بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران هنگام باریابی دانشجویان ایرانی در وین ۱ خرداد ماه ۱۳۳۹

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
برنامه عمرانی دوم اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۱۳۳۹ خورشیدی تازی

بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۳۹


۱ خرداد ۱۳۳۹

بیانات شاهنشاه در شرفیابی دانشجویان ایرانی در وین


احتیاج به گفتن نیست که یک فردی که از میهن خود دور است، وقتی مصادف با چنین صحنه‌ای می‌شود چه احساساتی به او دست می‌دهد، مخصوصاً اینکه این ابراز علاقه توأم با احساسات وطن‌خواهانه باشد. من در مدت عمر خودم خیلی از اجتماعات دیده‌ام، چه در ایران و چه در خارج ایران با احساسات مردم روبه‌رو بوده‌ام، ولی شور و هیجان امروزی شما مرا که طبیعتاً پس از این همه تجربیات و عادت به اجتماعات کمتر دچار احساسات می‌شوم، تحت تأثیر این قیافه‌های پر ذوق و مملو از احساسات وطن‌خواهی شما قرار داده‌است. به همین مناسبت لازم می‌دانم به شما که این طور خودتان را آماده خدمت کرده‌اید، مختصری از وضع مملکتی که به آن مراجعت خواهیدکرد، بگویم تا اینکه مطلع باشید و زاویه‌ای برای شما تاریک باقی نماند. شاید لازم باشد برای اینکه مطالب خوب روشن شود، قدری به عقب برگردیم.

در این چند قرن اخیر موقعی که اروپا به سرعت مشغول پیشرفت و صنعتی‌شدن بود، مملکت ما پس از یکی دو دوره عظمت بی سابقه در تاریخ بشر متأسفانه در همان زمان دچار انحطاط شده‌بود. در همین مملکت اتریش مطابق اطلاعاتی که در این چند روز به دست آورده‌ام، ساختمان اولین کارخانه ذوب‌آهن در چهارصد سال پیش شروع شده و همچنین بیش از صد سال سابقه دانشگاهی و بیش از چند صد سال سابقه علم و دانش و صنعت این مملکت را که شما فعلاً در آن زندگی می‌کنید، به این مرحله رسانیده‌است. ما در این چهارصد سال چه کردیم؟ نتیجه را باید بگویم، البته از فرصت بیان امروز خارج است، ولی باید بگویم در سال ۱۲۹۹ در ایران ما چند نفر محصل داشتیم؟ چند کیلومتر راه بود؟ بندری بود یا نه؟ راه‌آهن بود یا نه؟ دانشگاهی بود یا نه؟

می‌دانید که ما دانشگاه نداشتیم. تعداد تمام فارغ‌التحصیلانمان در یک سال شاید به صد نفر نمی‌رسید. یک راه‌آهن بود از تهران به شهر ری که آن هم به دست خارجی اداره می‌شد. یک راهی هم بود از تهران تا بندر پهلوی که آن هم در دست خارجی بود. از لحاظ صنعت در تمام ایران یک کارخانه‌ای بود به نام قند کهریزک. صحبت از امنیت نمی‌کنم و شاید هیچ یک از شماها سنتان کفاف آن را نمی‌دهد که بدانید در سی‌وپنج سال پیش در تهران کسی نمی‌توانست در ساعت شش بعد از ظهر از منزل بیرون برود. هر محله و خیابانی برای خودش یک لوطی داشت و او خیابان را قرق می‌کرد و باج می‌گفت، خارج از دروازه تهران هم زیر کنترل دزدان محلی بود. مثلاً اگر کسی می‌خواست به شهر مقدس مشهد برای زیارت برود، از داخل مملکت میسر نمی‌شد. مردم از راه فیروزکوه به بابلسر که قدیم مشهدسر نام داشت، می‌رفتند و بعد از سه هفته مسافرت به مشهد می‌رسیدند و از آنجا به خاک روسیه می‌رفتند و بعد می‌رفتند به مشهد. همچنین برای خوزستان که خودش استقلال داشت و شیخ آنجا برای خودش سلطنت می‌کرد و با خارجیان روابط داشت، برای رسیدن به آنجا مردم می‌رفتند به ترکیه و از آنجا از راه عراق به خوزستان می‌رفتند. این وضع مملکت در چهل سال پیش بود.

