مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۹ آبان ۱۳۱۴ نشست ۳۰
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری دهم | تصمیمهای مجلس | قوانین بنیان ایران نوین |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری دهم |
دوره دهم تقنینیه
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۹ آبان ۱۳۱۴ نشست ۳۰
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۱۰
جلسه:۳۰
صورت مشروح مجلس پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۳۱۴
فهرست مطالب:
۱- تصویب صورت مجلس
۲- تصویب چهار فقره مرخصی
۳- اجازه استقراض برای احتیاجات ضروری بلدی بعضی از نقاط
۴- تقدیم دو فقره لایحه یکی از طرف آقای وزیر داخله و دیگری از طرف آقای وزیر معارف
۵- شور اول لایحه شرایط و تکالیف کدخدائی
۶- موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه
مجلس یک ساعت و سه ربع قبل از ظهر به ریاست آقای اسفندیاری تشکیل گردید
صورت مجلس سهشنبه ۲۷ آبان را آقای مؤید احمدی (منشی) قرائت نمودند
اسامی غائبین جلسه گذشته که ضمن صورت مجلس خوانده شده:
غائبین با اجازه - آقایان: صفوی - پالیزی - مژدهی - دکتر قزلایاغ - بیات ماکو - دکتر سنگ - هدایت
غائبین بیاجازه - آقایان: دبستانی - احتشامزاده - وکیلی - اعظم زنگنه - قادر انوشیروانی - اسکندری - معدل - امیر ابراهیمی - افخمی - میرزائی
دیرآمدگان بیاجازه - آقایان: دکتر ادهم - مسعودی خراسانی - همراز- ثقهالاسلامی - رفیعی - بیات - عراقی - دکتر جوان - آقا سیدکاظم
- تصویب صورت مجلس
۱- تصویب صورت مجلس
رئیس - در صورت مجلس نظری نیست؟ آقای حیدری
حیدری - آقای انوشیروانی را جزء غایبین بیاجازه نوشته بودند خواستم عرض کنم ایشان از صحرا که مراجعت میکردیم در رامسر پاهایشان آماس کرده و دچار زحمت فوقالعاده شدند و در مریضخانه مشغول معالجه بودند و به وسیله بنده اطلاع داده و تحصیل اجازه نمودهاند از این جهت خواستم تقاضا کنم که ایشان را غایب با اجازه منظور فرمایند.
رئیس - مراجعه و اصلاح میشود. در صورت مجلس نظری نیست؟
(اظهاری نشد)
صورت مجلس تصویب شد.
- تصویب چهار فقره مرخصی
۲- تصویب چهار فقره مرخصی
رئیس - چند فقره خبر از کمیسیون عرایض و مرخصی رسیده است قرائت میشود:
خبر مرخصی آقای اقبال:
آقای اقبال برای رسیدگی به امور شخصی تقاضای بیست
روز مرخصی از تاریخ ۸ مهر ۱۳۱۴ نمودهاند و کمیسیون عرایض با تقاضای ایشان موافقت نموده اینک خبر آن را تقدیم مینماید.
رئیس - موافقین با مرخصی آقای اقبال قیام فرمایند
(اکثر برخاستند)
تصویب شد.
خبر مرخصی آقای علوی سبزواری:
آقای علوی سبزواری برای انجام امور محلی و مسافرت به حوزه انتخابیه تقاضای ۲۰ روز مرخصی از تاریخ ۲۷ آبان ۱۳۱۴ نمودهاند و کمیسیون با تقاضای ایشان موافقت نموده و اینک خبر آن را تقدیم مینماید.
رئیس - موافقین با مرخصی آقای علوی سبزواری قیام فرمایند
(اغلب قیام کردند)
تصویب شد.
خبر مرخصی آقای شباهنگ:
آقای شباهنگ برای مسافرت لازمی که متضمن منافع اقتصادی مملکتی بوده از حضور در مجلس شورای ملی برای ۲۷ روز از تاریخ ۱۳ مهر ۱۳۱۴ معذور بوده و تقاضای اجازه نمودهاند کمیسیون عذر ایشان را موجه دانسته و با تقاضای ایشان موافقت نموده اینک خبر آن را تقدیم مینماید.
رئیس - موافقین با مرخصی آقای شباهنگ قیام فرمایند
(عده زیادی قیام نمودند)
تصویب شد.
خبر مرخصی آقای اسکندری:
آقای اسکندری سابقاً تقاضای بیست روز مرخصی از تاریخ ششم ۱ مرداد ۱۳۱۴ نموده و مجلس تصویب کرده بود ولی به واسطه موانعی از مرخصی مزبور استفاده نکرده است اکنون برای اصلاح امور محلی تقاضای بیست روز مرخصی از تاریخ ۲۰ آبان ۱۳۱۴ نموده است کمیسیون عرایض به مناسبت اینکه ایشان از مرخصی سابق خود استفاده نکردهاند با این تقاضا موافقت نموده اینک خبر آن را برای تصویب مجلس تقدیم مینماید.
رئیس - موافقین با مرخصی آقای اسکندری قیام فرمایند
(عده زیادی برخاستند)
تصویب شد.
- اجازه استقراض به وزارت داخله برای احتیاجات ضروری بلدی بعضی از شهرها
۳- اجازه استقراض به وزارت داخله برای احتیاجات ضروری بلدی بعضی از شهرها
رئیس - لایحه اجازه استقراض وزارت داخله برای بلدیه بعضی شهرها مطرح است. خبر کمیسیون بودجه قرائت میشود:
کمیسیون بودجه در جلسه اخیر خود با حضور آقای وزیر داخله. لایحه نمره ۴۲۲۷۹ دولت راجعبه استقراض مبلغی از بانک ملی برای احتیاجات ضروری بعضی از شهرهای سرحدی را مورد شور و مطالعه قرار داده با توضیحاتی که آقای وزیر داخله بیان نمودند عین ماده واحده مورد تصویب واقع و علیهذا خبر آن را جهت تصویب مجلس شورای ملی تقدیم میدارد.
رئیس - عین ماده واحده قرائت میشود.
ماده واحده - وزارت داخله مجاز است به شرح ذیل برای بلدیههای مفصله از بانک ملی استقراض نماید.
۱- بلدیههای رضائیه خوی ساوجبلاغ مکری یک میلیون ریال (رضائیه ۶۰۰۰۰۰ - خوی ۲۵۰۰۰۰ ساوجبلاغ ۱۵۰۰۰۰ ریال) به مدت پنج سال که اصلاً و فرعاً هر سال یک خمس آن را از عایدات بلدیههای مزبور به بانک پرداخته شود.
۲- بلدیههای سنندج و ماکو هشتصد و پنجاه هزار ریال (سنندج ۶۰۰۰۰۰ - ماکو ۲۵۰۰۰۰ ریال) به مدت پنج سال که سالی یک خمس آن اصلاً و فرعاً از اعتبار سه میلیون ریال ساختمانی بلدیههای ولایات مسترد گردد.
رئیس - آقایانیکه با ماده واحده موافقت دارند ورقه سفید خواهند داد:
(اخذ و شماره آرا به عمل آمده یک صد و سه ورقه سفید شمرده شد)
رئیس - عده حاضرین در موقع رأی ۱۰۴ نفر با اکثریت صد و سه رأی تصویب شد.
اسامی رأی دهندگان - آقایان:
فرشی - شجاع - ارگانی - طهرانچی - نائینی - اهری - همراز - علی مؤید - محسن مهدوی - اعتصامزاده - دکتر طاهری - کفائی - حیدری - افشار - قزوینی - دکتر ادهم - لیقوانی - روحی - زوار - نوبخت - مرتضی امین - ثقهالاسلامی - مولوی - دربانی - ایزدی - علوی - هزار جریبی - عراقی - اقبال - نمازی - معتصم سنگ - ناصری - طباطبائی بروجردی - کمالی - عباس مسعودی - حاج ملک - نیکپور - گودرزی - دهستانی- محیط - خواجه نوری - اسدی - اعتبار - دادور - دکتر سمیعی - جرجانی - مسعودی خراسانی - طالش خان - کاشف - سمیعی - ملکمدنی - طباطبائی دیبا - وثوق - رضوی - سهراب ساکینیان - دولتشاهی - آصف - منصف - حبیبی - دکتر جوان - لاریجانی - مشیری - ملایری - پارسا - صدیق - دکتر غنی - محمد رضا بهبهانی - فتح الله فزونی - رهبری - مجد ضیائی - پناهی - صفاری - دبیر سهرابی - سلطانی شیخ الاسلامی - شاهرودی - معتضدی - محمدتقی شیرازی - نقابت - فاطمی - کازرونیان - دکتر احتشام - شباهنگ - رفیعی - مقدم - مصباح فاطمی - نواب یزدی - امیر نیرومند - موسی مرآت - دکتر ضیاء - دکتر ملکزاده - ابراهیمی ریکی - سید کاظم یزدی - آزادی - اورنگ - مؤید احمدی - خواجوی - دکتر لقمان - صادقی - جلایی - اردبیلی - وکیل - مؤید قوامی - فتوحی.
- تقدیم دو فقره لایحه از طرف آقای وزیر داخله و دیگری از طرف آقای وزیر معارف
۴- تقدیم دو فقره لایحه از طرف آقای وزیر داخله و دیگری از طرف آقای وزیر معارف
رئیس - آقای وزیر داخله
وزیر داخله (آقای جم) - لایحهای است راجعبه حذف ماده ۱۲ قانون تذکره. چون این ماده در عمل اسباب زحمت برای اتباع داخله که در خارجه مقیم هستند شده است و مطابق ماده ۱۲ مقرر است کسانی که به سن مشمولیت میرسند باید تذکرهشان گرفته شود و یک جواز مسافرت به ایشان داده شود و در خارجه هم معمول هست که تذکره نداشته باشد پلیس آنها را به عنوان اشخاص مجهولالهویه جلب میکند و خارج میکند. اینک تقاضائی هست راجعبه حذف ماده ۱۲ یک لایحه دیگری است از طرف وزارت معارف تقدیم میکنم راجعبه استخدام یک نفر معلم تبعه فرانسه برای تدریس علم معدنشناسی در دانشگاه تقدیم میکنم.
رئیس - هر دو لایحه به کمیسیونهای مربوطه ارجاع میشود.
- شور اول لایحه شرایط و تکالیف کدخدائی
۵- شور اول لایحه شرایط و تکالیف کدخدائی
رئیس - شور او لایحه کدخدائی خبر کمیسیون داخله مطرح است چون لایحه طبع و توزیع شده است فقط مقدمه قرائت میشود.
کمیسیون داخله در تاریخ ۲۷ آبان ۱۳۱۴ لایحه کدخدائی را تحت شور و مداقه قرار داده و با اصلاحاتی مواد ذیل را تنظیم نموده اینک خبر آن را برای شور اول تقدیم میشود.
قانون کدخدائی
ماده ۱ - کدخدا رئیس ده و نماینده مالک است و نسبت به وظایفی که برطبق مقررات ذیل از طرف دولت به او محول میشود مسئولیت خواهد داشت.
ماده ۲ - برای هر ده یا قصبه یک نفر کدخدا به مدت یک سال معین میشود و ممکن است در صورتیکه خدمات او رضایتبخش باشد مجدداً انتخاب شود و برحسب اقتضا چند مزرعه یا ده برعهده یک نفر کدخدا محول شود.
