ابر و کوچه/چراغ میکده

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
ابر چراغ میکده
از فریدون مشیری
دریاب مرا
ابر و کوچه


چو آفتاب، در آی از درم شراب بنوش

شراب شبنم جان را، چو آفتاب بنوش!

چراغ میکده دیوان حافظ است، بیا

شبی به خلوت رندان و شعر ناب بنوش

زمانه جام گلاب تو را، گل آب کند

بیا شراب بیامیز و با گلاب بنوش

چو گل به چشمۀ خورشید رو کن ای دریا

نه تلخ کاسۀ وارونۀ حباب بنوش

به گریه گفتمش: از بوسه ای دریغ مدار

به خنده گفت: "این باده را به خواب بنوش !"