مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۰ دی ۱۳۵۳ نشست ۲۰۳
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و سوم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور |
مذاکرات مجلس شورای ملی
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۱۰ دی ۱۳۵۳ نشست ۲۰۳
فهرست مطالب:
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره۲۳
جلسه: ۲۰۳
صورت مجلس روز سهشنبه ۱۰ دی ماه ۱۳۵۳
فهرست مطالب:
۱ - قرائت اسامی غایبین جلسه قبل.
- ۲ ادامه مذاکره در گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به بودجه اصلاحی سال ۱۳۵۳ و بودجه سال ۱۳۵۴ کل کشور.
۳- تعیین موقع جلسه آینده - ختم جلسه.
مجلس ساعت ۹ و ده دقیقه بعد از ظهر به ریاست آقای عبدالله ریاضی تشکیل گردید. |
- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل
۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل.
رئیس ـ اسامی غائبین جلسه قبل قرائت میشود.
غائبین با اجازه
- آقایان دکتر ابوالهدی ـ احتشام شهیدی ـ احمد ـ اسلامی نیا ـ دکتر برزگر ـ مهندس بهبهانی ـ بهنیا ـ پیرزاده ـ جعفری ـ دکتر حبیب اللهی ـ مهندس حسین خسروی ـ دکتر خطیبی ـ ذوالفقاری ـ حسام الدین رضوی ـ دکتر رفیعی ـ دکتر رهنوردی ـ سعادت ـ دکتر سعید ـ سمیعی ـ شاهنده ـ دکتر فضل الله صدر ـ دکتر ضیائی ـ عبد الحسین طباطبائی ـ طباطبائی دیبا ـ مهندس عطائی ـ دکتر عظیمی ـ مهندس فرخ ـ فریدونفر ـ فضائلی ـ کمالاتی ـ دکتر محققی ـ دکتر مدنی ـ مظهری ـ دکتر موسوی ـ نجد شیبانی ـ مهندس نصر ـ نیکروش ـ خانم اقبال ـ خانم پیر نیا ـ خانم مزارعی.
غائبین مریض
- آقایان بختیاری پور ـ پرویزی ـ دکتر جزایری ـ تیمسار حکیمی ـ دیهیم ـ ریگی ـ مهندس زاهدی ـ کریم بخش سعیدی ـ محدث زاده ـ موقر ـ مهرزاد ـ تیمسار همایونی.
- دامه مذاکره در گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به بودجه اصلاحی سال ۱۳۵۳ و بودجه سال ۱۳۵۴ کل کشور
۲- دامه مذاکره در گزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به بودجه اصلاحی سال ۱۳۵۳ و بودجه سال ۱۳۵۴ کل کشور.
رئیس ـ وارد دستور میشویم کلیات بودجه اصلاحی سال ۱۳۵۳ و بودجه سال ۱۳۵۴ کل کشور مطرح است آقای دکتر آزاد تشریف بیاورید.
دکتر آزاد ـ خیال میکنم خانمها آقایان تجدید قوا فرمودهاند و تحمل بیشتری در شنیدن عرایض بنده خواهند داشت. تا اینجا درد اصلی دستگاه تعلیم و تربیت کشور را شناختیم این درد عبارت بود از: «عدم تغذیه دستگاه آموزشی کشور با فارغ التحصیلان ممتاز به تعداد کافی» و یا به عبارت خیلی ساده ضعف بنیه علمی دستگاه تعلیماتی. حال بیائید ببینیم اولاً چرا این درد در کشور ما بوجود آمده ثانیاً عوامل تشدید کننده این درد کدامند ـ بعد از روشن شدن این دو امر میتوانیم عمل دولت را به قضاوت بگذاریم تا معلوم شود آیا نحوه کار و اجرای برنامههای دولت در سنوات گذشته درد را تشدید کرده یا تسکین بخشیده است. علت بوجود آمدن این درد در سالهای اخیر در کشور ما این است که دستگاه تعلیم و تربیت در مبارزه برای جذب بهترین محصول خود حتی در حد حفظ بقای خویش با رقابتهای فوق العاده شدید وغیر قابل تحملی مواجه بوده و شکست خورده است. بخش خصوصی (مخصوصاً صنایع) ـ سایر تشکیلات و سازمانها دولتی (مخصوصاً شرکتهای دولتی) مشاغل آزاد و بسیاری دیگر از سازمانهای اجتماعی رقبای بسیار سر سخت دستگاه تعلیماتی کشور میباشند و با پیشنهادهای بسیار جالبتر جذابتر از امکانات دستگاههای تعلیماتی بهترین فارغ التحصیلان را جذب مینماید (البته بهترین نسبی).
این رقابت بیرحمانه نمیگذارد حتی تعداد محدودی از فارغ التحصیلان ممتاز به دستگاههای آموزشی روی بیاورند و در نتیجه دردی که عرض کردم با تمام وجو خود نمائی میکند. توفیق در این رقابت در ربودن فارغ التحصیلان ممتاز به وسیله بخش خصوصی و شرکتهای دولتی ممکن ایت موقتاً برای آنها ثمر بخش باشد ولی اگر به طور طویل المده فکر کنیم این توفیق به نفع آنها نیز تمام نشده است زیرا تضعیف دستگاه تعلیماتی کشور مآلاً و چند سال بعد آثار بسیار نا مطلوبی روی توسعه همین سازمانها خواهد گذاشت.
حال که عامل به وجود آورنده درد شناخته شد موقع آن رسیده که عوامل تشدید کننده این درد یعنی ضعف بنیه علمی دستگاه آموزشی کشور را بررسی نمائیم. به نظر من در کشور ما پنج عامل اساسی موجب تقویت این درد میباشد و دولت به جای تسکین در جهت تشدید هر یک از این پنج عامل عمل میکند.
این پنج عامل عبارتند از: ۱ـ بخش خصوصی ۲ـ سازمانها و شرکتهای دولتی ۳ـ تورم ۴ـ توجه تدریجی دانشجویان به تحصیل در رشتههای سبک ۵ـ یک پدیده تعلیم و تربیتی دیگر که به موقع تشریح خواهم نمود. اجازه فرمائید به طور خیلی فشرده درباره هر یک از این پنج عامل چند کلمه عرض نمایم.
۱ـ بخش خصوصی:
یکی از رقبای سرسخت دستگاه آموزشی برای ربودن فارغ التحصیلان بخش خصوصی میباشد که با پیشنهادهای بسیار جالبتر فارغ التحصیلان را جذب مینماید کمک دولت به بخش خصوصی که از جهات دیگر به صلاح کشور است امکانات مالی آنها را بیشتر کرده و رقابت آنها را شدیدتر میکند.
۲ـ سازمانهای دولتی:
پس از بخش خصوصی سازمانهای دولتی مخصوصاً شرکتهای وابسته به دولت که دارای سرمایه کلان و اختیارات وسیعی میباشند تعداد زیادی از فارغ التحصیلان را به طرف خود جلب نموده و مانع استخدام آنها در تشکیلات آموزشی میگردند. دولت با اعطای اختیارات بی حد و اعتبارات بسیار بزرگ به این شرکتها از این طریق نیز امکان رقابت را از دستگاهای تعلیماتی سلب مینماید.
۳ـ طبق نظر کارشناسان اقتصادی و علوم تربیتی هر وقت در کشوری تورم پیش بیاید به دلائلی که مجال ذکر آن نیست اولین قربانی تورم دستگاه تعلیم و تربیت آن کشور میباشد. عدم توفیق کامل دولت در امر مهار کردن قاطع و ممتد تورم (ولو اینکه تورم از خارج سرایت کرده باشد) هر نوع امکان رقابتی را در دستگاههای تعلیماتی سلب مینماید ـ هر چه رشد اقتصادی سریعتر باشد اگر چه از لحاظ دیگر به صلاح کشور است ولی وضع دستگاه تعلیماتی از لحاظ امکان رقابت وخیم تر میشود.
۴ـ چون دولت به علت نیاز فوق العاده بین فارغ التحصیلان رشتههای نسبتاً آسان و رشتههای دشوار و اساسی (مثلاً ریاضی) از لحاظ حقوق مزایا فرقی نمیگذارد لذا به تدریج دانشجویان متوجه رشتههای نسبتاً سهل تر میشوند و تعداد فراغ التحصیلان رشتههای نسبتاً مشکل رو به تنزل میرود متأسفانه درست همین رشتههای نسبتاً مشکل هستند که مورد نیاز دستگاههای تعلیماتی کشور میباشند و پس عمل دولت مبنی بر پرداخت حقوق مشابه به فارغ التحصیلان بدون در نظر گرفتن رشته تحصیلی آنها مآلاً در کمبود معلم در بعضی از دروس درد دستگاههای آموزشی را تشدید میکند.
۵ـ ضرب المثلی است که پس از بروز بحران آموزش و پرورش در جهان بین کارشناسان تعلیم و تربیت رواج یافته است. مفهوم این ضرب المثل به فارسی این است که «معلمی که شایستگی ندارد معلم خوب را یا بد میکند یا بیرون مینماید». مقصود این است که وقتی دستگاه آموزش و پرورش نیاز فوق العاده به معلم داشت اجباراً شرایط ورود معلم به دستگاه آموزشی را خیلی سهل میکند و پس از استخدام هم به حم نیاز از هر گونه سختگیری برای انجام وظیفه پرهیز میکند. در نتیجه کسانی که در سطح بالا شایستهای قرار ندارند وارد دستگاه آموزشی میشوند و در اثر عدم سختگیری دستگاه بهره کار آنها بسیار کم است. ولی حقوق و مزایا و ترفیعات این معلمی که شایستگی ندارد درست مساوی حقوق و مزایا و ترفیعات معلم شایسته است در نتیجه معلم خوب که میبیند کار پر بهره او و کار بی بهره معلم دیگر به یک چشم دیده میشود، طبعاً ناراحت شده و یکی از دو راه را انتخاب میکند یا او هم شایستگی خود را از دست میدهد و یا با ناراحتی از قدرشناسی دستگاه استعفاء میدهد و از دستگاه تلیماتی خارج میشود پس معلمی که شایستگی ندارد معلم خوب را یا بد میکند و یا بیرون مینماید .»
این درست کاری است که در دستگاه آموزش و پرورش ما به علت نیاز فوق العادهای که به معلم وجود دارد مصداق پیدا کرده و خروج معلمین شایسته از این دستگاه ضعف بنیه علمی آن را تشدید نموده است بطو رخلاصه دولت دانسته یا ندانسته در سنوات اخیر از پنج طریق مختلف به تضعیف بنیه علمی دستگاه آموزشی کشور کمک نموده است. حال که درد را شناختیم و عوامل مشدده آن را دانستیم به بینیم دوای این درد چیست؟ با چه تدابیری میتوان همه ساله تعداد کافی فارغ التحصیل شایسته را به طرف دستگاه آموزشی جلب نمود. با شعر گفتن در مقام معلم، انشاء نوشتن برای عزیز داشتن معلم، نطق کردن درباره وظیفه خطیر معلمی، تجلیل کردن از معلمینی که فوت کردهاند با وجودیکه همه در جای خود کار شایستهای است ولی هیچکدام عملاً این درد را دوا نمیکند. باید یک درمان اصولی برای این درد پیدا کرد. دیگران هم این درد را داشتهاند و کم و بیش موفق به درمان آن شدهاند. به بینیم چه کردهاند؟ فکر پرداخت حقوقی بالاتر از بخش خصوصی به منظور توفیق در رقابت بدون تجزیه و تحلیل دقیق این مسئله نظر صائبی نیست. زیرا در بخش خصوصی مثلاً در یک کارخانه حقوق مهندسین و کارشناسان جزء بسیار کوچکی از کل مخارج کارخانه است بنا بر این افزایش چند در صد بزرگی به حقوق کارمندان فنی اثر کوچکی روی قیمت محصول میگذارد. پس بخش خصوصی میتواند سر سختانه رقابت نماید. در صورتیکه در دستگاههای تعلیماتی قسمت اعظم اعتبار صرف پرداخت حقوق معلم میشود و اگر مثلاً ۱۰ % حقوق معلمین اضافه شود طبق نظر یونسکو حدود هشت در صد به بودجه دستگاه آموزشی افزوده میشود ودر نتیجه دستگاه آموزشی محصول گرانی به اجتماع عرض میدارد و این بزرگترین عیب یک دستگاه تعلیماتی است که محصول آن گران باشد (اصولاً هر چه مورد نیاز عامه ایت نباید گران باشد). پس چه باید کرد؟ آنچه دیگران کرده و تا حدی نتیجه گرفتهاند عبارت از یک اقدام پایهای و اصولی است که پس از ترکیب با یک اقدام تکمیلی امکان رقابت را برای دستگاه تعلیماتی تا حدی تسهیل مینماید. اقدام پایهای به منظور جذب فارغ التحصیلان جدید است و اقدام تکمیلی به منظور نگاهداری کسانی است که وارد دستگاه تعلیم و تربیت شدهاند.
مقدمتاً عرض کنم که نوع مشاغلی که از لحاظ عرایض بنده برای فارغ التحصیلان در نظر میگیرند عبارتست از:
۱ـ کار آزاد.
۲ـ کارهای مشاوری.
۳ـ کارمند بخش خصوصی.
۴ـ کارمند سازمانها و شرکتهای وابسته به دولت.
۵ـ کارمند دستگاه دولت.
۶ـ کارمند دستگاه آموزشی.
سازمان برنامه باید برای تمام رشتههای تحصیلی مختلف متوسط درآمد سرانه اهلی علمی را که در یکی از طبقات شش گانه عرض شده به کار اشتغال داشته باشند محاسبه نماید و بعد جدولی ترتیب دهد که ستونهای افقی آن اختصاص به انواع رشتههای تحصیلی داشته باشد و ستونهای قائم آن بر حسب شش نوع مشاغلی که عرض کردم طبق بندی شده باشد. در این جدول متوسط درآمد سرانه هر رشته تحصیلی در هر یک از مشاغل ششگانه عرض شده مشخص میگردد. مثلاً معلوم میشود که متوسط درآمد سرانه یکنفر شیمی دان در بخش خصوصی چقدر است ـ در سازمانهای دولتی چقدر است و در کار آزاد و غیره چقدر میباشد.
