مذاکرات مجلس شورای ملی ۲ امرداد (اسد) ۱۳۰۳ نشست ۴۰

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۴:۵۹ توسط Bijan (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲ امرداد (اسد) ۱۳۰۳ نشست ۴۰

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲ امرداد (اسد) ۱۳۰۳ نشست ۴۰

جلسه ۴۰

صورت مشروح مجلس یوم سه شنبه ۳ اسد ۱۳۰۳ برابر بیست ویکم ذی حجه سنه ۱۳۴۳

مجلس سه ساعتقبل از ظهر به ریاست آقای مؤتمن الملک تشگیل گردید

(صورت مجلس یوم سه شنبه ۱۹ سرطان را آقای آقا میرزا شهاب ـ الدین قرائت نمودند)

رئیس ـ نسبت به صورت مجلس ایرادی هست یا خیر؟

(اظهار نشد)

رئیس ـ آقای ناصر الاسلام بیست روز از بیست و چهارم سرطان رابرای استقلال مزاج تقاضای مرخصی کرده‌اند کمسیون هم تصویب کرده است باید رای بگیریم آقایانیکه مرخصی بیست روزه ایشان را از ۲۴ سرطان را تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس تصویب شد. آ قای ملک الشعرا .(اجازه)

ملک الشعرا ـ در چند جلسه قبل اقای وزیر امور خارجه آمدند اینجا پشت تریبون و با ذکر مقدماتی تصمیم هئت دولت را راجع باعلان حکومت نظامی بمجلس مقدس اظهار داشت و از طرف وکیل اقلیت آقای مدرس اظهاراتی در آن موضوع می‌بایستی می شد وتقاضای مذاکره هم کردند ولی قضایائی پیش آمد کرد که مجال نشد چیزی از طرف اقلیتی عرض شود در ظرف این یکی دو روز در نتیجه نگرانی هتئی که اقلیت از اعلان حکومت نظامی داشت. قضایائی مشاهده شد که بالاخره اقلیت مجلس را وادار باین کرد که در اینموضوع در مجلس صحبت بکند یک نکته را قبلا اشاره کنم که بعد در سایر قسمت‌ها بتوانمعرایض خود را عرض کنم قضیه که در شهر واقع شد (قضیه روز جمعه) چنانچه اظهار تاسف هم شد یک موضوعی بود که تمام ایرانی‌ها در تاسف وعدم رضایت شدید. از این واقعه باهم شریک بوده‌اند بعد از وقوع این واقعه بلا فاصله فراکسیون اقلیت تشکیل شد و مذاکراتی در آنجا بعمل آمد و بالاخره در اینجا اینطور صحبت شد که که یکی دو نفر اعضاء کمسیون اقلیت بروند و فوراً رئیس دولت را ملاقات کرده و بایشان بگویند این واقعه که اتفاق افتاد است بقدری فوق العاده و دور از انتظارعموم بوده است که برای جبران او و تلافی خساراتی که ممکن است از این راه بر هئیت جامعه وارد شود فراکسیون حاضر شده است از حقوق انتقادی خودش در این موقع دست برداشته و مسئله اقلیت و اکثریت را کنار بگذارد و حاضر است تا روزی که این قضیه ختم نشده است و تا آن اوقاتی که دولت مشغول حل این قضیه است ما مسئله اقلیت واکثریت را هیچ عنوان نمی‌کنیم وبا هئتیت دولت و اکثریت مجلس با تمام قوا همراهی کنیم تا اینکه دولت بتواند بدون هیچگونه نگرانی وبدون هیچگونه پریشانی خیال این مسئله مهم را تعقیب بکند واین قضیه را بیک نقطه که اسباب استراضی خارجه و اطمینان داخله باشد برساند این تصمیم را ما در کمسیون گرفتیم و قبلاً هم با رئیس محترم مجلس و روسای فراکسیون‌ها در این موضوع صحبت کردیم و بآقای رئیس مجلس هم عرض کردیم که نظر فراکسیون اقلیت این است آقای رئیس هم تصویب و از این نظر تمجید فرمودند و با حضور ایشان تصمیماتی هم گرفته شدو بمیران جرائد اقلیت هم دستور داده شد که باتفاق اظهار تاسف بکنند ودر این واقعه خودشان را همدرد و شریک و بدانند ودر این واقعه که ممکن بود حملاتی بنمایند آنها را بکلی کنار بگذارید چنانچه آنها هم پذیرفتندو یک مقاله با امضای مدیران جرائد اقلیت منتشر شد که آقایان دیدند و لحن او عیناً شبیه بود بمسائلی که عرض شد در این باب با روسای فراکسیون‌ها وافراد فراکسیون و اکثریت صحبت کردیم و گفتیم که از امروز ما هم قسم حاضریم با اکثریت مجلس وو با هئیت دولت موافقت کنیم زیرا این واقعه واقعهنیست که اختصاص دا شته باشد و دسته دیگر مسئولیت نداشته باشد این بود تظاهرات اولیه فراکسیون اقلیت و مطبوعات اقلیت در مقابل این قضیه مولمه و البته اگر اقدامات اولیه هئیت دولت نبود مقصود ما آنطوری که ترتیب داده شده بود اجرا می‌شد و شاید حالا می‌توانستیم در این قضایا شرکت کنیم وبیش از این می‌توانستیم موافق باشیم با عملیات دولت و با کشف این قضیه ولی چنانچه عرض شد اقدامات اولیه دولت یاس اقلیت را فراهم آورده و اقلیت بعد از آن اعتماد واطمینان اخلاقی که در تصمیم خودش داشت افتاد آن اقدامات تعرضاتی بود که بلا فاصله از طرف مامورین دولت نسبت باافراد منتشب باقلیت و نسبت به هم فکران ما بعمل آمد بلا فاصله مدیران جرائد اقلیت راکه اینجا متحصن بودند بوسایلی دم درب مجلس خواسته و گرفتند جرائد آنها را توقیف کردند و تعقیبات مستقیمی از افراد اقلیت بعمل آمد حبسها و تبعیدها و قضایائی پیش امده که ما دیدیم بر فرض هم برویم از تصمیم اقلیت هئیت دولت را مستحضر کنیم حاضر نخواهند بود که این مسئله را حسن تلقی کنند باین واسطه ساکت ماندیم و چنانچه عرض شد اظهار آقای وزیر امور خارجه راجع باعلان حکومت نضامی هم که بدون سابقه و استیذان از مجلس صورت گرفته که بیشتر بر نگرانی اقلیت افزود وباالنتیجه جلوگیری هم از مذاکرات اقلیت بطور فوق العاده بعمل آمد اینها تمام باعث بر این شد که اقلیت خودش را حاضر کرد که اظهارات و عدم رضایتها که از اوضاع دارد پشت تریبون بعرض عامه برساند ما خو شو قت نیستیم در چنین موقعی که دولت در مقابل معترضین خارجه و منتظرین داخله متعهد شده است با یک طرز خاصی که اسم آن حکومت نظامی است از این مولمه تعقیب کند در این موقع ما هم یک اظهاراتی که مبنی بر عدم رضایت است بکنیم. اگر صدمات و فشارهای وارده بر اقلیت و بر مطبوعات اقلیت و دستگیریها و حبسها و تبعیدها ومظالمی که حقیقة اگر جزء بجزء عرض کنم آقایان متاثر می‌شوند اگر این قضایا باین درجه از شدت نبود اگر بعضی از مطبوعات اکثریت بعضی انتشارات بی اساسی نمی دانند اگر مطبوعات اکثریت از تو فیق مطبوعات اقلیت سوء استفاده نمی‌کردند ویک حملات مستقیمی به اقلیت وارد نمی‌آورد ما تحمل فوق العاده بخرج داده و حتی الا مکان یک کلمه هم در اینموضوع حاضر نبودیم صحبت کنیم ولی خود آقایان باید تصدیق بفرمائند که یک جمعی نماینده که در اقلیت واقعند حقوقی که بانها از نقطه نظر استفده و اعتراض همیشه داده شده است و البته در میان جامعه و ملت طبقاً همیشه یک هواخواهان افزون و فوق العاده داشته و دارند اگر بنا باشد که چنین جمعیتی در تحت فشار دولت واقع شود که نتواند لا اقل از خودش مدافعه بکند و وسائل دفاع را از دست او بگیرند و در عین حال تمام اتهامات راهم بار متوجه بکنند تصدیق بفر مائد که یک چنین جمعیتی ویک چنین اقلیتی اگر از کرسی نطق بیش از آنچه ما امروز استفاده می‌کنیم استفاده کند هیچ نمی‌شود با واعرض کرد بنده تعجب می‌کنم توقیف کردن مطوعات اقلیت چه ربطی بکشف قضیه جنایت روز جمعه دارد می‌گویند جرائد سانسور است بنده میپر سم آیا باید سانسور و فشار نظمیه تنها متو جه جرائد اقلیت باشد؟ بر فرض سانسور حق است در قبال قانون اساسی وقانون مطبوعات و آن آزادی که با خون فرزندان ایران در جلوی بهارستان گرفته شده است در مقابل تمام این مصائب بر فرض که سانسور حق باشد فقط باید متوجه جرائد اقلیت باشد؟ آیا این رسم عدالت است؟ مطبوعات اقلیت را گرفتند و کشتند متحصن شدند. بالاخره تعرضات و تمام سنگینی‌های یک دولت بر دوش یک جمع ضعیف وارد شد. در اینموقع آیا اکثریت و طرفداران دولت لااقل نبایستی مراعات نزاکت اخلاقی و ادبی را بکنند؟ آیا باید از یک طرف روزنامه را توقیف کنند و از یک طرف مستقیماً نسبت جنایت بما بدهد؟ من نمیدانم در ایطالیا در موقعی که مظالم مذهبی قیام کرده بود و مردم را زنده میسو زاندند آن روز هم گمان نمی‌کنم اجازه می‌دادند که کشیش‌ها وقتی که دست جمعی بدبخت را ببندند و آنها را بسو زا نند و در عین حال فریاد و استغائه آنها جلوگیری کنند. لااقل آنها حق داشتند فریاد بزنند حق داشتند استغاثه کنند حق داشتند برائت بجویند باینکه پروتسانی می‌باشد ما را در آتش گذاشتند دستها ی ما را بسته‌اند پانصد نفر از دوستان ما را گرفته و تبعید کرده‌اند اشخاصی را بجرم تشییع جنازه عشقی در این موقع استفاده کرده و دستگیر نموده ودر حبس تاریک انداخته‌اند ودر عین حال زبان ما را بسته‌اند و علاوه بر این تهمت هم به ما می‌زنند این چیزغریبی است. اگر حکومت نظامی فوق العاده است وجدان آزادیخواهی کجارفته است؟ وجدان ما را که از ما نگرفته‌اند ما که با هم دشمنی نداریم. قضایائی در این مملکت از ابتداء افتتاح مجلس پیش آمد و واقعا تی بود که غالب آقایان میدانند این واقعا ت از طرف اقلیت آن آقایانی که از آن روز در حال امتناع ماندند از طرف آنها ایجاد نشد یک فتا کومیلی هائی بود که بالنتیجه یک فشارهائی بر یک عده مردم وارد شد و بالاخره فریاد زدند و در مقابل فشار محیط یاهر چه اسمش را بگذارید مقاومت کردند. آمدند فریاد کردند و بالاخره سر نیزه خوردند وبعد از آن یک عده نتوانستند شامل اکثریت بشوند. غیر از این به عقیده بنده چیز دیگری نبود. اگر از روز اول قضاوت کنیم. محاکمه کنیم مطبوعات طرف دار دولت وطرف دار اقلیت را پیش هم بگذاریم خواهیم دید کلیه نوشتجات خارج از رویه همیشه از طرف اکثریت بوده است و اقلیت بجای اینکه حمله کند به اکثریت همیشه مدافع بوده است. ما در مطبوعات خودمان دفاع می‌کردیم ما در خانه خودمان نشسته بودیم واز آمدن آیرو پلان هم خیلی خوشو قت بودیم. از ما دعوت کردند ولی چون اتومبیل و درشکه نداشتیم و قلعه مرغی هم دور بود نمی‌توانستیم به آنجا برویم ما نا خوش بودیم نمی‌خواستیم برویم آن وقت یکدسته روزنامه آزادیخواه نرفتن ما را بهانه قرار می‌دادند و به تمام جمعیت و رفقای ما فحش می‌دادند و بالاخره یک شعله هائی در میان افراد عمومی بر ضد ما روشن کردند. ئمثال هم آمد همینطور موقع پیدا کرده به ما حمله کردند ما مجبور بودیم دفاع کنیم. غالب آقایان شاهدند خود هئیت دولت نهتر میداند که در تمام این مدت چندین مرتبه آمدند پیغاماتی دادند از طرف هئیت دولت ورئیس دولت واز اقلیت اظهاراتی شد وبالاخره دولت حاضرشد یک قسمت مسائلی که اسباب عدم رضایت و انزجار عمومی است جبران نماید اقلیت هم حاضر شد یک قسمت ساکت بشود حتی در موقعی اقلیت گفت که من حاضرم مدافع دولت باشم ولی در هر مرتبه که نزدیک بود به نتیجه برسیم یک تبری می‌آید و آنرا قطع می‌کرد چنانچه قضیه قتل عشقی یکی از آن موارد بود پس ما از نقطه نظر انتقاد وحمله هم مقصر نیستیم زیرا ما یک اقلیتی هستیم که نمی خواسته‌ایم برای وجاحت خودمان از موقع استفاده کرده و اعتراضاتی که ممکن بوده هر روز به هئیت دولت وارد کرد وارد کنیم هر حمله که به ما می‌شد ما خودداری می‌کردیم ولی آیا این خودداری ما متانت ما ملاحضه ما باید بجائی منجر شود که هئیت دولت بخواهد در مهم ترین و شدیت ترین قضایا که در این شهر واقع شده یعنی قتل یک نفر خارجی از این قضیه هم بر ضد اقلت استفاده کند؟ این مسئله حقیقة قابل تحمل نیست. هئیت دولت و آقایانی اکثریت که بالاخره مسئول نگاهداری وحفظ یک چنین دولتی هستند بایستی گذشته راببیند آینده را هم به بینند. دنیا تمام نشده و تمام هم نمی‌شود. بیک سال دو سال سه سال چهار سال هم افکار و عقول عوض نمی‌شود و برنمیگردند بحال قرون وسطی پس بالاخره فکر یک هوای لطیف تر و فکر یک افق تازه دیگر را باید بکنند فکر مجلس ششم و هفتم و فکر پارلمانهائی که در یک افق آزاد تر و یک هوای بهتر و قشنگ تری تنفس خواهند کرد فکر آنروز‌ها را هم باید بکنند و از آن حدودی که حکومت ملی با اکثریت و اقلیت هئیت دولت و سایرین داده است تجاوز نکنند. حکومت نظامی اعلام می‌شود صرفنظر از اعتراضات اساسی که باین قانون هست. صرف نظراز اعتراضات قانون که در ماده شش مصرح است. در قضیه نایب السلطنه در قضیه مقدمه نداشتن قانون در موقعیت آنوقتی که این قانون وضع شده است وتفاوت آنوقت با حالا. صرف نظر از تمام این قسمت‌ها چه عیب داشت اگر آقای وزیر امور خارجه آن روزی که آمدند پشت تریبون و بایک مقدماتی اعلان حکومت نظامی را اظهار داشتند از مجلس اجازه می‌خواستند. قانون مقدس اساسی می‌گوید اساس مشروطیت تعطیل بر دار نیست. حکومت نظامی تمام اصول مشروطیت را تعطیل می‌کند و این مسئله خیلی هم ساده و بین ممکن است درقیاب مجلس در مواقعی که یک واقعه‌ای که باعث نبودن مجلس شده است دولت‌ها یک حکومت‌های نظامی در نبودن مجلس وضع ویک کارهای خوب یا بدی کرده باشند ولی با بودن مجلس شورای ملی وبا بودن اکثریت وبودن اقلیت وبودن افراد بی طرف که بالاخره قاضی قضایا آنها هستند یک نفر وزیر نمی‌تواند بیاید در مجلس و حکومت نظامی را اعلام شده اخطار کند و بدون اینکه از مجلس رای بخواهد برود بیرون. این یک سلب آزادی است وپتکی است که بهفرق مجلس شورای ملی خورده است این یک صابقه است که برای آتیه غیر قابل جبران است زیرا موافق عقیده اکثریت که می‌گوید این دولت صالح است فرض نمی‌کنید یک حکومت جابری یک رئزی بیاید و به همین وسیله در پشت همین تربیون به مجلس بگوید من صلاح دانستم حکومت نظامی اعلان شود و شد و مثل یکسخر واز در برود بیرون پس بهتر بود برای اینکه این سابقهُ سوء ایجاد نشود آقای وزیر خارجه این طور نمی‌فرمودند که این طور صلاح دانستم و این طور خواستم و این طور شد مثل آن لوحی که در حدود مصر از زیر کانال سوئد پیداشد که می گوئید شاه داریوش خواست این دو دریا بهم متصل شود وشد دولت نباید اینطئر تحکم و این طور امر کند اگر دولت اکثریت دارد چرا از مجلس رای نخواست عرض کردم برای کشف قضیه قتل ویس قنسول دولت هر تعهدی را می‌کرد در مقابل خارجه و داخله و هر پیش نهادی را که می‌کرد مجلس می‌بایستی رای می‌داد این عقیده شخص خودم است. آقایان را نمیدانم و برای اینکه کشف شود که این جنایت سیاه تاریخی با کدام دستهائی پیدا شده ما نتوانستیم بگوئیم که دولت برای کشف این جنایت فلان تعهد را نکند فرضاً صلاح می‌دانست حکومت نظامی شود می‌آمد از مجلس اجازه می‌خواست اگر اکثریت دارد البته مجلس اجازه می‌داد. دولت هم حکومت نظامی را اعلام می‌کرد اگر هم اجازه نمی‌داد از حکومت نظامی صرف نظر و وسائل دیگری برای کشف قضیه پیش بینی می‌کرد مگر دولت قبل از اعلان حکومت نظامی چه می‌کرد؟ البته نظر آقایان هست مردم را حبس تاریک نمره ۱ می‌کردند حبس نمره ۲ همیشه پر بود از محبوسین روزنامه‌ها را بدون محاکمه تو قیف می‌کردند. شاید اشخاصی به یزد و کرمان تبعید می‌شدند بالاخره آن عملیاتی که امروز حکومت نظامی بآن متشبث شده است آن عملیات قبل از اعلان حکومت نظامی هم می‌شد پس لزومی نداشت که دولت بخیال این که شاید حکومت نظامی از مجلس رد شود اجازه نخواهد البته بهتر این بود که هئیت دولت از این واقعه مولمه و از این تصمیمی که گرفته و در عقب آن می‌رود از این موقع برای مو کردن اقلیت کمتر از این استفاده می‌کرد. انتظار ما این بود که در موارد مهم چنانچه افراد مهترم اقلیت تصمیم گرفتند که بروند باکثریت وبه هئیت دولت برای کشف این قضیه تصلیم شوند ای کاش هئیت محترم دوات هم باین وضیفه وجدانی واین حرکت اخلاقی اذعان نموده و ایمان می‌آوردند. واز این واقعه بر ضد اقلیت سوء استفاده نمی‌کردند همه آقایان میدانند دو روز بود یک کمسیونی در مجلس تشکیل شد و نما ین دگان فراکسیون‌ها آمدند در آن کمسیون نشستند نماینده اقلیت هم آمد برای اینکه شاید هئیت محترم اکثریت بعد از آن واردات مؤلمه بر اقلیت و بعد از این همه صدماتی که بر ما وارد شد وما را اسبانی کرده است حضور ما را در یک محولی که مربوط بافراد و اکثریت است مغتنم شمرده و برای حل قضیه یک قدم با ما همراهی کند نه با ما بلکه با محیط و با آن چشم‌ها و گوش هائی که نگاه می‌کند و می‌شنوند یک قدم با آنها همراهی کند و کاری بکند که بالاخره این سابقه سوئی که ایجاد شد یعنی بدون اجازه مجلس حکومت نظامی اعلان شد و هئیت دولت نیامد از مجلس استجازه و استیذان کند اصلاح شود در عین حال برای اینکه مجلس باقلیت اطمینان بدهد که دولت از این واقعه بر ضد اقلیت استفاده سوء نخواهد کرد بما اطمینان بدهد که دولت واقعاً و حقیقتاً می‌خواهد این قضیه را تعقیب و کشف کند رفتیم کمسیون نشستیم آقای مشیر الدوله و آقای مستفوی الممالک و سایر آقایان محترم هم تشریف داشتند حرف زدیم مذاکراتی نمودیم پیشنهاداتی ازطرف آقایان بی طرف شد و ما هم قبول کردیم حتی قول دادیم که در این باب چندان اظهار احساسات نکنیم قضایارا در پشت این تریبون نگوئیم معذلک امروز صبح که روز نتیجه گرفتن بود بعضی از افراد فراکسیون‌های محترم بی اعتنائی کردند و در کمسیون حاضر نشدند و پیشنهاد‌ها هم مسکوت و معوق ماند بالاخره گفته شد که آقایان افراد اقلیت بیایند و حرفهایشان را در مجلس بزنند این بود که با نهایت خود داری که بنده شخصاً داشتم و نمی‌خواستم در این موقع اسباب زحمت آقایان بشوم لازم دیده‌ام که این عرایض را بحضور آقایان عرض کنم در خابمه باز هم برای اینکه آقایان نمایندگان و سایر مردم بدانند عرض می‌کنم که اگر ما روزنامه نداریم و زبان‌های ما را در خارج بسته‌اند این اندازه می‌توانیم از خودمان در مجلس دفاع کنیم ما صریحً می گوئم که اگر می‌خواستم اینجا کاملاً از خودمان دفاع کنیم بجائی می‌رسیدیم. با اظهاراتی می‌رسیدیم که مردم میداند ولی در مواقع رسمی آن اظهارات گفته نشده. اگر ما می‌خواستیم اعتنا کنیم به مطبوعاتی که به ما حمله می‌کنند و اهمیت

