خاقانی (غزلیات)/هر که در عاشقی قدم نزده است

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۹ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۹:۰۹ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خاقانی (غزلیات) (هر که در عاشقی قدم نزده است)
از خاقانی
'


هر که در عاشقی قدم نزده است بر دل از خون دیده نم نزده است او چه داند که چیست حالت عشق که بر او عشق، تیر غم نزده است عشق را مرتبت نداند آنک همه جز در وصال کم نزده است دل و جان باخته است هر دو بهم گرچه با دل‌ربای دم نزده است آتش عشق دوست در شب و روز بجز اندر دلم علم نزده است یارب این عشق چیست در پس و پیش هیچ عاشق در حرم نزده است آه از آن سوخته‌دل بریان کو بجز در هوات دم نزده است روز شادیش کس ندید و چه روز باد شادی قفاش هم نزده است شادمان آن دل از هوای بتی که بر او درد و غم رقم نزده است