این جدول که آماده شد حقوق فارغ التحصیلان هر رشته تحصیلی را برای استخدام در هیئت آموزشی طوری تعیین میکنند که متوسط درآمد سرانه استخدام در هیئت آموزشی مختصری کمتر از متوسط درآمد سرانه استخدام در بخش خصوصی باشد زیرا جاذبه بودن در محیط فرهنگی جبران این تفاوت مختصر را میکند و فارغ التحصیل جذب دستگاه آموزشی میشود البته نحوه متوسط گیری برای ترتیب جدولی که به عرض رسید مسئله خاصی است که از موضوع بحث فعلی من خارج است. آیا دولت این کارها را کرده و چنین جدولی تهیه دیده است یا نه؟ اگر این روش را نمیپسندد با توجه به مضیقه دستگاه آموزشی از لحاظ جذب فازغ التحصیلان ممتاز سیاست دولت در قبال این مسئله چیست و چه برنامهای برای جذب فارغ التحصیلان ممتاز در دستگاه آموزشی تهیه دیده است. عرض کردم برای تقویت بنیه علمی دستگاه آموزشی کشور یک اقدام پایهای ضرورت دارد و یک اقدام تکمیلی ـ به طور خیلی فشرده نظر خود را درباره اقدام پایهای به عرض رسانیدم. اما اقدام تکمیلی این است که برای شاغلین در دستگاه آموزشی این امکان را فراهم میسازند که درجات تحصیلی بالاتری را کسب نمایند که درنتیجه مسئولیتهای اموزشی بالاتری را عهده دار گردند و درآمد سرانه بیشتری کسب کنند. وزارت آموزش و پرورش در این طریق قدمهای مثبت ولی غیر کافی برداشته است که آرزومند توسعه آن هستیم.
قبل از اینکه به عرایضم درباره مسائل مربوط به دروههای دبیرستانی خاتمه دهم بی مناسبت نیست که اشارهای هم به اموزش حرفهای بنمایم. بدیهی است کشوریکه خوشبختانه به سرعت ره به صنعتی شدن میرود و انشاءالله تا ده سال دیگر در ردیف کشورهای پیشرفته صنعتی قرار خواهد گرفت ناگزیر است به حکم نیاز اجتناب ناپذیر توجه خاص به توسعه کمی و کیفی مؤسسات آموزش حرفهای خود مبذول دارد. از نمایندگان محترم خواهش میکنم بیائید با هم بیطرفانه میزان توفیق دولت را در این امر مهم که توسعه صنایع ما تا حد زیادی بدان بستگی دارد ارزشیابی کنیم. در اینجا نیز من از اعداد گویای واقعیات کمک میگیرم. چون میخواهیم هشت تا ده سال دیگر به کشورهای صنعتی پیشرفته برسیم (و انشاءالله خواهیم رسید) بد نیست وضع ده سال پیش آنها را با وضع دو سه سال اخیر خودمان از لحاظ آموزش حرفهای مقایسه نمائیم.
حدود ده سال پیش در کشور آلمان تعداد دانش آموزان دوره دبیرستانی عمومی ۱۵ میلیون نفر و تعداد دانش اموزان مدارس فنی و حرفهای حدود ۹/۵ میلیون نفر بوده است یعنی از کل دانش اموزان دورههای متوسط ۳۷% آنها به تعلیمات حرفهای مشغول بودهاند.
حدود هشت سال پیش در کشور روسیه تعداد کل دانش آموزان دورههای متوسطه ۵۴ میلیون نفر و تعداد دانش اموزان فنی و حرفهای ۲۰ میلیون نفر بوده است یعنی در آن کشور نیز از کل دانش آموزان دورههای متوسطه حدود ۳۷% به تعلیمات حرفهای اشتغل داشتهاند پس این یک رقم متوسط در کشورهای صنعتی است. یعنی به طور متوسط دریک کشور صنعتی حدود ۳۷% دانش اموزان دورههای متوسطه به تحصیلات فنی و حرفهای اشتغال دارند. حال برای ارزشیابی میزان توجه دولت به امر آموزش حرفهای ببینم این رقم در ایران چقدر است. من برای این ارزشیابی ا آمار سال تحصیلی ۵۰ ـ ۱۳۴۹ که دولت رسماً منتشر نموده است استفاده نمودهام. در این سال تعداد کل دانش آموزان دبیرستانهای عمومی کشور یک میلیون نفر و تعداد کل دانش آموزان هنرستانها و مدارس فنی و حرفهای جمعاً ۵۶ هزار نفر بوده است. یک ضرب و تقسیم ساده نشان میدهد که در ایران به جای رقم ۳۷% (متداول در کشورهای صنعتی) به رقم کوچک ۶/۵ درصد میرسیم ـ ۳۷% کجا و ۶/۵ کجا، واقعاً راه درازی در پیش است. آیا با این اعداد زبان دار باز هم اکثریت نمایندگان محترم عمل گذشته دولت را در زمینه آموزش حرفهای تأیید و برنامه پیشنهادی در این باره را تصویب میفرمایند. اگر چنین تصمیمی دارید شاید بد نباشد عدد دیگری را به عرض برسانم شاید در تصمیم خود تجدید نظر فرمایید و یا لااقل تردید پدا کنید. (عباس میرزائی ـ در دهسال پیش ما چقدر هنرستان داشتیم ؟)در کشورهای صنعتی به طور متوسط برای هر ده هزار نفر جمعیت باید حدود ۸۰ دانش اموز حرفهای به تحصیل اشتغال داشته باشد. با در نظر گرفتن جمعیت ایران و با احتساب این نسبت به زودی نیاز ایران به عددی حدود ۳۰۰۰۰۰ دانش اموز حرفهای میرسد ـ مقایسه عددیکه به زودی باید داشته باشیم و عددیکه داریم میزان موفقیتدولت را در امر تعلیمات حرفهای نشان میدهد. در آنچه به عرض رسید فقط جنبه کمی تعلیمات حرفهای در ایران با یک کشور صنعتی مقایسه گردید مقایسه جنبه کیفی آن خوش آیند تر نیست. در سالهای اخیر در کشورهای صنعتی توجه دستگاههای تعلیماتی به بهبود کیفیت آموزش و فنی و حرفهای به حدی بوده که نه تنها نیاز کلی اجتماع به افراد فنی و حرفهای از هر جهت بر آورده شده بلکه جاذبه بیش از حد این مدارس حرفهای یکمسئله بسیار جدی نو ظهوری را در بعضی از کشورهای صنعتی مطرح کرده است که به تدریج توجه دستگاههای تعلیماتی این کشورها را به خود معطوف ساخته است. این مسئله جدید و بیسابقه هجوم جوانان بسیار باهوش به تعلیمات حرفهای و در نتیجه انحراف مغزهای مستعد اجتماع از مسیر تعلیمات عالیه دانشگاهی است.
به قسمیکه بهبود کیفیت آموزش حرفهای در بعضی کشورهای صنعتی به حدی بوده است که دانش آموزان را از تمایل به تحصیلات دانشگاهی باز میدارد. به عنوان مثال این مسئله در اطریش به طور جدی مطرح میباشد نمی دانم باید بگویم خوشبختانه یا بدبختانه از این مسئله نوظهور در دستگاه تعلیماتی ما ابداً اثری نیست خوشبختانه، زیرا جاذبه مدارس حرفهای ما به حدی نیست که جوانان مستعد را به طرف خود جلب نماید و در نتیجه این جوانان به تحصیلات عالیه روی میآورند (البته اگر محلی در دانشگاهها بدست آوردند) بدبختانه از این جهت که کیفیت پائین بعضی از مدارس حرفهای ما به حدی است که حتی دانش اموزان متوسط هم به طرف مدارس حرفهای رو نمیآورند. بدین ترتیب عدهای از مدارس حرفهای کم و بیش به محل تجمع و کارآموزی دانش آموزان متوسطه و پائین تر از متوسطه تبدیل شده است.
چون عدهای از فارغ التحصیلان چنین مدارسی معلمین مدارس چند سال دیگر ما خواهند بود نمایندگان محترم تصدیق میفرمایند که ممکن است خدای نکرده دستگاه آموزش حرفهای ما دور تسلسل تأسف آوری را از لحاظ سقوط کیفیت آموزش حرفهای در پیش داشته باشد پیش بینی این نتیجه دشوار نیست.
آنچه از لحاظ کمی و کیفی درباره مدارس حرفهای به عرض رسید نمونه کوچکی بود از بسیاری مسائل حل نشده آموزش حرفهای درکشور عزیزمان، ایران.
اگر باز هم حوصله دارید اجازه دهید یکی دیگر از مسائل حل نشده تعلیمات حرفهای را مطرح نمایم و به بحث درباره تعلیمات حرفهای خاتمه دهم. همه کسانی که با مسائل صنعتی و فنی سرو کار دارند به خوبی می دانند که امروز دوران تکنیسینهای چندمهارتی کم و بیش پایان یافته است و فارغ التحصیلان آموزشگاههای حرفهای که آموزش عمومی حرفهای خود را در این آموشگاهها فرا گرفتهاند باید بلافاصله پس از فراغ از تحصیل و یا در ضمن کار، دورههای تکمیلی بسیار متنوع بری کسب مهارت در یکی از دهها رشته حرفهای مورد نیاز صنایع جامعه را ببینند. به عنوان مثال میتوان تکنیسین فرم دهنده به شیشه تکنیسین فیزیک بهداشت ـ تکنیسین ماشینهای رادیولوژی تکنیسین دستگاههای خلاء ـ تکنیسین حرارتهای بالا ـ تکنیسین کاربرد مواد رادیو اکتیو و دهها مثال دیگر را ذکر نمود. با همین چند مثالی که عرض کردم به تنوع رشتههای مورد نیاز توجه خواهید فرمود. اگر بخواهیم دوش به دوش کشورهای صنعتی در جهان پیش برویم چارهای نیست جز اینکه به سرعت طرحهای جامعی برای تشکیل دورههای کوتاه مدت و دراز مدت به منظور تربیت این نوع تکنیسینها به موقع اجراء بگذاریم کشوری مثل ایران که به سرعت رو به توسعه صنعتی میرود به طور روز افزون هم از لحاظ تنوع و هم از لحاظ تعداد به این نوع تکنیسینها نیاز خواهد داشت و غفلت از این امر ممکن است آثار نامطلوبی روی توسعه اقتصادی کشور بگذارد. آثار این نیاز هم اکنون از هر طرف ظاهر شده است. من هر چه در برنامههای پیشنهادی در بودجه مالی ۵۴ جستجو کردم اثری از توجه به این مسئله مهم ندیدم مثل اینکه این موضوع به کلی فراموش شده است. حالا که بحث درباره تعلیمات حرفهای است توجه نمایندگان محترم را به یک موضوع بسیار اساسی که در ارتقاء کیفیت آموزش دوس طبیعی (فیزیک ـ شیمی ـ زیست شناسی) کمال اهمیت را دارد. و آن طور که شایسته بزرگی و حساسیت این موضوع است به آن توجه نشده جلب مینمایم. استفاده منظم همه دانش آموزان دبیرستانهای کشور از آزمایشگاههای نسبتاً مجهز به حدی در بهره دهی دستگاه تعلیم و تربیت مؤثر است که من در این فرصت کوتاه به خودم جرأت ورود در این بحث را نمیدهم و فقط به ذکر چند پیشنهاد قناعت مینمایم با توجه بهاهمیت موضوع خیال میکنم هر یک از چهار پیشنهاد زیر به نوبه خود از حساسیت خاصی برخوردار میباشد و جا دارد اولیای محترم دولت توجه خاصی به این پیشنهادها مبذول فرمایند.
۱ ـ تأسیس یک کارخانه بسیار مجهز تهیه لوازم آزمایشگاهی دبیرستانی در کشور (در موقع مناسب در جهت تهیه لوازم آزمایشگاهی مدارس عالی گسترش خواهد یافت).
۲ ـ تأسیس یک آزمایشگاه اموزشی مرکزی در مراکز استانها برای استفاده مشترک و متناوب دانش آموزان.
۳ ـ تأسیس یک آزمایشگاه سیار آموزشی وابسته به آزمایشگاه مرکزی در هر استان برای استفاده مشترک و متناوب دانش اموزان شهرستانهای مختلف آن استانداری.
۴ ـ تشکیل دورههای آموزشی منظم و مداوم برای تربیت متصدیان آزمایشگاههای آموزشی دبیرستانهای کشور.
تصور میکنم بحث ما درباره دورههای آموزشی مقدماتی و راهنمائی و متوسطه به حد کافی رسیده باشد ولی قبل از ترک این مبحث میخواستم اولا سه عدد آماری دیگر را با آمارهائی که تا به حال به عرض رسیده ست اضافه کنم ثانیاً یک حقیقت انکار ناپذیر را در اینجا مطرح کنم و ثالثاً از وزیر محترم آموزش و پرورش سه عدد اماری تقاضا نمایم.
اولاً سه عددی که به عرض میرسد مربوط به ده سال پیش یک کشور پیشرفته است. دردهسال قبل در این کشور صنعتی ۹۸/۷ درصد از اطفالی که در سن مدرسه رو بودهاند درس می خواندهاند.
%۷۲ کسانیکه در آن سال به سن ۱۷ سالگی رسیده بودند ازتحصیلات دبیرستانی برخوردار بودهاند برای ۹۲% اطفالی که وارد دوره راهنمائی میشدند در دبیرستانها محل تحصیل تذمین بوده است.
ثانیاً حقیقتی که میخواستم دراینجا مطرح کنم این است که در این مرحله از پیشرفت به هیچوجه منطقی و منصفانه چنین درصدهای بالائی را داشته باشیم زیرا:
۱ ـ رشد جمعیت ما بیش از کشورهای خیلی پیشرفته است.
۲ ـ نسبت گروه نسبی مدرسه رو، به کل جمعیت برای کشور ما بزرگتر از کشورهای پیشرفته صنعتی است.
۳ ـ ما از نقطه مبدأ عقب تر در دهسال اخیر کوشش همه جانبه خود را به کار بستهایم و همه این عوامل توفیق کوششهای دولت را در نیل به هدفهای آموزشی دشوار میسازد.
