بیانات اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در کنفرانس با رسانههای همگانی کانادا و دیگر خبرگزاریهای جهان - اوتاوا ۳۱ اردیبهشت ۱۳۴۴
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بیانات اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در کنفرانس با رسانههای همگانی کانادا و دیگر خبرگزاریهای جهان - اوتاوا ۳۱ اردیبهشت ۱۳۴۴
- کانادا کشوری است که نقش مهمی را در جریانات کنونی جهان و همچنین در تعیین سرنوشت دنیا و نوع بشر ایفا میکند. خیال میکنم ما و شما باید از تمام فرصتها استفاده کرده و کلیه وسایل ممکنه را بکار ببندیم تا مردم مختلف جهان یکدیگر را بهتر بشناسند، زیرا استقرار صلح بدون درک مشکلات ملل عالم و پیدا کردن راه حل مؤثری برای آنها میسر نخواهد بود.
- کشور شما در طرح کلمبو سهم بزرگی دارد، و من در ممالکی که از این طرح استفاده میکنند از اولیاء امور شنیدهام که خیلی از طرح کلمبو راضی هستند. ملتهای ثروتمندی مانند کانادا باید بدانند که استقرار صلح جهانی با تفاوت فاحشی که بین ملتهای ثروتمند و مردم محروم جهان وجود دارد امکان پذیر نمیتواند باشد، و کانادا میتواند در برطرف ساختن این اختلافات نقش مهمی را بازی کند.
- کشورهای صنعتی و مرفه جهان باید راهی برای پر کردن شکاف موجود میان کشورهای دارا و ندار پیدا کنند و این اصل را قبول نمایند که استقرار صلح پایدار و دائمی تا هنگامی که این گونه اختلافات اقتصادی همچون طاعون به میان کشورهای جهان افتاده است غیر ممکن خواهد بود. ایران خوشبختانه کشوری است ثروتمند منتها باید ما منابع طبیعی ایران را مورد بهره برداری قرار دهیم تا از ثروت خداداد خود استفاده کنیم.
- توسعه تجارت بین دو کشور ایران و کانادا بستگی به دو عامل دارد: یکی اینکه بازرگانان کانادایی کالاهای خود را با قیمتهای مناسب عرضه بدارند، و دیگر آنکه در ایران که امکانات زیادی هست سرمایهگذاری کنند تا برای خود بازار به دست بیاورند.
- درباره سئوال مربوط به اصلاحات ارضی ایران، باید بگویم که من در سال ۱۹۴۹ املاک شخصی خود را بین عدهای از روستاییان تقسیم کردم. من تصمیم نداشتم در مقابل فروش این اراضی از آنها پولی بگیرم، ولی برای آنکه زارعین قدر و ارزش زمینها را بدانند این زمینها را با شرایط مناسب و ارزانی به آنها فروختیم و عواید آن را در بانکی به نام بانک عمران تمرکز دادیم که به مصرف ایجاد شرکتهای تعاونی و تهیه وسایل کشاورزی و حفر کانالهای آبیاری برسد.
- پس از آن بطوری که همه میدانید قضیه نفت پیش آمد و دولتی که بر سر کار بود جلو اصلاحات مملکتی و تقسیم اراضی را گرفت، ولی پس از آنکه آن دولت با یک انقلاب ملی سقوط کرد ما این کار را با مقیاس وسیعتری دنبال کردیم. امید و انتظار من این بود که مالکین بزرگ نیز داوطلبانه از این کار پیروی کنند، ولی جز دو یا سه نفر کسی به تقسیم املاک خود حاضر نشد. در نتیجه ما برای اجرای قانون اصلاحات ارضی ناگزیر قانونی به مجلس بردیم، ولی متأسفانه مالکین بزرگی که در آن دوره از مجلس بودند این قانون را مسخ کردند، بطوری که قانونی که از تصویب مجلس گذشت بهیچوجه منظور اصلی قانونگذار را تأمین نمیکرد. بنابراین من در غیاب مجلسین لایحهای در شش ماه مستقیماً به رأی عمومی ملت ایران گذاشتم و بطوری که میدانید این شش ماده با اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران تصویب شد. بر طبق قانون مصوبه از طرف ملت مالکیت ارضی به پنجاه هکتار محدود شد و فقط در نواحی خیلی دور که در آن جا زارعی وجود ندارد اشخاصی که قصد آباد کردن زمینهای بایر را داشته باشند میتوانند تا صد و پنجاه هکتار زمین داشته باشند. از طرف دیگر ما طبق همین قانون جنگلها را ملی کردیم، برای آن که معتقد هستیم که در ایجاد این جنگلها افراد سهمی ندارند و بنابراین مالکیت جنگلها به همه مردم تعلق دارد. شاید بپرسید که در این صورت فرق اصلاحات شما با کارهایی که در ممالک کمونیستی شده است چیست؟ فرق این است که ما این برنامهها را بر طبق اصول دمکراتیک و با رأی مردم انجام دادیم و برای اجرای آنها محتاج به ایجاد بازداشتگاهها و یا زندانهای سیاسی نبودیم. موفقیت ما در پیشرفت این برنامهها با حفظ اصول دموکراسی بهترین دلیل است که راه درست همین راهی بود که ما دنبال کرده و میکنیم.