ماده ۳ - در خالصجات مالیه محل در موقوفات متولی یا نماینده او در املاک اربابی مالکین و در دهات خرده مالک با اکثریت مالکین جز یک نفر که دارای شرایط مندرجه در ماده ۴ این قانون میباشد برای کدخدائی به حکومت یا نایبالحکومه محل معرفی میشود که حکم انتصاب او را صادر نمایند.
شرایط کدخدائی
ماده ۴:
۱ - تبعیت ایران
ب- عدم محکومیت به جنحه و جنایت
ج - معروفیت به درستکاری و امانت و لیاقت
د - مقیم بودن در محل و داشتن علاقه رعیتی در آنجا
ماده ۵ - محاکمه و انفصال کدخدا از لحاظ تخلفات اداری بهموجب نظامنامه خواهد بود که به تصویب وزارت داخله رسیده باشد.
وظایف کدخدا
ماده ۶ - کدخدایان دهات در محل مأموریت خود موظف به اجرای قوانین و مقرراتی هستند که از طرف حکومت متبوعه به آنها ابلاغ میشود.
ماده ۷ - کدخدایان باید تنسیقات و امور رعیتی و فلاحتی را مطابق دستور و نظریات مالک تحت مراقبت قرار دهند و میتوانند دعاوی جزئی بین اهالی ده را که قیمه آن را پنجاه ریال تجاوز نکند به کدخدا منشی حل و تسویه نمایند و منازعات و اختلافات حاصله بین اهالی را جلوگیری و در صورت وقوع حتیالامکان به صلح خاتمه دهند.
ماده ۸ - کدخدا مکلف است طبق ماده ۲۳ قانون اصول محاکمات جزائی در جلوگیری از فرار متهم و از بین رفتن اثرات جرم اقدام نموده و نتیجه اقدامات را به اسرع اوقات به نزدیکترین پست امنیه یا نایب الحکومه اطلاع دهد.
ماده ۹ - مالکین دهات در موقع فوت یا تغییر کدخدا باید معرفینامه کدخدای جدید را طبق مقررات ماده ۴ این قانون به حکومت محل بفرستند حفظ اوراق و اسناد دولتی و انجام امور کدخدائی تا تعیین کدخدای جدید به عهده دو نفر از معتمدین محلی که مالک یا مالکین تعیین میکنند خواهد بود.
ماده ۱۰ - در صورت امتناع یا تعلل مالک یا مالکین از تعیین کدخدا نایبالحکومه محل کدخدا را طبق ماده ۴ انتخاب خواهد نمود.
ماده ۱۱ - هرگاه کدخدا از انتظامات امور زراعتی فروگذار نماید مالک یا مالکین میتوانند تقاضای عزل او را بنمایند.
ماده ۱۲ - قوانین موضوعه که متناقض با این قانون نباشد به قوت خود باقی خواهند بود.
رئیس - عده از آقایان اجازه نطق خواستهاند درست معلوم نیست در کلیات است یا در مواد اگر در مواد است که در ضمن مواد در موقع خودش بیان خواهد شد.
عده از نمایندگان - خیر در کلیات است
رئیس - در کلیات است؟
طباطبائی دیبا - بلی. اغلب در کلیات اجازه خواستهاند
رئیس - آقای دیبا.
طباطبائی دیبا - البته چنانچه انتظامات و تنسیقات امور هر محل در شهرها منظور نظر است در دهات هم منظور نظر است و از این جهت میتوان گفت که این لایحه از لوایحی بوده است که لازم بوده است این است که در کلیات چندان اشکالی نیست و یک تذکراتی هم هست که در مواد میشود آن تذکرات را داد ولی بنده عقیدهام این است که در کلیات هم باید تذکراتی داد. اولاً بنده عقیدهام این است که این لایحه باید به کمیسیون عدلیه هم برود چون در مواد ۷ و ۸ یک مطالبی هست که مربوط به کمیسیون عدلیه میشود که کدخدا میتواند در امور حقوقی و جزائی دخالت کند و این میبایستی به کمیسیون عدلیه هم رفته باشد ولی حالا که نرفته است ممکن است در مجلس تصویب شود و در شور ثانی برود به کمیسیون عدلیه در هر حال مسئله کدخدا و تعیین کدخدا در دهات بنده عقیدهام چنانچه عرض کردم این است که به یک ترتیبی باشد که منجر به اختلاف بین مالک و کدخدا بشود این است که تذکراً عرض میکنم وزارت داخله در تنظیم نظامنامه که نسبت به اجرای این قانون تنظیم میکند باید یک ترتیبی بدهند که این نظامنامه شامل موادی باشد که در موقع اختلاف بین مالک و کدخدا وزارتخانه یک نظری داشته باشد که رفع اختلافات را بکند یعنی این اختلافات حل و تصفیه بشود مثلاً در یک ماده اینجا ذکر میشود که در امور زراعتی و فلاحتی کدخدا مکلف است که یک اقداماتی بکند ممکن است در یک موقعی در امور فلاحتی و زراعتی بین مالک و کدخدا یک اختلافاتی تولید شود و کدخدا عقیدهاش این باشد که در اینجا این زراعت و این تخم کاشته شود تا به عمل بیاید ولی مالک با او مخالفت کند و عقیده داشته باشد زراعت دیگری را ترتیب بدهد. یا کدخدا عقیدهاش این است که برای تنظیم و ترقی فلان ده باید در فلان قنات بائر کار بشود و دائرش کنند ولی مالک نمیخواهد خرج کند و آن قنات را دائر کند و تنقیه کند و امتناع میکند آن وقت ما بین مالک و کدخدا اختلاف حاصل میشود و این مواد یک نظری ندارد که در صورت بروز اختلاف تکلیف چیست که اگر بین کدخدا و مالک اختلافاتی تولید شد در امور زراعت و فلاحت چه میشود؟ یکی هم این است که اینجا در ماده ۴ بنده شرطی راجعبه باسواد بودن کدخدا ندیدم کدخدای بیسواد را بنده صریحاً عرض میکنم هیچ فایده ندارد ده کدخدائی میخواهد که اقلا سواد مقدماتی مختصری داشته باشد و اگر سواد نداشته باشد اصلاً نمیتواند وظیفه خودش را انجام بدهد مثلاً احصائیه و سجل احوال مربوط به کدخدا است اگر سواد نداشته باشد نمیتواند چه بکند و چگونه دفتر خود را تنظیم کند و از عهده برنمیآید این است که بنده عقیدهام این است که در این ماده یا در ماده که مناسب باشد باید یک جمله اضافه کرد که کدخدا باید باسواد باشد و کدخدای بیسواد وجودش هیچ فایده ندارد و اصلاً مضر است و البته این تذکر بنده را آقای وزیر داخله در نظر خواهند گرفت و پیشنهادی هم تقدیم میکنم که باید کدخدا باسواد باشد. یکی هم این است که مینویسد در موقوفات متولی یا نماینده او اینجا بنده عقیدهام این است که در خصوص تعیین کدخدا کار با خود متولی باشد نه با نماینده او نماینده او مطلق فایده ندارد و باید خود متولی کدخدا را معین کند نه اینکه نماینده متولی در ده این حق را داشته باشد علاوه بر این یک موقوفاتی هست که متولی ندارد وزارت اوقاف خودش برحسب قانون مداخله دارد و این قسمت هم باید برطبق یک ماده تصریح شود که موقوفاتی که متولی ندارد باید با وزارت اوقاف باشد این هم یک عقیده بنده است یک قسمت هم در ماده ۴ نوشته شده است که علاقه داشتن در محل از شرایط کدخدا است و این هم با ماده دوم مخالفت دارد چون در آنجا داریم که مینویسد ممکن است چند مزرعه یا ده به یک کدخدا محول شود یک کدخدا هست که در این ده علاقه رعیتی دارد و در آن ده دیگر که به او اجازه کدخدائیش را میدهند علاقه رعیتی نداشته باشد و این هم منافات دارد با هم و باید یک ترتیبی داد که تنافی با هم نداشته باشد. یکی هم مسئله ماده ۷ است اینجا بنده مراجعه و مطالعه کردم که مینویسد کدخدا باید تنسیقات امور رعیتی و فلاحتی را بدهد اینجا بنده مراجعه کردم اشکالی ندارد ولی بعد مینویسد که میتوانند دعاوی جزئی را که از پنجاه ریال تجاوز نکند بین اهالی ده به صلح خاتمه بدهد. این مسئله صحیح است ولی کدخدا یا هر کس میتواند وقتیکه بین دو نفر اختلافی تولید شد مابینشان صلح بدهد و این ماده ۷ هر چیزی علاوه بر این نکرده است با کدخدا منشی و ریش سفیدی ممکن است قضایا را حل و تصفیه نمایند بلکه عقیدهام این بود که با موافقت وزارت عدلیه کدخدا هم حق داشته باشد که مثل صلحیههای محل مابین اشخاص را برطبق قوانین صلح بدهد این بود نظریات بنده. یک نظری هم در ماده دهم داشتم که اگر مالک امتناع کرد از تعیین کدخدا آن وقت حکومت یا نایبالحکومه کدخدا را معین میکند این را هم باید یک مدتی برایش معین کرد که اگر به مالک اخطار شد که فلان محل و فلان ده شما کدخدا لازم دارد اگر تا فلان مدت معین نکردید حکومت یا نایبالحکومه کدخدا معین خواهد کرد ولی در این ماده معین نشده است و این صحیح نیست.
وزیر داخله - فرمایشات آقای دیبا چند قسمت بود یکی راجعبه ماده ۷ بود که پیشنهاد کردند به کمیسیون قوانین عدلیه مراجعه شود برای اطلاع آقایان عرض میکنم که این لایحه و مخصوصاً این ماده ۷ با جلب نظر آقای وزیر عدلیه و با مطالعه تنظیم شده است و تصور نمیکنم محتاج باشد به کمیسیون عدلیه برود. در قسمتهای دیگر راجعبه تعیین کدخدا و اینکه باید حتماً سواد را شرایط کدخدائی قرار داد اول این نظر وزارت داخله هم بود ولی بعد که در عمل وارد شدیم و مطالعه کردیم دیدیم تقریباً یعنی قطعاً در ایران چهل و شش هزار قریه است و اگر ما بخواهیم برای هر کدام یک نفر باسواد پیدا کنیم شاید دچار اشکال بشویم مثلاً در بعضی جاها هست که یک اشخاص خوبی هستند خیلی محترم و امین که طرف اعتماد اهل محل هم هستند و سواد ندارند اگر ما میخواستیم سواد را شرط قرار بدهیم و این اشخاص را ممنوع قرار بدهیم دچار اشکال میشویم این بود که موضوع سواد را شرط قرار ندادیم ولی هیچ مانعی ندارد که کدخدا یک نفر باسواد برای تنظیم کارهایش همراه داشته باشد و این اشکال پیش نخواهد آمد. اما اینکه در ماده دهم اظهار کردید که اگر مالک یا مالکین امتناع از تعیین کدخدا ممکن است وقتی معین کنند اولاً اینجا منظور ما این نبود که یک تضییقی نسبت به مالکین شده باشد ولی حالا اگر بخواهند مدتی معین نماینده بنده موافقت میکنم. ولی نباید عدم تعیین کدخدا یک وسیله باشد که مالک اگر دلش نخواست معین کند کار لنگ بماند و اسباب زحمت بشود برای اینکه آقایان مسبوق هستند که در غالب قوانینی که از مجلس شورای ملی گذشته است چه قوانین کشوری و چه قوانین لشگری یعنی نظام وظیفه یک وظایفی برای کدخدایان معین شده است و معلوم نبود تا به حال که این کدخدا کیست و چه کاره است و چه میکند و برای اینکه وظایفش معلوم باشد و روشن باشد این بود که وزارت داخله با جلب نظر وزارتخانههای مربوطه مثل وزارت عدلیه و وزارت جنگ و بالاخره هیئت دولت این لایحه را تنظیم کرد و تصور نمیکنم اشکالی پیش بیاید و اما را جعبه امور زراعتی که در یکی از مواد ذکر شده است و تنسیقات امور ده این شخص مداخله کند این برله مالکین بود و دولت هیچ نظر نداشت که برعلیه مالکین یک نفر مدعی در ده بتراشد بلکه این به نفع آنها است که مراقبت و مواظبت کند و البته اگر در امور مربوطه به زراعت یا آب قنات و غیره مراقبت نکرد و اشکالی کرد و اسباب زحمت شد البته به شکایت مالک یا مالکین او منفصل میشود و دیگری به جای او تعیین میشود و یکی دیگر هم راجعبه تعیین کدخدا که آقای دیبا اظهار داشتند که اینجا ذکر شده است در ماده ۳ که مالک یا متولی و فرمودند که در موقوفات ممکن است املاک باشد که متولی نداشته باشد خوب متولی ندارد ولی اداره اوقاف است خوب چه فرق میکند وقتیکه وقفیت آن مسلم است و تحتنظر وزارت اوقاف هم هست خود وزارت اوقاف هم قائممقام متولی است و او خودش متولی خواهد بود و اقدام میکند این اشکال هم تصور نمیکنم وارد باشد.