حال خواهشی که از جناب وزیر آموزش و پرورش دارم این است که با صراحت و به طور خیلی ساده و مختصر سه رقمی را که به عرض میرسانم در اختیار نمایندگان مجلس شورای ملی بگذارند تا مجلس بتواند با آگاهی درباره میزان موفقیت برنامههای آموزشی عمومی کشور قضاوت کند:
۱ ـ در سال تحصیلی جاری در سطح کشور چند در صد اطفالی که در سن مدرسه رو هستند به مدرسه میروند؟ (مقصود مدارس مقدماتی و راهنمائی است).
۲ ـ در سال تحصیلی جاری برای روستاهائی که جمعیت آنها از ۲۰۰ نفر کمتر است چند درصد اطفالی که در سن مدرسه رو هستند به مدرسه میروند؟
۳ ـ در سال تحصیلی جاری چند درصد از نوجوانانی که امسال به سن ۱۷ سالگی رسیدهاند در دبیرستانهای مختلف کشور از تحصیلات دبیرستانی برخوردار میباشند؟
آنچه از ابتدای صحبتم تاکنون به عرض رسانیدم مربوط به آموزش به مفهوم خاص این کلمه بود. حالا اجازه فرمائید بحث خود را درباره پژوهش یا تحقیقات آغاز کنم ـ خیال نمیکنم ضرورت داشته باشد که بنده در اینجا از اهمیت تحقیقات علمی و فنی صحبتی به میان آورم زیرا نمایندگان محترم وقوف دارند که در دنیای امروز قدرت ملتها بر اساس تحقیقات علمی و فنی آنها گذارده شده است. هر کشوری که در آن تعداد محققین فزونتر و کیفیت تحقیق بالاتر باشد دارای قدرت ملی بیشتری است حتی در موقع برآورده قدرت دفاعی کشورها میگویند فلان قدر کشتی جنگی، فلان تعداد هواپیما ـ فلان شماره توپ یا تانک و درصدر آنها فلان قدر قدرت تحقیق علمی و فنی. به همین دلیل از سالها پیش در کشورهای مهم صنعتی همه ساله چند درصد قابل ملاحظهای از تولید نا خالص ملی خود را صرف تحقیق و بررسی میکنند و این چند درصد رو بتزاید است. به قسمیکه در حدود ده سال پیش در امریکا ۳/۸% انگلستان %۷/۲ هلند ۲/۱ % فرنسه ۱/۹% از درآمد نا خالص ملی خود را صرف تحقیق می نمودهاند.
میزان توجه دولتها به امر تحقیق را از چند درصد بودجه عمومی که آن دولتها به امر تحقیق و بررسی اختصاص دادخهاند نیز میتوان قضاوت نمود. مثلا بلژیک %۱/۱۷ فرانسه %۹/۱۶ ایتالیا %۱۴ هلند ۲۰% روسیه ۱۰/۷% پس از این توضیح مختصر بنده بری سنجش میزان توجه دولت به امر تحقیق کوشش کردم از روی ارقامی که در بودجه و ضمائم آن موجود است استنتاج کنم که چند درصد از تولید ناخالص ملی ما و یا چند درصد از بودجه عمومی در سال ۵۴ صرف تحقیق و بررسی میشود. اقرار باید بکنم که روش بودجه نویسی موجود طوری است که این رقم به روشنی و به آسانی بدست نمی اید. جناب آقای نخست وزیر بارها از چند سال پیش به مناسبتهای مختلف وعده فرمودهاند که رقم تحقیق و بررسی را به ۱/۵% ازتولید ناخالص ملی برسانند.
در بودجه پیشنهادی تا چه حد به این رقم موعود نزدیک شده باشیم برای من روشن نیست شاید توضیح جناب آقای دکتر مجیدی معلوم سازد که در سال ۵۴ چند درصد از تولید نا خالص ملی و یا چند درصد از بودجه عمومی صرف تحقیق و بررسی خواهد شد. حال چون از طریق مستقیم و کلی موفق نگردیدم میزان توجه دولت به این امر مهم را بسنجم ناچار موارد خاصی را انتخاب و مورد بررسی قرار دادم و ضمن این بررسی به نکاتی برخوردم که نه تنها توجه دولت را به این امر خطیر نمیرساند بلکه روشنگر بی مهری دولت به امر تحقیق است. (دکتر دادفر ـ تحقیقات تنها در دانشگاه نیست) اجازه میخواهم به طور اجمال این موارد را ذکر نمایم.
مورد یکم ـ در کشورهای صنعتی با وجودیکه بخش خصوصی سهم بسیاز بزرگی در انجام تحقیقات علمی و فنی دارد معهذا هنوز چند درصد بزرگی از تحقیقات بوسیله دانشگاهها و مؤسات اموزش عالی آنها صورت میگیرد این رقم یعنی چند درصد تحقیقات انجام یافته بوسیله دستگاه تعلیمات عالیه به کل تحقیقات درکشورهای مختلف متفاوت است مثلا در آلمان ۲۰% در اطریش %۲۶ در امریکا ۱۱% در فرانسه ۱۳% در ژاپن ۱۹ % در هلند ۱۶ %.
در ایران نیز طبیعی است انتظار داشته باشیم که دستگاه تعلیمات عالیه یکی از مهمترین دستگاههای تحقیق کشور باشد زیرا مهمترین رسالت دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی تحقیق است.
بر خلاف این انتظار ضمن بررسی رقمی که وزارت علوم و آموزش عالی را از طریق تمام دستگاههای تعلیمات عالیه کشور صرف تحقیق مینماید به رقم ناچیزی بر میخوریم «رقم %۱ از بودجه آموزشی کشور» به عبارت دیگر با توجه به اینکه بودجه آموزشی ۷ % بودجه عمومی میباشد به این نتیجه منتظره میرسیم که ودجه تحقیق تمام دانشگاهها و مؤسسات اموزش عالی کشور فقط هفت ده هزارم ودجه عمومی میباشد یعنی با چند درصد نمیتوان بیان نمود با رقم چند در ده هزار بیان میشود.
آیا این نشان دهنده میزان توجه واقعی دولت به امر تحقیق است؟
ممکن است گفته شود دانشگاهها نمیتوانند بودجه تحقیقی بیشتری را جذب نمایند در این صورت حقیقت تلخ تری ظاهر میشود. وزارت علوم و آموزش عالی در رسالت اساسی خود مبنی بر ایجاد اتمسفر و محیط تحقیق در کشور موفق نبوده است. اگر وزارت علوم نتوانسته است در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی محیط تحقیق را فراهم سازد پس در کجا اقدام به ایجاد اتمسفر تحقیق نموده است. به طور خلاصه در هر دو صورت، چه در صورت اول یعنی دانشگاهها بتوانند بودجه را جذب کنند ولی دولت بودجه کافی ندهد و چه در صورت دوم یعنی دانشگاهها نتوانند چند درصدی به این نا چیزی را جذب نمایند عدم توفیق دولت درگسترش امر تحقیق روشن میشود.
مورد دوم ـ کاش بی مهری به تحقیقات دانشگاهی به همین جا ختم میشد ـ تازه قسمتهائی از این %۱ نا چیز هم به مصارفی میرسد که نمتوان واقعاً نام تحقیق بر آن گذاشت به عنوان مثال آنچه از ارقام بودجه استنباط میشود قسمت قابل ملاحظهای از اعتبار تحقیقات دانشگاهی به مصرف تأسیس موزه علوم ملی وابسته به وزارت علوم میرسد. تأسیس موزه علوم ملی کار بسیار ارزندهای است. قدم مثبتی در جهت پیشرفت علم در کشور است. فکر تأسیس آن را باید به دولت تبریک گفت ولی تأسیس این موزه را نباید به حساب تحقیقات دانشگاهی گذاشت. ممکن است بعداً نتیجه تحقیقات مملکتی روزی در این موزه عرضه شود و محتملا در سالهای بسیار دور مختصر تحقیقی هم در این صورت گیرد ولی اصل فکر تأسیس موزه علوم بیشتر جنبه آموزشی دارد تا پژوهشی. انچه از اسم این مؤسسه مفهوم میگردد و از فعالیت تأسیسات مشابه آن در کشورهای دیگر استنباط میشود لااقل در مراحل اولیه تأسیس نمیتوان این برنامه را برنامه تحقیق دانشگاهی نام گذاشت.
پس قسمتی از این رقم کوچک ۱% هم به مصارف غیر تحقیقی میرسد.
مورد سوم ـ از اعتبار یک درصدی که به عرض رسید صندوقی به نام صندوق توسعه پژوهشهای علمی کشور در وزارت علوم و اموزش عالی تشکیل شده است که اعتبار اختصاص داده شده به آن حدود بیست میلیون تومان برای توسعه پژوهشهای علمی در سراسر کشور میباشد. این مبلغ آنقدر در برابر عظمت نیاز کوچک است که دستگاه برنامه ریزی مجبور شده است توضیح یدهد که این صندوق برای تأمین اعتبار طرحهای پژوهشی کوچک است. کسانیکه با قیمتهای سنگین لوازم تحقیق مدرن سر و کار دارند عدم کفایت این رقم را با روشنی بیشتری میبینند.
مورد چهارم ـ متعجب از اینکه چرا در فصل آموزش که جای واقع تحقیقات است توجهی به امر تحقیق نشده فکر کردم لابد با توجه خاصی که دولت به توسعه صنایع دارد همه کوشش وامکانات تحقیقی خود را در فصل صنایع متمرکز کرده است. به این امید به فصل صنایع مراجعه نمودم تعجبم بیشتر شد. بد نیست به چند رقم که نشان دهنده توجه فوق العاده کشورهای پیشرفته به تحقیقات صنعتی است اشاره نمایم و بعد به مطلب مورد بحث بر گردم در یکی از کشورهای صنعتی سالها است که حدود ۳۵ % کل مهندسین و اهل علم آن کشور به تحقیق اشتغال دارند ـ کمی بیش از ۵۰ % دانشمندان علوم فیزیک کشور فعالیت تحقیقی دارند ـ حدود ۳۵ % از دانشمندان علوم زیستی در آن کشور وقت خود را صرف تحقیق مینمایند ـ در کشورهای دیگر صنعتی هم به ارقامی کم و بیش حدود این ارقام برخورد میکنیم. خیال میکنم این ارقام میزان توجه کشورهای پیشرفته را به امر تحقیق و مخصوصاً تحقیقات صنعتی نشان میدهد حال به مطلب مورد بحث یعنی توجه دولت به امر تحقیق در صنایع بر گردیم. خیال میکنید چند درصدی که دولت به امر تحقیقات در فصل صنایع اختصاص داده است چقدر است. اگر عرض کنم حتماً خوشحال نخواهید شد. فقط یک دهم درصد بودجه صنایع یعنی یک هزارم بودجه فصل صنایع.
نمی دانم چرا در بودجه پیشنهادی دولت هر جا صحبت از تحقیق است اعتبار اختصاص یافته را با رقم چند درصد نباید بیان کرد. باید با رقم چند در هزار و چند در ده هزار بیان نمود. این است نمایشگر توجه دولت به امر تحقیق.
در همان جدول مربوط به فصل صنایع چند سطر بالاتر از سطری که در آن رقم ۱% تحقیق به چشم میخورد رقمی دیده میشود معادل ۳۲/۸ % برای کمک و تشویق بخش خصوصی به سرمایه گذاری در صنایع، تردیدی نیست که کمک و تشویق بخش خصوصی برنامه بسیار لازم و ارزندهای است ولی مقایسه این دو رقم میزان توجه دولت را به تحقیقات صنعتی به خوبی نشان میدهد. تحقیقاتی که کشورهای پیشرفته صنعتی موجودیت خود را مدیون آن می دانند.
در اینجا اجازه بدهید پیشنهاد کوچکی را مطرح سازم. پیشنهاد این است: در هر مورد که دولت به منظور کمک و تشویق بخش خصوصی به سرمایه گذاری در صنایع اعتباری در اختیار بخش خصوصی میگذارد گیرنده اعتبار موظف باشد زیر نظر وزارت علوم چند درصد کوچکی از دریافتی را به مصرف تحقیق در آن رشتة صنعتی خاص برساند. به نظر من پیشنهادی است منطقی که امیدوارم به منظور نشان دادن علاقه دولت به امر تحقیق مورد توجه قرار گیرد.
مورد پنجم ـ دولت با توجه به اینکه مؤسسات آموزش عالی به نحویکه در این ده سال اخیر گسترش یافتهاند نمیتوانند جوابگوی احتیاجات روز اقزون تحقیق کشور باشند راه حلی در نظر گرفته است که در دو سه سال اخیر نمونههای متعددی از آن را دیدهایم. راه حل این است که مؤسساتی مستقل از تعلیمات عالیه کشور مستقل از وزارت علوم آموزش عالی، حتی تقریباً مستقل از وزارتخانههای مربوط برای رفع نیازهای تحقیقی خاصی تشکیل مییابند. این کار در یک سکتور تحقیقی خاصی تحرک تحقیقی بودجود می اورد ولی مسئلهای است که از بسیاری جهات دیگر قابل کمال تأمل و دقت است و باید دید آیا عواقب ناشی از آن مجموعاً به صلاح گسترش تحقیق و توسعه اقتصاد کشور هست یا نه؟ خصوصاً باید به این مسئله توجه شود که تقویت این مؤسسات تحقیقی به قیمت تضعیف دستگاه تعلیمات عالیه کشور تمام نشود.
این تجربهای است که در بعضی از کشورها آموختهاند و ما باید از نتیجه تجربه آنها استفاده نمائیم. جاذبه امکانات فوق العاده مالی تجهیزات مدرن آزمایشگاهی و بالاخره آزادی عمل فراوان این مؤسسات به تدریج شایسته ترین جوانان محقق را از تشکیلات تعلیمات عالیه کشور به طرف این مؤسسات میکشاند و این امر موجبات تضعیف دستگاه تعلیمات عالیه را فراهم می ازد و به تدریج کیفیت فارغ التحصیلان مؤسسات اموزش عالی تنزل مینمایند.