بدهیم به اوراقی كه نسبت‌های نامناسب و دروغی به ما می‌دهند می‌توانستیم بیاییم پشت این تریبون و عین آن كلمات را به اشخاصی كه به ما نسبت داده‌اند و به محركین آنها پرتاب كنیم و دلایلی هم اقامه كنیم كه اظهارات ما صحیح است و نسبت‌های آنها دروغ ولی باز هم خودداری كرده و امید داریم اكثریت محترم مجلس در این قضیه فوق‌العاده كه به واسطه عدم استیذان دولت فوق‌العاده‌تر شده است بیش از این دقت بفرمایند و اگر راه حلی برای آن هست بفرمایند و اگر هم نیست بفرمایند تا ما تكلیف خودمان بفهمیم

رئیس ـ آقای شریعت‌زاده

(اجازه)

شریعت‌زاده ـ بنده خیلی مسرور هستم كه آقایان نمایندگان محترم اقلیت یك مسائلی را كه در نتیجه تشخیصات خودشان برخلاف قوانین می‌دانند مورد اعتراض قرار می‌دهند برای این كه مجلس وضع شده است برای حل اختلافاتی كه منشأش اختلاف نظر است

ولی امیدوارم همیشه مجلس در نظر داشته باشد كه مباحثه در مسائل نظری نباید منتهی بشود به خروج مجلس از حالت عادی و به این علت از آقای ملك‌الشعراء تشكر می‌كنم كه با رعایت این مسئله مطالب خودشان را اظهار فرمودند و همچنین تصدیق خواهند كرد كه در توضیح بنده یك تعبیراتی كه مخالف نظر و عقیده ایشان باشد منشاء مخالفت هم همان اختلاف نظر است

اظهار فرمودند كه اقلیت برای كشف جنایت راجع به قونسول امریك كمال مساعدت را كرده است

البته قطع نظر از این كه وظیفه‌دار بوده جای تشكر است و همه ماها غیر از این انتظاری نداشتیم.

قسمتی از اظهارات ایشان راجع بود به این كه دولت نسبت به جراید و منتسبین اقلیت متعاقب اعلان حكومت نظامی تضییقاتی كرده است در صورتی كه فرض بكنیم كه اعلان حكومت نظامی موفقیت قانونی داشته است یك حدودی در آن قانون مقرر نشده است كه عده از نمایندگان به استناد آن اعتراض بر عملیات دولت بكند و قطع نظر از این كه من هنوز نمی‌دانم كه نسبت به اقلیت و منتسبین آنها تضییقاتی شده است یا خیر و واقعاً آنها منتسب به اقلیت هستند یا نه؟

ولی در هر صورت بحث در این موضوع را در مجلس شورای ملی از این نقطه‌نظر كه در قانون حكومت نظامی حدی كه مجوز این صنف از اعتراضات باشد نیست بنده هیچ محتاج نمی‌دانم و ضمناً خاطرنشان كردند كه آقایان نمایندگان اقلیت در صورتی كه نسبت به منتسبین‌شان خلاف قانونی نمی‌شد حاضر بودند كه با دولت در اقداماتی كه برای كشف جنایتی كه راجع به قونسول امریكا لازم بود شركت كنند.

بنده در این قسمت متفكرم كه در یك قضایای قانونی كه مربوط به اصول مشروطیت و امنیت عمومی باشد چطور اگر اقدامات دولت متوجه یك عده از اشخاص نشود آنها می‌توانند موافقت بكنند البته شاید آقای ملك‌الشعراء سوء تعبیر كردند و نظرشان جای دیگر بود در هر حال بنده معتقدم كه اگر یك اقدامی كه نتیجه آن بر له یك نفر یا برعلیه یك عده باشد یا مباشرین آن اقدام طرفدار یك عده باشند این مجوز آن آن سه نیست كه آنها تحمل كنند.

