بیانات اعلیحضرت همایون شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی به مناسبت انقلاب شاه و مردم
انقلاب شاه و مردم | تصمیمهای مجلس | درگاه محمدرضا شاه پهلوی |
بیانات شاهنشاه آریامهر محمدرضا شاه پهلوی درباره انقلاب شاه و مردم
|
|
آیا مشکلی با شنیدن این پرونده دارید؟ راهنمای رسانه را ببینید. |
... و نداشتن نقشه و ضعف نظامی ما، مملکت ما را در زیر سم ستور بیگانه قرارداد. حتی بر نمیگردم به روزهای زمان جنگ و دوره اشغال، شاید خیلیها حتی مرداد ۱۳۳۲ را نیز به یاد ندارند ولی بر میگردم به اشکالاتی که سعی شد از روز تصویب این منشور ملی، از ششم بهمن ۱۳۴۱ تا به امروز چنین بگویم که در تاریخ ضبط بشود و دیگر یا تکرار نشود و یا اگر تکرار بشود برای همه روشن و واضح باشد که این یک موضوعی و کهنه و آشنا و شناخته شده بود.
مطلبی که به ملت پیشنهاد کردم و مورد تصویب قرار گرفت مطلب سادهای نبود، جامعه ایران را یک شبه زیر و رو میکرد.
اساس فئودالیته، اساس ارباب و رعیتی متاسفانه در تاریخ ایران سابقه طولانی داشت، اصول اجتماعی ایران بر اساس فئودالیته، نفوذ سیاسی بر اساس چند گروه معین و از همه بدتر دستپروردگان خارجی که بهر وسیلهای که بود پشت سر آنها قدرتهایی ایجاد میشد که بتوانند به صاحب و ارباب خود خدمت کنند یا به عنوان مالک بزرگ، یا رییس قبیله یا یک فلان الدوله یا دولهای به دنبال اسمش میگذاشتند یا غیرهای و یا متولی مجلس و یا به اصلاح سیاستمدار، و این نخها همه در پس پرده کشیده میشد خوب!!
زیر و رو کردن یک هم چنین وضعی بدون عکس العمل نمیتوانست بماند، دیدیم که بزودی همان روسای قبایل همان کسانی که از خون مردم ارتزاق میکردند همان عروسکهایی که به دست خارجی به جنبش میآمدند، با در واقع هم عقیدگی افرادی که آلت اجنبی بودند و در هر حال کمک تودهایهای بی وطن سعی کردند که اول قیام بکنند به جایی نرسیدند، در آن قیام در حدود هفتاد نفر ار سربازهای ارتش ایران جان خود را فدا کردند و در کوههای فارس به قتل و شهادت رسیدند. در پانزدهم خرداد ارتجاع سیاه با همدستی دایمی تودهایهای بی وطن کاری در تهران کردند که ننگ آن پاک نخواهد شد. آتش زدن اتوبوسی که پر از دختر محصل مدرسهای و آتش زدن کتابخانه و کارهای وحشیانه دیگر به خاطر خواهد ماند. این حملات وحشیانه در واقع به ملت ایران بود به تن ایران بود، از بین رفتن هزارها نفر موثر نیست، میبایستی که درخت کَنده میشد کما اینکه در ۲۱ فروردین ۱۳۴۴ این سوقصد شد ولی مقدر نبود در هزار و چند سال پیش فردوسی گفته بود:
چو ایران نباشد تن من مباد
- بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
...