن عمل شود ومالیات‌ها به همان طور که مقرر شده، وصول گردد و در غیر این صورت قانون هر قدر هم خوب باشد فایده و اثری ندارد.

امیدوارم با مجاهدتی که همه ما خواهیم‌کرد، این کارها را هر چه زودتر از پیش ببریم. فکر می‌کنم که هر فردی در زندگانی خود وظایف و معتقداتی دارد و وظیفه هر کدام از ما نسبت به شغل و کاری که داریم، معین است. آنهایی که وظیفه و شغلشان توأم با سوگندی است که ایراد کرده‌اند، همان سوگندنامه وظیفه‌شان را روشن کرده‌است و اما درمورد معتقدات، عقیده من همیشه این بوده‌است و حال نیز همین است که در دنیایی که ما زندگی می‌کنیم، نمی‌توانیم از قافله تمدن و از محیط اجتماعی سایر ملل عقب بمانیم. برای حفظ همان سوگندی که یاد کرده‌ایم، ناچاریم که این معتقدات را بطور دائم در نظر بگیریم. برای اینکه بتوانیم مملکتمان را حفظ کنیم و حدود و ثغور آن و استقلال آن را محفوظ نگاه داریم، محتاج وسایل هستیم. وسایل ظاهری و مادی حفظ مملکت عبارتند از قوای تأمینیه و ارتش، ولی علاوه بر آن یک نظم اجتماعی و قرار معنوی هم ضرورت دارد که اهمیت آن اگر از عامل اولی بیشتر نباشد، کمتر نیست. بنابراین جامعه باید دارای معتقداتی باشد که از همه بهتر و آسانتر و آنچه می‌تواند مورد قبول عامه قرار بگیرد این است که روی اصول دین قوام داشته‌باشد و برای ما جای خوشوقتی است که آیین ما دین مبین اسلام است. اساس این آیین همانطور که گفتید در درجه اول تقوی است که اصل همان نظم اجتماعی مورد احتیاج است. سپس عدالت و مساوات است. این همان اصولی است که ما سعی می‌کنیم در این مملکت برقرار کنیم، یعنی زندگی را برای همه مردم تأمین کنیم و هر کس توانست بیشتر از این حداقل با کار و کوشش برای خود به دست بیاورد، زهی سعادت خودش، ولی این را نمی‌توان قبول کرد و غیر قابل تحمل است که در جامعه‌ای عده‌ای از این حداقل این زندگی محروم باشند. دنیا و تمدن و مصالح مملکت ما چنین اجازه‌ای را نمی‌دهد. تا به حال در این راه خیلی کارها صورت گرفته، ولی همه آنها باید تکمیل شود. همانطور که دو سه روز پیش در مصاحبه مطبوعاتی خودم گفتم، ما با برداشتن یکی دو قدم دیگر دارای مترقی‌ترین قوانین اجتماعی دنیا خواهیم بود و این موضوع شایان توجه است که قوانین ما از هیچ کدام از ممالکی که خیلی در رفاه و آسایش زندگی می‌کنند و زندگیشان با کمال آزادی، دموکراسی و رضایت توأم است، اگر جلوتر نباشد عقب‌تر نیست.

اینها نکاتی است که باید مردم ما و مردم دنیا بدانند، ولی فقط داشتن این قوانین کافی نیست، بلکه باید آنها را به مرحله اجرا درآورد و در اینجا است که باید دستگاه‌های دولتی ما از هر حیث بکوشند و آقایان هم در حسن اجرای کارها نظارت داشته‌باشند تا قوانین خوب اجرا شود.

