بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر هنگام باریابی استانداران و فرمانداران کل کشور ۸ خرداد ماه ۱۳۴۷

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
برنامه عمرانی چهارم درگاه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۱۳۴۷ خورشیدی تازی

کنفرانس جهانی حقوق بشر - تهران ۲ تا ۲۳ اردیبهشت ماه ۱۳۴۷


بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر هنگام باریابی استانداران و فرمانداران کل کشور ۸ خرداد ماه ۱۳۴۷


آشنایی با استانداران و سایر افرادی که در این کنفرانس شرکت می‌کنند از چندین نقطه نظر لازم و مفید است: یکی اینکه با اصول برنامه چهارم و جزئیات آن که مربوط به استانهای شما می‌شود بیش از پیش آشنا بشوید، دوم برای اینکه مفهوم کامل اصل دوازدهم انقلاب یعنی انقلاب اداری را کاملاً دریابید. اصولاً هر چند وقت به چند وقت لازم است استانداران و سایر نمایندگان دولت در استانها و قسمتهای مختلف مملکت با طرز فکری که دائم در حالت حرکت و رو به جلو رفتن است، آشنا بشوند. قدرت رژیم ما بر پایه دو چیز است: یکی اینکه یک رژیم طبیعی ایرانی است که نه خوشبختانه از خارج به این مملکت تحمیل شده و نه برخلاف میل و باطن و سلیقه و عقیده و سنن این مملکت است، دیگر اینکه ما می‌توانیم خودمان را دائماً نه فقط با پیشرفتها و حوادثی که مجامع دنیا را تحت تأثیر قرارمی‌دهد و تغییر می‌دهد و عوض می‌کند، تطبیق می‌دهیم بلکه همانطور که چند سال است من می‌گویم همیشه سعی کنیم چند قدم در مقابل حوادث جلوتر برویم و این وضع را برای خودمان نگهداریم. ما هیچوقت دنباله‌رو حوادث نیستیم، برای اینکه با پیش‌بینی به موقع همیشه نسبت به آن پیش دستی خواهیم‌کرد. کما اینکه می‌بینید شاید غالب کارهایی که ما در بهمن ۱۳۴۱ به تصویب ملت ایران رساندیم امروز دوای درد تمام اجتماعات است. البته نمی‌خواهیم هیچ وقت جنبه عمومیت بدهم، بلکه باید بگویم که خیلی از بلایای اجتماعات را برنامه‌های انقلابی ایران می‌تواند حل بکند، همانطور که مشکلات کار خود ما را حل کرده‌است.

اصلاحات ارضی که با آن آشنایی دارید در قسمت روستاها و بین روستانشین‌ها و این طبقه زحمتکش و فعال مملکت دیگر اشکالی باقی نگذاشته‌است. حالا فکر می‌کنیم تکمیل آن به وسیله شرکتهای زراعی عملی خواهدشد و این شرکت زراعی می‎‌بینید که در ایران با چه هلهله و استقبالی مواجه شد و خواهیددید که این چه فرمولی است که ممکن است مورد پسند خیلی از نقاط دیگر دنیا قراربگیرد.

شرکت کارگران در منافع کارخانجات تا بیست درصد منافع، حس استثمارشدن را که ممکن بود پدیدآید، از بین برده‌است. از طرفی دیگر وقتی که کارگر شریک منافع کارخانه بشود، بیشتر سعی و هم او در تولید زیادتر و استفاده بهتر از ماشین است، زیرا نفع او در این امر بیشتر تأمین خواهدشد.

حسن کار ما این است که چون منفعت کارگر در بهتر کارکردن و در استفاده کردن از ماشین و همچنین نفع کارفرما در بهتر اداره کردن کارگر و بهتر رفتارکردن با کارگر است، زندگی کارگر بهتر می‌شود و درآمدش فزونی می‌یابد بدون اینکه قیمتها هم بالا برود. اصولاً تمام این چیزها در یک کشور مترقی که دارای اقتصاد سالم است با هم تناسب دارد، یعنی تولید یک فرد کارگر با تولید یک نفر زارع و بالنتیجه حاصل کار یک فردی که در ادارات دولتی یا در شرکتها یا مؤسسات خصوصی یا در هر خدمت اجتماعی دیگر کارمی‌کند، متناسب است.

