بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی هیات مدیره سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در کاخ نیاوران ۷ اردیبهشت ماه ۱۳۵۱
سخنرانیهای محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بر پایه تاریخ | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی |
بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی هیات مدیره سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در کاخ نیاوران ۷ اردیبهشت ماه ۱۳۵۱
راجع به گذشته سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی از یک طرف احتیاج به تذکر نیست و از طرفی هست، زیرا عدهای که امروز در مشاغل و در سنین بالا هستند خاطرشان هست که در روز تأسیس این سازمان، همانطور که در گزارش خواهرم ذکر شده بود، از امور خیریه در این کشور غیر از یکی دو عمل انفرادی از قبیل وقف، با چیز دیگر آشنایی نداشتند و این امر در ذهن کسانی که امروز بالنسبه با وسایل بیشتری آشنایی دارند غیر قابل تصور است. ما صحنههایی از آن روزگار را در نظر مجسم میکنیم که اشخاصی در گوشه و کنار کوچهها از فقر یا از بیماری به زمین افتاده بودند
و اگر خدا میخواست یا شانس به آنها کمک میکرد امکان داشت که کسی در گذرگاهشان قرار گیرد و آنها را از مرگ نجات دهد. تعداد پزشکان کشور در آن زمان محدود بود. شاید ما از پرستاری فقط اسمی شنیده بودیم. در بیمارستانهای محدودید که در کشور وجود داشت، چند نفر مرد بیسواد و بی تجربه به عنوان پرستار، به جای نوازش روح و پرستاری از مریض، ممکن بود به صورت شبح وحشتناکی برای بیمار در آیند، ولی طی این مدت البته کشور ما تغییرات زیادی کرده است. از جمله این سازمان در عرض بیست و پنج سال گذشته کارهای زیادی کرده که لازم است بیلانش را به تفصیل منتشر بکنید. حتی وارد جزئیات هم بشوید، زیر این سازمان، آنقدر کار کرده و خیلی اوقات به کارهائی دست زده که شاید اصلاً مربوط به خدمات اجتماعی نبوده است، ولی از آن جا که سازمانهای دیگر دولتی یا ملی وجود نداشته تا به اینگونه کارها برسد، لذا این سازمان به کارهای مافوق اساسنامه خودش پرداخته است. و اما راجع به آینده اولاً تصمیم گرفتهام که مثل شورای اقتصاد که تحت نظر خود من مرتباً تشکیل میشود، و شاید جزوههایی که تاکنون از مطالب مطروحه در شورای اقتصاد منتشر شده خوانده باشید، یک شورایعالی امور اجتماعی نیز تحت نظر من درست بشود که در آن جا به این کارها برسیم. ما به مردم کشورمان در آینده از هر لحاظ خدمات بیشتری عرضه خواهیم کرد. اما وظایف مؤسسات و تشکیلات فعلی چه باشد هنوز روشن نیست، زیرا فلسفه اجتماعی من بر اساس ایجاد بیمههای اجتماعی و شرکتهای تعاونی استوار شده است، و این نظام تعاونی چیزی است که به نظر من در هر کشور و تحت هر رژیمی که باشد در آینده برقرار خواهد شد، زیرا نظام تعاونی و حس تعاون یک حس بشری است، یک حس طبیعی است، یک حس بشر متمدن است که در سایه آن افراد به کمک یکدیگر میشتابند و بوسیله تعاون بهترین خدمات را به بهترین وجه به یکدیگر عرضه میدارند. در کنار این سیاست کلی که در واقع جزء اصول انقلاب ما است سازمانهای خیریه و خدمات اجتماعی هم باید کار خودشان را بکنند. از جمله در امور تربیتی و فرهنگی همچنین در زمینه پرستاری. البته پرستاری موضوع حساسی است و طبیعی است که زنها بیشتر پرستار میشوند. این بخشی است از خدمات مملکتی که کمبودهای آن زیاد است، به این معنی که بعد از چند سال یا خیلی زودتر ممکن است پرستاران شوهر بکنند و به خانه شوهر بروند و کارشان را رها بنمایند. بدین ترتیب یکدفعه بدون پیش بینی قبلی جای آنها خالی میشود. اطلاع دارم در حدود هشتصد دختر ایرانی که حالا شاید هم بیشتر شده است، در شهر نیویورک فقط به خدمت پرستاری مشغولند. همه جا طالب پرستار هستند، برای اینکه در همه جا دچار همین مشکلند، پرستار زن طبیعی است که شوهر میکند، دارای بچه میشوند و به خانه داری میپردازد. محاسن پرستاران را گفتم معایب آن را هم بگویم. شنیدهام بعضی اوقات پرستارها وقتی مریض یکدفعه زنگ میزند صبر میکنند، ده دقیقه بعد که زنگ میزند باز هم صبر میکنند، بعضی اوقات شاید مریض یک ساعت منتظر است ولی پرستار نمیآید، مشغول چه کاری است؟ میگویند سرگرم ورق بازی است. همینطور بعضی از پزشکان ما هم وظایف خودشان را کاملاً انجام نمیدهند و سر سرویس شان نیستند، شاید صبح اول وقت برای نشان دادن خودشان و پر کردن دفتر باصطلاح حضور و غیاب، اگر حضور و غیابی در کار باشد، میآیند و بعد ناگهان غیبشان میزند! این چیزها را هم اطلاع دارم و خدا کند که تربیت اجتماعی ما و حس مسئولیت فردی ایرانی در برابر جامعه ایرانی قدری زیاد بشود که بدون اینکه کسی مواظب کار کسی باشد هر فردی که خدا را میشناسد، پیش خدای خودش و پیش وجدان خودش و پیش هر چیزی که به آن اعتقاد دارد، کارش را به بهترین وجهی انجام بدهد، بدون اینکه ترس بازخواست یا چیز دیگری در بین باشد.
