اعلام برنامه ملی کردن نفت ایران به وسیله عباس اسکندری رهبر حزب توده در مجلس شورای ملی ۵ بهمن ۱۳۲۷

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۳۱ توسط Bellavista (گفتگو | مشارکت‌ها) (←‏- منبع)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پانزدهم تصمیم‌های مجلس

روز نفت ۲۹ اسفند ۱۳۲۹

درگاه نفت
برنامه‌ریز ملی شدن نفت ایران عباس میرزا اسکندری شاهزاده قاجار، بنیانگذار حزب توده و صاحب امتیاز روزنامه سیاست ارگان حزب توده

اعلام برنامه ملی کردن نفت ایران به وسیله عباس اسکندری رهبر حزب توده در مجلس شورای ملی ۵ بهمن ۱۳۲۷[۱]


... باید ایشان بیایند و بگویند که این قرارداد باطل است و غلط است و من هم پشت سر او و همه مجلس پشت سر او می‌رویم و با او همکاری می‌کنیم اما این حرف معنی ندارد و غیر از این راه دیگری ندارد این مملکت است با مملکت نمی‌شود شوخی کرد یکی از دلائل رد این قرارداد و الغای او قضیه ایست که اخیرا در بیرمانی اتفاق افتاد که دولت ما برطبق همین سندی که واقع شده‌است می‌تواند اتخاذ سند بکند و عمل بکند بیرمانی دو سال است که از زیر سلطه انگلستان اسما خارج شده و انشاءالله رسما خارج شده‌است زمامداران بیرمانی تمام منابع و تمام معادن را یکمرتبه ناسیونالیزه کردند ملی کردند ۱۵۰۰ میلیون لیره بیشتر دارائی انگلستان و اتباع انگلستان در بیرمانی است یکی از وکلای مجلس عوام، بیک تورن از وزیر خارجه سوال می‌کند مطابق اطلاعی که ما داریم دارائی اتباع انگلیس را در آنجا ملی کرده‌اند شما چه اقدامی کرده‌اید که این خسارت متوجه آنها نشود می‌گوید بلی ما اطلاع داریم در انجاهائی که ملی شده‌است بعضی جاها صد در صد و بعضی جاها اکثریت سهام هم متعلق به اتباع انگلیسی است ولی ما نمی‌توانیم در امور داخلی کشورهای دیگر مداخله کنیم دولتی است تصمیم گرفته که این صنایع را ملی کند ما فقط می‌توانیم خسارت بطلبیم متاسفانه با اینکه روزهای اول حاضر بودند خسارت بدهند ولی حالا در موضوع خسارت هم حرف دارند ولی حالا در موضوع خسارت هم حرف دارند ولی حالا ما اقدام می‌کنیم این متن نطقی است که او کرده‌است و این جوابی است که او داده‌است حالا شما مردمی که اینجا نشسته‌اید بالاتر ازاین که خود وزیر خارجه می‌گوید معطل چه هستید آقایان معطل چه هستند درست فکر کنید عقب چه می‌گردید دست تان عقب کی دراز است اینک متن مذاکره مجلس انگلستان مستر بیک تورن پس از مراجعه به صحبت بوین راجع باصول دمکراسی و سوسیالیزم از وزیر خارجه سوال کرد آیا مستر بوین اطلاع دارد که در بیرمانی دولت فعلی آنجا می‌خواهد اصول سوسیالیزم را رواج دهد و کارخانجات و صنایع و شرکت‌های انگلیسی و آن قسمتی که انگلیسها در آن سهام دارند چه خواهد شد و سرنوشت آن چیست مستربوین جواب داد آنها کاملا تصمیم دارند که کارخانجات و صنایع را ملی کنند و با پرداخت خسارت صاحبان سهام موافقت کرده‌اند و در تمام بیانات خود این موضوع را همیشه گفته‌اند و سیاستی را که می‌خواهند تعقیب نمایند اعلام نموده‌اند و موسسات را هم تصرف نموده‌اند ولی در موضوع پرداخت خسارات اخیرا چنین مستفاد می‌شود که می‌خواهند آن را هم تغییر دهند من خیال می‌کنم که این مجلس هیچوقت نخواهد خواست که با دولت بیرمانی داخل مذاکره شویم و طبق مقررات منشور ملل متفق مواد خام در هر کشور متعلق بخودش می‌باشد در صورتیکه خسارات را بطریق صحیح و عادلانه بپردازند ما موافقت داریم ما مداخله در امور داخلی کشور دیگری نداریم این نطق بوین است در مجلس انگلستان می‌خواهم ببینم که دیگر جای عذری و مفری برای نمایندگان ما هست

دولت ایران بلافاصله بایستی صنعت نفت را ملی کند و البته خساراتی هم اگر دولت انگلیس و کمپانی نفت جنوب دارد در این موضوع داخل مذاکره بشوند و حل بکنند من میدانم که هر کسی خانه‌ای دارد قرضی دارد زندگی دارد اینها را تمام من می‌فهمم ولی باید برای خاطر کشور از همه آنها بگذرد دو موضوعی را که از اول مجلس گفتم و تعقیب کردم و حالا هم تعقیب می‌کنم یکی موضوع بحرین بود و یکی موضوع نفت جنوب من تقریبا آنچه داشتم یعنی آنچه که دارائی من و بچه‌های من هست او را دو تا پانصد هزار تومان تعیین کردم جایزه برای کسانی که این قدم را بردارند و آن قسمت را بایران بازگشت بدهند و این ننگ را هم از سر ملت ایران بردارند. (باتمانقلیج - چکش را مرقوم بفرمایید)


و برای این قسمت هم سند رسمی تهیه کرده‌ام آقای دکتر مصدق السلطنه و آقای بهاءالملک که مرد نامی و آقای سیدابوالقاسم کاشانی هم وکالت تام الاختیار دارند کسانی که طبق ورقه منتشره در روزنامه‌ها این کار را می‌کنند بآنها این پول را بدهند من عقیده‌ام این است که این آقایان اگر تصور می‌کنند مورد تعقیب می‌شوند مورد بی‌مهری می‌شوند دچار زندگی بد می‌شوند این را تامین می‌کنم در حدودی که من می‌توانم بیش ازاین نمی‌توانم این کار را من کردم باکمال میل هم می‌کنم برای نیکنامی خودمان اینقدر دیگر راه کج و کوله نروید (باتمانقلیج - سندش کجاست) اینجا که بشما می‌گویم دیگر هیچ جائی بالاتر از این نیست این سند است که داده شده‌است هیچ جائی بالاتر از این نیست که در مجلس شورای ملی می‌گویم این سه نفر هم وکالت تام الاختیار دارند که آن کسی که این کار را می‌کند باو بدهند بیشتر از این نداشتم


