اوحدی مراغهای (غزلیات)/ای ز چین و حلقهی زلف سیاه
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۲۲ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (ای ز چین و حلقهی زلف سیاه) از اوحدی مراغهای |
' |
ای ز چین و حلقهی زلف سیاه بسته شادروان خوبی گرد ماه در سر زلف تو صد لیلی اسیر در زنخدان تو صد یوسف به چاه قاتلت چون سایه بر راه افگند آفتاب آنجا چه باشد؟ خاک راه کس گناهی بر تو نتواند نشاند خون خلقی گر بریزی بیگناه آه! کز شوق تومیسوزیم و نیست زهرهی آن کز غمت گوییم: آه! صبر میورزیم و غماز آب چشم عشق میپوشیم و رنگ رخ گواه عاقبت دودی بر وزن بر شود چند شاید داشت این آتش نگاه! بیتو در گور آنچنان گریم که اشک از سر خاکم برویاند گیاه اوحدی گر کشته شد عمر تو باد قتل درویشی چه باشد پیش شاه؟