دیگر از مظاهر انقلاب ما و پیش‌بینی که من می‌کنم این است که هر مملکت با هر رژیمی که باشد چه دست راستی افراطی، چه دست چپی افراطی، چه میانه‌رو، بالاخره باید روابط بین طبقات اجتماع خود را به وسیله ایجاد تعاونی‌های گوناگون حل بکند. معنی تعاونی اصلاً در خود کلمه مستتر است، یعنی زندگی هر فرد در هر رشته اجتماعی و در هر کاری که انجام بدهد بر اساس تعاون، به زندگی سایر افراد مملکت ارتباط پیدامی‌کند. وقتی که اساس زندگی طبقات مختلف، اساس ارتباط آنها با اصول تعاون قرارگرفت، یک حس همبستگی و شرکت در منافع عمومی بین همه پیدامی‌شود و مثالش هم همین تعاونیهای تولید است.

تعاونی توزیع یعنی آن کسی که واسطه است. و تعاونیهای مصرف یعنی آن کسی که صرفاً مصرف می‌کند. این نوع تعاونیها با هم ارتباط دارند یعنی کسی که مصرف می‌کند هر چقدر به او ارزان‌تر بفروشند، بیشتر مصرف می‌کند. وقتی که بیشتر مصرف کرد، تعاونی تولیدکننده مجبور است بیشتر تولید کند و در این بین آن تعاونی توزیع منفعتش فقط در گرانفروشی نیست، منفعتش در این است که سریعتر و بهتر و با وسایل بیشتری فرآورده تولیدکننده را به مصرف‌کننده برساند. پس یک وجه اشتراک و منفعتی بین تمام طبقات به این طریق ایجاد می‌شود و منفعت تولیدکننده دیگر در گرانفروشی نیست. منفعت مصرف‌کننده هم در کم خریدن نمی‌باشد. آن توزیع‌کننده است که منافعش عیناً با منافع تولیدکننده و مصرف‌کننده تطبیق می‌کند. حالا چرا ما نتوانیم در این رشته‌ها ابتکاراتی داشته‌باشیم از نوع ابتکاری که ما در تشکیل شرکتهای سهامی زراعی به کار بستیم؟ چرا در تعاونیها ابتکار نداشته‌باشیم، در صورتی که در سایر ملل دنیا اصول تعاونی از ۱۵۰ سال پیش شروع شده‌است و ما تازه در این راه قدم برمی‌داریم؟ چرا ما ابتکار نداشته‎‌باشیم، در صورتی که سپاه‌های دانش و بهداشت و ترویج‌وآبادانی با چه روحیه و با چه قدرت و با چه حسن نیتی امروز در مملکت مشغول خدمت هستند؟ اینها اصولی است که باید شما در استانها و محل مأموریت خودتان منعکس‌کننده آن باشید. با توجه به اینکه امروز شاید متأسفانه هنوز ۶۵ درصد از مردم این مملکت بی‌سواد هستند و این امر هم در اثر قرنها بی‌توجهی پیش آمده‌است.

ما سعی می‌کنیم با کوشش پیگیر، در عرض ده سال بلای بی‌سوادی را از بین ببریم. بی‌سوادی البته بسیار بلای بزرگی است، ولی بی‌سوادی یک فرد ایرانی دلیل آن نیست که مطالب را نفهمد. اگر نتواند بخواند، گوش دارد که بشنود و این وظیفه دستگاه‌ها است که این مطالب را به گوش او برسانند. اگر شد به وسیله رادیو، والا به وسیله افراد سیاری که از همین سپاهیان تشکیل شده‌اند و خوشبختانه در سراسر کشور خدمت می‌کنند اصول مملکت باید به اطلاع همگان برسد، کما اینکه دیده‎‌ایم وقتی همین افراد بی‌سواد را سپاهیان و یا اشخاص دیگر راهنمایی می‌کنند، چطور در کمترین فرصت مطالب را درک می‌کنند، می‌فهمند و عمل می‌کنند.

موضوع دیگری که باید خودتان و مردم را آماده آن بکنید، همین سیستم عدم تمرکز کارها است، یعنی جلوگیری از اینکه کارها فقط در تهران متمرکز شود.

از قوانینی که وضع شده و قریباً عمل خواهدشد، یکی قانون تشکیل انجمنهای شهر است که احتمالاً باید به طریق کاملی به مرحله اجرا درآید. البته تا یکی دو ماه دیگر این کار حتماً شروع خواهدشد ولی باید اموری را که مربوط به زندگانی روزانه و معیشت مردم است حتماً به خود مردم واگذارکنیم ولو اینکه در بعضی نقاط در سالهای اول شاید این آمادگی وجود نداشته‌باشد. ولی وقتی مردم احساس بکنند که مسئولیت خوب و بد کارهای روزمره آنها با خودشان است، سعی خواهندکرد که آمادگی کافی پیداکنند.