چون در آینده این مؤسسات تحقیقی باید برای گسترش کار خود از فارغ التحصیلان همان مؤسسات اموزش عالی استفاده نمایند بنابراین اگر با دید طویل المده به این مسئله توجه میبینیم که انتقال محققین بسیارمستعد از دستگاه تعلیمات عالیه به این مؤسسات تحقیقی به صلاح خود این مؤسسات نیز نمیباشد.
در کشورهای دیگر پس از چند سال تجربه مجبور شدند برای جلوگیری از تضعیف دستگاه تعلیمات عالی نوعی وابستگی بین مؤسسات تحقیقی و یکی از دانشگاهها بر قرار سازند تا همکاری متقابل این مؤسسات تحقیقی و دانشگاهها مانع بروز مشکلی که بدان اشاره نمودم بشود به عنوان مثال این اقدام میتوان لابراتوارهای ملی آمریکا را نام برد که هر یک به نحوی بیک دانشگاه وابستگی پیدا کردهاند. حال که این مؤسسات علیرغم نظری که عرض کردم خارج از جامعه تعلیمات عالیه کشور تشکیل میشود جا دارد که این مؤسات قسمتی از امکانات مالی فراوان خود را به شکل طرحهای تحقیقی در اختیار دانشگاهها بگذارند تا از این طریق پتانسیل علمی دانشگاهها تقویت گردد. مورد ششم در وضع حاضر مشکل تحقیق در کشور ما تنها مشکل بودجهای نیست. توجه به جنبههای دیگری از مسئله تحقیق نیز شایان کمال دقت است. همه نمایندگان محترم وقوف دارند که در دنیای امروز تحقیقات مخصوصاً تحقیقات علمی و فنی کمتر به صورت فردی انجام میگیرد بلکه قسمت اعظم تحقیقات در تیمهای تحقیقی صورت میگیرد بدین معنی که عدهای از جوانان محقق در سطوح مختلف (با درجه دکترا ـ فوق لیسانس ـ حتی دانشجوی شاغل به تحصیل) گرداگرد شخصی به نام رهبر تیم تحقیقی جمع میشوند و یک تیم تحقیقی در رشته علمی یا فنی خاصی تشکیل میشود.
یکی از نیازهای اصلی و اولیه هر تیم تحقیقی عدهای تکنیسین تحقیقی است که وظائف بسیار متنوعی را عهده دار میباشد. پس به طور خلاصه نیروی انسانی لازم برای تشکیل یک تیم تحقیقی شامل رهبر تحقیق محقق و تکنیسین تحقیق است. در وضع حاضر کشور ما بیش از هر چیز با کمبود رهبران مجرب تیمهای تحقیقی مواجه است. با وجودیکه تعداد جوانان محقق در کشور بسیار زیاد است معهذا کمبود رهبران تیمهای تحقیقی رشد تحقیق را کند کرده است. نظر به اینکه اگر بخواهیم در این مورد که حائز کمال است بیشتر صحبت کنم بحث به درازا میکشد لذا از این بحث میگذرم و توجه دولت را به فقدان تکنیسین تحقیقی در کشور جلب مینمایم. در کشورهائی که تجربه ممتد در امر تحقیق دارند به تربیت تکنیسین تحقیقی همان اندازه اهمیت میدهند که تربیت محقق بر حسب نوع تشکیلات و سطح تحقیق و نوع رشته تحقیقی تعداد تکنیسین لازم برای کمک به هر محقق تغییر میکند و مثلاً در امریکا به طور متوسط برای هر یکصد نفر محقق حدود ۷۰ نفر تکنیسین تحقیقی مشغول به کار است در فرانسه این رقم بزرگتر میباشد.
تا حال به عنوان نمونه فصول دیگر میزان توجه دولت به امر تحقیق را در دو فصل آموزش و صنعت دیدیم. وضع موجود را از لحاظ نیروی انسانی مورد نیاز تحقیق مشاهده کردیم. حال بیائید بین دهها نمونه میزان گسترش سنوات اخیر سه آزمایشگاه تحقیقی را که سالها پیش در کشور تشکیل شدهاند مورد توجه قرار دهیم. این سه آزمایشگاه تحقیقی که با توجه به برنامههای اخیر دولت از اهمیت خاصی برخوردار میباشند عبارتند از:
۱ ـ آزمایشگاه تحقیقی سنجش مواد معدنی اورانیوم که چند سال قبل به کمک کارشناسان سازمان ملل در کشور تشکیل شدهاست.
۲ ـ آزمایشگاهی که تحت برنامههای سازمان پیمان مکزی حدود ده سال پیش برای جستجوی ذخائر اورانیوم تأسیس گردیده است.
۳ ـ آزمایشگاه تحقیقات اتمی وزارت کشاورزی که شاید بعضی از نمایندگان محترم چند سال پیش در تشریفات افتتاح آن شرکت فرمودند.
من هر چه گشتم از این سه فعالیت تحقیقی بسیار ضروری ابداً اثری در بودجه ندیدم ـ خیال میکنم وزرای محترم نیرو و کشاورزی هم هر چه بگردند اثری از آنها در وزارتخانههای مربوط نیابند ـ اگر اثری یافتند و به اطلاع نمایندگان محترم رسانیدند بنده هم سپاسگزار خواهم بود.
اگر بخواهیم بی پرده صحبت کنیم در عرض ده سال گذشته دولت سیاست پژوهشی روشنی نداشته است که بر اساس آن اولویتهای تحقیقی را مشخص سازد ـ بودجهای که باید نمایشگر جهت یابی پژوهشی دولت باشد به هیچوجه گویا نیست. فقط در اواخر هر فصل تقریباً به طور یکنواخت جمله دو کلمهای تحقیق و بررسی ذکر شده و حدود یک تا دو درصد بودجه آن فصل به این کار اختصاص داده شده است. این امر نشان میدهد که سیاست تحقیقی خاصی وجود ندارد. اصولا بر من روشن نیست که مقصود از این رقم که در آخر هر فصل به تحقیق و بررسی اختصاص داده شده چیست؟ آیا مقصود این است که کارکنان آن بخش محقق استخدام نموده و در خود آن بخش تحقیق کنند و یا باید این بودجه را در اختیار مراکز تحقیقی بگذارند تا برای آنها تحقیق نمایند. کجا این تحقیقات هم آهنگ میشود رل وزارت علوم برای کنترل مصرف این تحقیقات چیست؟ اینها مسائلی است که نیاز به توضیح دارد.
تنها جائی که اثری از جهت یابی تحقیقی در بودجه مشاهده میشود در تحقیقات مربوط به منابع آب است که رقم %۱۰ از بودجه فصل منابع آب برای تحقیق منظور شده است و. امیدوارم دولت در این امر خطیر توفیق حاصل نماید.
قبل از اینکه فصل تحقیق را ترک نمایم وظیفه ملی خود می دانم که مطلب دیگری را خیلی به اختصار به عرض هیئت دولت و نمایندگان محترم برسانم. امروز کشورهای پیشرفته جهان سازمانهای دفاعی سهم بسیار ارزنده و بزرگی در تحقیقات علمی و فنی آن کشورها بعهده دارند و همکاری نزدیک تحقیقی بین صاحبان صنایع دانشگاها و سازمانهای دفاعی این کشورها نتایج فوق العاده علمی و فنی به بار آورده است.
من یقین دارم که دانش و تخصص جوانانی که در تشکیلات دفاعی کشور ما کار میکنند در سطحی است که میتوانند هم دوش با مؤسسات آموزش عالی به امر تحقیق در مسائل دفاعی کشور بپردازند.
بنابراین شاید جا داشته باشد که مسئله گسترش تحقیقات علمی و فنی مربوط به مسائل دفاعی به طریقی که دولت صلاح بداند مورد توجه خاصی واقع گردد.
در خاتمه این قسمت برای اطلاع کوته نظرانی که از پیشرفتهای علمی و فنی اخیر ملت و دولت ایران نگران شدهاند و ممکن است از عرایض من (که در نهایت صمیمیت و با توجه به وظیفه ملی که بعهده دارم بیان شده است) خدای نکرده تعبیر ناروائی بنمایند، باید صریحاً به عرض برسانم وجود بسیاری از مشکلاتی که به آن اشاره شد خود مؤید توفیق در حل مشکلات بسیار عظیم دیگری بوده است. مثلا وقتی که صحبت از نسبت بودجه تحقیق به تولید ناخالص ملی میشود این نشانه آن است که دوران اتکاء کامل به صنایع خارج از کشور را با موفقیت پشت سر گذاردهایم و مشغول بنای صنایع مستقل ملی خود میباشیم. اگر در موسسهای وارد شوید که در آنجا محققین با مشکلات نارسائیهای ناشی از سرعتهای سرسام آور دست بگریبانند معنی وجود این مشکلات اینست که محققین آن موسسه در سطح مسائل فضائی کار میکنند.
مسائلی که باید دولت توجه بیشتر بدانها معطوف سازد زیاد داریم ولی جای نگرانی نیست زیرا در برابر خوشبختانه امنیت داریم ـ آرامش داریم ـ ثبات داریم ـ امکانات داریم ـ استعدادهای خدا داد داریم ـ تصمیم داریم واز همه بالاتر اتکاء و اطمینان به رهبری شاهنشاه داریم. (احسنت). جامعهای چنین مسلما بر مشکلات هر قدر هم عظیم باشند فائق خواهد آمد.
جناب آقای رئیس چقدر از وقت بنده باقی مانده و چقدر میتوانم صحبت بکنم؟
رئیس ـ هر چقدر بخواهید میتوانید صحبت بکنید ولی اگر خسته شدهاید در بودجه سال دیگر هم فرصت دارید مطالبتان را بفرمائید.
دکتر آزاد ـ خیال میکنم از لحاظ تقسیم وقت موقع آن رسیده باشد که درباره فصل فرهنگ و هنر هم مطالبی به عرض نمایندگان محترم برسانم به اقتضای موضوع روش صحبت من در این فصل با روشی که ابتدای عرایضم بکار بردهام متفاوت میباشد زیرا هر یک از فعالیتهای این فصل به نحوی با ریشههای فرهنگ کهن ملی ما مرتبط میگردد و اظهار نظر روشن درباره این فعالیتها مستلزم بیان مقدمهای طولانی و تجزیه و تحلیل جوانب مختلف هر فعالیت میباشد. با توجه به این امر که عرایضم به طول انجامیده است به خود اجازه نمیدهیم که در این بحث وارد شوم و ترجیح میدهم به جای بحث در برنامهها و فعالیتهای این فصل سه پیشنهاد متقاوت به عرض نمایندگان محترم برسانم تا در صورت امکان مورد توجه وزارت فرهنگ و هنر قرار گیرد.
۱ ـ در دنیای امروز استفاده ازعلم و تکنولوژی مدرن در بسیاری از فعالیتهای فرهنگی و هنری توسعه روز افزون دارد به قسمیکه در اکثر رشتههای هنری به طرق بسیار مختلف و متنوع و در تمام مراحل، علم و تکنولوژی در خدمت هنر قرار گرفته است مثالهای بسیار متعدد و متنوعی وجود دارد که برای خلق هنر، مطالعه و شناخت هنر ـ ارزشیابی هنر ـ جستجوی آثار هنری ـ تشخیص اصالت آثار هنری و بالاخره نگاهداری آثار هنری از علم و تکنولوژی کمک اساسی گرفته شده است و به جرأت میتوان گفت که یکی از خصیصههای هنر عصر حاضر این است که در عین حال که علم را به خدمت گرفته از آن نیز متأثر گردیده است. به عبارت دیگر اثر متقابل علم و هنر پدیدهای مسلم و شناخته شده است. به عنوان مثال امروزه برای تمیز کردن تابلوهای بسیار قدیمی نقاشی بدون اینکه بدان کوچکترین صدمهای وارد آید از اشعه معروف لایزر استفاده مینمایند ـ برای تشخیص اصالت تابلوهای نقاشی از تکنیک سنجش تشعشع کمک گرفته میشود.
ـ برای جستجوی حفرههای زیر زمینی که ممکن است در آنها آثار باستانی وجود داشته باشد از وسائل الکترونیکی خاصی استفاده میگردد.
ـ برای مطالعه در اندازه دقیق فواصل موسیقی دستگاههای سنجش فیزیکی به کار برده میشود.
ـ تشخیص ارتباط احتمالی بین مبدأ دو اثر باستانی به کمک نوعی تجزیه مخصوص امکان پذیر گردیده است.
ـ با استفاده از وسائل الکترونیکی میتوان اشکال هنری مخصوصی درست کرد که در واقع نوعی خلق هنر است.
از آن چه خیلی به اختصار به عنوان نمونه به عرض رسانیدم میخواهم یک نتیجه بگیرم و آن این است که در بسیاری ازکشورها به مناسبت توسعه روز افزون اثر متقابل هنر و علم نیاز به تربیت افرادی پیدا شده است که با هر دو جنبه امر آشنائی کافی داشته باشند. به عنوان مثال میتوان فیزیک یا شیمی دانی را نام برد که به هنر علاقمند شده و علم خود را در خدمت مطالعات هنری قرار داده است و یا یک دانشمند باستان شناس که به استفاده از تکنولوژی مدرن برای مطالعه آثاز باستانی علاقمند گردیده و هم خود را در این راه مصروف میدارد.
به نظر اینجانب با توجه به توسعه موفقیت آمیز فعلی وزارت فرهنگ و هنر جا دارد که به این نیاز توجه خاصی مبذول گردد به عبارت ساده به فکر تربیت جوانانی باشیم که پس از فراغ از تحصیل در رشتههای علمی و فنی به طرف مطالعات هنری هدایت شوند و یا هنرمندانی که پس از طی مدارج به استفاده از علم و تکنولوژی برای پیشبرد هنر خود تشویق گردند.
۲ ـ دگرگونیهای فکری ناشی از پیشرفتهای سریع علم و تکنولوژی دگرگونی عمیقی دردید جامعه و دید افراد جامعه نسبت به بسیاری از مسائل پدید آورده است بدیهی است یکی از نتایج مستقیم و طبیعی دگرگونی فکری دگرگونی در هنر است. امروزه دگرگونی هنری در همه جوامع و در تمام شاخههای هنری با اشکال مختلف و با شدتهای کم و بیش متفاوت تجلی نموده است. از مظاهر بارز این دگرگونی هنری میتوان شعر نو مکاتیب نقاشی نو ـ تئاترنو و غیره را نام برد.