رئیس - آقای ملک مدنی.
ملک مدنی - عرض کنم مقصود از تنظیم این لایحه البته معلوم است وزارت داخله خواسته است کدخدائی که حالا بدون رسمیت است با یک رسمیت قانونی باشد تا وظایفی که به عهده او محول است انجام بدهد و اجرا کند از قبیل قوانین مربوطه به سجلاحوال و نظام وظیفه و این البته در جای خودش صحیح است و لازم است ولی به عقیده بنده باید این لایحه چند جایش اصلاح بشود و مخصوصاً استدعا میکنم که آقای وزیر داخله توجه بفرمایند. یکی این ماده ۷ است که گفته میشود کدخدایان باید تقسیقات و امور رعیتی و فلاحتی را مطابق دستور و نظریات مالک تحت مراقبت قرار دهند به عقیده بنده اساساً این کلمه تنسیقات اساساً یک کلمهای است که در حقوق مالک یک قدری لطمه وارد میکند
(عده از نمایندگان - صحیح است)
چون در عرف رعیت و مالک نسقبندی یکی از وظایف اولیه خود مالک است حتی مباشر ده هم که نماینده مالک است حق تنسیقات را ندارد مگر با اجازه خود مالک که از تکالیف او است مثلاً فرض بفرمائید بنده یک ده دارم و بیست جفت رعیتی دارم بنده اول سال میروم و نسق این را تغییر و تبدیل میدهم پس این یکی از جمله چیزهائی است که جزء حقوق حقه مالک است و این کلمه تنسیقات باید از اینجا حذف شود برای اینکه با آن حکم کلی که در نظر آقای وزیر داخله و همه محفوظ است این منافات دارد و نظر بنده این بود که موافقت بفرمایند که این کلمه حذف شود تا آن اصل اساسی مالکیت را صدمه وارد نکرده باشد. یکی دیگر هم اینکه این قسمتی که در کمیسیون اضافه شده است در ماده ۴ که مینویسد باید کدخدا علاقه در محل داشته باشد به عقیده بنده این هیچ مورد ندارد برای اینکه یک وقت است که یک کسی که آنجا صلاحیتش محرز است و مردم هم از او رضایت دارند و رعیت هم به او اطمینان دارد و بالاخره از او راضی است ولی او علاقه رعیتی در آنجا ندارد و این مانع میشود که یک آدم صلاحیتداری که طرف اعتماد مالک هم هست و اطلاعات محلی هم دارد برای کدخدائی انتخاب کند و وقتی که این قید در قانون شد البته خودداری میشود از انتخاب او و به عقیده بنده باید این قسمت حذف شود و همانطوری که در لایحه دولت بود نوشته شود. و اما آن قسمتی که آقای دیبا راجعبه سواد اشاره فرمودند و آقای وزیر داخله هم جواب دادند به عقیده بنده این قید هیچ لزوم ندارد چون نیست اینقدر آدم باسواد در مملکت در این چهل و شش هزار ده که فرمودند ممکن است کسانی پیدا شوند که اصلاً سواد نداشته باشند ولی صلاحیت کامل برای این کار داشته باشند ولی سواد مختصر هم ندارد خوب ما همه میدانیم هر کدام ما نمایندگان یک محلهائی هستیم که اطلاع داریم غالباً باسواد در دهات نیست یکی هم قسمت کدخدا که باید وظایف و کارهای آبادی را عهدهدار باشد البته از نظر وظایفی که برای سجلاحول و امور دولتی به عقیده بنده هیچ اشکالی ندارد ولی از نقطه نظر کارهای دیگر آبادی اختیاراتی به او دادن احتیاجی به عقیده بنده ندارد زیرا هر مالکی وسائل آبادی ده را خودش فراهم میکند و تابع مقرراتی است که از طرف دولت معین شده است و این قسمت هم لزومی ندارد و آن قسمت تا ۵۰ ریال رسیدگی به امور حقوقی بکند این جوری که ذکر شده است با اصلاح و کدخدا منشی رفع کند و رئیس ده است و حق حکومت دارد در ده اینها یک چیزهائی است عرض کردم که در عمل اشکال پیدا میکند و این منافی میشود با آن اصل مسلمی که هست هر کس در وضعیت خودش حق مالکیت دارد و حق اختیار و تصرف دارد.
وزیر داخله - با توجه به قسمت اخیر جمله ماده ۷ راجعبه تنسیقات تصور میکنم رفع اشکال آقا بشود مینویسد مطابق دستور و نظریات مالک البته باید با اجازه مالک باشد و بدون اجازه مالک که نمیشود و باید با اجازه مالک باشد اگر مطابق دستور مالک نباشد که او انجام نمیدهد با این حال اگر لفظ تنسیقات خیلی زننده است بردارند مانعی ندارد و ما این را مخصوصاً گذاشتیم برای اینکه نگوید کدخدا که من کدخدا هستم و حکم دارم و دیگر اوامر مالک را در ده اجرا نمیکنم نوشتیم مطابق دستور و تحتنظر مالک و با این حال بنده موافقم که این کلمه را اگر زننده است بردارند و حذف شود ولی در هر حال این قانون کدخدائی که تقدیم شده و وظایفی که معین شده است استدعا دارم توجه بفرمایند آقایان این بیشتر برای آسایش اهل ده بوده است مثلاً سر آب است بین رعیت نزاع میشود میگوید که آب نوبت مرا گرفته تا میرود به محکمه عرض حال بدهد که این طول میکشد و اسباب زحمت او تولید میشود و به آبش هم نمیرسد پس وظیفه کدخدا است که مداخله کند و آن طرف هم مداخله او را قانون بداند و قبول بکند و نگوید که یک شخص غیرقانونی دخالت کرده است در این قبیل کارها و تصور میکنم این یکی از کارهای بسیار خوب باشد و دیگر فلان رعیت مجبور نیست برای یک جزئی امری برود در محکمه و طرح دعوی کند.
رئیس - آقای بروجردی.
طباطبائی بروجردی - اولاً در اینکه بلاشبهه دولت محتاج است که در هر ده یا قریه یک نماینده داشته باشد. به جهت رفع حوائج خودش هیچ حرفی نیست ولی از این طرف هم در اینجا یک الفاظی نوشته شده است که در خارج اسباب اختلال امور رعیتی و خود مالک میشود. در ابتدا کلمه کدخدا را که دولت معین کرده است از برای این بوده است که بعضی خدمات و مأموریتهائی که دارد به او امر کند که اجرا نمایند مثلاً در ماده اول کلمه رئیس نوشته شده است در صورتیکه منظور دولت از این کلمه این است که این کدخدا نماینده او باشد در دهات و قصبات ولی این لفظ رئیس را کدخدا میگیرد در نظر و یک معنای دیگری از آن استفاده مینماید و به عقیده بنده این لفظ رئیس لزومی ندارد اصولاً کدخدا باید نماینده مالک باشد در محل و ضمناً هم موظف باشد که اموری را که دولت ارجاع میکند اجرا نماید و حوائج دولت را رفع نماید ولی این لفظ رئیس که استعمال نمودهاند لزومی ندارد و به عقیده بنده مضر است و پیشنهادی هم بنده تقدیم میکنم که این کلمه برداشته شود. یکی دیگر در ماده دوم است که اگر خدماتش رضایتبخش نشد دولت او را منفصل میکند و اگر مالکین از او راضی نبودند به دولت شکایت میکند و دولت او را منفصل مینماید اینجا دیگر آبادی برای مالک باقی نمیماند اگر بنا باشد اختیار کدخدای ملک با دولت باشد دیگر مالک چکاره است؟ برای اینکه مطابق این ماده باید به دولت ثابت شود که این کدخدا خیانتکار است و دولت او را منفصل نماید و در این صورت دیگر مالک در اینجا معنی ندارد.
وزیر داخله - عرض کنم لفظ کدخدا معنیش همین رئیس ده است و البته چون از طرف دولت یک وظایفی به او رجوع میشود ناچار است دولت که در عزل و نصب او یک نظریاتی داشته باشد و نظر دولت این نبوده است که برای یک مالکین مباشری معین نماید حالا هم مالکین آن مباشرین را معین میکنند کدخدایشان را هم معین میکنند و این وظایف هم به موجب قانون از وظایف کدخدا است که باید اجرا نماید و چون مربوط به کارهای اداری دولت و قوانین است البته باید تحتنظر دولت باشد و در قسمت امور زراعتی هم البته تحتنظر مالک است که اگر امور فلاحتی و زراعتی را انجام نداد به شکایت مالک یا خورده مالکین دولت او را منفصل مینماید و گمان نمیکنم اشکالی داشته باشد
(نمایندگان - کافی است مذاکرات)
رئیس - رأی گرفته میشود به ورود در شور مواد آقایانیکه موافقند قیام فرمایند
(اکثر قیام نمودند)
تصویب شد ماده اول قرائت میشود.
ماده اول- کدخدا رئیس ده و نماینده مالک است و نسبت به وظایفی که برطبق مقررات ذیل از طرف دولت به او محول میشود مسئولیت خواهد داشت.
