تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۳: خط ۳:
 
*
 
*
  
[[پرونده:ShahanshahIranologyCongress13450609.ogv|thumb|left|300px|شاهنشاه کنگره جهانی‌ایران‌شناسان را می‌گشایند ۹ شهریور ماه ۱۳۴۵]]
+
[[پرونده:HIMShahanshahArymehrMourning5Amordad2539Shahanshahi.mp4|thumb|left|280px|اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران]]
 +
[[پرونده:ShahanshahSadat26Dey2537.jpg|thumb|left|180px|انور سادات از شاهنشاه پیشباز رسمی می‌نمایند]]
 +
[[پرونده:HIMShahanshahAryamehrPresidentSadaat26Dey2537a.jpg|thumb|left|180px|]]
 +
[[پرونده:ShahanshahAryamehrShahbanouMorocco2537Shahanshahi3.jpg|thumb|left|180px|شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو در مراکش]]
 +
[[پرونده:HIMShahanshahAryamehrMorocco2537.jpg|thumb|left|180px|والاحضرت‌ها در مراکش به شاهنشاه و علیاحضرت می‌پیوندند]]
 +
[[پرونده:HIMShahanshahArymehrPanama2538Shahanshahi1.jpg|thumb|left|180px|شاهنشاه آریامهر در شهر پاناما ۲۵۳۸ شاهنشاهی]]
 +
[[پرونده:HIMShahanshahArymehrPanama2538Shahanshahi2.jpg|thumb|left|180px|]]
  
 +
'''[[درگذشت اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران - قاهره ۳ امرداد ماه ۲۵۳۹ شاهنشاهی]]'''
  
'''[[سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در گشایش نخستین کنگره جهانی ایران‌شناسان دانشگاه تهران ۹ شهریور ماه ۱۳۴۵]]''' - در روز چهارشنبه ۹ شهریور ماه ۱۳۴۵ برابر با ۳۱ اگوست ۱۹۶۶ میلادی نخستین کنگره جهانی ایران‌شناسان در تالار فردوسی دانشگاه تهران با سخنان شاهنشاه ایران اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر گشوده شد.  
+
اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در سن شصت سالگی روز یکشنبه ۳ امرداد ماه ۲۵۳۹ شاهنشاهی در بیمارستان نظامی معادی در شهر قاهره درگذشتند. انور سادات پرزیدنت مصر با کراوات سیاه در رادیو و تلویزیون این کشور با اعلام هفت روز عزای عمومی، درگذشت شاهنشاه ایران را به آگاهی همگان رسانید. انور سادات از مردم مصر به سبب پشتیبانی و میهمان نوازیشان از شاهنشاه ایران سپاسگزاری کرد و آن را یکی از پرافتخارترین رویدادهای زندگی خود نامید.  
  
از آنجا که بیشتر کتاب‌ها و نوشتارها و سندهای تاریخی و اجتماعی ایران در کتابخانه‌های خارج از کشور ایران بودند، در روز ۱۵ آذر ماه ۱۳۴۴ فرمان اعلیحضرت همایون محمد رضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران درباره فراهم آوردن کلکسیون رسایی از همه نوشتارها، سندها و مدرک‌ها در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران صادر شد تا کرسی‌های ایران شناسی و زبان پارسی در سراسر جهان بنیاد شوند. شاهنشاه آریامهر بر آن بودند که مردم ایران را به عنوان مردم فرهنگ و تمدن به جهانیان دوباره بشناسانند.  در پی این فرمان ۱۲۱ ایران‌شناس از سراسر گیتی فراخوانده شدند تا در نخستین کنگره جهانی ایران‌شناسی از ۹ تا ۱۶ شهریور ماه ۱۳۴۵ در تهران شرکت جویند. سرانجام کتاب‌ها و سندها از کتابخانه و مرکزهای مدارک تاریخی و اجتماعی سراسر جهان با فاکسی میله زنده شدند و در کتابخانه پهلوی گِرد آوری گردیدند. شاهنشاه آریامهر سخنرانی خود را چنین آغاز کردند:
+
روزنامه الاهرام در مقاله‌ای دیدگاه‌های پزشکان مصری شاه را نوشت و دکتر مایکل دوبیکی آمریکایی را مسئول مرگ شاهنشاه ایران خواند و نوشت: «هنگام جراحی، دکتر دوبیکی با کارد جراحی لوزالمعده شاهنشاه را زخمی کرد و پس از پایان عمل جراحی دکتر دوبیکی از لوله‌ای که بعد از عمل مایع‌های زاید را بیرون می‌کشد استفاده نکرد و در نتیجه چرک و خون و خون آبه در شکم ماند و به آبسه شکم انجامید که سبب مرگ شاهنشاه ایران شد.»
  
تشکیل کنگره جهانی ایران‌شناسان را به همه دانشمندان عضو این کنگره تبریک می‌گویم و موفقیت کامل این مجمع بزرگ علمی را در انجام وظایف خطیری که به عهده دارد، خواستارم.
+
در روز ۵ امرداد ماه آیین رسمی تشییع و خاکسپاری شاهنشاه آریامهر با شکوه هر چه تمامتر زیر سرپرستی و ریاست مستقیم انور سادات انجام پذیرفت و پیکر اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر تا بازگشت به ایران در مسجد رفاعی قاهره به امانت به خاک سپرده شد. پرزیدنت ریچارد نیکسون، کنستانتین پادشاه پیشین یونان، سفیر ایالات متحده آمریکا در مصر، سفیر آلمان غربی، سفیر فرانسه، سفیر مراکش و سفیر اسراییل در کنار پرزیدنت سادات و علیاحضرت فرح پهلوی و والاحضرت‌ها در آیین باشکوه تشییع پیکر همایونی همراه شدند. از سفارت انگلیس در مصر کاردار سفارت فرستاده شد. آیین رسمی تشییع پیکر شاهنشاه آریامهر از کاخ عابدین آغاز شد، پیکر همایونی را بر عراده توپی که چند اسب آن را می کشیدند نهادند و با پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان تابوت را پوشاندند. کاخ عابدین کاخ رسمی رزیدنت پرزیدنت مصر است که پیشتر کاخ شاه مصر بود، همان کاخی بود که شاهنشاه آریامهر ملکه فوزیه را به همسری خود در آوردند و جشن باشکوه زناشویی همایونی در کاخ عابدین برگزار شد. در آغاز آیین رسمی خاکسپاری، سرود شاهنشاهی ایران نواخته شد. پنج کیلومتر فاصله میان کاخ عابدین و مسجد الرفاعی را علیاحضرت شهبانو و والاحضرت ها و پرزیدنت سادات و دیگر مشایعت کنندگان پیاده پیمودند.  
  
