خاقانی (غزلیات)/میخور که جهان حریف جوی است
' | خاقانی (غزلیات) (میخور که جهان حریف جوی است) از خاقانی |
' |
میخور که جهان حریف جوی است آفاق ز سبزه تازه روی است بر عیش زدند ناف عالم اکنون که بهار نافه بوی است از زهد کنار جوی کاین وقت وقت طرب و کنار جوی است شو خوانچه کن و چمانه در خواه زان یوسف ما که گرگ خوی است گرگ آشتی است روز و شب را و آن بت شب و روز جنگجوی است خاقانی گفت خاک اویم جان و سر او که راست گوی است گفتی ز سگان کیست افضل گر هست هم از سگان اوی است