این دگرگونی در هنر مسئله جدیدی برای ملتها مخصوصاً مللی که مانند ایران دارای فرهنگی غنی و ریشه دار هستند به وجود آورده است. تضاد ظاهری بین نو و کهن. مسئله چنین مطرح میشود:
دگرگونی سریع فکری هنوز توده بسیار وسیعی از مردم را متأثر نکرده است و در نتیجه درگ دگرگونی هنری برای آنها دشوار است. در چنین شرایطی وسائل ارتباط جمعی اگر هنر نو را عرضه نمایند با عکس العمل منفی توده مردم که توانائی درک و جذب آن را ندارند مواجه میشوند و حتی ممکن است در بعضی موارد در توده مردم نوعی تنفر ناشی از عدم درک نسبت به هنر نو بوجود آید.
اگر وسائل ارتباط جمعی به عرض ادب و هنر کهن اکتفا نمایند با نوعی رکود هنری روبرو میشویم که متناسب با تحرک هنری عصر حاضر نمیباشد.
راه حل طبیعی این است که چند در صد محدود و معقولی هنر خیلی پیشرفته نو عرضه شود چند در صد کافی هنر کهن ملی عرضه میگردد وحجم عمده ادب و هنری که به جامعه عرضه میشود طوری انتخاب شود که پیشرفته تر از درک متوسط جامعه باشد ولی نه به حدی که رابطه آن با توده مردم گسیخته گردد.
به عبارت خیلی ساده تر اگر ادب و هنر عرضه شده از از سطح متوسط درک اجتماع خیلی فاصله بگیرد ارتباط اکثر افراد جامعه با آن قطع است و عرضه کنندگان این نوع هنر میتوانند درک متوسط هنری جامعه را با خود به پیش ببرند ـ بالعکس اگر ادب و هنر عرضه شده درست در سطحی باشد که توده مردم خواستار آنند سرعت تحول هنری خیلی کند میشود. پس از ذکر این مقدماه کوتاه حال این سؤال پیش میآید که چه مرجعی باید حدود این چند در صدها را که عرض شد مشخص سازد و با توجه به مسائلی که تشریح شد چه مرجعی از لحاظ کیفیت هنری که باید عرضه شود اظهار نظر صائب نهائی را خواهد نمود. در انجا نیاز به وجود یک هیئت منتخب ملی و هنری در هر یک از رشتههای هنر احساس میشود که هنوز در کشور ما تشکیل نگردیده است.
این هیئت منتخب در هر یک از رشتههای هنر بالاترین مرجع قضاوت هنری در کشور برای آن رشته هنری میباشد و باید در کیفیت تشکیل آن چنان دقتی به عمل آید که هیئت منتخب هر رشته هنری مور قبول قلبی عامه علاقمندان به آن رشته باشد و اظهار نظر آن هیئتها درباره ارزش یک اثر هنری برای مردم نوعی حجت تلقی گردد. بدین ترتیب خلاصه پیشنهاد بنده اینست:
به کمک وزارت فرهنگ و هنر طبیعی اتخاذ گردد که جامعه هنرمندان هر یک از رشتههای هنری یک هیئت منتخب ملی هنری را از بین خود انتخاب نمایند که به عنوان بالاترین مرجع قضاوت هنری درباره ارزش آثار هنری اظهار نظر نموده و درک متوسط هنری جامعه را بالا برد.
۳ـ خوشبختانه کشور ما از لحاظ آثار باستانی متعدد و متنوع و همچنین آثار بدیع هنری قدیم و جدید به حدی غنی است که کمتر کشوری را در جهان میتوان یافت که از چنین موهبتی برخوردار باشد.
به نظر این جانب جا دارد که وزارت فرهنگ و هنر به شکرانه این موهیت یک برنامه پژوهشی بسیار گسترده و سیستماتیک درباره هر یک از آثار ارزندهای که در سراسر کشور (حتی در شهرهای کوچک) پراکنده میباشد و یا در موزهها جمع آوری شدهاند به مرحله اجراء بگذارد و به تدریج و چکیده پژوهشها برای هر اثر را بطور خیلی فشرده در جزو کوچکی (متناسب با ارزش اثر) تدوین و در اختیار جامعه قرار دهد.
بدین ترتیب اولاً فعالیت وسیع و متنوعی در زمینه پژوهش در آثار ملی و هنری ارزنده در سراسر کشور بوجود میآید ثانیاً تدوین نتیجه این پژوهشها و عرضه نمودن آن به نحوی که شایسته هراثر باشد عدهای استعداد هنری را بکار میگیرند ثالثاً علاقه ملی اهالی هر محل که دارای اثر ارزنده باستانی هستند در نتیجه وقوف به اهمیت آن اثر تقویت میشود.
رابعاً اگر در مراحل بعدی این جزوهها به زبانهای خارجی ترجمه شود به برنامههای گسترش توریسم کشور کمک خواهد نمود.
بنده در نظر داشتم درباره امور جوانان و مسئله مهم کتاب به طور مشروح مطالبی به عرض برسانم ولی چون وقت اجازه نمیدهد از آنها چشم پوشی میکنم به موضع اساسی مشارکت طبقه تحصیل کرده ودر فعالیتهای دموکراتیک کشور اشاره بسیار مختصری مینمایم و به عرایضم خاتمه میدهم.
اغلب از طبقه تحصیل کرده یا به عبارت دیگر از گروه اندیشمند کشور گله میشود که چرا آنطور که شایسته است در فعالیتهای دموکراتیک مشارکت ندارند حتی گاهی این گروه را بی تفاوتی در این امر مهم مملکتی متهم مینمایند به نظر بنده طبقه تحصیل کرده یا اندیشمند کشور با وقوف کامل به اهمیت و ضرورت مملکت بی تفاوت نیست بلکه در مواردیکه دولت امکان این مشارکت را تسهیل نموده کمال علاقه را از خود بروز داده است.
واقع امر این است که دولت در هر فرصتی این طبقه را به مشارکت دعوت میکند ولی تسهیلات لازم برای مشارکت آنها را فراهم نمیسازد.
بدیهی است که اولین قدم در راه جلب طبقه تحصیل کرده به مشارکت بیشتر اینست که تسهیلات لازم برای مشارکت دموکراتیک آنها در فعالیتهای مربوط به رشته مورد علاقه خود آنها فراهم گردد. به عبارت دیگر اگر برای هر یک از گروههای تحصیلکرده کشور این امکان فراهم شود که در موقع تشخیص هدفها ـ تعیین خط مشی هاو برنامه ریزیهای مربوط به امور مورد علاقه گروه به مشارکت مؤثری داشته باشد طبعاً روز به روز علاقه گروه اندیشمند مملکت به مشارکت وسیع تر در فعالیتهای اجتماعی بیشتر میگردد در کشورهای دیگر هر یک از گروههای تحصیل کرده به نحوی از انحناء در برنامه ریزیها و فعالیتهای مرتبط به امور مورد علاقه گروه خود سهیم میباشند و طبیعی است که در چنین شرایطی میزان علاقه آنها به مشارکت در امور افزایش مییابد.
به عنوان مثال در بسیاری از کشورها تشکیل و توسعه فعالیت هر یک از سازمانهائی که به علت تنگی مجال فقط به ذکر نام آنها اکتفا مینمایم در جلب طبقه تحصیل کرده به مشارکت بسیار مؤثر بوده است.
۱ـ بنیادهای ملی علمی (شبیه به بنیاد علمی در آمریکا) چنین بنیادهائی میتوانند با بودجه دولتی ولی مستقل از نفوذ دولت در مسائل کلی و مخصوصاً مسائل تربیتی کشور مطالعات بسیار اصولی انجام داده و نتیجه آن را در اختیار دولت و مردم قرار دهند.
۲ـ انجمنهای علمی (مثلاً انجمن ریاضی دانان ـ انجمن زیست شناسی و غیره) تعداد و تنوع انجمنهای علمی در کشورهای پیشرفته بسیار زیاد است و هر یک از آنها به عنوان یک پتانسیل علمی و ملی بسیار ارزنده در امور علمی و فنی به مربوط به رشته تخصصی خود به دولت کمک میکنند.
۳ ـ آکادمی ملی علوم که به عنوان بالاترین مرجع علمی کشور مشاور دولت در مسائل اساسی علمی مملکتی میباشد.
۴ ـ شوراهای ملی تحقیقات در رشتههای علمی ـ صنعتی ـ کشاورزی و پزشکی که هر یک امکان مشارکت صدها محقق را در فعالیتهای دموکراتیک تسهیل مینماید.
مقصود از تشکیل سازمانهائی که نام آنها به عنوان مثال به عرض رسید این است که همه امکانات مملکتی به طور انحصاری در اختیار دولت نباشد بلکه مراکز امکاناتی دیگری در کشور وجود داشته باشد که هر یک به طور دموکراتیک و با مشارکت گروه تحصیل کرده مشخص اداره میشود. هر چه تعداد چنین سازمانهائی بیشتر باشد مشارکت طبقه اندیشمند کشور در فعالیتهای دموکراتیک فزونی خواهد یافت و به تدریج این طبقه را به مشارکت خیلی وسیعتری در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی تشویق و ترغیب خواهد نمود. نمایندگان محترم تصدیق میفرمایند قدمهائی که تاکنون دولت در راه تشکیل و توسعه چنین سازمانهائی در کشور برداشته است بحدی نبوده که طبقه اندیشمند کشور را به این نوع فعالیتهای دموکراتیک تشویق نماید. بنده به مقتضای شغل معلمی یعنی شغلی که افتخار دارم بیش از دو ثلث عمرم را در آن گذرانیدهام عادت دارم از عرایضم نتیجه گیری کنم. خواه بیاناتم در کلاس درس به قصد تعلیم دادن تعلیم ادا شده باشد. خواه عرایضم در محضر بزرگانی چون سروران گرامی به منظور قضاوت بیان شده باشد.
در عرایض امروز بنده علاوه بر اظهار نظرهای مثبت یا منفی روی پارهای از مسائل آموزشی کشور پانزده پیشنهاد و سه هشدار اساسی بوجود دارد. کوشش نمودهام پیشنهاداتم سازنده باشد و هشدارهایم آگاه کنند، بطظور خلاصه پیشنهادها عبرتند از:
۱ـ تشکیل شوراهای ملی تحقیقات در رشتههای علوم، پزشکی، کشاورزی، صنعتی و از مجموعه این چهار شوری شورای ملی تحقیقات ایران.
۲ـ تقویت انجمنهای علمی و کمک به آنها در طریق تشکیل شورایملی انجمنهای علمی ایران.
۳ـ تشکیل عده بسیار محدودی باشگاه فنی برای جوانان بطور آزمایشی و توسعه آنها در صورت توفیق.
۵ـ تشکیل شورای ملی کتاب به منظور هم آهنگ نمودن کوششهای کشور در امر کتاب.
۶ـ تشکیل هیئتهای منتخب ملی (بالاترین مرجع ملی قضاوت و هنر) در رشتههای مختلف هنری و در بالاترین سطح ممکن.
شش پیشنهاد بالا به منظور تشویق جامعه علمی و فنی و هنری کشور به مشارکت بیشتر در امور جامعه خود در نظر گرفته شده است.
۷ـ تشکیل یک آزمایشگاه مرکزی علوم در مراکز استانها برای استفاده مشترک و متناوب دانش آموزان دورههای دبیرستانی و وابسته به این آزمایشگاه یک آزمایشگاه کوچک سیار برای استفاده دانش آموزان شهرستانهای کوچک.
۸ ـ تأسیس هر چه زودتر یک کارخانه مجهز تولید لوازم آزمایشگاهی دبیرستانی و در مراحل بعد لوازم دانشگاهی.
۹ـ اقدام به برنامه ریزی و اجرای طرحی به منظور تربیت سریع عدهای تکنیسین آزمایشگاهی (آموزشی و پژوهشی). سه پیشنهاد بالا به منظور تشویق و هدایت دانش آموزان دبیرستانی به علوم تجربی عرضه شده است.
۱۰ـ توسعه سریع کمی و کیفی آموزش و تحقیق علوم کامپیوتر به منظور نیل به استقلال علمی و فنی در این رشته (عدم وابستگی به سیاستهای متغیر کمپانیهای بزرگ سازنده کامپیوترها).
۱۱ـ تهیه استاندارهائی برای ساختمانهای آموزشی و آزمایشگاهی علمی از طرف وزارت علوم به منظور جلوگیری از احداث ساختمانهای مجلل فاقد ارزش آموزشی و پژوهشی.
۱۲ـ تهیه ضوابطی که طبق آن صاحبان صنایع دریافت کننده کمک از دولت موظف باشند چند در صد کوچکی از کمک را زیر نظر وزارت علوم به مصرف تحقیق در رشته مورد نظر برسانند.
۱۳ـ تهیه مقدمات انجمن سهم قابل ملاحظهای از تحقیقات علمی مملکتی در سازمانهای دفاعی. چهار پیشنهاد بال به نظور کمک به توسعه تحقیقات در نظر گرفته شده است.
۱۴ـ آغاز یک برنامه گسترده و سیستماتیک در تمام سطح کشور بوسیله وزارت فرهنگ و هنر به منظور تدوین و چاپ جزوههای کوچکی که معرف هر یک از آثار ملی، هنری و فرهنگی کشور باشد (متناسب با اهمیت اثر).
۱۵ـ تهیه و اجرای طرحی بوسیله وزارت فرهنگ و هنر به منظور بررسی کاربرد علم و تکنولوژی در خلق، کاوش، بررسی و نگاهداری آثار هنری وملی.
حال که فهرست پیشنهادها به عرض رسید بذکر سه استدعا که به علت حساسیتی که دارند بر آنها نام هشدار نهادهام میپردازم.
۱ـ پرهیز از توسعه نامتناسب سازمانها و انستیتوهای جدید التأسیس تحقیقاتی به قیمت تضعیف تعلیمات عالیه کشور.