کنگره‌ای که امروز آن را با خوشوقتی افتتاح می‌کنم، از نظر ملت ایران مفهوم و مقام خاصی دارد که نظیر آن را هیچ مجمع علمی دیگری نمی‌تواند داشته‌باشد، زیرا این کنگره در لوای فرهنگ ایران و برای بحث و مطالعه در مقیاس وسیع جهانی درباره تاریخ و تمدن ایران تشکیل شده‌است، و اعضای آن کسانی هستند که عمر خویش را به تحقیق و تتبع در شئون مختلف این فرهنگ و تمدن کهنسال صرف می‌کنند. حاصل کار این کنگره، همکاری علمی جهانی در تألیف تاریخ کامل ایران، یعنی تاریخی خواهدبود که همانقدر که متعلق به ما است، متعلق به همه عالم بشریت است.
+
<big>آخرین مصاحبه  سپاوش بشیری با شاهنشاه آریامهر  در قاهره:</big>
  
شاید احتیاجی به تذکر این نکته نباشد که این همکاری پرارزش شما دانشمندان عالیقدر، تا چه اندازه مورد تقدیر و امتنان ما است. من شرح کارهای علمی و تألیفات بسیاری از شما اعضای محترم این کنگره را خوانده‌ام، و نسبت به تألیف صدها کتاب و هزاران مقاله‌ای که درباره جنبه‌های مختلف تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران انتشار داده‌اید احترامی عمیق احساس می‌کنم، زیرا می‌دانم که برای تألیف هر یک از این آثار چه کوشش فراوانی به کار برده و به چه اندازه به منابع و مدارک مختلف و غالباً کمیاب مراجعه کرده‌اید.  
+
'''سیاوش بشیری: اعلیحضرت چرا ایران را ترک فرمودند، کم نیستند کسانی که معتقدند شاهنشاه باید می‌ماندند و مملکت را ترک نمی‌کردند.'''
  
من به نام ملت ایران نه فقط به‌مناسبت این مساعی و خدمات صادقانه به فرهنگ ایرانی به شما درودمی‌فرستم، بلکه خاطره تمام دانشمندان عالیقدری را که در گذشته در همین راه کوشیده‌اند، و اکنون شما وارثان شایسته آن مکتب پر ارزش ایران‌شناسی هستید که ایشان بنیاد نهاده‌اند، تجلیل‌می‌کنم. اعتراف بدین حقیقت مایه رضایت قلبی ما است که ما بسیاری از اطلاعات خود را درباره فرهنگ و تاریخ ایران، مدیون کوشش‌ها و تتبعات گرانبهای همین دانشمندان ایران‌شناس هستیم که طی دو قرن اخیر قسمت مهمی از نکات مجهول تاریخ و تمدن گذشته ما را با مساعی خستگی‌ناپذیر خود از تاریکی ابهام بیرون آورده‌اند.
+
شاهنشاه آریامهر:
 +
::ماندن! نمی‌توانستم دیگر نمی‌شد. فشاری که امریکایی‌ها می‌آوردند روز به روز بیشتر می‌شد و دست آخر صورت تحمیل گرفت. آنها اصرار داشتند و تضمین می‌کردند که اگر بروم، دوری من، همه را آرام می‌کند و خودم هم از دور می‌توانم حوادث را به چشم دیگری بنگرم. البته دیدیم، همه دیدم که چه شد؛ ولی مگر می‌توانستم علیه امریکایی‌ها بمانم. به ویژه علیه ژنرالی که مخصوص این کار فرستاده شده بود؟ و از همه شگفتی انگیزتر آن که پس از رفتن من و از میان رفتن همه منافعشان، نیز، امریکایی‌ها دست از خصومت با من برنداشتند. در آینده خواهید دید می‌گویند که این من بودم که ژنرال هایزر را در نیمه راه قال گذاشتم.  
  
مجموعه آثار این دانشمندان که اکنون کتابخانه پهلوی مأموریت گردآوری کلیه آنها را دارد، گنجینه‌ای است که آن را از نظر معنوی با کمتر مجموعه‌ای برابر می‌توان گذاشت. این مجموعه همان قدر که سند افتخاری برای ایران است، سند خدمت صادقانه این خدمتگزاران علم به دانش و فرهنگ بشری است. تتبعات ممتد این دانشمندان درباره تاریخ و فرهنگ گذشته ایران، توأم با آنچه مورخان و دانشمندان قدیم و جدید ایران و شرق در این مورد نوشته و گردآورده‌اند، باعث شد که یکی از درخشان‌ترین فرهنگ‌های جهان به صورت واقعی آن، به همه ما عرضه گردد.
+
'''سیاوش بشیری: اعلیحضرتا گفتگویی که از کنار تخت طاووس آغاز شده بود، اینک به قاهره رسیده است با تاریخی از روزهای بد. رویدادهای دردناکی این فاصله را پوشانده است. اجازه بفرمایید از تندرستی اتان بپرسم.'''
  
البته ذکر این حقیقت نشان خودستایی نیست، زیرا ما خوب می‌دانیم که بیش از آنچه به دیگران داده‌ایم، از دیگران گرفته‌ایم. ولی شاید در بازار جهان این تنها کالایی باشد که دهنده آن نه تنها چیزی از دست نمی‌دهد، بلکه چیز زیادتری نیز به‌دست می‌آورد.
+
شاهنشاه آریامهر:
 +
::از تب و لرز فراوان رنج می‌بردم. وضع سلامتیم روز به روز وخیم تر می‌شد. پزشکان من در مکزیک، بیماری من را اول یرقان و مالاریا و سپس سرطان تشخیص دادند. بیماری ای که به مدت شش سال به درمان آن مشغول بودم و تا حدودی تحت کنترل بود.
  
ما افتخارمی‌کنیم که تمدن و فرهنگ ما از آغاز، تمدن و فرهنگی انسانی و دنیایی بوده‌است. متفکران ما فلاسفه و عرفا و نویسندگان و شعرای ما همواره دید بشری و جهانی داشته و از جنبه معنویت و اخلاق و بشردوستی به سراسر جهان نگریسته‌اند. آنچه مایه اصلی ادبیات و حکمت ایران است، محبت و پیوستگی است و آنچه اساس تاریخ کهنسال ما است نیز، همین توجه عمیق به اصول معنویت و اخلاق است.
+
'''سیاوش بشیری: چه شد که خیال مسافرت به امریکا را مورد توجه قرار دادید؟'''
  
بیست‌وپنج قرن پیش تاریخ شاهنشاهی ما با منشور آزادی‌بخش کوروش بزرگ آغازشد. که شاید برای نخستین بار در تاریخ جهان به جای آنکه اصل استیلای بی‌قید و شرط غالب بر مغلوب را اساس حکومت قراردهد، آزادمنشی و احترام به حقوق و معتقدات افراد را اصل حکومت اعلام کرد و در همین تاریخ شاهنشاهی، آخرین صفحه‌ای که تاکنون نوشته شده‌است، منشور دیگری به نام انقلاب اجتماعی ایران است که به موجب آن طومار بی‌عدالتی‌های اجتماعی و تبعیضات طبقاتی و فقر و جهل برای همیشه در جامعه ما درهم‌نوردیده شده‌است. تاریخی که دانشمندان ایرانی با همکاری علمای ایران‌شناس برجسته سایر کشورهای جهان تألیف خواهندکرد، مسلماً قبل از هر چیز تاریخ یک تمدن و یک فرهنگ انسانی خواهدبود، نه تاریخی که منحصر به شرح فتوحات و استیلاهای نظامی و سیاسی باشد.  
+
شاهنشاه آریامهر:
 +
::پزشکان مکزیکی، فرانسوی و امریکایی را که برای معالجه خود فراخوانده بودم، توصیه می‌کردند برای یک معاینه کلی به ایالات متحده امریکا سفر کنم. زیرا، تها بیمارستان‌های هوستون و نیویورک، امکانات درمانی کامل را برای معالجه بیماری من دارا بودند. با میل و رغبت به امریکا سفر نمی‌کردم از روزی که تهران را در ژانویه ۱۹۷۹ [۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی] ترک کردم، دولت امریکا هیچ وقت نسبت به یک سفر احتمالی من به آن کشور تمایلی نشان نداد. اما در یک نکته امریکایی‌ها هرگز تردیدی به جا نگذاشتند: «هر زمان که احتیاج مبرمی به درمان پزشکی داشتم و یا امنیت من در خطر باشد، می‌توانم به امریکا سفر کنم.»
  
اگر من به صراحت این نکته را تذکر می‌دهم، برای این است که ما در این مورد هیچ عقده‌ای در خود احساس نمی‌کنیم. ما نه از آن جهت طرفدار تاریخ فرهنگ و تمدن خود هستیم که سابقه پیروزی‌ها و استیلاهای نظامی نداشته‌باشیم، زیرا شما خود بهتر از ما می‌دانید که ما در گذشته طولانی خویش یکی از پهناورترین امپراتوری‌های تاریخ جهان را داشته‌ایم، و می‌دانید که تاریخ ما آکنده از این نوع پیروزی‌ها است. ولی ما افتخار اصلی خویش را آن پیروزی‌هایی می‌دانیم که در طول تاریخ در راه توسعه و تکامل تمدن و فرهنگ بشری، در راه ترویج علم و هنر و ادب و معنی به‌دست آورده‌ایم. پر ارج‌ترین سپاهیان ما، طی هزاران سال، آن مردانی و زنانی بوده‌اند که در تمام تاریخ کهنسال ایران، مشعل دانش و فرهنگ را در برابر تندبادهای حوادث فروزان نگاه داشتند، و آن را درخشان‌تر و فروزنده‌تر به نسل‌های دیگر سپردند.
+
'''سیاوش بشیری: این تضمین را چه کسی به شاهنشاه داد؟'''
  
امروز ذخایر عظیمی از آثار خطی علم و ادب ایران و آثار هنری و تاریخی ایران در سراسر جهان پراکنده‌است. کتابخانه‌های بسیاری از کشورها دارای کتب فراوانی هستند که یا از آثار فارسی ترجمه‌شده و یا درباره تجلیلات مختلف فرهنگ و تمدن ایران، به‌دست دانشمندان عالیقدر جهان تألیف شده‌اند.
+
شاهنشاه آریامهر:
 +
::این موضوع را، آخرین بار، سفیر امریکا در باهاما زمانی که دولت باهاما به گمان من به سبب فشار دولت انگلیس از تجدید ویزای اقامت ما خودداری کرد تایید کرد. به هر حال، آن روزها مایل نبودم در امریکا زندگی کنم. من از جمله کسانی نیستم که به جایی بروم که میل پذیرفتن مرا ندارند. آن زمانی که صاحب قدرت بودم، تصور می‌کردم که اتحاد من با غرب، بر مبنای اتحاد و اعتماد دو جانبه برقرار است. شاید این اطمینان و اعتماد اشتباه بود. در ماه اکتبر، من بیمارتر از آن بودم که بیش از این از عزیمت به آنجا خودداری کنم، مشاوران من، مقدمات سفر را فراهم کردند و در ۲۲ اکتبر به سوی فرودگاه شهر مکزیک به راه افتادم. سفیر کبیر امریکا در مکزیکو سیتی نزدیک هواپیما ایستاده بود تا مدارک مورد لزوم را برای ورود به آمریکا آماده کند. او به احتمال، شاهنشاهی را که وسایل ارتباط جمعی، وی را متجاوز به حقوق بشر شناسانده بودند، با چنین چهره رنجوری پیش خود تصور نمی‌کرد. من تا سر حد مرگ بیمار بودم.
  
برای ما پیروزی واقعی در احساس همین حقیقت نهفته‌است، زیرا هر استیلای جغرافیایی و نظامی خواه‌ناخواه با دوران بازگشت و انحطاطی همراه است، ولی این ارزشهای معنوی هیچ‌وقت و با هیچ نیرویی از میان نمی‌رود.
+
'''سیاوش بشیری: و این تاریخ چیزی است نزدیک به ۹ ماه پس از خروج شاهنشاه از ایران'''
  
اصولاً باید گفت که در دنیای امروز ما، در ارزیابی ارزش‌ها، تغییری بس شگرف روی داده‌است. در طول قرون بیشمار، قدرت و استیلای نظامی اساس عظمت کشورها بود و زور مادی، عاملی در طبقه‌بندی مقام ملل به‌شمار می‌رفت. اما امروز دیگر این نوع قدرت برای تأمین عظمت کشوری کافی نیست، زیرا برای نخستین بار در تاریخ جهان ، جنگ و زورآزمایی راه حل نهایی مشکلات به شمار نمی‌رود.
+
شاهنشاه آریامهر:
 +
::بلی، نه ماه از روزی که ایران را ترک کرده بودم، گذشته بود. ماه‌های درد، ماه‌های تکان دهنده، ماه‌های تردید و پر از ابهام. قلب من از شنیدن اخبار اوضاع کشورم خون بود. هر روز خبرهای قتل، خونریزی، کشتار دستجمعی و مرگ دوستان و انسان‌های بی گناه به من می‌رسید. هیچ حرفی از جانب مدعیان امریکایی حقوق بشر شنیده نمی‌شد. مثل اینکه تمام تلاش آنها بر این بود تا رژیم به گمان آنها مستبد مرا از بین ببرند. این یک تجربه تلخ بود و به خود می‌گفتم که ایالات متحده و به طور کلی تمام کشورهای غربی معیارهای متضاد و دوگانه‌ای برای اخلاق و روابط بین‌المللی به کار می‌گیرند. در پیرامون این مسایل در نخستین روزهای اقامتم در اسوان با پرزیدنت سادات گفتگو می‌کردیم. اما ماجراهای پی در پی و رویدادهای ماه‌های اول اقامتم در مصر و بعدها مراکش به من فرصت کمی داد تا به تحلیل اساسی بپردازم.
  
امروزه پیروزی واقعی ملت‌ها در درجه موفقیت آنها در غلبه بر فقر و جهل و بیماری، غلبه بر بی‌عدالتی‌های قضایی و اجتماعی، در تأمین سطح دانش و سطح زندگی اقتصادی بهتر و رفاه و عدالت اجتماعی زیادتری برای افراد نهفته‌است. جنگ واقعی امروزهِ عالم بشریت، جهاد انسان‌ها برای از میان بردن تبعیض‌ها و بی‌عدالتی‌های اجتماعی و جدایی‌ها و خودخواهی‌هایی است که جوامع مختلف خانواده بشری را دور از یکدیگر نگاه‌می‌دارد، یا به خاطر اصولی نامعقول آنها را به جان همدیگر می‌اندازد. در دنیای امروز و مخصوصاٌ در جهان فردا، فاتحِ واقعی، علم و دانش و عدالت و معنویت است، زیرا همین دانش، نیروی تخریبی را به حدی سهمگین کرده‌است که مسلماً هیچ قدرتی هر قدر هم بزرگ باشد، دیگر نمی‌تواند از راه توسل بدین نیرو امید پیروزی داشته‌باشد.
+
'''سیاوش بشیری: اعلیحضرت، چنانچه اجازه فرمایند، این گفتگو را بر حسب تداوم زمانی پس از خروج شاهنشاه از ایران انجام دهیم و با این پرسش که تردیدهای امریکا برای پذیرفتن یا نپذیرفتن مقدم همایونی به ایلات متحده از کی آغاز شد.'''
  
در چنین شرایطی، ارکان تاریخ گذشته و حال را می‌باید به‌طور منطقی در ارزش‌های واقعی مدنی و اجتماعی ملل جستجوکرد. ما نیز همکاری شما را که از نزدیک با این ارزش‌های تمدن و فرهنگ ایران آشنایی دارید، در همین راه خواستارشده‌ایم. ما از شما دوستان صمیمی ایران برای دیدار کشوری که تا حد زیادی وطن معنوی شما است، دعوت‌کرده‌ایم تا با همکاری دانشمندان خود ما، منابع عظیم علمی و ادبی و هنری و اجتماعی مربوط به تاریخ کهنسال ایران را به کاملترین صورت آنها مشخص کنید، و این امکان را به‌وجودآورید که بر اساس این منابع، تاریخ جامع و کاملی از ایران که در حال حاضر جای آن خالی است، تألیف‌گردد و این مجموعه به عنوان سندی در دسترس نسل‌های امروز و فردای ایران و سراسر جهان قرارگیرد.
+
شاهنشاه آریامهر:
 +
::در اول، میل داشتم، پس از ترک ایران به امریکا سفر کنم، لیکن در حین اقامتم در مراکش از طریق دوستان امریکاییم که با دولت روابطی داشتند و از جانب برخی از اطرافیان دولت کارتر خبرهایی به من می‌رسید، این خبرها اگر چه دوستانه، اما بسیار محتاطانه بود. مثل این که اکنون هیچ زمان مناسبی برای آمدن شما نیست، شاید بهتر باشد، بعد بیایید، بهتر است، کمی صبر کنید. نزدیک به یک ماه گزارش‌هایی که به من می‌رسید گرم و دوستانه بود. اما من دیگر قصد مسافرت به امریکا را نداشتم. چگونه می‌توانستم به کشوری بروم که در سقوط من دخالت مستقیم داشت؟
  
من به مسئولان این کار دستور داده‌ام که این تاریخ در کمال بی‌غرضی و دور از هرگونه خودخواهی و جانبداری تألیف‌گردد، زیرا هیچ اثری که جز در این شرایط نوشته‌شود، نه شایسته مقام واقعی فرهنگ و تمدن ایران و نه اصولاً شایسته دنیای علم و دانش است. دانش واقعی، با اعمال غرض و قلب حقایق سازگار نمی‌تواندبود، و تاریخ جهان نیز خواه‌ناخواه آنچه را که جز بر اساس شرافتمندی و حقیقت‌طلبی کامل نوشته شده‌باشد، به عنوان سندی باطل به دور خواهدافکند. باید بر اساس همین حقیقت کلی این نکته را متذکر شوم که متأسفانه تاکنون تاریخ کشور ما با رعایت این اصل حقیقت‌طلبی نوشته نشده‌است، زیرا تقریباً مایه همه آنچه تدوین‌شده، نوشته‌ها و روایات مورخانی بوده‌است که هر چند ما به مقام علمی آنان احترام می‌گذاریم، ولی می‌دانیم که درمورد ما غالباً بی‌طرف نبوده‌اند. ما صمیمانه امیدواریم که تاریخی که با همکاری معنوی شما تألیف خواهدشد، به جای آنکه تنها بر اساس این نوع اطلاعات تدوین‌شود، صرفا بر اساس اسناد و مدارک استواری تألیف‌گردد که بر اثر اکتشافات باستان‌شناسی و تتبعات و تحقیقات علمی اکنون در دسترس دنیای علم قرار گرفته‌است.
+
'''سیاوش بشیری: شاهنشاه با چنین صراحتی از نقش امریکا در ویرانی ایران سخن به میان می‌آورند؟'''
  
برای تألیف چنین تاریخی، ما برای نخستین بار از یک همکاری چنین وسیع بین‌المللی کمک خواسته‌ایم، زیرا به نظر ما این همکاری باید در آینده اساس همه شئون زندگی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی کشور ما و ملل جهان باشد. امیدوارم این اشتراک مساعی که با کنگره تهران آغازمی‌شود، از این پس به مراتب بیشتر و کامل‌تر مابین همه مراکز مطالعات ایران‌شناسی جهان مخصوصاً میان این مراکز با خود ایران برقرارگردد، زیرا خوشبختانه همانطور که کاملاً منطقی و طبیعی است، اکنون کشور ایران خود به صورت کانون اصلی مطالعات ایران‌شناسی جهان درآمده‌است.
+
شاهنشاه آریامهر:
 +
::بیش از پیش این اعتقاد در من پیدا شده بود که امریکا حقیقتا نقش بسیار بزرگی را در سقوط من ایفا کرده است. این افکار در هفته‌ها و ماه‌های اقامت من در باهاما تایید شد.
  
شما در مدت اقامت خود در ایران خواهیددید که جامعه ایرانی که همواره علاقه و احترام قلبی عمیق به دانش و فرهنگ داشته‌است با چه دلبستگی و احترامی ناظر کار شما خواهدبود و چگونه مقدم شما دوستان پر ارزش و صمیمی فرهنگ و تمدن ایران را گرامی خواهدداشت. آن مشعلی که در گذشته به‌دست گروه عظیم دانشمندان ایران‌شناس جهان افروخته‌شد اکنون در دست‌های شماست، و ما یقین داریم که شما با مساعی خالصانه خود این مشعل را بسیار فروزان‌تر به‌دست نسل‌های آینده خواهیدسپرد.
+
'''سیاوش بشیری: چگونه و چه شد که شاهنشاه به باهاما رفتند؟'''
  
در این مجمع بزرگ علمی، من صمیمانه به همه خدمتگزاران دانش و فرهنگ در سراسر جهان درودمی‌فرستم و از صمیم قلب آرزودارم که تابندگی دانش هر روز بیشتر ظلمت جهل و تعصب و نفاق و خودپسندی را از میان بردارد و دنیای آینده را دنیایی کند که در آن برای همیشه فروغ یزدانی بر تاریکی اهریمنی غلبه جسته‌باشد.
+
شاهنشاه آریامهر:
 +
::من به باهاما رفتم زیرا فکر می‌کردم، می‌توانم استراحت کوتاهی داشته باشم، بی آنکه مزاحم دوستان خود پرزیدنت سادات و سلطان حسن دوم باشم. هر چند که تصمیم من برای ترک مراکش و رفتن با باهاما کاملا غیر مترقبه بود، اما فکر می‌کردم مسافرت راحتی خواهم داشت. به فرودگاه ناسائو که رسیدم متوجه شدم به دستور دوستم نلسون راکفلر، همه چیز به خوبی ترتیب داده شده است. با نمایندگان دولت باهاما برخورد خوبی داشتیم. اقامت در باهاما دوران راحتی نبود، بیشتر ساعات من صرف شنیدن اخبار جانگداز رادیو تهران می‌شد. دادگاه انقلابی مشغول به کار بود. هر روز اخبار وحشتناکی از کشورم به من می‌رسید. هفته‌های بدی را پشت سر گذاشتیم. در این ایام رابطه من با امریکا بسیار کم بود. شوارتز سفیر امریکا در آخرین دقایق اقامت من در باهاما یک بار تلفن کرد. لیکن مشاوران من، به طور مرتب با دیگر کارمندان سفارت امریکا در تماس بودند. از منابع خاصی آگاه شدم که خانواده من می‌توانند به امریکا بروند و هر زمانی که شخصا مایل باشم برای درمان پزشکی، می‌توانم به امریکا سفر کنم. به طور کلی نشانه‌هایی از عدم خشنودی واشنگتن از حضور من در باهاما دیده می‌شد. بی شبهه، این موضوع تاثیر فراوانی بر روی دولت باهاما می‌گذاشت. روابط ما با آنها، بسیار محترمانه و هم چنین محتاطانه بود. سه هفته پیش از پایان تاریخ ویزای اقامت ما، مشاوران من درخواست تجدید آن را کردند. مسئولان امر پاسخ دادند تا یک هفته دیگر ویزای خود را دریافت خواهیم کرد. اما ده روز پیش از زمان انقضای ویزای قبلی، مطلع شدیم که ویزای اقامت ما تجدید نخواهد شد. فرصت زیادی نداشتیم و مسئولان هم هرگز دلیلی برای این کار خود ارائه نکردند. نظر من در مورد تغییر روش آنها چنین بود. از خود می‌پرسیدم چه دلیلی وجود داشت تا از ما خواسته شود که باهاما را ترک کنیم؟ هنوز بریتانیا نفوذ فراوانی در مستعمره قدیم خود دارد و این نفوذ در همه مستعمرات بریتانیا وجود دارد. بریتانیا هر وقت میل داشت، می‌تواند نخ عروسک‌های خود را برای بازی جدیدی بکشد. در این گفتگوها، نظرات خود را پیرامون هدف‌های سیاسی انگلستان ابراز کرده‌ام و تاکنون هیچ تغییری در سیاست آنها ملاحظه نکرده‌ام. روش امریکایی‌ها در مقابل من بسیار محتاطانه و سرد بود، در حالی که بریتانیا همیشه روشی کینه توزانه در مقابل من داشت و به همین سبب نخست وزیر باهاما مایل به خارج شدن من از باهاما بود.  
  
'''[[سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در گشایش نخستین کنگره جهانی ایران‌شناسان دانشگاه تهران ۹ شهریور ماه ۱۳۴۵|به سخنان همایونی گوش فرادهیم که برای شناساندن کشور ایران و فرهنگ و تمدن کهن ایران به جهانیان با جان و دل کوشیدند - پس از آشوب اسلامی در ایران با حمایت مالی جمهوری اسلامی، کرسی های ایران شناسی را به اسلام شناسی دگرگون کردند]]''' 
+
'''سیاوش بشیری: و به این ترتیب عازم مکزیک شدید؟'''
 +
 
 +
شاهنشاه آریامهر:
 +
::دو روز پیش از عزیمت ما از باهاما، یکی از کارمندان عالی رتبه اداره مسایل خارجی، با مشاور من، مارک مورس، پیش من آمدند. وی مایل بود بداند که آیا تمایلی به اقامت در باهاما دارم یا نه؟ این گونه دو رویی و سیاست مزورانه را من بارها خارج از ایران تجربه کردم، زیرا هرگز ندانستم که امریکایی‌ها چگونه سیاستی را دنبال می‌کنند و تا چه حد قابل اطمینان هستند. حال چه می‌باید کرد؟ این مهمترین سوالی بود که برای من مطرح بود. مکزیک در راس کشورهایی قرار داشت که من به عنوان محل اقامت ترجیح می‌دادم. با شتاب تلاش برای پیداکردن محل مطمئنی در مکزیک شروع شد. هنری کسینجر با لوپز پرتیو رییس جمهوری مکزیک گفتگو کرد. دو روز قبل از این که ویزای ما در باهاما پایان یابد، دعوتنامه مکزیک رسید. در دهم ژوئن ۱۹۷۹ به طرف مکزیک پرواز کردیم و با عده‌ای همراهانم به کوئرناواکا رفتیم. پرزیدنت لوپز پرتیو دستورهای لازم را برای امنیت ما داده بود. حال من در این زمان نسبتا خوب بود. با پرزیدنت لوپزپرتیو تلفنی گفتگوهای بسیار دوستانه و محترمانه داشتیم. اکنون فرصت آن را داشتم تا به سیاست بین المللی و رابطه آن با رویدادهای ایران فکر کنم و دنیای آزاد را متوجه دگرگونی‌های کشور سازم.
 +
 
 +
'''سیاوش بشیری: و کتاب پاسخ به تاریخ محصول این زمان است.'''
 +
 
 +
::شاهنشاه آریامهر: شانزدهم سپتامبر ۱۹۷۹ در مکزیک کتاب « پاسخ به تاریخ » پایان یافت.
 +
 
 +
'''سیاوش بشیری: اجازه بفرمایید، بار دیگر به فرودگاه نیومکزیکو برگردیم. در لحظه‌ای که عازم آمریکا بودید.'''
 +
 
 +
شاهنشاه آریامهر:
 +
::مکزیک را برای درمان به سوی نیویورک پشت سر گذاشتیم. من خسته بودم، تب شدیدی داشتم. همه چیز نامطمئن بود. هواپیما در گوشه خلوتی از فرودگاه نیویورک، دور از رفت و آمد مسافران عادی فرود آمد. احتیاطات امنیتی بسیار شدیدی پیش بینی شده بود. از عدم حضور خبرنگاران بسیار خوشخال بودم. سوار شدیم و به طرف بیمارستان به راه افتادیم. گروه پزشکانی که مرا معاینه و مراقبت می‌کردند، زیر نظر بنجامین کن انجام وظیفه می‌کردند. وی قبلا هم مرا در مکزیک معاینه کرده بود و سبب مسافرتم به نیویورک هم، او بود. صبح روز بعد، به معاینات کلی از من پرداختند، و تقریبا بیست و چهار ساعت بعد تحت عمل جراحی قرار گرفتم. پس از عمل جراحی یک بیانیه در پیرامون وضع سلامتی خود منتشر کردم. در این بیانیه متذکر شدم که در شش سال گذشته به سرطان غدد لنفاوی مبتلا و تحت درمان بوده‌ام، لیکن به خاطر منافع کشورم، این بیماری را پنهان نگاه داشته‌ام.
 +
 +
[[درگذشت اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران - قاهره ۳ امرداد ماه ۲۵۳۹ شاهنشاهی|دنباله آخرین مصاحبه شاهنشاه آریامهر را بخوانید و جامه سیاه بپوشید، ایران مستقل و سرفرازی را که رضا شاه بزرگ و محمدرضا شاه پهلوی آریامهر ساختند به دست تروریست های اسلامی و چپ، ویران و چپاول شده است  تا تروریست بین‌المللی گسترش یابد. بیش از پنج میلیون ایرانی در گوشه و کنار جهان پراکنده اند و بیش از هشتاد میلیون ایرانی در سرزمین ثروتمند خودشان نگران به دست آوردن تکه نانی برای خود و خانواده هستند -  روان دو پادشاه ایران ساز پهلوی شاد، یادشان در دل همه ایرانیان نژاده همواره زنده بماند]]
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۳۳


اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران
انور سادات از شاهنشاه پیشباز رسمی می‌نمایند
HIMShahanshahAryamehrPresidentSadaat26Dey2537a.jpg
شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو در مراکش
والاحضرت‌ها در مراکش به شاهنشاه و علیاحضرت می‌پیوندند
شاهنشاه آریامهر در شهر پاناما ۲۵۳۸ شاهنشاهی
HIMShahanshahArymehrPanama2538Shahanshahi2.jpg

درگذشت اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران - قاهره ۳ امرداد ماه ۲۵۳۹ شاهنشاهی

اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در سن شصت سالگی روز یکشنبه ۳ امرداد ماه ۲۵۳۹ شاهنشاهی در بیمارستان نظامی معادی در شهر قاهره درگذشتند. انور سادات پرزیدنت مصر با کراوات سیاه در رادیو و تلویزیون این کشور با اعلام هفت روز عزای عمومی، درگذشت شاهنشاه ایران را به آگاهی همگان رسانید. انور سادات از مردم مصر به سبب پشتیبانی و میهمان نوازیشان از شاهنشاه ایران سپاسگزاری کرد و آن را یکی از پرافتخارترین رویدادهای زندگی خود نامید.

روزنامه الاهرام در مقاله‌ای دیدگاه‌های پزشکان مصری شاه را نوشت و دکتر مایکل دوبیکی آمریکایی را مسئول مرگ شاهنشاه ایران خواند و نوشت: «هنگام جراحی، دکتر دوبیکی با کارد جراحی لوزالمعده شاهنشاه را زخمی کرد و پس از پایان عمل جراحی دکتر دوبیکی از لوله‌ای که بعد از عمل مایع‌های زاید را بیرون می‌کشد استفاده نکرد و در نتیجه چرک و خون و خون آبه در شکم ماند و به آبسه شکم انجامید که سبب مرگ شاهنشاه ایران شد.»

در روز ۵ امرداد ماه آیین رسمی تشییع و خاکسپاری شاهنشاه آریامهر با شکوه هر چه تمامتر زیر سرپرستی و ریاست مستقیم انور سادات انجام پذیرفت و پیکر اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر تا بازگشت به ایران در مسجد رفاعی قاهره به امانت به خاک سپرده شد. پرزیدنت ریچارد نیکسون، کنستانتین پادشاه پیشین یونان، سفیر ایالات متحده آمریکا در مصر، سفیر آلمان غربی، سفیر فرانسه، سفیر مراکش و سفیر اسراییل در کنار پرزیدنت سادات و علیاحضرت فرح پهلوی و والاحضرت‌ها در آیین باشکوه تشییع پیکر همایونی همراه شدند. از سفارت انگلیس در مصر کاردار سفارت فرستاده شد. آیین رسمی تشییع پیکر شاهنشاه آریامهر از کاخ عابدین آغاز شد، پیکر همایونی را بر عراده توپی که چند اسب آن را می کشیدند نهادند و با پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان تابوت را پوشاندند. کاخ عابدین کاخ رسمی رزیدنت پرزیدنت مصر است که پیشتر کاخ شاه مصر بود، همان کاخی بود که شاهنشاه آریامهر ملکه فوزیه را به همسری خود در آوردند و جشن باشکوه زناشویی همایونی در کاخ عابدین برگزار شد. در آغاز آیین رسمی خاکسپاری، سرود شاهنشاهی ایران نواخته شد. پنج کیلومتر فاصله میان کاخ عابدین و مسجد الرفاعی را علیاحضرت شهبانو و والاحضرت ها و پرزیدنت سادات و دیگر مشایعت کنندگان پیاده پیمودند.

آخرین مصاحبه سپاوش بشیری با شاهنشاه آریامهر در قاهره:

سیاوش بشیری: اعلیحضرت چرا ایران را ترک فرمودند، کم نیستند کسانی که معتقدند شاهنشاه باید می‌ماندند و مملکت را ترک نمی‌کردند.

شاهنشاه آریامهر:

ماندن! نمی‌توانستم دیگر نمی‌شد. فشاری که امریکایی‌ها می‌آوردند روز به روز بیشتر می‌شد و دست آخر صورت تحمیل گرفت. آنها اصرار داشتند و تضمین می‌کردند که اگر بروم، دوری من، همه را آرام می‌کند و خودم هم از دور می‌توانم حوادث را به چشم دیگری بنگرم. البته دیدیم، همه دیدم که چه شد؛ ولی مگر می‌توانستم علیه امریکایی‌ها بمانم. به ویژه علیه ژنرالی که مخصوص این کار فرستاده شده بود؟ و از همه شگفتی انگیزتر آن که پس از رفتن من و از میان رفتن همه منافعشان، نیز، امریکایی‌ها دست از خصومت با من برنداشتند. در آینده خواهید دید می‌گویند که این من بودم که ژنرال هایزر را در نیمه راه قال گذاشتم.

سیاوش بشیری: اعلیحضرتا گفتگویی که از کنار تخت طاووس آغاز شده بود، اینک به قاهره رسیده است با تاریخی از روزهای بد. رویدادهای دردناکی این فاصله را پوشانده است. اجازه بفرمایید از تندرستی اتان بپرسم.

شاهنشاه آریامهر:

از تب و لرز فراوان رنج می‌بردم. وضع سلامتیم روز به روز وخیم تر می‌شد. پزشکان من در مکزیک، بیماری من را اول یرقان و مالاریا و سپس سرطان تشخیص دادند. بیماری ای که به مدت شش سال به درمان آن مشغول بودم و تا حدودی تحت کنترل بود.

سیاوش بشیری: چه شد که خیال مسافرت به امریکا را مورد توجه قرار دادید؟

شاهنشاه آریامهر:

پزشکان مکزیکی، فرانسوی و امریکایی را که برای معالجه خود فراخوانده بودم، توصیه می‌کردند برای یک معاینه کلی به ایالات متحده امریکا سفر کنم. زیرا، تها بیمارستان‌های هوستون و نیویورک، امکانات درمانی کامل را برای معالجه بیماری من دارا بودند. با میل و رغبت به امریکا سفر نمی‌کردم از روزی که تهران را در ژانویه ۱۹۷۹ [۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی] ترک کردم، دولت امریکا هیچ وقت نسبت به یک سفر احتمالی من به آن کشور تمایلی نشان نداد. اما در یک نکته امریکایی‌ها هرگز تردیدی به جا نگذاشتند: «هر زمان که احتیاج مبرمی به درمان پزشکی داشتم و یا امنیت من در خطر باشد، می‌توانم به امریکا سفر کنم.»

سیاوش بشیری: این تضمین را چه کسی به شاهنشاه داد؟

شاهنشاه آریامهر:

این موضوع را، آخرین بار، سفیر امریکا در باهاما زمانی که دولت باهاما به گمان من به سبب فشار دولت انگلیس از تجدید ویزای اقامت ما خودداری کرد تایید کرد. به هر حال، آن روزها مایل نبودم در امریکا زندگی کنم. من از جمله کسانی نیستم که به جایی بروم که میل پذیرفتن مرا ندارند. آن زمانی که صاحب قدرت بودم، تصور می‌کردم که اتحاد من با غرب، بر مبنای اتحاد و اعتماد دو جانبه برقرار است. شاید این اطمینان و اعتماد اشتباه بود. در ماه اکتبر، من بیمارتر از آن بودم که بیش از این از عزیمت به آنجا خودداری کنم، مشاوران من، مقدمات سفر را فراهم کردند و در ۲۲ اکتبر به سوی فرودگاه شهر مکزیک به راه افتادم. سفیر کبیر امریکا در مکزیکو سیتی نزدیک هواپیما ایستاده بود تا مدارک مورد لزوم را برای ورود به آمریکا آماده کند. او به احتمال، شاهنشاهی را که وسایل ارتباط جمعی، وی را متجاوز به حقوق بشر شناسانده بودند، با چنین چهره رنجوری پیش خود تصور نمی‌کرد. من تا سر حد مرگ بیمار بودم.

سیاوش بشیری: و این تاریخ چیزی است نزدیک به ۹ ماه پس از خروج شاهنشاه از ایران

شاهنشاه آریامهر:

بلی، نه ماه از روزی که ایران را ترک کرده بودم، گذشته بود. ماه‌های درد، ماه‌های تکان دهنده، ماه‌های تردید و پر از ابهام. قلب من از شنیدن اخبار اوضاع کشورم خون بود. هر روز خبرهای قتل، خونریزی، کشتار دستجمعی و مرگ دوستان و انسان‌های بی گناه به من می‌رسید. هیچ حرفی از جانب مدعیان امریکایی حقوق بشر شنیده نمی‌شد. مثل اینکه تمام تلاش آنها بر این بود تا رژیم به گمان آنها مستبد مرا از بین ببرند. این یک تجربه تلخ بود و به خود می‌گفتم که ایالات متحده و به طور کلی تمام کشورهای غربی معیارهای متضاد و دوگانه‌ای برای اخلاق و روابط بین‌المللی به کار می‌گیرند. در پیرامون این مسایل در نخستین روزهای اقامتم در اسوان با پرزیدنت سادات گفتگو می‌کردیم. اما ماجراهای پی در پی و رویدادهای ماه‌های اول اقامتم در مصر و بعدها مراکش به من فرصت کمی داد تا به تحلیل اساسی بپردازم.

سیاوش بشیری: اعلیحضرت، چنانچه اجازه فرمایند، این گفتگو را بر حسب تداوم زمانی پس از خروج شاهنشاه از ایران انجام دهیم و با این پرسش که تردیدهای امریکا برای پذیرفتن یا نپذیرفتن مقدم همایونی به ایلات متحده از کی آغاز شد.

شاهنشاه آریامهر:

در اول، میل داشتم، پس از ترک ایران به امریکا سفر کنم، لیکن در حین اقامتم در مراکش از طریق دوستان امریکاییم که با دولت روابطی داشتند و از جانب برخی از اطرافیان دولت کارتر خبرهایی به من می‌رسید، این خبرها اگر چه دوستانه، اما بسیار محتاطانه بود. مثل این که اکنون هیچ زمان مناسبی برای آمدن شما نیست، شاید بهتر باشد، بعد بیایید، بهتر است، کمی صبر کنید. نزدیک به یک ماه گزارش‌هایی که به من می‌رسید گرم و دوستانه بود. اما من دیگر قصد مسافرت به امریکا را نداشتم. چگونه می‌توانستم به کشوری بروم که در سقوط من دخالت مستقیم داشت؟

سیاوش بشیری: شاهنشاه با چنین صراحتی از نقش امریکا در ویرانی ایران سخن به میان می‌آورند؟

شاهنشاه آریامهر:

بیش از پیش این اعتقاد در من پیدا شده بود که امریکا حقیقتا نقش بسیار بزرگی را در سقوط من ایفا کرده است. این افکار در هفته‌ها و ماه‌های اقامت من در باهاما تایید شد.

