بیانات اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در گردهمآیی چهل هزار نفری مردم آذربایجان در استادیوم ورزشی رضا پهلوی ۴ شهریور ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی | درگاه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر | برنامه عمرانی ششم/سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی |
بیانات اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در گردهمآیی چهل هزار نفری مردم آذربایجان در استادیوم ورزشی رضا پهلوی ۴ شهریور ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی
- مردم نجیب و کارکن و مهربان و میهنپرست تبریز و آذربایجان، درود من به شما که از موقعی که به خاطر دارم، چه قبل از شهریور و چه بعد از شهریور هزاروسیصدوبیست، آنی از احساسات وطنی خود دست برنداشتید و حتی در سختترین شرایط مقاومت کردید و در اولین فرصت غیرت و ایرانیت خودتان را نشان دادید.
- پدران و پدربزرگان شما به خاطر دارند که در جنگ بینالمللی اول که خطه شما زیر اشغال و در واقع زیر سم ستور بیگانه قرار گرفتهبود، غیرتمردانی در این خطه، مخصوصاً در این شهر بودهاند، که یکه و تنها وظیفه مقابله با اشغالگر را، ولو به قیمت جان خویش انجام میدادند.
نجات ایران
جنگ بینالملل اول تمام شد و معجزهای رخ داد تا ایران که داشت نابود میشد و از بین میرفت و تقسیم میشد، به توسط یک فرزند همین ملت که مادرش خون آذربایجانی داشت، یعنی به وسیله سر دودمان خاندان ما، توانست این استان زرخیز و این مملکت را دو مرتبه یکپارچه کند و به راه ترقی سوق بدهد.
- باز برای بار دوم در جنگ بینالمللی دوم روی خوشباوری، روی اعتماد به وعده و حقوق و قراردادهای بینالمللی، یک مرتبه دیگر مملکت ما، منجمله استان شما، دچار شبیخونی شد که چند سال صدمه و نتیجه آن را دیدیم، که حتی درمورد شما برای مدت یک سال منجر به قطع و جدایی شما از بقیه مملکت ایران شد. ولی این بار نیز معجزهای دیگر به وقوع پیوست، یعنی در آن واحد و همان موقعی که من بر فراز قافلانکوه پرواز میکردم و پیشروی قوای ایران را به سمت شما نظاره میکردم، شما منتظر ما نشده و خودتان در این شهر و در تمام نقاط آذربایجان قیام کردید. راز بقای این ملت در طول تاریخ همیشه همین بودهاست. اگر نگاه بکنیم دورههای درخشان تاریخ، موقعی بوده که در نظام شاهنشاهی رابطه مستقیمی بین رئیس این مملکت و ملت خودش برقرار بودهاست. آذربایجان به مام میهن برگشت، ولی هنوز نقشههای شوم و یا عادات استعماری رخت بر نبستهبود. هنوز مطامع استعماری و اقتصادی موجود بود.
- بعد از مراجعت من از بازدید آذربایجان در ۱۳۲۶، همان موقعی که در نزدیکیهای تهران به مستقبلین گفتهبودم که سلطنت بر یک ملت فقیر افتخاری ندارد، عدهای منتظر بودند که من اصلاحات را در این مملکت شروع بکنم، ولی زمینه نه از لحاظ داخلی و نه از لحاظ آنهایی که زالوی اجتماع بودند و نه از لحاظ خارجی که ما را غارت میکرد، هنوز آماده این کار نبود و آنها با آخرین رمق خود میکوشیدند که این کار نشود، کما اینکه دیدیم که خیمهشببازی از ۱۳۲۹، تاریخ شمسی را ذکر میکنم، تا ۱۳۳۲، در این مملکت بر پا بود.
انقلاب همگانی
- آنهایی که وعده ملی کردن نفت ایران را میدادند، فقط موفق شدند که درِ چاههای نفت را ببندند، ولی قیام شما و سایر مردم ایران در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ این دفعه اجازه داد که از لحاظ داخلی، مقاومتهای منفی، یعنی مقاومتهای که به وسیله خارجی اداره میشد، از بین برود. میماند فقط مقاومتهای خارجی، که چون مقاومتهای خارجی ریشهدار بود، از بین بردن منافع نامشروع استعماری و اقتصادی خارجی تنها موقعی ممکن بود که در ایران یک انقلاب همگانی و همه جانبه انجام بگیرد.