حالا فقط در این مملکت اتریش ۹۶۰ محصل ایرانی مشغول تحصیل هستند و در تمام اروپا در حدود ۹هزار محصل ایرانی و در تمام خارج بیش از ۱۴هزار محصل ایرانی مشغول تحصیلند. در خود ایران اکنون بیش از ۱۴هزار نفر در دانشگاه‌های مختلف مملکت تحصیل می‌کنند و از این افراد تحصیل‌کرده به تدریج سالی چند صد نفر وارد کارهای مملکتی می‌شوند. مملکت ایران روی عقب‌ماندگی، کارهایش سپرده شده‌بود به دست کسانی که هر چند احساسات وطن‌خواهی داشتند، ولی در رشته خودشان تجربه اداری و تحصیل کافی نداشتند. حالا مثل ممالک اروپایی کارها به دست اشخاص وارد و متبحر سپرده می‌شود. بنابراین می‌توانم بگویم ترقیاتی که در پنج سال آینده خواهیم‌کرد، با پیشرفت‌هایی که در سی و چهل سال گذشته شده، قابل مقایسه نخواهدبود. از حالا قدم‌هایی برداشته شده که ما را به سر منزل مقصود می‌رساند. امکاناتی که موجود است از لحاظ ثروت طبیعی، از تمام ممالک اروپایی بیشتر است.

ما چه از لحاظ معادن زیرزمینی و چه از لحاظ زراعت و ثروت روی زمین دارای استعداد سرشاری هستیم. الان دوازده‌میلیون متر زمین داریم که زراعت نمی‌شود. از این دوازده‌میلیون روی نبودن پول، روی نبودن ماشین‌های کشاورزی، روی عدم اطلاع رعیت و موجود نبودن آب، بیش از ثلث آن در سال زراعت نمی‌شود. بنابراین ما با چهار پنج میلیون هکتار، غذای مملکت خودمان را تهیه می‌کنیم، ولی امکان این هست که با سیستم آبیاری جدید و سدهای تازه و چاه‌های لازم دارای پنجاه‌میلیون هکتار اراضی زراعتی بشویم.

از لحاظ صنعت، اضافه بر ثروت عظیمی که از نفت به دست می‌آید، صنعت جدیدی شروع خواهدشد و آن مشتقات نفت است. آنهایی که شیمی می‌خوانند و آنهایی که در رشته‌های صنعتی کار می‌کنند، می‌دانند که صنعت آتیه دنیا بر مبنای مشتقات نفتی قرار خواهدگرفت. ما در این رشته دارای ثروت بی‌انتهایی هستیم، ولی معدن دیگری هم وجود دارد که برای احتیاجات داخلی ایران کافی است. برای صنعتی‌کردن مملکت ما نه تنها احتیاج به مهندسین و متخصصین عالی‌مقام داریم، بلکه به کارگرهای متخصص نیز احتیاج داریم. ده‌هاهزار بلکه صدهاهزار کارگر متخصص لازم است. الان آموزشگاه‌های فنی زیادی باز شده که این افراد را تربیت می‌کند و چند برابر آن نیز در آتیه باز خواهدشد.

اما ثروت‌های دیگری نیز هست که اگر بخواهیم آنها را بشماریم، طولانی خواهدشد. مثلاً همین صنعت برق است. امروز تکامل هر جامعه‌ای بستگی به میزان مصرف برق آن جامعه دارد و پیشرفت هر جامعه را با اصول اقتصادی این طور حساب می‌کنند که هر فردی در سال چقدر برق مصرف می‌کند. این امکان در ایران هست که احتیاجات برق و آب و گاز را تأمین کنیم. الان سدی در خوزستان می‌سازیم به نام سد دز که پانصدوبیست‌هزار کیلووات برق تولید خواهدکرد. در تمام اروپا سدی به این عظمت وجود ندارد. برای استان خوزستان امکان دارد که سه الی چهار سد دیگر که دو برابر این، یعنی درحدود یک‌میلیون و دویست‌هزار کیلووات قدرت داشته‌باشد، ساخته‌شود. چون مملکت ایران کوهستانی است و دارای ذخایر نفتی و گازی است، سرتاسر ایران را می‌توان به آسانی دارای نیروی برق نمود. ایران از لحاظ طبیعی و صنعتی و کشاورزی یکی از غنی‌ترین ممالک دنیا است. در واقع می‌گویند در این دنیای ما فقط سه مملکت هست که می‌تواند به کلی از ثروت‌های طبیعی برخوردار باشد، لابد حدس می‌زنید آن دو مملکت، یکی امریکای شمالی و دیگری روسیه شوروی است، و سومی مملکت شما است اما برای نسل فعلی داشتن ثروت کافی نیست، بلکه تمامی ایران در لوای سیاستی که من اتخاذ کرده‌ام، یعنی ناسیونالیزم مثبت پیش می‌رود.

