اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/کاکل آن پسر ز پیشانی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۵۸ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (کاکل آن پسر ز پیشانی)
از اوحدی مراغه‌ای
'


کاکل آن پسر ز پیشانی کرد ما را بدین پریشانی حاصل ما ز زلف و عارض اوست اشک چون خون و چشم چون خانی شب اول چو روز دانستم که کشد کار ما به ویرانی ای به رخسار آفتاب دوم وی به دیدار یوسف ثانی در کمند توییم و می‌بینی مستمند توییم و می‌دانی عهد بستیم و نیستی راضی دل بدادیم و هم پشیمانی گر نیاییم یاد ما نکنی ور بیاییم رخ بگردانی دل به دست تو بود، بشکستی تن به حکم تو گشت و تو دانی حالم از قاصدان نمی‌شنوی نامم از نامه بر نمی‌خوانی اوحدی را ز درد درمان کن که بنالد ز درد و درمانی