آقای ملك‌الشعراء اظهار داشتند كه دولت فشار خودش را متوجه جراید اقلیت كرده است بنده با این قسمت مخالف هستم زیرا به موجب اطلاعات قطعیه كه رسیده است یك عده از جراید منتسب به اكثریت هم توقیف شده است . . .

ملك‌الشعراء ـ اسم ببرید

آقا سید یعقوب ـ شفق سرخ

شریعت‌زاده ـ میهن ـ شفق سرخ ـ عصر انقلاب ـ فریاد و روزنامه‌های دیگر بنابراین كه دولت در نتیجه اعلان حكومت نظامی و در نتیجه تشخیصاتی كه به موجب آن قانون دولت ممنوع از این تشخیص نبوده یك عده از جراید را توقیف كرده است. پس اختصاص دادن عمل دولت به توقیف جراید منتسب به اقلیت و اعتراض از این حیث به اكثریت با این كه دولت جراید اكثریت را هم توقیف كرده است مقتضی نخواهد بود یعنی وارد نیست و البته اگر در نتیجه قضاوت مجلس معلوم شود كه اعلان حكومت نظامی صحیح نبوده ممكن است تصدیق شود كه هر دو غلط است.

ولی اگر تصدیق شود و اعلان حكومت نظامی قابل اعتراض نباشد این اعتراض وارد نیست چنان كه به عقیده بنده هم وارد نیست.

دیگر این كه گفتند كه آقایان اقلیت حاضر بودند كه اگر دولت تعهدات مخصوصی برای كشف مسببین قتل قونسول آمریك می‌كرد آنها هم موافقت می‌كردند بنده نفهمیدم كه مقصود از تعهد مخصوص چه چیز هست؟

در مملكت هر جنایتی كه وارد شود دولت در حدود قوانین متعهد است كه كشف جنایت را بكند تعهد مخصوصی در نظر نداریم چطور اقلیت برای یك امری كه به الزام قانون و دلایل متعدده قانونی بایستی تعقیب شود منتظر است دولت تعهد مخصوصی بكند تا ایشان هم موافقت كنند

البته قسمت موافقت قابل تشكر است ولی راجع به این كه تعهد مخصوصی در این باب ضرورت دارد بنده عقیده ندارم

ضرورت بایستی در حدود قانون مشخص شود وقتی كه تشخیص شد هیچ تعهدی لازم نیست.

ملك‌الشعراء ـ ملتفت كلمه تعهد نشدید باید بعد توضیح بدهم.

شریعت‌زاده ـ و اما اعتراضی كه كردند راجع به این كه قانون حكومت نظامی كه ممكن است تصور شود قابل اجراء نیست برای این كه به واسطه وجوه علل و خصوصیاتی در یك موقعی وضع شده و در آنجا اسم نایب‌السلطنه نوشته شده است.

تصور می‌كنم اگر دقت می‌فرمودند قانون حكومت نظامی اینجا یك مواد مخصوصی دارد و این قانون كه وضع شده است یك قانونی است كه نه موقت است و نه هیچ یك از امارات و ادله بر موقت بودن دارد و بالاخره یك ماده ندارد كه دولت اگر تشخیص داد و وضعیات الزام كرد كه اعلان حكومت نظامی بكند از مجلس استجازه بكند.

بنده نمی‌فهمم منشاء این تشخیص و دلیل آقای ملك‌الشعراء كدام است.

یك قانونی در یك موقع وضع شده و در هر موقعی هم كه دولت مقتضی می‌دانسته است و وضعیات ایجاب می‌كرده است دولت اعلان حكومت نظامی می‌داده است.

قسمت دیگر راجع است به این كه وضعیات مقتضی اعلان حكومت نظامی نبوده است.

بنده با این عقیده مخالفم برای این كه آقایان خودشان بهتر می‌دانند كه از یك مدتی یك جریانات ارتجاعی كه آسایش عمومی را تهدید می‌كرد در كار بود و همین قتل قونسول آمریك یا قضایای دیگر كه واقع شود بر هر دولت واجب است كه به وسایل ممكنه جلوگیری كند نهایت آن وسایل باید از حدود قانون خارج نشود

بنده معتقدم كه قانون مشروطیت برای این وضع شده است كه امنیت و آسایش عمومی مصون باشد و البته اگر قانونی برای تثبیت این اصل وضع شود نمی‌توان گفت مخالف با آن اصل است وقتی اعلان حكومت نظامی می‌شود كه امنیت و آسایش عمومی كه منتها نتیجه اجرای حكومت ملی و مشروطه است در معرض تعرض واقع شود و تمام دلایلی كه خود ما مشاهده كردیم كه اهم آن همین قتل ویس قونسول بود و بالاخره جریانات دیگری كه هر كس در كوچه به جزئی اتهام متهم می‌شد جان و مالش در معرض خطر بود البته این جریانات لزوم اعلان حكومت نظامی را ایجاب می‌نماید و هیچ قانونی بدون این كه نتیجه آن مربوط باشد به حفظ حقوق جامعه قابل بصرا نیست و وقتی هم كه بعد از تشخیص اجراء شده است هیچ كس حق اعتراضی ندارد البته مجلس ممكن است در نتیجه تشخیصاتی تصدیق بكند كه موجبات اعلان حكومت نظامی وجود ندارد و این را می‌نویسد و از دولت سؤال می‌كند بعد از آن كه سؤال كرد یا یك ترتیبات دیگری چنانچه آقای وزیر امور خارجه آمده و به مجلس اطلاع داد از طرف آقایان اقلیت هم حق بود كه اگر اعتراضی داشتند بفرمایند و جواب بشنوند

ملك‌الشعراء ـ آقا سید یعقوب نگذاشت

شریعت‌زاده ـ علی ای حال بنده تصور می‌كنم راجع به موضوع حكومت نظامی و علل وجهات موجبه حكومت نظامی هیچ كس نمی‌تواند تردید كند برای این كه آسایش عمومی در معرض تهدید واقع شده بود و آقایان اقلیت كه قطعاً علاقه به اصول حكومت ملی و مصونیت امنیت عمومی در معرض مخاطره باشد دولت حق اعلان حكومت نظامی را دارد و امیدوار هستیم همان طور كه فرمودند اگر در قضایا یك مشكلاتی باشد در نتیجه مذاكرات و تبادل نظر در علل و موجباتی كه ممكن است حق را به یكی از طرفین بدهد یا برعكس قضیه خاتمه پیدا كند.

علی ای حال عنوان تبعید و دستگیری منتسبین به اقلیت را بنده صحیح نمی‌دانم زیرا در ضمن تحقیقات و تفتیشات و در نتیجه اعلان حكومت نظامی اگر لزوم توقیف یك عده مجوز شده باشد این را نمی‌توان به طور خصوصی ناشی از غرض یا ناشی از خصوصیاتی كه مربوط به مخالفت اقلیت باشد تصور كرد. و بعلاوه در قسمت حملاتی كه نسبت به جراید تهران كردند این موضوعی نیست كه در مجلس گفتگو بشود البته اگر در جراید نسبت به شخصی تهمت زده‌اند و آن شخص نمی‌پذیرد ممكن است در حدود قوانین تعقیب كند و این مسئله مجوز گله از اكثریت و گله از دولت نیست و بنده تصور می‌كنم در این زمینه بیش از این جریان مذاكرات مقتضی نیست و پیشنهاد می‌كنم لایحه نفت مطرح شود

رئیس ـ آقای حائری‌زاده

(اجازه)

بعد از اظهارات آقای حائری‌زاده و یك نفر دیگر ممكن مذاكرات ختم شود

حائری‌زاده ـ مذاكراتی كه آقای ملك‌الشعرا و آقای شریعت‌زاده راجع به وضعیتی كه امروز مملكت به خود گرفته فرمودند. آقای شریعت‌زاده یك جمل جزئیه كه محض مثل آقای ملك‌الشعراء فرموده بودند جواب دادن و اصل قضیه مسكوت عنه ماند در جلسه یكشنبه آقای وزیر خارجه اینجا یك عبارتی فرمودند كه عین عبارت نظر من نیست ولی قریب به این مضامین بود كه دولت مدتی به مسامحه و مساهله می‌گذراند تا یك قضایایی روز جمعه اتفاق افتاد و برای این كه اقتدارات دولت در مقابل مردم معلوم شود اعلان حكومت نظامی داده شد در آن موقع كه ما اجازه پیدا نكردیم مطالبی عرض كنیم من این كلمه را كه دولت قدرتش را به ملت نشان بدهد نمی‌فهمم دولت باید مجری افكار ملت باشد این قضیه را كه روز جمعه اتفاق افتاد مربوط به ملت نبود كه یك تقصیری را بگردن ملت واردکنند وقدرت بمردم نشان بدهند. ملت این مملکت هیچوقت نسبت بملل متنوعه ونسبت باتباع خارجه حتی افراد عامی این مملکت حمله نمی کنندنضایح احرار این مملکت عقیده دیانتی این مردم مقتضی اینکه باتباع خارجه یاملل متنوعه حمله کنند نیست.

بدیهی است در همه دنیا یکدسته جهال گاهی آلت ملعبه زیدوعمروبرای اعمال اغراض خصوصی و تولیدفساد میشوندالبته بایدآنهاراگرفت ومجازات کرد ولی نشان دادن قدرت بملت غلط است. من خیال می‌کنم اکثریت حقش بوداین حرف راازوزیرخارجه استیضاح کندوصراحتاً بگویدپس بگیراین حرف مزخرف رادولت نباید قدرت نشان ملت بدهد دولت باید مجری افکار ملت باشد حالادرموضوع حکومت نظامی: یک تصمیم نامه مجلس دوم راجع بحکومت نظامی صادرکردمثل اینکه تصمیم نامه راجع بقرضه درهمان مجلس صادرشدیک تصمیم نامه راجع بشرایط مخارج قرضه وطریقه تفتیش قرضه درمجلس معین شداینها یک قوانین مؤیدی نیست.

در مجلس دوم دو دفعه بدولت اجازه حکومت نظامی داده شد یکی در بیست و یکم ربیع الاول ۱۳۲۸ برای نظامی کردن شهر وخلع سلاح وبرای جلوگیری از اتباع محمدعلی میرزا هم یک اختیاری آن روز داده‌اند در موقعی که محمد علی میرزا حمله کرده بودبشهرودولت در تحت یک مواد معینی اجازه خواسته است برای حکومت نظامی که این هفت هشت ماده است که بیست ودوم رجب ۱۳۲۹ که یکسال بعد از آن قضیه بوده نوشته شده و اختیارتام داده نشده ودر تحت این مواد دولت اختیار محدود گرفته است که آن اشراری که بحکومت مشروطه می خواسته‌اند حمله کنند. آنها راسرکوبی کند دیگر در بودن مجلس شورای ملی حکومت نظامی سابقه ندارد ودر غیب مجلس حکومتها درتحت یک مواردی که بنظر خودشان می‌رسید اعلان حکومت نظامی میداده‌اند که آنمورد بحث امروز ما نیست دولت وقتی که مجلس نیست یک پیش آمدهائی در مملکت می‌شود ویک اجباراتی اورا بقضایای غیرقانونی می کشدآنها مورد بحث امروز ما نیست وباید درمحل خودش صحبت بشود که این تصمیم نامه مجلس بوده است نه قانون دائمی. من این موضوعی را که راجع بقرضه از مجلس گذشته عبارات و موادش را می‌خوانم و اگر این رامعتقد شویم که تصمیم نامه حکم قانون دائمی رادارد ممکن است دولت همیشه بآن شرایطی که مجلس معین کرده فرض کند دفعه واحده که نیست ودرآن شرایط قرضه هم که برای یک دفعه این اجازه را بدولت داده‌اند این مسئله تصریح ندارد. ولی از شاهد کلام معلوم می‌شود که برای یک دفعه بوده است که برطبق قانون استقراض مورخه سوم جمادی الاولی ۱۳۲۹ مطابق دوازدهم برج ثور ۱۲۹۰ دولت مجاز است که دوکرورونیم قرض کند اگر مااسمش را قانون دائم و تصویب نامه بگذاریم همیشه هر دولتی حق دارد به تکیه کردن باین قانون برود قرض کند ولی این قانون شهادت می‌دهد که این قانون برای یک دفعه بود و هر دفعه که دولت بخواهد قرض کند باید بیاید از مجلس استجازه کرده آن وقت برود قرض کند و قانون حکومت نظامی می‌نویسد در بیست و دوم رجب مطابق بیست و هفتم سرطان ۱۳۲۹ که تاریخش هم نزدیک به آن بوده می‌نویسد:

از وقتی که اعلان حکومت نظامی شود اموری که راجع بامنیت و آسایش عمومی است با تصویب هیئت وزراء توسط وزارت جنگ اجراء خواهد شد دولت حق ندارد به تکیه این ماده هر روز اعلان حکومت نظامی بدهد این برای وقت معین وساعت معین است چرا برای اینکه حکومت نظامی اغلب قوانین مملکتی را فلج می‌کند ملاحظه بفرمائید موادی را که در ذیل آن نوشته در آنجا می‌نویسد.

