تفاوت میان نسخههای «الگو:نوشتار برگزیده»
خط ۲: | خط ۲: | ||
<onlyinclude> | <onlyinclude> | ||
* | * | ||
− | [[پرونده: | + | [[پرونده:Assassination Prime Mansour 1 Bahman 1343 V2.mp4|thumb|left|220px|ترور حسنعلی منصور نخست وزیر ایران از سوی فداییان اسلام]] |
− | [[پرونده: | + | [[پرونده:HasanAliMansourPM1c.jpg|thumb|left|180px|منصور نخستوزیر ایران]] |
− | [[پرونده: | + | [[پرونده:HasanAliMansourCabinetEsfand1342.jpg|thumb|left|180px|کابینه حسنعلی منصور ۱۳۴۲]] |
− | '''[[ | + | [[پرونده:HasanAliMansourPMCabinet1343.jpg|thumb|left|180px|کابینه منصور ۱۳۴۳]] |
− | + | '''[[ترور حسنعلی منصور نخستوزیر ایران]]''' - در بامداد ۱ بهمن ماه ۱۳۴۳ به سوی حسنعلی منصور نخستوزیر ایران جلوی در بزرگ مجلس شورای ملی بهارستان سه گلوله شلیک شد. نخستین گلوله به گلوی نخستوزیر خورد و وی بیدرنگ به زمین افتاد، گلوله دوم به شکم و مثانه منصور شلیک شد. گلوله نخست از سوی محمد بخارایی و گلوله دوم از سوی آخوند سیدعلی اندرزگو هر دو تروریست اسلامی و از هموندان گروه موتلفه اسلامی به نخستوزیر شلیک شد. ترور منصور می باید سرآغاز واقعی انقلاب اسلامی در ایران به شمار آید. | |
− | |||
− | |||
− | + | نزدیک ساعت ۱۰ و پانزده دقیقه مرد جوانی که پیراهن تریکو به تن داشت جلوی مجلس شورای ملی ایستاده بود. وی پاکتی به دست داشت که وانمود میکرد که نامهای برای دادن به نخستوزیر در آن دارد. جلوی مجلس شورای ملی تنها یک استوار و یک سرباز نگهبان دیده میشدند. نزدیک ساعت ده و نیم بامداد خودروی شماره یک نخستوزیر در برابر مجلس شورای ملی ایستاد، حسنعلی منصور نخستوزیر در خودرو را بازکرد و یک پایش را بیرون گذاشت، در این هنگام محمد بخارایی با پاکت در دستش به سوی حسنعلی منصور رفت، استوار نیز به گمان اینکه بخارایی میخواهد نامهای به دست نخستوزیر بدهد، جلوی بخارایی را نگرفت. به هنگام پیاده شدن نخست وزیر از خودرو، بخارایی دست در جیب خود فرو برد و با تپانچهای به نخست وزیر شلیک کرد و بیدرنگ پا به فرار گذاشت. استواری که در برابر مجلس ایستاده بود با شنیدن سدای گلوله به دنبال محمد بخارایی دوید و کمی دورتر وی را که به سوی سرچشمه میرفت دستگیر کرد. | |
− | + | نخست وزیر حسنعلی منصور که از گردنش خون میریخت، خود را از خودرو بیرون کشید و چند گام جلو رفت، در این هنگام نگهبانان نخستوزیر، وی را سوار خودروی مرسدس بنز اسکورت کردند، منصور در سندلی پشت قرارگرفت و در این هنگام سیدعلی اندرزگو تروریست اسلامی، آموزش دیده و تک تیرانداز به سوی خودروی اسکورت تیراندازی کرد، گلوله از شیشه جلوی سمت راست گذشت و به شکم نخست وزیر خورد. خودروی اسکورت آژیرکشان از میدان بهارستان راهی بیمارستان پارس شد. جلوی بیمارستان سه تن از اسکورت نخستوزیر زیر بازوی وی را گرفتند و وارد بیمارستان شدند. | |
− | + | یکشنبه ۴ بهمن ماه ساعت ۱۹ و ده دقیقه شاهنشاه به همراه شهبانو برای دیدن منصور نخستوزیر به بیمارستان پارس آمدند. آقای هویدا وزیر دارایی و مسئول امور دولت و جواد منصور معاون نخست وزیر به پیشباز شاهنشاه و شهبانو آمدند. در آغاز پزشکانی که برای مشاوره از خارج فراخوانده شده بودند از سوی دکتر شاهقلی به پیشگاه شاهنشاه و شهبانو شناسانده شدند و سپس پزشکان ایرانی نخست وزیر باریافتند. شاهنشاه و شهبانو به اتاقی که نخست وزیر در آن بستری بود رفتند. با دیدن اعلیحضرتین نخست وزیر کوشش کرد که از جا برخیزد ولی شاهنشاه از آن جلوگیری کردند. شاهنشاه و شهبانو نزدیک به پانزده دقیقه بر بالین نخست وزیر ماندند. شاهنشاه به نخست وزیر فرمودند: انشاالله هر چه زودتر بهبود یابید و به خدمت صمیمانه خود به کشور ادامه دهید...ما برای شما دعا میکنیم و ولیعهد ایران نیز دیشب برای بهبود حال شما دعا کردند. | |
