اوحدی مراغهای (غزلیات)/آن گل سوریست در کلاله نهفته
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۱۷ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (آن گل سوریست در کلاله نهفته) از اوحدی مراغهای |
' |
آن گل سوریست در کلاله نهفته یا به عبیرست برگ لاله نهفته در دهن کوچک چو پستهی او بین رستهی دندان همچو ژاله نهفته از گل و شکر نواله ایست لب او داعیهی بوسه در نواله نهفته سینهی من هر نفس که زد به فراقش در دم او شد هزار ناله نهفته خط خوشش را حوالتست به خونم کی شود آن خط و آن حواله نهفته؟ در جگر اوحدی نگر، که ببینی از غم او درد چند ساله نهفته دم به دم او را غزل بسوزتر آید از نظرش تا شد آن غزاله نهفته