تمام حکام محاکم نظامی باید اهل نظام باشند عدلیه را فلج کرده. در موضوع قتل و جنایات وارده که باید محکمه عدلیه رسیدگی کند اورا فلج کرده ویک محکمه نظامی تشکیل می‌دهد که آنها محاکمه می‌کنند ورأی می‌دهند و آدم میکشندیک مواد دیگری دارد که من قرائت می‌کنم وآقایان ببینند که تصمیمی که درآن روز راجع بحکومت نظامی گرفته شده بکلی متباین با وضعیات امروزه ممکلتی وبرعکس قضیه است ماده چهارم می‌نویسد: اشخاصی که عملاً بر ضد دولت مشروطه و امنیت وآسایش عمومی اقدام و خیانت آنها مدلل شده باشد محکوم به قتل خواهند بودآن روز بودکه محمد علی میرزا برای حمله بحکومت مشروطه آمده بود و جماعتی ممکن بود بااو همراه بشوند و برای دفاع از حکومت مشروطه این قانون وضع شد حالااگر بخواهیم یک اشخاص صالحی را بیاوریم واین قانون را اجرا کنند آن وقت معلوم می‌شود که چه اشخاصی را باید تیرباران کنند سید فیروز آبادی بدبخت که در حضرت عبدالعظیم بوده است چکار کرده که اورا بگیرند و تبعید کنند اورا باید تبعید کنند یا همین اشخاص که طرفدار جمهوری بودند و روز دوم حمل سرنیزه به شکم مردم بیچاره که طرفدار حکومت مشروطه بودند زدند عیناً عکس قضیه است این قانون مال روز معینی است یک تصویب نامه است که مجلس برای تکلیف حکومت آن روز نوشته وداده بدست دولت مربوط بامروز نیست اگر دولتی خواسته باشد امروز حکومت نظامی بدهد بایستی از مجلس استجازه کند مااگر این مواد اجرا شود طرفدار آن اصل هستیم واگر دولت مواد دیگری اصلح می داند پیشنهاد کند بمجلس و اجازه بگیرد آن وقت اجراکند موجباتی که حکومت نظامی امروز لازم دانسته باید دید چیست وباید آن حکومت حواسش را صرف آن موضوع کند حکومت نظامی مردم را جلب می‌کند اجتماعات را منع میکندو می‌گوید اگر اجتماع کردید باحتمال اینکه ممکن است فسادی بشود آنها را جلب می‌کند. اگر از استنطاقات معلوم شودکه در قضیه روز جمعه چه اشخاصی شرکت داشته‌اند آنها را باید بگیرند اعدام کنند مجازات کنند و هرچه قانون اجازه می‌دهد اجرا کنند ولی توی گاری می‌ریزند و تبعید می‌کنند و حکومت فقط مخالفین خودش را تهدید و تعقیب می‌کند این صحیح نیست. اگر مسئله که همه ملت ایران باو علاقه مند است ویک جنایت و یک لکه سیاهی که بدامان ما گذارده شده این را تعقیب می‌کند پس چرا مردم را تعقیب می‌کند؟ این چه ربطی بهم دارد. سید فیروزآبادی که در حضرت عبدالعظیم زندگانی می‌کند در میدان مشق بوده؟ یا در خیابان آقا شیخ هادی بوده؟ اهالی شاه آباد که تشییع جنازه عشقی را کرده‌اند آنها درب میدان مشق بوده‌اند یا چهارراه آقا شیخ هادی بوده‌اند؟ وقوع یک جنایت یک چیزی نبوده است که خواسته باشند جماعتی را بیاورند استنطاق بکنند و کشف بشود یک چیزی نبوده است علنی تماشاچی دوسه هزار نفر بوده است تماشا میکرده است جنایت کار دوسه نفر بوده است معین و معلوم مذاکره شد که مملکت نمایش مرتجعانه داده است و حقیقة بنده هم خیلی متأسف هستم که چرا در پای تخت مملکت بایستی این قبیل وضعیات پیش بیاید ولی وقتی ملاحظه می‌کردم میدیدم که یک روزی من را بباغ شاه دعوت کرده بودند برای یک کاری که شبیه به بت پرستی است که شمایل بگردن بکنند

(همهمه بین نمایندگان)

آقا سید یعقوب ـ آن بت پرستی است؟

مدرس ـ بلی ارتجاع است.

آقا سید یعقوب ـ سقاخانه ارتجاع نبود؟

حائری زاده ـ وقتی گوسفند جلوی که طرفدار او هستند می‌کشند…

رئیس ـ مختصر کنند

حائری زاده ـ چشم اگر چه حکومت نظامی که این چند روزه اعلان شده قریب چهار سال است که در این مملکت است مدیر روزنامه را تبعید کردند کتک زدند حبس کردند روزنامه را توقیف کردند مال امروز نیست بنده وقتی که از یزد آمدم دیدم مدیر طوفان راگرفته‌اند ودر آن هوای سرد زمستان دارند می‌برند اعلان حکومت نظامی هم نبود و آقای وزیر خارجه هم در مجلس اظهار نکردوبودند مطابع هم توقیف می‌شد در یکی از فوق العاده‌ها نمی دانم مال کی بود دیدم در سر لوحه اش نوشتند اقلیت جنایتکار در ذیل آن نوشته است آقای مدرس مردم را تحریک و تهیج می‌کند که بروند بسفارت انگلیس متحصن شوند آقای مدرس مردم را تشجیع می‌کند که بروند بسفارت خیلی هم چسبندگی دارد از یک طرف مطابع اینقدر آزاد است که صاحب امتیاز هم لازم ندارد یک حسن علی جعفری یک چیزی را می‌نویسد. باطلاع نظمیه می‌برد و بطبع میرساند و بهر مطبه هم بدهد طبع می‌کند ولی یک جرائدی که نسبت باقلیت داده می‌شود و از دولت ناراضی هستند آنها را نمی‌گذارند طبع شود وسطر بسطر در مطبعه سانسور می‌کنند اینها حساب نیست. البته اینها مال امروزو دیروز نیست از چندی پیش که جرائدی بموافقت اقلیت پیدا شده این مسئله در جریانست و حکومت نظامی است. از وقتی که سردار سپه آمده است این عملیات جریان دارد سانسور پست که پنج شش ماه است من چندین مرتبه از آقای وزیر جنگ و وزیر داخله سؤال کرده‌ام که علت سانسور پست را بیائید جواب بدهید و نیامدند. مال امروز و دیروز نیست که بیایند حکومت نظامی اعلان بکنند اوراقش نزد بنده هست بعضی‌ها مهر جمهوری طلبهای قلابی دارد بعضی شان مهر نظامی دارد تلگراف سانسور است یکی از آقایان وکلاء مخابره حضوری داشت بایکی از نقاط جلو اورا در مرکز گرفتند و نگذاردند صحبت کند این قضیه مال امروز نیست مال یکماه پیش است. منحصر به مرکزهم نیست این قضیه در آن موقعی که مردم را جمع می‌کردند امراء لشکر توی سر مردم می‌زدند و مردم را برای جمهوری وادار می‌کردند. آقا سید یعقوب تهمت نزنید. همهمه بین نمایندگان، تدین ـ اگر می‌خواهید استیضاح کنید دولت را بخواهید.

حائری زاده ـ روزنامه نیست که بتوانم: چیزی بنویسیم در مجلس شوایملی هم که نمی‌گذارند حرف بزنیم.

آقا سید یعقوب ـ یک نفر کشتی تا وکیل شدی

میهن ـ به عقاید مردم نمی‌توانی حمله کنی.

(صدای زنگ رئیس امر به سکوت)

تدین ـ خودش پای مرفه جمهوری را امضا کرده است.

حائری زاده ـ بله من طرفدار جمهوری صحیح هستم. نه جمهوری قلابی چماقی حاج رضای ذغالی برای چه مجروح شده است که حالا تحت معالجه است.

(همهمه بین نمایندگان ـ استیضاح است)

مدرس ـ اینجا جای قانون اساسی است.

(صدای زنگ رئیس ـ دعوت به سکوت)

مدرس ـ این مجلس مشروطه است هر کس عقیده اش مخالف قانون اساسی و طرف دار جمهوری است باید چشمش کور شود و ازدر برود بیرون.

حائری زاده ـ حاج رضا ذغالی در همدان برای چه باید زیر چوب امیر لشگر چلاق شود که هنوز نتواند حرکت کند؟

سید عبدالعزیز شیخ الاسلام کردستانی چرا از سنندج تبعید شد؟

میهن ـ دو نفر زردشتی را چرا در یزد کشتند؟ صدای زنگ سکوت

رئیس ـ خطاب به حائری زاده آقا شما یک اجازه گرفته بودید در حدود معینی و قبلاً آقای ملک الشعراء آمدند بمن گفتند قرار شد در آن حدود صحبت کنید و حالا خارج استیضاح می‌کنید.

حائری زاده ـ مقصود از حدود را بنده نمی‌فهمم. آن روز بر حسب پیشنهاد حاج عزالممالک که باید خیلی از ایشان تشکر کنم اجازه دادند که در ابتداء و انتهای مجلس وکلاء اگر مطالبی دارند می‌توانند بعرض مجلس برسانند و آزاد هستند، بنده مطالبی دارم که باید بعرض مجلس شورای ملی برسانم اگر اجازه نمی‌دهید و نطق هم سانسور است که ما عرض نمی‌کنیم.

رئیس ـ اجازه داده شد که شما اظهاراتی بکنید ولی البته معلوم است آن اظهارات باید در حدود نظامنامه و قانون باشد و نظام نامه حدودی معین کرده.

مدرس اینها جواب ارتجاع است.

آقا سید یعقوب ـ از حدود نظام نامه خارج شدند جلوگیری بفرمائید.

حائری زاده ـ از حدود کدام ماده

رئیس ـ اگر نخوانده‌اید بنده چه عرض کنم.

حائری زاده ـ بموجب کدام یک از مواد نظام نامه بنده نمی‌توانم اینجا عرایضم را بکنم.

(همهمه بین نمایندگان)

مدرس ـ دولت اکثریت ندارد قاچاق است.

آقا سید یعقوب ـ آقا مواد راجع به دولت را جلوگیری کنید از حدود نزاکت خارج شدند.

مدرس ـ آن کسی که چهار صد نفر را اینجا سرنیزه می‌زدند از حدود نزاکت خارج نمی‌شود.

سید یعقوب ـ آقا ماده نظامنامه را اجرا بفرمائید

تدین ـ ماده (۱۲۹) را بخوانید.

حائری زاده ـ ماده (۱۲۹) رافرمودندبرضدمن است. هرماده برضدمنست قرائت بفرمائید.

رئیس ـ آقای آقاسیدیعقوب (اجازه)

آقاسیدیعقوب ـ هرچه گشتم ماده نظام راپیدانکردم لیکن عملاملتفت هستم وقتی درمجلس یک اکثریتی طرفداریک دولتی است اگریک توهینی نسبت بدولت می‌شد آقای رئیس دردوره چهارم جلوگیری می‌کردند مکرر آقای مدرس از حدودی نظام نامه معین کرده است خارج شدند وچون نظام نامه مجلس وکلاء را متساوی دانسته و تقدم وتأخر در مجلس نیست اگربنده از حدود نزاکت خارج شدم و نسبت بدولت توهینی کردم مسلماً آقای رئیس جلوگیری خواهند کرد. بنده خواستم عرض کنم که آقای مدرس تا زمانی وکیل هستند واینجا پیش بنده و آقای آشتیانی وآقا شیخ فرج الله نشسته‌اند حکمشان این نظام نامه است مگراینکه اختیار تام بایشان بدهند که نظام نامه علیحده بنویسیند اگر مجلس این اختیار تام را بایشان داد آنوقت بنده عرضی ندارم ولی مادام که این نظام نامه است تمام ماها مساوی هستیم و آقای مدرس و سایر آقایان هرکس از حدود نزاکت خارج شود باید مطابق نظام نامه آقای رئیس جلوگیری کنند.

مدرس ـ نظام نامه اجرا نشده است دولت هم اکثریت ندارد قاچاقست.

تدین ـ بموجب ماده ۱۲۹ باید ایشان مؤاخذه بشوند

. رئیس ـ بنده چیزی نشنیده‌ام که آن ماده را اجرا کنم

آقا سید یعقوب ـ می‌گویند دولت قاچاقست.

مدرس ـ بنده می‌گویم دولت اکثریت ندارد قاچاقست.

ملک الشعراء ـ تکلیف ناطق چیست چرا نیمگذارید حرف بزنند؟

رئیس ـ بگذارید آقای حائری زاده نطق خودشان را تمام بکنند

حائری زاده ـ آقایان می‌فرمایند که عرایض من چه ربطی باینموضوع دارد بنده خواستم عرض کنم که قبلاً هم حکومت نظامی بوده است واین ادله را هم برای تأیید عرض خودم عرض کردم و هیچ توهینی هم بمقام ملت و وکلاء و سلطنت و هیچکس نکرده‌ام بنده عرض می‌کنم که در همان اوایل حمل بود که حاجی رضای ذغالی را در همدان زیر چوب له کرده‌اند در صورتی که حکومت نظامی نبوده

تدین ـ طرف اکثریت است اگر این کار را کرده است؟

حائری زاده ـ مأمور دولت این کاررا کرده است.