ما جامعه‌ای می‌خواهیم به پا کنیم که روی شرافت و وجدان و عدالت اجتماعی و لیاقت بنا شده‌باشد. ما نمی‌خواهیم در مملکت ایران فقط عده‌ای ثروتمند بشوند. خیر، این ثروت خدادادی ایران برای همه است. صنایع سنگین ایران، صنایع ملی است و متعلق به همه است. هر چه بیشتر استخراج شود، سهم فردفرد ملت زیادتر می‌شود و همین طور سایر صنایع. کسانی را که شخصاً یا با شرکت دیگران مشغول بهره‌برداری از معادن شوند، تشویق می‌کنیم و حداکثر استفاده را هم می‌برند، اما آنها را تشویق می‌کنیم و وام‌های کشاورزی به آنها می‌دهیم، ولی آنهایی که وارد این جریان هستند دِینی دارند، یعنی پرداخت مالیات، دِین آنها است و باید بپردازند تا بتوانند بهتر زندگی کنند. ما هم با این مالیات‌ها بیمارستان، مدرسه، آسایشگاه و کارخانه‌های تولیدی می‌سازیم تا بتوانیم مانند کشورهای اروپایی مردم را بیمه کنیم و اشخاصی که به سن بازنشستگی می‌رسند، تا آخر عمر طبیعی خود زندگی کنند و با گرفتن حقوق و یا زندگی کردن در منازل مخصوصی که ساخته می‌شود، به راحتی به سر برند.

در قسمت کشاورزی ما وارد مرحله‌ای شده‌ایم که هر کس بیش از یک حد معین دارای زمین‌های کشاورزی نباشد و این موضوع به چند دلیل صلاح است: یکی اینکه آنها قادر به اداره کردن تمام زمین‌های خود نیستند، دوم اینکه باید هر کس روی زمینی که کار می‌کند حتی‌المقدور مالک آن زمین باشد. در این کشورها می‌بینید که همه روزمزد هستند و در مقابل مزد کار می‌کنند، مثلاً کارگر کشاورزی که برای مدتی اجیر می‌شود، در مقابل کاری که می‌کند مزد می‌گیرد، ولی ما بیشتر دوست داریم که هر کسی خودش را صاحب زمین بداند. به همین مناسبت از ده سال پیش شروع کردیم به تقسیم املاک خودمان و حالا خالصجات دولتی هم تقسیم می‌شود. این محدودیت شاید در خیلی از ممالک اروپایی نباشد، ولی در این ممالک این موضوع خودبه‌خود با گرفتن مالیات‌های سنگین تثبیت شده‌است.

بنابریان ما جامعه‌ای می‌خواهیم بنا کنیم که روی عدالت اجتماعی استوار شده‌باشد. الان از لحاظ قانون مملکت شما از هیچ کشوری عقب نیست، ولی باید قانون اجرا شود. مجری قانون کیست؟ همین افرادی هستند که در ادارات دولتی کار می‌کنند. همه افراد مملکت باید در اجرای قانون کمک کنند. ولی اجرای قانون یک طرفه محال است و شاید شما درک کرده‌اید در این ممالک مردم با طیب خاطر در اجرای قانون همکاری می‌کنند. این ممالک دارای احزاب مختلف هستند. خود این مملکت اتریش دو حزب بزرگ دارد و در این ممالک حزب اکثریت روی کار است. مردم خودشان با طیب خاطر در اجرای قانونی که حزب اکثریت وضع می‌کند، همکاری می‌کنند. در میان شما چند نفر وارد خدمات دولتی می‌شوند و چند نفر وارد کارهای آزاد، ولی مسلماً عموم شما برای ایجاد ایرانی که الان صحبت آن را کردیم و این دورنمای آن بود، کوشش خواهیدکرد.