موضوع دیگر انجمنهای ایالتی و ولایتی است که ما به آن نیز اهمیت بسیار می‌گذاریم و آن هم باید هر چه زودتر در این مملکت عملی بشود، زیرا آن نیز از عوامل عدم تمرکز خواهدبود. کارهایی که حقیقتاً مربوط به استان است باید به وسیله خود اهالی استان انجام بگیرد، زیرا این امر باعث می‌شود که مردم آن، هم به کارها و به مسایل استان خودشان بیشتر توجه کنند و هم برای پیشرفت کارشان و از بین بردن مشکلاتشان بیش از پیش بکوشند، شاید یک رقابت سالم و مثبت و مفیدی بین تمام استانهای مملکت برای پیشرفت و ترقی پیدابشود.

البته چیزی که باید با آنها خیلی آشنا بشوید موضوع اصل دوازدهم انقلاب است و آن انقلاب اداری است. اساس کار این است که باید یک سازمان صحیح ایجادکرد و اگر لازم باشد که با ماشین الکترونیک و ماشین حساب کار بکنیم، این کار را باید انجام دهیم و یا در مورد وسایل مخابراتی و ارتباطی هر جا که لازم شد استفاده‌های بیشتر بکنیم. کاری را که بشود با یک تلفن حل کرد، باید با تلفن حل کرد.

پس گفتم باید آخرین اسلوب و متد اداری را قبول کرد. ولی باز برمی‌گردیم به اینکه این اسلوب را اگر ما قبول بکنیم بالاخره مجری آن فرد است. افراد ما همه باید در قسمتهای اداری به اصول انقلاب معتقد و مؤمن باشند. ادارات و تمام سازمانها برای این درست شده‌اند که کار مردم را انجام بدهند. بالاخره کسی که از صندوق و خزانه این دولت حقوق می‌گیرد، باید بداند که این صندوق و خزانه را کی پرمی‌کند؟ این خزانه از طریق مالیات‌دهنده ایرانی و منابع ثروت کشور پر می‌شود. پس وظیفه مأمورین دولت، خدمت به مردم و حل مشکلات مردم است. از یک طرف باید وسایل کافی در اختیار آنان بگذاریم و از طرف دیگر باید اینها یادبگیرند که چه کار بکنند.

موضوع دیگر اینکه یک بازرسی شاهنشاهی ایجادمی‌کنیم که فرامین آن نیز بلافاصله صادر خواهدشد. این سازمان به شکایت مردم رسیدگی می‌کند. اگر افرادی شکایتی داشتند و بعد از طی سلسله مراتب اداری هم به جایی نرسیدند یک مرجع و یک پناهگاهی وجود خواهدداشت که بلافاصله مثل عقاب در محل حاضر شود و به شکایات مردم و سایر معایبی که خواهنددید، رسیدگی بکند و گزارش کار خود را بدهد که بر مبنای آن اقدام مقتضی برای رفع شکایات و مشکلات مردم انجام گیرد. البته تشویق هم در کار هست کسانی که خوب کار می‌کنند، تشویق می‌شوند و بالاترین تشویق آن است که مردم خودشان ببینند که کارهای مملکتی به خوبی پیشرفت می‌کند.

اضافه بر بازرسی شاهنشاهی ما یک شورای عالی انقلاب اداری تشکیل خواهیم داد که ریاست آن هم با خود من خواهدبود، برای اینکه نظارت دائمی بر اصل دوازدهم انقلاب وجود داشته‌باشد و وضع ادارات ایران با احتیاجات مردم تطبیق کند و از طرفی ادارات ما بتوانند خودشان را با روح انقلاب هماهنگ کنند.

البته وظایف بازرسی شاهنشاهی و یا شورای انقلاب اداری در موقع تشکیل آنان گفته خواهدشد و خواهید دید که چطور این دو سازمان سعی خواهدکرد ترتیبی بدهند که عموم ملت ایران از هر طبقه‌ای که باشند بتوانند در جریان کار شرکت داشته‌باشند ما انقلاب ایران را برای رفاه مردم انجام داده‌ایم و این انقلاب باید با همان روحیه و با همان فکر ادامه داشته‌باشد.

باید به استاندارها و مأمورین عالی‌رتبه دولت در استانها و شهرستانها و خارج از مرکز مسئولیت بدهیم، یعنی اختیار بدهیم و مسئولیت بخواهیم. این عدم تمرکزی که به آن اشاره کردم با اختیاراتی که در محل به مأمورین دولت خواهیم‌داد، تکمیل می‌شود و این امری است که دائماً مورد توجه قرار خواهدداشت و دنبال خواهدشد.