تدین ـ بمن چه ربطی دارد عجب داستانی است!

حائری زاده ـ خوب اگر میگوئید حرف نزنم حرف نمی‌زنم روزنامه‌های ماها را که توقیف کردند پس کجا حرف بزنیم بازی در آورده‌اید ….

سلیمان میرزا ـ استیضاح کنید

(همهمه بین نمایندگان)

(در این موقع آقای رئیس از مجلس خارج شده جلسه تعطیل و پس از یکربح ساعت مجدداً تشکیل گردید.)

رئیس ـ در موضوعی که مذاکره شد بنده گمان می‌کنم بقدر کافی صحبت شده است و بیش از این هرچه گفته شودبیشتر از موضوع خارج می‌شویم بهتر این است که وارد موضوع اصلی که لایحه نفط است بشویم.

آقای حائری زاده: راجع بچه مطلب است؟

حائری زاده ـ می‌خواستم عرض کنم که بنده مانع از ورود در مذاکرات دستور نیستم ولی در صورتی که حق بنده محفوظ باشد که برای این جلسه یا جلسه بعد عرایض خودم را عرض کنم.

رئیس ـ در جلسه گذشته ماده مطرح بود و آقای سید یعقوب اصلاحی پیشنهاد کردند بواسطه کافی نبودن عده رأی گرفته نشد حالاآن اصلاح قرائت می‌شود و در قابل توجه بودنش رأی می‌گیریم. مخبر ـ در ماده ۹۰سابق که ده فعلی است قبل از اینکه مذاکره شود راجع بماده هشت سابق که ۹ فعلی است لازم است یک تذکری خدمت آقایان عرض کنم در آنجائیکه ذکر شده عملیات خودرا بلاانقطاع تعقیب نماید و در هر دوسال یک چاه جدید حفر نماید و اینجا شنیدم در مجلس مذاکره شده بود که یک لااقل نوشته شود لازم است خاطر آقایان را در این موضوع متذکر کنم که کلمه لااقل در مذاکرات کمیسیون بود ولی چون اینطور بنظررسید که در هرصورت الزام طرف مقابل بیک چاه است و این الزام مانع از این نیست که علاوه براین را نتواند حفر کند لذا گذاشتن (لااقل) زاید بنظر می‌آید. ولی در صورتی که آقایان باین کلمه خیلی اهمیت دهید شنانچه در جلسه سابق خیلی اهمیت داده‌اند مانعی برای گذراندن این کلمه بنده نمی‌بینم.

رئیس ـ بآن ماده رأی داده شده پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب قرائت می‌شود.

(بشرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم (کلمه باید) به می‌تواند تبدیل شود.

رئیس ـ توضیح هم داده‌اید.

رئیس ـ رأی می‌گیریم بقابل توجه بودن این اصلاح آقایانی که تصدیق می‌کنند قیام کنند.

(کسی قیام نکرد)

رئیس قابل توجه نشده رأی می‌گیریم بماده دهم آاقایانی که تصویب می‌کنند قیام کنند.

(کسی قیام نکرد)

رئیس قابل توجه نشد. رأی می‌گیریم بماده دهم آقایانی که تصویب می‌کنند قیام نمایند.

(عده کثیری قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد ـ ماده یازدهم قرائت می‌شود.

(بشرح ذیل قرائت شد)

ماده ۱۱ این امتیاز که درتمام مدت آن بکمپانی معتبر ومستقل آمریکائی متعلق است بهیچ دولت یا شرکت خارجی یا یک یا چند نفر اتباع خارجه بهیچ قسم وترتیبی مستقل نباید بشود مکرر بطریق ذیل: دولت بصاحب امتیاز اجازه می‌دهد که یک یا چندین کمپانی یاشرکت‌های فرعیه درتحت قوانین ایران ویادرتحت قوانین یکی ازممالک یاقطعات دول متفقه امریکا تشکیل داده حقوق معینه را که بموجب این امتیازنامه واردمی باشد. کلاام بعصاًبانهاواگذار نمایدو قبلا تشکیل کمپانی واین که درتحت قوانین کدام مملکت تشکیل شده بوزارت فواید عامه در طهران اطلاع دهد ولیکن شرط است که صاحب امتیاز کنترول و اداره کردن کمپانی یا کمپانی‌ها ویا شرکت‌های فرعیه آنها را درتمام مدت امتیاز تصدی نموده وهمچنین در تمام مدت مزبور مشاغل و خدمات راجعه باداره و عملیات اجرائیه را در ایران باتباع امریکائی یا ایرانی محول نماید. درصورت عدم رعایت این ترتیب امتیاز ملغی خواهد بود وبعلاوه بقید الغای امتیاز در صورت تخلف صاحب امتیاز ملتزم است در تمام مدت امتیاز کلیه سرمایه و اسهام کمپانی یا شرکت‌های فرعیه مذکور آنها را مطلفا مالک ومتصرف باشد. باستثنای قسمتی از سهام که برای دولت واتباع ایران تخصیص داده شده قسمت مزبورمی‌تواندتا سی درصد از تمام سرمایه که برای اجرای این امتیاز بکار می‌برد بالغ شود. بنابراین هر دفعه که کمپانی یا کمپانی‌های مذکور فوق یا شرکت‌های فرعیه آن‌ها اقدام بانتشار اسهام بنمایند دولت و اتباع ایران در مدت یکسال از تاریخ اخطاری که در این باب بتوسط صاحب امتیاز بوزارت فواید عامه در طهران خواهد شد حق خواهند داشت که جمعاً تا میزان سی درصد از اسهام مزبور را بقیمت اسمی (قیمت معینه روی اسهام) خریداری نماید و مقرر است که صاحب امتیاز هم قسمت اسهام خود را بهمان قیمت خریداری خواهد نمود.

رئیس ـ آقای سردار معظم مخالفید؟

سردار معظم ـ بلی.

رئیس ـ بفرمائید

سردار معظم در اول این ماده می‌گوید این امتیاز که در تمام مدت آن به کمپانی معتبر و مستقل آمریکائی متعلق است بهیچ دولت یا شرکت خارجی یایک یا چند نفر اتباع خارجه بهیچ قسم و ترتیبی منقل نباید بشود مگر بطریق ذیل: کانه مفهوم مخالفتش این است که با طریق ذیل می‌توان واگذار شود در صورتی که هیچ اینطور نیست و بنده یک ترجمه یک ترجمه کردم که ممکن است بنظر آقای مخبر برسانم و اگر صلاح بدانند اصلاح شود.

مخبرـ اینجا یک اشتباهی شده یک جمله افتاده که باید نوشته شود. دراین ماده از ابتدای ماده تا عبارت بهیچ قسم و ترتیبی منتقل نباید بشود جمله تمام است. از اینجا جمله دیگری شروع می‌شود و آن این است که بهیچ کس و بهیچ شکلی قابل انتقال نیست مگر بطریق ذیل حالا این اصلاحی که آقای سردار معظم کرده‌اند همانطور است که ما اصلاح کرده‌ایم. اگر آقایان اجازه می فرمائید بنده می‌خوانم تا آقایان اصلاح بفرمائید و هم چنین این امیتاز (چون بعد از اینکه می‌نویسند بهیچ قسم و ترتیبی متصل نباید بشود اینجا نقطه است. بعد باید نوشته شود و همچنین سردار معظم. ماده را از اول بخوانید.

مخبر ـ این امتیاز که در تمام مدت آن بکمپانی معتبرومستقل امریکاء متعلق است.

. سردار معظم ـ باید متعلق باشد بهتر است.

مخبر ـ خیر این ترجمه بهتر است ـ این امتیاز که در تمام مدت آن بکمپانی معتبر و مستقل امریکائی متعلق است بهیچ دولت یا شرکت خارجی یا یک یا چند نفر اتباع خارجه بهیچ قسم و ترتیبی منتقل نباید بشود. و همچنین این امتیاز را نمی‌توان بهیچ کس و بهیچ شکلی انتقال داد مگر بطریق ذیل: این عبارت ماده است.

سردار معظم ـ بعلاوه بهتر است.

مخبرـ بله. بجای (و همچنین بعلاوه نوشته می‌شود) بعلاوه این امتیاز را نمی‌توان بهیچ کس و بهیچ شکلی انتقال داد مگر بطریق ذیل علت این اصلاح هم پیدا شده است بواسطه نسخ متعدد فرانسه است و بالاخره نسخه آخری که توافق نظر حاصل شده است انطور است که ما حالا اصلاح کرده‌ایم این نسخه مطابق این سطوریست که فعلاً خوانده شد.

رئیس ـ مجدداً قرائت می‌شود.

(بشرح ذیل خوانده شد)

این امتیاز که درتمام مدت آن بکمپانی معتبر و مستقل آمریکائی متعلق است بهیچ دولت یا شرکت خارجی یا یک یا چند نفر اتباع خارجه بهیچ قسم و ترتیبی منتقل یباید بشودبعلاوه این امتیازرا نمی‌توان بهیچ کس وشکلی…

رئیس ـ آقای شیخ الرئیس موافقید.

محمد هاشم میرزا شیخ الرئیس ـ بنده مخالفم ـ

رئیس ـ بفرمائید.

شیخ الرئیس ـ بنده عرض می‌کنم تمام الفاظی که در اینجا نوشته شده. چه از کلمه منتقل شود چه انتقال بدهد جلوگیری از بعض فرض‌ها نمی‌کند زیرا این در صورتی است که انتقال اختیاری باشد ولی فردا ممکن است یک ترتیباتی که اختیاری نباشد پیش بیاید مثلاً ممکن است کمپانی تغییر تابعیت بدهد گرچه بکسی انتقال نداده ولی حقیقتاً زوال وصف داده است یا ممکن است بورثه اش متعلق بشود واو ترک تبعیت کند. از این قبیل پیش آمدها که انتقال اختیاری نیست ولی قهراً انتقال داده است از این جهت بعقیده بنده برای رفع هر گونه نگرانی در آتیه خوبست نوشته شود که این امتیاز قابل انتقال نیست.

رئیس ـ پیشنهاد بفرمائید. آقای تدین. (اجازه)

تدین ـ بنده موافقم.

رئیس ـ بفرمائید.

تدین ـ بنده این کلمه را که شاهزاده شیخ الرئیس اظهار کردند محتاج نمی‌بینم اضافه بشود زیرا طرف شخص نیست بلکه کمپانی است. بعلاوه در جمله اول این ماده می‌گوید این امتیاز که در تمام مدت آن بکمپانی معتبر و و مستقل آمریکائی متعلق است و درآخر هم در یکی از مواد دارد که هر گاه برخلاف این ماده رفتار شد این امتیاز ملغی و بلااثر خواهد بود. در ماده بیست و چهارم است که می‌گوید در صورت تخلف از مدلول این ماده این امتیاز لغو می‌شود، غرض اینست تمام قسمت‌های مهم در اینجا قید است.

رئیس ـ آقای مشار اعظم (اجازه)

