ابر و کوچه/سفر

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
غبار بیابان سفر
از فریدون مشیری
دریای درد
ابر و کوچه


سحر خندد به نور زرد فانوس

پرستویی دهد بر جفت خود بوس

نگاهم می دود بر سینه راه

تو را دیگر نخواهم دید، افسوس!