انتخابات رژیم اسلامی ۱۱ اسفند ماه
صحنه سازی یک انقلاب | فقط و فقط شاه | باید مانند انقلاب به نظر بیاید |
انتخابات رژیم اسلامی ۱۱ اسفند ماه
در روز یازدهم اسفند ماه ۲۵۸۲ شاهنشاهی برابر با ۱۴۰۲ خورشیدی در کشور کهن ایران، انتخابات رژیم اسلامی برگزار میشود. در سراسر ایران حتی تا دور دستترین روستا همه میدانند که این انتخابات، انتخابات نیست. چهل و پنج سال آخوندها تاتری برای جهانیان بازی کردند، که در آن نقشها پیشتر تعیین شده است و تکست یا نوشتاری که باید گفته شود، پیشتر آماده شده است. کاندیداها از سوی شورای نگهبان دست چین میشوند، رای دهندگان که وابستگان به رژیم هستند و یا در نهادهای دولتی کار میکنند،با اتوبوسها به حوزههای انتخاباتی برده میشوند. در حوزههای تعیین شده، دوربینهای تلویزیون اسلامی و رسانههای غربی نصب شده است تا نشان دهند که چگونه امت اسلامی به حوزهها، برای دادن رای یورش میبرند و شادمان رای خود را به صندوقها میریزند.
پس از بسته شدن حوزهها، نتیجه انتخابات به آگاهی همگان میرسد. نتیجه انتخابات باید نشان دهد که اکثریت مردم ایران موافق با رژیم اسلامی و رهبر رژیم اسلامی و نمایندگان برگزیده شورای نگهبان هستند. سالهای دراز، پروپاگاندایستهای رژیم اسلامی، پیوسته کوشش کردند که در گوش مردم ایران بخوانند که جمهوری یعنی دمکراسی. با این انتخابات رژیم اسلامی باید به جهانیان نشان داده شود که قول اینکه جمهوری اسلامی آورنده دمکراسی به ایران است، انجام یافته است. در جایی که روشن و آشکار است که اکثریت ملت ایران خواستار این است که از شر رژیم اسلامی رهایی یابد و اگر ملت ایران میتوانست در یک انتخابات آزاد شرکت کند ، هیچ یک از این انگلهای اسلامی را برنمیگزید. چرا جهانیان این تاتر تلخ و دروغ اسلامی را پشتیبانی کرد و خاموش ماند؟ پاسخ بسیار آسان است زیرا نویسنده اش روح الله خمینی نام دارد. در دی ماه ۱۹۷۹ در مصاحبه هفته نامه آلمانی اشپیگل، با روح الله خمینی ، از خمینی پرسیده شد که آیا در ایران انتخابات آزاد برگزار خواهد شد؟ خمینی گفت دولت موقت میباید هر چه زودتر زمینه را برای انتخابات آماده سازد. پرسیده شد آیا این انتخابات انتخابات آزاد خواهد بود؟ خمینی گفت انتخابات انتخابات آزاد خواهد بود ولی به شما میگویم که ما شرایط اسلامی میگذاریم و کاندیدها باید دارای این شرایط باشند. با این کار ما میخواهیم از این که یک گروه کوچک با هزینه مردم به مجلس راه یابد جلوگیری کنیم. آنچه خمینی از انتخابات آزاد میفهمید نشان میدهد که مردم نیستند که نمایندگان را برمیگزیند بلکه گروهی از کاندیداها دست چین میشوند که دارای شرایط اسلامی باشند. دلایلی که خمینی آورد بی معنا و بی سرو ته بود زیرا در انتخابات آزاد، اکثریت انتخاب کنندگان تصمیم میگیرند که چه کسی به پارلمان راه یابد و نه یک گروه کوچک. پرسش دیگر نشان میدهد که خمینی چه دریافتی از انتخابات دارد. پرسش آیا شما حزب خود را ایجاد میکنید؟ خمینی گفت هواداران ما همه مسلمانان ایران هستند، حزب اله. این حزب در پارلمان تصمیمها را میگیرد. خمینی ایرانیان را هموندان یک حزب میبیند و آن حزب الله است که نماینده مردم ایران در مجلس شورای اسلامی است.
چه ترسی خمینی از ملت ایران داشت که به دست چین کردن کاندیداها برای مجلس اسلامی بسنده نمیکرد، در ماده ۵۷ به اصطلاخ قانون اساسی اسلامی میگوید : قوای حاکم در جمهور اسلامی ایران عبارتند از: قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضاییه که زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت است. این یعنی مجلس شورای اسلامی آزاد نیست و همه قوانین زیر نظر رهبر نوشته میشود و به تصویب رهبر در میآید. در همه امور کشور و مردم، رهبر است که تصمیم میگیرد. این بدان چم است که جموری اسلامی یک دیکتاتوری مطلق است یک استبداد سیاه مطلق.