مشاراعظم ـ عبارت مقدمه این ماده میرساند که این امتیاز متعلق به کمپانی معتبر مستقل آمریکائی است و بهیچ دولت یا شرکت خارجی اعم از اینکه یک یاچند نفر باشد واگذار نمی‌شود. عبارتی هم که آقای سردار معظم از روی نسخه فرانسه کشف کرده‌اند تقریباً همین مقدمه را تأیید می‌کند بعلاوه می‌گوید این امتیاز را نمی‌توان بهیج کس و بهیچ شکلی انتقال داد مگر بطریق ذیل: ودر طریق ذیل هم می‌گوید کمپانی می‌تواند شرکتهای کوچک از اتباع خارجه تشکیل بدهد و در تحت شرکتهای فرعیه بقدری که از این امتیاز مطابق این مواد حق برای او تعیین شده است بدیگران واگذار کند و حال آنکه یکی از نظریات اساسی ما در تفویض این امتیاز باین کمپانی امریکائی این است که اتباع خارجه غیر از دول متحده امریکائی دیگری نباید منتفع شده و تحصیل یک فوایدی از این طرق بکنددر اینجا دولت بصاحب امتیازاجازه می‌دهد که یک یا چندین کمپانی یا شرکتهای فرعیه در تحت قوانین ایران ویا در تحت قوانین یکی از ممالک یاقطعات دول متفقه آمریکا تشکیل داده حقوق معینه را که بموجب امتیاز نامه دارا می‌باشد. کلاام بعضاً بآنها واگذار نماید و قبلاً تشکیل کمپانی و اینکه در تحت قوانین کدام مملکت تشکیل شده بوزارت فواید عامه در طهران اطلاع دهد. تمام این جملات میرساند که کمپانی می‌تواند حقوقش را بشرکت‌های فرعیه یا چندین کمپانی دیگر که در تحت قوانین ایران یا آمریکا منظم شده باشد واگذار کند وهمین طور در قسمت دیگری که می‌گوید وهم چنین در تمام مدت مزبور مشاغل و خدمات راجعه باداره و عملیات اجرائیه رادر ایران باتباع آمریکائی یا ایرانی محول نماید در هیچ یک ازاین قسمت‌ها آن نظراساسی که مادرعدم تسلیم این امتیاز بغیر کمپانی آمریکائی دادیم هیچکدام را تأمین و جلوگیری نمی‌کند و کمپانی مطابق این حقوقی که برای او تصریح شده است حق خواهد داشت. کمپانی‌های خارجه از هر قبیل که باشد تشکیل بدهد منتهی بعنوان شرکتهای فرعیه و حقوق خود را که مطابق این امتیاز ملغی خواهد بودو عدم مراعات هم فقط همان تبعیض مشاغل و خدمات راجع باداره و عملیات اجرائیه است که آنهم در ایران باتباع ایرانی داده شده است دیگر در اینجا برای ما هیچ رعایتی منظور نشده و بعلاوه بقید الغاء امتیاز در صورت تخلف صاحب امتیاز ملتزم است در تمام مدت امتیاز کلیه سرمایه واسهام کمپانی یا کمپانی‌ها ویا شرکتهای فرعیه مذکور آنها را مطلقاً مالک و متصرف باشد. این قسمت هم معلوم شد بنفع خود کمپانی است زیرا اساس را باوواگذار می‌کند بدیهی است که نمی‌شود برخلاف مواد امتیازی که تسلیم می‌شود عمل کرد و این جمله محتاج بذکر نبود. زیرا مسلم بود مال کمپانی را مانمی‌توانستیم تصاحب کنیم باستثنای یک قسمت از سهام که برای دولت و اتباع ایران تخصیص داده شده قسمت مزبوره می‌تواند تاسی درصد از تمام سرمایه که برای اجرای این امتیاز بکار می‌برد بالغ شود. این قسمت هم قابل بحث نیست بنابراین هر دفعه که کمپانی یاکمپانیهای مذکوره فوق یا شرکتهای فرعیه آنها اقدام بانتشار اسهام بنمایند. دولت و اتباع ایران درمدت یکسال از تاریخ اخطاری که دراین باب بتوسط صاحب امتیاز بوزارت فواید عامه در طهران خواهد شد حق خواهند داشتکه جمعاً تا میزان سی درصد از اسهام مزبوره را بقیمت اسمی (قیمت معینه روی اسهام) خریداری نماید ومقرر استکه صاحب امتیاز قسمت اسهام خود را بهمان قیمت خریداری خواهد نموددر اینجا هم ظاهرا بدولت واتباع ایران اجازه داده شده استکه تا میزان سی درصد از تمام اسهام سرمایه که برای اجرای این امتیازهای فرعی بکار می‌رود خریداری کنند. مسئله که قابل توجه ودقت است مسئله اسهام وخرید اسهام است بقیمت اسمی. ودرآن قیمتی که برای اسهام واکسیونها معلوم می‌شود بورسش ممکن است تفاوت پیدا کند گاهی بالا برود گاهی پائین واین مسئله از نقطه نظر تجارتی وسرمایه خیلی مهم است. درموقعی که یک اسهامی تنزل می‌کند یک اشخاصی پول زیاد دارند ممکن است خریداری کنند ومنتفع شوند در صورتی که دراینجا حقوق دولت واتباع ایران محدود شده است یعنی فقط درظرف یکسال می‌توانند خریداری کنند. آنهم باید اسهام را مطابق قیمت معینه روی اسهام خریداری کنند ودر همان سال اول هم باید خریداری کنند ودر سنوات بعد دیگر نمی‌توانند ودر این صورت مدت می‌گذرد و وقتی که اسهام تنزل پیدا کرد دیگر دولت واتباع ایران نمی‌توانند استفاده کنند وبطوری که بنده از این ماده استنباط کردم همان در سنه اول دولت واتباع ایران می‌توانند اسهام را بقیمت اسمی خریداری کنند. بنده اینطور می‌فهمم ممکن است مفهوم عبارت طور دیگر باشد. مطلب دیگر اینکه می‌گوید روی اسهامی که برای دولت واتباع ایران تخصیص داده می‌شود باید قید شود که اسهام مزبوره بغیر از دولت ایران یا اتباع ایران یا صاحب امتیاز با رعایت تقدمی که ذکر شده بدیگری فروخته و انتقال داده نخواهد شد آنهم با هرگونه انتقال و واگذاری حقوق صاحب امتیاز بهریک از کمپانی‌ها و شرکت‌های فرعیه آنها این ماده را قسمت بقسمت تشریح می‌کنم و مطالبم را عرض می‌کنم. مسئله انتقال اسهام همانطور که عرض کردم از نقطه نظر ترقی وتنزل اسهام خیلی قابل اهمیت است واین حدی را که دولت واتباع ایران تخصیص داده‌اند باید قید شود که این اسهام بدولتی غیراز دولت ایران واگذار نمی‌شود. یکی از آقایان نمایمدگان پریروز این قسمت را به بنده تذکر دادند شاهزاده محمد ولی میرزا هم حضور داشتند وبا بنده موافق بودند این مسئله اینطور میرساند که این اسهام فقط رواجش در مملکت ما خواهد بود ودر هیچ کجای دیگر قابل خریداری نیست و منحصر است باتباع ایران واگر بنا شود ما این را اینقدر محدود کنیم اتباع ما صرفه نمی‌برند برای اینکه ممکن است یکی دارای این اسهام بشود ودر موقع ترقی نمی‌تواند با قیمت گزاف بدیگری انتقال دهد. اساساً این یک نظریه ایست که خود کمپانی متوجه آن بوده زیرا خود دولت آمریکا یک کنترل خاصی دارد و آنها را اعم از اقداماتی که درداخله مملکت برای حفر چاه می‌کنند با اقداماتیکه برای خارج می‌کنند حتی الا امکان محدود وملزم که در این مدت بخارجی‌ها منتقل نکنند آمریکائی‌ها خودشان این نکته را ملتفت شده‌اند و اصرار دارند اسهامی که در این باب فروخته می‌شود بدیگری انتقال پیدا نکند. انگلیس‌ها هم در مملکت خودشان این کار را می‌کنند ولی علی ایحال اگر این اقدامات راجع بخودمان بود ویک سرمایه کلی در مملکت بود ضرر نداشت ماهم اینکاررا می‌کردیم و محدود می‌کردیم که درداخله مملکت معامله کنند و بدیگری انتقال ندهند. ولی متأسفانه در مملکت ما سرمایه کلی نیست و ممکن است یکعده اشخاص پیدا بشوند و یک قسمت کمی از اسهام را بخرند بنابراین وقتیکه بناشد محدود شد و بدیگری فروخته نشد انتفاعی وسودی برای اتباع مانخواهد داشت در اینصورت نباید مسئله را اینقدر محدود کرد که سرمایه ورواج آن منحصر شود فقط بداخله مملکت ودر هیچ جای دیگر نتوانند معامله کنند وآن ماده بیست و چهارم که آقای تدین ذکر کردند آنهم توضیح همین ماده است و اینطور که دراین ماده نوشته شده است بکمپانی حق می‌دهد که برخلاف آنچه که منظور نظر مااز عدم تفویض این امتیاز باتباع خارجه است. مزایا و انتفاعاتی بآنها می‌دهد ولی از آنطرف خود مارا محدود کرده است وبااین تصریحاتی که در این ماده هست ازآن مقصود ما جلوگیری نمی‌کند.

مخبرـ در اظهاراتی که آقای مشاراعظم فرمودند همانطوریکه خودشان ۳قسمت کردند بنده هم مطابق سوالاتشان جواب عرض می‌کنم. اولا باید عرض کنم که این ماده یکی از مواد خیلی مهم واساسی این امتیازنامه است و اصل و مقصود مااز وضع این ماده برای این است که نخواسته‌ایم بهیچ راهی این مزایا و حقوق بدیگری غیر از آمریکا داده شود. در دوره چهارم ودراین دوره تمام توجهات معطوف باین بود که یک ماده‌ای نوشته شود که تمام مقصود مازاو حاصل شود. آقای مشاراعظم تردید کردند و گفتند معذلک اینمقصود تامین نمی‌شود. حالا باید دید این تردید ایشان صحیح است یا خیر؟ در دو قسمت اول اینماده که خودشان اشاده فرمودند ذکر شده است که این امتیاز که در تمام مدت آن متعلق بکمپانی معتبر و مستقل آمریکائی است و مخصوصاً باآن عبارتی که افتاده بود و حالا ضمیمه کرده‌ایم حاکی است هیچ نوع انتقالی ممکن نیست مگر بطریق ذیل: این طریق ذیل چیست می‌خواهیم به بینیم که آیا این طریق ذیل آنچیزی را که ما احتراز داریم ممکن می‌کند یا بکلی محال. در قسمت اول که ایشان اعتراض کردند دولت بصاحب امتیاز اجازه می‌دهد که کمپانیهای فرعیه مطابق قوانین ایران یا قانون دول متفقه آمریکا تشکیل داده و قبلاً تشکیل کمپانی و اینکه در تحت قوانین کدام مملکت تشکیل شده بوزارت فوائد عامه اطلاع دهد. ولیکن شرط است که صاحب امتیاز کنترل و اداره کردن کمپانی یا کمپانیها و شرکتهای فرعیه آنها را در تمام مدت امتیاز تصدی نماید. آقای مشاراعظم این قسمت را توجه نفرموده‌اند. این برای کمپانی الزامی است که کنترل نماید و کنترل هم ممکن نمی‌شود مگر از راه احاطه و خودش باید متصدی کنترل باشد. ایشان فقط قسمت اخیر را که راجع بمشاغل و خدمات در ایران بود ملاحظه کرده‌اند و قضیه الغاء امتیاز را مربوط به آن قسمت التزامی کرده‌اند در صورتی که مربوط بآن قسمت نیست. زیرا اینجا نوشته: شرکتهای فرعیه تشکیل بدهد و کنترل را هم خودشان نگاه بدارند و اگر نگاه ندارد امتیاز ملغی خواهد شد. این یک شرط. اما شرط ثانی که آقای مشاراعظم بآن اهمیت ندادند یا اگر دادند فرمودند از لحاظ منافع کمپانی است. من خیلی تعجب کردم زیرا کمپانی با قید الغاء حقوق خود ملزم شده است که در تمام مدت امتیاز کلیه سرمایه و اسهام کمپانیها و شرکتهای فرعیه را مطلقاً خود مالک و متصرف باشد. این قسمت بخوبی آنمقصودی که منظور نظر ایشان از انتقال این حقوق به تبعه غیر آمریکائی است کاملاً تأمین می‌کند حتی ما تبعه خود امریکا را هم محدود کرده‌ایم وفقط این حق را برای همین کمپانی که طرف ماست وما امروزه این امتیاز را به او می‌دهیم قائل شده‌ایم و صاحب امتیاز را ملتزم کرده‌ایم که در تمام مدت امتیاز تمام سرمایه واسهام را خودش باید مالک و متصرف باشد. یعنی نمی‌تواند بیکی از کمپانی‌های فرعیه یا سایرشرکتها سهمی بدهد وتمام مال کمپانی خواهد بودو دیگری حق خرید اسهام را دربازار امریکا ندارد و اینمسئله کاملاً آنمقصود آقای مشاراعظم را تأمین خواهد کرد. اما راجع بقسمت ثانی فرمایششان لازمست جواب سؤال قسمت ثالثرا بدواً عرض کنم چون یک تناسبی بین قسمت اول و سوم فرمایششان موجود است. ایشان ایراد کردند چرا روی اسهام ایرانی قید می‌شود که این اسهام قابل انتقال نیست مگر باتباع ایرانی و کمپانی. این برای این است که مقصود ما بیشتر تأمین شود وسی درصد خودش یک تناسب بزرگی است که اجازه داده‌ایم اتباع ایران خریداری کنند مادر اینجا فکر کردیم و دیدیم ممکن است یک اشخاصی بیایند و بدست ایرانی‌ها بامعاضدت آنها این اسهام را بخرند آن وقت این مقصودی که مااز آن احتراز می‌کردیم بدست خودمان نقض بشود باین ملاحظه ما آمدیم و این اسهام را محدود کرده‌ایم. اما درآن قسمتی که ما گفته‌ایم کمپانی متقبل است که اسهام خودش را خودش صاحب باشد ما که نمی‌توانستیم بگوئیم مسئول اسهام اتباع ایران هم باشد از اینجهت گفتیم که روی اسهام نوشته شود (بقیمت اسمی) برای اینکه هیچ واسطه ایرانی هم نتواند این اسهام را برای غیرخریداری کند و اگر بخواهد بموجب این قید حق اوساقط می‌شود وبرای رعایت این مقصود نه تنها کمپانی صاحب امتیاز را مسئول و ملزم کرده‌ایم که کنترل واداره کردن تمام کمپانی‌ها بعهده او باشد علاوه بر این اورا ملزم کرده‌ایم که مطلقاً مالک و متصرف تمام سرمایه تمام کمپانی‌ها ی فرعیه و شرکت‌های فرعیه باشد وبالاخره بااین ترتیبی که اورا مقید کرده‌ایم ممکن نیست از دست ایرانی یاخود کمپانی خارج شود باین ملاحظه گمان می‌کنم اصل مقصود دراین ماده حاصل شده و هیچ جای تردید و نگرانی نیست و اظهاراتی که ناطق محترم فرمودند متوجه باین مقصود نبود حالا اگر در اعتراضات دیگر آقایان یک چیزهائی باشد که ما را متوجه کند البته دقت خواهیم کرد و همانطور که عرض کردم ماباین ماده خیلی اهمیت می‌دهیم و کاملاً می‌خواهیم مقصود ما حاصل شود. یک قسمت در اعتراضات آقای مشاراعظم بود راجع بقیمت اسمی سهام وخریداری آن از طرف اتباع ایرانی این را حقیقتاً بنده نفهمیدم برای اینکه در خود ماده مصرح است و اگر ملاحظه بفرمائید خواهید دید که این سهام حقیقتة بازار ندارد این سهم وقتی بازار پیدا می‌کند که خریدار و فروشنده عمومی داشته باشد نه یک وقتی که یک کمپانی هفتاددرصد از سهام را ندارد نه ترقی می‌تواند بکند و نه تنزل و این فقط در قسمت صدسی راجع بایرانی هااست که ما می‌توانیم بگوئیم که یک بازار محدودی در ایران پیدا کند زیرا بنده مثلاً می‌خرم و می‌فروشم بدیگری آن وقت ممکن است بنده بعد از شش ماه بعد از یک سال دوسال بیکی از هم وطنان خودم باآن قیدی که هست پنچ تومان گران تر یا دو تومان ارزان تر بفروشیم این مانعی ندارد راجع بخریداری کردن چاره نیست بجز اینکه بقیمت اسمی بخریم و خریدار دیگری هم ندارد یک طرف کمپانی است و یکطرف بقدر صدسی دولت یا اتباع ایرانی است و این صدسی هم باید در سال اول خریداری شوداز برای اینکه نمی‌شود سرمایه که برای کار کردن لازم است بمدت طولانی معوق گذارده شود و فروش اسهام برای این است که پول جمع شود و پول بکار بیفتد و دراین مسئله غیر از این چاره نیست. (جمعی گفتند مذاکرات کافی است ـ بعضی اظهار نمودند کافی نیست)

