مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۱ آذر ۱۳۱۳ نشست ۱۱۰
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری نهم | تصمیمهای مجلس | قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری نهم |
دوره نهم تقنینیه
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۱ آذر ۱۳۱۳ نشست ۱۱۰
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۹
جلسه: ۱۱۰
صورت مشروح مجلس روز یکشنبه ۱۱ آذرماه ۱۳۱۳ (۲۴ شعبان ۱۳۵۳)
فهرست مذاکرات:
۱ـ تصویب صورتمجلس
۲ـ تقدیم یک فقره لایحه از طرف آقای رئیس ـ صناعت راجع به کارگرهای چینی
۳ـ شور اول خبر کمیسیون معارف راجع به اوقاف
۴ـ موقع و دستور جلسه بعد ـ ختم جلسه
(مجلس یک ساعت و نیم قبل از ظهر به ریاست آقای دادگر تشکیل گردید).
صورتمجلس روز پنجشنبه هشتم آذرماه را آقای مؤید احمدی (منشی) قرائت نمودند.
اسامی غایبین جلسه گذشته که ضمن صورت مجلس خوانده شده:
غایبین بیاجازه - آقایان: ملک مدنی - علوی سبزواری - اعظم زنگنه - امامی خویی - دکتر ادهم - یونس آقا وهابزاده - محیط - شریعتزاده - کورس - معدل - پورسرتیپ.
دیرآمدگان بیاجازه- آقایان: روحی - امیر ابراهیمی - دهستانی - دکتر طاهری - اسدی - لیقوانی - بیات - افخمی - عراقی - اسفندیاری - طهرانچی - مسعود ثابتی - تهرانی - پناهی - نیکپور - آقا رضا مهدوی - قراگوزلو - همراز - مسعودی خراسانی
- تصویب صورت مجلس
۱- تصویب صورت مجلس
رئیس-در صورت مجلس نظری نیست؟
(گفته شد – خیر)
صورت مجلس تصویب شد. آقای رئیس کل صناعت.
- تقدیم یک فقره لایحه از طرف آقای رئیس صناعت راجع بچند نفر کارگر چینی
۲- تقدیم یک فقره لایحه از طرف آقای رئیس صناعت راجع بچند نفر کارگر چینی
رئیس کل صناعت-(آقای بیات)- لایحه است راجع تجدید استخدام چند نفر کارگر چینی متخصص چایکاری تقدیم میکنم.
- شور اول خبر کمیسیون معارف راجع باوقاف
۳- شور اول خبر کمیسیون معارف راجع باوقاف
رئیس-خبر از کمیسیون معارف راجع به اوقاف
شور اول:
خبر از کمیسیون معارف بمجلس شورای ملی
کمیسیون معارف در جلسه پنجم آذرماه ۱۳۱۳ لایحه نمره ۳۹۰۳۵-۴۶۱۷ دولت راجع باوقاف را با حضور آقای کفیل وزارت معارف مورد شور و مداقه قرار داده و با اصلاحاتی مواد ذیل را تنظیم نموده اینک خبر آنرا برای شور اول تقدیم مینماید:
ماده ۱- اداره کردن موقوفاتی که متولی ندارد یا مجهول التولیه است با وزارت معارف اوقاف است و در صورتیکه متصدی داشته باشد ممکن است وزارت مزبوره در دست او ابقاء نماید.
تبصره- مقصود از مجهول التولیه آن است که متولی شخص معین یا اشخاص و یا بر حسب اوصاف که بالاخره منطبق باشخص معینی میشود معلوم نباشد.
ماده ۲- نسبت بموقوفات عامه که متولی مخصوص دارد وزارت معارف و اوقاف نظارت کامل داشته و بر طبق مواد ۶و۸ قانون اداری وزارت معارف و اوقاف مصوب شعبان ۱۳۲۸ و ضمیمه آن رفتار خواهد نمود.
ماده ۳- اموال غیر منقول که بر حسب نذر یا وصیت یا حبس منافع آن طور دائم یا در مدتیکه کمتر از ۲۰ سال نباشد برای مصارف عامه تخصیص داده شده مشمول مواد ۱و۲ این قانون خواهد بود.
ماده ۴- وزارتمعارف و اوقاف در موقوفات خاصه باستثناء مواد ماده ۷ مداخله ندارد.
ماده ۵- در موقوفات عامه که اداره آن مستقیماُ با وزارت معارف و اوقاف است از حیث تقاضای ثبت و اعتراض بر ثبت و اقامه دعوی و طرفیت در دعوی و غیره وزارت معزی الیها مانند متولی منصوص خواهد بود و در موقوفات عامه که نظارت آن با اداره اوقاف است حق تقاضای ثبت و اعتراض بر آن و اقامه دعوی دارد و اگر متولی طرف دعوی واقع شده باشد میتواند بعنوان ثالث داخل در محاکمه دشه و درصورت محکوم شدن متولی بر حکم اعتراض نماید.
ماده ۶- در موارد مذکوره در ماده قبل هرگاه رقبه مورد دعوی بموجب تصدیق مالیه محل هیچگونه عایدی نداشته باشد وزارت معارف و اوقاف از پرداخت مخارج محاکمه معاف خواهد بود و در صورتیکه ملک عایدی داشته باشد ولی در تصرف وزارت مزبور نباشد موقتاُ از پرداخت مخارج معاف است ولی پس از صدور حکم قطعی و تصرف در ملک باید مخارج محاکمه را بپردازند.
ماده ۷- بیع وقف و تبدیل آن در موردی که مطابق مواد ۸۸و ۸۹ قانون مدنی جائز است باید باطلاع و تصویب وزارت معارف و اوقاف و با رعایت ماده ۹۰ قانون مزبور واقع شود.
ماده ۸- در مواردی که وزارت معارف و اوقاف خائن بودن متولی را احراز نمود در محاکم صالحه اقامه دعوی نموده پس از اثبات خیانت او برای ضم امین باداره مدعی عمومی مراجعه مینماید که مطابق مقررات برای ضم امین اقدام شود و ممکن است در اینصورت خود اداره اوقاف بعنوان امین منضم معین گردد.
ماده ۹- حق التویه موقوفاتیکه مستقلا وزارت اوقاف اداره مینماید مطابق وقف نامه خواهد بود و در صورت عدم وقفنامه یکعشر دریافت میدارد و برای نظارت در سایر موقوفات عامه و زارت اوقاف نیم عشر از عواید موقوفات مذکور دریافت میدارد.
تبصره- وزارت معارف و اوقاف عواید حاصله از حق النظاره را بمصرف ساختمان و تعمیرات ابنیه و آثار تاریخی و مرمت مدارس قدیمه و اماکن مقدسه ملی خواهد رسانید.
ماده ۱۰- نظامنامه راجع بطرز اداره موقوفاتی که اداره آن با وزارتمعارف و اوقاف است و طرز اجرای نظارت در موقوفاتیکه وزارت معزی الیها نظارت دارد و نظامنامه تعیین مصارف موقوفاتیکه مجهول المصرف و یا مصرف آن مطلق مبرات و یا صرف منافع آن در مصرفی که واقف قرار داده متعذر است و همچنین نظامنامه اجرای مواد این قانون را باید وزارت اوقاف تنظیم کرده و پس از تصویب هیئت دولت بموقع اجرا گذارد.
رئیس-مذاکره در کلیات است: آقای طباطبائی دیبا.
طباطبائی دیبا-بدواُ از آقای کفیل محترم وزارت معارف باید تشکر کرد با اینکه قسمت اعظم اوقاتشان آنچه اطلاع دارم مصروف شده است باصلاح معارف و انصافاُ اصلاحات خوبی هم شروع کردهاند از حیث تحصیلات جدیده از حیث ترتیب و تنظیم مدارس قدیمه و محصلین و معلمین و پیشرفت کامل هم دارد با وجود این یک نظر توجهی هم بموضوع اوقاف داشتهاند مسئله اوقاف در مملکت ما حقیقه یک اهمیت بزرگی دارد اوقاف مملکتمان زیاد ولی متأسفانه تا امروز بد اداره شده. بنده از جای دیگر چندان خبری ندارم ولی از آذربایجان و موقوفاتیکه در آنجا بوده است اطلاع کامل دارم مثلا در آذربایجان موقوفات شیخ صفی علیه الرحمه بوده تمام اینها از میان رفته که امروز میتوان گفت دیگر چیزی نیست موقوفات جهانشاه بوده است که بکلی از بین رفته است موقوفات دیگری هم بوده است که آنها هم بکلی از بین رفته است یک دو سه فقره موقوفات مختصری میماند که یکی موقوفات قائم مقامی بوده است که از قراری که شنیدهام وزارت معارف و اوقاف دو سه سال است آنها را دست گرفته ولی آنها هم هنوز خوب اداره نشده آنچه بنده اطلاع دارم از موقوفات قائم مقامی یک دهی هست صوفیان معروف که همه آقایان دیدهاند و میشناسند بنده یک وقتی مفاصای حساب همین صوفیان را دیدم هزار خروار بوزن تبریز عایدی داشته است امروز بنده گمان ندارم که صوفیان نصف این محصول را عایدی داشته باشد جهتش این است که خوب اداره نشده است یکی دو فقره موقوفات دیگر هم هست از زندیه و غیر زندیه که آنها هم حقیقه خوب اداره نشده یک اشخاصی آمدهاند خود را متصدی قلمداد کردهاند و حقیقه اوقاف را میبرند و میخورند و در یک راههائی که حقیقهُ غیر مشروع بوده صرف میکنند پس هر قانونی که از مجلس گذراندیم ولو آن قانون خیلی خوب باشد مربوط باوقاف و غیر اوقاف اینرا باید در عمل خوب اجرا کرد باید تشکیلاتش را خوب داد والا هیچ فایده ندارد چنانچه عرض کردم غالب این اوقاف از میان رفته است از وقتی که مسئله ثبت اسناد در مملکت شروع شده است آنچه شنیدیم و دیدیم یک محل هائی بوده است مثلا اراضی دهات موقوفه بوده است آنها را هم مردم آمدهاند باسم ملک ثبت دادهاند چون تشیکلات صحیح نبوده است اداره اوقاف اعتراض نکرده یا اینکه اعتراض کرده بمرکز گفته تا جواب برود آن مدت قانونی منقضی شده و ثبت کردهاند و آنشخص هم ورقه مالکیت گرفته و این اوقاف از دست رفته در غالب جاها بنده اطلاع دارم اینطور است موقوفات اگر اداره شود عایدیش خیلی بیشتر میشود ما در مملکت خودمان یک موقوفه را سراغ داریم که خوب اداره شد و آن موقوفات آستانه مقدسه رضوی است بعد از اینکه دولت شاهنشاهی پهلوی ظهور کرد و این موقوفات اداره شد بنده نظرم است بیست سال قبل مشرف بخراسان بودن تحقیق کردم گفتند قسمت اعظم املاک آستانه مقدسه در دست اشخاص است آنهائی که دور حرم جمع شدهاند و در حقیقت حکم تیول داشته و در دست آستانه نیست و آنوقت همانطوریکه آقایان هم شنیدهاند. میگفتند آستانه مقدسه رضوی شصت هزار تومان هم مقروض است ولی همینکه این موقوفات بر حسب استحقاق در تحت اختیار و قدرت کامل اعلیحضرت همایونی واقع شد چنان اداره شد که آقایان غالبشان که مشرف بودهاند در این نزدیکی بخراسان دیدند که عایدی این اوقافی که هیچ نمیشد و سابقاُ که ما اطلاع داشتیم پادشاه وقت یکنفر را متولی قرار میداد و اوائل هفت هزار تومان ازش میگرفتند بعد اواخر بیست هزار تومان ازش میگرفتند آنشخص هم میرفت آنجا با اشخاصی که این املاک تیول بود و دست آنها بود میساخت و موقوفات آستانه را از میان میبردند همین موقوفات امروز عایدیش از یک کرور متجاوز است موسسات خوب در آستانه رضوی تأسیس دشه که حقیقهُ این عایدی موقوفات رضوی علاوه برای اینکه بآستانه مقدسه کمک میکند بشهر مشهد هم کمک میکند و این جهتش حسن اداره آنجاست جاهای دیگر حسن اداره نشده پس ما امروز میآئیم یک قانونی تصویب میکنیم که موقوفات را وزارت معارف اداره کند این صحیح است در مملکت موقوفات باید مطابق یک ترتیبات صحیحه در دست معارف و اوقاف باشد و اداره کند بنده عقیدهام این است این را تذکراُ عرض میکنم والا با اصل لایحه کمال موافقت را دارم بلکه بیشتر از این اختیارات را برای وزارتمعارف قائلم ولی با این تشکیلات فعلی عقیدهام این است (شاید خود آقای کفیل وزارتمعارف هم تصدیق بکند) که اوقاف اداره نمیشود اگر میخواهید اوقاف مملکت اداره شود باید یک تشکیلات صحیحه یعنی یک اختیارات کاملی روسای اوقاف در هر محلی داشته باشند چنانچه عرض کردم یک کسی ثبت داده موقوفه را باسم خودش و اداره محل حق نداشته اعتراض نداده یا بمرکز اطلاع داده موعد ثبت گذشته و سند مالکیت صادر شده باید یک اختیارات کاملی داشته باشد که اوقاف را اداره کنندو الا با این تشکیلات فعلی اوقاف اداره نخواهد شد این یک عرض بنده بود در کلیات. یک عرض هم راجع باین متصدی داشتم که در قانون گیجانده شده لفظ متصدی را بنده نفهمیدم معنیش چه چیز است شخصی که متصدی است یعنی موقوفه دستش است یا متولی است بر جسب این قانون و قانون سابق یا متولی نیست اگر متولی است باید اسمش را متولی گذاشت و اوقاف هم دست او باشد مطابق این قانون و در آنجائی که اداره اوقاف نظارت کامل دارد باید نظارت داشته باشد و اگر حقیقهُ متولی نیست باید از دستش گرفت والا بنده متصدی را نمیدانم چه معنی میدهد اینجا دیگر مثل املاک نیست که کسی متصدی باشد که من بیایم من در این ملک متصدیم متصرفم اینجا یا تولیتش ثابت است یا ثابت نیست اگر ثابت نیست باید از دستش گرفت این یک نظر بنده است و یک نظر دیگر بنده راجع بنظامنامه بود که در ماده ده ذکر شده نظامنامه حقیقهُ چنانچه آقایان ملاحظه میفرمایند چیزی است که اصلا بعقیده بنده این ماده لازم نبود و نبده عقیده ندارم که ما در قانون اینقدر وسعت بدهیم که وزارتخانهها اختیاز داشته باشند یک نظامنامه هائی تدوین کنند هر قانون البته اجراش یک نظامنامه میخواهد در حدود آن قانون و دولت هم مجاز است برای اجرای هر قانونی نظامنامه ترتیب بدهد این نظامنامه که با این ترتیب نوشته شده بنده عقیدهام این است که بعد از آنکه بتصویب هیئت دولت رسید بتصویب کمیسیون معارف هم برسد البته است البته کمیسیون معارف هم آقایان اعضاء کمیسیون معارف اشخاص مطلع و بصیری هستند آقای کفیل معارف نظامنامه را با آنها شور میکنند و بالاخره بتصویب آنها میرسد این هم یک عرض بنده بود که بهتر است که نظامنامه بتصویب کمیسیون معارف هم برسد این عرض بنده بود در کلیات و بالاخره باز عقیدهام این است که اداره اوقاف باید بیشتر از این تشکیلات داشته باشد تا بتواند اوقاف را اداره کند.
کفیل وزارت معارف-خیلی بنده تشکر دارم از آقای دیبا که ابتدای فرمایشاتشان را متوجه کردند باز بمعارف والبته همینطور هم هست و اگر اوقاف را هم هیئت دولت یا وزارت معارف مداخله میکند از لحاظ خدمت بمعارف است و همینطور بوده است در قانون تشکیلات وزارت معارف و اوقاف در ماده شش که اوقاف را از این نقطه نظر اجازه دادهاند دخالتی بشود که بمصرف تعلیمات عمومی و تربیت عامه برسد و این یک چیزی است که دلیلش هم همراهش است بواسطه اینکه اوقاف چنانچه همه آقایان میدانند سرمایه است که پیشینیان ما گذاشتهاند که اولاد و احفاد آنها استفاده کنند وبهترین مصرف برای این سرمایه مصرف تربیت و تعلیم است مصرف حفظ آثار ملی و نگاهداری آثار ملی است و روی همین نظر قوانین سابقاُ تهیه و تنظیم شده بود و پیشنهاد جدید دولت هم از روی همان فلسفه و دلیل است و حالا امیدوار هستم با این موادی که جدیداُ پیشنهاد شده است و آقایان محترم هم با نظر معارف پروری تلقی میکنند یک خدمت بیشتری باز بمعارف بشود و اینکه فرمودند اساساُ با این لایحه موافقند یعنی با اینکه دولت اختیارات داشته باشد خیلی باز بنده تشکر میکنم فقط این نکته را عرض میکنم این هم آنطور که باید اداره نشده است بواسطه این است که اداره اوقاف چه در مرکز و چه در ولایات چه در برابر محاکم و چه در برابر سایر ادارات تکلیفش درست واضح و روشن نبود و الا همین قدر که مرتب شود یک قانونی در دست باشد مسلماُ تشکیلاتش را هم بتناسب احتیاجات درست خواهیم کرد و همانطور که فرمودند اعلیحضرا همایونی توجهی بیک قسمت اوقاف فرمودند و تنظیم شده حالا این توجه را بهمه اوقاف مملکت فرموده و خواهند فرمود و امیدوار هستیم که باحسن تشکیلات اداره بشود. اینکه راجع به تصدی فرمودند که یا متولی هست یا نیست این یک شق ثالثی هم دارد و آن این است که در بعضی موارد بعضی اشخاص از سالهای سابق در یک موقوفاتی دخالت داشتهاند و صحت عمل خودشان را هم امتحان دادهاند و حالا هم مقتضی نیست هم اخلاقاُ و هم از لحاظ موازین حقوقی دستشان را کوتاه کنیم و باید از این اشخاص استفاده کرداین است که آنجا نوشته شده ممکن است وزارتمعارف آنها را در کار خودشان ابقاء کند و راجع بنظامنامه هم که تذکری دادند بنده سابق هم از آقایان استدعا کردم که نه فقط آقایان اعضاء کمیسیون معارف بلکه تمام آقایان لازم است در این باب با ما توحید مساعی کنند و نظر خودشان را اظهار کنند و تشریک مساعی کنیم و البته در نوشتن نظامنامه هم نظر آقایان جلب خواهد شد.
رئیس-آقای احتشام زاده
احتشام زاده-هر جامعه و هر مملکتی برای تأمین حوائج عمومی و محارج عمومی خود عوائد مختلفی دارد یک رشته عوایدی که صرف تأمین مخارج عمومی بشود عوائدی است که بوسیله دولت جمع آوری شده و صرف مخارج جامعه و مملکت بشود ولی یک رشته از منابع عایدی دیگری که تأمین مخارج عمومی میشود و آن منابع عایدات ملی است خوشبختانه در مملکت ما بواسطه مسئله وقف و موقوفات وسیله خیلی خوبی در دست هتس که بتوانیم از محل عواید اوقاف احتیاجات عمومی و حوائج ضروری جامعه را تأمین کنیم تصور میکنم مدت زمانی است که طبقه اصلاح طلب و منور الفکر مملکت منتظر یک چنین فرصتی و موقعی هستند که بتوانند با حسن وجه عوائد موقوفات را صرف مخارج عمومی مملکت بکنند در این لایحه که اخیراُ از طرف وزارت معارف تهیه شده است و بمجلس آمده است خیرش امروز در مجلس مطرح است و تأثیر دارد مورد انتظار طبقه اصلاح طلب بوده است تذکر داده نشده و پیش بینی نشده بنده میخواستم توجه آقای کفیل محترم را بطرف این مطلب جلب کنم یک سلسله از موقوفاتی که در مملکت ما موجود است یا بواسطه جهل متصدیان وقت یا بواسطه اقتضای موقع و زمان یک مصارفی برایش منظور شده است که بنظر بنده اگر بخواهیم امروز هم آن عایدات و موقوفات را تصدیق کنیم صرف آن مخارج شود هیچ مصلحت نیست برای اینکه عرض کردم بهترین وسیله برای تأمین مخارج عمومی مملکت عایدات اوقاف مملکتی است بنده اجمالا اشاره میکنم بیک موضوع و با اشاره باین مطلب تصور میکنم بقدر کافی توجه آقای کفیل معارف را جلب کرده باشم شاید اغلب آقایان اطلاع داشته باشند که یکی از واقفین قسمتی از مصارف موقوفات خودش را معین کردهع است که برای عزاب عرب عیال گرفته شود (اورنگ- اینطور نیست. ما دیدیم) اجازه بدهید بنده عرضم را بکنم حضرتعالی هم در موقع خودش بفرمائید. بنده خیال میکنم شاید بر حسب مقتضیات وقت زمان مقتضی بوده واقفی بیاید و همچو مصرفی تعیین کند ولی امروز گمان نمیکنم مقتضی و مصلحت باشد که موقوفات باین قبیل مصارف برسد بنده عقیده دارم که بایستی دولت توجه کند بموقوفات و بوقفنامه هائی که هست مراجعه کند و در این قبیل مصارفی که خیلی لغو بنظر میآید دقت کند. بنظر بنده ما یک احتیاجات مهمی داریم در اغلب نقاط مملکت ما مردم بواسطه نبودن طبیب بواسطه نبودن مریضخانه بواسطه نبودن دوا میمیرند کدام محل خیر است از احیای نفوس بهتر بعقیده بنده این وظیفه دولت است که توجه کند این قبیل کارهائی که بنظر لغو یا غیر لازم میآید بمصارف الزام برسانند بنابراین معتقد هستم دولت یک مراقبت و توجهی بارقام این قبیل موقوفات که مصارفش مناسب نیست یا موقوفات دیگری که بطور کلی نوشته شده است بمصرف مبرات و خیرات برسد این را بنظر بنده جمع کنند و برای احیاء نفوس مملکت و جلوگیری از اتلاف و برای تأسیس مریضخانه برای تهیه دوا بمصرف برسانند بعقیده جامعه بنده این بزرگترین خدمتی است که بجامعه شده است و بنده قول و اطمینان میدهد که واقف هم منتهی درجه خوشوقت و راضی باشد برای این که آن روزی که این مصرف را در نظر گرفته است متوجه یک چنین مصرف خوبی نبوده است بعقیده بنده این نکته در این لایحه فوت شده و مقتضی است که در این قسمت هم توجهی بشود که بنظر بنده باید موقوفات مصرفش یک مصرفی باشد که طرف احتیاج جامعه باشد و یکقسمت از احتیاجات عمومی و احتیاجات نوعی مملکت را تأمین کند این تذکری بود که بنده لازم دانستم بر حسب انتظاری که طبقه اصلاح طلب از دولت دارند تذکر بدهم و امیدوارم مورد توجه دولت هم واقع شود.
رئیس-آقای افسر
افسر-اصلا باید یک نظری باین قسمت کرد که موقوفه یعنی چه و برای چه کار است اصلا بنظر بنده یکی از قوانینی که در شرع ماست و خیلی خوب است یکی وصیت است و یکی هم وقف که یک خیر ابدی برای شخص هست که همیشه منظور نظر آن جمع آورنده مال اجرا شود که یک مدتی خودش زحمت کشیده و فرضا باولادش نداده و میخواهد میل خودش را اجرا کند بعد از مردنش این بود که حقیقه وقف پیدا شده که من بتوانم بعد از خودم تا هزار سال آن نظر خودم را حفظ کنم و بسیار خوب کاری است و اما تغییر این نظر هم دلیل ندارد مگر یک مطالب خیلی مهمی باشد در قانون اداری اوقاف که در ۱۳۲۸ مجلس دوم تصویب کرده عین این عبارت هست که مال حدیث است و مصرف موقوفات است حسب ما اوقفها اهلها یعنی صرف آن چیزی شود که واقف وقف کرده وزارت معارف باید نظارت داشته باشد که بهمان مصرف برسد حالا پنجاه سال قبل بیک نظری دلش خواسته برای عجم یا عرب یا ترک درست کند به بنده چه وزارت معارف باید نظارت کند که آن مصرفی را که او چند سال قبل در نظر داشته اجرا شود هر چه خواسته است یا به پسرش یا به پسر عمویش برسد مگر مصرف یک چیزی باشد که عقلا نپسندند یا قابل اجرا نباشد مثل موقوفات متعذ رالمصرف که اصلاُ قابل اجرا نیست این یک مطلبی است که میشود برایش فکر کرد اما بگوئیم واقف آنجور که گفته نیتش اینطور نبوده است در صورتیکه بعضی از واقفین در زمان خود ما بودهاند و نظرشان را دیدهایم حالا نظرش را امروز بنده نپسندم دلیل این است که نظر او را دولت تغییر بدهد ما موافقین که دولت باید نظارت داشته باشد و نظر واقف را اجرا کند
(صحیح است)
و اگر این باب مفتوح شد هیچ معیاری برای اینکار نیست هیچ کس وقف نخواهد کرد بنده میل دارم هفتاد سال بعد در مازندارن مدرسه تأسیس کنیم شما میفرمائید در خوزستان درست کنید نه بنده میخواهم در مازندران درست کنم بنظر بنده این باب را نباید مفتوح کرد البته این فکر همانطور که آقای احتشام زاده فرموند پیدا میشود ولی خیلی کم است که اگر ایشان خودشان خواسته باشند در عرض یکماه رسیدگی کنند گمان ندارم در عرض سال ده هزار تومان از این قبیل چیزها پیدا کنند بقدری کم است که نمیارزد که یک قانون گذاری یا مجلس شورای ملی خودش را معطل کند برای یک چیزی که قابل مباحثه هم نیست و موجب تزلزل خاطر اشخاصی بشود که بعد از این میخواهند وقف کنند بنده در قسمت نمایندگی خودم وظیفه ندارم که با این قسمت مواقفت کنم و بهتر همین است که همینجور نظارت داشته باشد اما در قسمت دیگر بنظر بنده مخالفتی نفرمودند که بنده میخواهم دفاع کنم در اصلش هم که البته ایشان موافقند همانطور که آقای دیبا در نظر داشتند هر چند که در ظاهرش مخالف بودند ولی در باطنش موافقت داشتند همانطور که فرمودند تمام این معایب از این بود که خوب اداره نمیشد وقتیکه قانون منظمی برایش فکر کنیم البته تمام معایبی که در ثبت خود سرکار مشاهده فرمودید یا بنده در خراسان یا آقایان دیگر در سایر ولایات رفع خواهد شد یکی از عیوبی که موجب شد این قانون بیست و پنج سال است تعطیل شده همین بود که وقتیکه قانونگذاری شد یک مدتهای مدیدی حقی برای نظارت معین نشد وقتیکه حق نبود دولت در ولایات در نقاط دیگر نتوانست مامورینی بگمارد و جلوگیری از این کار بکند یک وقتی هم دولت شروع کرد نیم عشر بگیرد بعد مالیه خیال کرد که این مالیات است و از دست اوقاف گرفت و بعنوان مالیات قبضی میفرستاد در خانه هر متمولی که نیم عشرت را بده بعد مالیه رفت کنار وزارت معارف هم آن مأمور بی حقوق را که در ولایات داشت و فکر کرده بودیم برای اجرای نیات واقفین و همانجور که فرمودند تا درجه بمصرف معارف و بمصرف تعلیمات مردم برسد و مطابق نیات واقف هم مصرف شود این را مالیه بدتر کرد این بود که مخالفت کردیم در دوره چهارم و رد کردیم نیم عشر را و هر وقت هم که این قانون آمد بمناسبت بعضی مواد تند و بعضی عبارتهای تند آقایان مصلحت ندانستند امروز بنظر بنده این قانون یک قانون خوبی است که هم بجهاتیکه فرمودند از قبیل از بین رفتن اوقاف بواسطه اختیار نداشتن روسای اوقاف و نداشتن حقوقی که برود حقوق عدلیه ووکیل را بدهد و دعوی کند در برابر متولیان وقت خوب است و هم مصلحت این است که تا زود است یک ترتیب مناسبی بدهیم برای حفظ این اوقاف امروز اگر بهمین قناعت کنیم که از اوقاف بقدری بگیریم که خود این اداره شود همین کافی است لازم نیست بگوید که نصفش را چه کنیم دو ثلث آنرا چکار کنیم ربعش را چکار کنیم گاهی از اوقات یک اشتباهی پیدا میشود که مجهول المصرف و مجهول التولیه را یکی از روسای مهم اوقاف که از مأمورین مهم است یک وقتی اینجا مذاکره میکرد مجهول المصرف را با مجهول التویلیه یکی فرض کرده بود و میگفت باید ودو عشر بگیرید هر چه میگفتیم مجهول المصرف غیر از مجهول التولیه است البته اگر آنطور باشد نمیشود اما اینقانون نسبهُ قانون مناسبی است بنده در مواد مخصوصاً ماده هفت و هشت نظراهائی دارم در موقعش عرض خواهم کرد ولی در کلیات موافقم.
رئیس-آقای ملک زاده.
دکتر ملک زاده-این مسئله اوقاف یکی از آرزوهای نوعی ما بوده است که از سالهای دراز انتظار داشتیم مورد توجه شود و اصلاحاتی در او بشود در سال گذشته هم که یک لایحه از طرف وزارت معارف تقدیم مجلس شد راجع باوقاف بنده عقیده خودم را بطور تفصیل بعرض مجلس شورای ملی رساندم حالا چون بعضی از آقایان بیاناتی فرمودند بنده میخواهم بدون اینکه زیاد داخل در خدمات شوم نتیجه عرایض خودم را عرض کنم البته موضوع اوقاف یک مسئله است نظری و همه ماها دارای یک عقیده نیستیم و بنده از اشخاصی هستم که آرزومندم و سالهاست عقیده دارم که وزارت معارف باید یک لایحه تفصیلی و جامعی راجع باداره کردن اوقاف که حاکی از نظارت کامل وزارت معارف در امور اوقاف باشد بیاورد و آن لایحه و آن قانون بتواند یک کمک موثری بصحیه و معارف عمومی مملکت بکند این عقیده و آرزو نتیجه مقدماتی است که بنده میخواستم عرض کنم وحس میکنم از بیاناتی که آقای کفیل وزارت معارف فرمودید ایشان هم روحاُ شاید با این نظریه موافق هستند این که عرض کردم نظارت کامل داشته باشند برای این است که با کمال تاسف میبینم بعضی از مساجد و آثار مهم مملکت که اسباب افتخار مملکت است سالها دارای موقوفاتی بوده است که این موقوفات خرج یک کارهائی میشده و آنها در حال خرابی بوده است که امروزه وزارت معارف از بودجه خودش مجبور است تعمیرات آن آثار ملی را بکند بنده عرض میکنم خوب است عوائد این موقوفات خرج آن تعمیرات بشود و این آثاری که اسباب افتخار مملکت شناخته میشود از بین نرود دوم اینکه همینطوری که آقای دیبا تذکر دادند ما خودمان را در این زمینه دارای یک برهان عملی و ثابت شده میبینیم و آن عبارت از اوقاف خراسن است که در اینجا بیان شد و در نتیجه توجه مخصوصی که معوطف باوقاف آنجا شده امروز ما دارای یک مریضخانه هستیم که نه فقط اسباب افتخار ایران است بلکه بعقیده جمعی یکی از بهترین مریضخانهای آسیا است یک مریضخانه که شاید متجاوز از هیجده هزار ذرع مربع زیر بنا دارد. قسمت طبی و جراحی و امراض اطفال و تمام قسمتها را بطوری که تمام آقایان ملاحظه فرمودهاند دارد و این بهترین نمونه ترقیات عصر تمدن ایران است آن موقوفات بآن ترتیبی که دیده بودید و آن دارالشفای قدیم که واقعاُ اگر دارالامراضش میگفتند بهتر بود این چطور مبدل شد به همچو مریضخانه وسیعی که بنده خیلی آرزومندم در طهران هم همچو مریضخانه تاسیس شود. اینها در نتیجه خوب اداره کردن اوقاف بود هیمنطور هم بنده خودم را موظف میدانم تشکر کنم از مدرسه متوسطه و دبیرستانی که آنجات ساخته شده و این مدرسه بطوری که از روی اصول حفظ الصحه و نظافت ساخته شده و تمام نکات و دقائق ساختمانی و صحی مطابق اصول امروزه دنیا در آن رعایت شده و بکار رفته است. این است که بنده مقصودم همانطور که بنده مقصودم همانطور که میبینم چقدر خوب اداره شدن موقوفات نافع است بطوری که قانون اجازه میدهد عایدات موقوفات را باید خرج صحیه و معارف نمود. این نکته را هم مجبورم تذکر بدهم در تأیید بیانات آقای احتشام زاده که در بعضی موارد هست که دولت باید نظارت کند که عواید مطابق مقتضیات وقت صرف شود. مثلا فر ضکنید یک ایرانی وطن پرستی در پانصد سال پیش از این نذر وقف کرده که برای حفظ مملکت از عواید موقوفه اش در سال ده هزار تیر و کمان بسازند و بدهند بقشون. البته در آن وقت یک همچو اسلحه بدرد مملکت میخورده ولی امروزه بدرد نمیخورد و تیروکمان جزو اسلحه نیست پس باید پولش را گرفت و تفنگ ساخت. بنده معتقدم که در اینگونه پولها را بوجه احسن برای معارف و صحیه و بالاخره کارهای عام المنفعه در مملکت بکار برند. یک نکته دیگر هم میخواهم عرض کنم: با احتیاجی که مملکت به توسعه صحیه ومعارف دارد و با ترقیاتی که مملکت کرده موقع آن رسیده که دولت اقدامی راجع به تحصیلات عمومی و اجباری بنماید اگر دولت نصف بودجع مملکت را برای معارف و صحیه تخصیص بدهد باز تا یک منابع خارجی برای پیشرفت امور صحی و معارفی پیدا نشود نمیتوانیم از عده این مقصود ملی برآئیم. و احتیاجان صحی و معارفی خودمان را تأمین کنیم. بنده معتقدم و در نتیجه عرایض خودم عرض میکنم که یک قسمت از منافع اوقاف باید صرف پیشرفت امور معافی و صحی مملکت بشود و این یکی از آرزوهائی است که سالهاست ما داریم و امیدوار هستیم که در این دوره موقع اجرا و عمل گذارده شود.
رئیس-آقای دکتر طاهری
دکتر طاهری-اولا لازم است عرض کنم راجع به موقوفات یک صیغه هست در اسلام و آن عبارت است از حبس عین و تسبیل منفعت. یعنی عین ملک را کسی که مالک است از فروش و نقل و انتقال و تصرفات ممنوع میکند ولی منفعتش را تسبیل میکند بهر کاری که میل داردو این یکی از چیزهای خیلی مفید است. شخص مالک که زحمت کشیده و یک مالی را تهیه کرده میخواهد یک آرزوهائی که دارد بعد از خودش بموقع اجرا گذاشته شود
(صحیح است)
حالا در این دو نظر است بعضی میگویند که هرسک مالک ملک است اختیاراتش را دارد و هرکاری کرد کرد و دولت هیچ حق دخالت ندارد- این یک نظر تفریطی است. یک عده دیگر نظر افراطش را گرفتهاند و میگویند که خیر. این شخص مالک که در زمان خویش این مال را جمع کرده حالا که برای مصرف معینی وقف کرده است فضولی کرده و یک کس دیگر که عبارت از دولت یا وزارت معارف است حق دارد بیاید و بر خلاف آنچه مقرر کرده است مصرف کند. بعقیده بنده وزارتمعارف و اوقاف هم این نظر ثانوی را ندارد. ما بایستی سعی کنیم که نیات مردم را تعقیب کنیم یعنی بفهمانیم بمردم که دولت نمیخواهد جلو املاک موقوفه را بگیرد و برخلاف ما قرره الواقف مصرف کند برای اینکه اشخاص دیگری هم اگر پیدا شدند و خواستند برای مریضخانه یا کارهای خیر یک املاکی را وقف کنند مطمئن باشند که مجلس و دولت همیشه پشتیبان نیت آنها است. مقصود از اقدام وزارت معارف این است که نظر واقف اجرا شود یعنی متولیان یا متصدی بر خلاف نیت واقف عمل نکنند پس بنده از آقایانی که نظر افراطی دارند خواهش میکنم صرف نظر بکنند و لایحه هم لایحه بسیار خوبی است که دولت اوقاف نظارت کنند که موقوفات کما قرره الواقف بمصرف برسد و این در موقوفات عمومی است و در املاک خصوصی هم مثل وقف بر اولاد تصریح دارد که دولت دخالتی ندارد. زیرا وقف بر اولاد وقفی است که واقف وقف کند. برای اینکه ملک از سلسله اش بیرون نرود مگر در یک مواردی که خیلی نادر است. از قبیل اینکه مثلا ملک خراب شود یا تجزیه شود آنوقت باید دولت نظارت کند بیک طریق خاصی او را بفروشند و قیمتش از بین نرود. پس بعقیده بنده ما بایست همانطور که در قانون مدنی هست و عقلا هم جائز و همینطور است نیات مالک و واقف را محترم بشماریم و لایجه هم مبنایش بر همین است و بنده کاملا موافقم و در مواد هم مختصر عرایضی دارم که عرض میکنم.
رئیس-آقای موید احمدی
موید احمدی-بنده در تابلوی بیرون اجازه خواسته بودم و دو سه تذکر را که لازم میدانم بعرض برسانم بعضی از آقایان مقدمه اجازه گرفته بودند صحبت کردند لازم شد قبل از آنکه آن تذکرات را عرض کنم یک تذکر دیگری به آقایان بدهم چون اظهارات آقای دکتر ملک زاده و احتشام زده روی نظریات و آمالی است که هرکس راجع باوقاف داردو بنده لازم شد توضیح بدهم که این لایحه لایحه اوقاف نیست. موادی سابقاُ در دوره دوم تقنینیه راجع به نظارت وزارت معارف در اداره کردن امور اوقاف نوشته شد دو ماده از آن قانون که ماده شش و هفت باشد اینها در حین عمل و اجرا دچار اشکالاتی شد که لازم شد آن اشکالات مرتفع شود و این قانون را آوردند پس این قانون تقریباُ تشریح آن مواد است و چیز تازه نیست. چیزی را که بنده لازم دانستم عرض کنم. این بود که اولا قانون سابق بقوت خودش باقی است و این قانون آنرا نسخ نمیکند بعلت اینکه آن بسیار قانون خوبی است یکی از نمایندگان – آن باید نسخ شود) نخیر- عرض میکنم حضور مبارک عالی چون در این قانون از نسخ آن اشاره نشد پس آنقانون بقوت خودش باقی است. البته آرزوهائی که ما راجع به اوقاف داریم انشاء ا موقعش مقتضی میشود و هر وقت دولت صلاح دانست آن لایحه را بمجلس میاورد. مثلا بنده یکی از عقایدی که دارم این است: آن موقوفاتی که وقف است بر مدارس و مریضخانها این دو قسم را بنده عقیده دارم که کاملا دولت باید اداره کند بعلت اینکه عجالتا در مملکت ما معارف دو قسم شده یکی بطرز جدید و یکی بطرز سابق که حقا باید از این دولت تشکر کنیم که کفیل وزارت معارف بمدارس سابق و تعلیمات سابق اهمیت دادند و مدرسه سپهسلار بهترین نمونه است که ملاحظه میفرمایند بچه ترتیب خوبی اداره شده و پیشرفت کرده. چه عیبی دارد در تمام شهرهای ایران همینطور مدارسی هست که خود واقفین یک املاکی بر آن وقف کردهاند بر تعلیم در این مدارس خود مدرسه محل دارد موقوفه دارد اینها را وزاتمعارف باید اداره کند مثل مدرسه سپهسالار منتهی اگر کافی نیست پنج مدرسه و پنج موقوفه را برداند و یک مدرسه حسابی درست و اداره کنند. چون همه وقف بر تعلیم و تربیت است. از این جهت اگر بودجه کافی نیست چهار مدرسه پنج مدرسه را عوائد موقوفه اش را برداند و بمصرف یکی دو سه تا برسانند. مثل مدرسه سپهسالار که ملاحظه بفرمائید چقدر خوب اداره شده است. یکی هم موقوفه راجع بمریضخانها است. دولت که صحیه دارد و بودجه دارد. اشخاصی که آمدهاند و املاکی را وقف کردهاند بر مریضخانها در صورتیکه میبیند دارد از بین میرود چه ضرر دارد که دولت آن مریضخانها را هم در تحت نظر و توجه بگیرد و اداره کند در اینصورت علی حسب ما قرره الواقف هم عمل کرده. حالاهم عمل میکند منتهی ما میگوئیم که یکقدم هم از آن تجاوز کند. ولی عجالتاُ عرض کردم این دو ماده که در قانون سابق بوده و باشکالاتی برخورده آمدهاند برای تشریح و تصریح کردنشان این لایحه را آوردهاند. لکن بنده در اینجا سه مطلب دارم و خواهش دارم از آقای کفیل که توجه کنند و جواب بدهند. عرض کنم در قانون سابق و در قانون مدنی ما دو جور املاک داشتیم: یا معلوم التویه بود یا مجهول التولبه شق ثالث ندارد. زیدی آمده ملکی را وقف کرد و گفته پسر من یا احفاد من نسل بعد متولی هستند این منصوص التولیه است و اگر هم متولی معینی ندارد که مجهول التولیه است. مجهول التولیه در مقابل مخصوص التولیه است یک اموال وقفی است که وقفیتش محرز است وسلسله متولی هم تعیین شده که معلوم التولیه است و یک اموال وقفی است که وقفیت آن محرز است لکن متولی ندارد و مجهول التولیه است اوقاف مجهول التولیه را قانون سابق و لاحق در نظر گرفته که اداره اوقاف باید اداره کند. ولی حالا در این قانون آمدهاند و یک شق ثالثی هم در نظر گرفتهاند و آن متصدی است. بنده عرض میکنم اگر متصدی در کار باشد دیگر مجهول التولیه از میان میرود زیرا هیچ ملکی نیست که وسط بیابان افتاده باشد بدون اینکه کسی متصدی آن باشد البته یک کسی متصدی آن هست پس مجهوب التولیه دیگر عنوان ندارد و اصلا موضوع پیدا نمیکند بجهت اینکه اگر منصوص التولیه است که آنها مسلماُ متولی دارند و اداره اوقاف نظارت میکند پس مجهول التولیه آن املاکی هستند که متولی منصوص نداشته باشد. شما حالا آمدهاید و شق ثالث قائل شدهاید متصدی و گفتهاید املاکی که متصدی نداشته باشد. در این صورت دیگر املاک مجهول التولیه وجود پیدا نمیکند بجهت اینکه هر موقوفه قهراُ یک متصدی دارد. بعقیده بنده اگر دولت یکهمچو نظری هم دارد و میخواهد باشد بنده موافقم ولی لفظش را از قانون بردارد زیرا نباید لفظ جعل کرد برای چیزی که موضوع خارجی ندارد. پس اگر اینطور است خو اداره اوقاف موقوفه را واگذار بخود آنشخص بکند لکن این لفظ را نباید در قانون نوشت بنده نظرم یکی این بودو پیش از آنکه این لایحه بمجلس بیاید بنده این تذکر را دادم که با متصدی مخالفم زیرا وقتی ما متصدی قائل شدیم دیگر مجهول التولیه معنی ندارد. موضوع دوم که لازم دانستم بعرض برسانم چون در قانون سابق در ماده ششم در قسمت پنجم مینویسد: اهتمام در صرف منافع موقوفاتی که مصرف معین ندارد و باید در مطلق بریات صرف شود در مصارف تعلیمات و فواید عمومیه این ماده قانون سابق است. اینجا در ماده که راجع بنظامنامه نوشته شده مینویسد تکلیف موقوفات مجهول التولیه را نظامنامه معین میکند. بنده عرض میکنم وقتی که ما در قانون نوشتهایم و تکلیفش معین شده و تصریح شده در قانون که موقوفاتی که مجهول المصرف است یا متعذراالمصرف است یا متعسرالمصرف است (این چند قسم میشود فرض کرد) اینها صرف تعلیمات عمومی و فواید عمومی بوشد آنوقت ما در اینجا اختیار بدهیم به نظامنامه این بنظر بنده موجبی ندارد و زائد است موضوع سوم که میخواستم بعرض برسانم بودجه اداره اوقاف است. اداره اوقاف در مرکز بودجه دارد لکن میدانید در ولایات بودجه برای اداره اوقاف معین نشده بنظر بنده خرابی که در اوقاف ولایات هست برای همین موضوع است که یکنفر رئیس اوقاف و رئیس تحقیق که میرفت باطراف حقوق نداشت. در بودجه حقوقی برای اعضاء اداری نبود این بود که اینها در ولایات هر جا ملک وقفی بود با اینکه قانوناُ حق نداشتند یکپولهائی میگرفتند بعضی جاها را هم صورت نمیدادند
(افسر- چند سال است که صورت هم نمیدهند)
بقول آقای افسر صورت هم باداره اوقاف نمیدادند و اگر فرضاُ اعتراض میشد میگفتند آقا بودجه نداریم یک آدمی البته مجانی نمیتواند کار کند. میخواستم از آقای کفیل سئوال کنم که آیا برای اینها بودجه در نظر گرفته شده که سال آتیه در بودجه کل یک بودجه برای اداره موقوفات بنویسند و حق النظاره که در اینجا معین کرد هاند از آنمحل بودجه اداره اقواف داده میشود این باید معلوم شود چون یک حق النظاره معین شده که از متولیان اوقاف بگیرند حالا بنده نمیدانم که از همین حق النظاره باید بودجه اداره اوقاف را تنظیم کرد یا از بودجه کل مملکتی این داده میشود و این حق النظاه صرف تعمیر بقاع و امثال اینها که در قانون نوشته شده میشود. اینهم باید معلوم شود و یک چیز خوبی که در اینقانون دارد: ماده سابق را روسای اوقاف خیلی کش داده بودند. ماده ششم مفادش این بود: نظارت کلیه براعمال متولیان و نظار و تفیتش در وصول و انحصال عایدات اوقاف و مخالفت از حیف و میل اولیاء و مباشریان وقف نسبت باعیان و منافع موقوفات و تدارک موجبات آبادی آنها اینها حبس را ولو حبس موقت هم بود جزو این آورده بودند مثلا یک کسی پنجسال هفت سال ملکی را حبس کرده بود این را هم آورده بودند جزو اینماده یکی هم مسئله ثلث باقی. مخصوصاُ آقای طهرانی خوب مسبوقند چون مدتی آنجا تشریف داشتند مردی مرده و گفته ثلث مالشرا بدهند بفقرا و سادات یا بفلان عمل برسد. این ثلث مال را هم آوردهاند جزو اینماده ولی اینجا یکی از چیزهای خوبی که در نظر گرفتهاند این است که آنهائی که کمتر از بیست سال است استثناء کردهاند که اصلا حق نظارت هم نداشته باشد یکی هم وقف خاصه که گفتهاند مستثنی است و این حرف حسابی است زیرا کسی که ملکی را وقف کرده براولادش دیگر به اداره اوقاف مربوط نیست ولی در آنها که وقف عامه است اداره اوقاف باید نظارت کاملی داشته باشد باز بنده تذکر میدهم که انشاءا امیدواریم روزی که به بینیم که لایحه اوقاف را بمجلس آوردهاند. این بعقیده بنده لایحه اوقاف نیست بلکه تشریح همان قانون سابق است.
چند نفر از نمایندگان- مذاکرات کافی است.
رئیس-آقای اورنگ
اورنگ-بنابر معتقد بنده حضرت آقای دکتر طاهری مذاکرات غیر کافی است چرا؟ برای اینکه ما تجربه کاملی داریم که در مجلس شورای ملی هر قدر در کلیات لوایح بیشتر مذاکره شود مطلب پخته تر شده و نتیجه عالی بدست ما خواهد آمد. آنچه که من تا بحال بخاطر دارم سه چهار بار این مذاکره بمجلس آمده و در اطراف این معنی مذاکرات له و علیه زیاد شده و غالباُ بطروی که آقای دکتر طاهری فرمودند جانبین افراط و تفریط قضیه گرفته شده و آنقدر شدت کرد که یک نتیجه ملایم و معقولی از آن بدست نیامد حالا هم بطوری که ملاحظه فرمودید از ابتدای این جلسه تا بحال غالب مذاکرات کم و بیش از این قبیل بوده است. و بنده ناچار شدم در کلیات این لایحه یکی دو اصل را که در نظرم است تذکر بدهم و راجع بجزئیاتش هم بعد صحبت بدارم مسئله اوقاف و عوایدی که راجع باملاک موقوفه در ایران موجود است هر آدم اطلاح طلبی را وادار میکند که راجع باین موضوع صحبتی بکند چرا؟ برای اینکه میبیند املاک موقوفه زیاد است و یک اشخاصی وقف کردهاند که صرف خیرات شود. چون میدان خیرات و انسان وارد میشود که در این زمینه صحبت کند لکن نبایستی عفلت کرد از اصل اولیه که او مقدم تر است و آن این است که اولا باید در نظر گرفت وقف چیست. وقف عبارتست از این که مردی مرده و یک اموالی داشته که در ایام زندگی خودش صرف نکرده و خواسته بعد از خودش در یک راههای خوبی صرف شود و میگوید من میخواهم بعد از من عواید مال من در فلان راه خیر مصرف شود در این دو مرتبه که این لایحه مطرح شده و در مجلس بخاطرم هست که بعضی آقایان نظر دارند صرف مریضخانه شود بعباره اخری در این دوره که ما واقعیم چیز مستحسن شده حمایت از مریضخانه ما میگوئیم تمام این مردی که در این هزار و سیصد سال وقف کردهاند برای هر مصرفی که هست نفهمیدهاند- آنها را دور بیندازیم و صرف بکنیم در مریضخانه. ولی ما میمیریم همیشه که زنده نمیمانیم. یک آقایان دیگری بعد میآیند و به پل خیلی میل دارند و میگویند تمام آن مردمی که بمصرف مریضخانه رأی دادهاند در فلان دوره نفهمیدهاند. خوب است تمام عواید را بگیریم و پل بسازیم. ده تا صد تا سیصد تا پل بسازیم. خوب آنها هم که باقی نمیماند هر دوره یک چیزی مستحسن میشود برای عموم همیشه هم که مردم نمیمانند اگر بنا شد که هر زنده وقتی یک اداره میکند تمام مردهها را محکوم اراده خودش کندو بگوید همه خلق ا بیخود کردهاند این معنی خوب نیست در مملکت. مردم مادام که زنده هستند مالک ملک خودشان هستند و هر چه دارند مال خودشان است و بیشتر باید مالکیت مرده را احترام کنیم برای اینکه این آدم زنده نیست که از نیتش دفاع کند منکه میخواهم برای مریضخانه صرف کنم یک قدری قبای خوب نپوشم عبای خوب بپوشم غذای خوب نخورم و عوائد خودم را اختصاص بمریضخانه بدهم (افسر- مثل آقای دبیر سهرابی) الان عرض میکنم تامل بفرمائید. ولی اینکه یکمرتبه این خیالمان بشود که هر چه تا امروز وقف کردهاند برای مملکت بس است و دیگر کسی مالی وقف نکند این کار بد را نباید مرتکب شد یک وقت این جور است. یکوقت میگوئیم نه این کاری که از هزار سال قبل باین طرف شروع شده بسیار کار خوبی است و ما باید کاری بکنیم که از امروز تا وقتی که این مملکت باقی است همیشه این کار خوب را مردم بکنند. اگر این نظر دوم را ما اراده داریم و این را یک عمل مستحسن میدانیم باید موجباتی را فراهم کنیم که این امر زیاد بشود و اینقدر دخالت در اموال کنیم که این امر زیاد بشود و اینقدر دخالت در اموال مردم نکنیم. آن قضیه که آقای احتشام زاده فرمودند بنده هم شنیده بودم ولی بعد که مراجعه و تحقیق کردم معلوم شد که اولا بکلی دروغ بود رفتم و تفتیش کردم اصل وقف نامه را خواندم دیدم این هو است. حالا این هو را روی چه نظری و چه کس بلند کرده نمیدانم. فرضاُ هم که باشد اینگونه وقفها این قدر شاد و نادر است که بقول آقای افسر نباید ما قانون را تغییر بدهیم و مردم را از اقبال بامر خیر بازداریم. پریروز در همین وزارت عدلیه آقای میرزا سید محمد قمی رفت (رئیس شعبه سوم دیوانعالی تمیز) و تمام مالش را وقف کرد برای مریضخانه معصومه قم (ع) هنوز یک هفته نشده است که آقای دبیر سهرابی که الان حاضرند در مجلس دویست و پنجاه هزار تومان از مالیه خودش را وقف کرد برای مصرف مریضخانه آستانه مقدس رضوی. ما باید کاری بکنیم که خلق همینطور باین امر خیر اقبال بکنند نه اینکه پشت کرسی بیائیم درست است وقف شده برای فقرا و ضعفا که پوستین تهیه کنند برای این مردم بیچاره ولی اینها را دور بیندازند برای اینکه بنده امروز ارادهام این است که چراغ برق بکشند برای فلان جا. این کار خوب است ولی بهتر این است که ما خودمان این کار را بکنیم و برای هر چه میل داریم وقف کنیم و بعقیده بنده من نباید دخالت کنیم در مال مردم. و مالکیت را باید محترم شمرد. آقای احتشام زاده و آقای دکتر مهدیخان ملک زاده توجه کنید بنده عرض میکنم برای آن نظر شما هم وقف کردهاند مردم میدانستند که شما یک روزی این فرمایش را میفرمائید برای نظرشما قبلا معین کردهاند شما احصائیه اوقاف را تشریف برده ملاحظه کنید احصائیه اوقاف حضرت رضا علیه السلام کتابچه اش چاپی است از آقا خواهش میکنم تشریف ببرند ملاحظه کنند انقدر برای مریضخانه انقدر برای تعلیم و تربیت انقدر برای مدارس قدیمه وقف کردهاند که شما را کافی است از این که این سه تا پوستین را وقف کردهاند به فقیر بدهند شما مانع او نشوید آن سه تا پوستین را هم بدهند همان موقوفات راجعه به مدرسه همان موقوفات راجعه به مریضخانه را شما خوب درش دقت کنید خوب درش نظارت کنید وزارت اوقاف عوائد آنجا را خوب جمع آوری کند یا بدست ناظر یا بدست متولی خوب صرف بشود من ضمانت میدهم که نظر آقایان تامین شود در قسمتی نیست که ایرانیها وقف نکرده باشند پریروز بود زنجان بفرمائید آقای وکلای زنجان میدانند که صد هزار تومان را یک نفر وقف کرده است برای پل در هر موردی که شما تصور میکنید وقف هست (گفتند مضمونی پیدا نمیشود که البته در شعر فارسی هست) برای هر نیتی که شما خیال میکنید مردم ایران وقف کردهاند مردم ایران مردمان خیر و خیرخواه بودهاند مردم سابق یک کارهای خوبی کردند باید حالا هم تشویق کرد و یک چنین قانونی را باید اطرافش را گرفت صلوات فرستاد که همه بروند وقف کنند کار خوب کنند نه این که من هی بیایم. این جااظهار رای بکنم که تمام مالکیت این مردم را از بین ببرین مجهول التولیه زیاد داریم خیلی بسیار برویم عوائد آنها را برای کارهائی که در نظر است جمع کنیم و بمصرف برسانیم مجهول المصرف دارید بقول آقای موید احمدی میتوانید تبدیل کنید بجای خوب بآن کار خوبی که آقا میفرمایند صرف مریضخانه و مدرسه که آقا میفرمایند بکنید هر چه دلتان میخواهد بکنید اما موقوفه که معلوم المصرف است منصوص التولیه است معین است مصرفش که در چه محل است این را تبدیل نکنید
(صحیح است)
این را بچسبید و محکم نگاه دارید و صلاح مملکت و خودتان است که مردم تشویق بشوند مطلب دیگر این است که آقای موید احمدی راجع به متصدی در مقابل مجهول التولیه و منصوص التولیه بیاناتی فرمودند من یک مثل میزنم که خودشان قانع شوند مجبوریم گاهی مثل بزنیم مثل برای تقویت ذهن است برای این که ذهن آقایان نزدیک شود به مطلب من موقوفاتی سراغ دارم در محله سنگلج که دست پدر آقا سید صادق مرحوم بوده است پسر به پسر همینطور بوده حالا دست آقا میرزا ابولقاسم است که وقف مدرسه میرزا زکی است صد و بیست سا ل است که این مدرسه را بخوبی اداره میکنند یقینا هم متولی جد اینها بوده بواسطه اتفاقا و اختلافات وقفنامه کم شده است در ست است که متولی معین نیستند اما این میرزا ابولقاسم واجداد او که صد و بیست سال است امتحان دادهاند بقدر ثبات اداره اوقاف نیست که اداره اوقاف او را متصدی بشناسد پس این اسم متصدی را هم اینجا بگذارید که درست اداره اوقاف باز باشد که اگر جائی برخورد کرد به متصدی که این متصدی صد سال است صد و پنجاه سال است دویست سال است بامانت خودش و آبائش یک عملی را اداره کردهاند دیگر امروز موجب ندارد که اداره اوقاف این موقوفه را از دست او بگیرد اداره اوقاف که با مردم غرض ندارد هرکس بهتر اداره کرد اداره اوقاف موقوفه را به او میسپارد و حساب ازش میگیرد کتاب ازش میگیرد و بعلاوه شما دست اداره اوقاف را با ز گذاردهاید که ممکن است او را ابقاء کند یعنی اگر دید بد است او را ابقاء نمیکند شما برای متولی هم پیش بینی کردهاید که اگر متولی ثابت بود و خطا و خیانتی کرد همانطور که در ولی اجباری که ولی قهری بود پریروز در لایحه که تصویب شد بوزارت عدلیه اختیار داده شد که ضم امین بکند و اختیار ضم امین باو دادید این جاهم به وزارت معارف اختیار داده شده است که متولی منصوص هم اگر خیانت کرد ضم امین بکند به متصدی هم ضم امین میکنند پس بگذارید این لفظ آقای موید احمدی در قانون باشد برای خاطر اینکه دست و بال اداره اوقاف یک قدری باز باشد که بتواند جمع آوری کند اما راجع باداره ولایات آنرا هم بنده خبر دارم که در تمام ولایات ادارات اوقاف امروز افرادش دارای بودجه هستند و دارای حقوق هستند اگر در یک زمانی در احکام مینوشتند عوض حقوق که خدا را حاضر و ناظر بدانید حالا دیگر این که خدا را حاضر و ناظر بدانند در احکام نمینویسند و ماهی شصت تومان پنجاه تومان حقوق معین میکنند و به آن متصدی اوقاف میدهند این هم مسلم است و خاطر شریفتان مستحضر باشد بعد هم در موارد عرایضی دارم در موقع خود عرض میکنم این راجع به کلیات بود.
رئیس-آقایانی که مذاکرات را کافی می دانند قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیس-تصویب شد. آقایانیکه بورود در مواد موافقت دارند قیام فرمایند.
(اکثر برخاستند)
رئیس-تصویب شد. ماده اول قرائت میشود.
ماده ۱- اداره کردن موقوفاتی که متولی ندارد یا مجهول التولیه است با وزارت معارف و اوقاف است و در صورتیکه متصدی داشته باشد ممکن است وزارت مزبوره در دست او ابقاء نماید.
تبصره- مقصود از مجهول التولیه آن است که متولی شخص معین یا اشخاص و یا بر حسب اوصاف که بالاخره منطبق با شخص معین میشود معلوم نباشد.
رئیس-آقای دکتر ملک زاده
دکتر ملک زاده-بنده اولا خیلی متأسفم که یک قدری سوء تفسیر در اطراف اظهاراتی که میشود میکنند و خوب است آقایانی که میخواهند صحبتی بکنند و جوابی بدهند گوش بدهند به بینند چه صحبتی شده است چه بوده است و جواب را مطابق همان مطالب گفته شده بدهند قبلا هم بنده میدانستم و یقین داشتم که موضوع اوقاف هر وقت در مجلس مطرح شود یکی از مسائلی است که به دو عقیده متضاد و دو عقیده مخالف برمیخورد این بود که عقیده خودم را بنده اول صراحتاُ عرض کردم و بعد هم ادله که در مقابل داشتم عرض کردم میفرمائید که بقدر کفایت برای تعمیم معارف و صحیه عمومی اوقاف هست و میشود نظر اشخاصی که یکی هم بنده هستم تأمین شود بنده سئوال میکنم از آقایان که بیست سال است که ما اداره اوقاف داریم چرا یک مدرسه یا یک مریض خانه در این مدت از این محل درست نشده حتی بودجه اداره اوقاف را هم وزارت اوقاف از بودجه عمومی میداد بطوری که یک وق هم در مجلس این مذاکره شد که چرا باید بودجه اوقاف را از عوائد عمومی بدهند در صورتیکه اوقاف باید یک کمکی هم به معارف بکند این مقصود که بکلی از بین رفت یک مبلغی هم برای بودجه اوقاف از بودجه معارف تخصیص داده شد و بنده گمان میکنم که اگر بخواهیم بنظر موقوفه خورها راه برویم باید نصف مالیه مملکت را هم بآنها بدهیم تازه آقایان راضی نمیشوند بنده اصلا اداره اوقاف را با صورت فعلی از نقطه نظر اخلاق جامعه مضر میدانم و این عقیده خودم را صراحتاُ عرض میکنم میخواهد کسی قبول کند میخواهد نکند معارف را میگذاریم کنار صحیه را میگذاریم کتار از نقطه نظر اخلاق جامعه از نقطه نظر اخلاق عمومی این وضع موقوفه را بنده مضر می دانم بنده در یک محل از محلات اصفهان سکنی داشتم محله نو تمام اهل این محله سادات هستند یک شخصی رئیسشان است یک مقداری موقوفات در دست این شخص است و قسمت میکند بهر خانواده دو خروار گندم ده تومان پول بیست تومان پول میدهد این مردم این رجال این اشخاصی که رجال آتیه مملکت باید بشوند بکلی دست از سعی و عمل و دست از تحصیل دست از همه چیز کشیدهاند و تمام کارشان این است که این دو خروار گندم را بگیرند و گذران کنند صبح که میشد اینها ردیف میرفتند زیر بازارچه مینشستند تا ظهر و صحبتی هم که میکردند از یکدیگر میپرسیدند که دیشب چه خورده بروید تحقیق کنید این رویه آقا برای جامعه مضر است ما هم گفتیم که وزارت معارف باید لایحه جامعی برای اوقاف تهیه کند که بتواند کاملا نظارت کند در امور اوقاف و این آثار ملی ما مسجد شاه اصفهان که افتخار مملکت است ساخته شود و خراب نشود و موقوفاتش را اشخاص نبرند آقا ما کفر گفتیم؟ ما که غیر از این نگفتیم همان چیزی که گرفته میشود خرج یک مدرسه بشود خرج یک مریضخانه بشود که بگویند ما این را ازمحل اوقاف درست کردیم ما اگر گفتیم که تمام این محل را خرج مدرسه بکنید اگر گفتیم که پوستین ندهید به فقیر آنوقت بفرمائید که بر خلاف نظر واقف است ما نظرمان این است که عوائد اوقاف در محل صحیح خرج شود و ما طرفدار این هستیم که این مقصود تأمین شود و هر طوری که میتواند و دولت میخواهد این مقصود را تأمین کند.
کفیل وزارت معارف-از ۱۳۲۸ قمری تا حالا مدت خیلی مدیدی میگذرد که موضوع ا وقاف در این مملکت مطرح است و بودجه و نواقص اوقاف مورد توجه وزارت معارف و هیئت دولت و مجلس بوده است و علت این که بالاخره بیک نتیجه عملی نرسیده است و یک کاری نشده است در اوقاف صرفاً عبارت از این بوده است که یک تباین کلی ما بین عقاید در طرز اداره اوقاف بوده است تعبیری از افراط و تفریط شده ولی بنده آن تعبیر را نمیکنم بعضی معتقد بودند که بایستی تمام اوقاف را توقیف کرد و مصرف کرد و بیک مصارفی رساند بعضی معتقد بودند که باید بهمین حالی که هست بماند و در نتیجه این کشمکش بین این دو عقیده که طرفدارش هم هر دو ادله قوی داشتند اداره اوقاف مانده بود بین دوعقیده و مثل مجنون و شترش هوی ناقتی خلفی و قدامی الهوی از طرفی تو میکشی و ازطرفی سلاسلم در نیتجه کار اوقاف اینطور ماند و حالا نظر دولت این است که هر گونه اقدامی میشود در اوقاف قدم به قدم پیش برود و انصافاُ قانون ۲۸ شعبان که این جا ماده ۵و۶ آن تذکر داده شده است تا درجه کامل است و نظر آقایان را تامین میکند منتهی طرز اداره اوقاف طوری بود که وزارت معارف و اوقاف موفق نمیشد عمل کند و برای اینکه رعایت اصول بتدریج شده باشد و ما بطرف تکامل پیش برویم این لایحه تنظیم شد و البته آقایان باید ملاحظه کنند همین گفتن این که خود دولت اداره کند این کار آسانی نیست ملاحظه فرمودهاید در بسیاری از موار که یکی از آنها خالصجات است ودولت اداره کرده است متوجه شده است که خوب نمیتواند اداره کند و هم چنین ملاحظه بفرمائید تماس مامورین دولت را با مردم باید کمتر کرد در همان مدتی که اشاره شد که اداره اوقاف مامورینی داشت در خارج و حقوق بآنها نمیداد تا چه حدی اسباب مزاحمت مردم فراهم میشد و بالاخره بایستی رعایت آن کسانی را هم کرد که آباء آنها یک ذخیره برایشان گذاشتهاند و نباید بکلی رشته آنها را قطع کرد از طرف دیگر باید البته ذخیره آبا و اجدادی خودمان را همانطور که آقایان گفتند و همان طور که واقف گفته است بمصارف خودش برسد و یک قسمت که مجهول المصرف است عوائد آنها را و حق النظاره که اداره اوقاف میگیرد همانطور که قانون گفته است صرف تعلیمات عمومی و مصارف عمومی که شامل همه چیز میشود خواهیم کرد بنابراین بنده عقیدهام این است که طرفین موافقت بفرمایند روی این قانون که به مجلس تقدیم شده است ما اقدام میکنیم بعدها هم البته اشخاصی خواهند بود و دیگران میآیند و نواقصش را رفع میکنند (دیگران در شکم مادرو پشت پدرند) و انشاء بیک مطلب اساسی میرسیم (صحیح است)
رئیس-آقای طهرانی
طهرانی-عرض کنم مطالب گفته شد بنده حرف زیادی ندارم فقط یک سابقه که خودم در اداره اوقاف دارم میخواهم عرض کنم که این جا در ماده یک حتی بنده معتقدم که این کلمه ممکن است را هم از این جا برداریم و راجع به تصدی یک عبارت دیگر بگذارید که اگر امین باشد اساساُ حق نداشته باشد وزارت معارف او را بردارد برای این که متصدی وقتی امین شد چرا او را بردارند برای اینکه ما میبینیم که یک متصدی که بطور امانت و دوستی یک موقوفه را داره میکند و یک فوائدی در سال از آن جا میبرد اگر آن فوائدی را که در سال آن متصدی از آن جا میبرد پنج برابر آن را بیک مأمور وزارت معارف بدهیم تازه نمیتواند مثل آن متصدی عمل کند بر فرض مثل آن متصدی هم عمل کرد چقدر باید باو حقوق بدهیم فرضاُ یک متصدی یک عشر میبرد و خیلی هم خوب عمل میکند عین این کار را اگر ما به مأمور اوقاف بدهیم اگر پنج عشر هم باو بدهیم نمیتواند مثل آن متصدی عمل کند یا فرض که بتواند با کمتر از پنج عشرعمل آن متصدی را نمیتواند انجام بدهد بنابراین بنده با آن سابقه که دارم عرض میکنم که آقای کفیل وزارت معارف در آن نظامنامه که وعده فرمودند تنظیم میشود االبته با نظر آقایان هم خواهد بود این نکته را رعایت کنند که حتی الامکان مردم را متصدی اوقاف کنند نه اعضاء ادارات وزارت معارف و اوقاف را برای این که مردم میخواهند زندگی بکنند یک کسی متصدی است مباشرات دارد گناه نکرده است طلبه علوم دینیه است اگر میتواند تصدی کند موقوفه را و یک عوائدی را بردارد و قناعت کند بیک عشر چه عیبی دارد که این را بعنوان متصدی برقرار کنند؟ بنده نظرم این بود که آقای کفیل وزارت معارف این نکات را در نظر بگیرند چون خودشان هم سابقه دارند در وزارت معارف و از اوقاف مسبوق هستند این نکته رعایت شود که کار حتی الامکان بدست مأمورین اوقاف داده نشود خود مردم بکنند البته صحیح هم میکنند. این یکی یکی هم در مسئله نظارت که یک مسئله خیلی مهمی است چه در این قانون و چه در قانون ۲۸ شعبان پیش بینی شده است ولی این نظارت (چون بنده خودم در عمل بودهام میدانم) غیر از طهران در سایر ایالات و ولایات و سایر نقاط از این نظارت مامورین اوقاف خیلی سوء استفاده میکردند هر صورت حساب هر ترتیبی که آن بیچاره متولی یا متصدی تقدیم میکرد باداره اوقاف خوب هم عمل کرده بود بنده خیلی روشن عرض میکنم مانعی ندارد اگر منافعی داشت برای متصدی اوقاف ولو اینکه منافع را به محل خودش هم صرف نکرده بود و حیف و میل هم شده بود متولی خائن بود و دزد بود و مصرف صحیح نکرده بود باید برود از روضه خان نوشته بیاورد که روضه خوانده نوشته بیارود از کسی که پلو خورده آنجا باید نوشته بیاورد که شب بیست و هفتم رجب آنجا میهمان بوده و پلو خوردهام و اگر بنائی کرده باید برود از بنا و عمله یکی یکی تصدیق بگیرد (این را خلاف عرض نمیکنم) و صورت بیاورد که در آنجا عملگی کرده است و چند نفر هم شهادت بدهند و تصدیق بکنند و امضاء کنند و در نظارت چون مبهم بود اینطور اشکال تراشیها میشد بنده نظرم این بود حالا که آقای کفیل وزارت معارف با اطلاعاتی که راجع باوضاغ اوقاف دارند و این لایحه را آوردهاند برای تکمیل قانون سابق این نکات را در نظامنامه رعایت بکنند که ترتیب نظارت هم طوری باشد که واقعا این عایدات بمصرف خودش برسد نه این که اسباب زحمت مردم بشوند و معین شود که یک صورت حسابی که میآورند به چه ترتیب باشد و یک ثقاتی آنرا امضاء کرده باشند که قابل اعتماد باشند البته در هر محل چند نفر اشخاص قابل اعتماد هستند دیگر اداره اوقاف در محل اشکال تراشی نکند و مردم را در زحمت نیندازند. دیگر نکته که بنده میخواستم آقایان را متوجه کنم این است که خیلی ما اشتباه میکنیم و خیلی زیاد روی کردیم و یقه پاره کردیم آنقدرها که ما تصور میکنیم عوائد اوقاف نیست که این آرزوهائی که ما کردیم عملی شود مریضخانه بسازند معارف عمومی بکنند (روحی- اشتباه است) جنابعالی نبودید بنده بودم بنده حاضرم به شما احصائیه نشان بدهم برویم به بینیم دوسیهها حاضر است عوائد اوقاف تمام ایالات و ولایات را به شما نشان میدهم که انقدرها نیست عیناُ مثل وقف نامه مدرسه سپهسالار است با عوائدی که دارد ما اگر عوائد مدرسه سپهسالار را باز کنیم با مخارجی که مرحوم سپهسالار درست کرده است شاید این عوائد به دو سه فقره منظور هم نرسد و بقیه اش معطل میماند برای این که موقعی که این وقف را کرده است یک مخارجی برای آن جا معین کرده است که زندگانی خیلی ارزانتر از امروز بود و شاید آنوقت یک عائله با ماهی چهار تومان پنج تومان نیشد اداره شود و زندگانی کنند ولی با مخارج و وضعیت امروز این آمال تمام آمالی است که باید بماند و هیچ قابل اجرا و عملی نیست و هیچ ممکن الاجراء نیست و بعلاوه یک نکته دیگر هم این است که اکثر موقوفات عبارت از ملک است که آفت دارد خرابی دارد خود مالکین که ملک دارند میدانند که ملک یک سال عایدی دارد پنج سال خرابی دارد که این محصولی را که برمیدارند نه مخارجش نمیرسد این مسئله همانطور که در املاک شخصی هست در املاک وقف هم هست این نظریاتی بود که بنده داشتم و عرض کردم و منظورم تذکر به آقای کفیل وزارت معارف بود که در آن نظامنامه که تنظیم میشود در نظر داشته باشند که در قسمت نظارت این ابهام برداشته شود که سوء استفاده نکنند و یکی هم در تصدی که آن اختیار را بردارند اگر شخص امینی است آن (ممکن است) هم برداشته شود اگر متصدی امینی است وزارت اوقاف دلیل ندارد که متصدی را بردارد و اختیاری برای خودش قائل شود
بعضی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.
دکتر سنگ (مخبر)- بنده خواستم عرض کنم هر لایحه که به مجلس میآید باید البته اظهار نظر کنند آقایان عقاید خودشان رااظهار بکنند و پیشنهاد بدهند و چون شور اول است پیشنهادات میآید به کمیسیون و در کمیسیون نظریات معلوم میشود چون بنده نمیدانم که نظریاتی که آقایان دارند چیست و در کمیسیون آقایان اعضاء کمیسیون که به بینیم راجع به ممکن است یا کلمه دیگر چه نظری دارند که به بینم رعایت چه نظری را بکنم یا در نظارت چه نظری دارند آقایان هر نظری که دارند پیشنهاد بفرمایند ولی خواستم به آقای طهرانی تذکر بدهم که این کلمه ممکن است جمع بین دو نظر را کرده است یک نظر آقایان که مخالفند با این متصدی مثل آقای موید احمدی که میفرمایند اصلا لازم نیست یکی نظر حضرت عالی که میفرمائید متصدی لازم است و باید بدون قید باقی باشد و این لفظ ممکن است البته دست و پای وزارت معارف را باز میگذارد وقتی که یکنفر متصدی را میبیند که مطابق وجدان رفتار کرده است و بخوبی میتواند وقف را اداره کند این را ابقاء میکنند و اگر دیدند خائن است و صلاحیت ندارد برمیدارند بنابراین بنده عقیدهام این است که موافقت بفرمایند آقا که ممکن است باشد والا پیشنهاد بفرمایند میآیند در کمیسیون هر طوری که کمیسیون در نظر گرفت در لایحه گذارده میشود. راجع به نظارت هم که فرمودند در نظامنامه البته مراعات میشود.
بعضی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.
میرزائی-بنده مخالفم با کفایت مذاکرات.
رئیس-فقط دلیل کافی نبودن را بفرمائید.
میرزائی-در فرمایشات بعضی از آقایان قدری تهمت بود که بیک عده برمیخورد و تهمت باشخاص است که یک قسمتش مربوط به خود بنده است اجازه میفرمائید عرض کنم.
رئیس-آقایانیکه مذاکرات را کافی می دانند قیام فرمایند.
(عده کمی قیام نمودند)
رئیس-معلوم میشود کافی نیست. اما نو به آقا نیست. آقای موید احمدی
موید احمدی-عرض کنم گویا در عرایض بنده آقای اورنگ یک سوء تفاهمی فرمودند
(اورنگ- خیر)
بعلت این که مثلی فرمودند که منطبق با موضوع نبود فرمودند فلان مدرسه را فلان آدم متولی کرده حالا هم در دست اولادش است البته باید باشد بنده خلاف این را عرض نکردم وقتی که نامه نباشد استمرار و شهرت در وقف کافی است وقتی که مستمر شد یک وقفی دردست یک متولی اگر وقف نامه هم در بین نباشد استمرار در وقف حجت است این یکی. ثانی بر این بنده مخالف نیستم با متصدی با در قانون نوشتن آن مخالفم ممکن است در آن نظامنامه که وزارت معارف مینویسد یک ماده بنویسند که متصدیانی که تا بحال خوب رفتار کردهاند دست آنها باشد من مخالف نیستم بنده عرض میکنم مجهول التولیه و منصوص التولیه با متصدی مخالف است فکر بکنید درست یا مجهول التولیه است یا معلوم التولیه است بنویسید که اداره اوقاف اداره کند ممکن است در این قسمت هم درنظامنامه معین شود که وزارت معارف و اوقاف واگذار کند بهمان متصدی بهرکسی که از عهده اداره موقوفه برآید. این است نظر بنده که پیشنهادی هم کردهام میآید در کمیسیون آقایان در نظر بگیرند که بودن این کلمه در قسمت عبارت غلط است.
رئیس-آقای احتشام زاده.
احتشام زاده-بیانات پر حرارت نماینده محترم آقای اورنگ بر بنده ثابت کرد که عرایض بنده را ایشان توجه نکردند خوب بود اول اظهار لطف میکردند و عرایض بنده را گوش بدهند
(اورنگ- کاملاُ گوش دادم)
بنده لازم میدانم که از آن عرایض خودم رفع سوء تفاهم بکنم بنده عرض نکردم وزارت اوقاف مکلف است بیاید و تمام مصارفی را که واقفین معین کردهاند بگذارد کنار و خودش هر طور میخواهد رفتار کند بنده عرض کردم بعضی از مصارف هست که باقتضای وقت واقف یک مصارفی برایش معین کرده که امروز یا موضوع ندارد یا مناسب نیست یا واقعاُ در اثر ترقی فکری جامعه یک امر لغوی است مثال زدم عرض کردم یکی از آقایان یک موقوفه دار که عوائد آن باید صرف عزاب عرب بشود مثال دیگری هم میزنم که باز آقا تصدیق بفرمایند موردش زیاد است در خیلی از نقاط مملکت ما آب خوراکی در سالهای قبل نداشتند عده زیادی یک قسمت از املاک خودشان را برای ساختن آب انبار وقف کردهاند اتفاقاُ امروز آن نقاط قنوات متعددی دارد که اصلاُ ساختن آب انبار یک چیز لغوی است بنابراین بنده عرض کردم که وزارت معارف یک توجه و مراقبتی بکنند نسبت بمصارفی که واقفین برای اوقاف معین کردهاند البته یک قسمت مصارفی هست که البته خوب است و همانطور که آقا فرمودند بنده معتقدم که بهترین مصرف اوقاف مصارفی است که برای پوشانیدن برهنگان و فقرا بشود یک عده زیادی هستند که املاکشان را وقف میکنند که عوائدش را بدهند برای پوشانیدن یا زغال بخرند بدهند بفقرا این خیلی خوب است بنده نمیخواهم بگویم ندهند و بنده عرض میکنم اگر چنانچه ما از این محلها هم عوایدی نداشته باشیم دولت باید از عواید عمومی یک مقداری صرف اینکار بکند کما اینکه میکند دارالایتام و دارالمساکین که هست برای این کار است بنابراین منطق ندارد وقتی یک موقوفه برای این کار است و مصرفش محل توجه است و مهم است ما بگوئیم خیر مصرف نکنند بلکه مطلب بنده این بود که یک مصارفی که امروز بنظر غیر لازم و لغو میآید آنها را بیک مصارفی صرف کنند که برای احیای نفوس مملکت ضرورت دارد مریضخانه بسازند پس قبلا خواستم این سوء تفاهم را رفع کرده باشم خیر باید نظر واقف را رعایت کرد اما اگر یک جائی دولت تشخیص داد که واقف یک اشتباهی کرده است یا باقتضای زمان مصرفی را که معین کرده امروز دیگر ضرورت ندارد و مورد ندارد امروز باید آن آب انباری که مورد لزوم نیست ساخته شود بنده عرض میکنم که خیر باید ساخته نشود وظیفه دولت این است که امروزه این سرپرستی را بکند و بجای اینکه عواید یک موقوفه صرف یک چیز زائد لغوی میشود صرف کنند بیک مصرف لازمی و بعقیده من این بهتر تشویق میکند مردم را که کار خیر کنند برای اینکه میبینند که دولت متوجه است که این عملی را که معین کرده اگر یکوقتی باقتضای زمان مناسب نیست تبدیل جایز دانسته است قانون مدنی چطور مصرفش را تبدیل به احسن بکنند جایز نیست؟ اما مسئله نظر واقف بعقیده بنده این مسئله یک اسلحه ایست برای جلوگیری از اصلاح اوقاف چرا برای اینکه تا بحال در حدود سی سال است از مشروطیت ایران میگذرد این فکری که بنده امروز عرض میکنم البته آنروز هم یک عده داشتند و مواجه میشدند با این حربه نظر واقف بنده عرض میکنم اگر شما بخواهید نظر واقف را اینطور تعبیر بکنید اصلا وزارت معارف حق دخالت ندارد در اغلب وقفنامهها مینویسد بموجب تشخیص متولی و نتیجه اش این میشود که یک سلسله از موقوفات عوایدش بمصرفی میرسد که آن متولیش میخواهد و آنوقت اگر خدای نخواسته (البته همه متولیها اینطور نیستند) یک متولی سوء نیت در کار داشت باید این عواید صرف هوی و هوس او بشود در صورتیکه اینطور نیست و این وظیفه دولت است که در این قسمتها نظارت کند و اعمال کند آن حقی را که اصولاُ و طبیعه دولت نیست بافراد یک جامعه دارد بنابراین بنده تصور میکنم که بنده عرض نکردم که موجب اینهمه حرارت از طرف نماینده محترم بشود حالا که االبته ممکن است این اختلاف نظر بین بنده و آقای اورنگ باشد بنده عقیدهام این است که در یک مملکتی یک دولتی که میخواهد بگوید من پیشوای اصلاحات هستم باید سعادت و اصلاحات را تحمیل بکند ولو اینکه مردم دلشان نخواهد آقا خیلی از اصلاحات در این مملکت شد و مردم نمیخواستند ولی این سعادت تحمیل شد و خیلی هم خوشوقتیم که تحمیل شد این سعادت یا خدمت نظام وظیفه عمومی یکی از مسائلی است که در مملکت شاید افراد دلشان نمیخواست و ما دیدیم که این سعادت تحمیل شد بنده امیدوار هستم که بزودی ببینیم که این یک سعادت هم بر مردم تحمیل شود و موقوفات ولو اینکه بر خلاف نظر واقف باشد صرف یک چیزهائی بشود که به مصلحت مملکت باشد.
رئیس-آقای میرزائی نوبه موافق است اگر موافقید بفرمائید
میرزائی-این لایحه حقیقه بقدری بیغرضانه تهیه شده که بنده تصور نمیکردم اینقدر صحبت در اطراف آن بشود و بنده از همین نقطه نظر قصد داشتم که شخصاُ حرف نزنم ولی بعضی از آقایان بعنوان مخالف تشریف آوردهاند پشت تریبون فقط اغراض خودشان را بیان کردند یعنی یکمشت تهمت بمردم بیگناه و یک تشکراتی هم از آقای کفیل وزارت معارف و دیگر هیمچ نتیجه نداشت. آقای دیبا تشریف آوردند اینجا و در ضمن بیاناتشان فرمودند که اشخاصی بودند دور حرم حضرت رضا (ع) میبردند و میخوردند و چه میکردند اگر خاطر آقایان باشد خود بنده در دوره پنجم پشت تریبون عرض کردم باینکه خدام دور حرم امام رضا (ع) هیچوقت تقصیر نداشتند و هیچوقت دخالت در امور آستانه نداشتند جز اینکه موظف بودند جاروب کنند و چراغ روشن کنند و ماهیانه دریافت دارند وظیفه دیگری نداشتند فقط دولتهای وقت همان اشخاصی که روزگار مملکت را به آن روزی انداختند که دیدید آستانه را هم مثل یکی از موسسات کردند که بحالت خرابی افتاده بود برای آن پولهای بیموردی که میگرفتند و اجازه میدادند بیست و پنج هزار تومان میگرفتند و اجازه میدادند که بروند آنجا هرکاری میخواهند بکنند معنایش چه بود؟ این بود که اجازه میدادند برای چاپیدن مردم اما حالا شخص اعلیحضرت پهلوی از جیب فتوت خودشان حقوق میدهند و همینطور که در کلیه امور نظر دارند در کارهای آستانه هم نظر دارند اگر خائنی در خادمین آستانه مشاهده میفرمودند البته دست او را میگرفتند بیرون میکردند. بنده یکی از آن اشخاص هستم که سمت چاکری و افتخار چاکری آستانه را دارم و امروز همقطار شما هستم برای سابقه خدماتم بتصدیق نیابت تولیت که در دفتر مخصوص شاهنشاهی الان ثبت است و در آرشیو تولیتی هست خدماتی که تا امروز شده است یک قسمت مهمش را بنده عهده دار بودم در این مدت تمامش را نیابت تولیت حسب الامر مبارک اعلیحضرت دقت داشتند که اگر رقبه را اشخاصی حیف و میل کردهاند از آنها دریافت دارند. آقای فاضل الملک اینجا تشریف دارند ووکیل آستانه هستند کدام یک رقبه تاکنون فهمیده شده و کشف شده که یک از خدام حضرت بردهاند و بر علیه آنها اقدام کردهاند هیچ یک همچو چیزی نبوده است وعلت ندارد بر علیه یک عده بی گناه حرف بزنید. و اما این لایحه خیلی خوب لایحه بود بقدری خوب که بنده هم میل داشتم که از آقای کفیل محترم معارف تشکر کنم ولی این حق را حقاُ نمیتوانم داشته باشم فقط عرض میکنم که شخص با سعادتی هستند که این قبیل لوایح مفید وزارت معارف و اوقاف بدست ایشان به مجلس میآید عرض کنم این حق را نمیتوانم داشته باشم مقتضی است که شرح بدهم تا ذهن آقایان مشوب نشود بنده عرض میکنم تنها کسی که مقتضی است و تمام ملت ایران همه وقت وظیفه دارد است شکرگذار باشد فقط وجود مبارک شاهنشاه معظم است زیرا اینهمه آوازهها از شه بود اگر میبینیم یکی از آقای وزراء جدا جدا لوایح خوب ومفیدی بحال ملت و مملکت بمجلس میآورند و کارهای خوبی در مملکت صورت میگیرد همه میدانیم که اثر فکر و اداره یک شخص است و همین وزرای کارآگاه را هم فکر روشن شاهنشاه معظم ما پیدا نموده و انتخاب میفرمایند ملت ایران بحمدا امروزه همه چیز خوب دارد باید بدانیم و میدانیم که هر چه داریم از ایشان داریم زیرا تا چند سال قبل هم همین مملکت و همین ملت بود خادمین مملکت امروزه هم آن روز بودند و یقیناُ میل داشتند که خدمت بمملکت بکنند چطور بود که خدمت نمایانی از کسی ظاهر نمیشد پوشیده نیست که کلیه اصلاحات مملکت آنچه که شده و میشود و هرکس هر چه میکند تمام از اثر فکر توانای بندگان اعلیحضرت اقدس همایونی ارواحنا فداه است و بس مقصودم از این مقدمه مطلبی است که بعرض میرسد و الا عرایضی که شد بر هیچ فردی از افراد پوشیده نیست بعرض آقای کفیل محترم وزارت معارف هم میرسانم که بنده معتقدم اگر موافقت بفرمایند موقوفاتی که درسال سیصد ریال بیشتر عایدات ندارد از این لایحه خارج باشد برای اینکه واقعاُ ارزش ندارد که یک مامور برای این امر بگمارند
طهرانی-تادویست تومان منظور خواهد شد
میرزائی-پس بنده در این مورد دیگر عرضی ندارم
رئیس-جریان مذاکرات مدتی است که از موضوع خارج است و سکوت بنده از بابت سعه و ارفاق بوده خواهش میکنم رفقا در همان حدود خود لایحه صحبت کنند
جمعی از نمایندگان- صحیح است مذاکرات کافی است
رئیس-پیشنهاد قرائت میشود
پیشنهاد آقای موید احمدی
بنده پیشنهاد میکنم- ماده اول این قسم نوشته شود
ماده ۱- اداره کردن موقوفاتیکه متولی ندارد و مجهول التولیه است با وزارتمعارف و اوقاف است
پیشنهاد آقای هزار جریبی
در ماده اول بنده پیشنهاد میکنم عبارت (ممکن است) حذف شود
پیشنهاد آقای مرآت
اصلاح تبصره ماده یک را بنحو ذیل پیشنهاد میکند
تبصره- مقصود از مجهول التولیه آنستکه متولی شخص یا هیئت معین نباشد و یا بر حسب اوصاف که بالاخره منطبق با شخص یا هیئت معینی میشود معلوم نباشد
پیشنهاد آقای دکتر طاهری
پیشنهاد میکنم ماده اول به ترتیب ذیل نوشته شود:
ماده ۱- اداره کردن موقوفاتیکه متولی ندارد یا مجهول التولیه است با وزارت اوقاف است و وزارت مزبور میتواند برای اداره آن متصدی معلوم کند و در صورتیکه متصدی داشته باشد ممکن است در دست او ابقاء نماید
پیشنهاد آقای مجد ضیائی
ماده ۱- اداره کردن موقوفاتیکه متولی خاصی ندارد یا مجهول التولیه است با وزارتمعارف و اوقاف است در صورتیکه متصدی امین صالحی داشته باشد معارف مجاز است در دست او ابقاء نماید
رئیس-ماده دوم قرائت میشود
ماده ۲- نسبت بموقوفاتیکه عامه که متولی مخصوص دارد وزارت معارف و اوقاف نظارت کامل داشته و بر طبق مواد ۶ و ۷ قانون اداری وزارت معارف و اوقاف مصوب شعبان ۱۳۲۸ و ضمیمه آن رفتار خواهند نمود.
رئیس-اشکالی نیست. ماده سوم قرائت میشود
ماده ۳- اموال غیر منقول که بر حسب نذر ویا ووصیت یا حبس منافع آن بطور دائم یا در مدتیکه کمتر از ۲۰ سال نباشد برای مصارف عدلیه تخصیص داده شده مشمول مواد ۱ و ۲ این قانون خواهد بود
رئیس-آقای طباطبائی دیبا
طباطبائی دیبا-بنده در اینماده عرضی ندارم.
رئیس-روی ورقه در خارج نوشتهاید. آقای افسر
افسر-در این ماده نسبت به حبس و نذر از چندین سال پیش ملحق شد بقانون اوقاف و علت این بود که غالباُ اشخاص وصیت میکنند و ملکی را وقف میکنند که چه بکنند و چه بکنند و آن کسی که متصدی است اصلاُ عمل نمیکند یا همچنین در حبس چندین جا دررشت و سایر جاها هست که بعضی فروختند و وقتی وزارتمعارف خواست دخالت بکند در عدلیه چون سمتی نداشت اسباب اشکال برایش شد و هر یک از آقایان در ولایات خودشان میدانند که البته یک همچو چیزهائی بود اما اینجا نوشتهاند تابیست سال البته سه سال و چهار سال معنی ندارد ولی بیست سال رابنده زیاد میدانم چون مطابق مرور زمان که قانونش چند سال قبل گذشت بعد از بیست سال دیگر محلی پیدا نمیشود یعنی حق ندارد وزارت معارف دخالت کند اگر خواست تعقیب کند میگویند مرور زمانش گذشته و بعقیده بنده بیست سال را زیاد میدانم و پانزده سال خوب است یکی دیگر در این ماده عرض میکنم که از چند سال باینطرف که در این مملکت کارهائی دیده شد و پیدا شد مثل اعانه ارومیه یا غیر آن که خاطر آقایان هست هیئتی که بقصد خیر یک کاری میکنند و یک موسسه تشکیل میدهند آنها از بین میروند یکی استعفا میکند یکی مامور جای دیگر میشود اینها بی ترتیب میماند و بعد معلوم نمیشود که اصلاُ این پولها چه شد حالا اتفاقاً موسسه شیر و خورشید پیدا شده و اساس دارد آنرا عرض نمیکنم مقصود ما مطلق موسسات است یا هیئت هائی که برای مصرف معینی پولهائی را میدهند و باید نظارت درش بشود اینها را وزارت معارف نظارت نداشت حالا بنده در جزئیات و مقدماتش کار ندارم ولی در مصارف باید وزارت معارف اینها را جزء ملحقات وقف قرار بدهد و حق داشته باشد مداخله کند و همچنین میبینیم یک نظرهای خصوصی پیدا میشود و البته از مد نظر مصلحت یک جماعتی پول میدهند برای زلزله فلان نقطه بعد از شش ماه میبینیم حمام نمره فلان نقطه ساخته میشود یک مردمی پول میدهند برای سیل بردن فلان نقطه ولی یک عده میروند و میگویند برای سیل خرج نکنید یک اطفائیه بخرید البته اینها همه کارهای خوب است ما غرض نداریم ولی فکر کنیم وقتی مردم را دعوت میکنیم برای دادن یک پولهائی اینها پیش خودشان یک فکرهائی کرد هاند بهتر این است چون این موسسات غالباُ اشخاص دائمی نیستند و ممکن است پنج نفر مامور خارج و داخل دائمی نیستند و ممکن است پنج نفر مامور خارج و داخل بشوند اینرا هم وزارت اوقاف نظارت داشته باشد آن هم فقط در مصرفش نه در جمع آوریش فقط در مصرفش حق نظارت داشته باشد در ماده سوم این دو نظر را دارم و پیشنهاد میکنم.