سیاوش بشیری: چگونه و چه شد که شاهنشاه به باهاما رفتند؟

شاهنشاه آریامهر:

من به باهاما رفتم زیرا فکر می‌کردم، می‌توانم استراحت کوتاهی داشته باشم، بی آنکه مزاحم دوستان خود پرزیدنت سادات و سلطان حسن دوم باشم. هر چند که تصمیم من برای ترک مراکش و رفتن با باهاما کاملا غیر مترقبه بود، اما فکر می‌کردم مسافرت راحتی خواهم داشت. به فرودگاه ناسائو که رسیدم متوجه شدم به دستور دوستم نلسون راکفلر، همه چیز به خوبی ترتیب داده شده است. با نمایندگان دولت باهاما برخورد خوبی داشتیم. اقامت در باهاما دوران راحتی نبود، بیشتر ساعات من صرف شنیدن اخبار جانگداز رادیو تهران می‌شد. دادگاه انقلابی مشغول به کار بود. هر روز اخبار وحشتناکی از کشورم به من می‌رسید. هفته‌های بدی را پشت سر گذاشتیم. در این ایام رابطه من با امریکا بسیار کم بود. شوارتز سفیر امریکا در آخرین دقایق اقامت من در باهاما یک بار تلفن کرد. لیکن مشاوران من، به طور مرتب با دیگر کارمندان سفارت امریکا در تماس بودند. از منابع خاصی آگاه شدم که خانواده من می‌توانند به امریکا بروند و هر زمانی که شخصا مایل باشم برای درمان پزشکی، می‌توانم به امریکا سفر کنم. به طور کلی نشانه‌هایی از عدم خشنودی واشنگتن از حضور من در باهاما دیده می‌شد. بی شبهه، این موضوع تاثیر فراوانی بر روی دولت باهاما می‌گذاشت. روابط ما با آنها، بسیار محترمانه و هم چنین محتاطانه بود. سه هفته پیش از پایان تاریخ ویزای اقامت ما، مشاوران من درخواست تجدید آن را کردند. مسئولان امر پاسخ دادند تا یک هفته دیگر ویزای خود را دریافت خواهیم کرد. اما ده روز پیش از زمان انقضای ویزای قبلی، مطلع شدیم که ویزای اقامت ما تجدید نخواهد شد. فرصت زیادی نداشتیم و مسئولان هم هرگز دلیلی برای این کار خود ارائه نکردند. نظر من در مورد تغییر روش آنها چنین بود. از خود می‌پرسیدم چه دلیلی وجود داشت تا از ما خواسته شود که باهاما را ترک کنیم؟ هنوز بریتانیا نفوذ فراوانی در مستعمره قدیم خود دارد و این نفوذ در همه مستعمرات بریتانیا وجود دارد. بریتانیا هر وقت میل داشت، می‌تواند نخ عروسک‌های خود را برای بازی جدیدی بکشد. در این گفتگوها، نظرات خود را پیرامون هدف‌های سیاسی انگلستان ابراز کرده‌ام و تاکنون هیچ تغییری در سیاست آنها ملاحظه نکرده‌ام. روش امریکایی‌ها در مقابل من بسیار محتاطانه و سرد بود، در حالی که بریتانیا همیشه روشی کینه توزانه در مقابل من داشت و به همین سبب نخست وزیر باهاما مایل به خارج شدن من از باهاما بود.

سیاوش بشیری: و به این ترتیب عازم مکزیک شدید؟

شاهنشاه آریامهر:

دو روز پیش از عزیمت ما از باهاما، یکی از کارمندان عالی رتبه اداره مسایل خارجی، با مشاور من، مارک مورس، پیش من آمدند. وی مایل بود بداند که آیا تمایلی به اقامت در باهاما دارم یا نه؟ این گونه دو رویی و سیاست مزورانه را من بارها خارج از ایران تجربه کردم، زیرا هرگز ندانستم که امریکایی‌ها چگونه سیاستی را دنبال می‌کنند و تا چه حد قابل اطمینان هستند. حال چه می‌باید کرد؟ این مهمترین سوالی بود که برای من مطرح بود. مکزیک در راس کشورهایی قرار داشت که من به عنوان محل اقامت ترجیح می‌دادم. با شتاب تلاش برای پیداکردن محل مطمئنی در مکزیک شروع شد. هنری کسینجر با لوپز پرتیو رییس جمهوری مکزیک گفتگو کرد. دو روز قبل از این که ویزای ما در باهاما پایان یابد، دعوتنامه مکزیک رسید. در دهم ژوئن ۱۹۷۹ به طرف مکزیک پرواز کردیم و با عده‌ای همراهانم به کوئرناواکا رفتیم. پرزیدنت لوپز پرتیو دستورهای لازم را برای امنیت ما داده بود. حال من در این زمان نسبتا خوب بود. با پرزیدنت لوپزپرتیو تلفنی گفتگوهای بسیار دوستانه و محترمانه داشتیم. اکنون فرصت آن را داشتم تا به سیاست بین المللی و رابطه آن با رویدادهای ایران فکر کنم و دنیای آزاد را متوجه دگرگونی‌های کشور سازم.

سیاوش بشیری: و کتاب پاسخ به تاریخ محصول این زمان است.

شاهنشاه آریامهر: شانزدهم سپتامبر ۱۹۷۹ در مکزیک کتاب « پاسخ به تاریخ » پایان یافت.

سیاوش بشیری: اجازه بفرمایید، بار دیگر به فرودگاه نیومکزیکو برگردیم. در لحظه‌ای که عازم آمریکا بودید.

شاهنشاه آریامهر:

مکزیک را برای درمان به سوی نیویورک پشت سر گذاشتیم. من خسته بودم، تب شدیدی داشتم. همه چیز نامطمئن بود. هواپیما در گوشه خلوتی از فرودگاه نیویورک، دور از رفت و آمد مسافران عادی فرود آمد. احتیاطات امنیتی بسیار شدیدی پیش بینی شده بود. از عدم حضور خبرنگاران بسیار خوشخال بودم. سوار شدیم و به طرف بیمارستان به راه افتادیم. گروه پزشکانی که مرا معاینه و مراقبت می‌کردند، زیر نظر بنجامین کن انجام وظیفه می‌کردند. وی قبلا هم مرا در مکزیک معاینه کرده بود و سبب مسافرتم به نیویورک هم، او بود. صبح روز بعد، به معاینات کلی از من پرداختند، و تقریبا بیست و چهار ساعت بعد تحت عمل جراحی قرار گرفتم. پس از عمل جراحی یک بیانیه در پیرامون وضع سلامتی خود منتشر کردم. در این بیانیه متذکر شدم که در شش سال گذشته به سرطان غدد لنفاوی مبتلا و تحت درمان بوده‌ام، لیکن به خاطر منافع کشورم، این بیماری را پنهان نگاه داشته‌ام.

دنباله آخرین مصاحبه شاهنشاه آریامهر را بخوانید و جامه سیاه بپوشید، ایران مستقل و سرفرازی را که رضا شاه بزرگ و محمدرضا شاه پهلوی آریامهر ساختند به دست تروریست های اسلامی و چپ، ویران و چپاول شده است تا تروریست بین‌المللی گسترش یابد. بیش از پنج میلیون ایرانی در گوشه و کنار جهان پراکنده اند و بیش از هشتاد میلیون ایرانی در سرزمین ثروتمند خودشان نگران به دست آوردن تکه نانی برای خود و خانواده هستند - روان دو پادشاه ایران ساز پهلوی شاد، یادشان در دل همه ایرانیان نژاده همواره زنده بماند