ما در برنامههای بسیاری از چهارده سال پیش کوشش کردیم که قانون اساسی و هم چنین به چه نوشتاری قانون اساسی میگویند را تعریف کنیم. و گفتیم که قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران یک قانون اساسی مدرن است که سه پرنسیب اصلی قانون اساسی در آن آورده شده است و آن را محترم شمارده است. مهمترین پرنسیب قانون اساسی این است که پارلمان نماینده ملت باشد. انتخابات برای برگزیدن نمایندگان از سوی مردم باید انتخاباتی آزاد باشد. انتخابات آزاد یعنی هیچ کسی حق ندارد کاندیداها را دست چین کند. و هیچ کس حق ندارد پارلمان را کنترل نماید. هنگامی که این حق به مردم داده نشده باشد، آن کشور قانون اساسی ندارد. هم چنین باید حقوق انسانی و شهروندی ملت در قانون اساسی تضمین شده باشد و قدرت باید در دست مردم باشد.
قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی هفتاد و دو سال پایه حکومت مشروطه در ایران بود. کشور ایران توانست بر پایه این قانون اساسی به کشوری مدرن و پیشرفته و نمونه دگرگون شود. پس از پایان جنگ جهانی دوم و رخنه کمونیستها و پدیدار شدن ستون پنجم و جاسوسان شوروی در ایران، و رخنه آنان به وزارت خانهها و ارگانهای دولتی و ارتش، کتابهای درسی ایران خالی از آموزش قانون اساسی و حکومت و مجلس و دادگستری و قوه اجراییه شد. بسیاری از مردم ایران آگاه نیستند که قانون اساسی چیست؟ چه اهمیتی پارلمان دارد؟ چگونه یک قانون نوشته میشود؟ خویشکاریهای دولت چیست؟ حقوق شاه در حکومت کدام است؟ چرا باید یک دادگستری مستقل و جدا داشت؟ و چرا حکومت و دین باید از یکدیگر جدا باشند. مردم ایران ندانستند که چه گوهری در دست دارند که نیاکانشان برای آن جان باختند تا نوادگانشان در مصیبت و تنگدستی و بیماری و بیسوادی مانند آنان زمانی که بیگانگان قاجار بر این کشور با کمک اسلام حکومت کردند نباشند و زندگی بهتری داشته باشند.
خمینی اما نقشه دیگری برای مردم در سر میپرورانید. در مقدمه به اصطلاح قانون اساسی جمهوری اسلامی نوشته شده است که ویژگی بنیادی این انقلاب نسبت به دیگر نهضتهای ایران در سده اخیر مکتبی و اسلامی بودن آنست. ملت مسلمان ایران پس از گذر از نهضت ضد استبدادی مشروطه و نهضت ضد استعماری ملی شدن نفت به این تجربه گرانبار دست یافت.
گوش کنید در این مقدمه اعتراف کردهاند که مشروطه یک نهضت ضد استبدادی است و ملی کردن نفت یک نهضت ضد استعماری میباشد. خمینی در اینجا میگوید علت اساسی و مشخص عدم موفقیت این نهضتها مکتبی نبودن مبارزات بوده است. نخست ما نمیپذیریم که جنبش مشروطه موفقیت نداشت، بر عکس مشروطه برای مردم ایران رفاه و خوشی و امنیتی که تاکنون همانند نداشت و آن را نمیشناختند، به ارمغان آورد. حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران در سراسر گیتی مورد احترام بود، شاهنشاه ایران در همه کشورهای جهان از شمال تا جنوب از شرق تا غرب با احترام بی مانندی پیشباز میشد و بیشتر سران دیگر کشورها به ایران میآمدند تا با راس این حکومت بی مانند آریامهر شاهنشاه ایران دیدار و گفتگو کنند.
پیشرفت و رفاهی که در ایران بوجود آمد برای بسیاری از کشورها سرمشق بود. دقیقا این پیروزی و محبوبیت، چپیها را چنان آکنده از نفرت و دشمنی کرد. چپیها آغاز به پروپاگاند کردند، برای راه کمونیستی پروپاگاند کردند که این تنها راهی است که کشورهای فقیر میتوانند از بیچارگی رهایی یابند. نمونه اشان فیدل کاسترو و چه گه وارا بود که در کوبا یک رژیم سوسیالیستی بر پا داشتند و بر پایه این نمونه، دیگر کشورها در افریقا و خاورمیانه باید حکومتهای سوسیالیستی بر پا سازند. اینکه این دشمنان ایران و ایرانی در کشور کهن شاهنشاهی ایران با مدل سوسیالیستی در ایران کاری از پیش نبردند، چپیهای ایران را به سوی خمینی کشید، کسی که انقلاب اسلامی را پروپاگاند نمود.