رئیس - آقای عراقی
عراقی - بنده تصور میکنم دولت نظریاتی که در این لایحه داشته و دارد البته نظریاتش هم خوب است و هم نمیشود انتقاد کرد از آن نظریات زیرا دولت یک کارهائی دارد، در دهات و قصبات که باید اجرا شود و البته باید در آنجاها یک مسئولی داشته باشد برای کارهای خودش ولی این مسئولیت هم باید طوری باشد که برای مالک ایجاد مدعی و سلب مالکیت نکند بلکه باید هم نظریه دولت محفوظ بماند و هم مالک در مالکیت خودش متزلزل نشود چون خود دولت هم نظرش امروز این است که مالک در مالکیت متزلزل نباشد. ماده اول میگوید: کدخدا رئیس ده و نماینده مالک است و نسبت به وظایفی که برطبق مقررات ذیل از طرف دولت به او محول میشود مسئولیت خواهد داشت - این بسیار خوب است البته دولت یک نظریاتی دارد نسبت به احصائیه نسبت به نظام وظیفه یا اگر چهار پنج تومان اختلافی باشد به کدخدا منشی بگذرد به جهت اینکه مرجع صلاحیتدار برای رسیدگی به دعاوی دولت یعنی عدلیه است و این هم از طرف عدلیه است ولی مواد بعد را اگر آقای وزیر داخله دقت بفرمایند این عنوانی که در این ماده اول شده است که کدخدا رئیس ده و نماینده مالک است. این کدخدا دیگر نماینده مالک نمیشود بینی و بینالله اگر حسابش را بکنیم اینطور کدخدا نماینده مالک نمیشود. نماینده مالک وقتی میشود که عزل و نصب او هم دست مالک باشد نوکر مالک باشد. اگر مالک دید این کدخدا آن وظایفی را که دارد برای تنظیمات و تنسیقات و پشک آب و سیاه پشک و قسمتی رعیتی انجام نداد مالک میتواند او را معزول نماید این موضوع دیگر از مواد بعدی برنمیآید آقایان خوب دقت بفرمایند همه آقایان یا مالکند یا میبینند و میدانند و هیچکدام اجنبی از کار نیستند شما یک نفر را دولت معین میکند و میگوید کدخدای ده است نماینده مالک است ولی عزل و نصبش مربوط به مالک نیست فقط تو در آنجا وظیفه داری که هرچه دولت امر میکند اجرا نمائی این میشود ارباب اربابش و ابداً مربوط به مالک نیست عزل و نصب آن به قول یک کسی نقل مینمود که یک مأموری وارد شد در دهی حکمش را گم کرد یک تکه کاغذ پیدا کرد نوشته شده بود اذازلزله گفتند اینکه نوشته است اذازلزله گفت نوشته است که زلزله بینداز. ارباب یک وظایفی دارد قسمت کردن امور رعیتی قسمت کردن آب پشک کردن و تقسیم نمودن آب بر زمین با ارباب است این رعیت بیبنیه است مالک میخواهد او را بنیهدار کند. گاو بهش میدهد میبیند وقتی او نیست زمین میخوابد بیزرع میماند یک رعیت بنیهدار سر او میگذارد ولی وقتی که بنا باشد تمام امور دست کدخدا باشد بنده که دیدم این زمین بیزرع ماند باید یک عرضحال بنویسم ببرم پیش نایبالحکومه پیش کدام نایبالحکومهها همینهائی که میبینید اگر نایبالحکومهها را اطلاع ندارید بنده اطلاع دارم نایبالحکومه هزار جور تقاضا دارد پنج تا کاغذ بنده دارم که نوشته است نایبالحکومه هزار جور تقاضا دارد نایبالحکومه حقوقدار باشد اهمیت ندارد باز خوب است ولی این نایبالحکومههائی که ما میبینیم اغلب حقوق ندارند این آدم از کجا گذران میکند. به عقیده بنده بهتر این است کدخدا معین میکند که دولت در این ده فلان نظریه را دارد البته هیچ مالکی میل ندارد که دهاتش نامنظم باشد و مالک هم با نظریات دولت همراه است برای اینکه در ظل امنیت و رأفت و توجهات دولت این مالک میخواهد زندگی نماید و از منافع ده استفاده نماید و این استفاده نمیشود الا این که در ظل توجهات دولت باشد اما باید جوری باشد که مالک هم در دهش بتواند امور دهش را اداره کند شما که مالک همه این امور را دادید بدست آن کدخدائی که معین میکنید. امروز آن مالک در آن ده چکاره است وقتی که دقت کنید میبینید باید با آن کدخدای دهش مرافعه کند بعد بیاید عرضحال بدهد و دولت بگوید حالا که تو عرضحال دادی باید معلوم کنی که چرا باید او را معزولش کنم علت چیست؟ آن وقت کدخدا بگوید جناب آقای حاکم این ارباب من چون میبیند که من این اموری را که راجعبه دولت است دارم درست میکنم این جهت با من مخالفت میکند ضدیت میکند. فردا حرف مالک هم از بین میرود ملک و زراعتش هم از بین میرود این است که عقیده بنده این است که دولت یک وظایفی را که برای کدخدا لازم میداند و کارهائی را که مربوط به دولت است و کدخدا باید انجام بدهد معلوم نماید و کدخدا را هم تعیین کند ولی دیگر کاری نداشته باشد که مالک وضعیت رعیتی و زراعت و کارش در ده چه چیز است. بله اگر میخواهد سلب مالکیت از من بکند دیگر اینکه تنسیقات ده من چطور است جفت گاو ده من چطور است آب را من چه جور باید تقسیم کنم به دولت چه مربوط است دولت باید کار کند که هم آبادی مملکت زیاد شود و هم منظوری را که دارد اجرا شود بنده از کدخدا دلم بیشتر برای زمین و آبم میسوزد برای اینکه من استفاده میبرم نه کدخدا ولی حالا شما دارید برای او استفاده درست میکنید. شما کارهائی دارید که میخواهید آن کارها در قراء و قصبات و دهات محفوظ باشد و اجرا شود. آنها را تصریح کنید در قانون و معلوم نمائید که باید کدخدا این وظایف را انجام دهد دیگر باقی کارها را چکار دارید که مداخله کنید و کدخدا را برای ارباب اینطور مدعی بتراشید.
وزیر داخله - بنده متأستفانه با اظهارات آقای عراقی موافقت ندارم برای اینکه این لایحه آنطور که ایشان با حرارت اظهار کردند تنظیم نشده است و هیچ دولت در نظر نداشته است که از وضعیت مالکین و دهات یک قدری کم کند یا اینکه کدخدا را برای او مدعی بتراشد. کدخدا با معرفی مالک انتخاب میشود و هر آنی که از کدخدا مالک شکایت کند کدخدا برداشته میشود دیگر بهتر از این چه به نظرتان میآید و از طرف دیگر نمیشود یک اموری که اصلاً مربوط به دولت است و باید به دست یک نفر مسئولی باشد که آنها را انجام دهد داد به دست یک اشخاصی که مسئولیت ندارند یا یک کدخدائی که مطیع هوی و هوس هر مالکی است یا به دست بعضی مالکین که آنها را میشناسیم و میدانیم واگذار کرد و کارها را مختل نمایند. امور سجلاحوال است. نظام وظیفه است کارهای دیگری است که به موجب قوانین به عهده کدخداها است اینها را که ما نمیتوانیم همهاش را اینجا بنویسیم یا امور دیگری که به موجب قوانین و نظاماتی که بعد میگذرد به عهده کدخدا قرار میدهیم. اینجا که گفته فلان کار به عهده کدخدا است مقصود این است که یک آدمی باید باشد که در این قبیل امور مسئولیت داشته باشد و مداخله هم که دولت میکند از این لحاظ است که چون دولت یک کارهائی به او رجوع میکند که باید اجرا نماید والا اگر مالک دلش نخواهد که این کدخدا وظایف خودش را انجام دهد البته کارهای دولت باقی میماند.
رئیس - آقای اعتبار
اعتبار - بنده در ماده اول عرایضی ندارم پیشنهادی تقدیم کردهام.
رئیس - آقای زوار
زوار - بنده موافقم
رئیس - آقای دهستانی
دهستانی - بنده عقیدهام این است که این لایحه فوقالعاده مفید است برای اینکه آقایان ملاحظه فرمودهاند که در قسمت قراء و قصیات محکمه نیست که اگر مردم مطالبی داشته باشند رجوع کنند برای هر مختصر کاری چند روز و چند فرسخ باید راه طی کند تا اینکه به یک محلی برسی که کار خودش را تصفیه نماید وقتی که رویه رفته حساب میکند میبیند ده روز یک نفر زارع از برای یک امر جزئی باید معطل شود و در حدود حداقل ده تومان متضرر شود و از نقطه نظر تقسیم کار هم که حساب کنیم این ده تومان چهار تومانش ضرر مالک است شش تومانش ضرر رعیت بنابراین اگر در یک محلی کدخدا باشد و آن کدخدا هم نماینده مالک گمان نمیکنم که کسی اضطراب داشته باشد آقایان میدانند که بنده رعیت تنها نیستم هم شخصاً مالک هستم و هم در ملک آقایان رعیتی میکنم عرایض بنده طوری نیست که یک نظریه خاصی داشته باشم آقایان میفرمایند که کدخدا هیچ لازم نیست ممکن است این مسئولیت را خود آنها به عهده بگیرند تا وزارت داخله موافقت کند. بهطوری که بنده اطلاع دارم قوانین کدخدائی دول خارجه را در وزارت داخله حاضر کردهاند و از میان آنها این لایحه را که متناسب با وضعیت مملکت است بیرون آوردهاند چون این لایحه دو شوری است ممکن است آقایان هر نظری داشته باشند نظریه خودشان را پیشنهاد کنند و در کمیسیون بهطوری که لازم است اصلاح شود و به عقیده بنده بعضی صحبتها و اعتراضات کردن در اینجا مورد ندارد.
رئیس - آقای وثوق
وثوق - صحبت سر وظایف کدخدا است آقای وزیر داخله باید توجه بفرمایند اظهار عقایدی که آقایان میفرمایند در نظر گرفته شود که آن عقاید یک طوری با هم حل شود که اثرات لایحه در خارج به اصطلاح آن اقتدار و مالکیت مالک را از بین نبرد کدخدا تا به حال در محل نماینده مالک است تا موقعی که مباشر در محل نیست موقعی که مباشر در محل است تمام اختیارات مالک از طرف مالک محول به مباشر است و کدخدا هیچکاره است شما از کدخدا فقط دو سه کار میخواهید همه آقایان موافقت دارند که باید کدخدا در محل مواظب باشد که این وظایف را انجام دهد از قبیل عقد و نکاح و تولد و فوت و اینها که واقع میشود فوراً به دفاتر مربوطه اطلاع دهد دیگر از وظایف مخصوص کدخدا در موقع احضار نظام وظیفه باید کدخدا مطابق صورتی که به او داده میشود آنها را حاضر کند و در سر موقع آن عده را که خواستهاند به مرکز نظاموظیفه ببرد و معرفی کند غیر از این شما از کدخدا چه میخواهید فقط همین کارها است ولی در این لایحه چند چیز است که کدخدا حق دخالت دارد یکی مداخله در امور حقوقی است که به عقیده بنده تذکر دادن آن بههیچوجه موردی ندارد زیرا اقتدارات و اختیارات مالک را کم میکند در امور حقوقی بههیچوجه به عقیده بنده تذکرش موردی ندارد که تا فلان مبلغ تا پنجاه ریال یا کمتر یا بالاترین بهطور کدخدا منشی حل و تسویه کنند زیرا از این عبارت سوءاستفاده میشود. اگر نظر مبارک باشد در بعضی جاها یک اختلافاتی پیش رعایا هست در همین موقعی که ثبت اسناد مشغول ثبت املاک است هزار گونه اختلافات بین مالک و رعایا پیدا شده است راجعبه ثبت اشجار و اعیان و سایر چیزها که مالک میگوید رعایا سلب حق مالک میکنند. کدخدا کسی نیست که عجالتاً تمام قوای خودش را روی منافع مالک بگذارد اگر یک اختیارات و اقتداراتی ما در خارج به کدخدا بدهیم این تا وقتی است که مباشر که نماینده مالک است در آنجا نباشد فرض کنید مباشر که نماینده مالک است و در محل هست اگر یک اختلافی بین دو نفر رعیت باشد مباشر حق دخالت ندارد کدخدا باید برود دخالت و رسیدگی کند در صورتیکه مباشر نماینده مالک است. یا در مسئله تنسیقات محلی که اینجا نوشته شده است و پیشنهاد شده است که حذف شود و موافقت فرمودید این یکی از وظایف مختصه مالک است یک محلی هست که حضرتعالی یا سایر آقایان مالک هستند ملک دارید در موقع تنسیقات میل دارید تنسیقات این محل را زیاد کنید یا کم کنید این یک چیزی است که از مختصات مخصوص مالک است در این لایحه فقط صحبتهائی که میشود برای پیدایش راهحل است والا هیچکس با نظر دولت مخالفت ندارد بنده عقیدهام این بود که این لایحه را طوری تنظیم میفرمودند که فقط این مطالبی را که دولت و وزارت داخله در نظر دارد که مسئولیت اجرایش متوجه کدخدا باشد معین میکردند و کدخدا را هم یا متولی یا مالیه یا حکومت محل یا مالکین معین میکردند ولی دیگر دخالت دادن کدخدا را در سایر امور بنده عقیدهام این است به کلی مخالف با آن حقوق مالک است نه اینکه شما هم غرض دارید ولی خود کدخدا و کسانی که در خارج هستند یا بعضی اختلافات و صحبتهائی که فعلاً در بعضی جاها ناشی است بین ارباب و رعیت بالاخره از این قانون سوءاستفاده میکنند و اگر موافقت بفرمائید این لایحه برگردد به کمیسیون و در کمیسیون ثانیاً مراجعه و اصلاحاتی بکنند و مقاصدی هم که دولت در وضع این قانون دارد تأمین شده بدون اینکه به نظریات دولت هم لطمه وارد آید.