رئیس ـ رأی می‌گیریم آقایانی که مذاکرات را کافی می دانند قیام کنند

(غالب نمایندگان قیام نمودند)

رئیس ـ رأی داده شد بکفایت مذاکرات

اصلاح پیشنهادی شاهزاده شیخ الرئیس قرائت می‌شود.

(بمضمون ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم در عوض جمله منتقل نباید شود نوشته شود قابل انتقال نیست.

محمد هاشم میرزا.

رئیس ـ شاهزاده شیخ الرئیس (اجازه)

شیخ الرئیس ـ بنده خیال می‌کردم این مطلب را که پیشنهاد کرده‌ام بقدری واضح است که قابل رد نیست ولی چون آقای مخبر شرحی فرمودند بنده عرض می‌کنم از اول قانون تاآخر همه نوشته نباید منتقل شود یا منتقل نکنند و این از اموری است که باختیار باید بکند آقای تدین فرمودند که اگر کمپانی تخلف کرد بنده هم عرض می‌کنم اینجاها از جاهائی است که مورد تخلف کمپانی نیست زیرا یک وقت ممکن است کمپانی که اهل آمریکا است بیک نظریات سیاسی تغییر تابعیت بدهد ونباید فراموش کرد که از سه ۱۹۱۴ تا کنون خیلی از محلها بوده است که تابع بعضی دولتها بوده وامروزه تابع دولت دیگر است ویا بالعکس تابع نبوده و امروزتابع است و یا اینکه مستقل نبوده و امروزمستقل شده و این صحبت برا ی پنجاه سال است نه برا ی امروز که ما مثل آئینه جلو خود بگذاریم و خیال کنیم تا پنجاه سال هیچ تخلف پذیر نیست لهذا بنده پیشنهاد کردم که نوشته شود قابل انتقال نیست و وقتی نوشتیم قابل انتقال نیست بورثه او هم که بابع آمریکا است انتقال نخواهد یافت تا اثبات تابعیت برای او بشود و اینکه نوشته شده است کمپانی آمریکائی آیا لفظ آمریکائی انتساب خواهد داشت بر تابعیت یا نژاد او؟ بنده نمیدانم در اینجا لفظ آمریکائی یا ایرانی که گفته می‌شود فقط انتساب تابعیت خواهد کرد یا اینکه ایرانی است که تابع دولت ایران باشد یا نژاد ایرانی باشد و یا آمریکائی باید تابع دولت آمریکا باشد یا از نژاد امریکائی باشد نه اینکه تبعه امریکا باشد باین جهت بنده لازم میدانم اولا نوشته شود بکمپانی معتبر و مستقل آمریکائی تبعه امریکا و آن قسمت نباید منتقل نماید هم تغییر کند و نوشته شود قابل انتقال نیست وبنده استدعا می‌کنم آقای مخبر این پنج کلمه را بپذیرند که نه گوششان را درد خواهد آورد ونه خسته می‌شوند وشاید تا ۵۰سال دیگر مثل آقای مخبر نباشند که توضیح بدهند که که درنسخه فرانسه مقصود اینطور بوده وتصور می‌کنم ضرری هم نداشته باشد اگر این دو جمله را اضافه کنند ومثل آن روز نشود برخلاف رائی کمیسیوت داده بود رأی دادیم و هرجه به آقای مشیر الدوله که گفتیم که نشد و بالاخره رأی داده شد و امروز آقای مخبر فرمودند که مقصود همان بوده که در هر دو سال لااقل یک چاه حفر کند ولی چون رأی داده بودیم گذشته بود. مخبرـ اولاً حضرت والا کاملاً مطمئن باشند که بنده خودم را ملزم نمی دانم که فرمایشات ایشان را رد کنم و بالعکس معتقدم که اگر دلائل قوی داشته باشند بپذیرم ولی از خودشان سئوال می‌کنم آیا (توضیحی که عرض می‌کنم) ممکن است فرمایشات ایشان را قبول کرد از برای اینکه می فرمایندبه کمپانی معتبر امریکا ومستقل امریکا متعلق است باید نوشته شود تبعه امریکا. برای اینکه ممکن است کمپانی امریکا ئی تبعه دولت دیگری باشد. اولاً در خود این قسمت اینطور نیست زیرا وقتی گفته می‌شود امریکائی وفرانسه اش گفتهت می‌شود آمریکن مقصود این است منتسب بحکومت و قوانین آن حکومت باشد این یکی ثانیاً در یک قدری پائین تر نوشته که یک یا چند کمپانی یا شرکت‌های غرعیه ذر تحت قوانین ایران و یا در تحت قوانین یکی از ممالک یا قطعات دول متفقد امریکا تشکیل داده. واین جمله گمان که تبعه غیر آن دولت باشد بلی امریکائی تبعه دولت دیگری باشد ممکن است ولی ما بیک کمپانی امتیاز می‌دهیم مثلاً درتحت حکومت وقوانین دلاوار تشکیل شده باشد (چنانچه همین کمپانی که ما باو انتیاز می‌دهیم در تحت قوانین دلاوار است) و تصور می‌کنم که کمپانی که در تحت قوانین آنجا تشکیل شود آیا ممکن است تبعه آلمان یا انگلیس از آب در آید با ا ینحال باز بنده هیچ مانعی نمی‌بینم که احتیاط بکنم و توضیح بدهم ولی خودتان اگر دقت بفرمائید تصدیق خواهید فرمود تا اندازه‌ای که تصور می فرمائید این اعتراض وارد است وارد نیست و راجع بقسمت ثانی هم یعنی راجع راجع بانتقال بنده فرمایش آقای تدین را تأیید می‌کنم ولی با این حال از برای اینکه حضرت والا اوقاتشان تلخ نشود چون بنظر بنده با اصطلاح عبارتی فرانسه فرق نمی‌کند آنرا می‌پذیرم. رئیس ـ ایشان فقط یک اصطلاح بالفعل پیشنهاد کردند.

مخبرـ بنده قسمت اول اصلاح ایشان را که نوشته شود قابل انتقال نبست قبول کردم.راجع بقسمت دوم آن را موکول برای مجلس می‌کنم.

رئیس قسمت دوم هنوز قرائت نشده.

مخبرـ چون اظهار کردند بنده هم جواب عرض نمودم حالا آن قسمتی را که پیش نهاد کردند و بنده هم قبول کردم مقرر بفرمائید قرائت شود.

(مجدداً مضنون ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم در عوض جمله منتقل نباید بشود نوشته شود و قابل انتقال نیست رئیس این را می‌پذیرد.

مخبرـ بلی.

رئیس ـ اصلاح دیگر قرائت می‌شود

(بمضمون ذیل قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم در این جمله اضافه شود کمپانی معتبر ومستقل آمریکائی تبعه امریکا

محمد هاشم میرزا.

رئیس ـ توضیحش را که دادید.

شیخ الرئیس ـ بلی اگر اجازه میفرمائید باز هم توضیح بدهم.

رئیس باز اگر توضیح بدهید همان فرمایشات را خواهید فرمود.

آقای شیخ محمد علی ـ عرضی ندارم رئیس رأی می‌گیریم به قابل توجه بودن پیشنهاد دومی آقای شیخ الرئیس.اولی را که آقای مخبرقبول کردند.

آقایانی که قابل توجه می دانند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ آقای قائم مقام(اجازه)

قائمقام ـ بنده پیشنهاد کرده‌ام و ظاهراً هر دو گنک است ولی چون گفتند مذاکرات کافی است و به بنده اجازه ندادند خواستم در ضمن عرض خودم را بکنم. این لفظ معتبر را بنده می‌خواستم از آقای مخبر سئوال کنم که من باب عنوان و القاب اینجا نوشته‌اند یا ملاحظه سیاسی و اقتصادی را کرده واین لفظ معتبر چه اهمیت دارد و اگر آقای مخبر توضیح بدهند ممکن است بنده پس بگیرم.

مخبرـ خواستن این توضیح از من بعقیده بنده صحیح نبود از برای اینکه کمیسیون اگر یک لفظی را نوشته‌اند از برای این یوده است که بآن لفظ یک اطلاق معنائی کرده ند و خواسته‌اند یک ترتیب اثری بآن داده باشند.

قائمقام ـ پس می‌گیرم.

رئیس ـ پیبشنهاد آقای ارباب کیخسرو قرائت می‌شود. (بمضنون ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم قسمت اول و ماده ۱۱اینطور اصلاح شود.(این اختیار که با رعایت شرایط مربوط در تمام مدت آن الی آخر).

رئیس ـ آقای ارباب کیخسرو(اجازه)

ارباب کیخسرو اینجا قسمت اول را طوری نوشته‌اند که محتمل در آتیه یک اشکالی ایجاد کند اگر چه خیلی از مواد هم برای موارد الغا آمده است با وجود این بنده هیچ لازم نمی‌بینم قانون طوری نوشته شود که دچار زحماتی بشویم خصوصاًوقتی که ما بایک کمپانی‌های بزرگ خارجی‌ها طرف هستیم. باید رعایت تمام نکات را بکنیم اینجا در ماده ۱۱نوشته این اختیار که در تمام مدت آن بکمپانی معتبر ومستقل آمریکائی متعلق است. اینجا قطع کرده تعلق را بنده می‌گویم ذکر شود تعلق با رعایت شرایط مذکور یعنی این شرایط که دراین ماده یا مواد دیگر هست با آ“ شرایط متعلق است نه اینکه بطور قطع تعلق دارد.

رئیس ـ عقیده مخبر چیست؟

مخبرـ البته آقای ارباب یک احتیاطی را می‌خواهند رعایت کنند و بنده نظریه آقایان اعضاء کمیسیون را نمیدانم هر چند نگاه می‌کنم به بعضی از آقایان با اشاره اینطور می‌فهمم که این احتیاط را زائد میدانند برای اینکه مسلم است امتیاز بدون رعایت شرایط مقرره در ۲۸ماده ممکن نیست متلق بکمپانی باشد این اظهاری که اینجا شده بطور بدوی از برای این است که گفته شده باشد کمپانی هیچوقت در هیچ موقعی غیر ممکن است غیر آمریکائی بشود نه اینکه ما امروز بکمپانی آمریکائی می‌دهیم و پس از پنجاه سال تا ده سال دیگر تغییر تابعیت بدهد یا اینکه یک عملی بکند که تغییر تابعیت او در ضمن حاصل بشود و راجع به این قسمت باین نظر بوده حالا بنده واگذار می‌کنم برای مجلس.

رئیس ـ آقایانی که این اصلاح را قابل توجه می دانند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشده پیشنهاد آقای هرمزی گویا با عین پیشنهاد شیخ الرئیس باشد.

(بمضمون ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌نمایم که در ماده ۱۱بعد از دول متفقه آمریکا (که از اتباع ایران یا آمریکا باشد) اضافه شود.

هرمزی ـ(اجازه می فرمائید)

رئیس ـ بفرمائید.