ما به حد کافی در این صد سال یا در جا زده و یا متأسفانه به عقب رفته‌ایم. حالا باید سریع‌تر حرکت کنیم و خود را به آنها برسانیم و این چهارصد سال سابقه ذوب‌آهن را در مدت چند سال جبران کنیم. ضمناً ما می‌توانیم از تجربیات دیگران استفاده کنیم، زیرا برای ما امکان هست عقب‌ماندگی خودمان را در یک زمان کوتاهی جبران نماییم. این بود اساس پیشرفت احیای مملکت، اما باز تمام این کارها کامل نخواهدبود، بلکه پیشرفت‌های مادی بایستی با معنویات قوی و محکم همراه باشد، یعنی همه به آنچه می‌خواهند و می‌گویند، اعتماد داشته‌باشند.

امکانات مملکت شما کاملاً مساوی است با آنچه من گفتم. در مملکت شما امکان هر نوع فعالیت اجتماعی و انفرادی هست، ولی فقط فعالیتی که برای ایران باشد. در تاریخ چند صد ساله اخیر مملکتی را سراغ ندارم که آزادانه راهی غیر از راه استقلال انتخاب کرده‌باشد.

اوضاع اجتماعی ممکن است عوض شود، ولی اصول تاریخی ملل تغییرپذیر نیست. این موضوع سیصد سال پیش در مملکت ما اهمیت داشت، امروز هم دارد. در آن وقت مواجه بودیم با تحریکات و امروز هم هستیم. ولی مجهز هستیم و توانسته‌ایم در میان ملل امروزی جای پرافتخاری برای خود باز کنیم. یک مملکتی را فقط به زور سر نیزه و پلیس مخفی نمی‌توان نگاه داشت، چرا، برای چند روزی بلی، ولی نه برای همیشه. یک جامعه‌ای را فقط اکثریت آن جامعه نگاه می‌دارد. جای خوشوقتی است که در مملکت ما، ایرانی از اول تا حالا هیچ وقت به خودی خود مملکتش را رها نکرده و چیزی را که خلاف شرافت بوده، نپذیرفته‌است. اگر دچار انحطاط یا سستی شدیم، این یا بر اثر حوادث تاریخی بوده و یا سردارانی بزرگ موقتاً شکستی به ما وارد کردند، ولی باطن ما و آن روح ایرانیت ما همیشه فائق شده و بعد از مدتی آنها تمدن ما را قبول کرده و تحت تأثیر قرار گرفته‌اند. همیشه ولو آنکه ما از لحاظ نظامی شکست می‌خوریم، فاتح از جانب ما دچار شکست معنوی می‌شد و تمدن ما را قبول می‌کرد. به همین جهت است که ملت ایران با این سوابق خودش را حفظ کرده‌است. حالا که دوره پیشرفت شما میسر شده‌است، باید بیشتر کوشش کنید و خود را برای کار و خدمت مجهز نمایید. حرف من فقط این است که هر چه بیشتر خود را آماده خدمت کنید، باز هم کم خواهدبود.

بدانید که در مملکت شما پیشرفت و ترقی برای همه افراد مملکت امکان دارد. مملکت شما مربوط به چند نفر و یا چند خانواده نیست. به طور مثال، افرادی که الان روی کار هستند، هیچ کدام شغل خودشان را به ارث نبرده‌اند و هر کسی که نالایق باشد، بلافاصله روانه منزلش می‌کنیم. البته نمی‌گویم که هر کسی در سر کار است، لایق است، برای اینکه الان افراد مطلع به قدر کافی نداریم، اما فردا شما می‌آیید و بعد از شما هم دیگران می‌آیند و کارها را به دست می‌گیرند. در هر حال هر کس که بر سر کار باشد، به فراخور استعداد خودش ترقی خواهدکرد.

امیدواریم بتوانیم زودتر و با همکاری و کمک فردفرد شما، ایرانی آباد و مقتدر، آنطور که می‌خواهیم بنا سازیم تا بتوانیم در مقابل نسل‌های آینده سربلند و مفتخر باشیم.

پیشرفت و موفقیت همه شما را از خداوند متعال مسئلت دارم.