جمعی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.
عراقی - بنده مخالفم سوءتفاهمی شده است که باید توضیحی عرض کنم.
رئیس- بفرمائید
عراقی - عرض کنم آقای وزیر داخله در جواب عرایض بنده اینطور بیان فرموده که عراقی با یک حرارتی این موضوع را گفت در صورتی که بنده آنچه عرض میکنم با حرارت نیست و بنده اهل حرارت نیستم طرز صدای بنده و هنگ صدای بنده این است خدا اینطور کرده است بنده تقصیر بدارم
(رئیس - پس یک قدری ملایمتر صحبت بفرمائید)
تن صدای بنده اینطور است. و بنده نظریات خودم را عرض کردم و حالا هم خدمت آقای وزیر داخله عرض میکنم اشکالاتی در این قانون است و باید اصلاح شود اگر اجازه میفرمائید برود در کمیسیون در آنجا ثانیاً تجدیدنظری شود و برگردد به مجلس و بنده روی این قسمت هم پیشنهادی تهیه کردهام این است عرض بنده
وزیر داخله - اینکه میفرمایند این قانون برگردد به کمیسیون و ثانیاً مذاکره شود چون شور اول است طبعاً در کمیسیون خواهد رفت و اگر نظریاتی آقایان دارند پیشنهاد بفرمایند در کمیسیون مذاکره خواهد شد
رئیس - آقایانیکه با کفایت مذاکرات موافقند قیام فرمایند
(اغلب قیام نمودند)
رئیس - تصویب شد، پیشنهاداتی رسیده است قرائت میشود.
پیشنهاد آقای اعتبار
در ماده ۱ پیشنهاد میکنم جمله (رئیس ده) حذف و به جای آن (مسئول انتظامات) نوشته شود.
پیشنهاد آقای دکتر طاهری
پیشنهاد میشود در آخر ماده اول اضافه شود و در سایر امور مسئول مالک یا مالکین است.
پیشنهاد آقای افشار
اصلاح ماده اول را به قرار ذیل پیشنهاد مینماید
ماده ۱ - کدخدا که در امور رعیتی نماینده مالک میباشد به وظایفی که برطبق مقررات ذیل از طرف دولت به او محول میشود مسئولیت خواهد داشت.
پیشنهاد آقای لاریجانی
قسمت اول ماده ۱ را به شرح ذیل پیشنهاد مینمایم
ماده ۱ - کدخدا نماینده مالک است و نسبت به وظایفی که الیآخر
پیشنهاد آقای طباطبائی دیبا
پیشنهاد مینمایم ماده اول به ترتیب ذیل مرقوم شود
ماده ۱ - کدخدا متصدی امور ده و نماینده مالک است الیآخر.
پیشنهاد آقای لاریجانی
بنده پیشنهاد میکنم مراتب ذیل را
۱- حذف کلمه رئیس ده را در ماده اول
۲- در اول ماده اول نوشته شود کدخدا به معرفی مالک انتخاب و نسبت به وظایفی که برطبق مقررات الیآخر نوشته و مقید شود.
رئیس - ماده دوم قرائت شود
ماده ۲- برای هر ده یا قصبه یک نفر کدخدا به مدت یک سال معین میشود و ممکن است در صورتی که خدمات او رضایتبخش باشد مجدداً انتخاب شود و برحسب اقتضا چند مزرعه یا ده برعهده یک نفر کدخدا محول شود.
رئیس - آقای زوار
زوار - بنده موافقم
رئیس - آقای دکتر جوان
دکتر جوان - عرض بنده راجعبه ماده دوم در قسمت مدتی است که برای کدخدایان معین شده است و چون بنده در کلیات یک عرایضی داشتم که مربوط به ماده دوم بود این است که در اینجا تذکراً عرض میکنم ما اصولاً وقتی که یک قانون را مطالعه میکنیم برای اینکه خوب مقصود قانونگذار را بفهمیم باید از کلمات و جملات آن استفاده کنیم و یک چیزهائی که در قانون نمیبینیم و استنباط نمیکنیم نباید تذکر بدهیم در اینجا بنده چندین عبارت میبینم در قانون که این عبارات مقصود را روشن میکند و یک قسمت اشکالاتی که آقایان فرمودند در این قانون وارد نمیکند در ماده نهم مینویسد که مالکین دهات در موقع فوت یا تغییر کدخدا باید معرفینامه کدخدای جدید را طبق مقررات ماده ۴ این قانون به حکومت محل بفرستند حفظ اوراق و اسناد دولتی و انجام امور کدخدائی تا تعیین کدخدای جدید به عهده دو نفر از معتمدین محلی که مالک یا مالکین تعیین میکنند خواهد بود کلمه تغییر که در اینجا نوشته شده است مقصود را کاملاً میرساند که مالک همیشه میتواند کدخدا را تغییر بدهد. بنابراین فرمایشاتی را که فرمودند که ممکن است کدخدا اختیار مالک را سلب کند به کلی مخالف این قانون است و از این قانون آنچه آقایان میگویند مفهوم نمیشود برای اینکه مالک به موجب این ماده هر دقیقه میتواند کدخدا را تغییر بدهد خصوصاً از این ماده هم گذشته خیلی اینها را که بنده عرض میکنم مربوط به ماده دوم است از کلمه تغییر گذشته که خیلی کلمه بین و واضحی است بالاخره ماده ۱ این است که مینویسد کدخدا نماینده مالک است در قانون مدنی بالاخره برای کلمه نماینده یک تغییری شده و یک تعریفهائی شده است که نماینده مثل وکیل است که هر دقیقه قابل تغییر است و هر وقت که از او یک خلافی مشاهده شد و وظایف خود را انجام نداد مالک میتواند در حدود تغییر او برآید در اینجا هم میبینیم که این قانون بههیچوجه به اصل مالکیت صدمه نمیرساند سهل است بلکه بههیچوجه هم اختیارات مالک را محدود نمیکند و آنچه که خیلی واضح میکند این است که در ماده ۷ مینویسد: کدخدایان باید تنسیقات و امور رعیتی و فلاحتی را مطابق دستور و نظریات مالک تحت مراقبت قرار دهند. با این جملات بین و واضح این اشکلاتی را که آقایان فرمودند به کلی منافی با این قانون است و بههیچوجه تصور نمیشود برای اینکه کدخدا مطابق این ماده مکلف است مطابق دستور مالک رفتار کند و هر دقیقه که مالک گفت فلان کار را بکن و نکرد نه تنها به موجب قانون بلکه اساساً اختیار در دست مالک است و فوری میتواند او را عزل کند نه اینکه تنها به موجب قانون قابل تغییر است بلکه اصلاً تغییر در دست مالک است از این جهت این اشکالاتی که آقایان کردند بنده بههیچوجه وارد نمیدانم بلکه برعکس جملات قانون به کلی مخالف است با فرمایشات آقایان. اما اشکالی که بنده در ماده دوم دارم این است که از یک طرف در قانون پیشبینی شده است که مالک هر دقیقه خواست میتواند او را تغییر دهد و از طرف دیگر اینجا نوشته شده است که برای مدت یک سال معین میشود گرچه ما میتوانیم بگوئیم که مدت یک سال معین شده برای اینکه اگر مالک دید برطبق نظر او عمل نکرد میتواند او را تغییر بدهد و معهذا برای اینکه این اشکالاتی که آقایان کردند رفع شود بنده اینجا پیشنهاد کردم مدت معین نشود برای اینکه هر ده یا قصبه یک نفر کدخدا معین میشود و برحسب اقتضا ممکن است چند مزرعه به عهده یک نفر محول شود و مدت هم معین نشود در ماده دیگر هم که نوشته شده که مالک هر وقت خواست او را تغییر بدهد بنابراین ذکر مدت دیگر لزومی ندارد.
وزیر داخله - این نظری که اظهار کردند در کمیسیون اضافه شد در لایحه دولت مدت یک سال نبود این هم برای احتیاط بود که اگر یک مدتی قائل شویم بهتر کار میکنند و بنده هم موافقت کردم.
رئیس - پشنهادها قرائت میشود.
پیشنهاد آقای دکتر سمعی
اصلاح ماده ۲ را به قرار ذیل پیشنهاد مینماید
ماده ۲ - برای هر ده و قصبه یک نفر کدخدا به مدت یک سال معین میشود و ممکن است در صورتیکه خدمات او رضایتبخش باشد با نظر و رضایت مالک مجدداً انتخاب شود
پیشنهاد آقای مجد ضیائی
پیشنهاد میکنم ماده ۲ اینطور اصلاح شود
ماده ۲ - برای هر ده و قصبه به مدت یک سال کدخدا با معرفی مالک معین میشود.
پیشنهاد آقای دکتر جوان
پیشنهاد میکنم که ماده ۲ به شرح ذیل اصلاح شود
ماده ۲ - برای هر ده یا قصبه یک نفر کدخدا معین میشود و برحسب اقتضا ممکن است چند مزرعه یا ده برعهده یک نفر محول گردد.
پیشنهاد آقای اعتبار
در سطر دوم در ماده ۳ عبارت به طریق ذیل اصلاح شود.
در دهات خورده مالک با کثریت ملکی مالکین یک نفر که دارای شرایط مندرج در ماده ۴ این قانون میباشد الیآخر.
رئیس - ماده سوم قرائت میشود
ماده ۳ - در خالصجات مالیه محل در موقوفات متولی یا نماینده او در املاک اربابی مالکین و در دهات خرده مالک با کثریت مالکین جزء یک نفر که دارای شرایط مندرجه در ماده ۴ این قانون میباشد برای کدخدائی به حکومت یا نایبالحکومه محل معرفی میشود که حکم انتصاب او را صادر نمایند.
رئیس - آقای دیبا
دیبا - در این لایحه راجعبه حقوق کدخدایان چیزی نوشته نشده که با حقوق یا بیحقوق هستند بنده در مقام عمل دیدهام و خیلی اسباب زحمت میشود. از طرف حکومت و مالک که کدخدا معین میشود کدخدا حقوق میخواهد مالک که نمیدهد نایبالحکومه هم که محل و اعتبار ندارد و اگر مجانی است باید در قانون نوشته شود و اگر مجانی نیست آنهم تصریح شود که دیگر اسباب اشکال ما بین کدخدا و نایبالحکومه یا حکومت محل نباشد.