میدانم چیزی نیست در برابر مخارجی که دیگران می‌کنند ولی من همین را داشتم و اما اگر دولت انگلستان بخواهد در این حقوق حقه ما ایستادگی کند من بنطقی که مستر چرچیل در ادینبورگ در موقعی که مصدر کارنبود و چمبرلن رئیس حزب محافظه کار حکومت را در دست داشت بنطق خود او مراجعه می‌کنم و همان نطق خود او را دلیل خواهم آورد او از اوضاع و بساط آشفته انگلستان و کوتاهی چمبرلن صحبت می‌کنید و اشاره می‌کند بیک قسمت از تورات در باب پنجم تورات می‌گوید که بالتازار پادشاه بابل دردریای شهوت و عیاشی غوطه ور بود و هیچ در فکر کشور خودش نبود در یکی از روزها دستی از غیب بیرون آمد و بدیوار چیزی نوشت هیچکس نتوانست او را بخواند دانیال که جزو اسرای بابل بود او را آوردند گفت اینکه بدیوار نوشته‌است می‌نویسد که منامناثقل فارس منا یعنی حکومت امپراطوری تو و سلطنت تو شمرده شده و بانتها رسیده‌است ثقل یعنی در ترازو گذاشتیم و سبک درآمد فارس هم یعنی که حکومت تو تقسیم می‌شود بین مدیها و پارسیها این را وینستون چرچیل در نطق خودش در ادینبورگ می‌گوید من هم به امپراطوری انگلستان می‌گویم که با ملل ضعیف که قدرتی ندارند بر روی اصول عدالت رفتار بکنید وبیش ازاین فشار وتحمیل بیک ملتی نکنید (باتمانقلیج - احسنت باین نطق شما) ممکن است که ما ضعیف باشیم ومامسلما نتوانیم احقاق حق خودمان را بکنیم اما در گیتی همیشه دست بالای دست بسیار است (باتمانقلیج - صحیح است) و بهر حال اگر انگلستان نخواست حقوق ایران را بشناسد و اگر مردمی چون مردان یافت نشدند حقوق ایران را چنانچه باید و شاید حفظ بکنند من بشماها می‌گویم که ملت ایران آن اندازه‌ها که تصور شده‌است ضعیف نیست من یکبار در کابینه آقای هژیر اینجا در پشت همین کرسی خطابه اخطار کردم و گفتم نکنید اینکار را و این بار دوم است که می‌گویم و بدانید برای دفعه سوم اگر گفتم ماهستیم و وجود داریم و مردمی داریم که آن چاههای نفت را بر سر مامورین امپراطوری انگلستان که نفت ما را می‌برند و پول آن را هم بما نمی‌دهند و خوشبختی خود را در زورگوئی و بدبختی ایران میدانند خراب بکنند انگلستان از تشنگی و فراق این نفت خواهد سوخت و پیکره امپراطوری اش و بقای آنکه از این نفت است برباد خواهد رفت انگلستان چاره ندارد جز این که نفت را از ما بخرد و پولش را هم بما بدهد و ما هم آن نفت را بآنها می‌فروشیم تا بتوانند هواپیماهایشان را دریانوردیشان را کشتی‌هاشان را وسائل تقلیه و کارخانجاتشان ر بکار انداخته و استفاده بکنند ولی بهمان خرید نفت باید قناعت بکنند و ماهم بآنها می‌فروشیم حتما باید امتیازات خارجی المملکتی در ایران وجود نداشته باشد ما نمی‌توانیم قبول بکنیم که کشور ما میدان مبارزه و مجادله و رقابت‌های سیاسی بشود این برای این غیر قابل امکان است (گلبادی - صحیح است) این دفعه دوم است می‌گویم و بدانید دفعه سوم در فراق این نفت خواهند سوخت (گلبادی - صحیح است صحیح است) من امیدوار هستم مطالبی را که من عرض می‌کنم اینها را با دیده تحقیق نگاه بکنید و میدانم که خواهید کرد نگفته نماند که این ممالک بزرگ وسایل استخباراتی در درجه اول و بحداکثر دارند باداشتن این وسائل که در دست تمام این دول بزرگ هست همه میدانند که عباس اسکندری ملهم بغیر نیست (نمایندگان صحیح است) و آنچه می‌گوید فقط و فقط برای خاطر کشور خودش است (دکتر طبا - صحیح است) وباین دلیل امیدواری دارم که آنها بپذیرند اینرا سیاست خارجی انگلستان در ایران و خاورمیانه و ممالکی که عقب افتاده و نظیر این کشور رها هستند بنظر من عموما بدو کهنه و قدیمی است و باب دنیای امر نیست بجای اینکه حق ما را بما بدهند با سیاست کهنه خود اینکار را خواهند کرد من حالا بشما می‌گویم یادداشت کنید و ببینید اگر شماها گوش نخواستید بحرف ما بکنید اینکار را خواهند کرد اولا در فکر می‌افتند و خواهند گفت

خوب آقا چه مجلسی، مجلس شوروی برای ایران بچه درد می‌خورد اینها را باید جلوی صحبتشان را گرفت ده روز دیگر پانزده روز دیگر بیست روز یک موسسان برای شما خبر می‌کنند که دیگر حرف نزنید یک رفراندام می‌کنند و بالاخره این مجلس موقت را هم از شما خواهند گرفت اما ملت ایران نمی‌میرد (نمایندگان - صحیح است احسنت) زنده‌است و تمام آنهائی که اینکارها را بکنند تمام آنها مجازات خواهند شد (صادقی - صحیح است) ببخشید آقای دهقان یادداشت نوشته‌اید بیادداشت شما توجه کنم چیست (دهقان - همانجا است) پیداکردم بشما عرض می‌کنم نقشه‌ای که اینجا نشان داده شده‌است چیست آقای دهقان بمن تذکر داده‌اند نقشه‌ای که نشان داده شده بطوریکه باید و شاید نیست و بیانی که کردید آنرا اصلاح بکنید آقای دهقان بدانید این نقشه‌ای که اینجا است نقشه ایست که الان تحت عمل کمپانی نفت جنوب است این نقشه را بنده نکشیده‌ام این نقشه ایست که کمپانی نفت جنوب دارد و روی ان عمل می‌کند این نقشه را که ملاحظه می‌کنید و ناطق نقشه را نشان داد این جا کرمانشاه‌است و نفت شاه اینجا آبادان است و از اینجا تمام کرانه خلیج فارس را می‌گیرد و وارد بحر عمان می‌شود در این قسمت فقط یک قسمت بلوچستان خالی است که آنهم در این نقشه نشان داده شده ملاحظه می‌کنید این اصل نقشه‌است و این نقشه را کمپانی نفت جنوب رویش عمل می‌کند و وارد آبهای ساحلی می‌شود یعنی آبهای ساحلی ما را هم دارند و من خیلی خوشحالم که می‌بینم این روزها شما همچو متفکرانه این مطالب را بحث می‌کنید (خنده نمایندگان) اسباب خوشنودی است خیلی از شما راضیم (خنده ی ممتد نمایندگان) یک کسی در ظرف این چند روز دوست من است همین جا هم هست این شخص همیشه برای من غمخواری می‌کند میگفت آقا وجود شما خوب است در مجلس اما اینکارهائی که می‌کنید اینها بدیوانگی ماند این داوری آقا فکر بکنید که شما که دیگر وکیل نخواهید شدید می‌کنید غیر از شما خیال می‌کنید کسی نیست دیگران هم هستند و می‌فهمند صلاح و مصلحت خودشان را لابد در نظر گرفته‌اند بنده جواب او را درهمینجا می‌گویم من اگر می‌خواهم روی صندلی بنشینم برای این است که آن حرفهائی که مفید میدانم برای ملت ایران بزنم والا چه دو سال چه بیست سال بروم روی صندلی بنشینم و اسمم وکیل باشد بعقیده من جرم است گناه‌است و من امروز در این مجلس می‌گویم که اگر این مجلس بوظیفه خودش عمل نکرد من این مجلس را ترک می‌کنم او برای دوره آینده بمن گفت من این مجلس را اگر چنین خطائی مرتکب شد قبل از دوره دیگر ترک خواهم گفت ومن در این بدکاریها دخالت نمی‌کنم نمایندگان احسنت و آنهائی که بکنند این بدکاری را من بآنها خبر می‌دهم همانطور که پیغمبر یهود آن خبر را بقوم خود داد آنها زندگی خودشان خانواده شان تمام ملت ایران را در خطر می‌اندازند خودشان هم جزو آنها خواهند رفت و در همان گودالها دفن خواهند شد این چیزهائی که شما الان می‌بینید این نهالی که الان کاشته شده‌است این نهال با خون مردم کاشته شده با خون ملت ایران آبیاری می‌شود بدانید میوه‌ای هم جز خونریزی و بدبختی برای این مردم ندارد و آنهائی که اینکار را می‌کنند روزی سیلی از خون تمام آنها را زیر خودش دفن خواهد کرد