هرمزی ـ بنده دراین ماده اشکالی کرده بودم بکلمه (مگر) و این مگر میرساند که با شرایط ذیل ممکن است کمپانی با شخاص خارجی این امتیاز را واگذار کند و قبل از اینکه عرض کنم در خارج باعضاء کمیسیون و مخصوصاً شاهزاده نصرت الدوله عرض کردم و با آقای مشیرالدوله و آقای تدین شور کردم در این خصوص و تا درجه هم تصدیق فرمودند که این کلمه رائد است و باید عوض شود. و آن اظهاری را هم که آقای سردار معظم فرمودند باز بودن کلمه مگر میرساند که با این شرایط می‌شود امتیاز باتباع خارجه جز آمریکائی داده شود این قسمتی را که شاهزاده نصرت الدوله فرمودند که با آن کلمه مالکیت این مسئله را رد می‌کند. ما که نمیدانیم سینگلر اشخاص باشند که اتباع دول دیگر باشند و آن وقت این حق را ساقط کرده‌ایم و اگر یک کلمه اضافه شود تصور می‌کنم خوب است.

مخبرـ بنده اصلاً این اصلاح را خوب ملتفت نشدم که مقصودشان چیست؟

آقا میرزا شهاب الدین ـ بعد از کلمه متفقه علاوه شود که از اتباع ایران یا آمریکا باشد.

مخبرـ در کدام قسمت.

رئیس ـ در سطر پنج.

مخبرـ باید در تحت قوانین یکی از ممالک یا قطعات دول منطقه آمریکا تشکیل داده شود.

هرمزی ـ که از اتباع ایران یا آمریکا باشد.

مخبرـ این اعتراض وارد نیست برای اینکه بعد از اصلاحی که در ترجمه آن شده اشکال حضرت والا را رفع می‌کند من خودم ابتدا تصدیق ذاشتم ولی پس از اصلاح آن اگر دقت بفرمائید رفع اشکال ایشان می‌شود. زیرا جمله اوّل بکلی انتقال امتیاز را بدولت و اتباع خارجه منع می‌کند باز هم جمله دیگری از بعلاوه شروع می‌شود و می‌نویسد بعلاوه این امتیاز را بهیچکس و به هیچ شکلی نمی‌توان آن انتقال داد مگر بطریق ذیل.

رئیس ـ رأی می‌گیریم بقابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانی که قابل توجه میدانند قیام فرمایند

. (عده معدودی قیام کردند)

رئیس ـ قابل توجه نشد پیشنهاد آقای آقا میرزا شهاب.

(بمضمون ذیل قرائت شد) بنده پیشنهاد می‌کنم که بعد از عبارت یا شرکت‌های فرعیه جمله ایرانی یا آمریکائی مستقل اضافه شود.

رئیس ـ قابل توجه نشد پیشنهاد آقای آقا میرزا شهاب

(بمضمون ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که بعد از عبارت یا شرکت‌های فرعیه جمله ایرانی یا آمریکائی مستقل اضافه شود.

رئیس ـ تقریباً همان پیشنهادی است که رد شد.

آقای مخبر چه می‌گویند.

مخبر ـ این هم صورت همان پیشنهاد رادارد واگذار می‌کنم برای مجلس.

رئیس ـ آقای میرزا شهاب(اجازه)

آقا میرزا شهاب الدین ـ چون توضیحاتی که آقای مخبر در جواب آقای مشار اعظم دادند بنده را متقاعد نکرد و توضیحات ایشان بیشتر بنده را وادار کرد که این پیشنهاد را بکنم و گمان می‌کنم که اضافه شدن اینجمله ایرانی یا آمریکائی مستقل ضرری نداشته باشد و از بعضی محظوراتی هم که اغلب آقایان را فرا گرفته است راحت می‌شوند و آقایان را از خیال خارج می‌کند.

رئیس رأی می‌گیریم.

امیراحتشام ـ مجدداً قرائت شود

(دو مرتبه بشرح گذشته قرائت شد)

رئیس ـ آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می دانند قیام فرمایند.

(عده قیام نمودند)

رئیس قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای سردار معظم قرائت می‌شود.

(بمضمون ذیل قرائت شد)

درباب آخر ماده یازده پیشنهاد ذیل تقدیم می‌شود. جمعاً تا میزان سی درصد از اسهام مزبور را بقیمتی که بیش از قیمت رسمی (قیمت معینه روی اسهام) نباشد خریداری نمایند.

رئیس ـ آقای سردار معظم(اجازه)

سردار معظم ـ اگر چه آقای مخبر در ضمن جواب آقای مشار اعظم که چون این اسهام در معرض خرید و فروش گذارده نخواهد شد وبازار معامله ندارد لهذا لزومی ندارد. بنده با این نظرآقای مخبرموافق نیستم ببینم مقصودازاین ماده چیست. مقصودازاین ماده اینست که کمپانی یاصاحبان اسهام ایرانی می‌خواهد مساعدتی کند واگر سهم یکصد دلاری صدو پنج دلار قیمت پیدا کرد از ایرانی‌ها همان صد دلار بگیرد واگر ما فرض این مساعدت را بکنیم باید طرف دیگر معامله را تصور کنیم چون ممکنست قیمت قطعی اسهام و قیمت بازاری و خرید وفروشش کمتر از صد دلار باشد. پس بنابراین یا میل مساعدت کردن به ایرانی‌ها چه ما برای آنها الزامی قائل به شویم زیرا اگر حقیقتاً بنده می‌توانم سهم صد دلاری را در آمریکا نبود پنج دلار بخرم چه علتی دارد که دراین ماده ملزم بشوم که صد دلار بخرم پس عبارت باید طوری نوشته شود که این نظریه بنده تأمین شود و ما را بگران خریدن نکند از این جهت پیشنهاد کردم که جمعاً تا میزان سی درصد از اسهام مزبور را بقیمتی که بیش از قیمت اسمی یعنی قیمت معینه روی اسهام نباشد خریداری نمایند و با این اصلاح عبارتی کاملاً آق مقصود بنده تأمین خواهد شد. اما اینکه آقای مخبر می‌فرمایند که این اسهام معرض خرید وفروش پیدا نخواهد کرد بنده درست ضد این عقیده را دارم و عرض می‌کنم هیچ اسهامی پیدا نخواهد شد که قیمت بازاری پیدا بکند و در معرض خرید و فرش دربیاید. ایشان نمی‌توانند این اطمینان را بدهند واطمینان ایشان هم برای تأمین نظریه من کافی نیست و بنده مجبورم این جمله را هم عرض کنم این مادة دهم خیلی مهم است از ظهر هم یکساعت گذشته و طرز رأی دادن هم یک طور دیگر شده. از طرف دیگر بدبختانه در این امتیاز چون تقاضای فوریت شده یک شور می‌شود در صورتی که بنده معتقد هستم که هر چه بیشتر در اطراف مطالب دقت شود بهتر است.پس عقیدة بنده اینست که آقای مخبر این ماده را مراجه بدهند بکمیسیون ودر اینجا این اعتراضاتش را دقت کنند بعد یک ماده منقحی بیاورند مجلس.

مخبرـ بنده خودم هم در اول وهله عرض کردم این ماده خیلی ماده مهمیست و اطمینان می‌دهم بمجرد اینکه یک اعتراض واردی ببینم بفوریت خود من ارجاع بکمیسیون را تقاضا می‌کنم ولیکن متأسفانه اعتراض همکار محترم من مثل اعتراضاتیست که تا حالا شده. بنده حالا یک توضیحی می‌دهم واین توضیح مانع از این نیست که با نظریه ایشان موافقت بشود ولی نه بطور ارجاع بکمیسیون. حالا چون وقت گذشته اگر بخواهند اطمینان داشته باشند وفرصت داشته باشند که در خارج از آقایان اعضاء کمیسیون توضیحاتی بخواهند بنده حرفی ندارم ولی خود بنده ارجاع بکمیسیون را نمی‌توانم تقاضا کنم و این قسمت در کمیسیون مطرح شد و خود آقای مشیرالدوله در کمیسیون تشریف داشتند ودراین خصوص در آنجا بحث شد و همین عبارت که بقلم یکی از همکارها پیش نهاد شده بود رد شد و بنده بازهم عرض می‌کنم که این سهام بازار ندارد واین اطمینانی را که آقای سردار معظم دارند این اطمینان صحیح نیست چرا از برای اینکه ما می‌خواهیم هفتاد درصد از اسهام متملق به کمپانی سینگر که صاحب امتیاز است باشد و مطلقاً مالک و متصرف خود کمپانی باشد و سی درصد متملق بایرانی‌ها. پس این چطور بازار پیدا می‌کند؟ مگر اینکه بگوئیم مابین شرکاء بازار پیدا می‌کند واین هم این طور نیست که بتوان جلوگیری کرد زیرا اگر یک چیزی در بازار پیداکرد نمی‌شود محدودش کرد برای اینکه وقتی رفت بازار آنجا همه می‌خرند مگر اینکه روی آن سهم‌ها همانطوری که در سهم ایرانی نوشته شده نوشته نشود این سهم قابل خریداری نیست مگر بدست و توسط شرکاء فعلی کمپانی سلینگر. ما توضیحی از نماینده کمپانی سیلینگر خواستیم وآن این بود که وقتی این اسهام بازار پیدا نکند چطور این اسهام خرید و فروش می‌شود. حالا عرض می‌کنم یک کمپانی مثلاً با صدهزار دلار سرمایه تشکیل می‌شود آنوقت سی درصد این سرمایه با بدولت ایران واتباع ایرانی تکلیف خواهد کرد که بصندوق آن کمپانی تازه تشکیل شده سرمایه خود را بریزند یعنی سی هزار دلار از آن اسهام را برای مدت یکسال باید خریداری کنند و مدتش هم محدود است که در ظرف این مدت این پول باید تهیه وداده شود و اگر دولت واتباع ایرانی تهیه نکردند خود کمپانی آن اسهام را می‌خرد و پولش را می‌دهد و این را هم غیر از آن قیمت اسمی که لازمه اینست تا صد هزار دلار سرمایه جمع بکنیم اصلاً طور دیگری نمی‌شود تعیین کرد.در یک مواقعی ممکنست، سابقه هم دارد. کمپانی‌ها اسهایم چاپ می‌کنند آنوقت آنر بقیمت کمتر خرید و فروش می‌کنند و از نقطه نظر یک تسهیلاتی مخصوصاً برای اینکه این جمله اخیری که ملاحظه می فرمائید بعد از آنکه آن پیشنهادی که مثل پیشنهاد آقای سردار معظم بود در کمیسیون شد این جمله اضافه شد (و مقرر است صاحب امتیاز هم قسمت اسهام خود را بهمان قیمت خریداری نماید.) یعنی بهمان قیمت اسمی. ما خواستیم که کمپانی هفتاد درصد خودش را مبادا بقیمت کمتر از قیمت اسمی پول در صندوق بگذارد و این باعث یک ضرری برای مابشود که در حقیقت آن صدهزار دلار را هفتاد هزار دلارش را کمپانی بدهد ولی هزار دلارش را هم مابدهیم. باین ترتیب عرض کردم این پیشنهاد را بنده نمی‌توانم قبول کنم و آن قسمت اخیری هم ایشان اظهار فرمودند بدون اینکه ارجاع بکمیسیون شود ممکنست بماند برای جلسه آتیه که آقای سردار معظم در جلسه روز شنبه تشریف بیاورند بکمیسیون و با اعضاء کمیسیون مشاوره بفرمایند و بنده بااین ترتیب مخالفت ندارم.

رئیس ـ رأی می‌گیریم بقابل توجه بودن پیش نهاد آقای سردار معظم. آقایانی که پیشنهاد ایشان را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

(جمعی قیام نمودند)

رئیس قابل توجه نشد.

(یک نفر از نمایندگان ـ خوبست جلسه را ختم کنیم)

رئیس ممکنست پیشنهاد بفرمائید هشت فقره پیشنهاد دیگر مانده است.

(پیش نهاد آقای شیروانی بشرح ذیل قرائت شد)

بنده اصلاحات زیل را پیشنهاد می‌کنم.

اول ـ در سطر چهارم نوشته شود (فقط در تحت قوانین ایران)

دوم –در سطر پنجم پنجم نوشته شود در مدت سه سال ونیز در هما نجا تاریخ

اخطار معلوم شود

سوم ـ قسمت انحصار سهام بایران و کمپانی اصلاح گردد که ایران هم در بورس دنیا شرکت نماید.

رئیس ـ (خطاب بشیروانی) فقط در قسمت اول توضیحات بدهید.

(جمعی گفتند جلسه ختم شود)

رئیس ـ پیش نهاد ختم جلسه از طرف آقای حاج میرزا عبدالوهاب شده است.رأی می‌گیریم آقایانی که پیش نهاد را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(غالب نمایندگان قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد.

جلسه آتیه روز شنبه چهار ساعت قبل از ظهر.دستور هم لایحه نفت.

(مجلس یکساعت بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی موتمن الملک.

منشی معظم السلطان . م. شهاب.