− | + | ||
− | + | سرانجام حسنعلی منصور نخست وزیر ۴۱ ساله ایران پس از ۱۳۲ ساعت تلاش و مبارزه دشوار با مرگ، شب هنگام به ساعت ۲۲ و ۵۵ دقیقه روز ششم بهمن ماه در بیمارستان پارس درگذشت. نخست وزیری که برنامه دولتش اجرای منشور انقلاب ششم بهمن بود، در دومین سالگرد انقلاب شاه و مردم در راه فراهم ساختن رفاه وعدالت مردم ایران جان باخت. کشتن منصور میبایستی که هشداری به دولت و شاهنشاه ایران باشد. خطر حکومت شاهنشاهی کهن ایران تنها از چپ و حزب توده نبود بلکه از سوی واپسگرایان اسلامی در کشور اهورایی ایران نیز بود. پس از کشتن حسنعلی منصور نخست وزیر شایسته ایران، دو گروه چپ و اسلامیون به یکدیگر نزدیک تر شدند و توطئههای خود را علیه ملت و کشور ایران زیر چتر کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور و در داخل کشور سازمان دادند. | |
+ | |||
+ | کشتن منصور از سوی گروه تروریستی موتلفه اسلامی انجام گرفت. در درازای بازپرسیها و بازجوییها و پیگردها نه تنها قاتلان اسلامی را شناسایی کردند بلکه کسانی را که در پشت پرده این توطئه بودند را نیز یافتند. بسیاری از گروه موتلفه اسلامی دستگیر شدند و در برابر دادگاه به زندان ابد محکوم شدند. آخوند سیدعلی اندرزگو شلیک کننده دومین گلوله، گلولهای که منصور را کشت شلیک کرد، توانست به عراق فرار کند و در پناه خمینی به کمپهای تروریستی یاسر عرفات در فلسطین برود. حسن یزدیزاده نیز متواری شد، و سپس به عراق نزد خمینی گریخت و دنباله آموزشهای تروریستی و آدمکشی را در فلسطین و لبنان به پایان رساند. با کشتن حسنعلی منصور نخست وزیر، متد اینکه چگونه میتوان ایجاد فتنه و آشوب و ناآرامی و انقلاب کرد، آشکار شد. | ||
+ | |||
+ | بیشتر کسانی که در دادگاه منصور به زندان ابد محکوم شدند در هرج و مرج روزهای آشفته در کشور ایران در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی از زندان بیرون آمدند و در حکومت اسلامی که یک شبه برپا شد، همه مقامهای مهم و کلیدی کشور ایران را به دست گرفتند. تنها سید علی اندرزگو که گلوله مرگ آور را به حسنعلی منصور شلیک کرد در شهریور ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی در درگیری مسلحانه با پلیس نابود شد ولی دیگر هموندان موتلفه و دیگر گروههای اسلامی زنده ماندند و تک تک آنها را پست و مقام های کشوری و لشکری را به دست گرفتند. کسانی مانند: یحیی آلاسحاق، محمدصادق اسلامی، محمدصادق امانی، اسدالله بادامچیان، مهدی بهادران، سید علیاکبر پرورش، محمدنبی حبیبی، حمیدرضا خصوصی ثانی، محسن رفیقدوست، عزت شاهی، جعفر شحونی، احمد شهاب، مهدی عراقی، حبیبالله عسکراولادی، حسن غفوری فرد، جلالالدین فارسی، محمد کچویی، مهدوی کنی، اسدالله لاجوردی، مرتضی مطهری، سیدمصطفی میرسلیم، امیررضا واعظی آشتیانی و بسیاری دیگر کشور ایران را اشغال کردند. آشکار است که پیش نیاز داشتن پست و مقام در حکومت اسلامی شریک بودن در ترور و قتل است. | ||
+ | |||
+ | [[ترور حسنعلی منصور نخستوزیر ایران|این نوشتار را بخوانیم و از نخستوزیر شایسته ایران حسنعلی منصور یاد آوریم - جاوید شاه - پاینده ایران]] | ||
</onlyinclude> | </onlyinclude> | ||
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]] | [[رده:مشروطه:صفحه اصلی]] |
نسخهٔ ۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۵۸
ترور حسنعلی منصور نخستوزیر ایران - در بامداد ۱ بهمن ماه ۱۳۴۳ به سوی حسنعلی منصور نخستوزیر ایران جلوی در بزرگ مجلس شورای ملی بهارستان سه گلوله شلیک شد. نخستین گلوله به گلوی نخستوزیر خورد و وی بیدرنگ به زمین افتاد، گلوله دوم به شکم و مثانه منصور شلیک شد. گلوله نخست از سوی محمد بخارایی و گلوله دوم از سوی آخوند سیدعلی اندرزگو هر دو تروریست اسلامی و از هموندان گروه موتلفه اسلامی به نخستوزیر شلیک شد. ترور منصور می باید سرآغاز واقعی انقلاب اسلامی در ایران به شمار آید.
نزدیک ساعت ۱۰ و پانزده دقیقه مرد جوانی که پیراهن تریکو به تن داشت جلوی مجلس شورای ملی ایستاده بود. وی پاکتی به دست داشت که وانمود میکرد که نامهای برای دادن به نخستوزیر در آن دارد. جلوی مجلس شورای ملی تنها یک استوار و یک سرباز نگهبان دیده میشدند. نزدیک ساعت ده و نیم بامداد خودروی شماره یک نخستوزیر در برابر مجلس شورای ملی ایستاد، حسنعلی منصور نخستوزیر در خودرو را بازکرد و یک پایش را بیرون گذاشت، در این هنگام محمد بخارایی با پاکت در دستش به سوی حسنعلی منصور رفت، استوار نیز به گمان اینکه بخارایی میخواهد نامهای به دست نخستوزیر بدهد، جلوی بخارایی را نگرفت. به هنگام پیاده شدن نخست وزیر از خودرو، بخارایی دست در جیب خود فرو برد و با تپانچهای به نخست وزیر شلیک کرد و بیدرنگ پا به فرار گذاشت. استواری که در برابر مجلس ایستاده بود با شنیدن سدای گلوله به دنبال محمد بخارایی دوید و کمی دورتر وی را که به سوی سرچشمه میرفت دستگیر کرد.
نخست وزیر حسنعلی منصور که از گردنش خون میریخت، خود را از خودرو بیرون کشید و چند گام جلو رفت، در این هنگام نگهبانان نخستوزیر، وی را سوار خودروی مرسدس بنز اسکورت کردند، منصور در سندلی پشت قرارگرفت و در این هنگام سیدعلی اندرزگو تروریست اسلامی، آموزش دیده و تک تیرانداز به سوی خودروی اسکورت تیراندازی کرد، گلوله از شیشه جلوی سمت راست گذشت و به شکم نخست وزیر خورد. خودروی اسکورت آژیرکشان از میدان بهارستان راهی بیمارستان پارس شد. جلوی بیمارستان سه تن از اسکورت نخستوزیر زیر بازوی وی را گرفتند و وارد بیمارستان شدند.
یکشنبه ۴ بهمن ماه ساعت ۱۹ و ده دقیقه شاهنشاه به همراه شهبانو برای دیدن منصور نخستوزیر به بیمارستان پارس آمدند. آقای هویدا وزیر دارایی و مسئول امور دولت و جواد منصور معاون نخست وزیر به پیشباز شاهنشاه و شهبانو آمدند. در آغاز پزشکانی که برای مشاوره از خارج فراخوانده شده بودند از سوی دکتر شاهقلی به پیشگاه شاهنشاه و شهبانو شناسانده شدند و سپس پزشکان ایرانی نخست وزیر باریافتند. شاهنشاه و شهبانو به اتاقی که نخست وزیر در آن بستری بود رفتند. با دیدن اعلیحضرتین نخست وزیر کوشش کرد که از جا برخیزد ولی شاهنشاه از آن جلوگیری کردند. شاهنشاه و شهبانو نزدیک به پانزده دقیقه بر بالین نخست وزیر ماندند. شاهنشاه به نخست وزیر فرمودند: انشاالله هر چه زودتر بهبود یابید و به خدمت صمیمانه خود به کشور ادامه دهید...ما برای شما دعا میکنیم و ولیعهد ایران نیز دیشب برای بهبود حال شما دعا کردند.