- این است که از همان موقع در فکر من انقلاب ششم بهمن ۱۳۴۱ پیریزی شدهبود. ببینیم انقلاب ششم بهمن و یا انقلاب شاه و ملت چه نتایجی دادهاست.
- هفده اصل انقلاب را مرور بکیند، خواهید دید که این انقلاب تا به امروز به کجا رسیدهاست و باز همانطوری که گفتهام، تکرار میکنم: انقلاب هیچ وقت متوقف نمیشود و هر جایی که کوچکترین نقصی باشد، تا جایی که بشود آن را بهتر کرد، راه خود را پیدا خواهدکرد. دهقان ایرانی آزاد شد، دهقانهای ایران را بر سبیل عادت، افرادی یا به وسیله سندی یا خانههایی به سنتهایی که میل داشتند، اداره میکردند، چون آنها غیر از اطاعت چارهای نداشتند. روزی آنها بستگی به همین داشت. معمولاً خارجی آن خانها و سایرین را به یک طریق گولمیزد و در اختیار خود میگرفت. آنها از بین رفتند، خارجی از دو نوع ارتجاع دیگر استفاده میبرد، یکی ارتجاع سرخ، یکی ارتجاع سیاه، آنها هم به جای خود نشانده شدند. وقتی که ابزار کار خارجی از دستش گرفتهشد و انقلاب ششم بهمن شروع گردید، ما توانستیم گره کوری را که سالها به روی گردن ما بود، باز بکنیم و حقیقتاً بزرگترین ثروت ایران را که هنوز هم نفت است، به دست خود و به اراده خود بگیریم.
تفاوتها
- یک مقایسه کوچک، یک مطالعه مختصر، به همه شما اجازه میدهد که ببینید که مملکت شما از آن روز تا به حال چطور هم در ظاهر و هم در باطن فرق کردهاست. این آذربایجانی را که من در این سفر نگاه میکنم و سیاحت میکنم، با آذربایجان چهار سال پیش خیلی فرق دارد. این آذربایجان به سمتی قدم برمیدارد که نه فقط مورد آرزوی ما است، بلکه باعث افتخار ما خواهدبود. همین امروز نمونههای بارزی از پیشرفت و از ذوق و اشتیاق شما مردم به ترقی و به زندگی بهتر به چشم میخورد، ولی در هر جایی، چه در اینجا موقعی که با افرادی تماس پیدا کردم، چه در سفر به اهر، اردبیل، سراب و امروز دشت مغان و دیروز مراغه و اسکو و سایر نقاطی که دیدم، در گفتگوهایی که با مردم داشتم، میدیدم که طرز برداشت مردم امروز با دیروز چیز دیگری است. امروز دنبال اساس کار میروند، امروز به چند اصل مهم توجه میکنند، در صورتی که دیروز شکایت از ارباب و مالک بود. این آب که مایه حیات، مایه تمدن، مایه پیشرفت است، تا آخرین قطرهاش مهار خواهدشد و به خدمت شما و جامعه و پیشرفت شما درخواهدآمد. در درهها، ایجاد سدهای کوچک، سدهای بزرگ، چاهها و بهتر کردن سیستم آبیاری، همه کار خواهدشد تا آخرین قطره آن به نفع شما مورد استفاده قرار گیرد.
- موضوع برق است، موضوع جاده است، موضوع ارتباطات است، آذربایجان میتواند چندمیلیون کیلووات برق مصرف بکند. آنچه که دارید، لااقل ضرب در ده بکنید بلکه بیشتر، اینها تهیه خواهدشد. برق، برق از گاز، برق از نفت، برق از آب، برق از اتم، برق از خورشید، برق به هر وسیلهای که شد، در استان شما ایجاد خواهدشد. به این دو وسیله هم کشاورزی شما رونق پیدا خواهدکرد و مدارج ترقی و تکامل را خواهدپیمود و هم صنعت ایجاد خواهدشد. همین الان در تبریز کارخانجاتی موجود است که به خصوص با نقشههای تکمیلی، هر کدام به مقیاس بینالمللی کارخانجات مهمی خواهندشد و تعداد این کارخانجات در آینده بیشتر و بیشتر خواهدشد.
- از لحاظ آموزش و فرهنگ هنوز کار خیلی زیاد است. جمعیت ایران سریع رشد میکند. به طوری که رشد آن بیش از ۲/۳ درصد در سال است. با کمال خوشوقتی هر جایی که میروم بچه زیاد میبینم، معلوم میشود این بچهها حالا که به دنیا میآیند، باقی میمانند و از بی توجهی از بین نمیروند و سالم هم خواهندبود، برای اینکه وسیله سلامتی آنها، چه از لحاظ تغذیه، چه از لحاظ مداوا، فراهم شده و بیشتر خواهدشد. با ازدیاد فوقالعاده جمعیت به همان تناسب میبایستی تمام امکانات خود را در مبارزه با بیسوادی و بعد باسوادکردن افراد این جامعه به کار بگیریم.
دین به جامعه
- هنوز در دهات ما به اندازه کافی مدرسه و آموزگار نیست، با وجود آنکه سپاهیان دختر و پسر خدمات شایان انجام میدهند، که این کار را نیز با اراده قویتر در آینده دنبال خواهیم کرد.
- همچنین است موضوع درمان. بهترین درمان آن است که انسان بتواند کاری را انجام بدهد که در درجه اول کسی بیمار نشود تا او را معالجه بکنند. اما اگر احیاناً پس از تمام اقدامات لازم برای پیشگیری و بهداشت، باز هم کسی بیمار شد یا اتفاقی برای او افتاد، وسایل بیشتر و بهتری برای معالجه و مداوای مردم این استان و این مملکت فراهم خواهدشد.
- اگر بخواهیم راجع به تمام هفده ماده انقلاب صحبت بکینم، طولانی خواهدبود، خلاصه میکنم:
- دهقان آزادشده، دیروز یکی از شرکتهای سهامی زراعی را نزدیک تبریز در "خاصهبان" بازدید میکردیم. ضمن بازدید مزارع و گاوداری و قالیبافی و سایر کارگاههایشان، به من گزارش دادهشد که درآمد زارعین و روستاییان آنجا سیزده برابرِ قبل از اصلاحات ارضی شدهاست، تا حدی که شاید بعضیها پیدا بشوند که به درآمد فعلی کاملاً قانع باشند و از سود سهام آن شرکت سهامی بخواهند فقط زندگی بکنند، ولی فکر میکنم که برای ما ایرانیها کار خوبی نباشد، از دو جهت: یکی هیچ وقت به زندگی فعلی خود قانع نباشیم و همیشه دنبال بهترکردن زندگی خود باشیم. دوم بدانیم که اگر به اسم ایرانی به دنیا آمدیم و از زحمات ایرانیان دیگر خوردیم، لباس پوشیدیم، زندگی کردیم و شاید لذت بردیم، دِین ما نسبت به این جامعه و این مملکت چیست؟ اولین دینی که داریم این است که ما هم به سهم خود به حداکثر کار کنیم، این موضوع ممکن است فردا برای کارگر کارخانجات هم پیش بیاید. کارخانجات ایران در حال رونق است، در حال بزرگ شدن است، کارگری که امروز بعضی اوقات بیشتر از ۲۰ درصد سود سهام پاداش دریافت میکند و فردا سهامدار خواهدشد و از سود سهام هم مبلغ نسبتاً قابل توجهی به دستش میآید، اگر فکر بکند که این برای او کافی است، باز هم اشتباه بزرگی کردهاست، هم نسبت به خودش، هم نسبت به جامعه، برای اینکه او هم زندگیاش باز باید بهتر بشود و با کارکردن زیاد، به مملکت خود و به ملت خود خدمت بیشتری بکند.
مسکن شرط اول زندگی
- مطلب دیگری که بسیار مورد توجه است، موضوع مسکن است. هم جمعیت زیاد میشود و هم شما بهتر میخواهید زندگی بکنید که حق شما است. برای بهتر زندگی کردن شرایطی لازم است که شرط اول مسکن است. بعد اینکه قدرت خرید پول شما با بودن مغازههای تعاونی، سوپرمارکتهای حسابی، اجناس کنترلشده، قیمتهای حسابشده، زیاد شدهاست، باید محیطی که در آن زندگی میکنید محیطی کاملاً شاد و نشاطانگیز و غذایی که میخورید لذیذ و پوشاکی که میپوشید تمیز و نظیف باشد. ساختمان در شهرها اول و همچنین در روستاها باید هم به مقدار کافی و هم با سلیقه و هم تا جایی که میشود مطابق رسوم و موازین قدیمی باشد و به هر صورت ما باید بتوانیم از آثار باستانی و فرهنگ خود الهام بگیریم و در نقشههایی که برای بناها میکشیم، از آنها استفاده بکنیم. مثلاً در یک روستای سردسیر آذربایجان با همان نقشه یکنواختی که احیاناً برای یکی از بنادر جنوب ایران کشیدهاند، منزل نسازیم و به عکس. برای این کار اول از همه مصالح لازم است و بعد ابزار کار جدید.
- خاطرم هست چند سال پیش ما میگفتیم که اگر در آذربایجان یک کارخانه سیمان کار بگذاریم، محصول آن کارخانه تماماً مورد استفاده قرار نخواهدگرفت و باید زیادی آن را به دور ریخت، امروز میبینید که در عرض مدت کمی، کارخانه صوفیان که کارخانه کوچکی هم نبودهاست، باید لااقل سه برابر بشود. این موضوع در تمام ایران صدق میکند. ما در ایران امروز حتی آجر کم داریم، یعنی آهنگ رشد و ترقی مملکت به قدری است که حتی آجر به اندازه کافی امروز تولید نمیشود و در آینده باید سیمان بیشتر، آجر بیشتر، مصالح ساختمانی بیشتر تولید شود و شیوههایی اتخاذ شود که سریعتر بشود کار کرد. برای این کار، هم میتوانیم بناها و وسیله ساختمانی سنتی را ادامه بدهیم و هم از کارخانجات پیشساخته و ماشینی استفاده بکنیم، برای اینکه کاری را که در عرض احیاناً بیست سال میشود انجام داد، بتوانیم در عرض پنج الی شش سال انجام بدهیم.
- این مختصر دورنمایی از آینده آذربایجان بود که برای شما گفتم. در سایر نقاط ایران هم شاید اطلاع داشتهباشید که پیشرفتهای چشمگیری حاصل شدهاست و تمام خطه ایران، این سرزمین کهن و با افتخار شما، یک کارگاه کار و کوشش و جوشش و غلیان احساسات ملی است.
- آیا باید و آیا میشود و آیا ما حاضر هستیم که بار دیگر تجربههای جنگ اول و دوم بینالمللی را تکرار بکنیم؟ آیا ما حاضر هستیم که بدون مقاومت، مملکت خودمان را به کسان دیگر تحویل بدهیم؟ منتظر جواب شما البته نیستم، چون جوابی غیر از خیر نمیتواند باشد.
- دوهزاروپانصد سال شاهنشاهی ایران را چند سال پیش ما جشن گرفتیم و بزرگداشت آن در هر نقطه ایران محسوس بود. دوهزاروپانصد سال تاریخ در پشت سر ما است. به خواست خداوند و غیرت مردم ایران، تاریخی که در مقابل ما هست قابل اندازهگیری نیست، چون میخواهم بگویم تا دنیا دنیا است، ایران هم برقرار خواهدبود.
- من میدانم که شما آماده و منتظر هر نوع فعالیتی در راه پیشبرد هدفهای انقلابی و ترقی و تعالی ایران هستید. پس همه، هم شما مردم آذربایجان و هم سایر مردم ایران یکدل و یکزبان باشید، به خصوص با وسایلی که امروز فراهم شدهاست که شما بتوانید در خیلی از شئون زندگی اظهار عقیده بکنید. شما در حزب رستاخیز ملت ایران، در انجمنهای دموکراتیک، در تمام وسایلی که به شما برای ابراز عقیده داده شدهاست، قویاً شرکت بکنید و نظر خود را بدهید.
- یکپارچه و همه با هم به خواست خداوند متعال، به پیش.