من در بسیاری از موارد با کارهائی که آقای قوام السلطنه در حکومت خودش کرده‌است مخالف بودم و مخالفت داشتم اما دلیل سقوط قوام السلطنه هیچکدام ازاینها نبود یک اشتباهی مفید روی سایر اشتباهات کرد یعنی یک اعلامیه‌ای داد راست و دروغ من کاری ندارم گفت من بحرین را می‌خواهم برگردانم و نفت جنوب را هم تجدید نظر می‌کنم و اینطور قبول ندارم این ذنب لایغفر بود و من بشماها می‌گویم با این بساط که هست قوام السلطنه باید محکوم شود قوام السلطنه باید برود در زندان و در زندان هم بمیرد اینست روشی که این مملکت دارد اما در کارهائی که او کرد اگر پرونده او اینجا مطرح بشود بنده بشما بگویم مخالفم با بسیاری از کارهائی که برعلیه احزاب کرده‌است من مخالف هستم با بسیاری از اعمالی که او کرده‌است برعلیه حزب توده برعلیه حزب اراده ملی دو حزب مخالف با یکدیگر هردوی آنها برای من فرق نمی‌کند بعقیده من بسیار کار خبطی است بعقیده من دوحزب بااینکه دردوقطب مخالف است افکارخودش را باید داشته باشد عمل اگر مخالف قوانین موضوعه بود باید تعقیب بشود قوام السلطنه و رفقای دموکرات ایران او برعلیه حزب توده عمل کردند من با چشم خودم دیدم تابلوی حزب توده را کندند و پائین آوردند و با چشم خودم دیدم درب حزب اراده ملی را بستند چرا بستند بنظر بنده بسیار کار بدی کرده‌اند و این دلایل بعقیده بنده همیشه موجود است و من جز یک ورقه کبودی ندارم هروقت که متصدی کار بشوند فقط چهار تا از آن زمامداران این اشتباه وطن پرستی را کردند یکی علاء السلطنه‌است یکی قوام السلطنه‌است قوام السلطنه تاکنون هیچ سندی برعلیه ایران امضاء نکرده‌است (نمایندگان - صحیح است) و همین با جریان فعلی جرمی است مشهود و قوام السلطنه باید در زندان بماند و بمیرد و این تنها علاج او است همه میدانند که بنده نه جزء حزب دمکرات ایران نه هیچوقت شرکت کردم و همیشه انتقاد کردم و کسانی هستند که انواع و اقسام تمجیدها کردند عکسها رسم کردند بشهر و دیارها فرستادند برای کارهای شخصی خودشان اسم نمی‌برم ازآنها از برای آنکه نمی‌خواهم داخل خصوصیات بشوم من دارم یک کسی هست که در طی یک سخنرانی بلند شد و گفت که پدر ثانوی من است قوام السلطنه ومن نمی دانم که یا باید اولاد ناخلف باشد ...
...در بعضی از جراید بنده دیدم که برای اختلاف ما راجع بموضوع این قرارداد تمدیدی و تحمیلی از روی حسن نیت البته نوشته‌اند ما به داوری بین المللی مراجعه می‌کنیم من برای اطلاع آقایان می‌گویم که چنین امری غیر ممکن و خطا است در این گیتی که ما زندگی می‌کنم این گیتی مال زورمندان جهان است (مکی - صحیح است) وهر کس مختصر قوه عاقله داشته باشد میداند که ایران و انگلستان اگر رفتند بدیوان داوری آنجا چه رای خواهند داد این را همه میدانیم نظیر این را نقراشی پاشا نخست وزیر مقتول مصر کرد برای حفظ حدود و ثغور مصر راجع بسودان رفت بشورای امنیت در جلساتی هم حضور داشت بعد باو اول یواش و بعده بصدای بلند گفتند آقا بروید خودتان حل کنید در صورتی که آنجا برای همین کار است یعنی شورای امنیت و مجمع ملل متحد را در صورتیکه بمعنی صحیح باشد تنها راه حل مسائل جهانی و آسایش دنیا میدانیم ولی وضعیت فعلی این مجمع ملل متحد و روش و تصمیمی که اتخاذ می‌کند و نظایر انرا هم می‌بینیم در آسیا خاور میانه قسمت‌های مختلف الان اندونزی چه وضعیتی دارد

اینها تمام حدیث صادق و ناطق است مثل یک قسمتی از انتخابات البته مقصودم این دوره نیست دوره‌های دیگر تصور بفرمایید یک مالکی می‌خواهید رای داشته باشد در یک جائی مباشر خود را می‌فرستد می‌گوید بگویید بیایند رای بدهند مباشر می‌رود در ده سه شب می‌ماند شامش را هم می‌خورد و بعد رعیت را هم راه می‌اندازد با خرج خودشان می‌آیند و رای می‌دهند و بعد هم که رای دادند از هر نفری یک تومان می‌گیرد معلوم می‌شود هم رای باید بدهند و هم یک تومان پول و هم ناهار مثل آن مثل مشهور ما هم در این مجمع ملل متحد کارمان این است که بایستی نماینده بفرستیم پول هم بدهیم بعد یک رای مفت هم بدهیم زورمندان جهان آنجا نشسته‌اند در دو کفه ترازو حاجت برای دارند ملل دیگر ضعفا باید برود آنجا هم رای مطابق میل آنها بدهند هم مخارج آنجا را بپردازند و تحمل کنند ۶۵ هزار دلار پرداختیم در همین دفعه‌ای که آقای نوری اسفندیاری رفتند حاصل عمل چه شد یک مصاحبه و ملآقات با آقای بوین یک رادیو لندن راجع بتفسیر قانون اساسی وای بحال آن وقتی که موسساتی درست بشود و یک رفراندمی می‌شود آن وقت می‌بینیم قبل از وقت رادیو لندن خبرش راداده ولی من امیدوارم دنیای آینده از مجلس شورای جهانی که باید باین اسم باشد بیشتر از این استفاده بکنند و اگر روزی زورمندان گیتی مطامعشان را کنار گذاشتند و واقعا خواستند خودشان زندگی بکنند و بدیگران هم اجازه زندگی بدهند البته آن روز روز نیکبختی جهان است من تصریح می‌کنم و