۲ـ پرهیز از تجدید نظرهای مکرر در برنامههای آموزشی دورههای راهنمائی و دبیرستانی بدون کسب نظر مشورتی سازمانهای علمی کشور جلب قبول عامه مردم.
۳ـ پرهیز از تأسیس مؤسسات آوزش عالی دولتی و ملی بدون حصول اطمینان کامل از رعایت استانداردهای قابل قبول.
امیدوارم این پیشنهادات مورد توجه کامل قرار گیرد و به هشدارها عنایت کافی مبذول گردد. در خاتمه عرایضم میخواستم مطلبی را به عرض نمایندگان محترم مخصوصاً نمایندگان اکثریت برسانم و به عرایضم خاتمه بدهم اغلب نمایندگان اکثریت به اقلیت خرده میگیرند که چرا شما همیشه مشکلات ـ کمبودها و نارسائیها را میبینید. و از عظمت کارهائی که انجام شده سخن نمی گوئید شاید مثالی که میخواهم عرض نمایم پاسخ این دوستان گرامی باشد.
کسانیکه با آزمایشگاههای مطالاعات خورشیدی سر و کار دارند میدانند که در این آزمایشگاهها اکثر محققین به بررسی و بحث درباره تابندگی و درخشندگی خورشید مشغولند ولی اقلیتی از محققین هم روی لکههای سطح خورشید مطالعه میکنند. با وجود اینکه توجه دسته اول به نور و روشنائی و تابندگی و گرمی و انرژی خورشید و توجه دسته دوم به تنوع، شماره بزرگی و عمق لکههای سطح خورشید غافل نبوده و در این امر متفق القول میباشند. درخشندگی خورشید سعادت ملت ایران در سنوات اخیر انکار ناپذیر است ولی با همه عظمت در چهره این خورشید لکه هائی هم وجود دارد.
امیدوارم به همت ملت و دولت روز به روز از شماره بزرگی و عمق این لکهها کاسته شود. بیائید اقلیت و اکثریت با هم آرزوی روزی را بکنیم که اثری از این لکهها بر چهره خورشید تابان اجتماع مترقی ایران نباشد ـ به امید آن روز (احسنت ـ احسنت).
رئیس ـ خانم دکتر طالقانی بفرمائید.
خانم دکتر طالقانی ـ پس از حمد یزدان جان آفرین ثنا باد بر شاه ایران زمین (احسنت).
ریاست محترم، همکاران ارجمند، واقعاً جا دارد که حمد و سپاس خدار بزرگ را بجا آوریم که شاهنشاهی قادر و بصیر و توانا بما ارزانی داشته که با مساعی و تلاش و تفکر و با اندیشههای تابناک خود هر روز دری از اقبال و سعادت را بر روی ملت ایران میگشایند و افتخار و غرور و وسائل آسایش و رفاه وآسایش برای ما خلق میکنند (صحیح است).
خدا را سپاس گوئیم که رهبری این سرزمین کهنسال را به دست برومند مردی سپرده که اندیشه تابناکش از مرزها گذشته و راه گشای کشورها و ملتهای دیگر گشته و بجاست که بگوئیم.
- جهان را دل از شاه خندان بود
- که بر چهره او فر یزدان بود (احسنت).
و این افتخار را داریم که شاهنشاه ما مرد سال شدهاند.
بسیار مفتخرم که این فرصت به من داده شده تا در بحث بودجه برنامه یی عظیم به عنوان موافق صحبت کنم و از شما شرمندهام که در این آخر شب با سخنان خودم تصدیع خاطر بدهم ولی وظیفه دارم زیرا:
- شکر نعمت نعمتت افزون کند
- کفر نعمت از کفت بیرون کند
بودجه (۲۴۴۷) دو هزار و چهار صد و چهل و هفت میلیارد ریالی و برنامه عظیم آن به خودی خود مدافع بسیار گویا برای دولت حزبی و کارنامه تحسین انگیز و آئینه تمام نمائی از کار و فعالیت و برنامههای اجرائی دولت جناب آقای هویدا است و احتیاجی ندارد. که بنده با بضاعت مزجاتم به عنوان موافق در آن صحبت کنم و در واقع تحسین و تعاریف من درست مانند شمعی در مقابل انوار درخشان خورشید خواهد بود بسیار کم نور و کم فروغ است. و در واقع باید گفت، چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است.
این بودجه که بر اساس اطلاعات علمی تهیه و بر برنامهای گویا و روشن و عظیم استوار است گویای رشد ۴۰% اقتصادی، پیشرفت اجتماعی، ثبات سیاسی، امنیت بیشتر بر اساس تقویت قوای دفاعی و تذمین رفاه عمومی و شکوفائی آموزش کشور است و خود بهترین سند گویای کار و کوشش و تلاش صادقانه و صمیمانه دولت حزبی در اجرای منویات گهر بار شاهنشاه آریا مهر است. (صحیح است)
سهم بنده در این بحث صحبت پیرامون آموزش کشور از سطح کودکستان تا آخرین مدارج علمی دانشگاهی است ولی اجازه میخواهم قبل از انکه وارد بحث اصلی شوم به چند نکته آموزشی که جناب آقای فرهاد پور و جناب آقای زهتاب فرد به آن اشاره کردند پاسخ دهم.
جناب فرهاد پور فرمودند: «تعداد دانش آموزان فن و حرفه به نسبت شاگردان رشته طبیعی و ریاضی فوق العاده کم است و با نیاز مملکت تطبیق نمیکند .»
جناب فرهاد پور، مقایسه تعداد دانش اموزان فن و حرفه با شاگردان رشته طبیعی و ریاضی صحیح نیست باید تعداد شاگردان این رشته را با سال ۴۲ مقایسه کنید از طرف دیگر مثل اینکه شما خواست خانوادهها و سنتها را فراموش کردهاید، آیا خود بنده و شما در چند سال قبل حاضر بودیم که فرزندمان رشته فنی و حرفهای راببیند؟ آیا آرزو نداشتیم که فرزندمان مهندش، دکتر یا حقوق دان و سایر تحصیلات نظیر اینها را داشته باشند و هر کس از غنی و فقیر نمیکوشید که فرزند خود را به این رشتهها بکشاند؟ و حتی ذوق و سلیقه و استعداد فرزندان خود را در نظ داشتیم ولی در دهسال اخیر وزارت آموزش و پرورش دولت حزبی کوشیده تا افکار را عوض کند و به مردم بفهماند که هر فردی که کار خوب سودمند به جامعه عرضه کند قابل احترام است، به تدریج خانوادهها را هشیار کرد که به استعدادو ذوق فرزند خود را پرورش بدهند. مردم را آگاه کرد که مملکت رو به صنعتی شدن میرود و نیاز کشور به کارگر ماهر و نیمه ماهر و تکنیسینها و نیروهای متخصص ماهر فنی هر روز بیشتر میشود و بدینطریق هر سال بر تعداد داوطلبان رشته فن و حرفه افزوده شد که بهترین گواه این تلاش مقایسه آمار داوطلبان سال ۴۲ با سال ۵۳ است. در سال ۴۲ تعداد دانش آموزان این رشته (۱۰/۴۶۷) ده هزار و چهار صد و شصت و هفت نفر بود و در حالیکه این رقم در سال ۵۳ به (۱۱۰/۰۰۰) صد و ده هزار نفر رسید یعنی نزدیک به ده برابر بدون شک بر تعداد این عده هر سال افزوده و نگرانی شما بر طرف خواهد شد. و تصدیق می فرمائید که دولت حزبی وظیفه خود را انجام داده است.
جناب فرهاد پور، فرمودید که کادر رشته فنی ـ مدارس فنی و حرفهای نیست و کار وزارت آموزش و پرورش سواد آموزی است کار وزارت آموزش و پرورش آموزش نیست پس میتواند آموزش فن و حرفه را نیز شامل شود و اما برای اینکه در وره دوم نظام جدید در رشته فنی و حرفه کادر فنی داشته باشد. از دو سال قبل عدهای را به کشورهای خارج برای کار آموزی فرستاده که عدهای بازگشتهاند و به تدریج گروههای دیگر باز خواهند گشت. و این گروهها ضمن اینکه در آغاز کار تدریس رشتههای فنی را به عهده میگیرند معلم معلمین دیگر خواهند بود و گروههای جدیدی را تربیت میکنند به علاوه کلیه کلیه وسائل لازم تهیه شده و آنچه در ایران نبوده از کشورهای صنعتی خارج خریداری شده که به تدریج میرسد و قراردادهائی برای رفع این کمبودها با کشورهای خارجی بستهاند که این نگرانیها بکلی مورد نیاز رشتههای فنی و حرفهای در ایران تأسیس شود.
اما جناب فرهادپور و جناب زهتاب فرد، راجع به کمبود معلم فرمودید همین امسال از تابستان تا بحال که بیش از ۳۵ هزار معلم جدید استخدام شده است وقتی با مسئول اینکار صحبت میکردم میگفت که دیگر داوطلب واجد شرایط وجود ندارد مراکز تربیت معلم توسعه و گسترش یافته و از طرفی تربیت یک معلم ساده ۱۲ سال و یک معلم متخصص حداقل ۱۴ سال زمان میخواهد و تربیت دبیر ۱۶ سال زمان میخواهد در حالیکه از عمر انقلاب آموزشی ۱۰ سال گذشته. بنابر این کمبود معلم امری طبیعی است ولی وزارت اموزش و پرورش کوشیده به نحو که شده این کمبود را مرتفع سازد.
اما جناب آقای فرهادپور و جناب آقای زهتاب فرد شما می دانید که فرمان مقدس صددرصد رایگان شدن مدارس در سطح کودکستان تا آخر دوره راهنمائی تحصیلی و با سپردن تعهد برای سالهای بعد و رایگان شدن دوره فن و حرفه درست در حدود ۲۰ شهریور صادر شد و با قانون مجازات اولیائی که فرزندان خود را از تحصیل محروم نمایند که خودمان قبل از فرا رسیدن تعطیلات تابستان امسال تصویب کردیم با توجه به فرمان و این قانون درست در اوایل مهر ماه حدود یک میلیون شاگرد بیش از آنچه پیش بینی شده بود به مدارس روی اوردند. این حدود یک میلیون شاگرد را به حساب آنکه در هر کلاس حدود ۵۰ نفر بنشینند حدود ۲۰ هزار کلاس و بیست هزار معلم و بیست هزار صندلی و دو سه هزار مدیر و ناظم و پیشخدمت و سرایدار میخواهد وزارت آموزش و پرورش به پیروی از منویات شاهنشاه و به حکم فرمان مقدس رهبر خردمند همه داوطلبان را به کلاس فرستاد حتی اگر زیر چادر بود این اقبال در تاریخ جهان آموزشی بی نظیر است (صحیح است).
در این مدت کوتاه اعلام جهاد اموزشی شده بود شب و روز اولیاء آموزش و پرورش و دستگاه دولت حزبی کار میکرد حتی مرخصیها زده شده بود آیا شما این تلاش و این کوشش مقدس را نمی ستائید؟
فرهادپور ـ مقدس بودنش را شک نداریم ولی معلم کم است.
خانم دکتر طالقانی ـ ما هم معتقد هستیم، جناب آقای وزیر اموزش و پرورش هم اعتقاد دارند اما شما نیروی سپاه دانش را فراموش کردهاید من در کشور ترکیه بودم وقتی نحوه مبارزه با بیسوادی را تشریح کردم تمام سمینار و کمیسیونها بعداً پیرامون این مطلب صحبت میکردند امروز حتی دختران ما به عنوان سپاهی دانش به روستاها میروند و واقعاً کارشان تحسین انگیز است (صحیح است) البته ما معلم کم داریم ولی کوشش میکنیم که بر طرف بشود و دولت کوشش خودش را کرده است.
فرهاد پور ـ ما دهسال بعد از انقلاب حق داریم خودمان را با تمام کشورها مقایسه کنیم بودجه مان را با بودجه آمریکا مقایسه میکنید پس فرهنگ هم باید با فرهنگ امریکا مقایسه شود.
خانم دکتر طالقانی ـ به استناد فرمایشات جناب آقای آزاد معلم و استاد را نمیشود تهیه کرد معلم ۱۸ سال بایدتحصیل کند اگر فوق لیسانس باشد باید بیست سال تحصیل کند البته جناب آقای دکتر آزاد نهایت حسن نیت را داشتند و گزارش را خواندند ما هم خوانده بودیم این گزارش مربوط به ۶ سال قبل بود و آقای حسن صفاری آن ا تهیه کردهاند (عباس میرزائی ـ از پرده برون افتد راز).
تمام این مسائل و اشکالات در کنفرانس آموزشی به عرض شاهنشاه رسید وهمه کوششها و امکانات برای بهبود و برای جیبران عقب ماندگیهای دهساله میشود هیچوقت کوششها را نادیده نگیرید این ناسپاسی است (فرهادپور ـ این مطالب با آنچه که در کمیسیون میگفتید مغایر است) آقای دکتر آزاد مطالبی فرمودند که اگر من بخواهم همه را پاسخ بدهم در این فرصت کم مقدور نیست اما جناب آقای دکتر آزاد شما بهتر می دانید هر ساله از وجود هفت هزار دانشجو در سطح مدارس استفاده میشود اینها به مشکلات کار مملکت آشنا میشوند و تجربه هم میآموزند و برای قبول مسئولیتهای بزرگتر آماده میشوند و از این طریق هم کمک مادی به آنها میشود هم کمک معنوی (خانم جهانبانی ـ تعداد این دانشجویان ۱۶ هزار نفر است) بلی عدهای از این دانشجویان متنالسب با رشته هایشان کارآموزی هم میکنند.
عباس میرزائی ـ آفرین بر شما که به ما چیزهائی یاد دادید. چون آقای دکتر آزاد همه اش مطالعات ۶ سال پیش را گفتند.