رئیس - آقای طهرانچی
طهرانچی - بنده در این ماده عرضم راجعبه مالکین جزء بود برای اینکه مینویسد با کثریت مالکین جزء انتخاب میشوند و در بعضی دهات هست که خرده مالکین عدهشان زیاد است ولی مالک آنها کم است چون ممکن است ده نفر بیست نفر در یک قسمت خیلی کم سهیم باشند و در اینجا آن مقصود اصلی را نمیرساند یعنی آن مالک اصلی تعیین کدخدا را نکرده است بنده عقیدهام این است که مالکین جزء را بردارند و اکثریت مالکیت نوشته شود عرض میکنم یکی هم قسمت انفصالش با دولت خواهد بود و آقایان میفرمایند خیر با مالک است بنده تصور میکنم اینطور نباشد و از قانون اینطور که آقای دکتر جوان توضیح دادند استنباط نمیشود که اختیارات با مالک باشد. بنابراین ممکن است برای جمع هر دو نظریه اگر صلاح بدانند اینطور نوشته شود که برای اجرای آن مقرراتی که دولت در نظر دارد یک نفر نماینده مالک معین کند برای کارها و یک نفری را مسئول قرار دهند که آن نظریات دولتی را اجرا کند حالا لازم نیست که اسمش را کدخدا بگذاریم.
رئیس - آقای دهستانی
دهستانی - فرمایشی را که آقای دیبا فرمودند راجعبه حقوق این قسمت باعث اشکال خواهد شد برای اینکه اگر تعیین حقوق بشود آن وقت مالکین مجبورند مطابق قانون به کدخدا حقوق بدهند ولی حال یک معمولی دارند که مطابق آن معمول رفتار میشود و این نظری را که آقای دیبا فرمودند اسباب اشکال خواهد شد.
رئیس - آقای ملکمدنی
ملکمدنی - بنده عرضی ندارم.
رئیس - آقای اعتبار
اعتبار - بنده هم عرضی ندارم.
رئیس - آقای دکتر جوان
دکتر جوان - عرضی ندارم.
رئیس - پیشنهادها قرائت میشود.
پیشنهاد آقای جمشیدی
پیشنهاد میکنم در سطر دوم از ماده ۳ عبارت به طریق ذیل اصلاح شود:
در دهات خرده مالک با کثریت ملکی مالکین یک نفر که دارای شرایط مندرجه در ماده ۴ این قانون میباشد الیآخر.
پیشنهاد آقای دکتر طاهری
پیشنهاد میشود- در ماده ۳ کلمه جزء بعد از مالکین حذف شود.
پیشنهاد آقای دکتر طاهری
پیشنهاد میشود - در ماده ۳ در سطر آخر بعد از کلمه معرفی اضافه شود و در صورت رضایت مالک یا مالکین تجدید معرفی میشود.
رئیس - ماده چهارم قرائت میشود.
شرایط کدخدائی
ماده ۴:
۱- تبعیت ایران
۲ - عدم محکومیت به جنحه و جنایت
ج - معروفیت به درستکاری و امانت و لیاقت
د - مقیم بودن در محل و داشتن علاقه رعیتی در آنجا
رئیس - آقای دکتر ملکزاده
دکتر ملکزاده - در اینجا راجعبه شرایط و وظایف کدخداها مذاکره شد بنده قبل از اینکه موضوعی را که میخواهم عرض کنم لازم است به عرض برسانم که در ممالکی که دارای تشکیلات و تنظیمات جغرافیائی هستند تمام این نوع قوانین را دارند به علاوه وضعیات جغرافیائیشان طوری است که دهات و قصبات پهلوی هم واقع شدهاند که یک کدخدائی در هر یک از قراء و قصیات یک وظایف قانونی دارد اینجا در جزء شرایط مذاکره سواد شد که کدخدا سواد داشته باشد البته بنده یکی از اشخاصی هستم که آرزومندم که افراد مملکت باسواد باشند خصوصاً یک نفر کدخدا که نماینده رسمی دولت است و چون مذاکره شد که ممکن است در بعضی قراء و قصیات باسواد نباشد بنده عقیدهام این است که ممکن است در نظامنامه حق تقدم قرار دهیم ولی موضوعی را که باید عرض کنم این است یک وظایفی است که به عقیده من اخلاقی است و اینها باید جزء وظایف کدخدا باشد فرض بفرمائید در فلان قصبه یک مجرای آب و یک گودالی است که آب جمع شده و یک لجنزاری شده است و تولید مالاریا میکند این وظیفه کدخدا است و باید او را موظف کرد که فوری پیشنهاد کند و برای جلوگیری از مرض مالاریا این را از بین ببرد و یکی دیگر وظیفهای است که به عقیده بنده کدخدا راجعبه نظافت ده و حفظالصحه عمومی یکی از وظایفی است که حتماً بایستی به عهده کدخدا محول گردد و کدخدا موظف به انجام این قبیل امور باشد و بنده در اینجا پیشنهادی کردهام که اگر صلاح بدانند در قانون نوشته شود.
رئیس - آقای اعتبار.
اعتبار - بنده در قسمت دال از همین ماده ۴ عرایضی داشتم اینجا میگوید مقیم بودن در محل و داشتن علاقه رعیتی این علاقه در غالب جاها متفاوت است. در یک قسمتی هست که رعیت آنجا ریشه یونجه دارد یا اعیانی از این قبیل چیزها دارد و در بعضی قسمتها هست که در آنجا باغ دارد و بالاخره علاقه رعیتی ندارد بعضی جاها علاقهاش فقط گاوبندی است که آن گاو را دارد و رعیتی میکند و هر وقت هم ک مالک نخواست گاوش را برمیدارد و میرود و برای آثاری باقی نمیماند مخصوصاً در بعضی قسمتهای بلوکات همدان این ترتیب است که آنجا رعیت را علاقه قائل نیستند به این جهت گذاشتن این جمله تولید اشکال میکند و به نظر بنده اساساً مقیم بودن در محل کافی است زیرا ممکن است که اشخاصی باشند در محل که طرف اعتماد مالک باشند و رعیت هم به آنها نظر خوب داشته باشد ولی در عین حال علاقه گاوبندی را نداشته باشد چنانچه الان هم اینطور اشخاص هستند و مصدر همین امورات هم میشوند به این جهت بنده پیشنهاد کردم که این کلمه علاقه رعیتی داشتن در محل حذف شود و فقط مقیم بودن کافی است و نظر دولت را هم تأمین میکند.
رئیس - آقای دهستانی
دهستانی - عرض میکنم فرمایشی را که آقای اعتبار فرمودند صحیح است و همینطور است که فرمودند اغلب جاها همینطور است ولی صحبت در اینجا است که دولت یک کسی را میخواهد کدخدا باشد که در محل مقیم باشد و علاقه داشته باشد نه اینکه هیچ نداشته باشد و علاقه هم عبارت از همان چیزهائی است که فرمودند حالا اگر یک کسی باشد که فاقد از هستی باشد این به درد نمیخورد زیرا یک دفاتری در دستش هست و یک وظایفی دارد کارهای نظاموظیفه و مشمولین خوب یک وقت اگر بنا باشد علاقه نداشته باشد میگذارد و فرار میکند پس آقای اعتبار موافقت بفرمایند که به همین ترتیب باشد و علاقه رعیتی هم عبارت از همانهائی است که فرمودند.
رئیس - آقای ملکمدنی
ملکمدنی - آقای دهستانی اشاره میکنند فقط یک قسمت به خصوص را و نقطه نظرشان قرار میدهند ولی باید این را رعایت کرد که در وضع قانون همه قسمتها باید مورد نظر و رعایت واقع شود الان در عمل درست عکس نظر ایشان اجرا میشود همینطور که آقای وزیر داخله میدانند که الان هم در محل کدخدا هست که اصلاً نه گاوبندی دارد و نه مالک است فقط به اصطلاح خوشنشین است ولی یک کسی است که صلاحیت دارد و محل اعتماد اهل آبادی است این را انتخاب کردهاند این چه مانعی دارد به این جهت بنده عقیدهام این است که بالاخره صلاحیتش را باید در نظر گرفت اعم از اینکه رعیتی داشته باشد یا نداشته باشد.
رئیس - آقای هزارجریبی
هزارجریبی - چون نظریات مختلف است بعضی آقایان عقیده دارند که کدخدا علاقه نداشته باشد ولی بنده عقیده دارم که کدخدا ده بایستی کاملاً علاقمند بوده و کسی که علاقه نداشته باشد در دهات اسباب زحمت مالک و رعایا است خوشنشین هیچوقت نمیشود کدخدائی کند باید حتماً علاقه داشته باشد و الا اینطور ده را آتش خواهد زد اینکه آقای ملکمدنی میفرمایند که خوشنشین باشد خوشنشین چطور ممکن است بتواند منظور دولت را فراهم آورد او هر وقت که مسئولیتی متوجهش شود فوراً ممکن است فرار کند.
رئیس - پیشنهادات قرائت میشود:
پیشنهاد آقای اعتبار
در ماده ۴- پیشنهاد میکنم - قسمت - د (جمله داشتن علاقه رعیتی در آنجا) حذف شود.
پیشنهاد آقای ملکمدنی
پیشنهاد مینمایم در ماده ۳ جمله و بند د حذف شود
پیشنهاد آقای امین
پیشنهاد میکنم به ماده ۴ علاوه شود در صورت واجد بودن شرایط چهارگانه حق تقدم با آن کسی است که خواندن و نوشتن میداند.
پیشنهاد آقای دکتر طاهری
پیشنهاد میشود در ماده ۴ قسمت (د) و داشتن علاقه رعیتی در آنجا حذف شود
رئیس - ماده پنجم قرائت میشود:
ماده ۵ - محاکمه و انفصال کدخدا از لحاظ تخلفات اداری به موجب نظامنامه خواهد بود که به تصویب وزارت داخله رسیده باشد.
رئیس - آقای دکتر طاهری
دکتر طاهری - بنده اصولاً با این لایحه موافقم زیرا همینطوری که آقای وزیر داخله فرمودند یک وظایفی برای کدخداها در قوانین معین شده است که بایستی تکلیف انتخابشان هم کاملاً معلوم باشد ولیکن همینطوری که خودشان فرمودند دولت نظری ندارد که این قانون طوری باشد که اسباب زحمت مالکین باشد بلکه بهعکس است چون همیشه دولت سرپرستی دارد نسبت به همه افراد مملکت و باید همه در رفاهیت باشند و میخواهد مخصوصاً صدمه به حقوق مالکیت وارد نیاید این است که در این ماده که انفصال کدخدا هست همان فقط قسمتی که مربوط به دولت است مینویسد که مالکین خیال نکنند حقوق آنها سلب میشود ولی به عقیده بنده باید یک چیزی اضافه شود و نوشته شود که انفصال کدخدا از لحاظ تخلفات اداری با دولت است و از سایر جهات با مالک است که حقوق طرفین محفوظ باشد که دولت در سایر کارهای مالکین که کاری ندارد یعنی اگر کدخدا در کار سجلاحوال تخلف کرد و حاکم و وزارت داخله او را معزول کنند ولی اگر در کارهای زراعتی تخلف کرد و مالک ازش راضی نیست مالک البته حق داشته باشد او را عزل کند این است که بنده پیشنهاد میکنم چون شور اول است هر یک از آقایان در این قسمت هر چه نظرشان میرسد پیشنهاد بدهند و میرود در کمیسیون اگر موافقت فرمودند اصلاح میشود.
وزیر داخله - اگرچه در ماده ۱۱ نظر آقای دکتر طاهر تأمین شده است و دولت هم نخواست قسمت تخلفات کدخداها را از نقطهنظر حقوق مالکیت و اینها از بین ببرد بلکه گفته شده که هروقت که مالک از او ناراضی باشد او معزول میشود معهذا اگر آقایان نظری دارند بنده حرفی ندارم پیشنهاد بفرمایند بیاید در کمیسیون و مطالعه میشود.
رئیس - آقای زوار.
زوار - بنده هم نظریهام موافق است با نظریه آقای وزیر داخله و عرضی ندارم.
بعضی از نمایندگان - کافی است.
رئیس - پیشنهادات قرائت میشود:
پیشنهاد آقای اعتبار
در ماده ۵ پیشنهاد میکنم که نظامنامه به تصویب وزارت داخله و کمیسیون داخله برسد.
پیشنهاد آقای جمشیدی
پیشنهاد میکنم در ذیل ماده ۵ این عبارت اضافه شود و در صورت انفصال انتخاب کدخدای جدید با معرفی مالک یا مالکین صورت خواهد گرفت.
رئیس - ماده ششم قرائت میشود:
وظایف کدخدایان
ماده ۶ - کدخدایان دهات در محل مأموریت خود موظف به اجرای قوانین و مقرراتی هستند که از طرف حکومت متبوعه به آنها ابلاغ میشود.
رئیس - آقای دیبا
طباطبائی دیبا - اولاً اینجا چون فقط دهات نوشته شده و کدخدا در قصبات هم مطابق این قانون معین میشود باید یک لفظ قصبات هم اضافه شود و یکی هم این عبارت موظف به اجرای قوانین و مقرراتی هستند که از طرف حکومت متبوعه به آنها ابلاغ میشود البته حکومت ابلاغ میکند ولی آن مقرراتی که نوشته شده است معلوم نیست که چه مقرراتی است ممکن است که حکومت یک مقرراتی از پیش خوش تهیه کند و ابلاغ کند بهطور مطلق نمیشود و اسباب زحمت است این است که بنده عقیدهام این است که نوشته شود مطابق نظامنامه که وزارت داخله تعیین خواهد کرد موافق آن نظامنامه و الا مقررات مطلق صحیح نیست.
وزیر داخله - منظور این است که اجرای مقررات به عهده کدخداها باشد و البته هیچ حاکمی هم حق ندارد از پیش خود مقرراتی وضع کند و اجرای آن را به کدخداها واگذار کند
(صحیح است)
رئیس - ماده ۷ قرائت میشود:
ماده ۷ - کدخدایان باید تنسیقات و امور رعیتی و فلاحتی را مطابق دستور و نظریات مالک تحت مراقبت قرار دهند و میتوانند دعاوی جزئی بین اهالی ده را که قیمت آن از پنجاه ریال تجاوز نکند به کدخدا منشی حل و تسویه نمایند و منازعات و اختلافات حاصله بین اهالی را جلوگیری و در صورت وقوع حتیالامکان به صلح خاتمه دهند.
رئیس - آقای اعتبار
اعتبار - در آن ماده اول هم بنده عرض کردم که اصلاً تفاوت زیادی در تنسیقات دهات هست و امور رعیتی و حقوق مالک و رعیت در هر جائی صورت خاصی دارد و در قسمتهائی هم هست که اصلاً امور رعیتی و فلاحتی را کدخدا مراقبت میکند ولی در غالب جاها کدخداها اصلاً دخالتی ندارند و یک کاری است که خود مالک انجام میدهد و مباشر انجام آن را نظارت میکند فقط وظیفه کدخدا از نظر واردینی است که به ده وارد میشوند و مأموریتی که میآیند و جا نداشته باشند باید او تدارکاتی بکند برای این کارها یک کدخدائی قائل میشوند و برای او یک حقوقی هم قائل میشوند از قبیل معافیت از مالیات و امثال اینها و الا امور رعیتی را بیشتر مباشرین و اینها مراقبت میکنند و البته از نظر دولت آن کارهائی را که واگذار میکنند اشکالی ندارد که ما این جمله اول را اساساً برداریم و بگوئیم که اصلاً برای تصفیه منازعات بین فلان و ماده را از آن جمله شروع کنیم و این قسمت اول برداشته شود.
رئیس - آقای دکتر طاهری
دکتر طاهری - بنده نظرم این است که نظر آقای
اعتبار اگر بخواهند تأمین شود چون در این قانون اصلاً وظایف کدخدایان نوشته میشود چون وظایف کدخدایان نسبت به دولت در ماده ۶ معلوم شد و معین شده که اجرای قوانین و مقرراتی که از طرف حکومت به او ابلاغ میشود و این وظیفه کدخدا است نسبت به امور دولتی در ماده ۷ بنویسیم که در غیر از موارد ماده ۶ کدخدا تابع دستور مالک است دیگر اسم تنسیق و اینها را نبریم و غیر از وظایف ماده ۶ که اجرای قوانین و مقررات دولت است دیگر کدخدا تابع دستور مالک باشد این را بنده پیشنهاد دادهام بعد ملاحظه خواهید فرمود.
رئیس - آقای دهستانی.
دهستانی - عرضی ندارم.
رئیس - پیشنهادات قرائت میشود:
پیشنهاد آقای اعتبار
پیشنهاد میکنم در ماده ۷ از کلمه تنسیقات الی قرار دهند حذف شود.
پیشنهاد آقای گودرزی
از نقطهنظر انتظامات امور رعیتی مالکین بنده پیشنهاد میکنم قسمت اول ماده ۷ را که تصریح میشود کدخدایان باید تنسیقات و امور رعیتی و فلاحتی را مطابق دستور مالک مراقبت نمایند به کلی حذف گردد زیرا مالک ممکن است امور مربوطه رعیتی خود را به غیر کدخدای مذکور مراجعه نماید.
پیشنهاد آقای لاریجانی
اصلاح ماده ۷ را به شرح ذیل پیشنهاد مینمایم
ماده ۷ - کدخدایان میتوانند دعاوی جزئی بین اهالی ده را که از پنجاه ریال تجاوز نکند به کدخدا منشی حل و تسویه نمایند و منازعات و اختلافات حاصله بین اهالی را جلوگیری نموده و در صورت وقوع حتیالامکان به صلح خاتمه دهند.
پیشنهاد آقای فتوحی
اصلاح ماده ۷ را به شرح ذیل پیشنهاد مینمایم.
ماده ۷ - کدخدا موظف است در تنظیم امور رعیتی و فلاحتی تابع نظریات و دستورات مالک بوده و آن را باید انجام دهد و در دعاوی جزئی بین اهالی الخ
پیشنهاد آقای دکتر طاهری
پیشنهاد میشود ماده ۷ به ترتیب ذیل نوشته شود.
ماده - ۷ در غیر از موارد مذکور در ماده ۶ کدخدا تابع دستور مالک است الیآخر
رئیس - چند نفر از آقایان پیشنهاد ختم جلسه کردهاند ولی اگر اجازه میفرمائید این چند ماده هم مطرح شود (صحیح است) ماده ۸ قرائت میشود.
ماده ۸ - کدخدا مکلف است طبق ماده ۲۳ قانون اصول محاکمات جزائی در جلوگیری از فرار متهم و از بین نرفتن اثرات جرم اقدام نموده و نتیجه اقدامات را به اسرع اوقات به نزدیکترین پست امنیه یا نایبالحکومه اطلاع دهد.
رئیس - آقای امین
امین - در این ماده کدخدا مجبور است که برود خبر بدهد به امنیه واسطه اطلاع دادن چه خواهد بود چنانچه امنیه انکار کند کدخدا را به این ترتیب احتمال دارد غیر مستقیم مالک هم مسئول باشد بنابراین باید جناب آقای وزیر داخله توضیحاتی بفرمایند که به چه واسطه کدخدا میتواند تأمین بکند این را که خبر داده است به امنیه.
وزیر داخله - مسئولیتی متوجه مالک نمیشود و اساساً ترتیباتی دارد این کار و حالا هم کدخدایان اطلاع میدهند چون گاهی است و در عمل دیده شده که چون این دوسیههای مقدماتی که تقدیم میشود توسط ضباط رسمی عدلیه گاهی قبول نمیشود حالا با موافقت وزارت عدلیه ما این جمله را گذاشتیم برای اینکه سهلتر باشد و آثار جرم از بین نرود همه جا که امنیه و اینها نیست.
(صحیح است)
رئیس - آقای دهستانی
دهستانی - در ماده ۸ نوشته شده که کدخدا مکلف است طبق ماده ۲۳ قانون اصول محاکمات جزائی در جلوگیری از فرار متهم و محو آثار جرم عرض کنم که کدخدا که مأمورین ندارد تقاضا میکنم آقای وزیر داخله موافقت بفرمایند که یک کلمه حتیالامکان نوشته شود و الا انصاف نیست که یک تکالیفی به او واگذار شود که نتواند از عهده انجام آن برآید.
مؤید احمدی - پیشنهاد کنید.
رئیس - ماده ۹ قرائت میشود.
ماده ۹- مالکین دهات در موقع فوت یا تغییر کدخدا باید معرفینامه کدخدای جدید را طبق مقررات ماده ۴ این قانون به حکومت محل بفرستند حفظ اوراق و اسناد دولت و انجام امور کدخدائی تا تعیین کدخدای جدید به عهده دو نفر از معتمدین محلی که مالک یا مالکین تعیین میکنند خواهد بود.
رئیس- ماده ۱۰ قرائت میشود.
ماده ۱۰ - در صورت امتناع یا تعلل مالک یا مالکین از تعیین کدخدا نایبالحکومه محل کدخدا را طبق ماده ۴ انتخاب خواهد نمود.
رئیس - آقای دکتر طاهری.
دکتر طاهری - در این ماده هم روی همان نظریه که اول مذاکره شد عقیده بنده این است برای اینکه نایبالحکومه سوءاستفاده نکند از این اختیار بهتر این است که یک اخطار کتبی هم ضمیمه شود یعنی این که اگر امتناع کرد کتباً اخطار کند و تا یک مدت معینی وقت تعیین کنند.
رئیس - پیشنهادات قرائت میشود.
پیشنهاد آقای طباطبائی دیبا
پیشنهاد مینمایم ماده ۱۰ در صورت امتناع یا تعلل مالک یا مالکین در ظرف یک ماه بعد از اخطار الی آخر
پیشنهاد آقای فتوحی
جمله ذیل را به آخر ماده ۱۰ پیشنهاد مینمایم
از تاریخ اخطار کتبی حکومت محل به مالک تا پانزده روز اگر معرفی از طرف مالک به عمل نیاید تعلل محسوب است.
پیشنهاد آقای اعتبار
پیشنهاد میکنم بعد از جمله مالک یا مالکین اضافه شود یا اخطار کتبی
پیشنهاد آقای حمزه تاش
بنده پیشنهاد میکنم ماده ۱۰ به طریق ذیل اصلاح شود
ماده ۱۰ - حکومت مکلف است به مالک یا مالکین اخطار نماید در ظرف یک ماه کدخدای ملک خود را تعیین و معرفی نمایند چنانچه مالک یا مالکین در مدت مقرر از تعیین کدخدا امتناع یا تعلل نمایند حکومت یا نایبالحکومه پس از انقضای مدت مقرر کدخدا را طبق ماده ۴ الیآخر
پیشنهاد آقای دکتر طاهری
پیشنهاد میشود در ماده ۱۰ بعد از کلمه تعیین کدخدا اضافه شود پس از اخطار کتبی به مدت دو هفت نایبالحکومه محل کدخدا را طبق ماده ۴ انتخاب خواهد نمود.
پیشنهاد آقای دکتر قاسم اهری
بنده پیشنهاد میکنم که در ماده ۱۰ کلمه تعلل حذف شده و به قرار ذیل اصلاح شود. در صورت امتناع کتبی مالک یا مالکین از تعیین کدخدا نایبالحکومه محل کدخدا را طبق ماده ۴ انتخاب خواهد نمود.
رئیس - آقای دکتر ادهم.
دکتر ادهم - بنده راجعبه ماده ۱۱ خواستم عرض کنم اگر چنانچه مطابق ماده ۷ کدخدا نماینده مالک است در ماده ۱۱ اینطور که نوشته شده است که باید تقاضای عزل او را مالک بکند این در واقع نماینده مالک نمیشود مثل اینکه یک نایبالحکومهای است در محل و اگر چنانچه از او ناراضی بودند تقاضای عزل او را از حکومت میکند پس در این صورت اگر چنانچه نماینده مالک باشد باید برعکس باشد یعنی دولت و یا نایبالحکومه محل وقتی از او راضی نباشند تغییر او را بخواهند و آن وقت مالک او را تغییر بدهد یا مالک بتواند در موقعی که از او راضی نباشد او را تغییر بدهد و جانشین او را همینطور تعیین کند و به حکومت اطلاع بدهد پیشنهادی هم در این زمینه عرض کردهام.
رئیس - آقای دکتر جوان
دکتر جوان - به نظر بنده این ماده ۱۱ با ماده ۵ که راجعبه انفصال کدخدایان پیشبینی شده ت اندازه موافقت نمیکند یک اشکال مختصر به نظر بنده رسیده است که اگر این رفع شود این اشکالی که آقای دکتر ادهم فرمودند رفع خواهد شد
(زوار - دو مخالف نمیشود صحبت کند)
چون اینجا برای انفصال کدخدایان دو طریق پیشبینی شده است
(زوار - بنده اخطار نظامنامه دارم - دو مخالف که نمیتواند صحبت کند)
بنده مخالف نیستم بنده همچو حرفی نزدم که مخالفم مطابق این قانون کدخدا اساساً به انتخاب مالک معین میشود در موقوفات از طرف متولی و در املاک اربابی از طرف مالکین با این ترتیبی که اینجا پیشبینی شده. در اینجا وقتی که گفته شده است که چنانچه مالک بخواهد تغییر بدهد کدخدا را باید یک تقاضانامه به وزارت داخله یا به حکومت بدهد در هر صورت اینجا دو طریق برای تغییر کدخدا معین شده است یکی اینکه مالک تغییر میدهد یکی اینکه مالک تغییر نمیدهد ولی این کدخدا چنان کدخدائی است که وظایف کدخدائی را انجام نمیدهد در ماده ۵ اجازه داده که اگر یک کدخدائی که از طرف مالک معین شد وظایف کدخدائی را انجام نداد و تخلف کرد از انجام وظایف خودش مطابق ماده ۵ منفصل میشود ولی بعد از این انفصال برای معرفی کدخدای جدید باید از طرف مالک معرفی به عمل آید بنابراین بنده این ماده ۱۱ را زائد میدانم چون مقصود ماده ۱۱ این است که اگر کدخدا تخلف کرد از وظایف خودش مالک میآید و تقاضای عزل او را مینماید در صورتیکه ما در ماده ۵ گفتیم که اگر تخلف کرد و وظایف خودش را انجام نداد در حدود نظامنامه محاکمه میشود و منفصل میشود ولی در هر جائیکه تخلفی در کار نیست و در جائیکه مالک میخواهد او را تغییر بدهد تغییر میدهد و بعد به حکومت اطلاع میدهد بنابراین این ماده ۱۱ به عقیده بنده زائد است.
رئیس - آقای عراقی
عراقی - بنده در این ماده با خود آقای وزیر داخله صحبت کردم و قرار شد که با یک ترتیبی اصلاح شود. چون نظریه دولت این است که وظایف کدخدا معین شود که مسئولیتش معلوم باشد در قسمت کارهای مربوطه به دولت در نصبش هم آقا مخالفت نکردند و موافقت فرمودند که در کمیسیون در این قسمت مذاکره شود و در آنجا اصلاح شود.
رئیس - آقای دکتر طاهری
دکتر طاهری - بنده عقیدهام این است که ماده ۱۱ بایستی باشد و اصلاح شود زیرا نصب کدخدا طریقش معلوم شده است که عزل هم باید معلوم باشد در ماده ۵ آنجا نوشته شده است که عزل کدخدا به موجب نظامنامه و وزارت داخله معین میشود یعنی در صورت تخلف اداری عزلش به موجب نظامنامه است بنده پیشنهاد کردهام که در سایر جهات عزلش یا مالک باشد و در اینجا معین شود که در صورتی که مالک از کدخدا شکایت داشته باشد باید عدم رضایت خود را به حکومت اطلاع بدهد و جانشین او را معین کند این قسمت در این ماده باید معین شود و یک اصلاحی در این ماده به این ترتیب باید بشود.
رئیس - پیشنهادات قرائت میشود.
پیشنهاد آقای اعتبار
پیشنهاد میکنم جمله ذیل در آخر ماده اضافه شود حکومت یا نایبالحکومه مکلف است به تقاضای مالک ترتیب اثر و اقدام نماید.
پیشنهاد آقای حیدری
بنده پیشنهاد میکنم جمله ذیل به ماده ۱۱ اضافه شود
و حکومت مکلف است کدخدا را عزل نماید
پیشنهاد آقای فتوحی
اصلاح ماده ۱۱ را اینطور پیشنهاد میکنم
ماده ۱۱ - هرگاه کدخدا در ایفاء وظیفه و انجام دستور مالک مسامحه کند مالک میتواند عزل او را تقاضا کند و حکومت هم مکلف است آن را بپذیرد.
پیشنهاد آقای مؤید قوامی
در ماده ۱۱ پیشنهاد میکنم
هرگاه مالک اظهار عدم رضایت از کدخدا (به واسطه عدم انتظار امور زراعتی) بنماید نایبالحکومه موظف باشد به پذیرفتن آن
پیشنهاد آقای دکتر ادهم
پیشنهاد میکنم - چون مطابق ماده ۱ کدخدا نماینده مالک است اگر چنانچه اینطور باشد خود مالک باید بتواند هر موقع لازم بداند او را عوض نماید و اگر بنا باشد که مطابق ماده ۱۱ تقاضای عزل او را بنماید پس نماینده او نبوده در واقع مثل نایبالحکومه است پس بهتر است یا قضیه برعکس بشود یعنی حکومت یا نایبالحکومه از مالک تغییر او را بخواهد یا اینکه مالک کدخدا را تغییر داده و جانشین او را معین و به حکومت معرفی نماید.
پیشنهاد آقای ملکمدنی و چند نفر دیگر از آقایان نمایندگان:
اصلاح ماده ۱۱ را به طریق ذیل پیشنهاد مینماید:
ماده ۱۱ - هرگاه کدخدا از انتظامات امور محوله فروگذار نماید مالک یا مالکین میتوانند کدخدای جدیدی را به حکومت یا نایبالحکومه محل معرفی و حکومت یا نایبالحکومه حکم انتصاب او را صادر نمایند.
ملکمدنی - لاریجانی - گودرزی - هزارجریبی - حیدری - طباطبائی بروجردی - وثوق
پیشنهاد آقای دکتر قاسم اهری
پیشنهاد میکنم که ماده ۱۱ به طریق ذیل اصلاح شود.
هرگاه کدخدا از انتظامات امور زراعتی فروگذار نماید مالک یا مالکین حق دارند او را عزل نموده و مطابق ماده ۴ کدخدای جدید را معین و برای صدور حکم به حکومت معرفی نمایند.
پیشنهاد آقای حمزه تاش
بنده پیشنهاد میکنم در ماده ۱۱ پس از ختم جمله تقاضای عزل او را بنمایند جمله ذیل اضافه شود:
و حکومت یا نایبالحکومه هم با تقاضای مزبور موافقت خواهند نمود.
رئیس - ماده ۱۲ قرائت میشود.
ماده ۱۲ - قوانین موضوعه که متناقض با این قانون نباشد به قوت خود باقی خواهد بود.
رئیس - آقای دیبا
طباطبائی دیبا - بنده این ماده را زائد میدانم زیرا هیچ احتمال نمیرود که قوانین موضوعه که متناقض با این قانون باشد به قوت خود باقی نباشد و هیچ سابقه نداشته است این است که بنده عقیدهام این است که باید حذف شود.
رئیس - پیشنهادات قرائت میشود:
پیشنهاد آقای مرات اسفندیاری
پیشنهاد میکنم ماده ۱۲ به دین طریق اصلاح شود.
قوانین موضوعه که متناقض با این قانون باشد نقض میشود
پیشنهاد آقای اعتبار
ماده ۱۲ را به شرح ذیل پیشنهاد میکنم:
قوانین موضوعه که متناقض با این قانون باشد از درجه اعتبار ساقط است.
رئیس - ماده الحاقیه پیشنهادی آقای دکتر ملکزاده
ماده الحاقیه را پیشنهاد میکنم - کدخدا مکلف است کمال سعی را در حفظالصحه و تهذیب اخلاق عمومی به عمل آورد و در موقع بروز امراض مسریه اعم از امراض انسانی یا حیوانی بدون فوت وقت بروز مرض را به مراکز صلاحیتدار اطلاع بدهد
رئیس - رأی گرفته میشود به ورود در شور دوم آقایانی که موافقت دارند قیام فرمایند
(اغلب قیام نمودند)
تصویب شد.
- موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه
۶ - موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه
رئیس - اجازه میفرمائید جلسه را ختم کنم
(صحیح است)
جلسه آتیه روز پنجشنبه ۶ آذر دو ساعت بعد از ظهر دستور لوایح موجوده
(مجلس نیم ساعت بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی - حسن اسفندیاری
قانون
اجازه استقراض یک میلیون و هشتصد و پنجاه هزار ریال از بانک ملی برای بلدیهها
ماده واحده - وزارت داخله مجاز است به شرح ذیل برای بلدیههای مفصله از بانک ملی استقراض نماید.
۱ - بلدیههای رضائیه - خوی ساوجبلاغ مکری یک میلیون ریال (رضائیه ۶۰۰۰۰۰ خوی ۲۵۰۰۰۰ ساوجبلاغ ۱۵۰۰۰۰ ریال) به مدت پنج سال که اصلاً و فرعاً هر سال یک خمس آن از عایدات بلدیههای مزبور به بانک پرداخته شود.
۲ - بلدیههای سنندج و ماکو هشتصد و پنجاه هزار ریال (سنندج ۶۰۰۰۰۰ ماکو ۲۵۰۰۰۰ ریال) به مدت پنج سال که سالی یک خمس آن اصلاً و فرعاً از اعتبار سه میلیون ریال ساختمانی بلدیههای ولایات مسترد گردد.
این قانون که مشتمل بر یک ماده است در جلسه بیست و نهم آبان ماه یک هزار و سیصد و چهارده شمسی به تصویب مجلس
رئیس مجلس شورای ملی - حسن اسفندیاری