عقیده مسلم من اینست که نبایستی ما درین موضوع بهیچ کجا مراجعه بکنیم ما بایستی عملا بگوییم این قرارداد تحمیلی است و تمدید او صحیح نیست و دلائلش هم درین قرارداد هست و با بیان اینکه همه بدانند قصد خرابکاری نیست نفت را هم می‌فروشیم بانگلستان بقیمتی که در قوب مکزیک است و کمی هم طرف آنها را نگاه می‌داریم یک خرده هم ارزانتر میدهیم که نگویند چرا باین قیمت می‌دهید چون خیلی دوستی داریم با آنها آری یک خرده ارزان می‌فروشیم غیر از این صورت نمی‌توانیم و باید این قرارداد لغو و کان لم یکن باشد برود امپراتور انگلستان بشورای امنیت مراجعه کند ما چرا برویم بگذارید بشما جبر و زور بگویند

غاز وحشی بیاورند در کناره خلیج فارس کشتی جنگی برای چه آمد در کناره خلیج فارس الان در خلیج فارس دارند بازی می‌کنند چطور کشتی جنگی آمد لنگر انداخت در کناره خلیج فارس و دولت هم نشسته‌است نگاه می‌کنید چطور اجازه می‌دهید که بیاید ما از غاز وحشی و اهلی نمی‌ترسیم و حق هم ندارد در آب‌های ساحلی ایران لنگر بیندازد این چهار تا کشتی کوچک را که دارید دستور بدهید مقاومت کند بزنید خرابش کنید بیندازید دور بگذارید آنها شما را بزنند بچه مناسبت کشتی جنگی آمد بخلیج فارس بچه مناسبت در بوشهر لنگر انداخت این مخالف صریح مقررات بین المللی است (نمایندگان - صحیح است) بهر عنوان و بهر اسمی که باشد کشتی جنگی نمی‌تواند وارد آبهای ساحلی بشود و در انجا لنگر بیندازد (صحیح است صحیح است) حق لنگر انداختن ندارد (مکی - صحیح است) آیا می‌ترسید غاز وحشی نوک بزند شما در بطون این قرارداد وارد بشوید و نگاه کنید می‌بینید که اگر ما مالک نفت نبودیم و آن تکه جزء ایران نبود و فقط از اینجا نفت خارج می‌کردند و باید از گمرک ایران خارج بشود و برای آنجا مواد مورد احتیاج را می‌خواستند بیاورند شما آن پولی را که بابت این صادر و وارد می‌گرفتید بمراتب بیشتر از این بود که شما باسم حق الامتیاز میگیرید بگمرک شما هر تاجر بدبخت ایرانی بطور متوسط ده درصد برای صادرات می‌دهد از وارداتش هم صدی چهل می‌دهد آنوقت تعهدات ارزی هم دارد که باید عین ارز را آنجا بدهد اینها نفت را می‌برند گمرک نمی‌دهند وارداتشان را هم گمرک نمی‌دهند کاملا مطابق آن مثل مشهور است (فولادوند - آن مثل چیست) آقا بنده از ادب خارج نمی‌شوم ولی همه تا نمیدانید حالا با این مقدمات برویم سر مصاحبه جناب آقای نخست وزیر و یکقدری ان را تجزیه و تحلیل بکنیم آقای نخست وزیر اشاره نمودند مذاکراتی که آغاز گردیده‌است و دولت من نیز صمیمانه می‌کوشد که در این مورد از حقوق ملت ایران حمایت نموده و نسبت باجرای پاره‌ای از مواد امتیازنامه شرکت نفت ایران و انگلیس پافشاری کند در این مجلس هیجده ماه صحبت کردیم در این مجلس قانون گذشت برای استیفای حق ایران در تمام این صحبتها از اول تا آخر یکروز آقای نجم الملک آمدند اینجا بنا بر معمول خودشان گفتند که من از این قانون اینطور فهمیدم که راجع باین امتیازنامه ما باید کار بکنیم و عمل بکنیم هیئت جامعه مجلس یکدفعه فریاد کرد گفت اینطور نیست (نمایندگان - صحیح است) و بعد آقای هژیر که عضو همان کابینه هم بودند مجبور شدند آمدند اینجا و گفتند آقا عملی هم که شد غیر از این است ملت ایران که قبول ندارد در این قرارداد تعدیلی بشود دولت انگلستان هم به قول نخست وزیر ناراضی است معلوم نشد چرا نخست وزیر چکمه‌ها را پر از ریگ کرده و رفته می‌گوید ترا خدا بیایید این قرارداد را اجرا بکنید چه زحمتی است که ایشان بکشند که این قرارداد را اجرا بکنند چه لزوم دارد دو طرف قضیه اگر نخواهند تفاسخ می‌شود این اصل حقوقی است خواهید گفت معنی این جمله چیست معنی اینحرف اینست که در ملت ایران هیچکس نیست که ازاین قرارداد راضی باشد معنی اینحرف اینست که یک مردانی یا متعمد و یا مشتبه بضررمملکت کار می‌کنند یعنی قبل از اینکه ما مذاکرات را شروع بکنیم قبل از وقت میگوییم که می‌خواهیم چکار بکنیم یعنی بطرف میگوییم بلی آقا ما مطابق میل شما می‌خواهیم عمل بکنیم با اصل قرارداد کاری نداریم فقط راجع بچند ماده می‌خواهیم صحبت بکنیم و من تصریح می‌کنم اگر هیئت دولت در این قضیه مشارکت داشته و افراد این دولت در اینکار دخالت داشته‌اند و مصاحبه را تصویب کرده‌اند تمام آنها والا شخص آقای ساعد از برای همین کاری که کرده‌است از برای اینکه حقوق ملت ایران محفوظ بماند قطعا بایستی کنار پرونده کسی که می‌گوید که من این قرارداد را می‌خواهم مجبور بکنم موادش را اجرا کنند بهیچ صورتی نمی‌تواند رئیس الوزرای ایران باشد (باتمانقلیج - قانون باین نحو گذشته بود می‌خواهید لغوش کنید) ایشان لغو کنند نمی‌خواهم بگویم که از کی شنیدم این حرفها را ولی دهانتان را آب بکشید اصلا قراردادی وجود ندارد (باتمانقلیج - بسیار خوب بنده هم با شما موافقم) (مکی- احسنت)


امپراتوری انگلستان در دنیای امروز در همه جا از حفظ حقوق ملل و آزادی ملل و داخل مرزهای خوزستان صحبت می‌کند در همه جا بلندگوهای آنها وزرای آنها تکرار می‌کنند که هیچ قسم نظر ارضی و خارج المملکتی ندارند حاجت انگلستان را همه میدانند که بنفع است ما حرفی که می‌زنیم برفرض اینکه اگر این قرارداد تحمیلی نبود باز می‌توانستیم از نظر موقعیت جغرافیایی از نظر سیاست خارجی از برای اینکه ما دچار هیچ قسم مزاحمت نباشیم واز نظر اینکه گیتی دچار مزاحمت نباشد این قرارداد را لغوکنیم شما نفت می‌خواهید ما این نفت را بشما می‌فروشیم تضمین می‌خواهید که در آنجا خرابکاری نباشد اینکار را هم می‌کنیم شما حاجت بپول این نفت آن اندازه که ملت ایران نیازمندی دارد ندارید که بگویم سی چهل میلیون لیره که عایدی این نفت است قیمت این نفت است شما برای اوحاجتمند هستید من عقیده دارم این نظر را وزراء و دولتهای انگلستان از نظر صلح گیتی مسلما بایستی تبعیت بکنند و این رویه را بپذیرند من هم بهیچکس نصیحت نمی‌کنم که بگوید نفت را نفروش بانگلستان نه این جنگ است انگلستان نه این جنگ است انگلستان از برای حیات خودش بهر صورتیکه هست این نفت را لازم دارد اما قرارداد خارج المملکتی را ما نمی‌توانیم قبول کنیم

کمپانی نفت یعنی دولت انگلیس و ما نمی‌توانیم بیک دولتی اجازه بدهیم که در داخل مملکت ما یک حق خارج المملکتی داشته باشد هیچ کجا اینطور نیست ما نفت را بآنها باید بفروشیم و هر دولتی که بخواهد اینکار را بکند مورد تایید ما است و هر دولتی که بخواهد خلاف اینکار را بکند با او مخالفت می‌کنیم امروز و فردا که حکومت را بدست گرفتیم آنها را محاکمه می‌کنیم و بعنوان مقدمین برعلیه صلاح مملکت پس از محکومیت طبق قانون آنها را آویزان می‌کنیم (آزاد -فرار می‌کنند می‌روند) نخیر نگران نباشید حالا هیئت دولت را تکلیفش را معلوم بکنیم که در این مصاحبه شرکت داشته‌است و تصویب کرده‌است که اینکار را بکنند یا اینکه این عمل نخست وزیر خودسرانه بوده‌است اگر آنها تصویب کرده‌اند نمی‌توانند بنام مردم نیکنام در پشت کرسیهای وزارت بنشینند و بیایند در مجلس ما با آنها هم حسابمان را تصفیه می‌کنیم و اگر آقای ساعد اشتباه کرده و نفهمیده‌است و عظمت و اهمیت این عمل غلط خودش را واقف نبوده از نظر مصالح عالیه کشور بلافاصله باید استعفا بدهد یک مملکت را برای خاطر یک مردی و برای خاطر چند نفر نمی‌فروشند چوب حراج نمی‌زنند این حراج کشور ایران است این مرگ کشور ایران است

درست این مصاحبه مثل آن ائین نامه کذائی بموقع بود که آمد اینجا درست اینها با همدیگر مترادف بود من وقتی که این آیین‌نامه آمد باز تصور نکنید که نظر خاصی دارم باور بکنید که نظر خاصی ندارم معایب ان را گفتم و دلائلی هم فورا بوقوع پیوست از جمله موضوع دو میلیون لیره فشنگ بود وقتی مذاکره شد وبنده مخالفت کردم و رای داده شد وبعد رفت بکمیسیون جناب آقای تقی زاده تشریف آوردند اینجا و فرمودند که من ملتفت نشدم این لایحه راجه بچه بود و رای دادم و اگر امروز کارش تمام نشد خواهش می‌کنم که آقای رئیس دستور بفرمایند چاپ بکنند که ما دفعه دیگر بخوانیم با داشتن این آیین‌نامه موجود باینکه می‌آییم اینجا یکساعت یکساعت و نیم حرف می‌زنیم و این حرفها زده می‌شود یک چنین اشتباهی را ممکن است یک نماینده مجربی بکند وای برآنکه بگویند یک وکیل ۵ دقیقه یا ۱۵ دقیقه فقط می‌تواند حرف بزند و استیضاح یکساعت باشد و استیضاحی هم که استیضاح کننده می‌کند باید تمام دلائلش را جمع آوری بکند فقط یک ساعت وقت داشته باشد و بعد هم استیضاح را اکثریت رای بدهند اکثریت پشتیبان دولت است و همیشه توی دهن اقلیت می‌زند اکثریت کی رای می‌دهد که اقلیت استیضاح بکند در هر حال آنرا هم بدون اینکه بدانید و بفهمید می‌گویم مسبوق باشید میوه‌ای است که از ماوراء بهار در این فصل زمستان برای ما سوقات آورده‌اند

رئیس - آقای اسکندری یک دقیقه تامل بفرمایید اکثریت نیست پس از چند لحظه عده کافی شد بفرمایید

عباس اسکندری - یکی از آقایان اینجا بمن توجه می‌دادند راجع به آن کتابی که در موضوع نفت نوشته شده‌است من خواستم به آنها بگویم که از آقای محمود محمود هم استفاده بکنند ایشان هم باین موضوع توجه دارند و اطلاعاتی دارند و پهلوی دستشان نشسته‌اند و لزومی ندارد که از من تحقیق بکنند این کتاب را با دست نشان دادند بایستی همه بخوانند بهمه توصیه می‌کنم که بخوانند و ببینند چطور کشورها ویران شد ببینند که چطور مردم کشته شدند سکته کردند بیخود حالشان بهم خورد و مردند تمام اینها را تشریح کرده‌است و بعد می‌بینید که تمام اینها در دریای نفت غوطه خوردند و من هیچگاه خارج نمی‌شوم و می‌خواهم آن خدمتگزارانی که برای کشورهای خودشان اعم از انگلستان یا امریکا یا شوروی و ترکیه و ایران آنهائی که خدمت کردند برای مملکت خودشان بایستی که همیشه تکرار کرد وقتی که شما می‌بینید یک نفری که در شصت درجه عرض شمالی یعنی در انگلستان با آن آب وهوا خوگرفته برای خدمتگزاری به آب و خاک خودش می‌آید میرود در کنار خط استوا کفشهایش را از پایش درمیآورد از دین اباء و اجدادش خودش دست می‌کشد عبدالله می‌شود و بعد از آن با پای برهنه می‌رود انجا بیست و دوسال روز شب ریاضت می‌کشد برای عظمت کشور خودش این آدم قابل تقدیر است این آدم را بایستی همیشه تمجید کرد وقتی که شما نگاه می‌کنید می بینید که پادشاه بی تاج و تخت عربستان و خاورمیانه یعنی لورنس که به ۲۷ صورت مختلف درمیآید وبه ۱۷ زبان صحبت می‌کند برای خاطر مملکت خودش تمام کوههای کردستان ما را پیاده زیر پای خودش می‌گذاشت و روزی هم خواب آشفته‌ای برای کردستان ایران دیده بود که خوابش شکرالله تعبیر نشد او می‌خواست یک کردستانی درست بکند برای نفت موصل و همه این قدمهائی را هم که می‌زدند برای نفت بود من دلم می‌خواست که از این صحبتها آقایان نتیجه بگیرند آقایان نمایندگان شما آدمهای فانی بحکم آنکه قبل از شما دیگران اینجا نشسته بودند و میدانید که نخواهید ماند و اگر هم دو مرتبه آمدید و وکیل شدید ولی بالاخره یکروزی خواهد رسید که از میان می‌روید بیایید یک آثار جاودانی از خودتان بگذارید دلیل اینکه شماها فقط تا مدتی اینجا می‌نشستند و حالا از آنها کسی نمانده این دلیلش است بیایید یک کاری بکنید که در یک روزی یک مردمی در این مملکت یا در کشورهای دیگر بگویند که یک مردمی بودند از خود گذشتگی داشتند منفعت مملکتشان را دیدند از هیچ چیزی نهراسیدند و اقدام کردند بنفع مملکت شما فرض کنید که حقوقی گرفتید عنوان داشتید روز عید هم رفتید عید مبارکی کردید مردم آمدند از شما دیدن کردند روزهای پذیرائی داشتید و یک کارهائی کردید نمی‌گویم که اهل سوء استفاده هستید نمی‌گویم که کارهای دیگری کردید نه همین چیزهائی را که هر انسانی میل دارد داشته باشد اینها کوچکتر از این است که شما این حقایق را از نظر بگذرانید و گوش ندهید و بدبخت خواهید بود اگر شما حرفهای من را گوش نکرده باشید بخانواده‌های خودتان بکشور خودتان بمردم وهم کیشهای خودتان بهمه اینها ظلم کرده‌اید من برخلاف یک بیانی که حافظ می‌گوید:

بد و جهد چوکاری نمی‌رود از بیش -
به کردگار رهاکرده به مصالح خویش

من گفته دیگر او را سرمشق قرار داده‌ام و می‌گویم

برسرانم که گرز دست برآید
دست بکاری زنم که غصه سرآید
غصه این مملکت و طلسم این مملکت همین موضوع نفت جنوب است اگر این حل شد مردم این مملکت آسوده خواهند بود اگر این حل شد مردم این مملکت آسوده خواهند بود (نمایندگان - صحیح است صحیح است) همانطور که کتاب آرزو نوشته‌ام ما و رفقای ماهم آرزو داریم که برای این مملکت بهتر از هر کسی خدمت بکنیم و کار بکنیم و حکومت را در دست بگیریم

ما در نظر داریم در درجه ی اول از این هشتصد میلیون تومان مالیاتی که آقای وزیر دارائی این روزها خواب می‌بینند دوهزار میلیون بکنندش چون عدد صحیح بهتر است (خنده ی نمایندگان) ما پانصد میلیون تومان این را نخواهیم گرفت برخلاف نظر کسانی که هی میگویند که مردمی هستند بردند خوردند دارائی دارند ثروت دارند بعقیده من توی این مملکت کسی چیزی ندارد اینها دارائی نیست و می‌شود سه برابر مردم فعلی در این مملکت زندگی بکنند این عقیده ی من است که حداقل دارائی آنها درآمدشان در سال حد متوسطش بین هشت و دوازده هزار تومان می‌باشد یعنی هیچکس دیگر بلقمه کسی نگاه نکند (نمایندگان - صحیح است) شما در این مملکت با این طرز حکومت ناقصی که دارید اول باسم مالیات خانه مردم را می‌گیرید مزرعه اش را می‌گیرید دیگر فردا خانه و مزرعه ندارد وسط خیابان می‌ماند بعد هم دست می‌کنند توی جیب او صدتومان از جیب او در می‌آورند و اسمش را مالیات می‌گذارند وقتی دیگر چیزی ندارد لباسش را می‌گیرند نتیجه این می‌شود که اینها لخت و برهنه می‌مانند و این اشخاصی که حالا می‌بینید در وسط خیابان لخت و برهنه هستند آنها دو سال قبل مثل دیگران خانه و زندگی داشته‌اند (نمایندگان - صحیح است) و شما آقایان که حالا خانه دارید و دارای زندگی می‌باشید و لباس برتنشان است و مردمی که فعلا در این کشور دارای خانه و زندگی هستند و لباس برتنشان است دو سال دیگر با این طرز آنها هم لباس از تنشان درمی آورند این معنی حکومت نیست معنی حکومت این است که شما سعی کنید وسائل تولیدی برای مردم فراهم کنید (نمایندگان - صحیح است احسنت) مردم را امنیت بدهید کار بکنند تا دارائی پیداکنند و زندگی خوبی داشته باشند با این وضع جان می‌کنند و می‌میرند منتها یکی زودتر یکی دیرترهمین وزرایمان آنها که آدمهای خوب وصالح باشند چکار کنند چه دارند این طباطبائی اشاره بمعاون نخست وزیر بالاخره یک روز می‌بینید گوشه خیابان چشمش را بسته و دستش را دراز می‌کند خنده نمایندگان چکار کند بالاخره چه می‌شود کرد حالا در دولت است فردا دیگر در دولت راهش نمی‌دهند فردا خانه اش را می‌فروشد و بعد که خانه اش را فروخت دیگر چیزی ندارد چکار کند زندگی‌اش را بردند بالاخره یک کاغذ می‌نویسد میگوید قربان صد تومان بدهید این هم تمام می‌شود این معامله‌است که که با مردم این مملکت می‌کنند اما ماها یک پروگرامی داریم مطابق برنامه‌ای که داریم این مالیات‌ها را اگر بگویم بیشتر از پانصد میلیون تومان لااقل تا پانصد میلیون تومان را برمی داریم تا مردم این مملکت بدانند این کار شدنی است ما در حدود هزار ودویست میلیون تومان عایدی نفت داریم و هفتصد میلیون تومان آن متوسطا بایستی باین مملکت برسد و با پانصد میلیون تومان آن هم یک کارهای یک عمرانی شروع می‌کنیم مستخدمینی که در همین ادارات هستند آنها زایدند و ادارات ما را فلج کرده‌اند ما آنها را بیکار نمی‌کنیم آنها جزء این مملکت هستند ما راه را بلدیم که چکار کنیم این دولت هائی که می‌آیند اینها می‌خواهند صبح را ظهر و ظهر را شام کنند اینها قصد کار کردن ندارند من بشما گفتم نخواستم بآنها طعن و ملامتی بکنم گفتم شما که پروگرام می‌آورید و هشتاد پروگرام قبل از شما آورده‌اند گفتم که شما اگر توانستید فقط بگویید که مواد این پروگرام چیست اگر راست میگویید یک یک پا شوید تند بگویید مثل شاگرد مدرسه که ۱۲ ماده پروگرام چه بود فقط بگویید چی آوردید که می‌خواهید عمل کنید (خنده ممتد نمایندگان) یادشان نبود نگفتند طبیعی است چیزی که خودشان آوردند چاپ کردند یادشان نبود برای مردم چکار می‌کنند این کار شدنی نیست اما این کار را نمی‌کنیم ما از این پروگرام‌های دور و دراز خسته کننده صرف نظر می‌کنیم در ماده اول برنامه حکومتمان عدالت اجتماعی بمعنای اعم است ما محکمه تشکیل می‌دهیم ولی بشما بگویم که زیاد میل کشتن نداریم چون آدم کم است در این مملکت ما بدکاران را از کار دور می‌کنیم