سرانجام حسنعلی منصور نخست وزیر ۴۱ ساله ایران پس از ۱۳۲ ساعت تلاش و مبارزه دشوار با مرگ، شب هنگام به ساعت ۲۲ و ۵۵ دقیقه روز ششم بهمن ماه در بیمارستان پارس درگذشت. نخست وزیری که برنامه دولتش اجرای منشور انقلاب ششم بهمن بود، در دومین سالگرد انقلاب شاه و مردم در راه فراهم ساختن رفاه وعدالت مردم ایران جان باخت. کشتن منصور میبایستی که هشداری به دولت و شاهنشاه ایران باشد. خطر حکومت شاهنشاهی کهن ایران تنها از چپ و حزب توده نبود بلکه از سوی واپسگرایان اسلامی در کشور اهورایی ایران نیز بود. پس از کشتن حسنعلی منصور نخست وزیر شایسته ایران، دو گروه چپ و اسلامیون به یکدیگر نزدیک تر شدند و توطئههای خود را علیه ملت و کشور ایران زیر چتر کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور و در داخل کشور سازمان دادند.
کشتن منصور از سوی گروه تروریستی موتلفه اسلامی انجام گرفت. در درازای بازپرسیها و بازجوییها و پیگردها نه تنها قاتلان اسلامی را شناسایی کردند بلکه کسانی را که در پشت پرده این توطئه بودند را نیز یافتند. بسیاری از گروه موتلفه اسلامی دستگیر شدند و در برابر دادگاه به زندان ابد محکوم شدند. آخوند سیدعلی اندرزگو شلیک کننده دومین گلوله، گلولهای که منصور را کشت شلیک کرد، توانست به عراق فرار کند و در پناه خمینی به کمپهای تروریستی یاسر عرفات در فلسطین برود. حسن یزدیزاده نیز متواری شد، و سپس به عراق نزد خمینی گریخت و دنباله آموزشهای تروریستی و آدمکشی را در فلسطین و لبنان به پایان رساند. با کشتن حسنعلی منصور نخست وزیر، متد اینکه چگونه میتوان ایجاد فتنه و آشوب و ناآرامی و انقلاب کرد، آشکار شد.
بیشتر کسانی که در دادگاه منصور به زندان ابد محکوم شدند در هرج و مرج روزهای آشفته در کشور ایران در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی از زندان بیرون آمدند و در حکومت اسلامی که یک شبه برپا شد، همه مقامهای مهم و کلیدی کشور ایران را به دست گرفتند. تنها سید علی اندرزگو که گلوله مرگ آور را به حسنعلی منصور شلیک کرد در شهریور ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی در درگیری مسلحانه با پلیس نابود شد ولی دیگر هموندان موتلفه و دیگر گروههای اسلامی زنده ماندند و تک تک آنها را پست و مقام های کشوری و لشکری را به دست گرفتند. کسانی مانند: یحیی آلاسحاق، محمدصادق اسلامی، محمدصادق امانی، اسدالله بادامچیان، مهدی بهادران، سید علیاکبر پرورش، محمدنبی حبیبی، حمیدرضا خصوصی ثانی، محسن رفیقدوست، عزت شاهی، جعفر شحونی، احمد شهاب، مهدی عراقی، حبیبالله عسکراولادی، حسن غفوری فرد، جلالالدین فارسی، محمد کچویی، مهدوی کنی، اسدالله لاجوردی، مرتضی مطهری، سیدمصطفی میرسلیم، امیررضا واعظی آشتیانی و بسیاری دیگر کشور ایران را اشغال کردند. آشکار است که پیش نیاز داشتن پست و مقام در حکومت اسلامی شریک بودن در ترور و قتل است.
این نوشتار را بخوانیم و از نخستوزیر شایسته ایران حسنعلی منصور یاد آوریم - جاوید شاه - پاینده ایران