حکومت مشروطه شاهنشاهی در ایران برای این پیروز شد و موفقیت آمیز پیش رفت زیرا که مکتبی نبود. درآمدی که از فروش نفت و گاز به دست میآمد، صد در صد برای عمران کشور و رفاه ملت هزینه میشد. هیچ کشوری در جهان وجود نداشت که در دبستانها تغذیه رایگان با بهترینها میوه و کیک و بادام و پسته و گردو و شیر به بچهها داده میشود و هنوز نیز هیچ کشوری در جهان وجود ندارد که رایگان به کودکان در مدرسه خوراک بدهند.
تا به امروز هیچ کشوری وجود نداشت و ندارد که کارمندان دولت پس از ماکزیمم سی سال کار ، بازنشسته شوند. در کشورهای غربی پیش از ۶۵ سالگی کسی نمیتواند بازنشسته شود. هیچ کشوری وجود نداشت و ندارد که بیش از پنجاه هزار دانشجو با هزینه دولت در بهترین دانشگاههای جهان درس بخوانند.
هیچ پولی در جهان پایدارتر از ریال نبود و برنامه دولت شاهنشاهی این بود که تا سال ۱۳۶۴ خورشیدی ایرانیان به سطح رفاه و اقتصاد سوییس برسند. خمینی برای کشور ایران رژیم مکتبی بر پایه اصول اسلام را با همدستی کنفدراسیون دانشجویان، چپیها، روزنامه نگاران، استادان دانشگاه و نویسندگان که خود را روشنفکران نام گزارده بودند، پیاده کرد و از این زمان است که سقوط کشور ایران و ملت ایران آغاز شد. در سال ۱۳۵۷ خورشیدی دلار هفت تومان بود و در سال ۱۴۰۲ خورشیدی پس از ۴۵ سال دلار ۶۱ هزار تومان است. حکومت اسلامی ورشکسته است. مردم ایران تهی دست شدهاند، کودکان دیگر خوراکی دریافت نمیکنند، نوزادان و مادرانشان تا دو سال دیگر شیر و تغذیه رایگان ندارند، آموزش رایگان از دبستان تا درجه دکترا دیگر وجود ندارد، پول دستی به دانشجویان و کافه تریای ارزان و تفریح و کنسرت و ایران گردی و جهانگردی بسیار ارزان دیگر وجود ندارد.
نه تنها راه اسلامی بلکه راه کمونیستی نیز شکست خورده و از میان رفته است. شوروی فروپاشید و کمونیسیم پایان یافت. فیدل کاسترو و چه گه وارا مردند و از یادها رفتند و انقلاب شان نیز ویرانی آورد. مردم ایران بر آنند این رژیم هولناک اسلامی را هر چه زودتر به زباله دان تاریخ بیاندازند و از شر اسلام و اسلامی و مکتبی و چپی و دایناسورهای جبهه ملی و بقیه آسوده گردند.
مردم جمهوری نمیخواهند و میخواهند که مشروطه شاهنشاهی را بر جایگاه اعتبارش بنشانند. نه این به اصطلاح قانون اساسی جمهوری اسلامی، قانون اساسی است، نه انتخابات رژیم، انتخابات است و این تنها کلاه گشادی بود که با همدستی روزنامهها و جبهه ملی و تودهای و تروریستهای چپی بر سر ملت ایران گذاشته شد. مردم ایران هشیار باشید که دوباره در مصیبتی بزرگتر به نام رفراندوم نیفتید. این رژیم غیرقانونی است باید هر چه زودتر سرنگون و ویران شود و بس. مشروطه شاهنشاهی ایران هم چنان معتبر است. این برنامههای دولتهای استعماری و چپیها خاین و دشمن ایران و ایرانی هستند که این بار میگویند باید رفراندوم برقرار شود تا دمکراسی برقرار شود.
ایرانیان دریافتهاند که شاهنشاه آریامهر درگیر چه مبارزه سختی علیه کمپانیهای نفتی و کمونیستهای تروریست و مزدوران و اروپای گدا داشت. تنهایش گذاشتیم و زیر پروپاگاند روزنامهها به بیراهه کشانده شدیم. بازگردیم به راه روشنی و اهورایی ایرانی، به راه قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران.