خاقانی (غزلیات)/ای قوم الغیاث که کار اوفتاده‌ایم

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۹ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۹:۱۲ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خاقانی (غزلیات) (ای قوم الغیاث که کار اوفتاده‌ایم)
از خاقانی
'


ای قوم الغیاث که کار اوفتاده‌ایم یاری دهید کز دل یار اوفتاده‌ایم از ره روان حضرت او بازمانده‌ایم از کاروان گسسته و بار اوفتاده‌ایم در صدر دیده‌ای که چه اقبال دیده‌ایم بر آستان نگر که چه زار اوفتاده‌ایم از من دواسبه قافله‌ی صبر درگذشت ما در میان راه و غبار اوفتاده‌ایم اندر بلا همی کندم آزمون بلی در آتش از برای عیار اوفتاده‌ایم ای کاش یار غار نرفتی ز دست من اکنون که پای بر دم مار اوفتاده‌ایم خاقانی عزیز سخن بودم ای دریغ آخر چه اوفتاد که خوار اوفتاده‌ایم