خانم دکتر طالقانی ـ آقای زهتاب فرد فرمودند که افراد لازم التعلیم چند درصد است؟ در اواخر برنامه پنجم ۹۶ درصد در شهر و ۷۴ درصد در روستا است البته پیش بینیهای لازم هم شده که همراه با سایر دگرگونیها این اعداد هم دگرگون میشود و برنامه به همان نسبت تغییر پیدا میکند اما جناب آقای دکتر آزاد فرمودند چرا ما در چند سال پیش برای افزایش ظرفیت دانشگاه هایمان فعالیت نکردیم؟ اما شما بهتر باید بدانید که هر طرحی هر پروژهای بر پایه اقتصاد آن مملکت استوار است ما در آن زمان این امکانات را نداشتیم حالا که در سایه عنایات شاهنشاه امکانات زیاد شده دقیقهای از تلاش در این راه کوتاهی نخواهد شد و هیچ مسئولی هم بخودش اجازه نمیدهد در زمان مسئولیت خودش این دقایق را از دست بدهد (صحیح است) آقای دکتر آزاد شما می دانید که در زمان قبل از مشروطیه و قبل از عصر پهلوی ما یک مدرسه بنام دارالفنون داشتیم و یک مدرسه شپهسالار که این را میرزا حسین سپهسالار در زمان ناصر الدین شاه ساخته بود و تعداد محصلین آن از چند صد نفر تجاوز نمیکرد.
عباس میرزائی ـ آقایان خیال میکنند که معلم تربیت کردن مثل دبیر کل عوض کردن است که هر روز بشود یک نفر دیگر را آورد.
خانم دکتر طالقانی ـ اما جناب آقای دکتر آزاد امروز ۴۱۱۸۵ مدرسه در سطح شهر و روستاها داریم با هفت میلیون شاگرد که در ۱۵۰ هزار کلاس درس میخوانند و ۲۷۰ هزار کارمند آموزشی و غیر آموزشی داریم که در خدمت نوباوگان کشور هستند آقای دکتر آزاد جنابعالی استاد علوم هستید من نمیتوانم خودم را استاد بگویم اما در دانشسرای تربیت معلم تدریس میکنم شما بهتر می دانید یک بنائی را که بخواهند بسازند اول پایه و اساس آن را میسازند، در امر آموزش هم دبستان و دبیرستان پایه و اساس آموزش عالی است هم دولت اول باید مصروف این پایه و اساس بشود که هر چه بهتر استوار کند آموزش عالی را بنحوی که شایسته عصر پهلوی است بسازد (احسنت) البته همان طور که عرض کردم فرصت کافی نیست که همه مطالبم را بگویم این است که بر میگردم به اصل موضوع خودم، این امر تغذیه رایگان دانش آموزان. اگر به منزل ما چند مهمان سر زده وارد بشود همه به جنب و جوش میافتیم و ناراحت میشویم که مبادا وسایل پذیرائی آماده نشود اما از اول همر ماه حدود شش میلیون نو آموز و دانش آموز در سطح کشور در ساعت ۱۰ تغذیه شدند و یکروز هم در این کار وقفه نبود. فکر تغذیه کودکان و نوجوانان که مولود افکار داهیانه شاهنشاه بود و بصورت فرمان صادر شد دارای ثمرات بسیار سودمند است و اجرای صحیح و به موقع و مداوم برای هر روز نیز شایان تحسین و تقدیر و جا دارد که از پشت این تریبون از طرف مردم ایران در درجه اول به شاهنشاه خود درود بفرستیم و سپس دولت حزبی و کلیه مجریان این برنامه سنگین و مفید را تقدیر و تحسین کنیم و بحق بگوئیم که انقلاب اداری در این زمینه به ثمر رسیده است.
تغذیه رایگان علاوه بر آنکه جسم وروح شاگرد را قوی و او را علاقه مند به مدرسه میکند سطح تولید را در شهر وروستا بالا میبرد و بخصوص دانش آموز متوجه رشد سریع وضع اقتصادی مملکت مینماید و من غیر مستقیم آنان را بیشتر با بانیان این پیشرفت آشنا و مانوس میسازد.
مسلما وزارت آموزش و پرورش در تربیت و انتخاب معلم و تهیه مکان و پرورش کودکان همه ساله سعی خود را چند برابر کرده و میکند ودقیقهای از این مهم غافل نخواهد بود چنانکه برای تامین محل از تمام امکانات موجود معماری و خانه سازی جدید استفاده کرده و با قرار دادهائی که با چند کشور بسته با تهیه مدارس از پیش ساخته شده کمبود محل و مناسب نبودن محل همه مرتفع و این نگرانیها هم از بین خواهد رفت.
چند نکته آموزشی هم جناب احتشامی فرمودند که همکار ارجمندم جناب صفی نیا پاسخ دادند.
قبلا عرض کردم در بحث بودجه پیرامون آموزشی از سطح کودکستان تا عالیترین مدارج دانشگاهی صحبت کنم اما از آنجا که در جهان امروز ما آموزش نمیتواند به چهار چوب کلاس و مدرسه و دانشگاه محدود شود ناچارم پیرامون وسایل ارتباط جمعی و تاثیر شگفت انگیز آن در سازندگی و آموزش جامعه بخصوص جوانان و نوجوانان کوتاه سخنی بعرض برسانم.
مدرسه و دانشگاه در مفهوم سنتی آن دیگر بخش مسئولیت آموزش کلی را در تمام سطوح بر عهده ندارند. بعبارت دیگر آموزش جوان و نوجوان به آنچه در مدرسه بیاموزد محدود نمیشود زیرا کودک و جوان و نوجوان امروز به آموزش از طریق وسایل ارتباط جمعی دید گاهی کاملا متفاوت با آموزش از طریق مدرسه دارد و این آموزش را با جان و دل وبا کمال میل و رغبت میپذیرد.
از طرف دیگر تاثیر وسایل ارتباط جمعی غیر قابل تردید است و میتوان گفت که وسایل ارتباط جمعی بخصوص رادیو و تلویزیون و صفحات، جهان آموزش امروز جوانان را تشکیل میدهد از مجلات گرفته تا تلویزیون، رادیو صفحههای تصنیف و روزنامه و کتاب و غیره و همه وهمه آموزگاران و مربیان استادان خوش خلق و کم توقع جوانان امروز ما هستند. البته باید اعتراف کرد که در بخش رادیو و تلویزیون کلیه مسولان امر میکوشند که مواد و برنامه هائی در دسترس همگان بگذارند که همگان را خوش آید و لذت و تفریح آنان حاصل شود و مسلما شور و تلاش و علاقه مندی کارکنان این دستگاهها که اغلب جوانان پرشور و علاقه مند هستند قابل تقدیر و تحسین است ولی نباید از تاثیری که این دو دستگاه در روحیه و اخلاق اجتماع و آموزش گروههای مختلف بخصوص جوانان و نوجوانان دارد غافل بود واز آن بنحوه مطلوب استفاده نکرد مسلما این دستگاهها باید کوشش بیشتر داشته باشند که برنامهها را حاوی مطالب ضمن جاذبه تاثیر آموزشی نیکو در بر داشته باشد و هرگز دقیقهای از تاثیر شگفت انگیز این دو دستگاه در راه سازندگی جامعه بخصوص جوانان غافل نباشند.
عصر پهلوی بخصوص این دهسال اخیر کشور ما در تمام شؤن چنان دگرگونی یافته چنان پیشرفت کرده که میتوان از این دگرگونیها یک حماسه ملی ساخت (احسنت).
میدانید که یکی از خصوصیات حماسه آنست که داستانها و مضمون و محتوای آن سالهای درازی را پشت سر گذاشته باشد و پهلوانیها و دلاوریها و داستانهای آن طی زمان بصورت بزرگتر و خارق العاده تر در آمده باشد. عجب آنکه تحولات عصر پهلوی آنچنان سریع و شگفت انگیز بوده که خود اعجاب انگیز است و واقعا جا دارد که مضمون و محتوای یک اثر حماسی قرار گیرد. مثلا وضع آموزشی مملکت در عصر انقلاب شکوفانی خاص داشته و جهشی از نظر کمی وکیفی داشته است که مقایسه آمار دانش اموزان سال ۴۳ با سال ۵۳ و آمار کارکنان این دو فاصله ده ساله این موقعیت را نمایانگر است.
و میرساند که وزارت آموزش وپرورش ضمن دگرگونیهای اساسی و بنیادی برنامه ریزیهای دقیق و همه جانبه توسعه کمی وکیفی داشته ودر این راه کوشا و موفق بوده مثلا نسبت تعداد نو آموزان کودکستان در سال ۴۲ به ۵۳ هشت برابر بوده، تعداد دانش آموزان فن وحرفه در سال ۵۳ در حدود ۱۰ برابر سال ۴۲ شده است در وزارت آموزش و پرورش حدود هفت میلیون دانش آموز در بیش از یکصدو پنجاه هزار (۱۵۰/۰۰۰) کلاس تحصیل میکنند و حدود دویست و هفتاو هزار کارمند و کارکنان آموزشی و غیر آموزشی در خدمت این هفت میلیون هستند با توجه به این که تعداد کل کارمندان کشور رقمی در حدود چهار صد هزار است تصدیق میفرمائید که وزارت آموزش وپرورش از نظر کمیت اقیانوس بیکران واز نظر کیفیت کارخانه انسان سازی و پی ریز اجتماع است وهر بودجه یی به این وزارتخانه داده شود سرمایه ایست که اندوخته میشود و فزونی مییابد زیرا کودکان و جوانان ما سرمایههای آینده کشور هستند و پول و وقتی که صرف تربیت آنان میشود یک نوع سرمایه گذاری است که بازده بسیار عالی دارد و این بازده استحکام پایههای اجتماع آینده و نیروی انسانی ماهر و گرداننده اجتماع فردای بهتر از امروز است.(احسنت).
خوشبختانه بهد از بودجه دفاعی کشور بودجه وزارت آموزش. پرورش رقم چشم گیری است که بخصوص برای رفاه دانش آموزان اقدامات موثر شده که سر لوحه آن تغذیه و تحصیل رایگان است. یکی از اقدامات جالب برای دانش آموزان دبیرستانی تحصیل رایگان در مقابل سپردن تعهد خدمت پس از اتمام تحصیل است این امر میرساند که اقتصاد مملکت ددر رشد سریعی است و کشورما در آینده چقدر نیاز به نیروی انسانی تربیت شده دارد و صنعت و تکنیک او همچنین رو به پیشرفت سریع است واز همه مهمتر این تعهد خود تضمین و بیمه بیکاری جوانان در آینده و آنها میتوانند بدون هراس از آینده با فراغ خاطر به تحصیل خود ادامه دهند.
در امر آموزش، معلم رکن اصلی کار است زیرا خوب و دلسوز حتی زیر چادر و گاهی با نبودن وسیله و برنامه میتواند ساعات و دقایق را برای کودک و نوجوان ثمر بخش کند واز آنان انسانهای واقعی وطن پرست و شاه دوست بسازد از این رو جا دارد که وزارت آموزش و پرورش در انتخاب و تربیت معلم نهایت کوشش و سعی را بنماید.
مقام معلم از نظر سازندگی که در اجتماع دارد برای همه معزز ودر خور تجلیل و ستایش است و باید به مقام معلم احترام گذاشت و رفاه و آسایش اورا تامین نمود.
خوشبختانه در بودجه سال ۵۴ به برنامههای رفاهی معلم از نظر وام و مسکن و بیمه عمر توجه شایانی شده است ومن پیشنهاد میکنم که جناب وزیر آموزش وپرورش مقرر دارند که تا شعب فروشگاههای تعاونی از نظر رفاه بیشتر معلمین در بخشهای آموزش و پرورش دایر گردد. کتاب یکی دیگر از لوازم شاگرد و مدرسه است. در چند سال اخیر در بهتر نمودن محتوای کتاب درسی کوشش بسیار شده اما جا دارد که به نظریات معلمین که هر روز با کتابها کار دارند و به قدرت کسب و جذب دانش آموزان واقفند توجه بشود و نظریات معلمین را در پایان هر سه ماه تحصیلی بخواهند و بسازمان کتب درسی بدهند تا این سازمان با توجه به آن نظریات کتب را هر سال از سال پیش سودمند تر ومفیدتر و قابل استفاده تر بکنند.
تلاش صادقانه و شجاعانه هزاران تن از جوانان کشور پسر ودختر در کسوت سپاه دانش که بهمت نیروی جوانی و صفای باطن مشعل دانش را به اقصی نقاط و دورترین روستاهای ایران بردهاند قابل ستایش است. یکی از تجلیات عهد انقلاب همین تلاش پاک و پر مهر سپاهیان دانش است.
سپاهیان دانش علاقه مند که با شور و هیجان خدمت مقدس خود را به پایان میرسانند در میان مردم محل، جائی برای خود باز کردهاند و پیر وجوان و کوچک و بزرگ برای آنان احترامی قائل اند و این خدمت مقدس، آنان را بصورت قهرمانان ماجراهای عالی انسانی در آورده است.
در عصر آریائی جمله طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه به مرحله اجراء در آمده و با استفاده از نیروی جوان و کمک دستگاهها دولت حزبی ما به پیروی از منویات شاهنشاه آریا مهر میکوشد تا این فقر معنویرا از میان جامعه ریشه کن سازد زیرا می داند که لا فقر اشد من الجهل «همه بخاطر دارند که شاهنشاه ما برای جهاد با این فقر معنوی در سطح جهانی در سطح جهانی از نیروی کلیه کشورها مدد خواستند ودر شهریور ۱۳۴۴ نخستین کنگره مبارزه با بیسوادی سازمان بین المللی یونسکو در ایران تشکیل شد و شاهنشاه در نطق افتتاحیه این کنگره پیشنهادی فرمودند که با مصالح عالیه جامعه بشری تطابق داشت در این پیشنهاد توصیه شده بود که کشورهای جهان قسمت محدودی از اعتبارات نظامی خود را برای کمک به امر مبارزه با بیسوادی در اختیار سازمان یونسکو قرار دهند این پیشنهاد که جنبه انقلابی داشت به اتفاق آراء در کنگره بتصویب رسید و کشور ایران مفتخر است که اولین کشوری بود که عملا در اجرای این نظر اقدام کرد و با تصویب پارلمان هفتصد هزار دلار از بودجه نظامی ایران برای آن پیکار مقدس در اختیار سازمان یونسکو قرارداد.