رئیس-ماده چهارم قرائت میشود:
ماده چهارم- وزارتمعارف و اوقاف در موقوفات خاصه باستثناء موارد ماده ۷ مداخله ندارد
رئیس-ماده پنجم قرائت میشود:
ماده ۵- در موقوفات عامه که اداره آن مستقیماُ با وزارتمعارف و اوقاف است از حیث تقاضای ثبت و اعتراض بر ثبت و اقامه دعوی و طرفیت در دعوی و غیره وزارت معزی الیها مانند متولی منصوص خواهد بود و در موقوفات عامه که نظارت آن با اداره اوقاف است حق تقاضای ثبت و اعتراض بر آن اقامه دعوی دارد و اگر متولی طرف دعوی واقع شده باشد میتواند بعنوان ثالث داخل در محاکمه شده و در صورت محکوم شدن متولی بر حکم اعتراض نماید
رئیس-پیشنهاد آقای جمشیدی قرائت میشود:
پیشنهاد آقای جمشیدی
فراز اخیر ماده ۵ را بطریق ذیل اصلاح و پیشنهاد میکنم.
(و در موقوفات عامه که نظارت آن با اداره اوقاف است در صورتیکه متولی مخصوص اقدام نکند حق تقاضای ثبت و اعتراض بر آن و اقامه دعوی دارد و اگر متولی طرف دعوی واقع شده باشد … الی آخر ماده)
رئیس-ماده شش قرائت میشود:
ماده ۶- در موارد مذکوره در ماده قبل هرگاه رقبه مورد دعوی بموجب تصدیق مالیه محل هیچگونه عایدی نداشته باشد وزارتمعارف و اوقاف از پرداخت مخارج محاکمه معاف خواهد بود و در صورتیکه ملک عایدی داشته باشد ولی در تصرف وزارت مزبور نباشد موقتاُ از پرداخت مخارج معاف است ولی پس از صدور حکم قطعی و تصرف در ملک باید مخارج محاکمه را به پردازد.
رئیس-آقای افسر
افسر-چنانکه آقایان ملاحظه فرمودهاند و البته آقای کفیل هم تصدیق خواهند فرمود یک قسمت از املاک اوقاف که از دست رفت برای این بود اوقاف و ولایات علاوه بر اینکه بودجه نداشتند و مامور نداشتند پول نداشتند که وکیل بگیرند و پول تمبر نداشتند یا اقامه دعوی بکنند یا بمرکز مینوشتند محل نداشتند این اشکالات پیدا شد و هم از میان رفت حالا باید این تجربهها بما بیاموزد که یک فکری بکنیم که عملی بشود. اینجا نوشته اگر عایدی نداشت بامین مالیه رجوع کند آنوقت امین مالیه تصدیق کند که عایدی ندارد آنوقت محاکمه مجانی باشد با این بطوء جریان که در ادارات هست که پنجسال است یک پولی را یکنفر امانت گذاشته در مالیه ترشیز و هنوز نتوانسته پس بگیرد این اشکالات را تولید کردن اسباب این میشود که نشود تعقیب کرد اگر تعقیب نباید کرد که قانون نمیخواهد ولی اگر باید تعقیب کرد باید نوشته شود بعقیده بنده که اگر مواردی که روسای اوقاف دیدند موقع مقتضی است شش ماه دیگر ماه دیگر اگر صبر کنند موقع اعترضش میگذرد موقع محاکمه اش میگذرد مورد استینافش میگذرد در این موقع مأمور اوقاف برود یک سندی به عدلیه بسپارد که این موقوفه تا هفت سال دیگر عایدی پیدا کرد حقوق عدلیه را بدهد عدلیه هم قبول کند ولی اینکه ما یک مأمور دیگر را هم داخل کنیم و اشکال را زیاد کنیم و در تمام نقاط ممکن است مأمور مالیه نباشد اختلاف میشود این است که پیشنهاد کردیم و به عقیده بنده آقای کفیل هم موافقت بفرمایند که در مورد تشخیص فوریت به عدلیه نوشته شود از طرف مامور اوقاف و او هم قبول کند.
رئیس-پیشنهادی راجع بماده ششم رسیده است قرائت میشود:
پیشنهاد آقای دکتر طاهری:
ماده ۶-در موارد مذکوره در ماده قبل وزارت معارف و اوقاف از پرداخت مخارج محاکمه معاف خواهد بود چنانچه ملک عایدی داشته باشد و در تصرف وزارت اوقاف باشد یا بموجب حکم قطعی بتصرف وزارت مزبور درآید باید بعداُ مخارج محکمه را بپردازند.
رئیس-ماده هفتم قرائت میشود:
ماده ۷- بیع وقف و تبدیل آن در موردی که مطابق مواد ۸۸ و ۸۹ قانون مدنی جائز است باید به اطلاع و تصویب وزارت معارف و اوقاف و با رعایت ماده ۹۰ قانون مزبور واقع شود
رئیس-اشکالی نیست. ماده هشتم قرائت میشود:
ماده ۸- در مواردی که وزارت معارف و اوقاف خائن بودن متولی را احراز نمود در محاکم صالحه اقامه دعوی نموده پس از اثبات خیانت او برای ضم امین باداره مدعی عمومی مراجعه مینماید که مطابق مقررات برای ضم امین اقدام شود و ممکن است در این صورت خود اداره اوقاف بعنوان امین منضم معین گردد.
رئیس-آقای افسر
افسر- عرض کنم اینهم از مطالبی است که خیلی باشکال برمیخورد که اداره اوقاف وقتی خیانت او را معلوم کرد باید برود بعدلیه رجوع کند و وکیل معین کند و خیانت را ثابت کند ملاحظه فرمودهاید که اکثر متولیان اکبر و اسن هستند و طول کشیدن محاکمات که تا برود در استیناف و تمیز این سه چهار سال طول میکشد و در بین این مدت غالبا متولیها میمیرند و باید بر دیگری اقامه دعوی کنند بعقیده بنده باید باداره اوقاف اختیار بدهیم که همینقدر که خیانت متولی را احراز کرد ناظری براو بگمارند تا تشریفات قانونی اعمال بشود چون ممکن است متولی لات و لوت باشد وقتیکه خواستند محاکمه بکنند بهتر است که ناظری بر او بگمارند تا موقع ختم محاکمه
رئیس-ماده نهم قرائت میشود:
ماده ۹- حق التولیه موقوفاتیکه مستقلاُ وزارت اوقاف اداره مینماید مطابق وقف نامه خواهد بود و در صورت عدم وقفنامه یک عشر دریافت میدارد و برای نظارت در سایر موقوفات عامه وزارت نیم عشر از عواید موقوفات مذکور دریافت میدارد
تبصره- وزارت معارف و اوقاف عواید حاصله حق النظاره را بمصرف ساختمان و تعمیرات ابنیه و آثار تاریخی و مرمت مدارس قدیمه و اماکن مقدسه ملی خواهد رسانید
رئیس-آقای دکتر طاهری
دکتر طاهری-بنده در این ماده دو عرض دارم بلکه سه عرض یکی اینکه اینجا در این عبارت ماده معین نشده که مراد از عایدات عایدات کل است یا عایدات خالص اینجا بعقیده بنده باید قید شود که از عایدات خالص یک عشر یا نیم عشر. این یکموضوع یک موضوع دیگر تبصره که مصرف عواید را معین کرده است خرج وصول را ننوشته است آن هم باید تذکر داده شود نمیشود از بودجه مملکت خرج وصول این را بدهند و عواید را بگیرند و بمصرف دیگری برسانند پس باید مخارج وصول هم قید شود بعد از خرج وصول این مصارف بشود موضوع دیگر این است که بعضی از موقوفات است که بعقیده بنده مقتضی است از نیم عشر و یک عشر معاف شود یا اگر گرفته میشود بنفع خود موقوفه مسترد شود مثلاُ یک موقوفه است برای مریضخانه اینها را اگر وزارت معارف و اوقاف نظارت میکند مقتضی نیست که نیم عشر یا یک عشر از عوایدش را بگیرد برای جای دیگر مصرف کند باید بخودش بدهند نظارت خیلی خوب است که ببیند بچه مصرف میرسد ولی حق النظاره را بمصرف خودش برساند و همینطور شهرهائی هست که یک اشخاص خیزی آبهائی را وقف کردهاند که بمصرف شهر برسد حالا اگر یک عوایدی دارد مقضی نیست یک عشر یا نیم عشر ازش گرفته شود و ببرند یک جای دیگر خرج کنند این را بنده پیشنهاد میکنم تا در شور ثانی اصلاح شود و یک مذاکره هم یکی از همکارها کردند در کمیسیون بعقیده بنده آنهم عوایدی که از موقوفات یک حوزه گرفته میشود اگر این مصارف مقرره در همان حوزه هست در درجه اول آن است این هم بایستی اضافه شود این نظریات بنده است و پیشنهاد میکنم.
رئیس-آقای دیبا فرمایشی دارید اگر موافقید بفرمائید
طباطبائی دیبا-اولا آقای رئیس چون تذکر دادند که خارج از موضوع نباید حرف زد بنده هم خارج از موضوع نمیشوم و راجع بفرمایشات آقای میرزائی فعلا صحبتی نمیکنم ولی فقط متاسفم
رئیس-(صدای زنگ) آقا از موضوع خارج نشوید
طباطبائی دیبا-بسیار خوب راجع باین ماده عرض کنم حق النظاره مصرفش معین شده ولی حق التولیه مصرفش معین نشده عقیده بنده این است که حق التولیه هم اینجا باید علاوه شود بعد از حق النظاره
رئیس-پیشنهادها قرائت میشود
پیشنهاد آقای جمشیدی
تبصره- ماده ۹ را بطریق ذیل اصلاح و پیشنهاد میکنم:
وزارت معارف و اوقاف عوائد حاصله از حق النظاره را بدون موضوع نمودن مخارج اداری بمصرف ساختمان و تعمیرات ابنیه و آثار تاریخی و مرمت مدارس قدیمه و اماکن مقدسه ملی خواهد رسانید.
پیشنهاد آقای افسر
پیشنهاد میکنم از کلیه موسسات معارفی و مدارس بیش از صدی پنج حق التولیه و صدی سه حق النظاره گرفته نشود
پیشنهاد دیگر آقای افسر
پیشنهاد میکنم از آبهائی که وقف بر مشروب کردن شهر و قصبات است حق التولیه بیش از صدی چهار و حق النظاره بیش از صدی دو گرفته نخواهد شد
پیشنهاد دیگر آقای افسر
پیشنهاد میکنم حق التولیه از مشاهده مشرفه و دارالایتام و داراالعجزه بیش از صدی دو و حق النظاره بیش از صدی یک گرفته نشود و اگر بموجب وقفنامه حقوق بیشتری منظور است بمصرف همان موسسه خواهد رسید
پیشنهاد آقای دهستانی
پیشنهاد میکنم ماده ۹ بطریق ذیل نوشته شود:
حق التولیه موقوفاتیکه مستقلا وزارت اوقاف اداره مینماید مطابق وقفنامه خواهد بود و در صورت عدم وقفنامه از عواید خالص یک عشر دریافت میدارد و برای نظارت در سایر موقوفات عامه وزارت اوقاف نیم عشر از عواید خالص دریافت خواهد نمود.
پیشنهاد آقای افسر
پیشنهاد میکنم که بر ماده ۹ تبصره ذیل اضافه شود:
تبصره- دریافت حق التولیه و حق النظاره بعد از انجام وظیفه است.
پیشنهاد آقای دکتر احتشام:
تبصره ماده نه را اینطور پیشنهاد میکنم.
تبصره – وزارت معارف و اوقاف عواید حاصله
از حق النظاره را بمصرف ساختمان و تعمیرات ابنیه و آثار تاریخی و مرمت مدارس قدیمه و اماکن مقدسه ملی هر شهر و نقطه که حق النظاره اخذ میشود خواهد رسانید.
رئیس-ماده ده قرائت میشود:
ماده ۱۰- نظامنامه راجع بطرز اداره موقوفاتیکه اداره آن با وزارت معارف و اوقاف است و طرز اجرای نظارت در موقوفاتیکه وزارت معزی الیها نظارت دارد و نظامنامه تعیین مصارف موقوفاتیکه مجهول المصرف و یا مصرف آن مطلق مبرات و یا صرف منافع آن در مصرفیکه واقف قرا داده متعذر است و همچنین نظامنامه اجرای مواد اینقانون را باید وزارت اوقاف تنظیم کرده و پس از تصویب هیئت دولت بموقع اجرا گذارد.
رئیس-پیشنهادات قرائت میشود.
پیشنهاد آقای هزار جریبی:
ماده ده را زائد و مضر میدانیم و پیشنهاد میکنیم حذف شود.
رئیس-ماده الحاقیه پیشنهاد آقای احتشام زاده:
ماده الحاقیه ذیل را پیشنهاد میکنم:
ماده الحاقیه-عایدات موقوفاتیکه مصارف آن مخالف مصالح یا حفظ الصحه عمومی یا امور غیر لازم یا منافی شئون و حیثیات جامعه باشد منحصراُ بمصرف تأسیس مریضخانه جدید یا تامین مخارج مریضخانههای موجود خواهد رسید.
فرشی-بنده هم پیشنهادی دادهام.
رئیس-این پیشنهاد در ماده ۹ است و باید قبلا خوانده شود معذلک قرائت میشود
پیشنهاد آقای فرشی
این بنده پیشنهاد میکنم در مواد ده و پنج کلمه وزارت معزی الیها تبدیل بوزارت مزبور شود.
رئیس-آقایانی که با ورود در شور دوم این لایحه موافقت دارند قیام فرمایند
(اکثر قیام نمودند)
تصویب شد.
- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه
۴- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه
رئیس-اگر اجازه می فرمائید جلسه را ختم کنیم
جلسه آینده پنجشنبه پانزدهم آذرماه سه ساعت قبل از ظهر دستور لوایح وزارتمعارف
(مجلس یکساعت بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی - دادگر