حالا چون صحبت از پزشک و پرستار کردم چند نمونهای از آن را هم ذکر کردم، ولی این امر را در تام شئون اجتماعی میتوانیم ببینیم، هم در دستگاههای دولتی و هم نیمه دولتی و هم در کار زندگی خصوصی. با غیبت دیپلم گرفتن و با هیاهو ورقه بیسوادی گرفتن از جمله چیزهایی است که قبلاً به آنها اشاره کردهام، ولی این زرنگی نیست، بلکه اولاً بزرگترین خیانت به خود انسان است، ثانیاً خیانت به جامعهای است که فردا باید به این قبیل اشخاص اعتماد بکند و سرنوشتش را به دست آنها بسپارد. تعداد افرادی نخبهای که در هر جامعه به عنوان مسئولان حکومتی و دولتی باید مملکت را اداره بکنند، مسلماً باید شایسته و مطمئن باشند، لااقل از نظر اطلاعات و سواد و کاری که انجام میدهند باید در سطح قابل قبولی باشند. سایر مشاغل انفرادی یا اجتماعی هم روی اصل عرضه و تقاضا خودبخود همین جنبه را خواهد گرفت. یک نجار خوب جای خودش را باز خواهد کرد. یک سیم کش خوب جای خودش را باز خواهد کرد. یک بنای خوب جای خودش را باز خواهد کرد. به هر صورت هر کس در هر کاری که تبحر داشته باشد حتماً جای خودش را در جامعه باز خواهد کرد. بخصوص که اساس فلسفه انقلاب ما بر این است که بین هیچ ایرانی تفاوتی وجود ندارد مگر بر اساس لیاقت و استعداد و کار او. این صحبتها را از آن جهت میکنم که اسم این سازمان سازمان خدمات اجتماعی است، و حرفهایی که میزنم هر کدامش جنبه اجتماعی دارد. راجع به مؤسسه داروپخش صحبت شد، چند سال پیش من این مؤسسه را دیدم و میدانم که از آن روز تا بحال توسعه پیدا کرده، ترقی نموده و کارش هم خوب است، منتها این را تکرار میکنم که اگر مؤسسه داروپخش دارویی را که میدهد مطابق داروی مشابه خارجی نیست، من که رئیس افتخاری این سازمان هستم به شما میگویم که در این دستگاه را ببندید، کما اینکه میگویم اگر در یک مزرعه ایرانی اگر شما در یک هکتار مقدار کمتری محصول از آنچه که باید بدست بیاورید عایدتان بشود و محصول شما در مملکت خودتان با خرج حمل و نقل گرانتر از محصولی که مثلاً از مسافت دور مثل آمریکا وارد میشود به دست مصرف کننده برسد، این کار کار سالمی نیست و بساط آن را باید جمع نمایید. داروپخش اگر از لحاظ قیمت بالاتر از کالاهای مشابه خارجی اش باشد وضعش خراب است، باید دستگاهش را درست کنید، اگر از لحاظ جنس در مرحله نازل تری قرار گرفته، آن هم قابل قبول نیست، اما اگر از لحاظ قیمت و از لحاظ جنس با کالای خارجی برابری میکند آنوقت آن دستگاه دولتی که محصول این مؤسسه داخلی را کنار بگذارد و از داروی خارجی بخرد باید تعقیب و مسئولانش محاکمه شوند. کارهای ما خوشبختانه حالا به مرحلهای رسیده که در هر مورد میتوانیم فوق العاده جدی باشیم بطوری که حتی از سطح بالاترین موفقیت بینالمللی پایین تر نیاییم. ما اگر در هر کاری این سختگیری را بکنیم نتیجه و حاصل کار ما، چه کار زارع، چه کار کارگر، چه کار پزشک، چه کار پرستار، چه کار وزیر، چه کار کارمند کوچک، حتماً به این نتیجه مطلوب خواهد رسید. و اما این سازمان البته بعد از قدردانی از خدمات تمام مسئولان دستگاه، همچنین از خدمات صادقانهای که دکتر آشتیانی در عرض ۲۵ سال انجام داده، باید برای آینده هر روز با اشتیاق بیشتری جهت پیشرفت کار فعالیت بشود واِلا زندگی کردن کار کردن در محیطی غیر از این لطفی ندارد. وظایف این سازمان گو اینکه یک دستگاه کاملاً دولتی نیست ولی در برنامه پنجساله پنجم وقتی وظایف کلی مملکت روشن شد، وظیفه دستگاههای تقریباً وابسته به دولت نیز خود بخود روشن میشود. شاید هم جزء برنامه پنجم وظایف خاصی برای این سازمان بگذاریم که آن را انجام بدهد. البته باید دید برای انجام این وظایف وسایل و امکانات خود سازمان کافی است یا احتیاج به کمک و برنامه ریزی اضافی خواهد داشت. به هر صورت کسانی که در این جا ایستادهاند هر یک در مقام و کار خود، میتواند گوشهای از کارها را به عهده بگیرد و علاوه بر شغل دولتی با توجه به تجربیاتی که در امور مملکتی و ملی دارد انتظار داریم کارهای این دستگاه را همه تا تعیین مدیر عامل جدید (انصاری) مطابق انتظار دلخواه پیش ببرند تا تکلیف این سازمان مقارن آغاز برنامه پنجساله پنجم بهتر و بیشتر روشن بشود.