بدین طریق یکی از اصول انقلاب یعنی سپاه دانش از مرزهای ایران قدم فراتر گذاشت ودر مدتی کوتاه بصورت یک نهضت جهانی در آمد و امروز سازمان ملی پیکار با بیسوادی با کمک وزارتخانههای آموزش و پرورش، کار، تعاون و امور روستاها، ارتش، ژاندارمری با طرح برنامههای جامع در ریشه کن کردن بیسوادی میکوشد.
یکی از مفاد فرمان شاهنشاه گسترش کمی و کیفی آموزش و پرورش و استفاده از تلویزیون ماهواره ئی بود که در اجرای اوامر ملوکانه وزارت آموزش و پرورش مسئولانی برای این امر مهم تعیین کرد تا با کمک سازمان برنامه و بودجه، اداره هواشناسی، هواپیمائی ملی، سازمان رادیو تلویزیون و وزارت علوم و آموزش عالی در پیاده کردن این امر مهم میکوشند.
آموزش ملی و میهنی ـ وزارت آموزش و پرورش برای بالا بردن سطح دانش ملی و میهنی دانش آموزان مرکز مطالعات و تحقیقات ملی و میهنی در وزارت آموزش و پرورش تاسیس کرد که این سازمان در بالا بردن دانش سیاسی و ملی و میهنی معلمین و دانش آموزان بانشر کتب و تربیت معلم مخصوص و ایجاد جلسات میکوشد و کتابهائی نظیر مارکس و مارکسیسم، تاریخ مختصر عقاید اقتصادی مارکسیسم اسلامی یک نیرنگ استعمار، چاپ و توزیع نموده است.
همانطور که عرض کردم عصر پهلوی عصر انقلاب و شکوفائی آموزشی است بخصوص در ده سال اخیر قبل از دوران پهلوی در کشور ایران فقط یک دانشگاه بنام دارالفنون و یک مدرسه عالی بنام مدرسه سپهسالار در کنار همین مجلس وجود داشت که تعداد شاگردانش از چند صد نفر تجاوز نمیکرد و مقایسه امار دانشجویان در ده سال اخیر سیر تحول تعلیمات عالیه در ایران بخوبی روشن میگردد. در ده سال قبل تعداد دانشجویان بیش از ۲۴ هزار نفر بود در حالی که در سال ۵۳ تعداد دانشجویان داخل کشور به ۱۴۰ هزار نفر بالغ گشته که با احتساب دانشجویان خارج از کشور که عده آنها در حدود ۴۰ هزار نفر میشود رویهم این عده ۱۶۳ هزار نفر میشوند و این رشد دولت را بارها ناگزیر ساخته که در فاصلههای کوتاه در برنامههای عمرانی و اقتصادی خود به تجدید نظرهای بنیادی و اصولی دست بزند و حجم اعتبارات مربوط به آموزش عالی را مرتبا افزایش دهد.
امروز این عده از دانشجویان یعنی ۱۲۳ هزار نفر در متجاوز از ۲۰۰ دانشگاه و موسسه عالی ودر بیش از ۶۷ رشته مشغول تحصیل هستند و روز بروز بر تعداد مدارس عالی و دانشگاهها افزوده میشود.
توسعه سریع دانشگاهها و موسسات عالی در نقاط مختلف کشور موجب شده که نیاز فوری و مبرم بوجود استادان در رشتههای گوناگون برای تدریس افزایش یابد برای تامین این نیاز علاوه بر دانشجویانی که با استفاده از بورسهای علمی کشورهای خارجی به خارج رفتهاند تعدادی هم بورس از طرف وزارت علوم و آموزش عالی در اختیار واجدین شرایط گذاشته شده که پس از اخذ تخصص بوطن باز گردند وبتدریس در دانشگاهها و موسسات عالی جدید التاسیس خواهند پرداخت.
رقم فارغالتحصیلان دانشگاههای داخلی و خارجی گواینکه تکافوی تمام احتیاجات جامعه متحول ما را از نظر نیروی انسانی متخصص نمینماید معهذا امیدوار کننده است وبا توجه به این که رقم دانش آموختگان داخل و خارج روی هم در سال ۵۵ به سی و چهار هزار و چهار صد خواهد رسید و نیاز مملکت با افراد تحصیل کرده و متخصص در آینده نزدیکی مرتفع خواهد شد.
مساله کمک و رفاه دانشجو از جمله مسایلی بود که در سرلوحه برنامه دولت حزبی بوده زیرا شاهنشاه برفاه جوانان توجه خاص دارند. علاوه بر کمک هزینه تحصیل و تحصیل رایگان در مقابل تعهد خدمت کمک هزینه مسکن هم به آنها داده میشود واز وجود آنان برای کار آموزی در آموزش کشور و سایر دستگاهها استفاده میگردد تا هم از نظر مادی، کمکی به آنان بشود وهم با قبول کار و مسئولیت بکارهای مملکت آشنا و آماده برای خدمات بزرگتری بشوند.
کمک دولت به دانشجویان خارج از کشور نیز حایز اهمیت است واز توجه دولت به نسل جوان باید تشکر و سپاسگزاری نمود:
یکی از خدمات جوانان کار در اردوی عمرانی ملی در تابستان گذشته بود و اقلام بودجه نشان میدهد که تحویل بزرگی در کشور آغاز شده و طبقه جدیدی بسازندگان زیر بنای دوران شکوفائی انقلاب اضافه میشود زیرا جوانان ما در تابستان گذشته یک تجربه عظیم موفقیت آمیز را پشت سر گذاشتند واز بوته آزمایش سر بلند و پیروز بیرون آمدند. در تابستان گذشته بیش از دو هزار دانشجوی دختر و پسر برای مدت دو ماه در سراسر کشور در اردوهای عمرانی بکار مشغول شدند و برای رفع نیاز خواهران و برادران روستاهای دو رو نزدیک خود تلاش نمودند این یک نوع جهاد ملی بود و نشان داد که در مواقع ضروری ملت ایران براساس وحدت ملی و همبستگی اجتماعی در هر کجا که لازم باشد مشت بر دهان یاوه گویان و متجاوزین میکوبند.
در طول قرنهای تاریخ هرگز چنین موقعیتی فراهم نشده بود که چنین نیرویی در جهت سازندگی بکار افتد سال گذشته شاهنشاه دولت خدمتگزار حزبی را مامور استفاده از این نیروی عظیم و پرشور برای عمران و پیشرفت نمود که منشاء خلاقیت و سازندگی شد. آنچه پس از آن اردوی عمرانی بجامانده هزارها مسجد، مدرسه، حمام، کتابخانه، مهدکودک، خانه انصلف، دیوار، جاده وراه است که اکنون مورد استفاده تعداد فراوانی از مردم شهر وروستاست علاوه بر هزاران کارهای بهداشتی و آموزشی که بدست توانای این جوانان برومند انجام شد. فرهنگ و هنر.
وقتی از آمزش صحبت میشود سزاوار نیست که از فرهنگ و هنر صحبتی بمیان نیاید زیرا فرهنگ به کلیه انسانهای یک قوم بستگی و با اموزش بخصوص خویشی و پیوستگی خاص دارد.
کلمه فرهنگ که همان کولتور باشد از کلمات اصیل فارسی است که به معنای آموزش وپرورش ؤ تعلیم و تربیت، علم و دانش و خرد آمده است اما بطور کلی فرهنگ به معنی کلیه آفرینشهای فکری و ذوقی و ملتی است که بصور گوناگون از قدیمترین ایام تا بحال از آن قوم و ملت باقی مانده است.
یکی از مفاخر ملت ایران فرهنگ کهن و غنی آنست که در عصر پهلوی بخصوص در این ده سال اخیر به حفظ و نگهداری و ترمیم و گسترش آثار غرور آفرین آن توجه بسیار شده و تاسیس وزارت فرهنگ و هنر به امر شاهنشاه در سال ۱۳۴۴ خود مؤید توجه بسیار بر حفظ آثار فرهنگی و شناخت و گسترش فرهنگ غنی ایران در سایر کشورهاست همچنین نگاهداری زبان در پایگاه والای دیرین خود و حفظ آثار باستانی و تاریخی و کاوشهای باستانشناسی و تشکیل و ایجاد موزه و تشویق و ترغیب هنرمندان و نویسندگان است که الحق این وزارتخانه در این رسالت نهایت کوشش را نموده و مینماید بخصوص در حفظ آثار ادبی و بزرگداشت هنر آفرینان ادب این مرز و بوم تلاش فراوان نموده است.
در این مورد هم توجه علیا حضرت شهبانو یعنی احیای رسوم و آداب و تشویق و ترغیب هنرمندان و دانشمندان و ادبا و بزرگداشت آنان که بزرگترین خزانه معنوی را برای ما بجای گذاشتهاند در خور تحسین و ستایش وسپاس و تشکر است.
همکاران ارجمند میدانند که ادبیات ما میراث گرانبهای نیاکان و یادگار فکری و ذوقی آنان است و الهام بخش هنرمندان جهان بوده است.
هر چه بسوی ما شینیسم میرود نیاز بشر خسته به معنویات که ادبیات رکن اصلی و اعظم آنست نمایان تر میگردد.
بر خلاف تصور برخی در فراخنای این جهان محلی نمیتوان یافت که عقل و اندیشه بی مدد ذوق و عواطف گامی به پیش بتواند نهاد.
برای وطن جان دادن، برای شرف جان باختن و گرسنگی کشیدن واز راه راست منحرف نشدن و ایمان به خدا داشتن و به آینده امیدوار بودن را همه وهمه ادبیات به ما میآموزد پس میتوان گفت که ادبیات آیئنه تمام نمای اندیشه و ذوق و عواطف یک ملت و سازنده و دگرگون کننده انسانهاست هر قدر این مظهر عالی انسانی در کشوری ضعیف شود آن ملت ضعیفتر گشته وتنزل میکند.
بخصوص ادبیات ما که بقول شرق شناسان و دانشمندان جهان الهام بخش ادب جهان بوده و بزرگانی چون امرسون شاعر و فیلسوف آمریکائی و گوته شاعر شهید آلمانی و کارل دانشمند و مستشرق انگلیسی آن را سر چشمه فیاض کمال حکمت و عرفان و روح ذوق بشری دانستهاند و هر یک از آن را به هر چه در جهان ارزنده است برابر می دانند.
غرض از ذکر این مطالب آنست که ما آثار بسیار ارزنده و غنی داریم که بزرگترین سرمایه معنوی جهان محسوب میشوند.
سپاس خدا را که در عصری زندگی میکنیم که تحت توجهات رهبر عالیقدر به تمام زوایای زندگی توجه شده و برای درخشان کردن آن میکوشند.
بخصوص توجه شهبانوی فرهنگ دوست و دانش پرور ما در حفظ و احیاء و آثار و بزرگداشت خلاقین هنر غرور انگیز است که از جمله تشکیل جشنواره فردوسی را باید نام برد که به امر علیا حضرت شهبانو در تابستان آینده برگزار خواهد شد. تجلیل از شاعر گرانقدری چون فردوسی که بر تارک ادب و افتخار و جهان تکیه زده در خور ستایش است.
باید یاد آور شوم که زبان و ادبیات هر کشوری دو چیز متمایز و جدا از یکدیگر است زبان آن چیزی است که روزمره برای تفهم بین مردم یک سرزمین بکار میرود. و باید آن را به صورت کلاسیک و منظم به دانش آموز آموخت ولی ادبیات شامل آثار فکری و ذوقی یک ملت از دورترین زمان تا عصر کنونی است پس باید درمدارس و دانشگاهها زبان را به دانش آموزان و دانشجویان بیاموزند و او را از اشکالاتی که در امر تفهیم و تفهم چه به صورت شفاهی و چه به صورت کتبی دارد برهاند. برای شناساندن ادب ایران لازم نیست که در کتب درسی از آثار نویسندگان به شکل اصلی آن که برای نوجوان و جوان غیر قابل هضم اسن بگذاند چه خوبست که وزارت فرهنگ و هنر، هنرمندان و نویسندگان و ادبای امروز را تشویق کنند که از مضمونهای عالی و پر مغز آن اثار به زبان ساده امروزی استفاده کنند و کتب سادهای بنویسند از این راه جوان و نوجوان به خوبی با فکر و ذوق هنر ادبا و نویسندگان آشنا شوند آنان را بشناسند و مشتاق شوند تا با پای خود برای مطالعه آن آثار بروند و برای درک و فهم آن در تلاش و کوشش باشند ضمناً از این راه زبان آنان هم تقویت گدد.
دیگر اینکه از فرهنگستان زبان و ادب ایران خواهانیم که هر چه زودتر در یکسان نمودن کلماتی که هر کس آن را به نوعی مینویسد مثل مسئول که به سه طریق نوشته میشود (مسئول، مسؤل، مسئوول) و نظایر آن و برای نو آموزان مشکلات املائی را موجب میگردد و گاهی سبب سلب اعتماد آنان از مربی و معلم خودشان میگردد اقدام نماید و این خواهش را سالها داشتیم ولی زمانیکه فرهنگستان به فرمان شاهنشاه در آبان ماه سال ۴۹ با بنیادی نوین تأسیس گشت چشم آن داشتیم که در این راه اقدام بکند که باز هم امیدوارم که هر چه زودتر نتیجه اقدامات خود را برای پیشرفت آموزش و به خصوص زبان فارسی در اختیار مراکز آموزش و مطبوعات و سازمانهای نشر کتب بگذارند. در خاتمه عرایضم یک بار دیگر از تلاش و زحمات شبانه روزی دولت حزبی هویدا در تهیه تدوین این بودجه درخشان تشکر و سپاسگزاری میکنم و امیدوارم که هر سال بودجه یی درخشان تر از سال قبل به مجلس ایران تقدیم نمایند.
و از یکتا ایزد متعال بقای عمر شاهنشاه محبوب خود را که اینهمه آوازهها از اوست خواستاریم.
از تصدیعی که دادم پوزش میطلبم (احسنت ـ احسنت).
- تعیین موقع جلسه آینده ـ ختم جلسه
۳- تعیین موقع جلسه آینده ـ ختم جلسه
رئیس ـ با اجازه خانمها و آقایان این جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده ساعت ۹ صبح روز پنجشنبه خواهد بود.
رئیس مجلس شورای ملی ـ عبدالله ریاضی.