می‌خواهم از این فرصت استفاده کنم و مطالبی را بگویم که میل دارم همه مردم بر آنها اطلاع داشته‌باشند. مملکت ما صحیح یا غلط پیش خودی و بیگانه این طور معروف شده‌است که به قول بعضی‌ها مملکت صد فامیل و دویست فامیل و به قول بعضی دیگر هزار فامیل است. می‌گویند ایران مملکتی است که سه‌میلیون خانواده رعیت در آن به صورت برده زندگی می‌کنند و چون تمام ثروت در دست هزار فامیل است، سایر مردم گرسنه و برهنه‌اند. البته خود شما بهتر از هر کس می‌دانید که این حرف صحیح نیست. در تهران به تنهایی هشتادهزار اتومبیل سواری مشغول رفت‌وآمد است، پس اقلاً هشتادهزار خانواده در این یک شهر هست که صاحب خانه و زندگی و اتومبیل و سایر لوازم است. از طرف دیگر رعیت ایرانی که حالا ما قانون اراضی را به نفع او تنظیم کرده‌ایم، هر قدر هم زندگی‌اش در بعضی نقاط ایران خوب نباشد، هیچ وقت جنبه بردگی نداشته‌است و ندارد.

ما قانونی به مجلس آورده‌ایم که به موجب آن دیگر حتی در ظاهر هم هیچ کس نمی‌تواند بگوید که در ایران فئودالیته حکمفرما است، یا اینکه عده‌ای از ثروت‌های عجیبی برخوردار هستند و عده‌ای زندگی بردگی دارند. طبق این قانون ما قائل به محدودیت اراضی شدیم، در صورتی که خیلی کم ممالکی هستند در دنیا که چنین قانونی داشته‌باشند. من در اروپا و در امریکا و در خیلی از نقاط دیگر که سفر می‌کردم به اسم محدودیت اراضی چیزی ندیدم. البته باید گفت که آنها خودبه‌خود مسئله را حل کرده‌اند، یعنی یا کسی خودش زارع است و یا اگر زمین‌های زیاد دارد رعایایی که در این زمین‌ها کار می‌کنند عنوان روزمزد دارند و به آنان کارگر کشاورزی می‌گویند، یعنی افرادی هستند که مزد می‌گیرند و در مقابل کار می‌کنند، کما اینکه فعلاً در کشور امریکا بعضی از این املاک هست که بیش از پنجاه‌هزار هکتار وسعت دارد و در مملکت اتریش که از حیث وسعت کشور کوچکی است، یکی از برادران من که برای شکار رفته‌بود مهمان شخصی بود که شکارگاه او به تنهایی بیست‌هزار هکتار بود، ولی هیچ کس در این باره اعتراضی نمی‌کند، برای اینکه وی مالیات خود را کاملاً می‌پردازد و رعیتی که در ملک او کار می‌کند مزد می‌گیرد، نه اینکه باید زحمت بکشد و بکارد و در آخر سال مثل یکی دو نقطه در ایران سه‌پنجم محصول را به صاحب زمین بدهد. به عکس بعضی نقاط دیگر در ایران است که رعیت فقط یک‌دهم محصول را به مالک می‌دهد. از این بالاتر اگر فرضاً تمام املاک مزروعی ایران را هم ما از صاحبان فعلی آنها بگیریم و به رعایای کنونی تقسیم کنیم، به هر نفری فقط دو هکتار می‌رسد، برای اینکه در ایران فقط شش‌میلیون هکتار بیشتر زراعت نمی‌شود. در ممالک اروپایی که از زراعت حداکثر استفاده را می‌کنند، دو سه سال پیش طی کنفرانسی که برای همین منظور تشکیل شده‌بود، به این نتیجه رسیدند که برای اینکه یک خانواده زارع زندگی شرافتمندی داشته‌باشد، حداقل زمین‌های زراعتی که باید در اختیار این خانواده باشد ۱۲ هکتار است، آن هم ۱۲ هکتاری که تمامش کاشته می‌شود، آیش ندارد، از کود شیمیایی و ماشین‌های مکانیزه در آن استفاده می‌شود و آب هم به حد کافی به آن می‌رسد. با این حساب در ایران باید برای زندگی شرافتمندانه یک خانواده زارع، این خانواده اقلاً بیست هکتار زمین در اختیار داشته‌باشد. پس چکار باید بکنیم؟ باید این پنجاه‌میلیون هکتار زمینی را که در ایران می‌شود به صورت زمین زراعتی درآید، آباد کنیم، از فرسایش زمین جلوگیری نماییم، در هر جا که باید سدبندی شود، سد ببندیم و در هر جا که باید چاه زده‌شود، چاه بزنیم و در جاهایی هم که احتیاج به قنات هست، قنات حفر کنیم و طوری آب به زمین برسانیم که همین زارعین فعلی ما بتوانند تقریباً ده برابر آنچه را که فعلاً زراعت می‌کنند، زراعت کنند و کود شیمیایی به حد وفور و انواع مختلف در اختیار همه باشد.

من به مصلحت برای چند روزی خاک کشور را ترک گفتم. اولین توقف من در بغداد بود. من در آن موقع از مملکت رفته‌بودم، حقیقتش را هم بخواهید امیدوار نبودم که بعد از دو سه روز ملت به آن صورت قیام کند و پادشاه خود را بخواهد. در بغداد به زمامداران عراق گفتم که چرا شما کاری را که من در ایران شروع کرده‌ام، یعنی در صدد تقسیم املاک بین رعایا بر نمی‌آیید؟ گفتند که هنوز زود است و احتیاجی به این کار نیست، ما برای آن حاضر نیستیم و کارهای دیگری می‌کنیم. الان از کسانی که وارد هستند بپرسید، خواهندگفت که یکی از علل انقلاب عراق همین موضوع بود. حالا ببینید کار به چه صورت درآمده و امر به اصطلاح اصلاحات اجتماعی به چه شکلی انجام می‌گیرد؟ ما به خواست خداوند و با اراده راسخ این کارها را می‌کنیم، برای اینکه مصلحت بیست‌میلیون جمعیت در آن است و تازه به مصلحت همان عده معدودی هم هست که نمی‌فهمند و نفع خود را تشخیص نمی‌دهند. کاری که ما می‌کنیم، باعث حفظ امنیت آنهایی می‌شود که می‌خواهند شرافتمندانه ثروت و حقوق و ناموس خود را حفظ کنند، وگرنه همه اینها هم از میان می‌رود. امیدوارم عموم مردم از آسایش بیشتری برخوردار شوند.

باید تمام سعی و کوشش ما این باشد که هم سطح اخلاقی و معنوی و هم سطح معلومات دانشجویان بالاتر رود و اشخاصی از این کانون دانش تحویل جامعه داده‌شوند که هم علم و هم ایمان داشته‌باشند. برنامه ما این است که تعداد دانشگاه‌های کشور را زیاد کنیم، به طوری که نه تنها دانشگاه تهران تکمیل شود، بلکه در شهرستان‌ها دانشگاه‌هایی که در نظر است بر اساس محکم و متینی به وجود آید. چه بهتر که دانشگاه‌های کافی در کشور وجود داشته‌باشد که دانشجویان در آنها تحصیل کنند و جز برای تکمیل معلومات تخصصی و معین کسی برای تحصیل به علت نبودن وسایل و جای کافی در داخل مجبور نباشد به خارجه برود.

ما بایستی خودمان در پیشرفت کارها قدم‌های مؤثر برداریم و مطبوعات می‌بایستی در درجه اول ملت ایران را بر آنچه می‌گذرد، روشن سازند. البته برای بطلان خبرهایی که از روی بی‌اطلاعی یا احیاناً غرض‌ورزی در بعضی مطبوعات خارجی منتشر می‌شود مطبوعات ایران وظایف دیگری بر عهده دارند که باید خود در انجام آنها اقدام کنند، بر حسب مسئولیت ملی و اجتماعی خویش حقایق را برای همه مردم جهان آشکار سازند.