رئیس - آقای اسکندری اینهائی که می‌فرمایید دیگر هیچ مربوط باستضاح نیست یک موضوع جداگانه‌است مربوط ببحث شما نیست واز موضوع خارج نشوید

عباس اسکندری - راجع باین موضوع است که اگر نفت را لغو بکنیم این کارها را می‌شود کرد

دهقان - این را ممکن است به برنامه دولت خودتان موکول بفرمایید شما درهر دو صورت راحت خواهید بود (خنده ممتد نمایندگان)

رئیس - مجلس را از نظم خارج نکنید آقایان ارباب جراید هر کدام خندیدند دستور بدهید خارجشان کنند در هر دولژ طرفین آقایان باید ساکت باشند شما هم در موضوع خودتان صحبت کنید و از موضوع خارج نشوید

عباس اسکندری - بایستی عایدات نفت بما برگردد باید حقوق خارج المملکتی هیچ دولتی در ایران نداشته باشد بنده متاسفم که راجع بمنافع ثروت ما بدون حضور ما حل و عقد می‌شود البته هر قسم حل و عقدی بین دو دولت یا چند دولت برعلیه منافع و منابع کشور ماباشد از نظر ما هیچ اهمیت ندارد کان لم یکن است و هیچگاه مورد قبول ما نیست (نمایندگان - صحیح است) ولی خوب من بآنها نصیحت می‌کنم که اینطور کارها را خوبست قبلا با صاحبش صحبت بکنند نه اینکه خودسرانه بروند قرارداد با هم بیندند که ما در خاور میانه چه می‌خواهیم بکنیم منابع آنجا را تقسیم می‌کنیم البته همه اینها میگویند از نظر حفظ آسایش وضع گیتی است از برای آسایش و رفاه آن مردم است ولی ما از آنها خواهش می‌کنیم فکر آسایش ما را نکنند قراردادی در سال گذشته بین ممالک متحده امریکای شمالی و انگلستان منعقد شده‌است راجع بنفت این قرارداد دارای هشت ماده‌است و یک مقدمه البته هر ماده اش هم سه چهار رکن دارد من می‌خواهم از دولت آقای ساعد سوال کنم آقایان یک همچو موضوع مهمی در دنیا هست شما هیچ در این مذاکره شرکت کرده‌اید اصلا میدانید که این قرارداد کی منعقد شده‌است میدانید چند ماده دارد میدانید چند تبصره دارد و یک و دو و سه دارد همینطوری ما می‌رویم و مقایسه می‌کنیم و داخل صحبت می‌شویم که چی و اخیرا هم چنانکه همه شنیدند رادیوها جهان هم خبر دادند یک توافقی راجع بذخایر و منابع خاورمیانه شده‌است این روش همان روشی است که دنیا را بجنگ دوم جهانی می‌کشید آزمندی و زورمندی حد و حصری دارد وقتی دولت‌ها زیاد سرمست شدند از غرور باده فتح این کارها را می‌کنند و گرفتار همان نتایجی می‌شوند که سابقین آنها شدند اینکارها منتهی بجنگ خواهدشد من بآنها توصیه می‌کنم قبل از وقت فکربکنند و بدانند از دوطرفی که هر دو حاضر برای جنگ می‌شوند شاخ و شانه برای هم می‌کشند یک کدام از این‌ها مسلما در مفروض خودش اشتباه کرده‌اند بیخود خودشان و ملت‌های دیگر را در خاک و خون میکشانند و برای مردم بیچاره آسوده صلح جوئی مثل ایران و سایر مللی که در خاورمیانه هستند خواب آشفته می‌بینند ما نخواهیم گذاشت کسی راجع بمنابع ما پیش بینی بکند (دهقان - صحیح است) می‌بینم همه آقایان در این صحیح است غفلت می‌کنند (نمایندگان - صحیح است) بر هر کسی که روزی قبول مسئولیت زمامداری یا مسئولیت وزارت را می‌کنند بر او شرط و لازم است که اول بداند چه می‌خواهد بکند و قبول چه مسئولینی می‌کند بعد شرکت کند بیک کسی بگویید آقا بیا آشپزی بکن و او از آشپزی سررشته نداشته باشد این بی انصافی است اگر هم رفت غیر از مملکت ما در یک جائی دو سه روزی ده روزی کارکرد بعد از چند روز یک ۷ ۸ ده تومانی باومیدهند و روانه اش می‌کنند و میگویند بعد خبرت می‌کنیم متاسفانه کسانی که در این مملکت در سالیان دراز قبول مسئولیت کرده‌اند بسیاری از آنها می‌دانستند ولی نخواستند وقت خودشان را صرف صرف بکنند باری بهر جهت کردند آنچه کردند گفتند خوب حالا می‌رویم انجا و برمیگردیم می‌روند یک چند تا ورقه هم امضاء می‌کنند و آخر هم میگویند که این تصویب نامه را ما واقعا نخواندیم راست میگویید که این تصویب نامه را ما واقعا نخواندیم راست میگویید یکی دیگر از آقایان همانطور سرپائی امضاءمی‌کند و می‌رود بعد که باومیگویند در جواب گفته میوشد که فلانی داد و ما امضاء کردیم رسم است البته میگویند که رفیقمان که نمی‌خواهد کلاه سر ما بگذارد صحیح است ولی گاهی هم ناصحیح درمیآید بعد هم دیدید که یک چیز بی قاعده ی است شما آقایان اینجا که نشسته‌اید اولا عقیده بنده این است که کسی بشما رای نمی‌دهد و اگر مفروض باینکه اگر یک چنین عمل گناهی شد شما باید بدانید که برای این مملکت باید خدمت بکنید تمام اعمال شما اگر امروز دادرسی ندارد روزی خواهد آمد که دادرسی خواهد شد من مکرر گفته‌ام آن روز اگر باین زودی هم که شما خیال می‌کنید نیست بآن دیری‌ها هم نیست می‌رسد مقام محترم ریاست که من کمال احترام را بایشان دارم دستور نفرمودند که استیضاح بنده را یکمرتبه دیگر قرائت کنند تامعلوم بشود که سه ماده‌است و یکی از موارد استیضاح بنده نفت بود

در سیاست عمومی دولت مطالبی که بنده گفتم مربوط باستیضاح بود اما من چون واقعا دلم می‌خواهد که هم مجلس منظم باشد و نسبت بایشان هم مخصوصا چون این ایام بسیار ارادت دارم این است که به هیچ صورتی میل ندارم مخالف نظر ایشان عملی بشود و عقیده دارم که مجلس شورای ملی باید برئیس خودش کمال احترام را داشته باشد (نمایندگان - صحیح است) و بالاخره این مجلس نماینده واقعی این ملت باشد حالا اگر آقایان وکلا قدر خودشان را ندانند و ندانند که چه گوهر گرانبهائی در دستشان است اختیارش با خود آقایان است (فولادوند - ماکمال احترام و تعظیم را برئیس مجلس داریم) (نمایندگان - صحیح است) آقایان نمایندگان اگر فکر کنید مردمی انسان دوست در نقاط مختلفه عالم نشسته‌اند و ملت‌های خودشان را فدا و نثار مردم دیگری می‌کنند از دارائی خودشان صرف نظر می‌کنند که دیگران آسایش و راحتی داشته باشند همچو چیزی وجود ندارد این فکری است که کم و بیش از سادگی مردم ما ناشی می‌شود این طرز نیست در دنیا امروز هیچکس حاضر نیست منافع کشور خودش را دارائی خودش را مردم وطن خودش را بزحمت بیندازد برای یک مردم دیگری مگر اینکه منفعتی در آنجا داشته باشد البته بعضی از دولت‌ها هستند منافعشان تماس پیدامیکند و روی آن منافع یک قدمهائی برمیدارند ولی ما باید پند بگیریم از حوادثی که می‌بینیم در گیتی بوجود می‌آید می بینیم که روزی منافع کشورهای بزرگ اینطور می‌خواست که دولت آسمانی چین با اینکه دوسال هم از جنگ جهانی گذشت بعد از ۲۳ سال جنگ را ادامه بدهد هزار میلیون دلار هم خرج کردند اما روزی آمد که دیدند دیگر منفعتشان اقتضا نمی‌کند و آنها را هم در پناه خدای متعال فرستادند و الان می‌بینیم سیلی که از شمال شرقی آسیا سرازیر شده‌است تمام سرزمین یازده میلیون کیلومتر مربع که مساحت چین و مغولستان خارجی است فراگرفته‌است این موضوع برای ما یک درس عبرتی هست که باید سیاستمداران مابدانند که هیچ قسمی جز حفظ منفعت و استقلال کشور ایران و بهیچ حرفی سواری این که منفعت ایران باشد نبایستی فریب حرفهای ظاهری را بخورند و بخیال اینکه یک اشخاصی بما کمک می‌کنند (نمایندگان - صحیح است احسنت) یک قدمهائی برای ما برمیدارند یک وضعیت خاص و غیر مطبوعی برای مردم بدبخت و فلکزده این کشور تهیه کنند و بعد خودشان هم که فرصتی داشتند حرکت کنند و بروند اگر چه در این سرزمین ما هم دیگران در خاک و خون بیفتد (آشتیانی زاده - صحیح است)

من بهمه تذکر می‌دهم که ما در سیاست خارجی لازم میدانیم که بایستی با همسایه شمالی خودمان اتحاد جماهیر شوروی که ۲۷۰۰ کیلومتر با او هم خاک هستیم روی اساس استقلال و شرایط متقابل مابایستی دوستی او را جلب کنیم و کدورتهائی اگر هست مرتفع کنیم (نمایندگان - صحیح است) این صلاح ملت ایران است و اگر به عقیده من ما و دولت‌های ما توانستند سیاست موازنه را حفظ کنند بمحض اینکه فهمیده شود و مسلم باشد که این امر صورت خارجی دارد و بنده خیال می‌کنم این امر امکان پذیر هست و همچنین ما بایستی روابط خودمان را با ممالک متحده امریکای شمالی و انگلستان برروی همین پایه و اساس متقابل و تساوی نگاهداری کنیم و بحکم همین فرضیه ایست که می‌گویم امروز بایستی این قرارداد ملغی وکان لم یکن شناخته شود (نمایندگان - صحیح است)

تا در آسمان دوستی و مودت ایران و انگلستان دیگر ابر کدورتی باقی نماند چون ملت ایران نمی‌تواند تحمل بکند ما یک دولت باید داشته باشیم اشخاص دیگری که خودسرانه در داخله کشور تصدی امور را دارند و آنها برخلاف مصالح عمومی اقدامی می‌کنند که رئیس دولت بگوید من هنوز از موضوع خبر نداشتم این اشخاص نمی‌توانند متصدی امور باشند دولت باید سیاست عالیه عمومی کشور را بگرداند و نمی‌تواند اگر متصدی امری در یک کار خبط کرد دخالت نکند و باو نگوید و بعد خود دولت هم از آن قضیه اظهار بی اطلاعی بکند موضوع دوهزار میلیون ریال اسکناس که باید چاپ بشود اصولا من کار ندارم دولت اگر یک وقتی با مسئولیت خودش گفت من می‌خواهم اسکناسی چاپ کنم مجلس شورای ملی هم تصویب کرد ما داخل آن بحث نمی‌شویم اما آقا تا وقتی که چنین امری نشده‌است بهیچ صورت نبایستی در یک کنفرانس یک نفر رئیس بانکی بگوید که بانک همچو کاری می‌خواهد بند شما مگر چکاره هستید شما کارتان فقط صرافی است برای چاپ اسکناس دولت باید تصمیم بگیرد آقا این قدر اسکناس چاپ بکنید (نمایندگان - صحیح است) اینها که عرض می‌کنم همه نقص تشکیلات ما است و بالاخره ضعف دولت‌های ما که حکایت می‌کند که دولت‌های ما قادر نیستند بارگران این مملکت را بکشند و روز به روز بربدبختی این مردم اضافه می‌کنند (رحیمیان - صحیح است) وهمین رئیس بانک اگر رئیس دولت بود و شما بجای اوبودید اجازه مداخله نمی‌داد (مکی - دولت در داخل دولت تشکیل داده‌اند) شما مدت‌ها است که صحبت از برنامه می‌کنند بنده هم از مخالفین برنامه هستم کاری باو ندارم ممکن است بنده در مخالفت باشم حرفهایم را هم بزنم اکثریت مجلس هم بگوید که اینطور نیست اما شما آمده‌اید و قدمی برداشته‌اید و مطالعه می‌خواهید بکنید چند صد هزار دولار هم این روزها خرج می‌کنید مامور خواسته‌اید متخصص خواسته‌اید متخصص شما از یک طرف وارد شده‌است و از طرف دیگر رئیس برنامه را برداشته‌اید و همچنین اعضاء برنامه شما استعفاء کرده‌اند و روزی چند هزار دلار هم دارید خرج می‌کنید (نمایندگان - صحیح است) (دکتر امینی - عمدا اینکار را کردند که برنامه اجرا نشود) اگر اینطور باشد من حرفی ندارم آقای مکی آن ورقه را آقا بدهید بیاورند بدهند به بنده (مکی - هنوز امضایش تمام نشده‌است) باشد بدهید بیاورند من کاری دارم

رئیس - آقای اسکندری اگر امضایش تمام باشد باید بدهید اینجا قرائت بشود اسکندری نخیر امضایش تمام نشده‌است

- منبع